🌷 #هر_روز_با_شهدا🌹
#چند_قدم_بعد....
🌷تیرماه ١٣٦٥ برای گرفتن عکس از عملیات کربلای یک که منجر به آزادسازی مهران شد، عازم ارتفاعات قلاویزان شدیم. در آن منطقه صدایی نظرم را جلب کرد. برگشتم....
🌷....رزمنده ای با خنده گفت: «برادر، یک عکس هم از ما بگیر.» گفتم: «شرمنده، تعداد کمی فیلم برایم مانده، دنبال سوژه ام.» گفت: «حتما باید شهید یا زخمی بشیم تا سوژه پیدا کنی؟»
🌷با شرمندگی صورتش را بوسیدم و گفتم: «نه، برادر این چه حرفیست؛ من در خدمتم.» نشست، چفیه اش را به سر بست و با زدن عطر «تی رز» به خودش، صدای خنده بچه ها بلند شد. عکس را که گرفتم کلی تشکر کرد.
🌷....هنوز چند قدم از او جدا نشده بودم که خمپاره ای کنارمان به زمین خورد. با عجله برگشتم که او را ببینم، دیدم شهید شده است....
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
🆔 @shohada_tmersad313
#رفاقت_به_سبک_تانک
🌹مفقودالاثر مى برم🌹
((ماندن را زیر آن آتش شدید جایز ندانست.خمپاره و تیر و توپ بود که مى آمد.وقتى دید چند ماشین دیگر هم فرمان چرخانده و پشت به دشمن، رو به میهن، تخته گاز مى روند، دور زد و پا از روى پدال گاز برنداشت.آتش هرلحظه سنگین تر مى شد.پشت سر ماشین هاى دیگر به دژبانى جاده رسید.
دژبان رفت جلوى اولین ماشین و پرسید:« اخوى کجا انشاءالله؟»
راننده اولى گفت:«شهید مى برم!»
راه باز شد و اولى فلنگ را بست.
ماشین دوم جلو رفت.
- کجا؟
- مجروح دارم داداش!
راه باز شد.ماشین دوم هم گرد و خاك کرد و رفت.
نوبت ماشین دوستمان شد که صحبت ها را شنیده و دنبال راه فرارى بود و حسابى دستپاچه شده بود.
دژبان پرسید:«شما کجا به امید خدا ؟»
راننده دنده چاق کرد و گفت:«من مفقودالاثر مى برم!»😁
و گاز داد.
لحظه اى بعد دژبان به خود آمد و درحالیکه به ماشین سومى که انگار پرواز مى کرد نگاه مى کرد زد زیر خنده.))😂😁
🆔 @shohada_tmersad313
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#نماز_بر_روی_تانک!!
🌷در عمليات فتح المبين بود كه ما به عنوان نيروى تأمين جهت جلوگيرى از دور خوردن توسط نيروهاى دشمن، در حال خدمت بوديم. عمليات تا ظهر ادامه داشت. ما در عقب تانك بوديم. چون فرصت نداشتيم و موقعيت هم طورى نبود كه بتوان نماز را در روى زمين خواند، با همان خاكى كه بر روى سطح بيرونى جمع شده بود تيمم كرديم و مشغول نماز شديم.
🌷....پوتين، كلاه خود و تجهيزات همراهمان بود. هم چنان تانك هم در حال حركت بود و حتى گاهى شليك مى كرد و در بعضى موارد به ناچار در جاده مى پيچيد. من با زحمت و مشقت فراوان جهت قبله را حفظ مى كردم و مواظب بودم رويم از قبله برنگردد. به هر حال آن روز، نماز را بر روى تانك در حال آتش ريختن و حركت، خوانديم.
❌ ....كجايند مردان بى ادعا !!
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
🆔 @shohada_tmersad313
🔆﷽🔆
#سݪام_بر_شھـــــدا
فکر میکردم قهرمانها
چهارشانه و ورزشکارند...
اما پیرمردی را دیدم که نه چهارشانه بود و نه ورزشکار...
او فقط مرد بود
#ســــــلامــ ...
#صبحتــــــون_شهــــدایــــے🌼
🆔 @shohada_tmersad313
🔘بسم رب الشهدا🔘
🌸 #سلامی_به_شهدا🌸
🔹اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
🌸اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ 🌼اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🌹اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، 💐اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
🌻اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّد
🌺ٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِح
ِ 🎋اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ
🍀بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم
🌿وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم
🍃وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا
🌾فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم
#زیارت_نامه_شهدا
🆔 @shohada_tmersad313
✨🌹✨
چه معامله ی پرسودی است .......شهادت !
فانی می دهی...............و باقی می گیری !
جسم می دهی ..............و جان می گیری !
جان می دهی ...............و جانان می گیری !
آه.............چه لذتی دارد
🆔 @shohada_tmersad313
چہ می فھمیم شھادت چیست مردم؟
شھید و همنشینش ڪیست مردم؟
تمام جست و جومان
حاصلش بود:
شهادت
اتفاقی
نیست 😔😔
🆔 @shohada_tmersad313
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌹
#خوابى_كه_تعبير_شد....
🌷روزی که کیوان می خواست جبهه برود به او گفتم: این بار شهید می شوی آن هم شهید مفقودالجسد. گفت: از کجا فهمیدی؟ گفتم: دیشب خواب دیدم در گلزار شهدا در زیر درختی بر سر یک قبر نشسته ام از دور دیدم پنج سید بطرفم می آیند دو زن و سه مرد.
🌷....نزدیک که شدند به آنها سلام کردم آنها هم پاسخ سلام مرا دادند. بلافاصله گفتم: به جد شما سوگند که در این قبر هیچ چیز نیست. آنها در جواب گفتند: خدا صبرت دهد مادر. از آنجا به سمت مزار شهید دیگری رفتند.
🌷بعد از خبر شهادت کیوان در زیر درخت و همان نقطه ای که خواب دیده بودم سنگ یادبودی برای آن گذاشتند....
🌹خاطره اى به ياد شهيد سيد كيوان سجاد. وی در سال دوم دبیرستان بود که برای بار دوم به عنوان داوطلب بسیجى به جبهه اعزام گردید. شهید سجاد در سال ١٣٦٧در يكى از گردانهای رزمی لشکر ١٤ امام حسین (ع) بود، که در منطقه عملیاتی فاو در روز ٢٨ فروردین ماه ٦٧ به شهادت رسید و جنازه اش در منطقه عملیاتی ماند و تاکنون اثری از پیکرش به دست نیامده است.
راوى: مادر شهيد
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
🆔 @shohada_tmersad313
منتظر واقعی امام زمانش بود
باشد ڪه با دعای برادرانه اش
مانیز امام زمانی شویم
#شهید_محمودرضا_بیضایی
🆔 @shohada_tmersad313
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌹
#دو_كار_اساسى
🌷چند شبى بود كه نيمه هاى شب از خواب بيدار مى شدم ولى حال اين را كه برخيزم و نماز شب بخوانم نداشتم. در واقع توفيق نداشتم. كوهستانى بودن منطقه و اين كه روى زمين برف نشسته بود و فاصله ى زياد آب با ما، سرما و ترس نيز در نخواندن نماز شب من مؤثر بود.
🌷يك روز يكى از رزمنده هاى خيلى با حال را ديدم و قضيه محروم شدن از فيض نماز شب را به او گفتم. او گفت: «تو بايد دو كار اساسى انجام بدهى تا بتوانى نماز شب خوان شوى. اول اين كه نمازهاى واجب رادر اول وقت به جا آورى و دوم اين كه از خدا توفيق بخواهى.»
❌ دو كار اساسى
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
🆔 @shohada_tmersad313
قسمتی از وصیت نامه
🌷شهیدمدافع حرم مهدی صابری🌷
#كانال_شهدا
الهی ; انت رب الجلیل و انا عبدک الذلیل
خدایا من رو بپذیر
رسیدن به سن 30 سالگی بعد از اقا علی اکبر (ع) برام ننگه, تن و بدن سالم داشتن اصلا نمیتونم تصور کنم, فرق سالم بعد از اقا علی اکبر (ع) رو اصلا نمیخوام !
چقد خوب میشه سر تو بدن نداشته باشم, چقد جالب و رویایی و زیباست وقتی ارباب می آیند بالا سرم تن تکه تکه ام براشون آشنا باشه ...
بابا ,مامان سرتون رو جلوی ارباب و بی بی لیلا بالا بگیرین هزار تا مثل من نه, که کل دنیا فدای یک نگاه ارباب به گل روی اقا علی اکبر (ع)
اینجوری تازه یک مقدار شبیه اهل بیت (ع) شدید
یا علی اکبر....
🔹فرمانده گروهان حضرت علی اکبر (ع) نیروی مخصوص لشکر #فاطمیون
🔹شهادت : همزمان با ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) 1393
محل شهادت :در بلندی های جولان.
🆔 @shohada_tmersad313
#عاشقانه_ای_باشهدا 🌹
#برای_تکمیل_ایمان🍃❣
به قد و قواره اش نمی آمد که درباره ازدواج بگوید؛اما با صراحت تمام موضوع را مطرح کرد!💍
گفتیم:زود است،بگذار جنگ تمام شود،خودمان آستین بالا می زنیم.
گفت: (( نه،پیامبر فرموده اند ازدواج کنید تا ایمانتان کامل شود،من هم برای تکمیل ایمان باید ازدواج کنم،باید!))
همین ها را گفت که در سن نوزده سالگی زنش دادیم!💐
گفتیم:حالا بگو دوست داری همسرت چگونه باشد؟گفت: (( عفیف باشد و با حجاب.))🍃❣
#شهید_حسین_زارع🌹
🆔 @shohada_tmersad313
4_1131692481990098961.mp3
7.92M
📢 #پست_ویژه_شب_جمعه 📢
❤️دلم گرفته
دوباره این شبا برا حرم گرفته❤️
#بسیار_زیبا👌
هدایت شده از 🌷دایرةالمعارف شهدا🌷
🌸 همه با هم دعای فرج را زمزمه می کنیم:
إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ🍃🌸💖🌺🌷🌹💐🍃
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
🆔 @shohada_tmersad313
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
هدایت شده از 🌷دایرةالمعارف شهدا🌷
ان شاءالله امشب در پرونده همه خادمان شهدا بنویسند:
♦️محب امیرالمومنین(ع)
♦️زیارت کربلا و نجف،اربعین امسال ♦️سربازی امام زمان(عج)
♦️نهایت شــ🌷ــهادت
#التماس_دعای_فرج_وشهادت
🆔 @shohada_mersad313
─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─
هدایت شده از 🌷دایرةالمعارف شهدا🌷
هوای مهـدی فاطمه(س)راداشته باشید
خـــــیلی تــنهاســـت........
😔😔😔
#دمتون حیدری...
#شبتون مهدوی...
#یاعـــلی✋
🆔 @shohada_tmersad313
─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─
#قرار_عاشقی
#صبحمان_را_با_شهدا_آغاز_میکنیم
#بسم_الله
🍁🍀🍁🍀🍁🍀🍁
🔰زیارت "شهــــــداء"
🌺بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم
🖌 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
🖌 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
🖌 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🖌 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
🖌 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🖌 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
🖌 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
🖌 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...
🍁🍀🍁🍀🍁🍀🍁🍀
🌹 هدیہ بہ ارواح طیبہ شهدا صلوات🌹
🆔 @shohada_tmersad313
.
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌹
#آقا_معلم_١٣_ساله!
🌷به قدری باهوش بود ڪه در ۱۳ سالگی به راحتی انگلیسی حرف می زد. در جبهه آموزش زبان می داد! والفجر ٨ شیمیایی شد! و در ۱۷سالگی به شهادت رسید!
🌹خاطره اى به ياد
#شهید_محمود_تاج_الدین
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
🆔 @shohada_tmersad313
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌹
....#عبدالله_را_بيشتر!
🌷آن روزها من معلم سوادآموزی بودم و تازه با پسر دایی ام ازدواج کرده بودم. یک روز که از کلاس به خانه بازگشتم، متوجه شدم عبدالله در خانه منتظرم نشسته و چهره اش درهم است؟ علت ناراحتی اش را جویا شدم که گفت: «باید درباره ى مسئله ى مهمی با شما صحبت کنم.»
🌷کنارش نشستم و او ادامه داد: «از این که شما کارمند طاغوت هستی، ناراحتم.» انگار آب سردی بر تنم ریختند! چنین کاری را به سختی پیدا کرده بودم و علاقه ى زیادی به تدریس داشتم.
🌷....صدای عبدالله در افکارم طنین انداخت: «خورشید! مى خواهم استعفا بدهی. مخارج زندگی را با رنج و زحمت برایت فراهم مى كنم؛ ولی دیگر کلاس نروید.» کارم را دوست داشتم؛ ولی عبدالله را بیشتر. بعد از آن روز، دیگر به آن کلاسها نرفتم.
🌹خاطره اى به ياد شهید عبدالله جلیلی جشن آبادی
راوى: همسر شهيد سركار خانم خورشید پروانه
منبع: خبرگزارى دفاع مقدس
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
🆔 @shohada_tmersad313
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌹
#عملياتى_كه_منتفى_شد....
🌷در ٢٦ اسفند سال ٦٣ و در طی عملیات بدر دستور عقب نشینی رسید و قرار بر آن شد که در ٢٩ اسفند عملیات را دوباره آغاز کنیم. ٢٩ اسفند شد و رزمندگان اطلاعاتی برای شناسایی و تائید حمله جلو رفته بودند که خبر اسارتشان و شهادت چند نفر از آنها رسید.
🌷شهید صیاد شیرازی رسماً اعلام کرد که عملیات منتفی شده و برخی می توانند برای تعطیلات نوروزی به مرخصی بروند. بسیاری از همرزمان در طول عملیات و برخی هم در روز شناسایی به شهادت رسیدند و ما نمی دانستیم این خبر را چگونه به خانواده هایشان برسانیم، به همین خاطر تمام طول مسیر را بی رغبت به رسیدن بودیم و عید و تحویل سال برایمان معنایی نداشت.
راوى: «گلعلی بابایی» در کتاب خاطرات خود از جنگ با عنوان «ضربت متقابل»
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
🆔 @shohada_tmersad313