eitaa logo
💕تجربه و سیاست های زنانه💕
120هزار دنبال‌کننده
24.7هزار عکس
986 ویدیو
1 فایل
زن باش... یڪ زنِ تمام عیار با تمام جنبه هاے زنانـه ات آیدی👇👇👇 @Aseman100 کپی از سرگذشتها حـــرام❌ لینک https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d تبلیغات پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 برای خانومی ک داغ فرزند دیده... 🌸🍃🍃🍃
💕تجربه و سیاست های زنانه💕
🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 برای خانومی ک داغ فرزند دیده... 🌸🍃🍃🍃
سلام خواهر مهربونم پیام دادی که فرزندتون تو تصادف فوت کرده خیلی داغ فرزند سخت ولی گلم اینو بدون عمر دست خداست هیچ وقت شک نکن برا آرامش قلبتون قرآن بخوانید از خدا مدد بخواهید مادر عزیز خداوند شما رو امتحان می کنه صبور باش و بدون هر کسی لایق امتحان نیست دختر سما امانت بود که خداوند داده بود پس گرفت چی از این قشنگ تر که پیش خدای خودش در آرامش پاک و معصوم در ضمن فرزند شما تو اون دنیا شفاعت کننده خیلی خوشحال باشین برا دل منم دعا کن خدا به من عنایت کنه بچه سالم و صالح بده عزیزم اگه سن کمی دارین وفادار به بارداری هستی بچه دار شو لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 معجزه...... 🌸🍃🍃🍃
💕تجربه و سیاست های زنانه💕
🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 معجزه...... 🌸🍃🍃🍃
سلام خدمت آسمان جون و همه اعضای کانال در مورد معجزه اهل بیت (ع) من از ۱۴ معصوم زیاد معجزه دیدم دو سه مورد ک خیلی برای خودم جالب بود براتون میگم ک باور کنید ما بی صاحب نیستیم قربونشون برم همه جوره هوامون رو دارند ما ساکن یکی از روستاهای سبزوار هستیم با امام رضا (ع) ۳ ساعت فاصله داریم همین محرم امسال روز عاشورا با همسرم تصمیم گرفتیم صبح بریم مشهد تا عصر تو حرم بمونیم بعد از ظهر برگردیم به همین خاطر وسیله زیادی برنداشتم کلا ی فلاسک چای؛ قند؛ چند تا لیوان ؛ ی مقدارم نون وپنیر برای صبحانه با خانواده نشستیم تو ماشین و راه افتادیم تو راه به امام رضا (ع) گفتم آقا ما به هوای شما داریم میایم هیچی هم برنداشتم ناهار مهمون شما تدارک شو ببینین بعد از ده دقیقه گوشی آقامون زنگ خورد دوستش که خادم افتخاریه اتفاقا اونروزم شیفت بود گفت کجایین آقامون گفت با خانواده تو راه مشهد دوستش گفت ناهار نخورین اومدین حرم زنگ بزنین ناهار مهمون امام رضا. جاتون خالی اونروز ناهار مهمون امام رضا بودیم ی معجزه دیگه اوایل زندگیمون بود مریض بودم نیاز بود یک متخصص برم اون موقع ماشین نداشتیم از روستای ما تا شهرمون ۸۰ کیلومتر فاصله س تو شهر ما متخصص اکثرا شیفت روز بیمارستان هستن بعد از ظهر و شب میاین مطب دختر ۳ ساله مون پیش خانواده گذاشتیم ی آژانش گرفتیم رفتیم شهر درست ساعت ۸ شب رفتیم مطب دکتر دور تا دور مطب مریضا نشسته بودند دکتر هم هنوز نیومده بود به محض ورود مون به مطب هنوز جلو پیشخوان نرسیده بودیم منشی دکتر رو به ما کرد گفت برگردید نوبت نداریم رفتیم جلو هر چی التماس کردیم فایده نداشت گفت دکتر کلا ۲۰تا مریض ویزیت میکنن من ۲۵ نفر نوبت دادم دیگه جا نداره ما رفتیم رو صندلی نشستیم ی ۲۰ دقیقه ای اومدن دکتر طول کشید تو این زمان چند بار منشی رو به ما تاکید کرد پاشین برین بیخودی وقتتون رو تلف نکنین دکتر نمیبینتون من آروم به همسرم گفتم از امام زمان عج الله میخام دکتر که اومد نفر اول ما رو ببینه و برگردیم بریم روستا همسرم خنده ش گرفت خندید وگفت به ما نوبت نداده اصرار داره پاشیم بریم دکتر نفر آخر هم ببینه ما رو حالا شما میخایین نفر اول ما روببینه خلاصه دکتر اومد رفت تو اتاقش زنگ و که زد که مریض بفرستن منشی رو به ما کرد گفت شما خانم پاشین برین پیش دکتر نفر اول ویزیت شدیم و برگشتیم من وهمسر تو شوک ک چی شد؟ ی معجزه هم حضرت ابو الفضل (ع ) ض ۴ سال پیش روستا مون هنوز گاز کشی نشده بود ما برای پخت وپز از کپسول استفاده میکردیم ی روز که تو فصل برداشت گندم کمبای اومده بود سر زمین ما گندم درو میکرد همسرم هم سر مزرعه بود منم طبق معمول باید براشون ناهار درست میکردم قرار بود ساعت ۱۲ همسرم بیاد دنبال ناهار یادمه قیمه گذاشته بودم میخاستم سیب زمینی سرخ کنم برنج روغن کنم که کپسول تموم شد وگاز خاموش شد رفتم تو حیاط پیکنیک که تازه پر شده بود و هوا گیری نشده بود آوردم تو آشپز خونه روشنش کردم ماهیتابه روغن ک گذاشتم ی دفعه پیچ پکنیک خود به خود پیچید و پیچید و تا آخرش باز شد تمام اطرافش آتش گرفت و شعله میکشید ی حوله ای دور دستم پیچیدم رفتم جلو هرچه با پیچ پکنیک ور رفتم ک ببندمش نشد کلا قفل کرده بود با ترسی که نزدیک به سکته بودم از پکنیک فاصله گرفتم و با خودم میگفتم الانه که همه زندگیم بره رو هوا همون جور که سر پا ایستاده بودم نگاهم به شعله های آتش دستم اشاره به پکنیک داد زدم یا ابو الفضل به محض اینکه آقا رو صدا زدم پیچ پکنیک به سرعت برق وباد خود به خود پیچید رفت و دور کم ایستاد چند لحظه تو شوک بودم بعد اشک شوق قربون وصدقه آقا رفتم لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 برای مادری ک داغ فرزند دیده..... 🌸🍃🍃🍃
💕تجربه و سیاست های زنانه💕
🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 برای مادری ک داغ فرزند دیده..... 🌸🍃🍃🍃
سلام آسمان جان. ممنون از کانال عالیتون. در رابطه با مادری که داغ فرزند دیدن خواستم بگم تنها نیستی گلم منم پسر16 ساله ام را 5 ماهه توی تصادف از دست دادم. ولی جلسات سوگ درمانی را دارم میرم و به آگاهی رسیدم و پذیرفتم خدا را شکر خوبم ولی دلتنگم . اگر برای هر رنج زندگی معنا و حکمتش را پیدا کنی متوجه میشی همیشه لطف خداوند شامل حال بنده هاش میشه و با کسی دشمنی نداره. مثل بنده هاش نیست اما ما این موضوع را دیر متوجه میشیم. تمام این امتحانات را خودمون انتخاب کردیم عزیزم. گلم میدونم خیلی خیلی خیلی سخته. درکت میکنم با جون و دل. از خداوند میخوام صبری از جنس خودش بهت بده و روح عزیز آسمانیت غرق در آرامش و نور الهی باشه. در صورتی که تمایل داشتی با من در ارتباط باش تا خانم دکتر را بهت معرفی کنم. ایشون تلفنی هم به عزیزان راه دور مشاوره میده. من قم هستم. خیلی از عزیزان از اصفهان، شیراز و شهر های دیگه حضوری در سوگ درمانی گروهی شرکت میکنن. من ده روز بعد از آسمانی شدن پسرم سوگ درمانی را شروع کردم. خود خانم دکتر هم 6 سال هست فرزندش را از دست داده........... با کمک خانم دکتر ان شاءالله حالت بهتر میشه. نمیگم که فراموش میشه. نه به هیچ وجه فراموش شدنی نیست ولی به پذیرش که برسی حالت بهتر میشه. لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸🍃🍃🍃
💕تجربه و سیاست های زنانه💕
🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 #قشنگه_بخونید 🌸🍃🍃🍃
🌿🌺﷽🌿🌺 💌در روزگاران قدیم مردی از دست روزگار سخت می نالید پیش استادی رفت و برای رفع غم و رنج خود راهی خواست استاد لیوان آب نمکی را به خورد او داد و از مزه اش پرسید؟ آن مرد آب را به بیرون از دهان ریخت و گفت : خیلی شور و غیر قابل تحمل است. استاد وی را کنار دریا برده و به وی گفت همان مقدار آب بنوشد و بعد از مزه اش پرسید؟ مرد گفت : خوب است و می توان تحمل کرد استاد گفت شوری آب همان سختی های زندگی است. شوری این دو آب یکی ولی ظرفشان متفاوت بود. سختی و رنج دنیا همیشه ثابت است و این ظرفیت ماست که مزه ان را تعین می کند . پس وقتی در رنج هستی 👌بهترین کار بالا بردن 👇👇 ✅ و ✅ خود از مسائل است لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 فرزند آوری.... 🌸🍃🍃🍃
💕تجربه و سیاست های زنانه💕
🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 فرزند آوری.... 🌸🍃🍃🍃
۸۶۸ من سال ۷۰، توی یک خانواده ۸ نفره متولد شدم. اون سالها اوج تفکر دوتا کافیست بود😉😉 که البته روی خانواده ماهم اثر خودشو داشت😅 چون فقط دوتا خواهربرادرم اولم خواسته بودند🙈 و ما همگی خداخواسته بودیم و منم آخرین خواست خدا که محقق شدم😜😜 چون بعد از من متاسفانه مادرم یک سقط عمدی داشتند که الان بعد این همه سال به شدددددت پشیمانند و هروقت یادشون میاد، گریه میکنن😢😭😭 یادمه پدرم اغلب اوقات تو شهر ما نبودند و متاسفانه همیشه شهرهای دیگه کار میکردند و هروقت میخواستند باهم بیرون بریم، جدا میرفتند. چون بخاطر تفکر جامعه از داشتن ۶ تا دسته گل الحمدلله صحیح و سالم خجالت میکشیدند🙈🙈 حتی یادمه اقوام هر وقت مهمونی میگرفتند ما رو دعوت نمیکردند چون ما جمعیتی بودیم😐😐😐 خلاصه تفکر دوتاکافیه تو فامیل ما به شدددددت موج میزد😒😒 الحمدلله هممون سالم و دارای تحصیلات عالیه هستیم☺️☺️ یکی از عادات بد خانواده‌های اطراف ما ازدواج دیر هست😟😟مثلا خواهرهام در ۲۸ سالگی ازدواج کردند و من که از ۲۰ سالگی دوست داشتم مستقل بشم و مزدوج بشم🙈🤪🤪 اصصلا روی حرف ازدواج زدن رو نداشتم حتی وقتی ۲۲ سالم بود خواستگار زنگ میزد مادرم جلوی چشم خودم بدون سوال کردن ازم خواستگارها رو راحت رد میکردند🙁منم دیگه جرات نداشتم مخالفت کنم🙃🙃 تا اینکه خلاصه در پایان ۲۳ سالگیم نامزد کردم🥰 و ۶ماه بعد تاریخ عروسیمون بود. این وقتی بود که مادر من تاااازه به لطف خدا از سرطان رها شده بودند 😍😍😍و هزینه‌های سنگین شیمی درمانی و پرتودرمانی تمام پس‌اندازهامون رو خالی کرده بود🤪🤪 مادر همسرم به من میگفتند حتما باید فلان وسیله رو برای جهیزیه بخری اگر نخری فامیل ما حرف درمیارن و...🤯🤯 خلاصه دوران عقدمون خیلی با این حرفها تلخ شد، چون من میشنیدم و معمولا سکوت میکردم اما به همسرم نمیگفتم تا رابطمون بد نشه😌😌😌 چون به شدددت تحت فشار مالی برای جهیزیه بودیم، اقوام و نزدیکان هدایای عروسی ما رو در دوران عقد به صورت نقدی برای من میاوردند☺️☺️☺️ و من خیلی خوشحال میشدم چون میترسیدم بخاطر استرس دوباره حال مادرم خدای نکرده بد بشه😫 خلاصه باکادوهای فامیل تقریبا ۹۰درصد جهیزیه جور شد و بقیه که خیلی کم بود قسطی خریدیم🤩🤩 من از همین تریبون😜🤪🤪 از همگی درخواست میکنم کادوی عروسی رو همینجور زود بدید تا هزینه خانواده‌ها کم بشه😗😗 با ساده‌ترین جهیزیه و جشن عروسی در تمام فامیل ما و همسرم الحمدلله به خونه بخت در همسایگی خانواده همسرم رفتیم😊😊😊 مادر همسرم از دوران عقد میگفتند زود بچه بیارید و من تحت تاثیر خانواده خودم میگفتم حداقل یکسال بگذره بعد😐😐 الان تا حدودی پشیمونم چون سر هر بارداریم کلیییی انتظار کشیدم و نذر و نیاز کردم تا باردار شدم😢 بعد هرزایمان بخاطر احساس رهاشدگی و عدم درک اطرافیان متاسفانه به شدت افسردگی گرفتم😢 بارداری اولم تقریبا خوب بود و فقط ماه آخر کهیر بارداری آزارم داد. دختر اولم خیلی عجیب کم‌خواب بود و هست نوزادی حداکثر ۷ ساعت میخوابید😐 من هم به کارهام نمیرسیدم و بخاطر همین همسرم منو سرزنش میکردند😢هیچ کمکی نداشتم و بااینکه تو شهر خودم بودم اما عین غریبه‌ها بودم😔 بعد از ۴ سال خدا دختر دوم رو به ما عنایت کرد😍😍 از اینکه دخترم خواهر داره خیلی خوشحال شدم😍😍😍😍😍 بارداری دوم بخاطر ویار عجیب و غریبم خیلیییی سخت گذشت ۹ ماه تماااام گرسنگی کشیدم، هیچی نمیتوستم بخورم حتی قرص دیمیترون هم اثر نداشت و جالبه دکترم با اینکه خیلی معروف بود حتی نگفت برو سرم بزن کمی جون بگیری😏😏 چون ببخشید حتی قرص هم میخوردم بالا میاوردم🤢🤢🤮🤮 خیلی وزن کم کردم و ضعیف شدم تا روز زایمانم ویار داشتم😵‍💫😵‍💫 ادامه 👇 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
💕تجربه و سیاست های زنانه💕
#تجربه_من ۸۶۸ #ازدواج_در_وقت_نیاز #فرزندآوری #دوتا_کافی_نیست #سختیهای_زندگی #رزاقیت_خداوند #قسمت_اول
۸۶۸ متاسفانه هیچکس از خانواده خودم و همسرم یکبار یه بشقاب غذا برای من یا همسر و فرزندم نیاوردند چون رسما غذا پختنم تعطیل میشد یا به سختی میپختم🥴 گاز رو روشن میکردم و خودم به اتاق خواب فرار میکردم😂😂😂 حتی دخترم که ۳ سالش بود فهمیده بود تا میومد سریع در رو میبست طفلک😂😂😂😂 زایمان به شدددت دشوار چون بخاطر ویار عجیبم انرژی نداشتم و افسردگی وحشتناک بارداریم هم روحیه‌ام رو خراب کرده بود و در زایمان طبیعی انرژی و روحیه بسیااار مهمه که من هیکدوم رو نداشتم و رفتار بد مامای بیمارستان ظاهرا خصوصی😏 هم مزید بر علت شد😢😢😢 دخترم که یکسالش پر شد الحمدلله😍😍 خدای مهربونم پسرم رو به ما عطا کرد☺️بارداری خوبی بود و به راحتی گذشت😍😍 فقط سختیش استراحت مطلق ماههای اول بود چون هنوز دخترم کوچیک بود و من نمیتونستم بغلش کنم. جالبه چون فضای خانوادمون متاسفانه اصصصلا مذهبی نیست من تا تولد دختر دومم هیچی درباره جهاد فرزندآوری نشنیده بودم🙈🙈 و تو خانواده ما بچه چیز نامطلوبیه😉😉 من سنت شکنی کردم و گفتم بخاطر خدا و امام زمان و امر رهبر عزیزم😍😍 سومی و چهارمی و...😜😜😝😝😝 میارم😆😆 از عنایات الهی قبل تولد دختر اولم با وام و قرض خونه خریدیم😃 بعد دختر دومم ماشین رو ارتقا دادیم😁😁 پسرم هم تازه چند روزه دنیا اومده😍😍 خلاصه آقایون به خانمتون کمک کنید 😜😜 خانمها، تو بارداری و بعد زایمان اعضای فامیل، بهشون کمک کنید🙏🙏 در کل خیلی کمک کنید😂😂😂 برای سلامتی و عاقبت بخیری منو خانوادم و آزادی فلسطین و نابودی اسراییل صلوات و دعا بفرمایید🙏🙏🙏❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075