فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید | حاج قاسم و فرزندان شهدا
🌺 خاطرات فرزندان نازنین شهدا از حاج قاسم عزیز،شجاع و مهربون
#حاج_قاسم
۷روز تا دومین سالگرد #سردار_سلیمانی
🌸شکوفه های بهشتی🌸
https://eitaa.com/shokofehhaybehshti
دانشمند کوچک.mp3
9.18M
#فاطمیه
#شهید_سلیمانی
#حاج_قاسم
🌹#دانشمند_کوچک🌹
🙍♂بالای ۴ سال
🎤با اجرای :اسماعیل کریم نیا
#عمو_قصه_گو
🗣قرائت : #سوره_شرح
🎶تدوین : عمو قصه گو
📚منبع : قصه های خیلی قشنگ
💕✨یه سـلام گرم و یه آرزوی زیباهمراه با یه دعـای قشنگ بـرای تک تک شما مهربانا
🦋💫الهی روزگارتون شاد و زندگیتون پر از مهر محبت باشه🤲
عزیزای خاله
روز دل انگیزتان بخیررررررررر🖐
~~~~~~~🌸
یارِ #امام_زمان آماده ای برای ساخت یه روز عالی😊
🌸شکوفه های بهشتی🌸
https://eitaa.com/shokofehhaybehshti
⭐🍬🍭⭐🍭🍬⭐
⭐ امام زمان (عجل الله فرجه) که بیاید بسیاری از بیماری ها از بین می رود و مریض ها زود خوب می شوند.
#سه_شنبه_های_مهدوی
#امام_زمان_که_بیاید...
#امام_زمان_و_من
#امام_زمان
⭐🍬🍭⭐🍭🍬⭐
🌸شکوفه های بهشتی🌸
https://eitaa.com/shokofehhaybehshti
دوستای گلم🌷
سه شنبه ها مهمون سه تا امام مهربونیم 💐
✨امام سجاد علیه السلام امام چهارم
✨امام باقر علیه السلام امام پنجم
✨امام صادق علیه السلام امام ششم
هدیه یادتون نره....😉
💚اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم 💚
عزیزای دلم 😍💗
بیایید باهم یه داستان از امام ششم امام جعفر صادق علیه السلام باهم بخونیم ...
اگر حاضری...
دست هاتو بالا کن و بلند بگو
💚💚یا صادق 💚💚
👇🏻👇🏻👇🏻
#داستان
#امام_صادق_علیه_السلام
#روز_زیارتی
#سه_شنبه
داستان این هفته: #زیر_افتاب
قسمت اول :
دور تا دورش باغ بود، کلاغی بالای چند تا نخل🌴 بلند چرخ میزد،و قار قار میکرد، عبد الله زیر سایه درختی🌳 ایستاد و عرق سر و رویش را پاک کرد. و بعد سرش را بلند کرد و به کلاغ نگاه کرد، کلاغ روی یکی از نخل ها 🌴لانه درست کرده بود.
دوباره از راه باریک میان باغ به راه افتاد، زن و مردی داشتند در باغ کار میکردند و دو دختر کوچولو زیر سایه بانی نشسته بودند.
عبد الله به باغی دیگر رسید، جویباری🌊 از کنار باغ میگذشت سر و صورتش را شست.
عبدالله از شاگردان امام صادق علیه السلام🌤 بود، چند روز بود که کلاس امام تعطیل شده بود، او در همین مدت کوتاه دلش برای امام تنگ شده بود😇
به خانه امام رفته بود ، گفته بودند: امام در باغش مشغول کار است، با این که یک بار به باغ امام رفته بود،اما درست نمیدانست کجاست😊
دوباره راه افتاد ، از کنار دیوار باغی کودکی افسار الاغی را گرفته بود و می امد، کودک وقتی به او رسید سلام🤚 کرد، عبد الله پرسید: پسرجان شما امام جعفر صادق علیه السلام را میشناسید؟ میدانید باغش کدام طرف است،⁉️
کودک گفت: آقا ، همین راه را بگیرید و جلو بروید، اخر همین راه یک چاه اب است،به طرف راست بروید، باغ او انجاست.☺️
عبد الله راه افتاد....
#ادامه_دارد...
#داستان
#امام_صادق_علیه_السلام
#روز_زیارتی
#سه_شنبه
داستان این هفته: #زیر_افتاب
قسمت دوم :
همان طور که کودک گفته بود به چاه اب رسید و به طرف راست حرکت کرد و بعد صدا زد: استاد! کجایید؟!
جوابی نیامد از کنار دیوار کوتاه باغ رد شد .
_مولای من! صدای مرا میشنوید؟😊
از دل درختچه ها و بوته ها راهش را باز کرد و به جلو رفت. ناگهان کمی دور تر میان نخل ها🌴 چشمش به کسی افتاد ، با خودش گفت: باید خودش باشد؟
جلو و جلو تر رفت از میان درختچه ها و نخل ها🌴 گذشت .
اری خود امام بود😊 . یک قسمت را برای کاشت بذر شخم میزد . افتاب داغ☀️ بر او میتابید و از شدت عرق پیراهنش بر بدنش چسبیده بود .
_سلام ای فرزند رسول خدا! 😇
امام دست از کار کشید. با دیدن عبدالله لبخند زد و جواب سلامش را داد : " تو اینجا؟"
_سرورم اخر شما در این هوای داغ چه میکنید بیل تان را بدهید تا کمک تان کنم‼️
امام نگذاشت.
_آه.... دست شما....فدای شما شوم...کف دستتان پینه بسته است .😞
خم شد دستهای امام را باز ببوسد،😘 امام نگذاشت.
ان وقت #امام_صادق_علیه_السلام🌟 گفت: دوست دارم مرد برای اسایش و راحتی زندگی خود زیر افتاب ☀️زحمت بکشد و کار کند. 🌻
عبد الله در حالیکه همراه امام زیر سایه نخلی🌴 مینشست گفت: شما همیشه مردم را به زندگی امیدوار میکنید😍 . وقتی میبینم شما با این همه علم و بزرگواری ، این قدر در راه زحمت میکشید ، زندگی خیلی دوست داشتنی تر میشود.😌
#پایان
💖 عزیزای دلم لپ گلی های مهربونم
نماز مانند لیمو شیرین 🍋هرچه از اول وقت دورتر شود تلخ تر🤪 می شه
~~~~~~~🌸
#نماز_اول_وقت می خونم همراه با نماز #امام_زمان عزیزم🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 #احکام
🎥 #کلیپ_تصویری
🔰موضوع : آموزش عملی #نماز
بچه ها جونم می دونید زمان نماز صبح از کی هست تا کی ؟!
....
🌸شکوفه های بهشتی🌸
https://eitaa.com/shokofehhaybehshti
🦒عنوان : #آرزوی_زازا
📖نویسنده و تصویرگر:کلرژوبرت
📝انتشارات: امیر کبیر
@yekiboodyekinabood
آرزوی زازا.mp3
3.11M
🦋قصه های خاله زهرا
🦒 #آرزوی_زازا
⏰ ۳:۱۴ دقیقه
@yekiboodyekinabood
به به❗️داره نسیم میاد و بوی عطر خدا 💞همه جا پیچیده😍
یه شب دیگه شد و بازم دستای کوچولوی فرشته ها به دعا بلند شد🤲
امشب میخواهید تو دعای آخر شبتون از خدای مهربونمون چی بخواهید❓
الهی فدای دل مهربونتون بشم با اون دعاهای قشنگتون💖💫
خدایا دعای این فرشته مهربونها رو قبول کن🤲
تو دعاهای قشنگتون دعا برای #امام_زمان رو فراموش نکنید😊😘
موقع خواب مسواک و وضو یادتون نره 😉
~~~~~~~~🦋🌱
#القاب حضرت بقیةالله
نام: 🌼 *لـسان الصــدق* 🌼
✋سلام به مولایی که کلامش بهترینه❤️
✋سلام به آقایی که حرف او حرف دینه🌷
✨سلام به مولای ما، حضرت صاحب زمان🌸
✨لسان صدق خدا، در این زمان و جهان🌍
بچه های عزیزم، لســــان الصــدق به معـــنی "زبان راستگویی" هست.
🌷🌸🌷🌸🌷🌸
پیشنهاد ویژه برای مامانای دلسوز دارم:
👇 👇 👇
🔅استاد علیرضا پناهیان:🔅
⭕ حدیث کِــساء را بخوانید و ترجمۀ فارسی آن را به عنوان قصّه به فرزندان خود یاد بدهید.
چون بچهها قصّههای بدون تنش و درگیری را دوست دارند. قصّۀ حدیث کـِــساء را برای بچههای خودتان بخوانید و تجربه کنید.
جالب اینجاست که بچهها دوست دارند همان قصههای قبلی را دوباره برای آنها تکرار کنید، چون با آن اُنس پیدا میکنند.
⭕قصّۀ حدیث کساء حادثۀ تلخی ندارد که بچه بدش بیاید، ضمن اینکه در این قصه خانواده وجود دارد، خصوصاً که محور داستان هم پدربزرگ خانواده است و بچهها به لحاظ روانشناسی این را دوست دارند.
این داستان سرشار از لطف، زیبایی، صفا و صمیمیت است و خواندش هم خیلی سفارش شده است.
وقتی این بچه بزرگ شد، اگر به او بگویید که امام حسین(ع) مظلوم واقع شده، غم دلش را خواهد گرفت و ارتباط قشنگی ایجاد خواهد کرد. البته دقت کنید که از همان کودکی نباید بچهها را با غمهای اهلبیت (علیهم السلام) آشنا کنید، بلکه با حدیث کساء آشنا کنید که سراسر شادی و محبت و صمیمیت است.
⭕الان باید در همۀ خانهها قصهها و اشعار مختلفی با موضوع حدیث کساء برای بچهها وجود داشته باشد که مادرها برای بچههای خود بخوانند
👇🌸👇🌸👇🌸
🐣 قصه "حدیث کِــسا" با زبان کودکانه و شعر گونه: 🐣
(مطالبی که داخل گیومه هست به حالت شعر خوانده میشه و باقی مطالب به حالت قصه)
"یه روز حضرت زهرا (س)
مادر ما بچه ها
که خیلی مهربونه
تنها بود و نشسته بود تو خونه"
که یهویی دیدن تق و تق و تق در میزنن, حضرت زهرا (س) فرمودن:
"کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی (ع) سر میزنه"
اون کسی که پشت در بود فرمود:
"منم منم پیامبر (ص)
که اومدم پشت در
سلام بر دخترم
فاطمه اطهرم"
حضرت زهرا (س) جواب سلام پدر رو دادن و گفتن بفرمایید تو, بچه ها پیامبر بابای حضرت زهرا بودن.
پیامبر فرمودن:
"ای دختر عزیزم
مریضم و مریضم
یدونه عبا میاری
که رو سرم بذاری"
حضرت زهرا هم رفتن و یدونه عَـبا که مثل پتو بود اوردن و روی پیامبر انداختن, بچه ها عبا یه پارچه بزرگه که عرب ها روی دوششون می انداختن, مثل همین چیزی که روحانی ها رو دوششون می اندازن.
بچه ها اگر گفتید اسم عباشون چی بود؟
کـِــسا بود و کـِـــسا بود.
( بعد از یکی دو بار تکرار این بیت, به بچه ها بگید هر جای قصه پرسیدم "اسم عباشون چی بود" باید بپرید بالا و بگید "کـِـسا بود و کـِـسا بود")
یه کمی گذشت که حضرت زهرا (س) دیدن دوباره تق و تق و تق در میزنن.
"کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی سر میزنه"
"کی بود؟ امام حسن (ع)
سرور هر مرد و زن"
بچه ها امام حسن که پسر حضرت زهران اون موقع ها مثل شما کوچولو بودن.
ایشون فرمودن:
"سلام مامان خوبم
مامان مهربونم"
حضرت زهرا هم در جواب گفتن:
"سلام نور دو چشمم
سلام میوه قلبم"
امام حسن فرمودن:
"چه بوی خوبی میاد
بوی پیامبر میاد؟
این بویی که پیچیده توی خونه
شبیه بوی عطر
بابا بزرگ خوب و مهربونه"
بچه ها پیامبر, پدر بزرگ امام حسن بود, حضرت زهرا در جواب گفتن بله, پیامبر اینجان و بعد جای پیامبر و عبا رو نشون امام حسن دادن.
"اسم عباشون چی بود
کسا بود و کسا بود"
امام حسن رفتن پیش پیامبر گفتن:
"سلام ای مهربونم
بابا بزرگ خوبم
اجازه می دید منم زیر عباتون
بشینم و بمونم"
پیامبر هم اجازه دادن و امام حسنم رفتن زیر عبا
" اسم عباشون چی بود؟
کسا بود و کسا بود"
یکمی گذشت حضرت زهرا دیدن دوبار تق و تق و تق در میزنن. حضرت فرمودن:
"کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی سر میزنه"
"کی بود؟ امام حسین(ع)
عزیز و نور دو عین"
بچه ها امام حسین هم که پسر حضرت زهران اون موقع ها مثل شما کوچولو بودن.
ایشون فرمودن:
"سلام مامان خوبم
مامان مهربونم"
حضرت زهرا هم در جواب گفتن:
"سلام نور دو چشمم
سلام میوه قلبم"
امام حسین فرمودن:
"چه بوی خوبی میاد
بوی پیامبر میاد؟
این بویی که پیچیده توی خونه
شبیه بوی عطر
بابا بزرگ خوب و مهربونه"
حضرت زهرا در جواب گفتن بله, پیامبر اینجان و بعد جای پیامبر و عبا رو نشون امام حسین دادن.
"اسم عباشون چی بود
کسا بود و کسا بود"
امام حسین رفتن پیش پیامبر گفتن:
"سلام ای مهربونم
بابا بزرگ خوبم
اجازه می دید منم زیر عباتون
بشینم و بمونم"
پیامبر هم اجازه دادن و امام حسینم رفتن زیر عبا
" اسم عباشون چی بود؟
کسا بود و کسا بود"
یکمی گذشت حضرت زهرا دیدن دوبار تق و تق و تق در میزنن. حضرت فرمودن:
"کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی سر میزنه"
"کی بود؟ امام علی(ع)
وصی بعد از نبی(ص)"
امام علی فرمودن:
"سلام حضرت زهرا
دختر رسول خدا"
حضرت زهرا هم در جواب گفتن:
"سلام امیر مومنین
سلام امام اولین"
بچه ها حضرت علی, همسر حضرت زهرا بودن, ایشون فرمودن:
"بوی خوش پیامبر
پر شده توی خونه
آیا رسول خدا
مهمون خونمونه؟ "
حضرت زهرا فرمودن بله, و جای پیامبر و دو تا پسرای حضرت علی و عبا رونشون دادن, بچه ها
💐"اسم عباشون چی بود
کسا بود و کسا بود"
حضرت علی رفتن پیش پیامبر و گفتن:
"سلام رسول خدا
اجازه می دید منم باشم با شما
بشینم زیر عبا"
پیامبر هم اجازه دادن و امام علی هم رفتن زیر عبا, تا الان کیا نشستن زیر عبا, چند نفر بودن ؟
💐"اسم عباشون چی بود؟
کسا بود و کسا بود."
"خب بچه ها به نظرتون
دیگه کی مونده بود
که بره بشینه زیر عبا
پیش پیامبر خدا
آفرین بانو حضرت زهرا"
حضرت زهرا رفتن پیش پیامبر و دوباره سلام کردن و گفتن:
"سلام رسول خدا
اجازه می دید منم باشم با شما
بشینم زیر عبا"
پیامبر فرمودن:
"سلام به تو دخترم
سلام پاره تنم
بیا تو هم بشین کنار ماها
تا که همه با هم بشیم
پنج تن آل عبا"
"بچه ها پنج تن آل عبا کیا بودن؟
پیامبر و امام علی
حضرت زهرا
امام حسن و
امام حسین"
💐"اسم عباشون چی بود؟
کسا بود و کسا بود"
بچه ها بعد پیامبر دو سر عبا رو گرفتن و دست راستشون رو به طرف آسمون بلند کردن و برای کسانی که زیر عبا بودن و همه کسانی که اون ها رو دوست دارن دعا کردن.
🌷تهیه شده در
"گروه کودکانه شیعه کوچولو"
*التماس دعای فراوان*
🌺واسه هرکسی که میدونید بچه کوچیک داره بفرستید و تو ثوابش شریکباشید🥰🥰🥰