﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
-إِنَّهُمیَرَوْنَهُبعِیداوَنَراهُقَرِیبا..
+ومنهـر روز
درانتـظارآمدنتهستـم
هرلحضهبیشترحسمیڪنـم
ڪهآمدنت نزدیڪاست
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#فرج_مولاصلوات💚
↶【به ما بپیوندید 】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
➥ @shohada_vamahdawiat
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
✨صبحتان متبرك بہ اسماء اللہ
یا اللہ و یا ڪریم
یا رحمن و یا رحیم
یا غفار و یا مجید
یا سبحان و یا حمید
سلاااام
الهی به امیدتو💖
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@hedye110
﷽
#مردےدرآئینہ 💙
#قسمتنودوچهارم
#رمانمعرفتے :)
#قلمشہیدسیدطاهاایمانے 🌱
سرزمین عجایب
وارد مغازه شدم و دقيق اطراف رو گشتم ... هر طرف رو كه نگاه مي كردم اثري از دوربين مدار بسته نبود
... لباس هايي رو كه آويزون كرده بود رو كمي دست زدم و جا به جا كردم ... با خودم گفتم شايد دوربين
رو اون پشت حائل كرده اما اونجا هم چيزي نبود ...
بيخيال شدم و چند قدم اومدم عقب تر ... واقعا عجيب بود ... يعني اينقدر پول دار بود كه نگران نبود
كسي ازش دزدي كنه؟ ...
بعد از پرسيدن اين سوال از خودم، واقعا حس حماقت كردم ... اين قانون ثروته ... هر چي بيشتر داشته
باشي ... حرص و طمعت براي داشتن بيشتر ميشه چون طعم قدرت رو حس كردي ... افراد كمي از اين
قانون مستثني هستن به حدي كه ميشه اصلا حساب شون نكرد ...
دستم رو آوردم بالا و ناخودآگاه پشت گردنم رو خواروندم ... اين عادتم بود وقتي خيلي گيج مي شدم بي
اختيار دستم مي اومد پشت سرم ...
توي همين حال بودم كه حس كردم يكي از پشت بهم نزديك شد و شروع به صحبت كرد ... چرخيدم
سمتش ... صاحب مغازه بود ...
با ديدنش فهميدم نماز تموم شده و به زودي دنيل و بقيه هم از مسجد ميان بيرون ...
هنوز داشت با من حرف مي زد ... و من در عین گیج بودن اصلا نمي فهميدم چي داره ميگه . ..
- ببخشيد ... نمي فهمم چي ميگي ...
و از در خارج شدم ... مي دونستم شايد اونم مفهوم جمله من رو نفهمه اما سكوت در برابر جملاتش
درست نبود ... حداقل فهميد هم زبان ني ميست ...
هنوز به مسجد نرسيده، دنيل و بقيه هم اومدن بيرون ... تا چشم مرتضي بهم افتاد با لبخند اومد سمتم ...
- خسته كه نشديد؟ ...
با لبخند سري تكان و دادم با هيجان رفتم سمت دنيل ... و خيلي آروم در گوشش گفتم ...
- يه چيزي بگم باورت نيمشه ... چند متر پايين تر، يه نفر مغازه اش رو ول كرده بود رفته بود ... همين
طوري، بدون اينكه كسي مراقبش باشه ...
براي اون هم جالب بود ... چیزي نگفت اما تعجب هم نكرد ... حداقل، نه به اندازه من ... حس
ياس رو داشتم وسط سرزمين عجايب ...
به هتل كه رسيديم من خيلي خسته بودم ... حس شام خوردن نداشتم ... علي رغم اصرار زياد دنيل و
مرتضي، مستقيم رفتم توي اتاق ... لباسم رو عوض كردم و دراز كشيدم ... ديگه نمي تونستم چشم هام
رو باز نگهدارم ... عادت روي تخت خوابيدن، عادت بدي بود ... ميشه گفت تمام طول پرواز، به ندرت
تونسته بودم چند دقيقه اي چشم هام رو ببندم ...
ساعت حدودا 30:4 صبح به وقت تهران ... مغزم فرمان بيدار باش صادر كرد ... هنوز بدن و سرم خسته
بود ... اما خواب عميق و طولاني با من بيگانه بود ...
مرتضي گوشه ديگه اتاق ايستاده بود و نماز مي خوند ... صداش بلند بود اما نه به حدي كه كسي رو بيدار
كنه ... همون طور دراز كشيده محو نماز خوندنش شدم ... تا به حال نماز خوندن يه مسلمان رو از اين
فاصله نزديك نديده بودم ...
شلوار كرم روشن ... پيراهن سفيد يقه ايستاده ... و اون پارچه شنل مانندي كه روي شونه اش مي
انداخت ...
«اللّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفرج»
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
🌷مهدی شناسی ۴۴۲🌷
🌹ﺣَﺘَّﻰ ﻳُﺤْﻴِﻲَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﺩِﻳﻨَﻪُ ﺑِﻜُﻢْ ﻭَ ﻳَﺮُﺩَّﻛُﻢْ ﻓِﻲ ﺃَﻳَّﺎﻣِﻪِ ﻭَ ﻳُﻈْﻬِﺮَﻛُﻢْ ﻟِﻌَﺪْﻟِﻪِ ﻭَ ﻳُﻤَﻜِّﻨَﻜُﻢْ ﻓِﻲ ﺃَﺭْﺿِﻪ»🌹
🔸زیارت جامعه کبیره🔸
🍃ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﻳﻨﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺷﻤﺎ ﺯﻧﺪﻩ ﻛﻨﺪ، ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻳّﺎﻣﺶ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺍﻧﺪ، ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻋﺪﺍﻟﺘﺶ ﺁﺷﻜﺎﺭﺗﺎﻥ ﻧﻤﺎﻳﺪ، ﻭ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻨﺶ ﭘﺎﺑﺮ ﺟﺎﻳﺘﺎﻥ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ.
🍃ﺍﻇﻬﺎﺭ ﺍﺭﺍﺩﺗﻲ ﻛﻪ ما ﺩﺭ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﻲﻛﻨیم ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻥ ﻇﻬﻮﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺭﺩ. ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻧمان ﺑﺪﻫیم.
🍃ﺯﻣﺎﻥ ﻇﻬﻮﺭ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﻳﻦ ﺭﺍ ﺍﺣﻴﺎ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻫﻤﻪ ﻣﻌﺼﻮﻣﻴﻦ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻋﺪﻝ ﻛﻞ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﻣﻲﮔﻴﺮﺩ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻼﻓﺖ ﻣﻌﺼﻮﻣﻴﻦ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﺳﺖ.
🍃ﻋﻠﺖ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺷﻴﻌﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﻧﺎﺍﻣﻴﺪ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻣﺤﺐ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ (ﻉ) ﺑﺎﻳﺪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﻧﺸﺎﻁ ﺑﺎﺷﺪ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭼﺸﻢ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﻓﺮﺝ ﺭﺍ ﻣﻲﺑﻴﻨﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﭼﺸﻢ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺯﻳﺒﺎ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺭﻭﺯﻱ ﺩﺭ ﻛﻞ ﻧﻈﺎﻡ ﻋﺎﻟﻢ ﻋﺪﻝ ﺣﺎﻛﻢ ﻣﻲﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﺳﺘﻘﺮﺍﺭ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﺩﺭ ﻧﻈﺎﻡ ﻋﺎﻟﻢ ﻣﻤﻜﻦ ﻣﻲﮔﺮﺩﺩ.
🍃ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺷﺎﺭﺣﻴﻦ زیارد جامعه ﺩﺭ ﻣﺜﺎﻟﻲ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ: ﻋﻠﺖ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺷﺘﺮ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺭﺍﻩ ﻣﻲﺭﻭﺩ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﻤﻲﺷﻮﺩ ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺻﺒﻮﺭﺍﻧﻪ ﻣﺴﻴﺮ ﺭﺍ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﻲﺩﻫﺪ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺗﻴﺰﺑﻴﻦ ﺍﺳﺖ. ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺳﻔﺮ، ﺁﺧﺮ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﻣﻲﺑﻴﻨﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺩﻟﻴﻞ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﻤﻲﺷﻮﺩ ﻭ ﻋﻠﺖ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺷﻴﻌﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺷﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑالاﺧﺮﻩ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻱ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﺟﻠﻮﻩﮔری ﻫﺎﻱ ﺣﻀﺮﺍﺕ ﻣﻌﺼﻮﻣﻴﻦ (ﻉ) ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﻤﻴﻦ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﺒﻴﻨﺪ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻣﻄﻠﻮﺏ ﺷﻴﻌﻪ ﺍﺳﺖ ﻣﺤﻘﻖ ﺷﺪﻩ ﻣﻲﺑﻴﻨﺪ.
🍃 ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺍﻟﻔﺮﺝ ﻣﻦ ﺍﻟﻔﺮﺝ. ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺣﻴﺎﺕ ﺩﻳﻦ ﻭ ﺳﺮﭘﺎﻳﻲ ﺯﻣﻴﻦ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻴﺴﺮ ﻣﻲﮔﺮﺩﺩ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﺣﻴﺎﺕ ﺩﻳﻦ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺯﻣﺎﻥ ﻇﻬﻮﺭ ﻧﻴﺴﺖ.ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺎﺿﺮ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﻣﺘﺪﻳﻦﺍﻧﺪ ﻭ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺑﻲﺩﻳﻦ ﻭ ﺑﻌﻀﻲ ﺍﺩﺍﻱ ﺩﻳﻦﺩﺍﺭﻱ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺯﻣﺎﻥ ﻇﻬﻮﺭ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ. ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ امام زمان علیه السلام ﻣﻨﺎﻓﻖ ﻧﻤﻲﺗﻮﺍﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻛﻨﺪ، ﻫﺮ ﻛﺲ ﻳﺎ ﻣﺘﺪﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻳﺎ ﻃﺒﻖ ﺑﻌﻀﻲ ﺍﺯ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﻛﺎﻓﺮ ﺫﻣﻲ ﺍﺳﺖ.ﺍﻣﺎ ﺗﻜﻠﻴﻒ ﻫﺮ ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻭ ﻣﺸﺨﺺ ﺍﺳﺖ. ﻛﺴﻲ ﻣﻨﺎﻓﻖ ﻧﻴﺴﺖ. ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﻛﺴﻲ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﺩﻳﻦ ﻧﺎﻥ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﺣﻘﻴﻘﺘﺎ ﺑﻲﺩﻳﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
#مهدی_شناسی
#قسمت_442
#جامعه_کبیره
#شهداء_ومهدویت
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
AUD-20210305-WA0095.m4a
3.38M
صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی
به سفارش اقاصاحب الزمان ارواحنا له الفداء🌸
هرعملی رودرعصر جمعه ترک کردی این صلوات رو ترک مکن.
التماس دعای فرج.🌹
🦋🌹💖
@hedye110
#یامهدی ❤️
اللَّهمَّ اجْعَلْنــــــی
مِنْ أَنْصارهِ وَ أعْوَانِهِ
صد جمعه دیده ایم
و شمارا ندیده ایم..
از درد گفته ایم و
دوا را ندیده ایم..
#جمعه_های_دلتنگی💔
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【به ما بپیوندید 】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
تا کی دل من ...
چشم به در داشته باشد
ای کاش کسی ...
از تـ❤️ـو خبر داشته باشد
آن باد که ...
آغشته به بوی نفس تـ❤️ـوست
از کوچه ما ...
کاش گذر داشته باشد
سلام موعـ❤️ـود مهربانم ...
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_فرج_3صلوات
↶【به ما بپیوندید 】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
➥ @shohada_vamahdawiat
┄┅─✵💖✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@hedye110
﷽
#مردےدرآئینہ 💙
#قسمتنودوپنجم
#رمانمعرفتے :)
#قلمشہیدسیدطاهاایمانے 🌱
كلمات صادقانه
چندين بار نشست ... ايستاد ... خم شد ... و پيشانيش رو روي زمين گذاشت ... سه مرتبه دست هاش رو
تكان داد و سرش رو به اطراف چرخوند ... و دوباره پيشانيش رو گذاشت روي زمين ...
چند دقيقه پيشانيش روي زمين بود تا بلند شد ... شروع كرد به شمردن بند انگشت هاش و زير لب چيزي
رو تكرار مي كرد ... و در نهايت دست هاش رو آورد بالا و كشيد توي صورتش ...
مراسم عجيبي بود ... البته مراسم عجيب تر از اين، بين آئين هاي مختلف ديده بودم ... يهودي ها ساعت
ها مقابل ديوار مي ايستادن و بي وقفه خم راست مي شدن و متن هايي رو مي خوندن ...
ده از هندوها با حالت خاصي روي زمين مي نشستن و طوري خودشون رو تكان مي دادن كه تعجب
مي كردم چطور هنوز زنده ان و مغزشون از بين نرفته ...
يا بودائي ها كه هزار مرتبه در مقابل بودا سجده مي كنن ... مي ايستن و دوباره سجده مي كنن ... و دست
هاشون رو حركت ميدن، بهم مي چسبونن، تعظيم مي كنن ... و دوباره سجده مي كنن ...
همه شون حماقت هايي براي پر كردن وقت بود ...
بلند شد و شروع كرد به جمع كردن پارچه اي كه زير پاش انداخته بود ... و اون تكه گلِ خشك، وسط
پارچه مخفي شد ...
جمعش كرد و گذاشت روي ميز ... و پارچه روي دوشش رو تا كرد ... اومد سمت تخت ها كه تازه متوجه
شد بيدارم و دارم بهش نگاه مي كنم ...
- از صداي من بيدار شدي؟ ...
- نه ... كلا نمي تونم زياد بخوابم ... اگه ديشب هم اونقدر خسته نبودم، همين چند ساعت هم خوابم نمي
برد ...
- با خستگي و فشار شغلي كه داري چطور طاقت مياري؟ ...
چند لحظه همون طوري بهش خيره شدم ... نمي دونستم جواب دادن به اين سوال چقدر درسته ...
مطمئن بودم جوابش براي اون خوشايند نيست ...
- قبل خواب يا بايد الكل بخورم يا قرص خواب آور ... و الا در بهترين حالت، وضعم اينه ... فعلا هم كه
هيچ كدومش رو اينجا ندارم ...
نشست روي تخت مقابلم ...
- چرا قرصت رو نياوردي؟ ...
يكم بدن خسته ام رو روي تخت جا به جا كردم ...
- نمي دونستم ممنوعيت عبور از مرز داره یا نه ... از دنيل هم كه پرسيدم نمي دونست ... ديگه ريسك
نكردم ... ارزشش رو نداشت به خاطر چند دونه قرص با حفاظت گمرك به مشكل بخورم ...
- اينطوري كه خيلي اذيت ميشي .. اسمش رو بگو بعد از روشن شدن هوا، اول وقت بريم داروخونه ...
اگه خودش پيدا شد كه خدا رو شكر ... اگه خودشم نبود ميريم يه جستجو مي كنيم ببينيم معادلش هست
يا نه ... جای نگراني نیست، پزشك آشنا مي شناسم ...
خيلي راحت و عادي صحبت مي كرد ... گاهي به خودم مي گفتم با همين رفتارهاست كه ذهن ديگران رو
شست و شو ميدن ... اما از عمق وجود، دلم مي خواست چيز ديگه اي رو باور كنم ... صداقت كلمات و
توجهش رو ...
- از ديشب مدام يه سوالي توي سرم مي گذره ... كه نمي دونم پرسيدنش درست هست يا نه ... مي
پرسم اگه نخواستي جواب نده ...
ناخودآگاه خنده ام گرفت ...
- بپرس ...
- اگه با گروه هاي توريستي مي اومدي راحت تر نبودي؟ ... اينطوري جاهاي بيشتري رو هم مي تونستي
ببيني ... بگردي و تفريح كني ... الان نود درصد جاهايي كه قراره ما بريم تو نمي توني بياي تو ... يا توي
محل اقامت تنها مي موني يا پشت در ...
بالشت رو از زير سرم كشيدم ... نشستم و تكيه دادم به ديواره ي بالاي تخت ...
- قبل از اينكه بيام مي دونستم ... دنيل توضيح داد برنامه شون سياحتي نيست ...
دیگه چهره اش كاملا جدي شده بود ...
- تو نه خاورشناسي، نه اسلام شناس ... نه هيچ رشته اي كه به خاطرش اين سفر برات مهم شده باشه
... پس چي شد كه باهاشون همراه شدي؟ ..
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄
#ختم_روزانه
✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند:
در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨
📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹.
قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج)
دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷
#التماس_دعا_برای_ظهور
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🇮🇷 #ایرانقوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
YEKNET_IR_monajat_monajate_shabanieh_1400_01_21_karimi.mp3
8.37M
🌙 #مناجات_شعبانیه
شمیم عفو خدا بر مشام میآید
برای زخم گنه التیام میآید
🎙حاج #محمود_کریمی
🇮🇷 #ایرانقوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
🔻ای وای بر ما که کوری خود را همیشه با تعبیر غیبتِ تو میآوریم و در این مسئله هم تو را متهم میکنیم و دائم میگوییم تو بیا! اما نمیدانیم که هم تو آمدهای و هم آمادهای، ولی تنها ندای «هل من ناصر» تو غریبانهتر از جدت حسین(ع) است و هیچ گوش شنوایی برای این ندای مظلومانه نمییابی!
#مداح_شهید
#خادمالشهداء
#دانشجوی_شهید
#کربلایی_حجت_الله_رحیمی
↶【به ما بپیوندید 】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌷 #با_شهدا_🌷
#کمتر_از_چند_دقیقه....
🌷یک دژبان عراقی بد دهنی بود به نام سیدی شلال که مرتب بیدلیل به اسرا فحاشی میکرد. یک روز یکی از اسرا رو به این دژبان گفت حداقل برای ما یک مترجم بیاورید بفهمیم چه میگویید. همین حرف کافی بود تا دژبان هرچه از دهنش درمیآمد بگوید. بچهها دیگر طاقت نیاوردند و به دفاع از برادر خود به او اعتراض کردند. کمتر از چند دقیقه آژیر عراقیها به صدا درآمد و مانند مور و ملخ بر سر بچهها ریختند و تا جایی که میتوانستند همه را کتک زدند و همه جا را بهم ریختند.
🌷خمرهای داشتیم که آب ذخیره میکردیم در این درگیری خمره آب ما را هم شکستند. خوب یادم هست ماه رمضان بود بچهها از فرط گرسنگی و تشنگی جانی برایشان نمانده بود؛ در موقع افطار کمی شکر داشتیم یکی از اسرا کف دست هر نفر کمی شکر ریخت و این همه افطار ما بود و یک آفتابه آب در دستشویی مانده بود و کسانی که طبعشان قبول میکرد به زور برای زنده ماندن چند قطرهای در دهانشان میریختند.
#راوی: آزاده سرافراز منصور زائرنوملی از روستای نومل گرگان
منبع: سایت خبرگزاری مهر
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◽لزوم امر به معروف و نهی از منکر در موضوع حجاب در کلام شهید بهشتی :
◽شهید بهشتی :
📌 رفتن روی خط عابر پیاده اعتراض داره اما رفتن روی #خط_عفاف اعتراض نمی خواهد؟!
◽همانطوری که نظم عبور و مرور محترم است، عفت و پاکدامنی هزار بار #محترمتر است.
◽نفرمایید عفت و پاکچشمی یه چیز فردیه، همینجاست که اسلام ما از اسلام دیگران جدا می شود.
🇮🇷 #ایرانقوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
💐معرفت مهدوی💐
💠امام مهدی (علیه السلام) در بیان نهج البلاغه
🌷بشارت🌷
🍀حضرت علی (علیه السلام) در خطبه ۱۵۰ عبارات زیر را بیان فرموده اند که مترجمین و شارحین نهج البلاغه معتقدند این جملات، جملاتی است که بیانگر بشارت امیرالمؤمنین (علیه السلام) درباره ی ظهور امام عصر (عجل الله تعالی فرجه شریف) می باشد.
🍀حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند:"و لا تستبطئوا ما یجیءُ به الغد ... و ما اقرب الیوم من تباشیر غد یا قوم! هذا ایان ورود کل موعود و دنو من طلعه ما لا تعرفون" (آنچه را که در آینده باید بیاید دیر مشمارید ... و چه نزدیک است امروز ما به فردایی که سپیده آن خواهد دمید. ای مردم! زمان وقوع آنچه وعده داده شده فرا رسیده است و آنچه از آن بی خبرید به تحقق نزدیک است.) (شیروانی. ۱۳۸۸.ص ۲۴۹)
🍀آنچه با توجه به معانی عبارات فوق مسلم است این است که حضرت امیر (علیه السلام) ظهور حضرت حجت (عج) را بشارت می دهند اما سؤالی که اینجا مطرح می شود این است که چرا امیرالمؤمنین (علیه السلام) به مخاطبان خود که قطعاً تا زمان ظهور حضرت مهدی (عج) از دنیا خواهند رفت می فرمایند: و لا تستبطئوا ما یجیءُ به الغد (آنچه را که در آینده باید بیاید دیر مشمارید) در حالیکه قیام امام مهدی (عج) مربوط به آینده می شود اما عبارت فوق به گونه ای بیان می گردد که گویی مخاطبین امیرالمؤمنین (علیه السلام) زمان ظهور امام زمان (عج) را درک خواهند کرد.
🍀چرا حضرت علی (علیه السلام) به این صورت بیانات خود را عرضه داشته اند؟! آیا اشتباهی در عبارات ایشان بوجود آمده است؟!
🍀در پاسخ باید گفت که از شخصیت معصومین از جمله حضرت امیر (علیه السلام) اشتباه صادر نمی شود بلکه استفاده از عبارات مذکور توسط امام علی (علیه السلام) از آن روست که امام (علیه السلام) امام تمام امت و برای کلیه ی ادوار تاریخی است پس خطاب ایشان به حاضران در آن جمع، به منزله ی خطاب ایشان به تمام امت اسلامی است و دارای عمومیت و شمولیت زمانی و مکانی است و این مانند خطابهایی است که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) با هم عصران خود داشته اند یا مثل خطابهایی است که قرآن کریم با مردم هم عصر حضرت محمد (ص) دارد در حالیکه در واقع مخاطب سخنان نبی اکرم (ص) و مصحف شریف، همه ی امت اسلامی تا روز رستاخیز می باشند. (میثم البحرانی. ۱۴۰۳ قمری. ص ۲۱۴-۲۱۳)
#امام_مهدی_در_نهج_البلاغه
#معرفت_امام
#امام_زمان
🇮🇷 #ایرانقوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
در گوشہ گوشۂ جهان
طنین استوار گامهاے تو پیچیده!
در ذاٺ ذره تا جان خورشید!
اشارهے سرانگشتان توسٺ،
ڪہ نبض زندگی را جارے ڪرده اسٺ!
فقط می ماند ... قلب من
چونان، ڪویرے تشنہ و تفتیده!
یڪ قطره ڪافیسٺ!
فقط یڪ قطره...ببار و بهارم ڪن!
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_فرج_صلوات💚
↶【به ما بپیوندید 】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
➥ @shohada_vamahdawiat
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
روزگارتان از رحمت
«الرَّحْمَنُ الرَّحِیم» لبریز
سفرهٔ تان از نعمت
«رَبُّ الْعَالَمِين» سرشار
روزتون پراز لطف وعنایت خداوند
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@hedye110
﷽
#مردےدرآئینہ 💙
#قسمتنودوششم
#رمانمعرفتے :)
#قلمشہیدسیدطاهاایمانے 🌱
آخرین امام
سكوت، فضاي اتاق رو پر كرد ... چشم هاي اون منتظر بود ... مغز من در حال پردازش جواب ... از قبل
دليل اومدنم رو مي دونستم اما گفتنش به اون ... شايد آخرين كار درست در كل زمين بود ...
براي چند لحظه نگاهم رو ازش گرفتم ...
- ببخشيد ... حق نداشتم اين سوال رو بپرسم ...
نگاهم برگشت روش ... مثل آدمي نبود كه اين كلمات رو براي به حرف آوردن يكي ديگه به زبان آورده
باشه ... اگر غير اين بود، هرگز زبان من باز نمي شد ...
نفس عميقي كشيدم ... و تصميم گرفتم باهاش حرف بزنم ... داشتم به آدمي اعتماد مي كردم كه كمتر از
24 ساعت بود كه اون رو مي شناختم ...
- من اونقدر پولدار نيستم كه براي تفريح، سفر خارجي برم ... اين سفر براي من تفريحي و توريستي
نيست ... اومدم ايران كه شانسم رو براي پيدا كردن يه نفر امتحان كنم ...
براي پيدا كردي كي اومدي؟ ...
- مهدي ... آخرين امام شما ... پسر فاطمه زهرا ...
جا خورد ... مي شد سنگيني بغض رو توي گلوش حس كرد ... و براي لحظاتي چشم هاش به لرزه در اومد
...
- تو گفتي اصلا باور نداري خدايي وجود داره ... پس چطور دنبال پيدا كردن كسي اومدي كه براي باور
وجودش، اول بايد به وجود خدا باور داشته باشي؟ ...
سوال جالبي بود ... اون مي خواست مبناي تفكر من رو به چالش بكشه ... و من آمادگي به چالش كشيدن
هر چيزي رو داشتم ... ملحفه رو دادم كنار ... و حالا دقيقا رو به روي هم نشسته بوديم ...
- باور اينكه مردي با هزار و چند سال زنده باشه ... جوان باشه ... و قرار باشه كل حكومت زمين رو توي
دستش بگيره و يكپارچه كنه خيلي احمقانه است ...
يعني از همون جمله اولش احمقانه است ... باور مردي با اين سن ...
اما ساندرز، يه شب چيزي رو به من گفت كه همون من رو به اينجا كشيد ... چيزي كه قبل از حرف هاي
دنيل، خودم يه چيزهايي در موردش مي دونستم ... اما نمي دونستم ماجرا در مورد اون فرده ...
من يه چيزي رو خوب مي دونم ... دولت من هر چقدر هم نقص داشته باشه، احمق ها توش كار نمي كنن
... و وقتي آدم هايي مثل اونها مخفيفانه دنبال يه نفر مي گردن، پس اون آدم وجود داره ... هر چقدر هم
باور نسبت به وجود داشتنش غيرقابل قبول باشه ...
مي خوام پيداش كنم ... چون مطمئن شدم و به اين نتيجه رسيدم كه اگه بخوام به جواب سوال هام
برسم و حقيقت رو پيدا كنم ... بايد اول اون رو پيدا كنم ...
من تا قبل، فكر مي كردم حمله به عراق و از بين بردن سلاح هاي كشتار جمعي فقط يه بهانه بوده ...
چون هيچ چيزي هم پيدا نشد ... و تنها دليل هايي كه به ذهنم مي رسيد اين بود كه دولت براي به چنگ
آوردن منابع زير زميني عراق و تسلط روي منطقه به اونجا حمله كرد ... چون عراق دقيقا وسط مهمترين
كشورهاي استراتژيك خاورميانه است ...
اما بعدا فهميدم اين همه اش نيست ... و در تمام اين مدت، اهداف مهم ديگه اي وسط بوده ... اين سوال
ها ذهنم رو ول نمي كنه ... نمي تونم حقيقت رو اين وسط ا ني همه نقطه گنگ پيدا كنم ...
چهره اش خيلي جدي شده بود ... نه عبوس و در هم ... مصمم و دقيق ...
چرا براي پيدا كردن جواب، همون جا اقدام نكردي؟ ... و اين همه راه رو اومدي دنبال شخصي كه هيچ
كسي نمي دونه كجاست؟ ...
«اللّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفرج»
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄
#ختم_روزانه
✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند:
در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨
📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹.
قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج)
دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷
#التماس_دعا_برای_ظهور
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🇮🇷 #ایرانقوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
💚#شهیدانه
شب که دیر میاومد خونه درنمیزد .
از روی دیـوار میپرید
تو حیاط و تا اذان صبح صبـرمیکرد .
بعد به شیشه مۍزد✨
و همہ را برای نماز بیدار میکرد
بعد از شھادتش مادرم هر شب
با صدای برخوردباد به شیشه
میگفت : ابراهیم اومده ..!💔
_شهید ابراهیم هادی...
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
➥ @shohada_vamahdawiat
🌷 #با_شهدا_🌷
#احمد_ها
🌷در عمليات بیت المقدس، دو «احمد» داشتیم که فرمانده بودند و صدای آنها از شبکههای بیسیم مرتب شنیده میشد. «احمد متوسلیان» فرمانده لشکر محمد رسول الله (ص) و «احمد کاظمی» فرمانده لشکر نجف اشرف. در تماسهای بسیار مهم، مخصوصاً در لحظات شکستن خطوط دشمن، فرماندهان و رزمندگان از لهجه های آنها متوجه میشدند که این «احمد» کدام «احمد» است. اما جالبتر زمانی بود که دو «احمد» با هم کار داشتند!!
🌷در مرحلهی دوم عملیات که بچه های لشکر محمد رسول الله (ص) در دژ شمالی خرمشهر با لشکر ۱۰ زرهی عراق درگیری سختی داشتند و کارشان به اسیر دادن و اسیر گرفتن هم کشیده شده بود و احمد متوسلیان با بدنی مجروح عملیات را هدایت میکرد، احمد کاظمی با احمد متوسلیان اینگونه تماس میگرفت: احمَد احمَد احمَد؛ احمِد. او سه احمدِ اول را که یعنی متوسلیان، با لهجه تهرانی میگفت اما اسم خودش را با لهجه نجف آبادی، مخصوصاً مقداری هم غلیظتر بیان میکرد، به این ترتیب فرماندهان که صدای او را از بیسیم میشنیدند، میزدند زیر خنده....
🌹خاطره ای به یاد فرماندهان، سردار #شهید احمد کاظمی و سردار جاویدالاثر احمد متوسلیان
🇮🇷 #ایرانقوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
4_5875506181367139501.mp3
12.06M
#بسم_الله_الرحمان_الرحیم
یاعلی ابن موسی الرضا علیه السلام
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَاالْمُرْتَضَى
الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ
وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً
زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً
كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ
#ساعت_عاشقی
#شهداءومهدویت
#پیشنهاد_دانلود
↶【به ما بپیوندید 】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️مدیونید اگه این فیلم را ببینید و منتشر نکنید.
روز قیامت جلوی تک تکتان را میگیرم :)
#زن_عفت_افتخار
#کانال_حجاب_و_عفاف
🇮🇷 #ایرانقوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
دوست دارم تمام سلام هایم
اول بہ شما باشد پدر
میدانم هر ڪجاے
این عالم پهناور ڪہ باشید
میفرمایید و علیڪم السلام
السلام علیڪ یامولاے یاصاحب الزمان
قلبم گره خورده بہ عشقت یا مولا❣
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
روزت بہ خیر حضرت عشـ❤️ــق
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_فرج_صلوات
↶【به ما بپیوندید 】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
➥ @shohada_vamahdawiat
﷽
#مردےدرآئینہ 💙
#قسمتنودوهفتم
#رمانمعرفتے :)
#قلمشہیدسیدطاهاایمانے 🌱
مسيرهاي جهاني
ناخودآگاه خنده ام گرفت ...
- پيدا كردن جواب از دهن اونها ... يعني بايد به آدم هايي كه اعتماد كنم كه براي رسيدن به هدف ... هر
هرچیزی رو توجیح مي كنن ... به مردم خودشون دروغ ميگن و حقيقت رو مخفي مي كنن ... وقتي همه چيز
محرمانه است ... چطور مي تونم باور كنم چيزي كه دارم مي شنوم حقيقته؟ ...
من سال هاست كه حرف هاي اونها رو شنيدم ... و نه تنها اين حرف ها كوچك ترين كمكي به حل سوال
هاي ذهن من نمي كنه ... كه اونها رو عميق تر و سخت تر مي كنه ... به حدي كه گاهي بين شون گم
ميشم ... و حتي نمي تونم سر و ته ماجرا رو پيدا كنم ...
از طرفي سوال دومت خيلي خنده داره ... اگه اون مرد واقعا وجود داشته باشه ... و قرار باشه جامعه رو به
سمت رهبري واحد مديريت كنه ... چطور مي تونه با كسي ارتباط نداشته باشه؟ ...
جامعه جهاني چطور مي تونه به سمت هدف و آماده سازي براي شكل گيري جامعه واحد و یك پارچه با
سيستمي كه اون مرد مي خواد حركت كنه ... اما هيچ رهبري براي سوق دادن مسير به سمت
ظهور و آماده سازي براي بازگشت اون وجود نداشته باشه؟ ...
اگر اون مرد واقعيت داشته باشه و اين هدف، حقيقت ... قطعا افرادي هستن كه بدون شك باهاش ارتباط
دارن ... و الا باور به شكل گيري اين آماده سازي يه حماقت و دروغ بزرگه ... اون هم در مقياس بزرگ
جهان با آدم هايي كه نود در صدشون حتي نمي تونن دو روز ديگه شون رو مدیریت كنن ...
پس با در نظر گرفتن وجود اين فرد، قطعا اين افراد هم وجود دارن ...
من وقتي توي رفتارها و جريان هايي كه دولت ها در تمام اين سال ها اون رو مديريت كردن دقت كردم
... متوجه شدم يكي از بزرگ ترين اهداف شون ... جلوگيري و بهم زدن اين رهبري فكري واحد جهاني
هست ... حالا از ابعاد مختلف ...
البته مطمئنم چيزهايي كه پيدا كردم خيلي كور و سطحي هست ... چون من نه سياستمدارم ... نه
تخصصي در اين زمينه ها دارم ... اما در واقعيت داشتن چيزهايي كه پيدا كردم شك ندارم ... به حدي كه
مطمئنم اگه نتونن براي جلوگيري از اين حركت ... مسيرهاي فكري رو قطع كنن ... به زودي يه جنگ
اسلامي بزرگ توي دنيا اتفاق مي افته؟ ...
بدون اينكه پلك بزنه داشت گوش مي كرد ... سكوت من، سكوت اون رو عميق تر كرد ... تا به حال هيچ
كسي اينقدر دقيق به حرف هام گوش نكرده بود ... كمي خودش رو روي تخت جا به جا كرد ... گوشه
لبش رو گزيد و بعد با زبان ترش كرد ... و من، مثل بچه ها منتظر كوچك ترين واكنشش بودم . .. مثل
بچه اي كه منتظره تا بهش بگن آفرين، مساله هات رو درست حل كردي ...
بعد از چند دقيقه سرش رو بالا آورد ...
- منظورت از اون مسيرهاي فكري چيه؟ ...
متعجب، مثل فنر از روي تخت، پائین پريدم ... و با دست به سمت راست اتاق اشاره كردم ...
- چطور نمي دوني؟ ... دو تاشون الان توي اون اتاق كنارين ...
و اون با چشم هاي متحير، عميق در فكر فرو رفته بود ...
هر چقدر هم اين سفر براي من سخت بود ... هر چقدر هم كه ورود به حيطه هاي مقدس اسلام براي
انساني مثل من ممنوع ... من كسي نبودم كه از سختي فرار كنم ... اين انتخاب من بود ... و در هيچ
انتخابي، مسير ساده اي وجود نداره ... در انتخاب ها، فقط انتخاب سختي مسيرها فرق مي كنه ...
دوستي داشتم كه مي گفت ... زندگي فقط در رحم مادر ساده است ... اما اون هم اشتباه مي كرد ... زندگي
هيچ وقت ساده نيست ... حتي براي نوزاد بي دفاعي كه در اون محيط امن ... آماج حمله احساسات و
افكاري ميشه كه مادرش با اونها سر و كار داره ... بي دفاعي كه در مقابل جبر مطلق مادر قرار مي گيره ...
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat