#فلسفه
آیا اندیشه اگزیستانسیالیست ما را به گریز از کار و بیمسئولیتی و شوخی گرفتن مسائل جدی و به درون گرمخانهٔ درون خزیدن و بیتکاپو به امید فردا نشستن، میکشاند؟
📚اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر
#ژان_پل_سارتر
قیمت: ۲۹ تومان
@skybook
.
▪️گرمِ کتاب
▫️همخوانی رادیویی رمان هایی از نویسندگان بزرگ کلاسیک و معاصر
#فصل_دوم
📚 قمار باز/ #فئودور_داستایوسکی
📆 سهشنبهها ساعت ۲۱:۰۰
🔹جلسه ششم ۰۰/۱۰/۲۱
🔻پخش زنده از رادیو #جیرجیرک
https://dialog.sohasima.ir/ch/jirjirak
@skybook
#بریده_کتاب
گفت دوست داره همه، همهی مردم دنیا، دختره رو دوست داشته باشند، گفت از اینکه فقط خودش دختره رو دوست داشته باشه احساس خفت و حقارت میکنه. گفت پروین بزرگتر از اونه که تنها یک نفر عاشقش باشه...
📚من گنجشک نیستم
#مصطفی_مستور
@skybook
.
چون وا نمیکنی گِرِهی
خود گِرِه مباش
ابرو گشاده باش،
چو دستت گشاده نیست
#صائب_تبریزی
.
#یادداشت_مترجم
داستانهایی که در این مجموعه میخوانید، از بیش از بیست داستان کوتاه انتخاب شدهاست مه در طی سی سال اخیر ترجمه کردهام.
اینک آنها را برگزیده، بازبینی و اصلاح کرده و صیقل و تراش دادهام تا خوانندگانی که آنها را نخواندهاند، بخوانند و آنها که خواندهاند، دوباره بخوانند و لذت ببرند.
وجوه اشتراک و افتراق این داستانها را به عهدهی خوانندهی هوشمند میگذارم؛ فقط بیفزایم که خودم شخصا به سه داستان «پسر قاتل من» با آن تکنیک درخشان، «جزیره در پرتو نیمروز» و «چاه» هنوز دلبستگی فراوانی دارم.
📚پسر قاتل من/ ده داستان کوتاه از نویسندگان مشهور جهان
ترجمه: #مهدی_غبرایی
@skybook
هدایت شده از سیمای هنر و اندیشه/ سُها
.
▪️گرمِ کتاب
▫️همخوانی رادیویی رمان هایی از نویسندگان بزرگ کلاسیک و معاصر
#فصل_دوم
📚 قمار باز/ #فئودور_داستایوسکی
📆 سهشنبهها ساعت ۲۱:۰۰
🔹جلسه هفتم ۰۰/۱۰/۲۸
🔻پخش زنده از رادیو #جیرجیرک
https://dialog.sohasima.ir/ch/jirjirak
@soha_sima
سوکوروتازاکی سال دوم کالج که بود، از ژوئیه تا ژانویه بهچیزی جز مردن فکر نمیکرد...
📚سوکوروتازاکی بیرنگ و سالهای زیارتش
#هاروکی_موراکامی
ترجمه: امیرمهدی حقیقت
قیمت: ۶۵ تومان
@skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
سوکوروتازاکی سال دوم کالج که بود، از ژوئیه تا ژانویه بهچیزی جز مردن فکر نمیکرد... 📚سوکوروت
#بریده_کتاب
سوکورو، خودکشی را طبیعیترین راه چاره میدید و هنوز هم درست نمیدانست چرا آن روزها این قدم آخر را برنداشته بود...
شاید هم خودکشی نکرده بود چون راه خوبی به فکرش نرسیده بود؛ راهی در خورِ حسِ نابِ عمیقی که به مرگ داشت...
سوکورو بارها با خودش میگفت؛ همان روزها باید میمردم؛ آن وقت این دنیا دیگر این چیزی که اینجا و الان هست نبود.
چه فکر جذاب و دلپذیری!
دنیای فعلی دیگر نبود و واقعیت هم دیگر واقعی نبود، صاف و سر راست؛دیگر نه او در این دنیا وجود داشت، نه دنیا برای او...
@skybook