eitaa logo
تاریخ تشیع
177 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
28 فایل
کانال تاریخ تشیع همراه با عالیترین مطالب در حوزه های تاریخ، علوم سیاسی، اجتماعی، هنر، ادبیات، نجوم، دانستنیها، فایلها + پی دی اف تمامی مطالب معتبر هستند همراه با مرجع، منابع آورده می شوند. نظرات وپیشنهادات مدیرکانال: @uwiyut
مشاهده در ایتا
دانلود
در 🔴‌مقدمه 🔶از دعاهای مشهور که خواندن آن در دوران غیبت حضرت مهدی علیه السلام مورد سفارش شده، «دعای عهد» است. امام صادق علیه السلام درباره این دعا فرموده است: مَنْ دَعا اِلَی اللَّهِ اَرْبَعینَ صَباحاً بِهَذَا العَهْدِ کَانَ مِنْ اَنْصارِ قَائِمنا وَاِنْ مَاتَ اَخْرَجَهُ اللّهُ اِلَیْهِ مِنْ قَبْرِهِ وَاَعْطاهُ اللّهُ بِکُلِ کَلِمَةٍ اَلْفَ حَسَنَةٍ وَمَحاعَنْهُ اَلْفَ سَیِئَةٍ... ؛ 🔶هر کس چهل صبحگاه، این دعا را بخواند، از یاوران قائم علیه السلام خواهد بود و اگر پیش از ظهوراو بمیرد، خدای تعالی او را زنده خواهد کرد، تا در رکابش جهاد نماید و به شماره هر کلمه از آن، هزار حسنه برایش نوشته می‌شود، و هزارخطا از او محو می‌گردد. 🔶این دعا، دارای آثار و برکات فراوانی دردنیا وآخرت است. یکی از نزدیکان امام خمینی رحمة الله می‌گوید: یکی از چیزهایی که امام در روزهای آخر به من توصیه می‌کردند، خواندن دعای عهد بود. ایشان می‌گفتند: «صبح‌ها سعی کن این دعا را بخوانی؛ چون در سرنوشت، دخالت دارد». 🔶درباره سیره آن عالم عظیم الشأن نیز آمده است: امام حتی در موقعی که در بیمارستان بستری بودند، از انس با کتاب مفاتیح الجنان غافل نبودند. پس از رحلت ایشان که مفاتیح شان را از بیمارستان به بیت منتقل می‌کردیم، متوجه شدیم امام در مفاتیح خود در کنار دعای شریف عهد که آن را یک اربعین می‌خواندند، تاریخ شروع را هشت شوال نوشته اند. 🔶برخی علما مهم ترین آثار مداومت بر این دعا را سه چیزمعرفی نموده اند که عبارت است از: 👈1_ثواب کسانی را خواهد داشت که در زمان ظهور در خدمت امام علیه السلام می‌باشند؛ 👈2_ مایه ثبات و کمال محبت و اخلاص و ایمان شخص می‌شود؛ 👈3_ مایه توجه خاصّ و نظر رحمت کامل آن حضرت به بنده می‌شود. ... 📚زندگی مهدوی در سایه ی دعای عهد
24 صفر 1 _ طلب کِتف توسط پیامبر صلّی الله علیه و آله در این روز (1) یا در روز 28 صفر (2) پیامبر صلّی الله علیه و آله دوات و کتف طلبیدند تا بنویسند و برای امّت بیان کنند که خلافت بلا فصل بعد از ایشان برای امیر المؤمنین علیه السلام است، ولی عُمَر با کلامی که أحدی به رسول خدا صلّی الله علیه و آله نگفته بود مانع از این کار شد و به ساحت اقدس نبوی صلّی الله علیه و آله جسارت کرد و گفت : «إنَّ الرَّجُلَ لَیَهجُر» : «این مرد هذیان می گوید» ! روز های آخر عمر رسول خدا صلّی الله علیه و آله بود. مهاجرین و انصار در اطراف بستر آن حضرت بودند، پیامبر صلّی الله علیه و آله نظری به آنان فرمود در حالی که می دیدید بعد از آن حضرت فِتَن، گمراهی ها، انحرافات فکری، تفرقه ی بین مسلمین که از ظلم به اهل بیت آن حضرت و خلیفه ی بلا فصل الهی علی بن ابی طالب علیه السلام پیش می آید، چه می کند ؟ لذا برای حفظ امّت از لغزش ها و هرج و مرج فرمود : «ایتُونِی بِدَواةٍ وَ بَیاضٍ اکتُبُ لَکُم مَا لَن تَضِلُّوا بَعدِی أبداً» : «کاغذ و دوات برای من بیاورید تا مطلبی برای شما بنویسم که هرگز بعد از من گمراه نشوید»؛ در این هنگام عُمَر گفت : إنَّ الرَّجُلَ لَیَهجُر (العیاذ بالله) حَسبُنا کتابُ الله یا به عبارت های دیگر إنَّ رَسُولَ الله یَهجُر و ... همانا این مرد هذیان می گوید، همانا رسول خدا صلّی الله علیه و آله هذیان می گوید، کتاب خدا ما را بس است. با این کلام عُمَر اختلاف و سر و صدا بین اصحاب به وجود آمد، عدّه ای از (منافقین) گفتند : قول، قولِ عُمَر است. عدّه ی دیگر گفتند : کاغذ و قلم بیاورید. در این هنگام رسول خدا صلّی الله علیه و آله صورت مبارک از آن ها برگرداند و فرمود : از نزد من دور شوید نزاع و سر و صدا نزد من جایز نیست. آنان رفتند و شیطان کار خودش را کرد و شد در امّت آنچه نباید می شد. ... 📚 منابع : 1. این مطلب از کلام ابن عبّاس که گفت : «یوم الخمیس و ما یوم الخمیس، الرزیّة کل الرزیّة ما حال بین رسول الله صلّی الله علیه و آله و بین کتابه» استفاده شده است. خاصه و عامّه این کلام را از ابن عبّاس نقل کرده اند. 2. کتاب سلیم بن قیس رَحِمَهُ الله : ج 2، ص 794. و ... .
❣﷽❣ 🌴* * 🌴 🏴*همراه با کاروان از مدینه تا شام *🏴 ⃣8⃣ گوش كن، اين زينب است كه سخن مى گويد: "ما رأيتُ إلاّ جميلا"; "من جز زيبايى نديدم".527 تاريخ هنوز مات و مبهوت اين جمله زينب است. آخر اين زينب كيست؟ تو معمّاى بزرگ تاريخ هستى كه در اوج قلّه بلا ايستادى و جز زيبايى نديدى. تو چه حماسه اى هستى، زينب! و چقدر غريب مانده اى كه دوستانت تو را با گريه و ناله مى شناسند، امّا تو خود را مظهر زيبابينى، معرّفى مى كنى. تو كيستى اى فرشته زيبا بينى! اى مظهر رضايت حق! قلم نمى تواند اين سخن تو را وصف كند. به خدا قسم، اگر مردم دنيا همين سخن تو را سرمشق زندگى خود قرار دهند، در زندگى خود هميشه زيبايى ها را خواهند ديد. تو ثابت كردى كه مى توان در اوج سختى و بلا ايستاد و آنها را زيبا ديد. اى كاش تو را بيش از اين مى شناختم! دشمن در كربلا قصد جان تو را نكرد، امّا اكنون كه اين سخن را از تو مى شنود به عظمت كلام تو پى مى برد و بر خود مى لرزد و قصد جان تو مى كند. و تو ادامه مى دهى: "اى ابن زياد! برادر و عزيزان من، آرزوى شهادت داشتند و به آن رسيدند و به ديدار خداى مهربان خود رفتند".528 چهره ابن زياد برافروخته مى شود. رگ هاى گردن او از غضب پر از خون مى شود و مى خواهد دستور قتل زينب(س) را بدهد. اطرافيان ابن زياد نگران هستند. آنها با خود مى گويند: "نكند ابن زياد دستور قتل زينب را بدهد، آن گاه تمام اين مردمى كه پشت دروازه قصر جمع شده اند آشوب خواهند كرد. يكى از آنها نزد ابن زياد مى رود و به قصد آرام كردن او مى گويد: "ابن زياد! تو كه نبايد با يك زن در بيفتى". اين گونه است كه ابن زياد آرام مى شود. * * * اكنون ابن زياد پشيمان است كه چرا با زينب سخن گفته است تا اين گونه خوار و حقير شود. چه كسى باور مى كرد كه ابن زياد اين گونه شكست بخورد. او خيال مى كرد با زنى مصيبت زده روبرو شده است كه كارى جز گريه و زارى نمى تواند بكند. در اين هنگام امام سجّاد(ع) را در حالى كه زنجير به دست و پايش بسته اند، وارد مجلس مى كنند. ابن زياد تعجّب مى كند. رو به نيروهاى خود مى كند و مى پرسد: "چگونه شده كه از نسل حسين، اين جوان باقى مانده است؟". عمرسعد مى گويد كه او بيمارى سختى دارد و به زودى از شدّت بيمارى مى ميرد. امام سجّاد(ع) را با آن حالت در مقابل ابن زياد نگاه مى دارند. ابن زياد از نام او سؤال مى كند، به او مى گويند كه اسم اين جوان على است. او خطاب به امام سجّاد(ع) مى گويد: ــ مگر خدا، على، پسر حسين را در كربلا نكشت؟ ــ من برادرى به نام على داشتم كه خدا او را نكشت، بلكه مردم او را كشتند.529 ابن زياد مى خواهد كشته شدن على اكبر را به خدا نسبت بدهد. او سپاهى را كه به كربلا اعزام كرده بود به نام سپاه خدا نام نهاده و اين گونه تبليغات كرده بود كه رضايت خدا در اين است كه حسين و يارانش كشته شوند تا اسلام باقى بماند. ولى امام سجّاد(ع) با شجاعت تمام در مقابل اين سخن ابن زياد موضع مى گيرد و واقعيّت را روشن مى سازد كه اين مردم بودند كه حسينو يارانش را شهيد كردند. جواب امام سجّاد(ع) كوتاه ولى بسيار دندان شكن است. ابن زياد عصبانى مى شودو بار ديگر خون در رگش به جوش مى آيد و فرياد مى زند: "چگونه جرأت مى كنى روى حرف من حرف بزنى".530 در همين حالت دستور قتل امام سجّاد(ع) را مى دهد. او مى خواهد از نسل حسين، هيچ كس در دنيا باقى نماند. ناگهان شير زن تاريخ، زينب(س) برمى خيزد و به سرعت امام سجّاد(ع) را در آغوش مى كشد و فرياد مى زند: "اگر مى خواهى پسر برادرم را بكشى بايد اوّل مرا بكشى. آيا خون هاى زيادى كه از ما ريخته اى برايت بس نيست؟".531 صداى گريه و ناله از همه جاى قصر بلند مى شود. امام سجّاد(ع) به زينب(س)مى گويد: "عمه جان، اجازه بده تا جواب او را بدهم". آن گاه مى گويد: "آيا مرا از مرگ مى ترسانى؟ مگر نمى دانى كه شهادت براى ما افتخار است".532 نگاه كن! چگونه عمّه تنها يادگار برادر خود را در آغوش گرفته است. ابن زياد نگاهى به اطراف مى كند و درمى يابد كه كشتن زينب(س) و امام سجّاد(ع) ممكن است براى حكومت او بسيار گران تمام شود، زيرا مردم كوفه آتشى زير خاكستر دارند وممكن است آشوبى بر پا كنند. از طرف ديگر، ابن زياد گمان مى كند كه امام سجّاد(ع) چند روز ديگر به خاطر اين بيمارى از دنيا خواهد رفت. براى همين، از كشتن امام منصرف مى شود.533 ... ✨🌺الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌺✨ جهت پیگیری به کانال مراجعـه نمـائید.👇
4_507364881813471520.mp3
4.32M
👆👆👆 👈مجموعه شبهای پیشاور برگرفته از کتاب «شهابی درشب » است که به صورت یک گفتمان رادیویی درآمده و منتشر شده است گفتمانی بین یکی از بزرگان شیعه به نام سید محمد سلطان الواعظین شیرازی با گروهی از بزرگان و عالمان اهل سنت که در آخر مباحثه تمام مردم آن منطقه و علمای اهل سنتشان شیعه میشوند http://eitaa.com/joinchat/147259393Cc8f1655f3a
هدایت شده از تاریخ تشیع
4_507364881813471520.mp3
4.32M
👆👆👆 👈مجموعه شبهای پیشاور برگرفته از کتاب «شهابی درشب » است که به صورت یک گفتمان رادیویی درآمده و منتشر شده است گفتمانی بین یکی از بزرگان شیعه به نام سید محمد سلطان الواعظین شیرازی با گروهی از بزرگان و عالمان اهل سنت که در آخر مباحثه تمام مردم آن منطقه و علمای اهل سنتشان شیعه میشوند http://eitaa.com/joinchat/147259393Cc8f1655f3a
مؑڵڪؔٗہ: 💖▬▬▬▬๑🌸๑▬▬▬▬▬💖 7⃣2⃣ 💥بسيار زيبا و تاثير گذار 💥 🌸سوره اعراف آيه 143 حضرت موسی علیه السلام از خدای خود خواست که او را ببیند 🌸خداوند به او فرمود: هرگز مرا نخواهي ديد، و براي اين‌كه به وي بفهماند، موسي(عليه السلام) خواسته بزرگي را طلبيده كه كوه‌ها تحمل آن‌ را ندارند به او فرمود: 🌸🌼تو (موسي) تحمل اين تجلي را نداري، ولي من به كوه كه سخت‌تر از توست تجلي خواهم نمود، اگر كوه در جاي خود قرار گرفت و ديدن و هيبت مرا تحمل كرد، تو هم مي‌تواني مرا ببيني و اگر تحمل نكرد، تو هم به طريق اولي نخواهي ديد. 🌸و آن گاه كه پروردگارش بر كوه تجلي نمود، آن را متلاشي كرده و با زمين يكسان ساخت. 🌸موسي(عليه‌السلام) از شدت بيم و ترس از صحنه‌اي كه ديده بود از هوش رفت. وقتي كه به هوش آمد عرض كرد: 🌸 پروردگارا‼️ تو منزه هستي، من به سوي تو باز مي‌گردم و توبه مي‌كنم، من نخستين كسي هستم كه در زمان خودم به بزرگي و عظمت تو ايمان مي‌آورم.سوره اعراف 143 🌸سرانجام در آن ميعادگاه بزرگ، خداوند شرايع و قوانين آيين خود را بر موسي نازل كرد (تورات) نخست به او فرمود: 🌸اي موسي(عليه‌السلام‼️ من تو را بر مردم برگزيدم و رسالات خود را به تو دادم و تو را به موهبت سخن گفتن با خودم نائل كردم، اكنون كه چنين است ، آنچه را به تو دستور داده‌ام، بگير و در برابر اين همه موهبت، از شكرگزاران باش 🌸و براي مردم در تورات از هر موضوعي اندرزي نوشتيم و از هر چيز، بياني كرديم پس آن را با جديت بگير، و به قومت دستور بده كه به مطالب و دستورات آن‌ها بهتر عمل كنند و آنان كه به مخالفت برمي‌خيزند، كيفرشان دوزخ است. ما به زودي جايگاه و مقام فاسقان را به شما نشان خواهيم داد 🌸به اين ترتيب موسي(عليه‌السلام) در ميعادگاه طور، شرايع و قوانين آيين خود را به صورت صفحه‌هايي از تورات از خداوند گرفت و به سوي قوم بازگشت، تا آن‌ها را در پرتو اين كتاب آسماني و قانون اساسي، هدايت كند و به سوي تكامل برساند. ... 🌸اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌸
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   علیه السلام🍃🌸🌸 گفتار (ص) تو بمن بمنزله نسبت هستى 🌺🌸🌸 (۲) ۵۰- خبر داد بما ابو بكر احمد فرزند محمد فرزند على فرزند عبد الرزاق هاشمى خطيب در قس هثا (شهرى است در مصر) گفت: نقل كرد بما ابو القاسم نصر فرزند احمد فرزند خليل مرجى در موصل گفت: نقل نمود بما ابو يعلى احمد فرزند على فرزند مثنى گفت: حديث كرد بما سعيد فرزند مطرف باهلى گفت: نقل نمود بما يوسف فرزند يعقوب يعنى ماجشون از پسر منكدر از سعيد فرزند مسيب از عامر فرزند سعد از سعد گفت: شنيدم پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله بعلى مى فرمود تو نسبت بمن بمنزله اى هستى كه هارون نسبت بموسى بود جز آن كه بعد از من پيامبرى نيست سعيد گفت: دوست داشتم كه در اين باره با سعد شفاهى گفتگو كنم، پس او را ملاقات نمودم و آنچه عامر گفته بود باو ذكر نمودم، او گفت: بلى من شنيدم او را، از سعد پرسيدم آيا تو خودت او را شنيدى؟ دستش را در دو گوشش داخل كرده و گفت: آرى؛ و اگر نشنيده باشم اين دو گوشم كر باشند. 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۷۲ (۱) ۵۱- خبر داد بما ابو على عبد الكريم فرزند محمد فرزند عبد الرحمن شروطى گفت: نقل كرد بما ابو عبد اللَّه حسين فرزند محمد فرزند حسين علوى عدل گفت: نقل نمود بما احمد فرزند محمد جواربى گفت: حديث كرد بما على فرزند مسلم يعنى طوسى كه نقل كرد بما يوسف فرزند يعقوب ماجشون گفت: خبر داد بمن محمد فرزند منكدر از سعيد فرزند مسيب گفت: از سعد پرسيدم آيا تو از پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله شنيدى كه بعلى (ع) مى فرمود: تو نسبت بمن بمنزله اى هستى كه هارون نسبت بموسى بود، جز آنكه با من پيامبرى نيست (يا بعد از من پيامبرى نيست) گفت: آرى. (۲) ۵۲- خبر داد بما ابو القاسم عبد الواحد فرزند على فرزند عباس بزار گفت نقل كرد بما ابو القاسم عبيد اللَّه فرزند اسد بزار گفت: نقل نمود بما ابو مقاتل محمد فرزند عباس فرزند احمد گفت نقل كرد بما احمد فرزند يونس گفت حديث كرد بما وهب فرزند عمر فرزند عثمان مدنى گفت نقل كرد بما پدرم از اسماعيل فرزند ابو خالد از قيس گفت: مردى مسأله اى از معاويه پرسيد معاويه گفت: اين مسأله را از على بن ابى طالب بپرس زيرا او داناتر است آن مرد گفت: اى امير مؤمنان سخن تو در اين مسأله از سخن على بن ابى طالب پيش من محبوبتر است معاويه گفت: چه بد سخن گفتى و چه حرف پستى را آوردى، مردى را ناپسند داشتى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله دانش را دهان او مى ريخت، و بتحقيق پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله باو فرموده است: تو نسبت بمن در منزله اى، هستى كه هارون نسبت بموسى بود، جز آنكه بعد از من پيامبرى نيست، او مردى بود كه عمر بن خطاب از او دانش مى آموخت، و از او مى پرسيد، من خودم پيش عمر حاضر بودم زمانى كه مسأله اى بر او مشكل گرديد گفت: آيا على اينجا است؟ برخيز خدا پاهايت را ثابت نكند، و نام او را از ديوان محو كرد. (۳) ۵۳- خبر داد بما ابو احمد عبد الوهاب فرزند موسى غندجانى كه در واسط 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۷۳ به پيش ما آمده بود گفت: نقل كرد بما ابو طاهر محمد فرزند عبد الرحمن فرزند عباس مخلص گفت نقل نمود بما يحيى فرزند محمد فرزند صاعد گفت حديث كرد بما محمد فرزند عبد الكريم ازدى گفت: نقل كرد بما عبد اللَّه فرزند داود گفت: حديث كرد بما سعيد فرزند ابو عروبة از قتادة از سعيد فرزند مسيب از سعد فرزند ابو وقاص گفت: پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله به على عليه السلام فرمود...... فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
28 صفر 1 _ شهادت رسول خدا صلّی الله علیه و آله شهادت جانگداز و مظلومانه ی اشرف مخلوقات خاتم الأنبیاء محمّد بن عبدالله صلّی الله علیه و آله در سال 11 هـ در سنّ 63 سالگی (1) به وسیله ی سَمّ (2) بوده است؛ و طبق روایاتی عایشه و حفصه آن حضرت را مسموم کرده اند ! (3) در 24 صفر بیماری پیامبر صلّی الله علیه و آله شدت یافت. (4) پیامبر صلّی الله علیه و آله هنگام بیماری فرمودند : حبیبم را نزد من حاضر کنید. عایشه و حفصه پدران خود را نزد آن حضرت حاضر نمودند. پیامبر صلّی الله علیه و آله روی مبارک خویش را بر گردانیدند و فرمودند : «حبیبم را نزد من حاضر کنید». سپس دنبال حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام فرستادند. چون نظر مبارک به آن حضرت افتاد ایشان را نزد خود خواندند و کلماتی به حضرت فرمودند. هنگامی که حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام از نزد آن حضرت خارج شدند، عُمَر و ابوبکر به ایشان گفتند : «خلیلت به تو چه گفت» ؟ فرمود : «هزار باب علم به من حدیث کرد که از هر باب هزار باب دیگر باز می شود». (5) ← وصایای پیامبر صلّی الله علیه و آله پیامبر صلّی الله علیه و آله در لحظات آخر عمر خود وصیّت هایی به امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند و جبرئیل و میکائیل و ملائکه ی مقرّبین را بر آن وصیّت شاهد گرفتند. از جمله ی آن کلمات که جبرئیل به پیامبر صلّی الله علیه و آله می فرمود و امیر المؤمنین علیه السلام می شنیدند، این بود : «حقّت را می بَرند و خُمست را غصب می کنند و پرده ی احترامت (حرمتت) را می دَرَند و محاسنت به خون سرت رنگین می شود». امیر المؤمنین علیه السلام می فرمایند : «هنگامی که آن کلام را فهمیدم، فریاد زدم و با صورت بر روی زمین افتادم». ... 📚 منابع : 1. مسار الشیعة : ص 27. و ... . 2. کتاب سلیم رَحِمَهُ الله : ج 2، ص 838 _ 837. و ... . 3. تفسیر قمی : ج 2، ص 376. و ... . 4. مستدرک سفینة البحار : ج 6، ص 295. وقائع الشهور : ص 55. 5. کافی : ج 1، ص 296، ج 8، ص 147. بحار الأنوار : ج 22، ص 465
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در اسلام امنیت اجتماعی چه جایگاهی دارد و برای ارتقاء آن در جامعه چه بايد کرد؟ (بخش اول) 🔹 در لغت، به معنای در امان بودن، ايمنی، بی ترسی، آرامش و آسودگی [۱] می باشد، که يکی از مهم ترين خواسته های مردمان هر سرزمينی می باشد و تمامی دولت ها و حکام در صدد تأمين آن برای مردم خود و يا حداقل برای تدوام و ثبات حکمرانيشان هستند. لذا در قديم و فقدان خطر نسبت به جان و مال و عِرض و حقوق آحاد مردم در جامعه کيميا بود و گاهی به طور محدود و به ضرورت آن را پديد می آوردند؛ مانند امنيت مکانی و امنيت زمانی و مانند ماه های حرام که در بين اعراب، جنگ حرام بود تا به زندگانى خود سر و سامانی بدهند. به دليل اهميت وافر و تندرستی از آن به دو نعمت مجهول تعبير مي نمودند. [۲] 🔹به دليل اهميت اين امر در آياتی چند از قرآن کريم درباره اين موضوع صحبت به ميان آمده است که استشهاد ما در اينجا به مناسبت موضوع بحث آيه شريفه ۱۲۶ از سوره بقره می باشد: «وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَٰذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ قَالَ وَ مَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَىٰ عَذَابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ؛ و [یاد کنید] آن گاه که ابراهیم گفت: پروردگارا! این [مکان] را شهری قرار ده و اهلش را آنان که به خدا و روز قیامت ایمان آورده اند از هر نوع میوه و محصول روزی بخش. خدا فرمود: [دعایت را درباره مؤمنان اجابت کردم، ولی] هر که کفر ورزد بهره اندکی به او خواهم داد، سپس او را به عذاب آتش می کشانم و آن بد بازگشت‌گاهی است». 💠امنيت اجتماعی 🔹 به امنيتی که در سطح مملکت بوده و ناشی از امنيت قضايی و قانون اساسی کشور است، گفته می شود، به همين خاطر در مقدمه قانون اساسی اين چنين آمده است: مسئله قضا در رابطه با پاسداری از حقوق مردم در خط حرکت اسلامی، به منظور پيشگيرى از انحرافات، امری است حياتى، از اين رو ايجاد سيستم قضايی بر پايه عدل اسلامی و متشکل از قضات عادل و آشنا به ضوابط دقيق دينى پيش بينی شده است. اين نظام به دليل حساسيت بنيادی و دقت در مکتبی بودن آن لازم است به دور از هر نوع رابطه و مناسبات ناسالم باشد. «و اذا حکمتم بين الناس ان تحکموا بالعدل؛ [نساء، ۵۸] و چون در ميان مردم به داوری نشينيد به عدل داوری كنيد». لذا به جهت ، به خصوص در و در هر جامعه ای تشکيلات قضايی با وظايف خاصی برای مقابله با مجرمان در نظر گرفته شده است، که مطابق با اصل ۱۵۶، اين نهاد قضایی، یعنی قوه قضائیه در نظام جمهوری اسلامی تشکيل يافته و عهده دار وظايف مشخصی است. 💠برخی از فاکتورها و عوامل مهمی که در ايجاد و تثبيت امنيت اجتماعی حائز اهميت و نقش والايی دارند 🔹 ۱) اراده و در جهت مقابله با هر گونه اخلال در نظم و فساد. ۲) انجام و اقامه فريضه معروفِ و . ۳) ارتقاء سطح باورهای دينى و فرهنگ عمومی. ۴) وجود نهادهای پيشگيرى کننده از معضلات و بزهکاری های اجتماعی و تدوين برنامه ريزى های لازم در اين زمينه، مثل مقابله با گسترش طلاق و پيشگيرى از اثرات سوء آن بر افراد جامعه. ۵) رفع موانع ازدواج، تحصيل و کار، و نيز رفع تبعيض طبقاتى از ميان افراد و اقشار گوناگون جامعه. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] فرهنگ مفصل و مصور عميد، گرافيك [۲] جعفری لنگرودی، جعفر، مبسوط در ترمينولوژي حقوق، كتابخانه گنج دانش، ص ۶۴۱
🌺🌟🌸🌟🌺🌟🌸🌟🌺🌟🌸 ✨ با حمایت از و ، این انقلاب به انقلاب جهانی حضرت مهدی علیه السلام وصل می‌شود، ان شاء الله . ✨ 🌈 🌈 💢 قسمت اول ⚜ وقتی بعد از 1400سال مسئله ی غدیر را در جامعه عنوان می‌کنیم، همه ی مردم یادشان بر واقعه تاریخی غدیر می افتد. یعنی کل برداشت و ارتباط مردم با واقعه ی بزرگ غدیر یک چیز است و آن این است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله دست امیرالمؤمنین علیه السلام را بالا برده و فرمودند هرکس من مولای اویم از اکنون علی علیه السلام مولای اوست. 🔆 در واقعه ی غدیر با اینکه این همه شاهد و ناظر وجود داشت ولی، ولایتِ امیرالمؤمنین علیه السلام هنوز در جامعه صورت نگرفته است. در واقع حقیقت ولایت، این که اکنون ما می‌بینیم نیست. 〽️ با اینکه رسول خدا صلی الله علیه و آله این همه برای موضوع به این مهمی تدارک دیدند، جای تعجب است مردم معنای غدیر را متوجه نشدند. 🔰 به نظر شما آیا راه امیر المؤمنین در زندگی هایمان و در جامعه دیده می‌شود؟ ⭕️ چرا ما به یک محبت مختصر بسنده کرده ایم⁉️ آیا واقعه ی غدیر برای این بود که فقط محبت امیرالمؤمنین نسبت به جامعه مشخص شود یا حضرت محمد صلی الله علیه و آله و خداوند بزرگترین حادثه را در عالم رقم زدند⁉️ ✳️ اگر دقت کنیم بزرگترین حادثه ی عالم رخ داده است تا انسان ِ کامل رأس جامعه قرار بگیرد. 🛑 آیا تا به حال به این فکر کرده ایم که دلیل اینکه ولایت امیرالمؤمنین درجامعه گسترانیده نشده است، چیست❓ علت قساوت بوده یا تکبر و خودخواهی❓یا شناخت نداشتن از مسئله ی ولی شناسی❓ یا حب دنیا باعث تفرقه بین امت رسول الله شد❓ 📚 در تاریخ به وضوح دیده می‌شود که چرا سران کفر بر امت رسول الله حاکم شدند، مجادله و ستیز آن ها باعث حکومت آن‌ها شد یا مسئله ای آشکار تر و روشن‌تر مردم را از تبعیت از ولیِ زمانشان باز داشت؟ 💥 تاریخ به وضوح مشخص کرده است که همه ی مردم نسبت به ولایت معصوم بی‌تفاوت شدند. همه اهل گمراهی و تباهی شدند. شرایط حکومت شیطان و ولایت شیطان را به صورتی نامشخص پذیرفتند. 📌 سرکردگیِ حکومت شیطان را چه کسی برعهده گرفت❓چه کسانی راضی به این گمراهی شدند❓ مشخص نبود اما وقتی زمان گذشت 2 جبهه متفاوت اما به صورت هم دل این نقش را در جامعه ایفا کردند. عده ای که از روی تکبر زیر بار ولایت نرفتند، و عده‌ای هم در اثر گمراهی. ✅ هدفم از این صحبت ها این است که غدیر رأس تمام حقایق است زیرا ولایت حق مشخص، و گمراهی هم مشخص شد. 💥 اگر ما ولی شناس هستیم، حقیقت ولایت را میفهمیم، پس متوجه ایم که ولایت به یک محبت اندک نیست و باید👈 ولی هر زمانی را بزرگ داشت و متوجه او شد و جامعه را نیز متوجه او کرد، چرا امّت رسول الله (ص) که خودشان را به نوعی شیعه می دانند و خدا را به یگانگی قبول دارند،اکنون حق ولی زمانشان را با بی‌تفاوتی غصب کردند و موقعیتی ایجاد شده که سران گمراهی رأس قرار گرفتند. اگر بعد از امیرالمؤمنین تاکنون را در نظر گرفته باشیم، حکومت هایی مانند بنی امیه و بنی عباس و... بر سر جامعه ی مسلمانان قرار گرفتند تا بالاخره وضعیت به جایی رسید که با دستان مبارک آن ولی خدا، امام خمینی رحمه الله علیه حکومت اسلامی صورت گرفت. امّا ما باز قدر ندانستیم و برای ما روشن نشد که قرار است نتیجه ی این حکومت چه شود❗️ .... 🎙مدیر مجموعه فرهنگی مذهبی یاوران امام زمان عجل الله{ } ✅ نشر این مطلب هست. 🌺🌟🌸 🌺🌟🌸🌟🌺🌟🌸