💕تجربه و سیاست های زنانه💕
🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 برای مادری ک داغ فرزند دیده..... 🌸🍃🍃🍃
سلام آسمان جان. ممنون از کانال عالیتون.
در رابطه با مادری که داغ فرزند دیدن
خواستم بگم تنها نیستی گلم منم پسر16 ساله ام را 5 ماهه توی تصادف از دست دادم.
ولی جلسات سوگ درمانی را دارم میرم و به آگاهی رسیدم و پذیرفتم خدا را شکر خوبم
ولی دلتنگم . اگر برای هر رنج زندگی معنا و حکمتش را پیدا کنی متوجه میشی
همیشه لطف خداوند شامل حال بنده هاش میشه و با کسی دشمنی نداره.
مثل بنده هاش نیست اما ما این موضوع را دیر متوجه میشیم.
تمام این امتحانات را خودمون انتخاب کردیم عزیزم. گلم میدونم خیلی خیلی خیلی سخته.
درکت میکنم با جون و دل. از خداوند میخوام صبری از جنس خودش بهت بده
و روح عزیز آسمانیت غرق در آرامش و نور الهی باشه.
در صورتی که تمایل داشتی با من در ارتباط باش تا خانم دکتر را بهت معرفی کنم.
ایشون تلفنی هم به عزیزان راه دور مشاوره میده. من قم هستم.
خیلی از عزیزان از اصفهان، شیراز و شهر های دیگه حضوری در سوگ درمانی گروهی شرکت میکنن.
من ده روز بعد از آسمانی شدن پسرم سوگ درمانی را شروع کردم.
خود خانم دکتر هم 6 سال هست فرزندش را از دست داده...........
با کمک خانم دکتر ان شاءالله حالت بهتر میشه. نمیگم که فراموش میشه.
نه به هیچ وجه فراموش شدنی نیست ولی به پذیرش که برسی حالت بهتر میشه.
لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
💕تجربه و سیاست های زنانه💕
🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 #قشنگه_بخونید 🌸🍃🍃🍃
🌿🌺﷽🌿🌺
💌در روزگاران قدیم مردی از دست روزگار سخت می نالید
پیش استادی رفت و برای رفع غم و رنج خود راهی خواست
استاد لیوان آب نمکی را به خورد او داد و از مزه اش پرسید؟
آن مرد آب را به بیرون از دهان ریخت و گفت : خیلی شور و غیر قابل تحمل است.
استاد وی را کنار دریا برده و به وی گفت همان مقدار آب بنوشد و بعد از مزه اش پرسید؟
مرد گفت : خوب است و می توان تحمل کرد
استاد گفت شوری آب همان سختی های زندگی است.
شوری این دو آب یکی ولی ظرفشان متفاوت بود.
سختی و رنج دنیا همیشه ثابت است و این ظرفیت ماست که مزه ان را تعین می کند .
پس وقتی در رنج هستی 👌بهترین کار
بالا بردن 👇👇
✅ #ظرفیت و
✅ #درک خود از مسائل است
لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
💕تجربه و سیاست های زنانه💕
🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 فرزند آوری.... 🌸🍃🍃🍃
#تجربه_من ۸۶۸
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#سختیهای_زندگی
#رزاقیت_خداوند
#قسمت_اول
من سال ۷۰، توی یک خانواده ۸ نفره متولد شدم. اون سالها اوج تفکر دوتا کافیست بود😉😉 که البته روی خانواده ماهم اثر خودشو داشت😅 چون فقط دوتا خواهربرادرم اولم خواسته بودند🙈 و ما همگی خداخواسته بودیم و منم آخرین خواست خدا که محقق شدم😜😜 چون بعد از من متاسفانه مادرم یک سقط عمدی داشتند که الان بعد این همه سال به شدددددت پشیمانند و هروقت یادشون میاد، گریه میکنن😢😭😭
یادمه پدرم اغلب اوقات تو شهر ما نبودند و متاسفانه همیشه شهرهای دیگه کار میکردند و هروقت میخواستند باهم بیرون بریم، جدا میرفتند. چون بخاطر تفکر جامعه از داشتن ۶ تا دسته گل الحمدلله صحیح و سالم خجالت میکشیدند🙈🙈
حتی یادمه اقوام هر وقت مهمونی میگرفتند ما رو دعوت نمیکردند چون ما جمعیتی بودیم😐😐😐 خلاصه تفکر دوتاکافیه تو فامیل ما به شدددددت موج میزد😒😒
الحمدلله هممون سالم و دارای تحصیلات عالیه هستیم☺️☺️
یکی از عادات بد خانوادههای اطراف ما ازدواج دیر هست😟😟مثلا خواهرهام در ۲۸ سالگی ازدواج کردند و من که از ۲۰ سالگی دوست داشتم مستقل بشم و مزدوج بشم🙈🤪🤪 اصصلا روی حرف ازدواج زدن رو نداشتم حتی وقتی ۲۲ سالم بود خواستگار زنگ میزد مادرم جلوی چشم خودم بدون سوال کردن ازم خواستگارها رو راحت رد میکردند🙁منم دیگه جرات نداشتم مخالفت کنم🙃🙃
تا اینکه خلاصه در پایان ۲۳ سالگیم نامزد کردم🥰 و ۶ماه بعد تاریخ عروسیمون بود. این وقتی بود که مادر من تاااازه به لطف خدا از سرطان رها شده بودند 😍😍😍و هزینههای سنگین شیمی درمانی و پرتودرمانی تمام پساندازهامون رو خالی کرده بود🤪🤪
مادر همسرم به من میگفتند حتما باید فلان وسیله رو برای جهیزیه بخری اگر نخری فامیل ما حرف درمیارن و...🤯🤯
خلاصه دوران عقدمون خیلی با این حرفها تلخ شد، چون من میشنیدم و معمولا سکوت میکردم اما به همسرم نمیگفتم تا رابطمون بد نشه😌😌😌
چون به شدددت تحت فشار مالی برای جهیزیه بودیم، اقوام و نزدیکان هدایای عروسی ما رو در دوران عقد به صورت نقدی برای من میاوردند☺️☺️☺️ و من خیلی خوشحال میشدم چون میترسیدم بخاطر استرس دوباره حال مادرم خدای نکرده بد بشه😫
خلاصه باکادوهای فامیل تقریبا ۹۰درصد جهیزیه جور شد و بقیه که خیلی کم بود قسطی خریدیم🤩🤩 من از همین تریبون😜🤪🤪 از همگی درخواست میکنم کادوی عروسی رو همینجور زود بدید تا هزینه خانوادهها کم بشه😗😗
با سادهترین جهیزیه و جشن عروسی در تمام فامیل ما و همسرم الحمدلله به خونه بخت در همسایگی خانواده همسرم رفتیم😊😊😊 مادر همسرم از دوران عقد میگفتند زود بچه بیارید و من تحت تاثیر خانواده خودم میگفتم حداقل یکسال بگذره بعد😐😐 الان تا حدودی پشیمونم چون سر هر بارداریم کلیییی انتظار کشیدم و نذر و نیاز کردم تا باردار شدم😢
بعد هرزایمان بخاطر احساس رهاشدگی و عدم درک اطرافیان متاسفانه به شدت افسردگی گرفتم😢 بارداری اولم تقریبا خوب بود و فقط ماه آخر کهیر بارداری آزارم داد.
دختر اولم خیلی عجیب کمخواب بود و هست نوزادی حداکثر ۷ ساعت میخوابید😐 من هم به کارهام نمیرسیدم و بخاطر همین همسرم منو سرزنش میکردند😢هیچ کمکی نداشتم و بااینکه تو شهر خودم بودم اما عین غریبهها بودم😔
بعد از ۴ سال خدا دختر دوم رو به ما عنایت کرد😍😍 از اینکه دخترم خواهر داره خیلی خوشحال شدم😍😍😍😍😍
بارداری دوم بخاطر ویار عجیب و غریبم خیلیییی سخت گذشت ۹ ماه تماااام گرسنگی کشیدم، هیچی نمیتوستم بخورم حتی قرص دیمیترون هم اثر نداشت و جالبه دکترم با اینکه خیلی معروف بود حتی نگفت برو سرم بزن کمی جون بگیری😏😏 چون ببخشید حتی قرص هم میخوردم بالا میاوردم🤢🤢🤮🤮 خیلی وزن کم کردم و ضعیف شدم تا روز زایمانم ویار داشتم😵💫😵💫
ادامه 👇
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
💕تجربه و سیاست های زنانه💕
#تجربه_من ۸۶۸ #ازدواج_در_وقت_نیاز #فرزندآوری #دوتا_کافی_نیست #سختیهای_زندگی #رزاقیت_خداوند #قسمت_اول
#تجربه_من ۸۶۸
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#سختیهای_زندگی
#رزاقیت_خداوند
#قسمت_دوم
متاسفانه هیچکس از خانواده خودم و همسرم یکبار یه بشقاب غذا برای من یا همسر و فرزندم نیاوردند چون رسما غذا پختنم تعطیل میشد یا به سختی میپختم🥴 گاز رو روشن میکردم و خودم به اتاق خواب فرار میکردم😂😂😂 حتی دخترم که ۳ سالش بود فهمیده بود تا میومد سریع در رو میبست طفلک😂😂😂😂
زایمان به شدددت دشوار چون بخاطر ویار عجیبم انرژی نداشتم و افسردگی وحشتناک بارداریم هم روحیهام رو خراب کرده بود و در زایمان طبیعی انرژی و روحیه بسیااار مهمه که من هیکدوم رو نداشتم و رفتار بد مامای بیمارستان ظاهرا خصوصی😏 هم مزید بر علت شد😢😢😢
دخترم که یکسالش پر شد الحمدلله😍😍 خدای مهربونم پسرم رو به ما عطا کرد☺️بارداری خوبی بود و به راحتی گذشت😍😍 فقط سختیش استراحت مطلق ماههای اول بود چون هنوز دخترم کوچیک بود و من نمیتونستم بغلش کنم.
جالبه چون فضای خانوادمون متاسفانه اصصصلا مذهبی نیست من تا تولد دختر دومم هیچی درباره جهاد فرزندآوری نشنیده بودم🙈🙈 و تو خانواده ما بچه چیز نامطلوبیه😉😉
من سنت شکنی کردم و گفتم بخاطر خدا و امام زمان و امر رهبر عزیزم😍😍 سومی و چهارمی و...😜😜😝😝😝 میارم😆😆
از عنایات الهی قبل تولد دختر اولم با وام و قرض خونه خریدیم😃 بعد دختر دومم ماشین رو ارتقا دادیم😁😁 پسرم هم تازه چند روزه دنیا اومده😍😍
خلاصه آقایون به خانمتون کمک کنید 😜😜 خانمها، تو بارداری و بعد زایمان اعضای فامیل، بهشون کمک کنید🙏🙏 در کل خیلی کمک کنید😂😂😂
برای سلامتی و عاقبت بخیری منو خانوادم و آزادی فلسطین و نابودی اسراییل صلوات و دعا بفرمایید🙏🙏🙏❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
💕تجربه و سیاست های زنانه💕
🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 #چگونه_آسودهتر_زندگی_کنیم؟ 🌸🍃🍃🍃
🌸🍃این متن فوق العادس به عزیزانتون هدیه کنید😍👇
#چگونه_آسودهتر_زندگی_کنیم؟
🦋برای اینکه آسودهتر زندگی کنیم باید فلسفۀ رنج را بدانیم و بتوانیم رنجها را مدیریت کنیم.
🍄 باید بدانیم که برخی از رنجهای ما، نابجا و ناشی از مشکلاتی است که خودمان پدید آوردهایم و میتوان این رنجها را از بین برد. اما برخی از رنجها حتمی است؛ باید با این رنجها، درست برخورد کرد.
🍃با مدیریتِ رنج، میتوان از رنجها بهره برد؛ «مثل مدیریت آبشار برای تامین انرژی» که در این صورت، رنج میتواند به عاملی برای رشد و لذتِ ما تبدیل شود.
💗اولین قدم برای رسیدن به زندگیِ آسوده، این است که بپذیریم رنج قطعی است و جرء لاینفکّ زندگی انسان است؛ بلکه رنج، اصل زندگی انسان است! اما فلسفۀ زنج در زندگی انسان چیست؟ اصلاً چرا باید رنج بکشیم؟
🌸🍃رنج اساساً با انسانبودنِ ما همزاد است؛ انسان یعنی رنج! چرا؟ برای اینکه انسان طوری آفریده شده که بتواند ارزش تولید کند؛ نه اینکه مثل فرشتهها از همان اول، خودش خوب و ارزشمند باشد، یا مثل حیوان، بهخودیِ خود، همینگونه باشد و در همین سطح بماند. انسان تنها موجودی است که میتواند با انتخابِ خودش، ارزش بیافریند.
❣برای اینکه کسی «ارزشِ افزوده» تولید کند، باید چهکار کند؟
راهی جز این وجود ندارد که باید یک انتخابهای برتری انجام بدهد. انسان برای اینکه ارزشمندترین موجود و اشرف کائنات باشد باید «انتخاب» کند!
اگر در انسان یک علاقه باشد و سر راهش مانعی نباشد همیشه همان را انتخاب میکند، در این صورت زندگی او با زندگیِ حیوان یا فرشته فرقی ندارد، چون آنها هم یک علاقه دارند و همان را دنبال میکنند.
🌼🍃تعریف انسان چیست؟ تولیدکنندۀ ارزش.
برای اینکه انتخابِ ما ارزش پیدا کند، باید به چند چیز علاقه داشته باشیم و مجبور باشیم یکی را انتخاب کنیم؛ وقتی هم یکی را انتخاب کردیم طبیعتاً باید از آن علاقههای دیگر، جدا شویم و جداشدن از علاقه، یعنی رنج! پس انسان یعنی رنج. خدا میفرماید:
«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَد» (بلد/۴) پس چون انسان شدهایم باید رنج ببریم.
🍀یک فلسفۀ رنج، همین است: تعریف انسان این است که از یک علاقه صرفنظر کند و دیگری را انتخاب کند. انسان همیشه باید با یک علاقه مبارزه کند؛ مثلاً علاقۀ به جاه، علاقۀ به مال، علاقۀ به سلامتی و... ارزش انسان به همین است، این مطلب را باید حسابی برای خودمان جا بیندازیم.
😱اگر از خدا بخواهیم رنجها را کلاً برطرف کند در واقع یعنی میخواهیم بمیریم!
چون رنج را نمیشود از زندگی حذف کرد، لذا باید به استقبال رنج رفت. طبق روایت، مؤمن رنج کشیدن در راه خدا را دوست دارد. البته اگر علاقۀ برتر را بشناسیم خواهیم دید که گذشتن از علاقههای کوچک چندان رنجی هم ندارد.
لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
💕تجربه و سیاست های زنانه💕
🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 دوتا کافی نیست.... 🌸🍃🍃🍃
#تجربه_من ۸۷۳
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#فاصله_سنی_بین_فرزندان
#معرفی_پزشک
#زایمان_طبیعی_بعد_از_سزارین
#قسمت_اول
من متولد ۶۲ هستم و فرزند سوم خانواده،
ما چهارتا بچه بودیم پشت سرهم، یک خواهر و یک برادر بزرگتر و یک برادر کوچکتر دارم.
دوران کودکی الحمدلله عالی، چون برادر و خواهر پشت سر هم داشتم و منزل ویلایی، مدام در حال بازی بودیم و خلق بازی و برنامه های جدید و خوش بودیم
همه با هم بازی می کردیم و همه با هم درس می خواندیم.
پدرم دبیر بودند (خدارحمتشون کنه خیییلی خوب بودند) و مادرم هم همراه ما درس میخواندند، کتاب و دفتر که پهن می شد، همه می نشستیم و بهترین دوران عمرمان بود تا اینکه دانشگاه قبول شدم.
از وقتی خودم را شناختم آرزوی داشتن بچه داشتم، یک بچه برای خودم، حتی وقتی که خیلی کوچک بودم و اصلا به ازدواج فکر هم نمی کردم.
الحمدلله پدرم مرد فرهیخته ای بودند و دستم را برای انجام کارهای فرهنگی در مدرسه و دانشگاه باز گذاشته بودند. پدرم بسیار مطالعه می کردند و من هم همینطور بودم. پدر منبع همه سوالات و شبهات ما بودند.
سال ۸۰ وارد دانشگاه شدم. برای داشتن همسر شایسته کسی که خدا او را دوست داشته باشد، خیلی دعا میکردم ولی از آمدن خواستگار به منزل اصلا خوشم نمی آمد، از خدا خواستم که فقط کسی که قسمتم هست و تو میپسندی بیاید و همینطور هم شد سال ۸۱ عقد کردیم.
همسرم مرد مهربان و خود ساخته ای بودند الحمدلله، متاسفانه بعد از عروسی تحت تاثیر جو جامعه که بلافاصله بعد ازدواج فرزند نیارید، به مدت ۲سال فرزند نیاوردیم که الان پشیمان هستم.
پسر اولم به خاطر پیشرفت نکردن زایمان طبیعی به روش سزارین فروردین ۸۶ به دنیا آمد. کولیک داشت و مدام جیغ می زد، هر دو به شدت ناراحت بودیم از اینکه فرزند آوردیم و فکر میکردیم که ما را از هم دور کرده... و بدتر اینکه افسردگی بعد زایمان هم گرفته بودم.
تجربه نداشتم و یکسری حساسیتها، زود رنجیها و قانونمندی هایی که داشتیم هم کار را بدتر میکرد.
پسرم کم کم خیلی بهتر شد و بودنش باعث شادی و نشاط بیشتر، با خودم فکر می کردم همین یکی کافی هست.
هرروز با پسرم تمرین های مختلف که در کتابها خوانده بودم انجام می دادم و این کار حالت وسواسی پیدا کرده بودم.
دفتری داشت که همه کلمات که عکسش را کشیده بودم. در ۱ سالگی اسمش را میگفت و همه دفترش را می شناختند😄
۵ سال بعد که ماههای آخر بارداری دوم را میگذراندم همه چیز خیلی فرق کرده بودم.
الحمدلله از حساسیتهای من خیلی کم شده بود، درس حوزه را شروع کرده بودم و به شدت درگیر کارهای فرهنگی و حوزه بودم و البته پدر عزیزم رو از دست داده بودم.😭
وقتی سونوگرافی به من و همسرم گفت دختر هست از خوشحالی اشک در چشمهایم جمع شد.
سال ۹۱ فاطمه خانم به جمع سه نفره ما اضافه شد و با آمدنش کلی خوشحالی برای داداشش آورد که همیشه شکایت داشت که من داداش و خواهر ندارم و صندلی عقب ماشین، هیچکس پیش من نیست.
ادامه👇
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
💕تجربه و سیاست های زنانه💕
#تجربه_من ۸۷۳ #ازدواج_در_وقت_نیاز #فرزندآوری #دوتا_کافی_نیست #فاصله_سنی_بین_فرزندان #معرفی_پزشک #زا
#تجربه_من ۸۷۳
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#فاصله_سنی_بین_فرزندان
#معرفی_پزشک
#زایمان_طبیعی_بعد_از_سزارین
#بارداری_بعداز_35_سالگی
#قسمت_دوم
سه سال بعد در حالی که هنوز درس حوزه می خواندم، پسر دومم به دنیا آمد. در حاملگی دوم به کربلا رفتم و حاملگی سوم سفر مکه قسمتم شد. حاملگی های خوبی داشتم الحمدلله، غیر از ویار خیلی شدید ملالی نبود.
هر پزشکی که میرفتم و هرچقدر قرص ضد تهوع میخوردم فایده ای نداشت و همه پزشکها میگفتن چاره ای نیست😔
فکر میکردم سه تا فرزند دارم و کافی هست اما چند سال قبل به همسرم گفتم سه تا فرزند به خاطر دل خودمان آوردیم بیا فرزند چهارم رو فقط به خاطر امر رهبر و یاری امام زمانمان بیاوریم. هرچند جو فامیل فرزند چهارم رو خیلی نمی پذیرفت.
همسرم مخالفت کردند به خاطر ویار شدیدی که داشتم و اینکه همه چیز زندگی تحت الشعاع این حالت من قرار میگرفت.
یکسال طول کشید تا توانستم به مرور و با صحبتهای مختلف ایشان را راضی کنم(هر مردی که جلوگیری کند از بارداری و همسرش فرزند بخواهد، باید دیه بدهد هربار) اینم گفتم البته با مهربانی و جزو آخرین حربه ها😉
به همسرم گفتم اگر خدا بخواهد میتواند این بارداری را بدون ویار قرار بدهد و همینطور هم شد. یکسال هم طول کشید تا باردار شدم.
قبل بارداری چهارم با کلاس سبک زندگی آشنا شدم که خوراک های خوب را به برنامه زندگی اضافه کردم و خوراکی های صنعتی دارای مواد نگهدارنده، سس، سوسیس کالباس و نوشابه و... را کلا حذف کردیم.
بارداری بدون ویار برایم خییلی شیرین بود. تصمیم گرفته بودم این بار زایمان طبیعی داشته باشم. اما متاسفانه هیچ دکتری قبول نمیکرد بعد سه بار سزارین طبیعی زایمان کنم.
تا اینکه دکتر آیتی عزیز در مشهد قبول کردند. از من پرسیدند چرا میخواهی طبیعی زایمان کنی؟ گفتم هم اینکه برای فرزند بعدی سزارین پنجم نشم و هم اینکه به بقیه که میخواهند وی بک داشته باشند نشان بدهم که امکانپذیر هست💪
ماههای آخر تمام مواردی که برای یک زایمان طبیعی لازم هست رو تحت نظر مامای طب سنتی انجام دادم(دمنوش ، آبزن ، ورزش ، ماساژ) ورزش ماههای آخر بارداری، در حقیقت همه کارهای خانه هست که مادران ما در قدیم انجام میدادند و متاسفانه الان به هر بهانه ای انجام نمی شود. جاروی دستی کشیدن، فرش را نشسته نپتون کشیدن، شستن لباسها در تشت
و...
و الحمدلله صبح یک روز سرد پاییزی، وقتی گرمای بدن پسر کوچولوی عزیزم رو در آغوشم حس کردم، انگار دنیا رو به من دادند. باورم نمیشد که موفق شده بودم دکتر و ماماهای بیمارستان هم متعجب احساس پیروزی می کردند.
همان روز مرخص شدم و یک شب هم در بیمارستان نماندم. دکتر آیتی گفتند خوب هستی و میتونی مرخص بشی😜
الان پسر اولم ۱۷ سالشه، دخترم ۱۲ ساله،
پسر دوم ۹ ساله و پسر کوچولوم، یک ساله هست.
از اینکه بین بچه ها فاصله زیاد گذاشتم پشیمان هستم. واقعا توصیه میکنم که فاصله ۳یا ۴سال بیشتر بین هر فرزند خیلی خوب نیست. و من الان باید در ۴۰سالگی حداقل فرزند پنجمم ۳ساله می بود.
در تمام این سالها با وجود فرزندان کارهای فرهنگی انجام دادم و درس میخواندم و در حال حاضر معلم هستم😅
در پایان اینکه در موقعیتهای مختلف الحمدلله قابلیت حل مسئله و توانایی حل مشکل را داشتم. به نظرم بر میگردد به اینکه پدر و مادرم با راحت طلبی ما را بزرگ نکردند و این راحت طلبی آسیب زننده ترین چیز در بحث تربیت دینی هست.
ممنونم از مادر عزیزم 🌹و پدر خوبم 🌸
برای شادی روح پدر عزیزم صلواتی هدیه بفرمایید. 🙏
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075