eitaa logo
شهدای ملایر
370 دنبال‌کننده
5هزار عکس
466 ویدیو
49 فایل
عکس، زندگینامه، خاطرات و وصیت نامه شهدای ملایر🍃🌷🍃 ارتباط با ما و ارسال عکس و خاطرات و وصیت نامه و ......به کانال شهدای ملایر 🍃🌷🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 نخبه پزشکی که شهادت را برگزید ... احمدرضا راهش و مسیرش از این دنیا جدا بود..! وصل‌ شدن به لقاء الله را ترجیح داد به رتبه‌ی اول پزشکی و با نیتِ خالص و خدایی گفت: آری «صفایی ندارد ارسطو شدن، خوشا پَر کشیدن، پرسـتو شدن» و در ۱۲ اسفند ۱۳۶۵ در کسوت یک بسیجی در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به فیض شهادت رسید...   ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
یه آرزو داشت که همیشه به زبون می‌آورد میگفت : «می خوام روز عاشورای امام حسین عاشورایی بشم». روز عاشورا داشت جعبه مهمات رو جابجا می کرد که صدای انفجار بلند شد وقتی گرد و غبار خوابید دیدم سرش از بدنش جدا شده سر جدا ، پیکر جدا ...... برگرفته از کتاب «خط عاشقی» ⊰❀⊱ ۴ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
ماهیان اروند حالا کبوتران آسمان کربلایند..!! بیادشهدای (ع) ساکی ⊰❀⊱ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
« ...» زندگی‌نامه‌طلبه‌وغواص‌شهید ⊰❀⊱ ⊰❀⊱ …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🌹 اگر ۳۰۰ سال هم از دفاع مقدس بگذرد شهدا فراموش نخواهند شد ♦️رهبرمعظم انقلاب: سی سال میگذرد از پایان دفاع مقدّس امّا اگر سیصد سال هم بگذرد، این ؛ روزبه‌روز اینها زنده‌تر میشوند؛ بحمداللّه در جامعه‌ی ما روزبه‌روز اینها زنده‌تر دارند میشوند. ۹۷/۸/۱۴    ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🔸سوم دیماه سال 1365 یادآور عملیاتی بی نظیر در تاریخ دفاع مقدس و چه بسا در تاریخ جنگهای دنیا عملیات کربلای 4 حماسه غواصان جان برکف آنها که پس از ماه ها تمرین در آب‌های سرد و استخوان سوز کارون بندگی خدا کردند همه چیز مهیا بود تا شب دیماه فرا رسید گردان یاسین در تاریکی شب از خرمشهر به نقطه صفر مرزی، به حاشیه منتقل شد پاساژ ، مکانی که آن شب را آنجا گذراندیم یاد همه ی آن روزهای خوب غیر تکراری و یاد آن جوان هایی که به دل دریا رفتند و دیگر باز نگشتند ، بخیر 😭   ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
و من هنوز گمشده‌ام را لابه‌لای نیزارهایش پیدا نکرده‌امــ...! دلم باران میخواهد تا از هر دوچشم ببارد و زمین گونه‌هایم را خیس اشک کند. شاید کمی دلم آرام گرفت! اما کدام دلِ عقمه دیده ، در این شب بلند سرنوشت، آرام خواهد گرفت؟! ... بیاد شهدای (ع) استان همدان. بیاد شهیدان: رضاساکی رضاعمادی نادرعبادی‌نیا سیدمحمدمهدی‌رهسپار محمدحسن‌اکبری محمدعراقچیان غلامرضاخدری مسعودمرادی قدرت‌الله‌نجفی امیرطلایی سعیدکاظمی رنجبران، رمضانی و دیگر شهدای این گردان و همه شهدای عملیات کربلا‌۴ ⊰❀⊱ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
... نمی دانستند که به کدام منطقه میروند و هر کسی آهسته با بغل دستی اش تبادل اطلاعات میکرد و سعی می کردند از مجموعه قرائن و شواهد منطقه عملیاتی را حدس بزنند.¹ در مسیر عده ای چشم به جاده دوخته و در فکر بودند و عده‌ای دیگر قرآن و کتاب دعای جیبیشان را میخواندند. جمعی از بچه ها هم شلوغ میکردند و هر چند دقیقه یکبار جایشان را عوض می کردند. بعضی دو به دو با هم تعریف میکردند و خوراکیهای داخل کوله‌ها دست به دست بین همه تقسیم میشد. داریوش به یاد دوران کودکی و خانه عمه در خرمشهر، چشم به مسیر دوخته و به دنبال کوی شاهباز و پادگان دژ، اطراف را می‌کاوید اما هیچ نشانی از آن خرمشهری که به یاد داشت نمیدید. از آبادان و کوی ذوالفقاری که گذشتند بچه‌هایی که در عملیات والفجر ۸ شرکت کرده بودند فهمیدند که عملیات بعدی باید شبیه آن عملیات باشد. روبروی فاو و در ابوشانک از اتوبوسها پیاده شدند. قرار بود آنجا آموزش "عبور شبانه" از را ببینند و با محیط تطابق پیدا کنند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پ.ن: ۱- وحید فرح‌روز: معمولا توی گردان شهید علیرضا ضرابیان یکی از معدود افرادی بود که حس ششم فوق العاده‌ای داشت و توی این مواقع کمک خوبی به علامت سوال‌های ذهن ما می‌کرد. توی مسیر تنها چیزی که آزارت نمی‌داد ترس بود و هیچکدوم از بچه‌ها ساکت و آروم نبودن و هر کسی سعی میکرد جو اطراف رو گرم و گرمتر کنه. ...🌾 ⊰❀⊱ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
‌ ✍ در جلسه فرماندهان، ماموریت گروهانها و دسته‌ها تقسیم و مشخص شد. همه منتظر بودند تا ببینند هر دسته‌ی‌غواصی مسئول چه کاری شده است. بعد از جلسه "رضا" بچه‌های دسته را جمع کرد و گفت خبر خیلی خوبی برایتان دارم که بعداً می‌گویم و بالاخره چند روز بعد گفت: قرار است یکی از دسته‌ها در شروع عملیات، کمین مستقر در کشتی سوخته عراقیها را در دهانه ام‌الرصاص خاموش کند. کار خیلی حساسی است و این ماموریت را به دسته ما سپرده‌اند و شما انتخاب شدید برای این عملیات. خیلی خوشحال بود از اینکه این عملیات مهم را قرار است دسته تحت فرماندهی او انجام بدهد و در پوست خودش نمی گنجید، اما در روزهای آخر این قسمت از برنامه تغییر کرد و به دسته ویژه نجفیان¹ محول شد. نادر با چهره‌ای که نورانی‌تر از قبل شده بود، زودتر از همه بیدار میشد و بعد از نماز شب، برای اذان صبح موتور برق را روشن می‌کرد. سرمای آخر آذرماه تا استخوان نفوذ میکرد و از سوخت و وسایل گرمایشی هم خبری نبود. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🌾 پ.ن: ۱- . شهادت: اروند_عملیات‌کربلای۴ ‌ ... ⊰❀⊱ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
‌ ...✍ در مانور مشترکی قرار بود که گردانهای عمل کننده، با هم از اروندرود عبور کنند در جلسه توجیهی در مقر فرماندهی در خسروآباد¹، مقرر شد که گردان غواصی و گروهان های غواصی گردانهای ۱۵۵ و ۱۵۳ حدود ۲ کیلومتر بالاتر به آب بزنند و با توجه به در حال جزر بودن آب، غواصها خود به خود و با کمی تلاش به خط فاو برسند. ساعت شروع مانور ۹ شب معین شد. ساعت موعود رسید و آماده حرکت شدند. قرار بود همگی با تویوتا به محل رهایی منتقل شوند. مطهری² و جامه‌بزرگ³ قبل از حرکت برای اطلاع از وضعیت جزر و مد آب، تکه چوبی داخل آب نهر کنار مقر استقرارشان انداختند با تعجب دیدند که آب در حال جزر نیست و حتی کمی هم در حال مد است. برنامه عوض شد و از همان مقر در روبروی فاو به آب زدند. گردانهای دیگر طبق برنامه از ۲ کیلومتر بالاتر به آب زده بودند. گردان‌ غواصی از اروند گذشت و به خط فاو رسید و مستقر شدند و حدود ۲ ساعت معطل شدند تا گردانهای دیگر خسته و کوفته از ۲ کیلومتر ساحل کشی به آنها رسیدند. آنجا بود که فهمیدند در خصوص جزر و مد، تجربه بهتر از جداول بین‌المللی است.⁴ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🌾 پ.ن: ۱- اروند کنار روستای خسروآباد ۲- جانباز کریم‌مطهری، فرمانده گردان غواصی‌جعفرطیار(ع) لشکرانصارالحسین‌همدان ۳- آزاده محسن جامه‌بزرگ، معاون گردان غواصی ۴-کریم مطهری: جذر و مد اروند را فقط با تجربه بچه‌های گردان غواصی می‌شد فهمید. روی همین موضوع شاید یک ماه بچه‌ها را کنار نهرها گذاشته بود و از طریق تجربی و مشاهده عینی جذر و مد را ثبت می‌کردند. ... ⊰❀⊱ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فرازی از وصیت‌نامه شهید داریوش(رضا) ساکی از شهرستان : ✍ اى خدا ما را از آن بندگان مقرر ساز که نهال شوق دیدارت در باغ دلهایشان همیشه سبز و خرم است و سوز شرار محبتت سراسر قلب آنان را فرا گرفته است، جانم از آن توست و آن را به تو می‌دهم که امانتى در نزد من بیش نیست. اى کاش از آن بهتر داشتم تا به پیشگاه مقدست عرضه می‌داشتم. بارالها! این دنیا برایم مانند قفس شده زندگى در آن برایم بی‌مفهوم است. جوار تو را طلب می‌کنم همانطور که حسین(ع) می‌گوید: الموت اولى من رکوب العار، مرگ از زندگى ننگین بهتر است. ⊰❀⊱ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄