eitaa logo
بینش مطهر || مطهَرین
2.2هزار دنبال‌کننده
898 عکس
177 ویدیو
78 فایل
دبیرخانه بینش مطهر استان قم ✔کانال جامع اندیشه های شهید مطهری ✔برگزاری دوره های معرفتی کاربردی مکان:قم،خیابان مصلی قدس ک ۱۰ پ 23 شماره تماس 09193533133 ادمین تبادلات و راهنمایی : @binesh_qom @H_sami84 : مسئول شعبه ⭕انتشار مطلب باذکر منبع بلامانع است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 وصیت حضرت زهرا و تنهایی امیرالمومنین بر مزار حضرت فاطمه سلام الله علیها 🔷 بر على فوق العاده سخت و دشوار است. حضرت زهرا حالشان نامساعد بود و در بستر بودند. على عليه السلام بالاى سر زهرا نشسته بود. زهرا شروع كرد به سخن گفتن. متواضعانه جمله‏هايى فرمود كه على عليه السلام از اين تواضع فوق العاده زهرا رقّت كرد و گريست. مضمون تعبير حضرت اين است: 🔹 على جان! دوران زندگى ما دارد به پايان مى ‏رسد، من دارم از دنيا مى‏ روم، من در خانه تو هميشه كوشش كرده‏ام چنين و چنان باشم، امر تو را هميشه اطاعت كنم، من ، و تعبيراتى از اين قبيل. 🔶 آنچنان على را متأثر كرد كه فوراً زهرا را در آغوش گرفت، سر زهرا را به سينه چسبانيد و گريست: 🔸دختر پيغمبر! تو والاتر از اين سخنان هستى، تو والاتر از اين هستى كه اساساً گفتن اين سخنان از سوى تو صحيح باشد؛ يعنى چرا اينقدر تواضع مى‏كنى؟! من از اين تواضع تو ناراحت مى ‏شوم. ❇️ محبت‏ فوق العاده‏اى ميان على و زهرا حكمفرماست كه قابل توصيف نيست، و لهذا مى ‏توانيم بفهميم كه تنهايى على بعد از زهرا با على چه مى‏كند. فقط چند جمله‏اى را كه خود مولاى متقيان على عليه السلام روى قبر زهرا فرمود كه جزء كلمات ايشان در است عرض مى‏كنم. 🙏🏼زهرا وصيت كرده بود: «على جان! خودت مرا غسل بده و تجهيز و دفن كن. ، نمى‏خواهم كسانى كه به من ظلم كرده‏اند در تشييع جنازه من شركت كنند». «زهرا همچنين وصيت كرده بود: على جان! بعد كه مرا به خاك سپردى و قبر مرا پوشانيدى، لحظه‏اى روى قبر من بايست و دور نشو كه اين، لحظه‏اى است كه من به تو نياز دارم.» 🔷 على در آن شب تاريك تمام وصاياى زهرا را مو به مو اجرا مى‏كند. حالا بر على چه مى‏ گذرد، من نمى ‏توانم توصيف كنم: زهراى خود را با دست خود دفن كند و با دست خود قبر او را بپوشاند؛ ولى اين قدر مى‏ دانم‏ كه تاريخ مى‏ گويد: 🔷«فَلَمّا نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرابِ الْقَبْرِ هاجَ بِهِ الْحُزْنُ» على قبر زهرا را پوشاند و گرد و خاك لباسهايش را تكان داد. تا آن لحظه مشغول كار بود و اشتغال به يك كار قهراً تا حدى براى انسان انصراف ايجاد مى‏ كند. كارش تمام شد. حالا مى ‏خواهد را اجرا كند، يعنى بماند. تا به اين مرحله رسيد، غمهاى دنيا بر دل على روآورد؛ احساس مى‏ كند نياز به درد دل دارد. گاهى على درد دل‏هاى خودش را با چاه مى‏گفت، سرش را در چاه فرو مى‏برد. ولى براى درد دلى كه در زمينه زهرا دارد، فكر مى‏كند هيچ كس بهتر از پيغمبر نيست. رو مى‏كند به قبر مقدس پيغمبر اكرم: ♨️ «السَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسولَ اللَّهِ عَنّى وَ عَنِ ابْنَتِكَ النّازِلَةِ فى جِوارِكَ وَ السَّريعَةِ اللِّحاقِ بِكَ. قَلَّ يا رَسولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرى.» http://eitaa.com/joinchat/2767650840C19cf095473 بینش مطهر استان قم
🔰 وصیت حضرت زهرا و تنهایی امیرالمومنین بر مزار حضرت فاطمه سلام الله علیها 🔷 بر على فوق العاده سخت و دشوار است. حضرت زهرا حالشان نامساعد بود و در بستر بودند. على عليه السلام بالاى سر زهرا نشسته بود. زهرا شروع كرد به سخن گفتن. متواضعانه جمله‏هايى فرمود كه على عليه السلام از اين تواضع فوق العاده زهرا رقّت كرد و گريست. مضمون تعبير حضرت اين است: 🔹 على جان! دوران زندگى ما دارد به پايان مى ‏رسد، من دارم از دنيا مى‏ روم، من در خانه تو هميشه كوشش كرده‏ام چنين و چنان باشم، امر تو را هميشه اطاعت كنم، من ، و تعبيراتى از اين قبيل. 🔶 آنچنان على را متأثر كرد كه فوراً زهرا را در آغوش گرفت، سر زهرا را به سينه چسبانيد و گريست: 🔸دختر پيغمبر! تو والاتر از اين سخنان هستى، تو والاتر از اين هستى كه اساساً گفتن اين سخنان از سوى تو صحيح باشد؛ يعنى چرا اينقدر تواضع مى‏كنى؟! من از اين تواضع تو ناراحت مى ‏شوم. ❇️ محبت‏ فوق العاده‏اى ميان على و زهرا حكمفرماست كه قابل توصيف نيست، و لهذا مى ‏توانيم بفهميم كه تنهايى على بعد از زهرا با على چه مى‏كند. فقط چند جمله‏اى را كه خود مولاى متقيان على عليه السلام روى قبر زهرا فرمود كه جزء كلمات ايشان در است عرض مى‏كنم. 🙏🏼زهرا وصيت كرده بود: «على جان! خودت مرا غسل بده و تجهيز و دفن كن. ، نمى‏خواهم كسانى كه به من ظلم كرده‏اند در تشييع جنازه من شركت كنند». «زهرا همچنين وصيت كرده بود: على جان! بعد كه مرا به خاك سپردى و قبر مرا پوشانيدى، لحظه‏اى روى قبر من بايست و دور نشو كه اين، لحظه‏اى است كه من به تو نياز دارم.» 🔷 على در آن شب تاريك تمام وصاياى زهرا را مو به مو اجرا مى‏كند. حالا بر على چه مى‏ گذرد، من نمى ‏توانم توصيف كنم: زهراى خود را با دست خود دفن كند و با دست خود قبر او را بپوشاند؛ ولى اين قدر مى‏ دانم‏ كه تاريخ مى‏ گويد: 🔷«فَلَمّا نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرابِ الْقَبْرِ هاجَ بِهِ الْحُزْنُ» على قبر زهرا را پوشاند و گرد و خاك لباسهايش را تكان داد. تا آن لحظه مشغول كار بود و اشتغال به يك كار قهراً تا حدى براى انسان انصراف ايجاد مى‏ كند. كارش تمام شد. حالا مى ‏خواهد را اجرا كند، يعنى بماند. تا به اين مرحله رسيد، غمهاى دنيا بر دل على روآورد؛ احساس مى‏ كند نياز به درد دل دارد. گاهى على درد دل‏هاى خودش را با چاه مى‏گفت، سرش را در چاه فرو مى‏برد. ولى براى درد دلى كه در زمينه زهرا دارد، فكر مى‏كند هيچ كس بهتر از پيغمبر نيست. رو مى‏كند به قبر مقدس پيغمبر اكرم: ♨️ «السَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسولَ اللَّهِ عَنّى وَ عَنِ ابْنَتِكَ النّازِلَةِ فى جِوارِكَ وَ السَّريعَةِ اللِّحاقِ بِكَ. قَلَّ يا رَسولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرى.» @bineshemotahar_qom کانال جامع اندیشه های شهید مطهری