eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3.1هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
2.7هزار ویدیو
42 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
ﻛﻪ ﺭا ﻧﺠﺎﺕ ﺩاﺩ .... 🌷🌷 عمليات كربلاي 5 جريان داشت. خط لشكر ثارالله چسبيده به گردان فجر بود که برايشان مشكلي پيش آمد. حاج قاسم فرمانده لشکر ثارالله در آستانه اسارت يا شهادت بود. " حاج قاسم سلیمانی" پشت بی سیم به بچه های قرارگاه گفت: عراقی ها ما را محاصره کردن، تو چند متری ما هستند... بعید می دونم کسی از ما زنده بمونه، دیدار به قیامت!😔 اولین اسمی که به ذهنم آمد بود. بی سیم را برداشتم و قاسم را صدا زدم. جواب داد. گفتم: اشلو را برات می فرستم! گفت: هر کاری می کنی زودتر جعفر جان! با بيسيم به مرتضي گفتم: حاج قاسم مفهومه! گفت: نگران نباش، می رسم. ‌گفتم: زودتر، خطش داره سقوط مي كنه. گفت: «‌مگر ما مرده ايم. الان مي روم سراغشان.» چنان می گفت الان می رسم، انگار فقط صد متر راه بود. مرتضی باید از موانع نونی شکل عبور می کرد و می جنگید تا به حاج قاسم برسد. این کار را هم کرد و محاصره حاج قاسم را شکست. چند دقيقه بعد حاج قاسم بي سيم زد و تشکر کرد، مرتضی هم در همان خط مشغول جنگ بود. ﺣﺎﺝ ﻗﺎﺳﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻓﺪاﻛﺎﺭﻱ ﻣﺮﺗﻀﻲ ﺟﺎﻭﻳﺪﻱ و ﮔﺮﺩاﻧﺶ اﺳﻴﺮ ﻳﺎ ﺷﻬﻴﺪ ﻧﺸﺪ... ﺑﻌﺪ اﺯ,ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺷﻬﻴﺪ ﺟﺎﻭﻳﺪﻱ من ماندم و حاج قاسم که هر از گاهی یاد مرتضی می کرد و مبارزه افسانه ای اش برای نجات او.... ﺭاﻭﻱ : ﺳﺮﺩاﺭ ﺟﻌﻔﺮ اﺳﺪﻱ 🌷💖🌷 ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ ﺑا ﺻﻠﻮاﺕ‌ ☘🌺🌺☘ : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﺑﻤﻨﺎﺳﺒﺖ ﺳﺎﻟﮕﺮﺩ ﻛﻪ ﺭا ﻧﺠﺎﺕ ﺩاﺩ .... 🌷🌷 عمليات كربلاي 5 جريان داشت. خط لشكر ثارالله چسبيده به گردان فجر بود که برايشان مشكلي پيش آمد. حاج قاسم فرمانده لشکر ثارالله در آستانه اسارت يا شهادت بود. " حاج قاسم سلیمانی" پشت بی سیم به بچه های قرارگاه گفت: عراقی ها ما را محاصره کردن، تو چند متری ما هستند... بعید می دونم کسی از ما زنده بمونه، دیدار به قیامت!😔 اولین اسمی که به ذهنم آمد بود. بی سیم را برداشتم و قاسم را صدا زدم. جواب داد. گفتم: اشلو را برات می فرستم! گفت: هر کاری می کنی زودتر جعفر جان! با بيسيم به مرتضي گفتم: حاج قاسم مفهومه! گفت: نگران نباش، می رسم. ‌گفتم: زودتر، خطش داره سقوط مي كنه. گفت: «‌مگر ما مرده ايم. الان مي روم سراغشان.» چنان می گفت الان می رسم، انگار فقط صد متر راه بود. مرتضی باید از موانع نونی شکل عبور می کرد و می جنگید تا به حاج قاسم برسد. این کار را هم کرد و محاصره حاج قاسم را شکست. چند دقيقه بعد حاج قاسم بي سيم زد و تشکر کرد، مرتضی هم در همان خط مشغول جنگ بود. ﺣﺎﺝ ﻗﺎﺳﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻓﺪاﻛﺎﺭﻱ ﻣﺮﺗﻀﻲ ﺟﺎﻭﻳﺪﻱ و ﮔﺮﺩاﻧﺶ اﺳﻴﺮ ﻳﺎ ﺷﻬﻴﺪ ﻧﺸﺪ... ﺑﻌﺪ اﺯ,ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺷﻬﻴﺪ ﺟﺎﻭﻳﺪﻱ من ماندم و حاج قاسم که هر از گاهی یاد مرتضی می کرد و مبارزه افسانه ای اش برای نجات او.... ﺭاﻭﻱ : ﺳﺮﺩاﺭ ﺟﻌﻔﺮ اﺳﺪﻱ 🌷💖🌷 ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ ﺑا ﺻﻠﻮاﺕ‌ ☘🌺🌺☘ : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🎐 l 🔸مادر خواست کنارش بماند و جایی نرود وگفت: اگر بروی شاید دیگر من را نبینی. با اینکه کار مهمی داشت تصمیم گرفت بماند پیش مادرش. ما خواهر ها مادر را مجاب کردیم که رضایت بدهد به رفتنش. وقت خدا حافظی کف پای مادر را بوسید و رفت .همان شد که مادر گفته بود این اخرین دیدارشان بود. بعد ها خوشحال بود که حسرت بوسیدن کف پای مادرش بر دلش نمانده 🌹🍃🌹🍃🌹 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
... 🌹🌷 گاهی که خدمت آقا می‌رفتیم، می‌دیدم آقا که صحبت می‌کنند صیاد تند تند یادداشت برمی‌دارد. آخرین بار عید غدیر بود و برای تبریک خدمت آقا رسیده بودیم. درجه‌ی سرلشکری را هم ابلاغ کرده بودند. من در مراسم کنار صیاد نشسته بودم و دستم را گذاشته بودم روی دستش. آقا که شروع به حرف زدن کردند، صیاد آرام دستش را از زیر دست من بیرون کشید و دفتر‌چه‌اش را برداشت و شروع کرد به نوشتن. وقتی مراسم تمام شد و داشتیم برمی‌گشتیم، ازش پرسیدم: «حاج علی، برای چه موقع سخنرانی آقا یادداشت برمی‌داری؟ حرف‌های ایشون رو از تلویزیون پخش می‌کنند. گفت: من که باید از صحبت‌ها یادداشت بردارم، دیگه منتظر اخبار ساعت دو نمی‌شم. همون‌جا یادداشت می‌کنم. بعد در فاصله‌ای که می‌شینم توی ماشین، این صحبت‌ها را به دستور العمل تبدیل می‌کنم. وقتی به ستاد کل رسیدم، می‌دم برای تایپ و بعد هم اجرا. 👈 تو شاید حرف‌های آقا رو سخنرانی تلقی کنی، ولی برای من این حرف‌ها سخنرانی نیست، دستوره. از همون لحظه‌ای که می‌شنوم، تکلیف به گردنم میاد که امری رو از فرمانده‌ام گرفتم و باید اجرایش کنم. تا ستاد کل برسم وقت رو تلف نمی‌کنم.» سپهبد_شهید 🍃🌸🍃 پ.ن : ﭘﺪﺭ ﺷﻬﻴﺪﺻﻴﺎﺩﺷﻴﺮاﺯﻱ اﺯ ﻋﺸﺎﻳﺮ اﺳﺘﺎﻥ ﻓﺎﺭﺱ ﺑﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﭘﺲ از ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ اﺭﺗﺶ ﺩﺭ ﺟﺎﻫﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻧﺪ 🌷 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
🔰فرازی از وصیتنامه شهید والامقام : حجت الاسلام شیخ فضل الله کریمی خدایا نصیبم گردان حب خودت را و دوستی اهل بیتت را. سالها بسی دراین کوه ها و بیابانها در غم عشق شهادت می سوزم و می سازم. ما امروز می بینیم که کشورهای استبدادی کشوری را علیه جمهوری اسلامی تجهیز می کنند و با او همکاری می کنند تا اینکه انقلابی را که برای اجرای دین حق واحیای دین حق به پا خاسته و می رود تا ملتهای مظلوم خفته را بیدار کند و از ارزشهای انسانی آنها دفاع کند نابود کند. وظیفه ی ما همان است که امام حسین (علیه السلام) ظهر عاشورا مشخص فرمودند که باید مؤمن بشتابد به سوی شهادت و لقای حق را در یابد. بدانید که این انقلاب یک پدیده ی الهی است و به هیچ وجه کسی توان مقابله بااو را ندارد. مادرم من می دانم که تو پیش حضرت زهراروسفید خواهی بود چرا که تو دین خود را به اسلام ادا کردی. فضل الله کریمی 🌹🌷🌹🌷 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
سوم راهنمایی بود که بیماری پدرش پیش آمد و این شهید بزرگوار بخاطر پرستاری از پدر ترک تحصیل کرد. پدرش که مریض شد می گذاشتش پشتش و جا به جاش می کرد. هر وقت که پدرش میخواست بلند شود مدام بالای سرش بود و ازش مراقبت میکرد. پدرش که چشم باز میکرد میدید جواد بالای سرش نشسته میگفتم: مامان شما دیگه خسته شدی، برو استراحت کن. میگفت : نه ﺑﻤﺐ ﮔﺬاﺭﻱ ﺣﺴﻴﻨﻴﻪ ﺭﻫﭙﻮﻳﺎﻥ ﻭﺻﺎﻝ 🌹 🌷🌹🌷🌹 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
که جوایز خلبانی آمریکا را درو کرد ابوالفضل در طول این دوره نامه ای برای ما فرستاد: امیدوارم که همه به آرزویی که در دل دارند برسند. شب دوشنبه برای من شب فراموش نشدنی هست مورخه 13 آذر سال 1357به آن آرزویی که نهایت افتخار را داشت، رسیدم. در تمام دوران خلبانی که جهت دریافت وینگ خلبانی دوره می دیدیم همیشه فکر می کردم که از همه عقب تر هستم و این فکر باعث کار کردن بیشتر من شد که بالاخره در این روز متوجه شدم که خیر برعکس فکر من، همیشه از همه جلوتر بوده ام . تا جائیکه رئیس پایگاه (در آمریکا) مرا به اسم شناخت و درخواست پرواز با من کرد. این ها همه لطف خداوندی و دعای شماهاست که انسان سرافراز می گردد. عکس را با جوائز که دریافت کردم در روزنامه انداختند. ( روزنامه تیتر زد، اسد زاده جوایز را جارو کرد) چهار جایزه ممتاز وجود داشت که یک عدد مربوط به آکادمی پرواز یعنی درس، یک عدد مربوط به پرواز، یک عدد مربوط به بهترین افسر، یک عدد مربوط به کسی است که از همه نظر بهتر است هر کدام از این ها را یک نفر می توانست بگیرد. در تاریخ نیروی هوایی آمریکا برای اولین بار تمام این ها متعلق به یک نفر شد و آن من هستم 🌹🌷🌹 🌹🌷🌹🌷 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ
.... 🌷صدام حسین برای تحقیر کردن خلبانان ایرانی در تلوزیون عراق گفت:به هر جوجه کلاغ (خلبان ) ایرانی که بتواند به ۵۰ مایلی نیروگاه بصره نزدیک شود حقوق یک سال نیروی هوایی عراق را جایزه خواهم داد. تنها ۱۵۰ دقیقه پس از این مصاحبه صدام،علی به همراه شهید عباس دوران و شهید علیرضا یاسینی نیروگاه بصره را بمباران کردند! در یک مستند جنگی، معاون نیروی هوایی امریکا خطاب به صدام گفت: آسمان ایران عقابهایی همچون علی خسروی و عباس دوران دارند باید خیلی مواظب بود! 🌹 🌷🥀🌷🥀 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
: (به مناسبت روز ارتش) ﻫﻤﺴﺮاﻧﻪ✍: آن لحظه استرس شدیدی گرفته بودم. سینی چای را به خاله برگرداندم و گفتم: من اصلا نمی توانم... شما چای را ببرید. شیرینی را برداشتم و آرام وارد اتاق شدم. پس از پذیرایی در کنار مادرش نشستم. پس از دقیقه ای پدر اجازه داد تا چند کلمه را با یکدیگر صحبت کنیم. وقتی صحبت را شروع کردیم. اولین موردی که اشاره کرد، بود او گفت: "من یک هستم ماموریت های زیادی می روم و ." برایم عجیب بود که چرا روز اول از شهادت صحبت می کند ✍ دستنوشته شهید مجتبی ذوالفقارنسب در روز 13 فروردین (ﺩﻩ ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻞ ﺷﻬﺎﺩﺕ)/سوریه: امیدوارم سالی همراه با تغییر و دگرگونی در درون و احوال ما به سمت و سوی احسن الحال خداوند رقم بزند. عاقبت هم ختم به خیر شود و جمیع شیعیان و محبین حضرت علی علیه السلام در مورد آمرزش و مغفرت قرار گیرد و نهایت عمر من هم به در راه خدا رقم بخورد. 🌹 🌷🍃🌷🍃🌷 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
رو به مسؤلینی که خبر شهادت حسین را اورده بودند گفتم, من می توانم پسرم را شناسایی کنم. مرا بردند کنار شهیدی که امده بود. لباس روی سینه اش را کنار زدم. اشک در چشمانم پیچید. گفتم خودش است حسین من! گفتند چطور؟ گفتم پسرم عاشق امام حسین بود, در کودکي وقتي برای عزاداري سرور و سالار شهيدان به «مسجد جامع سعادت آباد» مي رفت آن قدر با دستانش محکم بر سينه مي زد که جاي انگشتانش بر روي سينه ي سمت چپ او باقي ماند! حسین باقری 🌹 🌷🌹🌷🌹 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
شبها نمازشب می خوند. اولین نفر بود که بلند میشد اذان می گفت و نماز جماعت برگزار می کرد. استاد قرآنمون بود. شبها می یومد و می گفت بیایم سوره ذاریات بخونیم ﺑﻌﺪ ﻫﺎ ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ اﻳﻦ ﺳﻮﺭﻩ ﺳﺒﺐ ﻧﻮﺭاﻧﻴﺖ ﺷﺐ اﻭﻝ ﻗﺒﺮ ﻣﻴﺸﻮﺩ 🌹 💐 ﻫﺪﻳﻪ ﺑﻪ ﺷﻬﻴﺪ صلوات 🌹🌷🌹🌷 : ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
نزدیک یک هفته بود که سوریه بودیم. موقع ناهار و شام که می شد علیرضا غیبش می زد. بهش گفتیم: مشکوک میزنی علیرضا، کجا میری؟ گفت: وقتی شما مشغول ناهار خوردن هستین، من میرم به فاطمه و ریحانه ( دختر شش ساله و هشت ماهه اش ) زنگ میزنم... ﺧﻴﻠﻲ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺵ ﻋﻼﻗﻪ ﺩاﺷﺖ ﻭﻟﻲ اﻳﻦ ﻋﻼﻗﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻧﺸﺪ ﺩﻝ اﺯ ﺩﻓﺎﻉ اﺯ ﺣﺮﻳﻢ اﻫﻞ ﺑﻴﺖ ع ﺑﻜﺸﺪ .... اﺧﺮ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﺵ ﺭﺳﻴﺪ و ﻓﺪاﻱ ﺑﻲ ﺑﻲ ﺷﺪ .... 🌷 🎊 🌺🌹🌺 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
🌹ﻣﺎﺟﺮاﻱ ﺗﺪﻓﻴﻦ ﺷﻬﻴﺪ ﻓﺪاﻳﻲ اﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (ﻋﺞ) ﺩﺭﺷﻴﺮاﺯ🌹 شهيد عبدالحميد حسيني حدود ﻳﻚ سال محافظ من بود.  وي که عضو رسمي سپاه شيراز بود، در نزديکي مسجد ﺟﻮاﺩاﻻﻳﻤﻪ (ع) در منطقه هفت تنان شيراز ساکن بود.  ايشان حالات معنوي خاصي داشت و به خصوص با امام زمان (عج) خيلي مأنوس بود. به خاطر دارم وقتي براي مرخصي از جبهه به شهر آمده بود سخناني در مسجد درباره توجه و عنايات خاص امام زمان (عج) به جبهه ها و رزمندگان براي مردم بيان کرد که همه را مجذوب خود نمود.  از جمله می گفت من اين را مطمئن هستم آقا می آيند و رزمندگان تشنه ما را به هنگام شهادت سيراب می کنند. ايشان در آخرين مرحله اي که با من تماس داشتند در وصيت شفاهي به من نام 9 نفر از جمله اينجانب، پدرش، آقاي (سردار)  مينايي و شش نفر ديگر را که اسامي شان را به خاطر ندارم ذکر کرد و به مادرش هم گفته بود در ساعت 9 شب مرا دفن کنيد و فقط اين 9 نفر به هنگام تدفين دور قبر من باشند. وقتي با عده اي که براي مراسم دفن آمده بودند نماز شهيد را خوانديم همه به جز اين 9 نفر طبق وصيت نامه از قبر فاصله گرفتند و از دور شاهد دفن ايشان شدند. من ابتدا به داخل قبر رفتم و لحظاتي در آن خوابيدم و براي ايشان دعا کردم.  سپس برخاستم و در قبر ايستادم تا از پدر ايشان و چند نفر ديگر که جسد شهيد را به داخل قبر سرازير می کردند جسد را تحويل بگيرم و درون قبر قرار دهم. وقتي پيکر شهيد به من سپرده شد خدا شاهد است هيچ احساس وزني از اين جسد نکردم. پيکر شهيد خيلي سبک بود و گويي در حالت بی وزني قرار دارد.  در همين لحظه که غرق در اين واقعه عجيب بودم ناگهان صداي فرياد ﻳﻜﻲ اﺯ ﺣﺎﺿﺮﻳﻦ را شنيدم که با صداي بلند نام امام زمان (عج) را صدا میکرد. ايشان بعد به من گفت در همان لحظه که پيکر شهيد را به دست شما دادند من به چشم خود ديدم آقايي نوراني (که علائم خاصي را از ايشان ذکر میکرد)  وارد قبر شد و جسد را تحويل گرفت و داخل قبر گذاشت. لذا من بي اختيار نام امام زمان (عج) را فرياد زدم. در آن لحظه به خود من هم حالت معنوي عجيبي دست داد که پس ازآن و تا هم اکنون هرگز نظير آن جذبه معنوي را در خود احساس نکرده ام. وقتي متوجه اين حضور نوراني و مقدس شدم همان طور که در قبر ايستاده بودم به افرادي که بالا و اطراف قبر ايستاده بودند گفتم همه با هم دعاي فرج امام زمان (عج)  را بخوانند.  سپس صورت شهيد را درقبر باز کردم و بر روي خاک لحد قرار دادم. چهره شهيد خيلي نوراني بود و به خوبي محل اصابت ترکش به گلوي او پيدا بود. آن طور که شنيده ام عده اي که پي به اين مسأله برده و می برند بر سر مزار اين شهيد در دارالرحمه شيراز می روند و براي برآورده شدن حاجات خويش به اين شهيد متوسل می شوند. راوی: حجت الاسلام والمسلمين سيد علي اصغر دستغيب منبع: لحظه های آسمانی کرامات شهیدان(جلد دوم)، غلامعلی رجائی 1389 نشر: شاهد 🌷🌷🌷 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
ﻛﻪ ﻗﻮﻟﺶ ﻗﻮﻝ ﺑﻮﺩ ... 🌷 وقتی رسیدیم به منطقه عملیات دیدیم از مهمات خبری نیست! هر چی درخواست دادیم خبری نبود... سید محمد با گروه شناسایی وارد مقر شد.. گفت: عملیات ساعت چند است؟ گفتم: ساعت ده شب ... گفت: من قول می دم تا ساعت 7 شب مهمات را به شما برسانم! گفتم: حتماً می خواد به من دلگرمی بده! حرکت کردیم. ساعت 6/5 عصر بود که رسیدیم روی ارتفاع گوجار. از فرماندهی پیام دادند آماده اید؟ با رمز گفتم: آماده ایم، اما موردی که قبلاً گفتم هنوز مثبت نشده! گفتند: اگر مورد را به سید محمد گفتید حتماً حلش می کند. گفتم: غیر ممکن است، ایشان حتی در جریان عملیات هم نبودند. گفتن: اگر سید محمد قول بدهد محال است عمل نکند! حدود ساعت هفت شب بود. در تاریکی شنیدم از پائین صدایی می آید .. گفتم: نکند عراقی ها ما را دور زده باشند؟ که دیدیم یک گروهان صد نفره از نیروهای خودمان هستند. سید محمد مهمات دو روز جنگیدن،را با این گروهان برای ما آورده بود. ظاهر سریع به قرارگاه رفته و مهمات را تهیه کرده بود. حتی به سرعت تمام نوارهای تیربار را هم پر کرده بود که دیگر نیاز به وقت گذاشتن برای این مورد نباشد. ... 🌷🍃🌷🍃 سید محمد عسکری سمت: فرمانده لجستیک تیپ امام حسن(ع) قمری شهادت 🌷🌷 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
✍ﻭﺻﻴﺖ ﺷﻬﻴﺪ: هدف ما هدفى است كه امام حسين در راه آن سرش از تنش جدا شد. هدف ما هدفى است كه حضرت على براى برقرارى آن شهيد شد. هدف ما هدفى است كه حضرت محمد(ص)براى برقرارى و حفظ آن سختيها و شكنجه هاى زياد كشيد. هدف ما هدفى است كه امامان ما براى آن زحمات زيادى كشيدند. هدف ما هدفى است كه امام امت ما سالها تبعيد شد. هدف ما برقرارى قسط و عدل در تمام جهان است. هدف ما برقرارى جمهورى اسلامى و تحكيم خط امام در دنيا است كه همان خط حضرت محمد (ص) و قرآن و امامان است 🌸🌸 ﺩﺭﺳﺎﻝ 1361 در عمليات رمضان مفقود گرديد و پس از گذشت 14 سال انتظار پیکرش تفحص و در رمضان 1374 به وطن بازگشت. 🌹 🌹🌷🌹 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ارتباط قلبی اش با امام زمان (عج) خیلی قوی بود و می گفت، یک قدم به طرفشان برداری صد قدم به طرفت برمی دارند. این شهید عاشق امام زمان بود و هنگامی که نام مبارک آن حضرت را می شنید به عنوان احترام بلند می شد و ارادت خاصی به آن حضرت داشت. همیشه توصیه می کرد در قنوت نماز بخوانید: « اللهم اجعلنی من المحبین المهدی و المنتظرین المهدی(عج) ».  🌹 مرحله دوم عملیات بیت المقدس آن طوری که خودش دوست داشت «با تنی تب دار، لبی تشنه و ترکشی که توی حلقومش خورده بود» شهید شد. 🌷 ﻳﺎﺩﺵ ﺑﺎ ﺻﻠﻮاﺕ 🌷🌹🌹🌷 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
🔰"یک روز با محمد به پارک رفته بودیم. یکی از دانش آموزش تماس گرفت. محمد به خاطر این که تنها می ماندم، می خواست کار دانش آموز را لغو کند. گفتم مشکلی نیست ، بگذار بیاید. او کار دانش آموز را انجام داد وقتی برگشت عذر خواهی کرد و گفت: "نمی خواهم دانش آموزان به بیراهه بروند، می خواهم جذب دین شوند." 🔰یکی از دوستانش هم تعریف می کرد زمانی که با محمد در شلمچه خادم الشهدا بودیم، نصف شب بیدار شدم دیدم محمد سر جایش نیست. هوای بیرون هم سرد بود. بعد از مدتی محمد آمد با یک پلاستیک پر از آشغال گفتم:"کجا بودی تو این سرما؟" محمد گفت:"رفتم زباله ها را جمع کردم.آخه زشته فردا که مردم به زیارت میان، ببینن روی خاک شهدا زباله افتاده." 🌹🌷🌹🌷 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
🌷 همیشه به فقراکمک میکرد.میگفت:هیچ فقیری رادست خالی برنگردان! بعداز شهادتش،فقیری آمده بودپشت در.همه خانه را زیرو رو کردم چیزی درخانه نداشتیم.با خودم گفتم چطور به اوبگویم چیزی نداریم! ناگهان لحاف ها راریختم،بینش مقداری پول بود،باخوشحالی100تومنش رابه فقیردادم 🌱🌷🌱 جعفرتقی زاده 🌹🌱🌹🌱🌹 : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
🌹ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ ﺳﺎﻟﺮﻭﺯ ﺁﺯاﺩ ﺳﺎﺯﻱ ﺧﺮﻣﺸﻬﺮ 🌷حرکت گردان ما از سمت شلمچه به سمت گمرک خرمشهر بود. رسیدیم به سنگر بزرگی که مشخص بود سنگر تدارکات عراقی ها هست. حسن گفت من برم ببینم چی دارن! گفتم تو این سنگر ها سرک می کشی، یه وقت نزننت، به خاطر غنیمت الکی کشته نشی که شهید نیستی! رفت. چند دقیقه ای طول نکشید که برگشت. جا خوردم، ایرانی رفت عراقی برگشت. یک دست لباس نو کماندو های عراقی به تن کرده بود. لباس به چهره و قیافه اش خیلی می آمد. قیافه اش با عراقی ها مو نمی زد! گفتم: شدی عین عراقی ها، الانه که بچه های خودمان بزننت! ناگهان صدای تپ تپ هلیکوپتری بالای سر ما شنیده شد. هیلکوپتر نزدیک شد. پره هایش را شمردم. شش پر بود، بر خلاف هلیکوپتر های ما که دو پر بودند. گفتم: حسن عراقیه، پنهان شو، الان می زنه! به زیر نخل ها دویدم. حسن به اطراف نگاه کرد. یک جنازه عراقی که سرش متلاشی شده بود کمی دورتر افتاده بود. به سمت آن دوید و آرپی جی را که در دستش بود بیرون کشید. گفتم: چی کار می خواهی بکنی، بیا اینجا پناه بگیر؟ - می خوام هلیکوپتر را بزنم! - چی چی بزنی، مگه با آر پی جی می شه هلیکوپتر بزنی! حسن به سمت محوطه ای رفت که هلیکوپتر را ببیند. سرنشینان هلیکوپتر هم حسن را دیدند. به خیال اینکه عراقی و نیروی خودشان هست، یک بسته تدارکات به سمت حسن انداختند. حسن بی تفاوت به سمت سنگری که آن سمت بود می دوید. روی سنگر ایستاد. آر پی جی را به سمت هیلکوپتر که در حال دور زدن بود تا به سمت دیگر برود نشانه رفت و در یک لحظه شلیک کرد. موشک شلیک شد و به دم هلیکوپتر اصابت کرد و منفجر شد. دودی از دم هلیکوپتر بلند شد و هلیکوپتر شروع به چرخیدن به دور خودش کرد. یکی دو کیلومتر دورتر با صدای وحشتناکی به زمین افتاد. [ تا مدت ها در تصاویر قبل از خبر سراسری این هلیکوپتر در حال سقوط، که نماد شکست دشمن در خرمشهر بود نشان داده می شد. ] برشی از کتاب 🌷🌹🌷 حسن عراقی ﺑﺎ ﺻﻠﻮاﺕ 🌷🌷🌷 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
😅به یاد ﺑﻤﺐ لبخند ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎ😅 🌷توبسیج شیراز نشسته بودیم که حسن آمد و گفت: که یه پسر گیرش اومده! بعد از تبریک پرسیدیم اسمشو چی گذاشتی؟ گفت: محمد رسول! گفتیم چرا؟ با خنده گفت: شاید بزرگ شد بخواد ادعای پیغمبری کنه اسمش بهش بیاد! 🌷در سنگر تاکتیکی جلسه بود و به خاطر طرح موضوعات مختلف جلسه به درازا کشید وقت نماز مغرب شد و ادامه جلسه به بعد از نماز موکول گردید ..... بعد از تجدید وضو ،همگی حضار و رفقای دیگر محیای نماز جماعت شدند . - کی امام جماعت بشه ؟ حاج نبی گفتند: امروز می خوایم پشت سر حسن آقا نماز بخونیم و حسن آقا رو فرستادند جلو. حسن خنده ای کرد و جلو ایستاد. اذان ، اقامه و تکبیره: الاحرام بعدشم حمد و سوره الله اکبر همه رفتند رکوع. حسن دو تاپاهاشو باز کرد و از بین پاهاش پشت سرش را نگاه کرد و یک مرتبه با صدای بلند گفت :هوووووو عامو خیلی هم اومدنااااا همه زدند زیر خنده و نماز بهم خورد. حاج نبی هاج و واج گفت: چرا نماز مردم را خراب میکنی؟ حسن با خنده گفت :خب شما آدم از من درست تر پیدا نکردید پشت سرش نماز بخونید! 🌹🌹🌹 حسن حق نگهدار 🌷🌷🌷 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
📢سردار سعید قاسمی : شیراز ! شیراز هیچی نداشته باشه ، یه عبدالله رودکی داشته باشه کافیه . عبدالله رودکی که تا قبل از شهادتش همه آمال و آرزوش این بود ، به خود من گفت ، روی قایق توی خلیج فارس ، دستشو کرد طرف آسمون گفت یا فاطمه! از تمام عمرم اگه یه روز مونده که به من این فرصت رو بدید که یه ناو براتون بزنم. نشنیده بودی ازش نه؟ نباید بشنوی تو ! ❗️🔅❗️🔅❗️ و ﭼﻘﺪﺭ ﻏﺮﻳﺒﻨﺪ ﺷﻬﺪاﻱ ﺷﻴﺮاﺯ ... اﻣﺮﻭﺯ ﺳﺎﻟﺮﻭﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ, ﺳﺮﺩاﺭ ﮔﻤﻨﺎﻣﻲ اﺯ ﺩﻳﺎﺭ ﻓﺎﺭﺱ, اﺳﺖ اﺯ ﺧﻠﻴﺞ ﻓﺎﺭﺱ ﺗﺎ ﺩﺭﻳﺎﻱ ﻣﺪﻳﺘﺮاﻧﻪ, اﺯ ﺳﻴﺪ ﺣﺴﻦ ﻧﺼﺮاﻟﻠﻪ ﻳﺎ ﻋﻤﺎﺩ ﻣﻐﻨﻴﻪ ﺑﺎ اﻭ اﺷﻨﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ .... و اﻣﺮﻭﺯ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻫﻴﭻ ﺧﺒﺮﻱ اﺯ ﺑﺰﺭﮔﺪاﺷﺖ اﻭ ﻧﻴﺴﺖ! ! 🌹🌷🌹 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
که زمان شهادت و محـل قبر خود را نشــان داد.... 🌷🌹 🌷روز خاکسپارے شهیـد موزه بود. اکثر بچه هاے قدیم لشـکرجمع بودن... با حاج عبدالله به حسینیه گلزار شهدا تکیه داده بودیم. گفت فـلانی, این آب خورے رو می بینے؟ (و به اب خوری کنار مزار شهیدسپاسی اشاره می کرد.) گفتم :خــوب؟ گفت: هفته دیگه, جاے اون یه شهید دفن می کنید؟ گفتم کی؟ گفت:حاج عـبدالله رودکی!😳😳 گفتم :خواب دیـدے خیـر باشـه!😊 به چند نفر دیگه هم سپــرد. هفته بعدشد. شب خوابی دیدم که مطمئن شدم, خبــر بدی در راه است. تا خبرشهادتش امد. بعد هم گفــتن از تهران آمــده اند تا پیــکر حـاج عبدالله را ببــرن تهران.., بهشت زهرا! سریع خــودم را رساندم و با عصبانیت گفتم :مگــه نشــنیده اید امام فرمودند ملاک وصیت شهدا است! گفتن بله! گفتم: هفته پیش به من گفت کجا دفن شود, به چنــد نفر دیگر هم... چه جایے بهتر از کنار مجــید سپاسے! 🍃🌷🍃 حاج عبدالله رودکی 🌷🌱🌷 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
اﻣﺎﻡ ﺧﻤﻴﻨﻲ (ﺭﻩ) ﺩﺭ ﻛﻼﻡ ﻓﺎﺭس: 🌹 حجت الله آذر پيکان : براى عزت و پيشرفت اسلام در همه ابعاد از امام خمينى بايد تبعيت كرد. فرمانهاى او مسلما و قطعا مورد رضايت امام زمان كه همان رضايت رسول الله و خداوند عزوجل حاصل است مى‌باشد. امام امت امروز عطيه و هديه خداوند است كه بملت ما ارزانى فرموده است و مى‌توانيد در همه زمينه‌ها براى ما اسوه و الگوى سازندگى و خود سازى باشد 🌷 غلام علی توحیدی: ای ملت عزیز: همه ی شما را به تقوای الهی و در خط امام و اسلام بودن ، دعوت می کنم . فلاح و درستگاری شما را در جهاد علیه ستمکاران و ظالمان و حرکت در مسیر ولایت فقیه می دانم . 🌷 محمدرضا عقيقي: مبادا دست از دامان امام و ياران امام برداريد و پشت به اسلام و جمهوري اسلامي کنيد که آن وقت عذابي بر شما نازل مي شود که نه بر کوچکتان و نه بر بزرگتان به هيچ کدامتان رحم نخواهد نمود . 🌹🌱🌷🌱🌹 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
راز عدد 6⃣ و شهیدمدافع حرم فاطمیون از شیراز 😳😳 🌷🌹🌷🌹 1⃣تولد: میلاد امام صــادق ع (‌ششمین امام شیعیان) 2⃣ ششمیـن فرزند خانواده 3⃣ شـهادت :ایام شهادت امام صادق ع (امام ششم شیعیان) 4⃣قبر شهید : ششمین قبر در ردیف شهدای مدافع حرم فــاطمیون شیراز 5⃣اسمش همنام: امام ششم شیعیان ◾️🌷◾️ 🌹🌷🌹 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
انس با قرآن، با گذشت زمان از او جوانی متعهد ساخته بود. در انجام احکام الهی مقید بود. پس از ورود به ارتش از انجام عبادت و قرائت قرآن غافل نشد و سربازان و نیروهای زیردست خود را به نماز و ارتباط با قرآن سفارش می کرد. ﻭﻗﺘﻲ اﺯ ﺑﺮﮔﺸﺘﻨﺶ اﺯ اﻣﺮﻳﻜﺎ , ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ ﮔﻔﺖ : ﺁﻣﺪﻡ ﺳﺮﺑﺎﺯ اﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (ﻋﺞ) ﺷﻮﻡ .. 🌷 ✍فرازی از وصیت نامه : «خدایا، در این لحظات درگیری نه می ترسم و نه ناامیدم؛ فقط آرزو دارم که همۀ ما را ببخشی و دیگران را که زنده می مانند، آگاه سازی تا قدرت پیدا کنند انتقام مسلمانان واقعی را از کفار، مشرکین و منافقین بگیرند و قدرت تو را به نمایش گذارند. خدایا، همیشه به تو متکی و معتقد بودم و هستم. خدایا، شهدا را که زندگی حقیقی و برحق را در وجود همۀ ما زنده کردند و می کنند، بیامرز و شجاعت و ایمان آن ها را به دیگران بیاموز.» 🌷 شهادت : ۱۳۶۰/۳/۱۶ کردستاﻥ 🌷 ﻳﺎﺩ ﺷﻬﻴﺪ ﺑﺎ ﺻﻠﻮاﺕ 🌷🌹🌷 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75