🌷مهدی شناسی ۴۸🌷
🔷اسامی امام زمان عج الله فرجه🔷
🌹قائم🌹
🍃در قسمت قبل ۴ مورد از دلایل ملقب شدن امام زمان عج الله فرجه به لقب "قائم" را بررسی کردیم.در این قسمت دلایل دیگر را بیان خواهیم کرد.
◀️۵- متابعت محض از اوامر و نواهی خدای سبحان، حضرت را به نام قائم ملقب کرده است.
♦️ابوحمزه ثمالی از امام باقر(ع) سوال کرد: يابن رسول الله آيا شما صاحب لقب قائم نيستيد؟ امام باقر(ع) در جواب فرمودند: همه ما قائم به حق هستيم ولی اختصاص اين نام برای وجود مقدس حضرت ولی عصر است. زيرا بعد از شهادت جدم حسين(ع) ملائکه در درگاه الهی صدا به ناله و ندبه بلند کردند و از خداوند عقوبت قاتلان اباعبدلله(ع) را طلب میکردند.
♦️خداوند سبحان فرمود: به عزت و جلال خودم قسم هر آينه انتقام خون امام حسين(ع) را خواهم گرفت و سپس خداوند سبحان برای ملائکه حجابها را مرتفع و نور ائمه را بعد از امام حسين(ع) به آنها نشان داد و ملائکه نور وجود مقدس حضرت قائم را در ميان انوار الهی ديدند، ايشان در حال قيام و نماز بود و خداوند فرمود: بوسيله قائم آل محمد(ع) انتقام خون حسين(ع) را خواهم گرفت.
◀️۶- کلمه قائم گرفته شده از « قام بالامر» است به معنای قيام و اتيان اوامر الهی. حضرت به جهت آنكه هميشه قيام به بندگی خداي سبحان دارند به نام قائم مشهور شدهاند. زيرا در زمان حضرات معصومين به علت سدّ سد كنندگان و منع مانعين حق ولايت کبری و خلافت عظمای الهيه صورت نگرفت.
♦️بنابراين احيای حقوق ولايت با وجود مقدس حضرت ولی عصر به نحو کامل صورت میگيرد.
◀️۷- گروهی قائم را ماخوذ از «قائم السيف» بيان کردهاند «قائم السيف» يعنی «مقبض السيف» منظور قسمتی از شمشير که رزمنده با در دست گرفتن آن قسمت قادر به مبارزه ميشود.
حضرات معصومين نسبت به کفار و منافقين مانند شمشير انتقام الهی هستند. هر شمشير نياز به مَقبض دارد.
♦️وجود مقدس حضرت به منزله مقبض شمشير الهی است.یعنی اجرای عدالت علوی در قالب حکومت حسينی به دست حضرت قائم برپا میشود.
◀️۸- گروهی قائم را ماخوذ از «قائم الظهيره» بيان کردهاند، زمانيکه نور خورشيد به وسط آسمان برسد هيچ سايهای ندارد.
♦️وجود مقدس ولی عصر جلوهگری کامل ولايت خود را در زمان ظهور اعلام خواهند کرد. در اين زمان معاندين، کفار و منافقين از شدت تابش نور ولايت ذوب و نابود میشوند.
♦️مويد اين مطلب از مرحوم آيت الله الهی طباطبايی نقل شده است: برای وجود مقدس حضرت دو ظهور صورت میگيرد.يک ظهور در قلب هر کسی که برای بندگی حضرت حق قيام کرد و مطيع محض مقام ولايت حضرت حجت است. وجود آن فرد به برکت صاحب الزمان از هر رجس و آلودگی دور است و يک ظهور در کل جامعه بشريت صورت میگيرد در آن زمان تابش تشعشعات حضرت حجت حقيقتاً ظهور پيدا میکند و موانع ادراک حق به حداقل میرسد.
#مهدی_شناسی
#قسمت_48
#اسامی_امام
#قائم
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
💠🔅💠🔅💠
❣ #رمان_از_سوریه_تا_منا
💠 #قسمت_48
تا صبح فردای آن روز پلک روی هم نگذاشتم. هیچ شماره ای پاسخگویمان نبود و مسئول کاروان هم موبایلش خاموش بود. کنار تلفن نشسته بودم و مدام تماس می گرفتم و ناامیدتر می شدم. آنقدر گریه کرده بودم که چشمانم باز نمی شد و می سوخت. پلکم ورم کرده بود و روی گونه ام سوزش بدی داشت. شوری اشک گونه ام را سوزانده بود و سرخ شده بود.
وقت اذان صبح بود. نای بلند شدن نداشتم. بغض داشتم و پاهایم سست بودند. لعنت بر شیطانی گفتم و بلند شدم. سجاده ام را کنار تلفن پهن کردم. موبایلم هم کنار سجاده بود. عجب نمازی...😔 قامت که بستم شانه هایم لرزید. با اشک و زجه نمازم را خواندم. سرم را روی مهر گذاشتم و سجده کردم.
آنقدر خدا را التماس کردم که از خدا خجالت می کشیدم و نمی توانسنم سرم را از سجده بردارم. "خدایا... یا ارحم الراحمین. تو رو به عظمت کبریاییت قسم. تو رو به ذات اقدست قسم ای خدااااا صالحم رو بهم برگردون. من خیلی نادون بودم ای خدا.
من یه انسانم و در برابر حکمت و درایت تو خیلی ناچیزم... دعای احمقانه ی منو به پای همین نادونی بذار... من فقط برای ماموریت سوریه اش دعا می کردم. ای خدا من صالحم رو از خودت می خوام...😭"
سر سجاده خوابم برده بود...
به ساعت که نگاه کردم 8صبح را نشان می داد. پتوی نازکی رویم انداخته بودند و هنوز سجاده پهن بود. می دانستم کار سلماست. خانه ساکت بود. " یعنی کجا رفتن؟" بلند شدم و همانطور دوباره کنار تلفن نشستم و شماره را گرفتم. هتل که جوابگو نبود. چندین بار هم شماره مسئول کاروان را گرفتم. دو بوق ممتد می خورد و قطع می کرد. تا اینکه صدای مردی توی گوشی پیچید.
تمام تنم یخ زد و زبانم قفل شد. طولی نکشید که دوباره قطع شد😔
با سلما تماس گرفتم.
ــ الو سلما... سلام
ــ سلام عزیزم خوبی؟
ــ کجایی تو دختر؟ پدرجون کجاست؟
ــ با علیرضا اومدیم سازمان حج و زیارت. اینجا خیلی شلوغه و وضعیت اسفناکیه😔 هنوز آمار دقیق و علت این اتفاق معلوم نیست. ان شاء الله بتونیم خبری بگیریم. پدرجون هم رفته امامزاده. گفت میرم دعا کنم... دلش خیلی گرفته بود. تو بهتره خونه بمونی. شاید کسی زنگ بزنه. جویای اخبار هم باش. الو... الو مهدیه؟!
آنقدر بغض داشتم که بدون حرفی تماس را قطع کردم😭
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#ایران_قوی🇮🇷
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat