eitaa logo
پاسخ به شبهات|سعید سپاهی
5.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
783 ویدیو
244 فایل
ارسال شبهه @tadbir73 https://tadbirrr.blogfa.com/ هر سوال و شبهه ایی داری بدون تعارف بپرس
مشاهده در ایتا
دانلود
✅معشوقه های شاه .پروین غفاری قسمت سوم 🔴پری هنگام عیادت شاه از وی، به او گفت : " ببین عدل شما با من چه کرده است " شاه منظور پری را از این جمله دو پهلو فهمید و تبسمی کرد و دستان وی را گرفت و از جیب بغلش ، از درون یک جعبه شیشه‌ای کوچک ، انگشتری با نگین درشت یاقوت کبود بیرون آورد و در انگشتان وی کرد ... و گفت : " پروین سعی کن زود خوب شوی ... یونایی زیبای من هستی ... خانه قلبم سرد و تاریک است و بیا و گرمش کن ... 🔴پس از سقط جنین ، رابطه پری و شاه مستحکم‌تر شد ، و ماه عسل دوباره شروع شده – عشق شاه زن و هواپیما و رانندگی بود – بزم‌ها و میهمانی‌ها برقرار است و جام‌ها هم به سلامتی شاه و پری تهی می‌شد ... 🔴پری دیگر در صرف مشروبات الکلی حرفه‌ای شده بود ... محمدرضا بعضی شب‌ها تریاک پهن می‌کند ؛ و پری نیز گاهی بستی می‌زند ... آخرین هدیه شاه به پری یک انگشتر با نگین زمرد در شب تولدش بود . 🔴شاه از اینکه پری در محافل و مهمانی‌ها گرم می‌گرفت ، ناراحت می‌شد و می‌گفت : " بعضی‌ وقت‌ها می‌بینم تو در محافل و مهمانی‌ها گرم می‌گیری و آنها بر دستت بوسه‌ می‌زنند ؛ اگر روزی بدانم با کسی به جز من رابطه داشته‌ای زنده نخواهی ماند ، چشم و گوش‌های من ، کوچکترین حرکت تو را به من گزارش می‌کنند ، همان طور که از کار فوزیه با خبر شدم هم از کارهای تو با خبر خواهم شد . آخرین دیدار شاه و پری در مراسم ازدواج محمدرضا با ثریا بود ؛ که مادر پری دو کارت دعوت را از طریق فردوست به دست آورده بود ؛ و پری سعی کرد با بهترین آرایش در مراسم شرکت کند و با همه گرم بگیرد و شاه را رنج بدهد ... شاه با دیدن پری اخمی کرد و تعجب می‌کند چه کسی او را دعوت کرده است ... 🔴سرانجام داستان پری و شاه با ازدواج ثریا به پایان رسید و پری روزهای پس از جدایی را با افرادی چون غلامرضا برادر شاه ، ایادی پزشک مخصوص شاه و خاتم خلبان مخصوص شاه سپری نمود و بعد وارد عرصه سینما شد و به بازیگری پرداخت.
✅ارتشبد حسین فردوست، همدرس و رئیس دفتر ویژه اطلاعات محمدرضا پهلوی می‌گوید: "شاه در طول حیات خود با زنان زیادی ارتباط نامشروع داشت. گیتی رفیع، فیروزه، دیوسالار، گیتی خطیر، پروین غفاری، طلا، آذر صنیع، دختر اسدالله علم، دختر حسین علاء، دختر ساعد، سمیرا طارق، ماریا اشنایدر، آنژ، روژه بون ون، روت استیونس، مارگارت، برنا اِلگی، بریژیت باردو، گریس كلی، جینا لولو بریجیدا، الكه زومر، جنیفر اونیل و..." منبع: كاپوشینسكی، نشر نو، تهران، ۱۳۷۶.
🔴شاه و انحرافات جنسی مینو صمیمی،منشی امور بین الملل دفتر فرح پهلوی در کتاب‌خاطرات خود در خصوص‌انحرافات جنسی محمدرضاپهلوی چنین می نویسید: «مطالب متعددی که اغلب در مطبوعات اروپایی راجع به عیاشی های محمدرضاشاه منتشر‌می‌شد،خود مویدی بود بر‌زن بارگی شاه و نیز حداقل برای من دلیل این مسئله را که چرا شاه پیوسته اصرار داشت در اتاق خوابی جدا از همسرش به سر برد،مشخص می کرد. درباره ی روابط پنهانی شاه با زن های مختلف شایعات فراوانی بر سر زبان ها بود و از جمله می شنیدیم که شاه ضمن سفر به سوییس در شهر گشتاد(یکی از نقاط تفریحات زمستانی ثروتمندان)با همسر سابق خود،ثریا ملاقات می کند که کماکان به او عشق می ورزد.یا روزنامه ها با تیتر‌درشت می نوشتند که شاه عاشق «آن مارگرت» ستاره ی معروف سینمای سوئد و امریکا،شده است. 📚منبع:مینو صمیمی،پشت پرده تخت طاوس،انتشارات اطلاعات،ص۱۱۰
🚩 "چِلّه انقلاب"-۱|پسرخاله فرح پهلوی روایتی از فساد اخلاقی همسر شاه/ آمریکا از رضا پهلوی "استفاده ابزاری" می‌کند احمدعلی مسعود انصاری در گفتگو با تسنیم: 🔹فرح نقش کلیدی در فروپاشی سلطنت داشت 🔹نطق "صدای انقلاب شما را شنیدم" ابهت شاه را از میان برد. در نطق نوشته شده توسط آقای رضا قطبی، به ظلم، فساد، اتحاد فساد مالی و سیاسی، فشار و اختناق، خطاهای گذشته، بی قانونی، ظلم و فساد توسط شاه اقرار شد. 🔹در خانه آقای هویدا مهمان بودیم. در آن مهمانی فرح و جوادی را ایستاده در حالتی دیدم که آن حالت برای من قابل قبول نبود و آنجا متوجه تغییر ماهیت دوستی فرح خانم و آقای جوادی که همه نزدیکان در مورد آن صحبت می‌کردند، شدم. 🔹 بعدها متوجه شدم که یکی از سربازان گارد در "خجیر"، فرح و جوادی را در حالت نامناسبی می‌بیند و این دیده خود را به فرماندهان خود گزارش می‌کند. 🔹از دید شاه، وی دیگر کاره‌ای نبود که بخواهد در ایران بماند. تصمیم رفتن قبل از هر چیز تصمیم خود شاه بود. 🔹آمریکا بعد از کنفرانس گوادلوپ که از روز 4 تا هفتم ژانویه برگزار شد، دست از حمایت شاه برداشت و سفیر آمریکا بعد از روز 10 ژانویه به شاه پیشنهاد رفتن او را داد. کارتر قصد پس دادن شاه به ایران در زمانی‌که در پاناما بود را داشت. اگر انور سادات و دخالت دوستان آمریکایی شاه نبود اینکار به احتمال زیاد از طرف کارتر به خاطر آزادی گروگانهای سفارت آمریکا صورت می‌گرفت. 🔹 انقلاب ایران در یک جمله خلاصه می‌شود "قاطعیت عمل {امام} خمینی و ضعف عمل شاه". 🔹 ضعف عمل شاه دو دلیل اساسی داشت. ضعف شخصیت خود شاه برای کاری که بر دوش او گذاشته شده بود، باختن روحیه شاه بعد از عید فطر سال 57 و مسلط شدن فرح خانم تقریبا به صورت کامل بر شاه بعد از اینکه شاه روحیه خود را باخت. 🔹 در حقیقت دشمنان شاه و دین در 6 ماه آخر بر ایران حکومت می‌کردند نه شاه. این گروه مذهب و مذهبیون را به حساب نمی‌آوردند، فکر می‌کردند که اگر شاه برود خود سوار می‌شوند که به شکر خداوند چنین نشد. 🔹درباره جدایی بحرین از ایران باید اردشیر زاهدی پاسخ دهد /وی عامل اجرای این کار بود. 🔹رضا پهلوی باطناً علاقه‌ای به بازگشت ایران ندارد. 🔹در سال 84 میلادی آقای کیسی رئیس وقت سازمان سیا بعد از تعیین ماهی 15000 دلار مقرری در ماه برای آقای رضا پهلوی، بعد از سه هفته اعلام کرد این مرد جوان که علاقه‌ای ندارد. 🔹او پیام تلویزیونی برای مردم ایران ضبط می‌کرد و به جمهوری اسلامی و آقای خمینی حمله می‌کرد. بعد به اتاق مجاور که من در آن بودم می‌‌آمد و داد می‌زد "ولم کنید، ولم کنید، احمد بدادم برس!" 🔹 آمریکا از ایشان استفاده ابزاری برای فشار بر روی جمهوری اسلامی می‌کند. https://goo.gl/GvHKb8 http://tn.ai/1642491
بسم الله . (بابت نشر چنین مطالب غیراخلاقی پهلوی از شما همراهان گرامی پوزش می طلبیم!) . "جشن هنر شیراز" آنتونی پارسونز _سفیر وقت انگلیس در ایران_ در نقل خاطرات خود ، ضمن اینکه این جشن را یکی از نخستین جرقه های انقلاب اسلامی توصیف می کند ، می گوید : جشن هنر سال ۱۳۵۶ شیراز از نظر کثرت صحنه های اهانت آمیز به ارزش های اخلاقی ایرانیان از جشن های پیش فرا تر رفته بود. به عنوان مثال به نقل از یک شاهد عینی صحنه هایی از نمایش را که ترتیب داده بودند یک باب مغازه را در یکی از خیابانهای پر رفت و آمد شیراز اجاره کرده و ظاهرا می خواستند برنامه خود را کاملا طبیعی در کنار خیابان اجرا کنند ، صحنه نمایش نیمی از داخل مغازه و نیمی در پیاده رو مقابل آن بود. یکی از صحنه هایی که در پیاده رو اجرا می شد، تجاوز به عنف بود که به طور کامل (نه به طور نمایشی) به وسیله یک مرد کاملا عریان با یک زن در مقابل چشم همه صورت می گرفت!!! ولی موضوع به شیراز محدود نشد و توفان اعتراض که علیه این نمایش برخاست ، به مطبوعات و تلویزیون هم رسید. من این موضوع را با شاه در میان گذاشتم ، اگر چنین نمایشی به طور مثال در شهر منچستر انگلیس اجرا می شد، کارگردان و هنرپیشگان آن جان سالم به در نمی بردند! شاه مدتی خندید و چیزی نگفت! . پ ن ۱.: پرده دری و بی حیایی خاندان پهلوی تا حدی بود که حتی راوی خارجی آن را در کشور غیر مسلمان جرم بزرگی میداند!!! . . منبع: ویلیام شوکراس ، آخرین سفر شاه ، صفحه ۱۱۵
بسم الله . شاه در یکی از فعالیت های خود که ادامه عملکرد پدرش در مقابله با دین اسلام بود ، برای نمایاندن عظمت طلبی خود از طریق توهین به اسلام در سال ۱۳۵۵ فرمان تغییر تقویم رسمی ایران را صادر کرد؛ به این معنا که مبدأ تاریخ ایران که از زمان هجرت پیامبر اکرم (ص) از مکه به مدینه محاسبه میشد ،به زمان تاج گذاری کوروش هخامنشی تغییر یافت. در این زمان شاه چنان محو قدرت خود شده بود که در مراسم پنجاهمین سالگرد بنیانگذاری سلسله ی پهلوی ، طی نطقی گفت:من اعلام میکنم که ما سلسله پهلوی به چیزی جز ایران عشق نمی ورزیم , به چیزی جز حرمت ایرانیان تعصب نداریم و وظیفه ای جز خدمت به کشور و ملت خود نمی شناسیم. (۱) شاه در این سخنرانی , اسلام را به عنوان مانع دستیابی خود به آنچه آمال و آرزوهای او در تهی نمودن جامعه از دین و معنویت بود ، معرفی کرد و درصدد برآمد با استفاده از قدرت و نفوذ خود اسلام را به طور رسمی یا عمومی از زندگی مردم ایران کنار بگذارد.(۲) . پ ن :چقدر حرف های بعضی از افراد این روز ها رنگ و بوی حرف های محمدرضا پهلوی را می دهد.!!! . منابع:۱. زونیس , ماروین, شکست شاهانه , ترجمه مخبر , ص ۱۵۰ ۲. فساد در رژیم پهلوی دوم , عبدالکریم مجتبی زاده , ص ۴۳
✅ دورۀ اول سلطنت محمّدرضا با اشغال ایران توسط ارتش‌های سه‌گانه متفقین آغاز می‌شود، که در اواخر شهریور 1320 نیروهای خود را وارد تهران کردند. {...} به هرحال، پس از این رژه {شوروی‌ها} هیچ سرباز و درجه‌دار و افسر شوری در شهر دیده نمی‌شد. از یک منبع مطمئن شنیدم که فرماندۀ کل نیروهای شوروی دستور داده که هر کس از افراد او در ملأ عام ظاهر شود به شدیدترین وجه، حتی اعدام مجازات خواهد شد. انگلیسی‌ها نیز کمتر دیده‌ می‌شدندو غالباً در باشگاه‌های خود بودند. ولی وضع آمریکایی‌ها به کلی متفاوت بود. آنها در خیابان امیرآباد یک باشگاه داشتند که مخصوص افسران و درجه‌دارانشان بود. روزانه به هر کدام یک بسته به عنوان جیرۀ غذائی می‌دادند، که هر بسته برای مصرف 5-6 نفر کافی بود. در هر یک از بسته‌ها انواع و اقسام کنسروها، انواع نان، ویتامینی که باید روزانه مصرف می‌کردند، دو بطری ویسکی و دوبسته سیگار خوب بود. آمریکایی‌ها به سرعت باشگاه امیرآباد را به مرکز فحشاء تبدیل کردند. کامیون‌های آمریکایی به مرکز شهر می‌آمدند و دخترها را جمع می‌کردند و به باشگاه می‌بردند. دخترهایی که به این اوضاع تمایل داشتند، صف می‌کشیدند و منتظر می‌ماندند؛ مثل اینکه در صف اتوبوس هستند. کامیون‌های روباز ارتش آمریکا می‌آمد و 200-300 دختر را سوار می‌کرد و می‌برد. آمریکایی‌ها هر چند پول نداشتند ولی با همین بسته‌ها دخترها را راضی می‌کردند. من با یکی از کسانی که به باشگاه می‌رفت آشنائی داشتم و دیدم که در انبار خانۀ او تا زیر سقف از این بسته‌ها چیده است. هر روز که می‌رفتند یکی دو بسته می‌گرفتند. این بسته‌ها قیمت گرانی داشت و خرید و فروش می‌شد. یکی از کسانی با آمریکائی‌ها می‌رفت، خالۀ محمّدرضا بود، که اکنون شاه ایران شده بود. فرد دیگر که می‌شناختم، یک دختر ارمنی بود و پدرش یک کارگر زحمتکش بود. من با این دونفر بارها صحبت کردم و گفتم ه این کار صحیح نیست و عمل شما در شأن فاحشه‌های کنار خیابان است. خالۀ محمّدرضا خیلی رک و صریح می‌گفت: خیر، افرادی که در باشگاه هستند هم تیپ ما هستند و هیچ اشکالی ندارد. خاطرات ارتشبد (از نزدیکان دربار پهلوی) جلد یکم، صفحۀ ۱۲۳ و ۱۲۴
🔵رقابت بر سر تملق و چاپلوسی! در دفتر کارم نشسته بودم که صدای داد و فریادی از سرسرای کاخ به گوشم رسید. وقتی از دفتر کار خود بیرون آمدم اردشیر زاهدی را دیدم که تیمسار ایادی را زیر مشت و لگد انداخته است و مرتب به او ناسزاهای رکیک می‌دهد! رفتم آنان را از یکدیگر جدا ساختم. پس از بررسی معلوم شد مطلبی که قرار بود زاهدی به عرض اعلیحضرت برساند، ایادی پیشدستی کرده و به عرض رسانده و همین موضوع زاهدی را ناراحت کرده و او را به باد کتک گرفته است. این را بگویم اردشیر زاهدی مرتب میان واشینگتن و تهران در حرکت بود و عقیده داشت که اعلیحضرت، برای فروکش کردن تظاهرات، باید خشونت بیشتری نشان دهند. 📚منبع:امیراصلان افشار/سروها در باد/ ص 27 ـ 28.
بسم الله . . شاه به لحاظ شخصیتی ، انسانی مغرور و متکبر و دوستدار چاپلوسی و تملّق بود و دست بوسی نسبت به وی نیز از سر چنین صفات رذیله ای صورت می گرفت که شواهد تاریخی نیز اثبات کننده همین روحیه می باشد . به عبارتی «محمدرضا خیلی لذّت می‌برد که گروهی از فرماندهان عالی‌رتبه‌ی ارتش با آن لباس‌های پرزرق و برق جلوی او صف می‌کشیدند و به ترتیب دست او را می‌بوسیدند.» گاهی «در مراسم رسمی یا میهمانی‌ها... افسران عالی‌رتبه‌ای ارتش دست و یا حتی کفش محمدرضا را می‌بوسیدند.» شاه چنان به دست بوسی معتاد شده بود که خودش «دستش را دراز می‌کرد» که اطرافیان ببوسند. پابوسی شاه بعد از جشن‌های 2500 ساله در دربار به اوج رسیده بود. عبدالعظیم ولیان- استاندار خراسان و نایب‌التولیه- هر گاه به حضور شاه می‌رسید، روی زمین می‌افتاد و پای شاه را می‌بوسید. اردشیر زاهدی بعد از انتصاب به وزارت امور خارجه، همه‌ی معاونین و سفرا را مجبور کرد تا هنگام «شرف‌یابی» در مقابل شاه زانو بزنند. زانو زدن وزیر و به خاک افتادن وی در برابر شاه موجب اعتراض یک خبرنگار فرانسوی به علم شد. علم اعتراض خبرنگار را به اطلاع شاه رساند و شاه پاسخ داد: «حق بود به او می‌گفتی که اردشیر رعایت سنّت‌های ملی مملکت را می کند.» سفرا موظف بودند در گزارشهایشان به شاه، جمله «پای مبارک را می‌بوسم» بنویسند. هرمز قریب یکی از مدیر‌کل های وزارت دربار در نامه می‌نوسد: مراتب پرستش چاکرانه مرا به خاک پای مبارک بندگان اعلیحضرت همایون شاهنشاه تقدیم [می‌کنم.] پای مبارک علیاحضرت ملکه و والاحضرت شاهدخت شهناز را با کمال احترام می‌بوسم. گاهی وقتها چاپلوسی چنان شدت می‌گرفت که هر کدام از اطرافیان سعی می‌کردند از رقیب سبقت بگیرند.» . منبع : به نقل از : مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی . پی نوشت : این در حالی است که امام راحل با آن شخصیت وارسته و بدون تکبر و غرور کسی را مجبور به دست بوسی نفرمود و این مردم بودند که با خواهش التماس خواهان این بودند که برای تبرک و تشکر دست ایشان را ببوسند. و این دست بوسی هرگز تزلزلی در شخصیت ایشان ایجاد نکرد. رحمت خداوند بر او باد.
بسم الله در بازدید محمدرضا از پایگاه یکم شکاری در منطقه هوایی مهرآباد که در یک روز سرد زمستانی انجام شد ؛ فرمانده پایگاه در دو طرف مسیر عبور شاه بوته هایی پر از گل رز و گل سرخ قرار داده بود و شاه هرگز از خود سؤال نکرد در هوای سرد زمستان و در حالی که برف سنگینی محوطه را کاملا پوشانده بود ، این بوته ها چگونه به گل نشسته اند. در واقع فرمانده پایگاه با هواپیما از مناطق جنوبی کشور بوته های گل را برای همان چند ساعت بازدید محمدرضا آورده و در باغچه های پر برف قرار داده بود تا از این طریق مراتب چاکری و تملق خود و خوشایند شاه را فراهم نماید. هر روز بر تعداد افرادی که در اطراف شاه جمع می شدند و بنای چاپلوسی را می گذاشتند ، افزوده می شد . نقطه ضعف شاه یعنی تملق ، تمجید و تعریف ، برای اطرافیان روشن شده بود و هر روز بیش از پیش در محاصره ی رجال سیاسی ، سرمایه داران و نظامیان متملق در می آمد. شاه هیچ گونه تصویری از یک حاکم مردمی ، غیراشرافی ، ساده و صمیمی نداشت و ابدا نمیتوانست این فضا را تجربه کند. شاه هیچ کس را قبول نداشت و متملقان آن قدر او را عقل کل و تافته جدابافته و خدایگان نامیده بودند که خود نیز کم کم به این باور رسیده بود که قدرت های ناشناخته از او حمایت می کنند. منابع : اسکندر دلدم ، من و فرح پهلوی ، جلد دوم ، ص ۹۱۷ / فساد در رژیم پهلوی دوم ، ص ۷۰
✳️ نخست وزیر دست راست شاه نشسته بود و تمام مدت که ما صحبت می‌کردیم چشم از ما بر نمی‌داشت و تمام تلاشش را به کار برد تا با عرضه کردن روزنامه‌های صبح، توجه شاه را به خود جلب کند. پس از نگاهی سرسری به روزنامه‌ها ناگهان شاه فریادی از خشم کشید که سخنرانی دیروزش را به غلط نقل قول کرده‌اند. خواست بداند که خبرنگار چرا چنین خطایی کرده و نخست وزیر جز اینکه در جایش جابه جا بشود کار دیگری نمی‌توانست بکند و پشت سر هم قول می‌داد که در مورد آن تحقیق کند؛ که البته فراموش کرده بود دیروز هیچ خبرنگاری حق ورود به آنجا را نداشته و روزنامه‌ها برای این خبر کلاً به گزارشی که از وزارت اطلاعات داده شده بود متکی بوده‌اند. نمی‌دانم که شاه به این نکته واقف بود یا نه، ولی از اشاره به آن خودداری کردم. شاه در تمام مدت ناهار اخم کرد در حالی که نخست وزیر بی‌قرار نشسته بود و احتمالاً به جد و آباء خودش برای چنین خبطی فحش می‌داد... سه شنبه ، ۱۶ آبان ۱۳۵۱ جلد یک، صفحه ۴۰۰.
💠هنوز به یاد دارم که رزم آرا در مجلس گفت: " ملتی که نمی تواند ,یک لولهنگ بسازد چگونه می تواند صنعت نفت را اداره کند؟ " همین نمایندگان به او 91 رای موافق دادند و فقط هشت رای مخالف گرفت. سه ماه از ترور رزم آرا نگذشته بود نامه ی تهدید آمیز نواب به مجلس در نهایت به ملی شدن صنعت نفت انجامید. نواب برای ترور رزم آرا از آیات عظام ،کاشانی ،صدر و علامه امینی مجوز گرفته بود. علامه امینی صاحب الغدیر به او گفته بود: اینها بی دین اند و میخواهند احکام اسلام را محجور کنند." 1 📚منبع:خاطرات آیت الله طاهری خرم آبادی.تهران.مرکزاسناد انقلاب اسلامی.1384 ص 72