eitaa logo
پاسخ به شبهات|سعید سپاهی
5.4هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
816 ویدیو
247 فایل
ارسال شبهه @tadbir73 https://tadbirrr.blogfa.com/ هر سوال و شبهه ایی داری بدون تعارف بپرس
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥دامن زنان پارسی آخرین راه نجات کوروش! پس از خیانت سپه سالار ، و نامه ی پنهانی او به اول و دعوت وی به شورش علیه حکومت مرکزی ماد. کوروش که در خیالش فکر رهایی از سلطه مادی هارا حتی متصور هم نبود و با زندگی در دربار ها نوکری آستیاگ را پذیرفته بود. در سودای حکومت با هارپاگ هم پیمان شد و شورش علیه حکومت آستیاگ آغاز شد. آستیاگ از شورش آگاه شد، و سپاه عظیمی را به سمت مرکز قوم به حرکت در اورد. سپاه آنقدر عظیم بود که پارسیان توان مقاومت نداشته و ناگزیر پا به فرار گذاشتند. ⚡️شرح این ماجرا را تاریخدان، زبان شناس معروف آلمانی به زیبایی بیان کرده است : 👇 "پارس ها از برابر سپاه ماد که از نظر شمار سپاهی وضع بهتری داشته اند، گریخته اند، پارس ها پیش از نبرد زن های خود را بر کوهی پناه داده بودند. زن ها با دیدن موج مردان در حال فرار دامن های خود را بالا زده و بانگ برآوردند : ( کجا ترسو ها؟ می خواهید دوباره به جایی بخزید که از آن جا به دنیا آمده اید؟ )" ⚡️والتر هینتس در اثبات درستی این روایت توضیح جالبی را بیان میکند : 👇 "با این گزارش ها دست یافتن به جان سخن دشوار است. اما این یک حقیقت است، که بنا بر سنت هربار که شاهنشاه سر از پاسارگاد در می آورد، به هر زن پاسارگادی، به پاس رفتار زنان پیشین آن ها یک سکه ی زر می بخشید. تنها سوم به گزارش ، از سرخست هموار پاسارگاد را دور میزد تا ناگزیر از دست دادن سکه نباشد. از آنجا که نیز به این سنت وفادار ماند و حتی به زنان آبستن دو دریک ( نام سکه زر در دوره هخامنشی که توسط اول ضرب گردید ) می داد، باید که داستان (( زنان شجاع پاسارگاد )) زمینه ای تاریخی داشته باشد." 📖 والتر‌هینتس‌، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، نشرماهی، صفحه goo.gl/CXLyok 👈  اسکن کتاب  ➕ در اثبات درستی این روایت، تاریخدان و نویسنده یکی از جامع ترین کتب پیرامون تاریخ قوم ماد یعنی نیز همین ماجرا در کتاب خود نقل میکند و به عنوان یک روایت صحیح قبول دارد. 📖 دیاکونوف، تاریخ ماد، ترجمه کریم کشاورز، صفحه ۵۱۷ goo.gl/3xCMAJ 👈 اسکن کتاب  ⚠️ : در روایت تاریخی آمده است که مردان پارسی زنان خود را بر بالای کوهی پناه دادند. خب برای چه؟! دلیل اینکار از دو حالت خارج نیست : 👇 1⃣ ترس از به کنیزی رفتن زنان توسط سپاه ماد 2⃣ ترس از اعدام و قتل عام زنان بی دفاع توسط سپاه ماد 💥 حال لازم است راجع به دین مادی ها بیشتر بدانیم :👇 💡در اینکه مادی ها پیرو دین بوده اند شکی نیست، و اینقدر این موضوع واضح است که واقعا نیازی به ارائه سند نیست. اما از آنجایی که و ها بدیهیات تاریخی را نمیدانند چند سند از هزاران سند بیان میکنم 📖 دیاکونوف، تاریخ ماد، ترجمه کریم کشاورز، صفحه ۴۵۷ goo.gl/qfwevf 👈   اسکن کتاب 📖 دیانت زرتشتی، پروفسور کاری یار، ترجمه فریدون وهمن، صفحه ۴۴ 👈 اسکن کتاب      yon.ir/Cxplr ✍ نویسنده:
۹ آذر ۱۳۹۹
کاتبان ایلامی در دربار هخامنشیان کوروش را مسخره میکردند چون سواد نداشت. 🚮جالب است که به ادعا میکنند که آموزش رایگان را به همه هدیه کرده است! در اینکه این مطلب خنده دار دروغی بیش نیست که شکی نداریم، دلیلش آنست که هیچگاه یک سند ولو ضعیف و جعلی نتوانستند نشان دهند یا بهتر بگویم نیست که نشان دهند... 🔍اما داستان آنجایی جالب میشود که وقتی پای سخن متخصصین تاریخ می نشینیم سخن جوری دیگر است! 👈کوروش و اجدادش بودند👉 بله مردم قوم سواد نداشتند و نمی توانستند چیزی بخوانند برای همین کاتبان که برای آنها کار میکردند اسامی شاهان به مسخره مینوشتند و آنهارا تحقیر و به سخره میگرفتند. 👤 ایران شناس، متخصص خط و زبان‌های ایرانی و تمدن ایلام و تاریخدان بی‌ نظیر آلمانی در کتاب گرانبهای خود داریوش و ایرانیان چنین میگوید: "ما امروز مهر کورش اول، پدربزرگ کورش بزرگ، را با نبشته ی ایلامی در دست داریم: این مهر نیزه داری را سوار بر اسب نشان می دهد، که در حالی که دشمن کشتهای را زیر پای اسب خود دارد، دشمن پیادهی با تیر سوراخ شده را از نو مورد حمله قرار میدهد. در سمت چپ سوار نبشته ای به ایلامی در شش سطر به چشم می خورد که البته خط بالای این نبشته در تصویر ۱۶ قابل تشخیص نیست. متن این نبشته چنین است: «کورش انزان، پسر چیش پیش. » نکته ی جالب توجه این متن نگارش ایلامی کورَش به جای کورُش فارسی است. منشیان ایلامی نام فارسی کورُش را، حتی در زمان کورش بزرگ و پس از او، یک بار هم درست ننوشته اند، با این که آنان می توانستند نامهای ایرانی را با نشانهای ایلامی به درستی بنویسند. این امر باید دلیل خاصی داشته باشد. من دلیل این غلط نویسی نادر را این طور حدس میزنم که کورُش در ایلامی تقریبا معنی « مواظبت کرد، پرستاری کرد» را می دهد، اما کورَش به معنی «سوزاند، به آتش کشیده است. برای تبدیل نام تحسین برانگیز کورش به نامی نفرت انگیز در گوش ایلامیها کافی بود که u به a تبدیل شود. ظاهرا ساکنان پیشین انزان نیز به هخامنشیان به چشم « آتش افروز » نگاه کرده اند. نه «مواظبت کنندگان (پایندگان )». منشیان ایلامی با تبدیل کورُش به کورَش بغضی را که از مزاحمان پارسی در دل داشتند، پنهانی و بی سر و صدا بیرون ریختند" ➕جناب والتر هینتس در ادامه می نویسد: "احتمالا منشیان بابلی نیز با دلیل اصلی این تحریف آشنا بوده اند و در این باره مخفیانه دست به شوخی می زده اند. داستان هرچه باشد، تحریف ایلامی نام کورش نشانه ی دیگری ست بر اینکه مقدم « بربرهای » پارسی شمال به انزان برای مردم بومی به هیچ وجه مبارک نبوده است. اما چون پارس ها خواندن نمی دانستند، متوجه نبودند که منشیان ایلامی پنهانی فرمانروایشان را مسخره می کنند." 📖والتر‌هینتس‌،داریوش و ایرانیان،ترجمه پرویز رجبی،نشرماهی،صفحه۶۰ و۶۱ ✍ نویسنده : ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
۹ آذر ۱۳۹۹
🌹قانون اساسی جنگ های (ص) کشتن زنان، کودکان و اسیران ممنوع🌹 : 🔆مطالعه سیره نبوی نشان می‌دهد پیامبر خدا (ص) به حقوق زنان و کودکان توجه ویژه می‌نمودند و همواره برعدم تعرض به این گروه و رعایت حال و حقوق آنها توجه و تأکید داشتند. 👈حضرت محمد (ص) هنگام اعزام سپاهیانش به نبردهای مختلف در کنار توصیه‌های جنگی و نظامی، سفارش می‌کردند که از کشتن زنان و کودکان پرهیز کنند.(1) ایشان هرگاه تعرض به زنان و کودکان را می‌دیدند با آن برخورد می‌نمودند و فرد متخلف را بازخواست می‌کردند. چنان که در یکی از جنگ‌ها، پس از گذشتن بخشی از سپاهیان به فرماندهی خالد بن ولید، جنازه زنی پیدا شد که به دست او کشته شده بود.پیامبر (ص) از دیدن آن صحنه، به شدت ناراحت شدند و از قاتل او پرسیدند. به آن حضرت (ص) گفتند که خالد بن ولید او را کشته است. رسول خدا (ص) کسی را به دنبال خالد فرستادند و ضمن توبیخ او تأکید کردند که از کشتن زنان و کودکان بپرهیزند.(2) منابع: 1 -حرّ عاملی، وسایل الشیعه، چاپ دوم، قم: مؤسسه آل البیت علیهم السلام، 1414 ﻫ، ج 15، ص 58 ـ 59. اسکن منابع👈 yon.ir/TtObi 🌅 2-حارث ابن ابی اسامه، بغیة الباحث عن زوائد مسند الحارث، تحقیق مسعد عبدالحمید محمد السعدنی، قاهره: دارالطلائع، بی‌تا، ص 207 اسکن منابع👈 yon.ir/38IRw 🌅 ✍نویسنده:
۹ آذر ۱۳۹۹
🔥وقتی خدا،کوروش را رسوا میکند مورخ نامی و مشهور ماجرای فتح و شکست خوردن مقابل کوروش را اینگونه نقل میکند: "بدینسان ایرانیان سارد را تصرف و را زنده دستگیر کردند؛ او پس از ۱۴ سال سلطنت و تحمل ۱۴ روز محاصره، دقیقاً طبق آنچه هاتف گفته بود به امپراتوری بزرگی پایان داده بود و آن امپراتوری خودش بود. ایرانیانی که او را گرفته بودند نزد کوروش آوردند. 🔻کوروش فرمان داد تلی از هیزم برپا کنند و کرزوس را با غل و زنجیر همراه با دو هفت جوان لودیایی بر آن قرار دهند شاید می خواست آنان را به عنوان گل سرسبد غنایم در راه ایزدی قربانی کند، یا نذری را ادا کند، یا چون درباره پارسایی کرزوس شنیده بود می خواست ببیند ایا خدایی مانع از زنده سوختن وی خواهد شد؛ به هر روی هر چه بود چنین کرد🔺 ⚠️اما هرودوت در ادامه نقل جالبی دارد، او میگوید: کوروش در ادامه از دستور خود مبنی بر زنده آتش زدن کرزوس و ۷ تن از جوانان پشیمان گشت، نه بخاطر آنکه وجدانش به درد آمده باشد یا انسانیت به خرج دهد(اگر انسانیت داشت که هیچگاه دستور به چنین کار غیر انسانی و وحشیانه ای نمیزد!) هرودوت میگوید، کوروش پشیمان گشت، چون میترسید روزی همین بلا سر خود او آید و مال و ثروتش را از دست دهد! هرودوت در ادامه مینویسد: "لودیاییها میگویند هنگامی که کرزوس دگرگونی کوروش را دید و این که سربازان نمی توانند بر آتش چیره شوند، به درگاه آپولون دست به دعا برداشت و با صدای بلند از آن ایزد خواست در قبال پیشکشیهای گرانبهایی که تقدیمش کرده است وی را از آن خطر برهاند. او در حالی که می گریست به خدا التماس می کرد. ناگهان آسمان صاف که بادی نیز نمی وزید پر از ابر شد و طوفانی برخاست و باران تندی بارید و آتش خاموش شد" 📖 هرودوت، تاریخ هرودوت، ترجمه مرتضی ثاقب فر، انتشارات اساطیر، کتاب یکم، صفحه۱۳۸ و ۱۳۹ goo.gl/Gt7VH2 👈 اسکن کتاب ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️در پایان، لازم میدانم چند نکته یاد آور شوم: ۱. خداوند به خواسته کوروش که خاموش کردن آتش بود هیچ اعتنایی نمیورزد و ماموران کوروش را ناکام میکند! ۲.هنگامی که کرزوس دست به دعا بر میدارد، فورا باران خود را نازل میکند و آتشی که کوروش با شقاوت تمام روشن کرده بود را خاموش میکند. ❇️ مشاهده میکنیم که خداوند هم با دشمنان کوروش است... ✍
۹ آذر ۱۳۹۹
کاتبان ایلامی در دربار هخامنشیان کوروش را مسخره میکردند چون سواد نداشت. 🚮جالب است که به ادعا میکنند که آموزش رایگان را به همه هدیه کرده است! در اینکه این مطلب خنده دار دروغی بیش نیست که شکی نداریم، دلیلش آنست که هیچگاه یک سند ولو ضعیف و جعلی نتوانستند نشان دهند یا بهتر بگویم نیست که نشان دهند... 🔍اما داستان آنجایی جالب میشود که وقتی پای سخن متخصصین تاریخ می نشینیم سخن جوری دیگر است! 👈کوروش و اجدادش بودند👉 بله مردم قوم سواد نداشتند و نمی توانستند چیزی بخوانند برای همین کاتبان که برای آنها کار میکردند اسامی شاهان به مسخره مینوشتند و آنهارا تحقیر و به سخره میگرفتند. 👤 ایران شناس، متخصص خط و زبان‌های ایرانی و تمدن ایلام و تاریخدان بی‌ نظیر آلمانی در کتاب گرانبهای خود داریوش و ایرانیان چنین میگوید: "ما امروز مهر کورش اول، پدربزرگ کورش بزرگ، را با نبشته ی ایلامی در دست داریم: این مهر نیزه داری را سوار بر اسب نشان می دهد، که در حالی که دشمن کشتهای را زیر پای اسب خود دارد، دشمن پیادهی با تیر سوراخ شده را از نو مورد حمله قرار میدهد. در سمت چپ سوار نبشته ای به ایلامی در شش سطر به چشم می خورد که البته خط بالای این نبشته در تصویر ۱۶ قابل تشخیص نیست. متن این نبشته چنین است: «کورش انزان، پسر چیش پیش. » نکته ی جالب توجه این متن نگارش ایلامی کورَش به جای کورُش فارسی است. منشیان ایلامی نام فارسی کورُش را، حتی در زمان کورش بزرگ و پس از او، یک بار هم درست ننوشته اند، با این که آنان می توانستند نامهای ایرانی را با نشانهای ایلامی به درستی بنویسند. این امر باید دلیل خاصی داشته باشد. من دلیل این غلط نویسی نادر را این طور حدس میزنم که کورُش در ایلامی تقریبا معنی « مواظبت کرد، پرستاری کرد» را می دهد، اما کورَش به معنی «سوزاند، به آتش کشیده است. برای تبدیل نام تحسین برانگیز کورش به نامی نفرت انگیز در گوش ایلامیها کافی بود که u به a تبدیل شود. ظاهرا ساکنان پیشین انزان نیز به هخامنشیان به چشم « آتش افروز » نگاه کرده اند. نه «مواظبت کنندگان (پایندگان )». منشیان ایلامی با تبدیل کورُش به کورَش بغضی را که از مزاحمان پارسی در دل داشتند، پنهانی و بی سر و صدا بیرون ریختند" ➕جناب والتر هینتس در ادامه می نویسد: "احتمالا منشیان بابلی نیز با دلیل اصلی این تحریف آشنا بوده اند و در این باره مخفیانه دست به شوخی می زده اند. داستان هرچه باشد، تحریف ایلامی نام کورش نشانه ی دیگری ست بر اینکه مقدم « بربرهای » پارسی شمال به انزان برای مردم بومی به هیچ وجه مبارک نبوده است. اما چون پارس ها خواندن نمی دانستند، متوجه نبودند که منشیان ایلامی پنهانی فرمانروایشان را مسخره می کنند." 📖والتر‌هینتس‌،داریوش و ایرانیان،ترجمه پرویز رجبی،نشرماهی،صفحه۶۰ و۶۱ ✍ نویسنده : ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
۱۰ آذر ۱۳۹۹
◀️بیزاری مردم از نیروهای (هخامنشیان) ◀️ میلیون ها نفر از مردم مصر را قتل عام کردند. 📖امپراطوری کهن پارسی،جان کورتیس و نایجل تالیس، ناشردبیر مترجم. حسن بلانی و حسنی اقبالی صفحه۷۸
۱۰ آذر ۱۳۹۹
چند کلام از مادر کوروش! 🚮 امپراتوری را میتوان به جرات امپراتوری یا امپراتوری نامید. در تفکر پادشاهان هخامنشی هدف وسیله را توجیه میکند، میتوان به جرات گفت که شکل ابتدایی و مبانی نظری را هخامنشی و پادشاهان هخامنشی ابداع کردند. دروغ های سیاسی و حیله هایی که برای حفظ جایگاه و قدرت توسط کوروش هخامنشی اجرا میشد یکی از خصوصیات بارز اوست. ♻️یکی از دروغ هایی که توسط ساخته و به خورد مردم ساده لوح آن زمان داده شد پیرامون یعنی است. آنطور که ماندانا توسط هخامنشیان معرفی شده است، و مورخین یونانی به پیروی از آنها، آنرا نقل کردند آنست که ماندا دختر پادشاه بود. ❗️البته که اتصال شاخه ی پارسی به شاخه ی مادی عجیب و غریب است، زیرا مادی ها خود را برتر و آقای پارسیان میدانستند و سلطه ی چندین ساله ای بر آنها داشتند خلاف تصور است (آستواگس) که از قضا همین مورخین معرفی کرده اند دخترش را به پارسیانی بدهد که سال ها بر انها ظلم و ستم کرده است! از طرفی مگر در دربار و بین بزرگان و اشراف مادی قحط الرجال بوده است یک نفر بیگانه و از شاخه ی پست تر بیاید و دختر امپراتور ماد را تصاحب کند؟! در این باره تاریخدانان بسیار بزرگی تردید دارند و چنین ازدواج و پیوندی را افسانه و دروغ میدانند از میان بزرگان میتوان به ماریا برسیوس و والتر هینتس دو استادتاریخ کم نظیر اشاره کرد. ،تاریخدان و متخصص خط و زبان‌های ایرانی و تمدن ایلام، در اینباره نکات جالب توجه ای دارد که توجه شمارا به آن جلب میکنم: "به گونه ای شگفت انگیز بخشی از افسانه ی کورش تا به روزگار ما دوام آورده است. هنگامی که در اکتبر ۱۹۷۱ میلادی (۱۳۵۰ ش.) به مناسبت دو هزار و پانصدمین سالگرد شاهنشاهی ایران جشن گرفته شد، به این مناسبت در سراسر جهان آثاری دربارهی کورش بزرگ منتشر شد. در این نوشته ها جز یک استثنا، بقیه ماندانه دختر آستواگس، 🔻یعنی زنی مادی را، مادر کورش دانستند و آن را مسلم انگاشتند، درحالی که به سادگی می توان به این نتیجه رسید که چنین چیزی محال است🔺. البته برای رسیدن به مقصود باید اندکی به تاریخ ماد بازگردیم. همانگونه که دیدیم هوخشترهی دوم، شاه ماد، با اتحاد با بابلی ها در سال ۶۱۲ با تصرف نینوا بخش بزرگی از آشور را ضمیمهی فرمانروایی خود کرد. هوخشتره در سال ۵۸۵ هنوز بر سر قدرت بود. چون او در این زمان با الیاتس شاه لودیا، پدر کرزوس"، ثروتمند افسانه ای، در غرب آسیای صغیر در حال جنگ بود. هرودوت مینویسد، در حین جنگ سرنوشت ساز «روز ناگهان تبدیل به شب شد». دو طرف جنگ، وحشت زده از کسوف، بی درنگ تصمیم به صلح گرفتند و رود هالیس، قزل ایرماق امروزی، مرز میان لودیا و ماد تعیین شد. نجوم تاریخ دقیق این واقعه را در اختیار ما میگذارد: نبرد در روز ۲۸ مهی ۵۸۵ روی داده بود. در ضمن باید گفت بسیاری از محاسبه های مربوط به تاریخ آسیای مقدم باستان وابسته به این تاریخ است. هوخشتره ی دوم ۴۰ سال بر ماد فرمان راند. ۲۸ سال از این زمان را زیر فرمانروایی سکاهای کیمری گذراند. بنابراین آنستواگس ( مادی: رُستیویگه یا «نیزه انداز » )، پسر هوخشتره ی دوم، احتمالا در سال ۵۸۴ جانشین پدر شده است، شاید هم سال پیش از کسوف، چون هرودوت ۳۵ سال فرمانروایی به آستواگس نسبت می دهد و می دانیم که او در سال ۵۵۰ از کورش شکست خورد از تخت افتاد و تبعید شد. در هر حال آستواگس به هنگام تخت نشینی مردی میانسال بوده است و به این ترتیب می توانسته در حدود سال ۵۸۵ دختری دم بخت داشته باشد. اگر فرض کنیم که استواگس خوابهای نگران کننده را درست در آغاز فرمانروایی اش دیده باشد، ماندانه می توانسته پسری را که گفته می شود کورش است اگر خیلی زود در نظر بگیریم در سال ۵۸۳ به دنیا آورده باشد. اما در این هنگام کورش تاریخی ۱۷ ساله بوده است... چون او در سال ۶۰۱ چشم به جهان گشوده بود. این را تنها از نوشته های دینون و یوستینوس نمیدانیم؛ کتاب دانیال (۱۰۶) بی شبهه مینویسد، فاتح بابل -یعنی کورش بزرگ - به هنگام پیروزی ( ۵۳۹) ۶۲ ساله بوده است. 🔻به این ترتیب باید داستان شاهزاده خانم ماندانه را که به زیبایی بافته شده است، به قلمرو افسانه حواله داد. پس مادر کورش زنی مادی نبوده است. احتمالا این روایت ریشه هایی سیاسی داشته است. هدف این افسانه این بوده که از بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی مردی نیمه مادی بتراشد، تا مادها را با فرمانروایی پارسها آشتی دهد.🔺 📖والتر‌هینتس‌،داریوش و ایرانیان،ترجمه پرویز رجبی،نشرماهی،صفحه۹۲ و ۹۳ goo.gl/7KgH75. اسکن با کیفیت بالا کتاب ✍
۱۰ آذر ۱۳۹۹
الفبای اوستایی و کپی برداری از زبور داود و الفبای یونانی! ♻️ چندی پیش ثابت کردیم که تقویم کپی شده از تقویم کهن و باستانی ها است. رجوع کنید به : https://t.me/Anti_Archaism/115 ➕در مورد الفبای اوستایی ایران شناس و پژوه برجسته بلژیکی و عضو هیئت علمی دانشگاه کلژ دو فرانس   Collège de France در مورد چگونگی ساخت الفبای اوستایی می نویسد : "مرحله کهنتر الفبای که بواسطه قطعه ای از زبور داور،در ترکستان چین به آن دست یافته ایم(معروف به پهلوی زبوری)،به باقی حروف در افزوده اند و گاه پیش آمده که خود به وضعِ حروف جدید دست زده اند.از نظر نوع شناسی اصلِ((یک نشانه در برابر یک صدا))را که در الفبای لاتینی و معمول است اقتباس کرده اند." 📖ژان کلنز،مقالاتی در باره زرتشت و دین زرتشتی،ترجمه احمدرضا قائم مقامی،چاپ دوم،انتشارات فرزان،صفحه۴۷
۱۰ آذر ۱۳۹۹
⁉️آیا اوستای قدیم معتبر و قابل اعتماد است؟ ⁉️آیا زرتشتی امانتداری کرده و اوستا را بدون تحریف به دست ما رسانده اند؟ ✅ ایران شناس و پژوه برجسته بلژیکی و عضو هیئت علمی دانشگاه کلژ دو فرانس   Collège de France پاسخ میدهد: 🔻بخش های قدیم را روحانیون(علمایِ) () تا حدی تصحیح و باز نگری کرده اند.🔻 📖ژان کلنز،مقالاتی در باره زرتشت و دین زرتشتی،ترجمه احمدرضا قائم مقامی،چاپ دوم،انتشارات فرزان،صفحه ۴۸ goo.gl/PBBNXb 👈 اسکن کتاب
۱۰ آذر ۱۳۹۹
پیروزشاه بلسارا (اندیشمند زرتشتی): ◀️ با منطق و از روی اختیار شدند. نه به زور شمشیر. ◀️ و اولیای اسلام( معصومین علیهم السلام) همه نسبت به ایرانیان بنظر احترام مینگریستند،چنانکه (ص) سلمان(رض) را از خواندان خود میخواند و (ع) در توصیف ایرانیان میکوشید. 📖بلسارا،ایران و اهیمت آن در ترقی و تمدن بشر،ترجمه عبدالحسین سپنتا،چاپ بمبئی، صفحه ۱۴۴ و ۱۴۵
۱۰ آذر ۱۳۹۹
دستور جی دهالا(دستور بزرگ هند و پاکستان):اهورامزدا قبل از آفرینش جهان، دین زرتشت را به همه آفریده ها عرضه کرد 🚮پای صحبت کسانی که در فضای مجازی فعالیت میکنند و خود را مینامند(جوجه زرتشتی) تعاریف و اعتقاداتی از زرتشتیت بیان میکنند که اگر خود زنده بشود و این تعاریف و اعتقادات را بشنود، منکر چنین دینی خواهد بود. اما خوب میدانیم برای دریافت اعتقادات هر دینی باید به کتب معتبر و بزرگان آن دین مراجعه کرد، نه جوجه زرتشتی هایی که با عرق گیر و زیر شلواری زیر کولر نشسته و تعاریف و اعتقادات فضایی از خود صادر میکنند. یکی از بزرگترین علمایِ زرتشتی، است. 🔍شخصیتی که در مورد او در مقدمه مینویسد: "شادروان دستور دکتر مانک جی نوشیروان دهالا یکی از دستوران بزرگ،روشنفکر و دانشمند زرتشتیان هند و پاکستان و از پیشگامان آموزش زبان اوستا و پهلوی و فرهنگ ایران باستان بود. دستور دکتر دهالا نویسنده ای بود پر کار که تالیفاتش بسیار و مطالب نوشته هایش پیوسته مورد نظر اندیشمندان زرتشتی و دانشمندان دیکر کشور های جهان قرار گرفته است. 📖دستور رستم شهزادی،مقدمه،خداشناسی زرتشتی. ➕دستور جی دهالا در مورد اعتقادات زرتشتیان به پیامبری زرتشت مینویسد: "دین زرتشتی در آغاز گسترش خود در های بعدی آنجا که درباره پیامبران پیش از سخن می رود آمده است که اهورامزدا نخستین بار پیام آسمانی خود را در جهان مینویی به سروش آموخت و این فرشته به علت دارا بودن روح و صفت فرمانبرداری نخستین حامل احکام پروردگار و نخستین آموزگار دین خداپرستی به مردم جهان بوده است. یسنای ۵۷ و پشت ۱۱ سپس اهورامزدا دین خود را به فرشته هوم آموخت یسنای ۹ و در جهان مادی نخستین آدمی بود که پیام ایزدی را پذیرفت. (یشت ۱۳) ولی نخستین شاهی بود که به علت ناتوانی از ابلاغ دین به مردم جهان، از پذیرفتن این رسالت، خودداری نمود (وندیداد ۲) که بالاخره پس از قرنها این کار بزرگ به عهده اشو زرتشت قرار گرفت و آن وخشور این کار بزرگ را انجام داد. 🔻در یشت ۱۳ آمده که همه آفرینشهای گیتی از تولد پیامبری که فرمان اهورامزدا را به سراسر هفت کشور زمین خواهد گستراند بشارت داده و اظهار شادمانی و خشنودی میکند.🔺 📖دستورمانک‌جی‌‌نوشیروان‌جی‌دهالا،ترجمه دستور رستم شهزادی،صفحه۳۰ goo.gl/XUGJwF 👈 اسکن کتاب ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⚠️بیان چند نکته : ملاحظه میفرمایید که دستور(دستور یعنی کسی که فتوا دینی میدهد هم رتبه مراجع در مذهب شیعه) جی دهالا به زیبایی بیان میکنند که زرتشت با به واسطه فرشته در ارتباط بود. و سال ها قبل از آفرینش گیتی، در جهان مینویی(عالم قبل از خلقت) دین زرتشت را به تمام آفرینش عرضه کرد اما تنها زرتشت ابلاغ آنرا پذیرفت! نکته جالبتر آنست که بیسواد هایی مانند موبد یار نیکنام و جوجه ادمین های زرتشتی منکر ارتباط وحیانی بین زرتشت و اهورا مزدا هستند! قضاوت با شما ✍
۱۰ آذر ۱۳۹۹
سنت قربانی کردن گوسفند برای مردگان در کیش زرتشتی یکی از برترین تاریخدانان و پژوهشگران تاریخ و شناس در مورد اعتقادات پیرامون حالات انسان پس از مرگ مینویسد: "منظور از sedos اصطلاحی است برای دوره سه روز پس از مرگ، یعنی هنگامی که کسی جان از تنش به در می رود و روانش تا سه روز و شب بالای سرش قرار می گیرد تا بامداد چهارم که روان این دنیا را ترک می کند و پس از آن که بر سر پل ، آمار و داوری شده به جهان پسین رود. در این ایام که سیدوش نامند، برای مردگان مراسم و ادعیه یا اوستاهایی است که باید خوانده شود و درست و به هنگام باشد. 🔻در بامداد روز چهارم، که روان از بالین جسد می رود تا بر سر چینودپل برای آمار و داوری حاضر شود، رسم است که سر ببرند و چربی آن را بر آتش وَرَهرام نهند و اگر چنان آتشی دسترس نباشد بر آتش گذارند.🔻 📖هاشم‌رضی‌،معاد‌ وآخرت‌شناسی در مذاهب و ادیان ایران قدیم،انتشارات بهجت،صفحه ۳۶۱ goo.gl/ByjrSN 👈 اسکن کتاب ✍
۱۰ آذر ۱۳۹۹