eitaa logo
تاریخ تشیع
177 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
28 فایل
کانال تاریخ تشیع همراه با عالیترین مطالب در حوزه های تاریخ، علوم سیاسی، اجتماعی، هنر، ادبیات، نجوم، دانستنیها، فایلها + پی دی اف تمامی مطالب معتبر هستند همراه با مرجع، منابع آورده می شوند. نظرات وپیشنهادات مدیرکانال: @uwiyut
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۳۹۸/۵/۲۲ ۱۱ ذی‌الحجه ۱۴۴۰ 🌸🌸🌸🌸🌸 ✨ حکمتی از نهج‌البلاغه حضرت علی«ع» 📖 موضوع: . ▫▫▫  وَ قَالَ ( عليه السلام ) :  قَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّلِينَ . ⭕ امام علیه‌السلام فرمودند: ⬅دانش، راه عذر تراشى را بر بسته است. ▫▫▫ ‼ نکات : ✅ گروهى از مردم گرفتار كارهاى خلاف مى شوند؛ ❗اما گروه ديگرى مى دانند و بهانه جويى مى كنند و پيوسته شانه از زير بار خالى مى نمايند. 1⃣ گاه به گمان اينكه خداوند غفور و رحيم است و آنها را مى بخشد 2⃣و گاه به اين بهانه كه علم آنها قطعى و نيست 3⃣و گاه سعى مى كنند علم خود را به فراموشى بسپارند و خود را به بزنند. ✔همه اينها در مسئولند و بهانه جويى ها هرگز براى آنها نزد خدا درست نخواهد كرد. ✅ اين حكم شامل همه كسانى مى شود كه آگاهانه به بهانه هاى واهى با يا به مخالفت برخاسته اند. ✔«ع» به خصوص در دوران خلافت خود گرفتار اينگونه افراد بود. در  این افراد مورد خطاب حضرت بودند. ✅ او را از حقش بازداشتند در حالى كه عالم به آن بودند. ✔سپس به مواردى از آنها اشاره مى كند؛ 🔻از جمله كه آن حضرت در برابر اهل سقيفه آورد، 🔻زيرا بيشتر آنها بر اساس نصوص صادره از پيغمبر اكرم«ص» كه آن حضرت را به و وصايت نصب كرده بود، 🔻از او آگاه بودند؛ ولى با اين علم و آگاهى به مخالفت برخاستند. ✅مورد ديگر موقف آن حضرت در برابر اهل شوراى شش نفرى بعد از وفات عمر بود كه حق خود را به يادآور شد؛ ➖ولى آنان آگاهانه كردند و همچنين دلايلى كه پس از قتل عثمان و پس از قضيه حكمين در صفين آورد، ➖همه در برابر كسانى بود كه بسيارى از آنها مى دانستند و براثر مخالفت مى كردند. 📌اين سخن مولا درباره آنها كاملاً صدق مى كند كه علم و آگاهى، عذر بهانه جويان را مى كنند و آنان پاسخى در پيشگاه خداوند در نخواهند داشت. 📚 حکمت۲۸۴ _ (علمی، اخلاقی) 🙏ترجمه مرحوم استاد محمد دشتی. @shiitehistory
‌ ⚫️شهادت زهرای اطهر تسلیت باد 🌹▪️ فاطمه زهرا فرمود: «خانه خانه توست و من که بانویی با شخصیت ام، زوجه تو هستم. هر عملی که خود می‌پسندی انجام بده. » حضرت امیر به آن مظلومه فرمود: «مقنعه خود را بپوش. » آن بانو مقنعه خود را پوشید و روی خود را به طرف دیوار کرد. سپس آنها به حضور آن بانو آمدند و پس از اینکه سلام کردند، به حضرت زهرا گفتند: «از ما راضی باش تا خدا از تو راضی شود. » فرمود: «منظور شما چیست؟ » گفتند: «ما قبول داریم که به تو ستم کردیم و برای همین تقاضای عفو و بخشش داریم. » زهرای اطهر فرمود: «اگر شما راست می‌گویید چیزی را که من از شما می‌پرسم جواب بگویید و می‌دانم که جواب آن را می‌دانید. اگر جواب مرا درست گفتید، آن وقت یقین پیدا می‌کنم برای این مطلبی که گفتید آمده اید. » گفتند: «آنچه در نظر داری بپرس. » حضرت زهرای اطهر فرمود: «شما را به خدا قسم می‌دهم آیا نشنیدید که پدرم پیغمبر خدا درباره من می‌فرمود: «فاطمه پاره تن من است هر کس که او را اذیت کند، مرا اذیت کرده است. » گفتند چرا. فاطمه اطهر دست خود را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: «پروردگارا! این دو نفر مرا اذیت کردند، من ایشان را به تو و به پیغمبر تو می‌کنم. نه به خدا من هرگز از شما نخواهم شد، تا اینکه نزد پدر بزرگوارم بروم و او را از و که با من کردید آگاه کنم و آن حضرت درباره شما قضاوت کند! » اولی پس از شنیدن این مطلب صدا به واویلا بلند کرد و دچار جزع و فزع شدیدی شد! دومی به وی گفت: «ای خلیفه پیامبر خدا! آیا جا دارد که تو از سخن یک زن این طور به جزع و فزع بیفتی! » راوی می‌گوید: «حضرت زهرای اطهر به مدت چهل روز بعد از رحلت پدر بزرگوارش زنده بود. هنگامی که بیماری آن بانو شدت گرفت، حضرت علی بن ابی طالب را خواست و به آن حضرت فرمود: «ای پسر عمو! من خودم را آماده سفر آخرت می‌بینم. به تو وصیت می‌کنم که با دختر خواهرم ازدواج کنی، زیرا او برای فرزندانم نظیر خودم است. یک تابوت هم برای من تدارک ببین، زیرا ملائکه اوصاف آن را برای من شرح داده اند. مبادا در موقع تشییع جنازه و دفن و نماز خواندن بر بدن من، هیچ کدام از خدا حاضر گردند! » ابن عباس می‌گوید: «حضرت زهرای اطهر همان روز از دنیا رحلت کرد. همه مردم مدینه از زن و مرد غرق ضجه و گریه شدند و مردم دچار مصیبتی گردیدند که در روز رحلت پدرش حضرت رسول دچار شده بودند. اولی و دومی نزد حضرت امیر آمدند و پس از تسلیت گفتن، به آن حضرت گفتند: «مبادا قبل از ما بر جسد دختر پیامبر نماز بگذاری! » ولی هنگامی که شب شد، علی بن ابی طالب علیه السّلام، عباس، فضل، مقداد، سلمان، ابوذر و عمار را خواست. آنگاه بر بدن مبارک آن مظلومه نماز خواندند و او را به خاک سپردند. صبح که شد، اولی و دومی به همراه مردم مدینه آمدند تا بر بدن حضرت فاطمه زهرا نماز بخوانند. ولی مقداد گفت: «فاطمه را شب گذشته به خاک سپردیم. دومی رو به اولی کرد و گفت: «نگفتم آنها کار خودشان را خواهند کرد! » عباس گفت: «فاطمه اطهر خودش وصیت کرد که شما بر بدنش نماز نخوانید! » دومی گفت: «ای بنی هاشم! شما آن حسادتی را که از قدیم الایام با ما داشتید، هرگز ترک نخواهید کرد؛ آن کینه و دشمنی‌هایی که در سینه شماست از بین نخواهد رفت. به خدا قسم من تصمیم دارم که قبر فاطمه را نبش کنم و بر جنازه اش نماز بخوانم! » حضرت امیر علیه السّلام فرمود: «یا ابن صحاک! به خدا قسم اگر چنین عملی را انجام دهی، قسمی را که خورده ای به تو باز می‌گردانم و اگر این شمشیرم را از غلاف بکشم، تا تو را هلاک نکرده‌ام آن را غلاف نمی کنم. » دومی از این حرف آن حضرت جا خورد و ساکت شد، زیرا می‌دانست علی هر گاه قسم بخورد، به قسم خود عمل خواهد کرد. آنگاه به وی فرمود: «آیا تو همان کسی نیستی که پیغمبر معظم اسلام تصمیم گرفت تو را بکشد، آن حضرت به دنبال من فرستاد، من با شمشیر کشیده نزد تو آمدم که تو را به قتل برسانم، اما خدای علیم این آیه را نازل کرد: «فَلا تَعْجَلْ عَلَیْهِمْ إِنَّما نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا» [۱]، {بر علیه آنان عجله مکن، زیرا ما آنچه را که باید برای آنان آماده کنیم، آماده کرده ایم. } [۲] 📖[۱]سوره مریم،آیه ۸۵ 📖[۲]بحارالانوار،ج۴۳،ص۲۵۴،ح۲۹
ری علمی و عملی وی بر دیگران پس از پدرش را نخستین دلیل بر وی دانسته‌اند واقعه و اسارت واقعه امام (ع) در واقعه و در روزی که امام (ع) و یارانش به رسیدند، 😭😭به شدت بیمار بود به گونه‌ای که در مواردی که می‌خواستند او را به برسانند،😔 عده‌ای گفتند: او را همین بیماری که دارد کفایت می‌کند پس از واقعه ، امام و اهل بیت امام (ع) را به اسیری گرفتند و روانه و کردند. هنگام بردن اسیران از به ، بر گردن امام (ع) غل و [جامعه، طوق مانندی است که دست‌ها و گردن را با آن به هم می‌بندند] نهادند و چون بود و نمی‌توانست خود را بر پشت نگاهدارد هر دو پای او را بر شکم بستند😔😔 زیاد، امام (ع) و سایر کربلا را در زندان نگهداشت و نامه‌ای به نوشت و از کسب تکلیف کرد. پاسخ داد، اسیران و سرهای کربلا را به بفرستد. ابن زیاد، امام (ع) را غل بر گردن نهاد😔😔 و با همراه مُحَفّر بن ثَعلبه روانه کرد ✍خطبه امام (ع) در شام خواند و خود و پدر و خویش را به مردم شناساند و به گفت که آنچه و کارگزاران او بر زبان‌ها انداخته‌اند، درست نیست. پدر او خارجی نیست و نمی‌خواسته است جمعیت را بر هم بزند و در بلاد اسلام برانگیزد. او برای حق و به دعوت به پاخاست تا دین را از که در آن پدید آمده، بزداید و به سادگی و پاکی عصر خود برساند به ✍به نوشته مفید، امام حسین (ع)، به دستور یزید، از به سوی حرکت کردند. (ع) که سال پس از واقعه زنده بود،همواره تلاش می‌کرد یاد و خاطره کربلا را زنده نگه دارد. هر گاه آب می‌نوشید به یاد پدر بود و بر (ع) گریه می‌کرد و اشک می‌ریخت😭😭😭 در روایتی از (ع) آمده است، « (ع) چهل سال بر پدر گریه کرد، در حالی که روزها روزه بود و شب‌ها به نماز می‌ایستاد، هنگام افطار که برای ایشان آب و غذا می‌برد ✍بعد از در سال ۶۳ قمری، مردم علیه امویان قیام کردند که این در پی داشت و به واقعه حَرّه شهرت یافت. مردم شهر با بن حنظله -که پدرش حنظله به الملائکه معروف بود- بیعت کردند و را که شمار آنان به ۱۰۰۰ تن می‌رسید، نخست در خانه مروان بن حکم به افکندند، سپس از شهر بیرون راندند.[۴۰] (ع) از آغاز خود را کنارکشید و با مردم همراه نگشت، چون پایان کار را می‌دانست👇👇👇👇 در روزهای پرگیرودار حره، مروان بن حکم (از اهل بیت(ع)) نزد بن عمر رفت و از او خواست تا وی را نزد خود نگاه دارد، ولی نپذیرفت. مروان چون از حمایت او ناامید شد به (ع) برد. امام با بزرگواری خاص خود خواهش او را $قبول فرمود و خانواده مروان را همراه با زن و خود به (چشمه‌ساری نزدیک مدینه از جانب راست کوه ) فرستاد👇👇👇👇 در این ، ۴۰۰ خانواده را تحت کفالت خود گرفت و تا وقتی که لشکر ( لشکر یزید در حره) در بود آنان را می‌پرداخت🍃 ✍نهضت یکی دیگر از نهضت‌های پس از واقعه بود که رهبری آن را بن صرد خزاعی، به همراهی تنی چند از دیگر سرشناسان در بر عهده داشتند.[۴۳] توابین در بر آن بودند تا در صورت پیروزی، امامت جامعه را به اهل بیت(ع) بسپارند و در آن زمان از نسل (س)، کسی بن (ع) برای این کار وجود نداشت؛ اما سیاسی خاصی بین (ع) و توابین وجود نداشته است.[ قیام ✍قیام سومین جنبش پس از واقعه است و درباره ارتباط سجاد(ع) با این جنبش ابهاماتی وجود دارد. گفته شده که پس از آنکه موفق شد در ، را به سوی خود جذب کند، از (ع) جست، روی خوش نشان نداد سپاسگزارم
دوستان عزیز!!! ✍یه زمانی هست که  و   ازیه شخص مورد نظر تعریف میکنن که این بحثش جداست 👈اما یه زمانی هست که  و اونهایی که صد درجه با کسی زاویه دارن لابه لای حرفهاشون از این شخص میکن، ✔️✔️ اینجاست که حقانیت طرف رو میرسونه
✍درسى كه به ما مى دهد، اين است كه ↩️ بايد ياد حقيقت و خاطره ى را در مقابل طوفان تبليغات دشمن زنده نگهداشت.... 💎 شما ببينيد از اول تا امروز، تبليغات عليه انقلاب و امام و اسلام و اين ملت، چه قدر پرحجم بوده است..... 🔰🔰🔰🔰 📡چه تبليغات و طوفانى كه عليه جنگ به راه نيفتاد!!!.. 💎 جنگى كه دفاع و حراست از اسلام و ميهن و حيثيت و شرف مردم بود.... ✨✨✨💫💫💫💫 💢 ببينيد عليه عزيزى كه جانشان «يعنى بزرگترين سرمايه شان» را برداشتند و رفتند در راه خدا نثار نمودند، چه كردند!؟!؟ 🌀🌀🌀🌀🌀🌀 📡و مستقيم و غيرمستقيم، با راديوها و روزنامه‌ها و مجله‌ها و مجازی وماهواره و... كتابهايى كه منتشر مى كردند، ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚠️ در ذهن آدمهاى در همه جاى دنيا، چه تلقينى توانستند بكنند.
✍در پاسخ میگوییم: 👈منظور ما شیعیان دقيقاً همين است، عزادارى‌ها در براى يك نيست،! ♻️♻️♻️♻️ 👈ما عزادارى مى كنيم چون مى خواهيم از برنامه ريزى آن ، بيزارى بجوييم، 🔅🔅🔅🔅 ↩️ما قاتلان (عليها السلام) را كسانى مى دانيم كه براى شهادت آن حضرت، كرده بودند 🔻🔻🔻🔻🔻 و به دقّت، نقشه خود را اجرايى كردند، پشت پرده رفتار آنان، يك مكتب فكرى بود، 🍃🍃🍃🍃🍃✨ ⬅️ما از آن بيزارى مى جوييم زيرا آن مكتب فكرى هنوز زنده است 👈 و يار و مددكار مى جويد، ما در عزاى (س) گريه مى كنيم تا به همه اعلام كنيم ↩️↩️  در مقابل اين مكتب فكرى به ميدان آمده ايم و با آن مبارزه مى كنيم. ⚡️⚡️🌴🌴⚡️⚡️ 🖊 اگر حرف آنان را قبول كنيم و بگوييم ماجراى به خانه فاطمه (عليها السلام) يك ، ⬅️فردا مى گويند: "آن اتفاق تمام شد و رفت"،** ⚠️ولی  ما نگران قدم بعدى آنان هستيم. 🔰🔰🔰🔰🔰