eitaa logo
متن سیمای حرم
13.6هزار دنبال‌کننده
11 عکس
6 ویدیو
0 فایل
🎙کانال رسمی فیلم، فیش روضه دفتری، سبك و صوت های مداحی و سخنرانی‌ وابسته به کانال باب الحرم 👈راه ارتباطی @OnlySeydALi 🔸کانال متن روضه باب‌الحرم↶ @babolharam_net 🔸فروشگاه حرز حرم↶
مشاهده در ایتا
دانلود
#⃣ ‍#⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... 👌 که الان روبروتونم ✅ سلام آقا سلام آقای بی زائر سلام آقا سلام یا ایهاالباقر سلام آقا سلام هردل عاشق به قبرتو یا مولا یا ابالصادق سلام ما به اون قبر رفیع تو سلام ما به خاکای بقیع تو خدا رو شکر سایه روی سرم داری توی قلبم یه عمریه حرم داری ✅ غریب اقا. تو دیدی ازدحام اقا غریب اقا دیدی بازار شام اقا غریب اقا غروب کربلا دیدی غریب اقا تنی رو زیر پا دیدی غریب اقا تو دیدی قحطیه اب و غریب اقا دیدی اشکای رباب و غریب اقا تو دیدی غصه و غم ها غریب اقا تو دیدی قامت خم ها غریب اقا تو دیدی قوم صد رنگ و غریب اقا تو دیدی بارونه سنگ و غریب اقا. تو دیدی کوچه و باز ار غریب اقا. تو دیدی طعنه و ازار غریب اقام غریب اقام ✅ منم باقر منم هم نام پیغمبر که جدم بود علی و فاطمه مادر میادیادم که تو دشت بلا بودیم میاد یادم اسیر غصه ها بودیم میاد یادم که عمه م میکشید هی آه تو کربلا توی گودی قتلگاه میاد یادم دیدم خنجر روی حنجر میادیادم که دیدم روی نیزه سر میاد یادم غروب قافله دیدم میاد یادم نگاه حرمله دیدم میاد یادم دیدم بی سر شیر خوار میاد یادم که دیدم غارت گهوار میاد یادم که دیدم گریه ی دختر میادیادم که دیدم غارت معجر میادیادم لگد از اون و این خوردم هزاربار با رقیه هی زمین خوردم حسین جانم حسین جانم ✍ ‌ 👈صوت این متن 👉 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ ‍#⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ✅ مرغ دلم امشب شده ،مدینه زائر پر میزنه توی بقیع ،مثه یه طائر به سینه و سر میزنه ،از داغ و هجر یادگارکرب و بلا ،امام باقر این آقامون ،همدم اشک و گریه بوده او شاهدِ ،ظلم بنی امیه بوده همبازیه ،کودکیه رقیه بوده یه عمری سوخت ،یاد غم گلای پرپر یاد تن ،ارباًاربا علیه اکبر به روی نی ،دیده سرِ علیه اصغر آه و واویلا ✅ میسوزه کل بدنش از زهره کینه آتیش گرفته جیگرش میونه سینه یه عمره گریه کرده با داغه حسین و روضه ی غربت علی توی مدینه ای وای من،روی تنش رده طنابه خاطره ی، کوفه و شام براش عذابه گریه کن ،روضه های بزم شرابه ناله میزد،یاد حسین با حاله مضطر چون دیده بود،تو بزم مِی یزید کافر با چوب میزد، رو لب و دندون مطهر آه و واویلا ✍ 👈صوت این متن 👉 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ ‍#⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ✅ راحتم کردی ای شرار زهر جفا راحتم کردی از مصایب کربلا سوزد این پیکرم کل پا تا سرم بیاد جدم به روی بستر گویم حسین جان  لحظه ی اخر واویلا واویلا ✅ نرود ز یادم ظلم بنی امیه بوده ام همسفر با عمه ام رقیه خورده ام هرمکان سیلیِِ بی امان با سن کم در   هر کوی و منزل بودیم اسیره   دست اراذل واویلا واویلا ✅ نرود ز یادم  عمه و شام بلا مثل عمه زینب  شنیده ام ناسزا خورده ام شهر شام سنگِ از روی بام دیدم جسارت از خولی پست شمر و سنان و  حرمله ی مست واویلا واویلا ✍ 👈صوت این متن 👉 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ ‍#⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ✅ تو باقرالعلوم هستی و تموم عالم به فرمانت به زیر دین شما شیعه الهی جانم به قربانت از علم و حلم و صبر تو آقا نفس کشیده دین پیغمبر تو وارث صلابت حیدر آقای من آقای من به نور دانش تو روشن شد صراط شیعه به زیبایی تو وارث به حق زهرایی آقای من آقای من شفاعتِ محشر آقا فقط به یک نگاه شما تموم خواهش نوکرات زیارت کرب و بلا غریب ای آقای من … ✅ تو از همون کودکی آقا کشیدی بار غمو تنها میون اشک و گریه میدیدی که روی نیزه ها میرفت سرها آتیش گرفته بود حرم اما تو بین خیمه بودی سرگردون دویدی پابرهنه تو میدون آقای من آقای من الهی من بمیرم آقا که دیدی که قاتل رسید گودال حسین تشنه رفته بود از حال آقای من آقای من برا غمای کربلا تو روضه دار هر شبی تا لحظه های آخرم به یاد عمه زینبی غریب ای آقای من … 👈صوت این متن 👉 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ ‍#⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ✅ من شاهد ظلم بنی امیه ام همدم اشک و گریه ام من باقرم همبازیِ رقیه ام مسمومه زهرم هر نفس در شررم داره میسوزه جگرم یاد غم تشنگی اهل حرم تو کربلا دیدم گلهای پرپر دیدم رباب میدَوه مثل هاجر دنبال آب برا علی اصغر (آه و واویلا) ✅ عمه نذاشت بیرون ز خیمه گاه برم اطراف خیمه راه برم همش میترسید سوی قتلگاه برم بهم می گفت عمه چقدر بی طاقتی ذخیره ی امامتی تو بغلم دووم بیار چند ساعتی چند ساعتی شد و سیاه شد گفتن که شمر وارد قتلگاه شد ساعت بعد حمله به خیمه ها شد (آه و واویلا ) ✅ تو کربلا دیدم حرم آتیش گرفت دور و برم آتیش گرفت یکی می گفت موی سرم آتیش گرفت دیدم چشای عمه پر ستاره شد حرف گوش و گوشواره شد چادرش به زیر نعلها پاره شد بدتر از اون ده اسب آتشین یال تازه نفس میرن به سمت گودال دیدم تن جدّم شده لگد مال (آه و واویلا) ✅ خودم دیدم تو مقتل آخرش چی شد عبدالله پیکرش چی شد وقتی که جدم کشته شد سرش چی شد دیدم که زیر خنجر حنجرش چی شد دیدم انگشترش چی شد خودم دیدم رقیه معجرش چی شد از کربلا رفتیم به کوفه و شام هی به ما سنگ میزدن از لب بام آخ بزم حرام شراب به پیش چشمام (آه و واویلا) 👈صوت این متن 👉 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ ‍#⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... از سن کودکی شده غم آشنای من باد خزان وزیده به دولت سرای من بغض و شرر گرفته مسیر صدای من بالا گرفته کار دل و گریه های من اهل زمانه غصه به قلبم رسانده اند بر روح و جان من غم و غربت چشانده اند من را به روی مرکب سمّی نشانده اند از زهرِ زینِ اسب ورم کرده پای من بر روی خار سخت مغیلان دویده ام از ابن سعد و حرمله طعنه شنیده ام هفتاد و دو ستاره سر نیزه دیده ام این روضه هاست گوشه ای از ماجرای من بازار و ازدحام نرفته زِ خاطرم آتش زِ پشت بام نرفته زِ خاطرم بزم حرام شام نرفته زِ خاطرم یادم نرفته چشم ترِ عمه زینبم آتش گرفته بود ، پرِ عمه زینبم یادِ لباس شعله ور عمه زینبم من روضه خوان غربت عمه رقیه ام مردم شکست، حرمت عمه رقیه ام آه … از شبِ شهادت عمه رقیه ام یاد غروب کرب و بلا زار و مضطرم آن خاطرات می گذرد از برابرم یک عمر یاد تشنگی جدِّ اطهرم ✍ 👈صوت این متن 👉 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #⃣ ‍#⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا إِنَّ اللّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ یا ربّ الحسین بحقّ الحسین إشف صدر الحسین بظهور الحجّة امشب شب شهادتِ اون آقايي است كه روضه خونه كربلاست، نه روضه خواني كه شنيده باشه، روضه خواني كه ديده، شنيدن كي بُوَد مانند ديدن، خودش نگاه كرد ديد جدش روي خاكِ كربلا داره دست و پا ميزنه، امشب آخرین یادگار کربلا از این دنیا می ره خیلی امام باقر غریبه،غربت از این بالاتر این همه زائر می ره مدینه،ولی شب و روز شهادت امام باقر كه میشه،مدینه یه زائر نداره؛همه رفتند مكه،یه نفر نیست پشت بقیع براش گریه كنه،بیایید امشب غریب نوازی كنیم،خیلی غریبه امام باقر... حج من قیام من کیست حضرت باقر اسوه ی تمام من کیست حضرت باقر زمزم و مقام من کیست حضرت باقر پنجمین امام من کیست حضرت باقر می کند ز آیینم مهر او نگهبانی ای به بندگی یکتا ذات حق تعالی را تو یگانه فرزندی دو علی اعلا را باقر العلوم هستی ذات پاک یکتا را  نی عجب اگر بخشد سائلت دو دنیا را جان مادرت زهرا از درت مران ما را  بی تو در جنان عاشق بنده ای است زندانی شب شهادت یه آقایی بوده آی مردم كه سه چهار سال بیشتر نداشت،یكی از شاهدهای كربلا بوده،هم سن و سال رقیه خانم بوده... .من از بین همه ی روضه ها یه سوال میخوام بکنم از امام باقر علیه السلام.آقا حال شما خرابه ی شام چگونه بود  اون لحظه اي كه سه ساله ی ابی عبدالله الحسین علیه السلام بهانه ی پدر گرفته بود؟ اون لحظه اي كه سَرِ بابارو جلوش گذاشتن...* تو ز کودکی دائم محنت و بلا دیدی با دو چشم معصومت ظلم بر ملا دیدی راه شام طی کردی دشت کربلا دیدی اهلبیت عصمت را زار و مبتلا دیدی آقاجان یه ذره از اون روضه هارو برا ما بخون،ما هم شب شهادت چشمامون خشك نمونه،صحنه های زیادی رو امام باقر دیده،اصلاًروضه ی امام باقر تكرار عاشوراست،چه لحظه ای از عاشورا دل امام باقر رو می سوزونه؟ چی دیدی آقا؟ یادم نمیره اون صحنه رو كه همه فرار می كردند،یه مرتبه دیدم عمه زینبم كنار خیمه ی بابام مضطرب و نگران هی دست رو دست میزنه،اومدن گفتند زینب چرا اینجا ایستادی؟چرا فرار نمی كنی؟عمه ام گفت:آخه زین العابدین تو خیمه است.امام منه،حفاظت از جانش وظیفه ی منه،اما چه كردند؟ خودم دیدم دور عمه ام حلقه زدند نامحرم ها،همه داد می زدند،همه فریاد می زدند.دیگه چی دیدی آقا جان؟یه صحنه ی دیگه از شام، اونی كه دل امام باقر رو آتش زد،آخ بمیرم چهل منزل،زنجیر به دست و پای زین العابدین،طناب به دست و پای بچه ها،ببینه از این شهر به اون شهر،امان از اون ساعتی كه پشت دروازه ی ساعات اهلبیت حسین رو نگه داشتند،به جای اینكه بیان آرامشون كنند،شهر رو آذین بستند،اما باقر تا آخر عمر برای این روضه گریه كرد،كدوم روضه؟خودم دیدم سر جدم تو طشت طلا قرآن می خواند: بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ هر جا صدای قرآن می شنید یاد سر بریده می افتاد، كسی كه قرآن می خونه لباش رو بوسه می زنند،اما خودم دیدم با چوب خیزران....حسین...صدات برسه كربلا...آی حسین... هر که این قصه شنیده است ولی من دیدم خون دل خوردم و شب تا به سحر نالیدم هستی ما همه در کرببلا رفت به باد چه به روز دل زینب که نیامد مثل فردايي وقتی امام باقر به شهادت رسید مدینه یک پارچه ضجه وماتم شد .دوستان و شیعیان حضرت آمدند . شاگردان امام باقر عقب جنازه وا اِماما می گفتند . امام صادق بر بدن بابا نماز خواند ، بدن مطهر امام باقر را بردند داخل بقیع کنار قبر پدرش زین العابدین دفن کردند، احترام کردند . عرضه بدارم آقا بدن شما را شیعیان و دوستان بردند داخل بقیع دفن کردند اما کربلا به فدای آن بدنی که سه شبانه روز روی خاک گرم کربلا بود . بنی اسد بدن را نشناختند تا اینکه امام سجاد آمد بدنها را یک یک معرفی کرد فرمود : بنی اسد یک قطعه حصیر بیاورید ، بدن بابا را در میان حصیر گذاشت همینکه بدن را گذاشت داخل قبر دیدند بالا نیامد بین اسد نزدیک شدند دیدند آقا لبها را بر آن رگهای بریده گذاشته ، هی می گوید : بابای غریبم حسین .... خدایا بحق آقامون امام باقر، دستان بلند شده به سمتت را ناامید برمگردان ،دنیا و آخرت ما و نسل ما از این خاندان جدا مگردان، این جمع و ملتمس دعا هر حاجتی دارند حاجاتشون برآورده بگردان، مرضامون،موردین نظر،شفا کرامت بفرما،شهدا،امامون درجاتشون متعالی بگردان، رهبر عظیم الشانمون،حوزه های علیمیه در پناه امام عصر محافظت بفرما، به همین زودی ما را به مدینه و کربلای حسین مهمان بگردان... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram
#⃣ #⃣ ‍#⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ الله، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنین، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَباعَبدِ الله.... السلام علیک یا روح‌الله الامام الخمینی و علی وَلَدیک الطاهرین. مُصطفی الشهید المدفون بارض الغریب و احمد مدفون به جوارک. والسلام علی الشهدا الذین بذلوا مُهجم دونک.  سلام من به سیدی که بی سپاهُ بی سلاح به قلب فتنه ها زدُ کمر زدشمنان شکست سلام من به آن امام حق مدارُ حق پرست سلام من به مُصلحی که دست ظلمُ کینه بست *اگر امام نبود ما اينجوري با معارف اهلبیت آشنا نمی شدیم. شاید هنوز ما غرق گناه بودیم.*  زهجر پیر جماران به غم گرفتاریم ز درد دوری او ناله ها ز دل داریم به یمن دلبری آن نگار شهر آشوب مرید ساقی عشقیم مست دلداریم تمام عزت ایران تصدّقِ سرِ اوست ز اقتدارِ خمینی ست آبرو داریم نمی هراسم ازکسی اصالتم حُنینی است بگوبه این یزیدیان نژادِ من حُسینی است به غربیانُ شرقیان یاوه گو، بگو بترس که این وطن پر از علی اکبرِ خمینی است به جسمِ ما دمیده ای زِروح حیدریِ خود چراغ راهِ ما شدی زنور کوثری خود قسم به آن سری که رفت به نیزه های کوفیان دَمی جدانمیشوم زخط رهبری خود *ان شاء الله به آبروي امام حسين، تا آخرين نفس و قطره خوني كه در بدن داريم پاي انقلاب و آرمان هاي امام راحلمون بمونيم و پرچم اين انقلاب رو به دستان امام زمانمان برسونيم.... وقتی محضر امام خمینی رحمةالله علیه روضه خوان شروع می کرد روضه خواندن تا می گفت:" اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه" می دیدن امام به پهنای صورت اشک می ریخت، مخصوصاً روضه ی مشهوری که مرحوم کوثری محضر امام می خوندن...*  بوی بهشت می‌وزد از کربلای تو ای صد هزار جان گرامی فدای تو    *وقتی حضرت امام رحلت فرمودن، برای اینکه همه ی مردم از سراسر کشور برسند، دو سه روز جنازه رو نگه داشتن، عجب تشییع جنازه ی باشکوهی شد، حق هم همین بود، آخه امام از فرزندان حضرت زهرا بود، از دنیا رفته بود، اون تشییع و احترام... خود امام هم برای این روضه بلند بلند گریه می کرد، اما من بمیرم برای اون ساعتی که یه وقت خواهرِ حسین نگاه کرد، ببینه بدن مبارکِ ابی عبدالله برهنه روی زمین رها شده،  ای کاش فقط بدن رو رها می کردن، امامِ عزیزِ مارو میلیون ها نفر با احترام اومدن به خاک سپردن، اما مردم! سادات! اینجوری میگن: کربلا یه وقت خواهرش نگاه کرد، دید ده نفر اسباشون رو نعل تازه زدن، اینقدر بر بدنِ حسین تاختن...* از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد: حسین! دست و پا می زد حسین، زینب صدا میزد: حسین!  *کاری با بدنِ ابی عبدالله کردن، که امام صادق می فرمایند: عمه جانِ ما زینب هر چه نگاه بر بدنِ حسینش کرد، یه جایِ سالم به اندازه ی نگین انگشتری ندید، لذا زینب خم شد لبهاش رو گذاشت بر حلقومِ بریده... وقتی خبر رحلت پسر امام، آقا مصطفی رو به امام دادن، هر کاری کردن دیدن امام گریه نمیکنه، اما همچین که روضه خوان روضه ی علی اکبر خواند دیدن امام شونه هاش داره تکون میخوره، دستمال اشکش رو جلوی چشماش گرفت، آخه میدونست کربلا به حسین بالای سَرِ علی اکبرش خندیدن، همه حسین رو هُو کردن، همچین که حسین رسید، گفت:...* بنا نبود که آفت به باغ ما بزند  پسر بزرگ نکردم که دست و پا بزند صَلَّ اللهُ علیکَ یا مظلوم یا اباعبدالله... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #⃣ ‍#⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... "اللّهمّ صلّ علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها و السّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک" ای تشنه لبانِ جُرعه ی آب حیات وی منتظرانِ مَقدمِ بابِ نجات از مِهر و صفای دل و جان بفرستید  بر روح مطهر خمینی صلوات ای روحِ خدا! بر تو و یاران صلوات   بیش از قطراتِ نابِ باران صلـوات روح تو به ارواح شهیدان پیوست  بر روحِ تو و روحِ شهیدان صلوات *شب رحلت امام عزیزمونه .. امامي كه هر چی عزت و آبرو الان در عالم داریم به برکت و آبروی ایشانِ... سال هاگریه بر ابی عبدالله جُرم تلقی میشد، مردم اجازه نداشتن مجلس روضه برپا کنند، اما به برکت امام الان هر جای ایران رو نگاه کنید مجلس روضه و عزا به پا میکنند.‌‌.. اربعین چه خبر شده،امروز در گوشه گوشه ی جهان نام و یاد امام خمینی چون نگینی می‌درخشه و همه ی عالم انقلاب اسلامی رو با نام امام می شناسند. ان شالله ما هم در مسیر امام و شهدا باشیم صلوات بلندی بفرستید. من به عشق تو خمینی گرفتارشدم تو برفتی ومن ازعشق تو بیمارشدم فارق از خود شدم وسربه بیابان کردم همچون مجنون به بیابان پی دلدارشدم سالها از غم دوری رُخَت چون یعقوب گریه کردم زفراق تو چه افکار شدم ای امام بعد وفاتت همه بی کس گشتند به سر تربت تو آمدم و زار شدم دلم ازبی کسی وبی پدری گشته غمین که چنین عاشق تو ای گل بی خار شدم روزها آید و عمرم به فنا می گذرد روزها بگذرد و من چو شب تار شدم هر کلامت به دل خسته ی قاصد جان داد خواب بودم زکلامت دمی بیدار شدم تا بخود آمدم خواستم از آن سخنت پند گیرم تو برفتی و من خسته چه بیمارشدم همه شنیدید، وقتی امام از دنیا رفتن سه روز این بدنُ نگه داشتن تا مردم از جای جای این کشور جمع بشن .. آخه گفتن بزرگه، آخه گفتن از ساداته، بچه ی حضرت زهراست .. مردم هم احترام گذاشتن، چه جمعیتی جمع شد، چقدر آدم اومدن، چه تشییع جنازه ی با احترامی، با شکوهی .. چه خاکسپاری محترمانه ای .. امام امتِ ، بایدم همه احترام بذارن .. بچه ی حضرت زهراست بایدم همه احترام بذارن .. اما آی نوکرایِ حسین ، برا حسین گریه کنید .. برا اون اقایی که سه روز بدنش رو خاک گرم کربلا بود .. دهاتی ها هم اومدن بدنش رو خاک کردن ...* مونده روی زمین ، پیکرِ تو رها السلام علی من دَفَنَ اهل قُری *صدای ناله ی حسینتون برسه به عرش هیچ کس ساکت نباشه .. ان شالله ثوابی از این مجلس برسه به روح امام و فرزندان امام... پیغمبر به دخترش گفت : دخترم ، میاد امتی که تو منتظرشی ؛ اینا برا حسینت مثل بچه مادر مرده گریه میکنن .. مرداشون مثل زنها میگن حسین ...* همه ی قافیه با شمر به هم می ریزد بدنت را به خدا شمر به هم می ریزد خواهرت پیش تو صد بار زمین می افتد وسط معرکه تا شمر به هم می ریزد ضجّه ی آه بُنیّ به هوا می خیزد در همان حال و هوا شمر به هم می ریزد خنجر کند گرفته به میان دستش حنجر پاک تو را شمر به هم می ریزد ناله ی زینب کبراست، خدایا بنگر بوسه ی جدّ مرا شمر به هم می ریزد بین گودال و لب تشنه کنار دریا پسر فاطمه را شمر به هم می ریزد حسین ... دید مردم ایران چه جوری فرزندان و حتی نوه های امام خمینی رو احترام کردند، دختران امام رو چه جوری تکریم کردند چه جوری احترام کردنند، چه جوری دلداری دادند، اما من میخوام بگم دلا بسوزه برای عمه ی سادات زینب کبری سلام الله علیها کربلا، گودیِ قتلگاه، یکه و تنها کنار بدنِ بی سر ابی عبدالله، آیا کسی اومد کمک بی بی...؟ آیا کسی عمه ی سادات رو یاری کرد؟ چیکار کردن؟ یک نفر مانده بود در گودال صد نفر می‌زدند زینب را هر چه او بیشتر نفس میزد بیشتر می زدند زینب را تیغ ها مانده بود در بدن و با سپر می‌زدند زینب را "صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا مَظلوم، يَا أَبَا عَبْدِ اللَّه" خدايا! اين قليل توسلات از ما بپذير، ذخيره ي قبر و قيامتِ ما قرار بده، فرجِ امام زمان برسان، از فتنه هاي آخرِ زمان مارو محفوظ و مَصون بدار، مملكت ما، دينِ ما، رهبرِ ما، علماي ما در پناه خودت محافظت بفرما، ثوابي از اين محفل به روي گذشتگان، شهدا، امام،والدينِ مون،اموات بد وارث و بي وارث عايد و واصل بگردان، صلواتي ختم كنيد...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... "اللّهمّ صلّ علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها و السّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک" اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا تنگ غروب عرفه غم تو دلم پا می گیره دلم هوایی می شه و بونۀ آقا می گیره این روزایی كه دَم به دَم غریبی رو حس می كنم با گریه یاد غربتِ عزیز نرگس می كنم *یا صاحب الزمان! مجلس ما قابلِ تو رو نداره آقاجان! امروز خیلی ها منتظرِ تو هستن، امروز خیلی جاها سر میزنی، ای حاجیِ فاطمه! یه گوشه نگاهی هم به مجلس ما بنداز...* تا كه بیای تو از سفر تا كه ببینی حالمو نذر نگاهت می كنم این اشكای زلالمو میون طوفان غمت شكسته بال و پر من كاشكی بیای پا بذاری به رویِ چشم تر من كاشكی بیای و سوغاتی برام بیاری بوی سیب یا كه یه مُهر و تسبیح از تربت اربابِ غریب كاشكی بیای برامون از تشنگی و آب بخونی بیای رو منبر بشینی روضۀ ارباب بخونی *روزِ زیارتیِ امام حسینِ، روایت داریم خدا امروز اول به زائرایِ امام حسین نگاه میکنه...* مُسلمیه دم بگیری با گریه و شور و نوا بیای و با هم بخونیم "حسینِ من كوفه نیا" كوفه نیا كه اینجاها قحطی آبه به خدا حرمله چشمِ انتظار طفل ربابه به خدا *کوفه نیا، حرمله داره سه شعبه آماده میکنه، کوفه نیا، همه بازار آهنگرا رفتن...* اینجا تموم مردمش تشنۀ خون لاله اند با كعب نی منتظرِ رقیۀ سه ساله اند همه با فكر انتقام روز می كنن شباشونو نعلای تازه می زنن تمومِ مركباشونو *عصر عرفه اي همه دارن ميگن: يا صاحب الزمان بيا، آقا بيا، پسر فاطمه رو دعوت مي كنيم، اما امروز يه نفر بالاي دارالاماره مي گفت: پسرِ فاطمه نيا، نيا... آخه شنيدم زينب رو هم داري ميآري، آخه شنيدم طفل شيرخوار داري ميآري، آخه شنيدم دخترِ شيرين زبونت رو داري ميآري، نيا، نيا...* كوفه ميا كه مي بينم بر نيزه ها گلوي تو نامه نوشتم اي آقا، شرمنده ام ز رويِ تو توي اين شهر غريبم ندارم پناه شده دارالاماره برام قتلگاه ديگه معلوم شده كربلا نيستمُ اَينَ مُسلم؟ مي خوني شه بي سپاه *آخه اون لحظات آخر ابي عبدالله تكيه داده بود به نيزه غريبي هي صدا ميزد: " اَينَ مُسلم؟ اَينَ زُهير؟ هَل مِن ناصر یَنصُرُنى؟"...* راهي داره امشب برگرد آقا جانِ زينب برگرد ميري زيرِ مركب برگرد كوفه ميا يتيمارو راه نميدن تو بازيشون رفتم يه سر تا بازارش شلوغه نيزه سازيشون دستمو بستن اما نه پيشِ حرم سر مي بُرن منو اما نيست خواهرم بچه هامو سپردم به تو راحتم تو دلم نيست غم معجرِ دخترم تو خواب ديدم معجر، برگرد بالايِ تل خواهر، برگرد اصغر تشنه مادر، برگرد كوفه ميا كه مي باره سنگِ غم از رو باماشون بويِ علي نميادش عوض شده اماماشون سَرِ دِرهم ميخوان تنت رو دَر هم كنن كنارِ نهر علقمه ميخوان قدتو خم كنن كوفيايي كه من ديدم اينجا ميخوان سايه ات رو از سر خواهرت كم كنن اينجا ياري غيرِ من نيست حرفي از باغ و گلشن نيست بازار رفتن جايِ زن نيست *آي مسلم! امروز دستات رو بستن، از بالايِ دارالاماره مردم ديدن يه تنِ بي سر زمين افتاد، يه عده دست ميزدن، يه عده گريه مي كردن، هياهويي شد، يه وقت ديدن يه پيرزن جمعيت رو كنار زد، اومد جلو، يه نگاه به مسلم كرد، صدا زد: آيا تو مهمان من هستي؟ آيا تو مسلمِ من هستي؟ مسلم رو شناخت، از سر نه، از روي پيروهنش شناخت، اما بميرم نامردا پيرهن حسين رو هم بردن، زينب اومد توي گودال هي صدا مي زد:" أَ أَنْتَ أَخِي؟" آيا تو برادر من هستي؟ آيا تو حسين من هستي؟ اي حسين...* خدایا به اشک چشم گریه کن های ابی عبدالله،فرج امام زمانمان برسان..... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجهُم لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ أسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِي لاَ إلَهَ إلاَّ هُو عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ العَزیزُ الحَکیمُ الغَفُورُ الرَّحِيمُ ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ بَدِيعُ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ *دستات رو بلند کن دَرِ خونه ی خدا، ای خدا! امروز برای ما بیچاره ها روزِ مهمی است، روایت داریم بیچاره کسی است که ماهِ رمضان بخشیده نشه، این بیچاره فقط یه راه داره، مگر روز عرفه یه فکری به حالِ خودش بکنه، بحق امام حسین، دستات رو بلند کن: باالحسینِ الهی العفو... همین اولِ دعایِ عرفه دلم میخواد دلت بلرزه، دلت بشکنه،اصلاً کسی نیست دلش نخواد الان کربلا باشه...خیلی ها آرزو دارن یه عرفه کربلا باشن... حالا هر کی بلده بخونه: کربلا، کربلا، کربلا، کربلا.* "این دلِ تنگم عقده ها دارد گوئیا میلِ کربلا دارد یا حسین مارا کربلایی کن بعد از آن با ما را شهدایی کن می روم بینم درکجا زینب شِکوه ِ ازشمر بی حیا دارد ای خدا مارا کربلایی کن مجلس مارا کبریایی کن می روم بینم حضرت عباس در کجا دست از تن جدا دارد *امروز تویِ چادرهای عرفات همه روضه ی اباالفضل میخونن، آخه امام زمان به اون عارف توی صحرای عرفات فرمودن: شب عرفه من توی خیمه شما میام، چون شما فردا شب به عمویم حضرت ابوالفضل متوسل می شوید، چون شما فردا شب روضه ی عموجانم رو میخونید... حالا هر کی میخواد امروز امام زمان توی جلسه ما هم بیاد بخونه: سقایِ دشتِ کربلا اباالفضل دستش شده از تن جدا اباالفضل... ام البنین در کربلا نبودی٬ واویلا بر فرق عباست زدند عمودی٬ واویلا قد حسین ابن علی تا شده٬ واویلا پای عدو به خیمه‌ها واشده٬ واویلا *اسمِ اباالفضل اومد، میگه: میدیدم آقا امام زمان یه نامه هایی رو میبینه، میخونه، میذاره کنار، اما بعضی از این نامه رو میبوسه به چشماش میذاره، گفتم: آقا! این نامه ها چی هستن؟ گفتن: این نامه ها درخواست هایی است که شیعیان ما نوشتن، مارو قسم دادن، گفتم: آقا بعضی از این نامه هارو میبوسید، احترام میکنید، به چشماتون میذارید، فرمود: اینا همونایی است که بالاشون نوشته: آقا! به عموتون عباس قسم، اینا من رو به عموم قسم دادن... حالا بیایید روز عرفه ای با هم بریم علقمه هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله: سقای دشت کربلا دلواپسم کردی؟ یك خیمگاه چشم انتظارن بر نمی گردی؟ غصه نخور عیبی نداره، زده رقیه قیدِ آبُ خودم جوابشون رو میدم، نخور تو غصه ی ربابُ *دیگه بچه ها تو خیمه از بس گریه کرده بودن صداشون در نمی اومد، بی حال دورِ حسین رو گرفتن، می گفتن: بابا! اومدی چرا عمو رو نیآوُردی...* مردونگی کن پاشو می دونم که بی دستی بی دست هم باشی میگن پشت حسین هستی پاشو نذار هر بی حیایی به اشکِ ناموسم بخنده پاشو نذار هر کی بیاد و دست رقیه رو ببنده ای وای علمدارم اباالفضل! *کنار هر شهید ابی عبدالله می رسید، آقا رو خاک می نشست" فَجَلَسَ عَلَي التُّراب" علی اکبر رو روی خاک نشست بغلش کرد، اما کنار اباالفضل نوشتن: "فَوَقَفَ عَلَیهِ مُنحَنیا" نه نشسته بود، نه ایستاده بود، یعنی عباس بیا بریم خیمه ها در خطرِ، عباس! من نمی شینم، تو پاشو، میخوان دستِ ناموسم رو ببندن، خیمه ها در خطرِ، ای حسین!...* *یکی از علما می‌فرمود: میدونی اباالفضل هم که تو گودی افتاده بود به دو دلیل گفت حسین جان منو سمت خیمه ها نبر.. یکی اینکه از روی سکینه خجالت میکشم. دوم اینکه آقا وقتی منو بخوای بیرون بیاری میفهمن علمدارت زمین افتاده، میترسم به خیمه ها حمله کنن... دیدن از دور آقا ابی عبدالله داره میاد با گوشه ی آستین داره اشکاش رو پاک میکنه این زن و بچه گریه هاش رو نبینن. به هر زحمتی که بود خودش رو به خیمه ها رسوند از مرکب پیاده‌ شد بچه ها دویدن دورش میگفتن "اَینَ عَمّی العباس؟" بابا عمو کجاست؟ دیدن آقا رفت تو خیمه ی عباس ستون خیمه رو کشید یعنی بچه ها دیگه این خیمه صاحب نداره.. دستاتونُ بالا بیارید، روزِ عرفه ست ... به اون ساعتی که ای عبدالله صورت به زمین گذاشت ..به اون ساعتی که از رویِ اسب زمین افتاد .. به اون ساعتی که خیمه هاشُ آتش زدن .. به اضطرار خواهرش زینب... الهی العفو .... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ نِعْمَ الْمَوْلى‌ وَ نِعْمَ النَّصیرُ اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا یا ربّ الحسین بحقّ الحسین إشف صدر الحسین بظهور الحجّة عید قربان است و حاجی هديه اي قربان کند یاحسین جانم؛ سر ناقابلم قربان تو حاجیان دورِ حرم باشند و مهمان خدا من ولی از راه دور دل را کنم مهمان تو حاجیان سر می تراشند یا حسین بن علی من ولی آماده ام سر را کنم قربان تو حاجیان شادند و از اعمال توبه در حرم من دلم خوش کرده ام بر تربت ایوان تو جان من دستم بگیر جایی بده درکوی خویش عبد بدکارم ولیکن دستِ من دامان تو. اربعین راهم بده در کربلایت یا حسین چون دلم خونین زهجرت دیده ام گریان تو بس گناهانم زیاد است رو به تو آورده ام حاجتم ده تا نمردم از غم هجران تو توی ‌قرآن قصه مادرانه زیاد داریم، یکی از قصه های مادرانه ای که اوج قصه هاست، قصه ی هاجر و اسماعیلِ،این مادر و فرزند چه کردن که خدا تو مناسک حج به احترام مادری که برا پیدا کردن آب آواره و در به درشد، از این کوه به اون کوه تو ‌بیابون سختی کشید ،خدا به احترام این مادر یکی از مناسک حج رو‌گذاشته سعیِ صفا و مروه ، تو این سعی صفا و مروه یه مسیر ی هست مَردا باید هَروله کنند اما زنها نباید هروله کنند، چرا زنها نباید هروله کنند ؟! شاید خدا میخواد بگه یه مادری هروله کرد بسه، یه مادری دلارو‌خون‌کرد بسه، دیگه مادری هروله نکنه، عرش خدا طاقت نداره ببینه... نتیجه چی شد؟ ختم به خیر شد آنقدر این بچه پاش رو زد زمین، از زیر پاش چشمه ی زمزم جوشید، هاجر و اسماعیل عاقبت به خیر شدن قصه به سرانجام رسید، اما اسماعیلِ کربلا، علیِ اصغر، هی پاهاش رو زد به سینه مادرش، هی دست و پا زد، آب که نجوشید، شیر که نداشت مادرش چی کار کردن ؟! یه کاری کردن با تیر سه شعبه... چند سال بعد اسماعیل بزرگ شد، جوان شد، رشید شد، بردن اسماعیل رو برا قربانگاه، تو قربانگاه قصه عوض شد، گوسفندی آمد، وقتی اسماعیل رو آوردن خانه ی هاجر، رفت به استقبال، نوشتن تا نگاش به اسماعیل افتاد دید زیر گلوش سرخه، جای چاقو زیر گلوش مونده، صدا زد: وقتی میرفتی زیر گلوت سالم بود چیکار کردن باهات؟! خبردار شد میخواستن گلوی بچه اش رو ببرند، نوشتن چند روز بیشتر طاقت نیاورد، هی میومد زیر گلوی بچه اش رو ‌نگاه میکرد... اما وای از دلِ رباب، نشست بالا سر بچه اش، دید یه طرف حسین، یه طرف زینبِ ،یه طرف هم گلوی پاره است، نمیتونه گریه کنه، سینه بزنه، ضجه بزنه، فقط نگاه کرد، هی تو گلوش جمع کرد بغضش رو، ‌بغض تو ‌سینه اش تلمبار شد. میدونی کی خودش رو ‌نشون داد ؟ کی گریه کرد؟ چند روز بعدِ عاشورا .. تا اون لحظه رباب تو سایه ی زینب بود نمیخواست خودش رو ‌نشون بده، نمیخواست بیاد وسط میدان، اما همه این غصه و داغ هارو ‌جمع کرد، کجا ظهور کرد؟ اون ساعتی که دید سر حسینش تو تشت طلاست، چوب خیزران بالا میره، دوید، بلند شدخودش رو ‌انداخت رو سر بریده ....ای حسین ....‌ دستت رو بيار بالا سه مرتبه صدا بزن: ياحسين!... برای فرج امام زمانت، شفای مریضا، نابودی آمریکا و اسرائیل و انگلیس، پیروزی و سربلندی مردم غزه و لبنان بازم ناله بزن بگو: يا حسين!... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram