#شعر_منتخب
#شهدای_حرم_شاهچراغ
بیخبر، بیپناه، کشته شدند
به کدامین گناه کشته شدند؟
همه پروانههای شاهچراغ
دور آن شعله، آه! کشته شدند
حرم امن است، امن، امّا آه
زائران را نگاه! کشته شدند
عاشقان نماز شام حرم
غرق در نور ماه کشته شدند
لحظۀ گفتن تشهّد بود
وسط «لا اله...» کشته شدند
زیر چادرنمازهای سفید
گیسوان سیاه کشته شدند
کودکان و عروسکان آنجا
به کدامین گناه کشته شدند؟
#بهجت_فروغی_مقدم
#معرفی_جلسات_اینجانب
#حلقه_شعر_ولایی_فرات
دویستمین جلسه
با حضور شاعران ولایی سرا
دوشنبه نهم آبان ١۴٠١
ساعت ١٨ الی ٢٠
تهران
خیابان شهید مصطفی خمینی
کوچه شهید صیرفیݒور
مؤسسه سرچشمه
یادآوری
جلسه دویستم فرات،
فردا از کانال #عقیق_شعر در پیامرسان #روبیک
ا به صورت زنده پخش خواهد شد
@aghighpoem
#شعر_منتخب
موجیم و پرخروش و روان ایستاده ایم
باغیم و روبه روی خزان ایستاده ایم
یک عمر در مقابل طوفان فتنه ها
چون کوه با تمام توان ایستاده ایم
غافل نمی شویم دمی از دسیسه ها
ما مثل تیر پشتِ کمان ایستاده ایم
بار نهال و نخل کهنسال ما یکی است
با ریشه ایم و پیر و جوان ایستاده ایم
در ما شکوه نعره ی الله اکبر است
مثل مناره های اذان ایستاده ایم
همواره زنده ایم و دمادم تپنده ایم
باور مکن که از ضربان ایستاده ایم
گفتند با گذشت زمان خسته می شوید
ماروی شانه های زمان ایستاده ایم
دشمن به نیش و دوست به زخم زبان زند
با هر چه نیش و زخم زبان ، ایستاده ایم
دشمن خیال خواری ما را به گور برد
تا مرگ پای عزتمان ایستاده ایم
گاهی همین گذشتن ما ایستادگی است
وقتی گذشته ایم ز جان ایستاده ایم
گاهی خروش و گاه سکوت است رزم ما
یعنی که آشکار و نهان ایستاده ایم
ما عاقبت به چشمه ی خورشید می رسیم
هر لحظه هر کجای جهان ایستاده ایم
#هادی_ملک_پور
#شعر_منتخب
من از خودم به نیم دیگرم پناه می برم
به کوره راه در برابرم پناه می برم
به گریه ای که روح پرور است و مرد آفرین
از این جمود رقت آورم پناه می برم
و از محاق بی تحمل دقیقه های عمر
به رنج لحظه های آخرم پناه می برم
جهان برادری شد و مرا به درهمین فروخت
به چاه مکر نابرادرم پناه می برم
از این جهان سایه ها از این جهان فتنه ها
به حوض لاجوردی حرم پناه می برم
اگر چه موی من سپید شد شبیه کودکی
به چادر سیاه مادرم پناه می برم
#حسین_عباسپور
#رباعی_پیوسته
گفتی که در این فتنه بگو حق با کیست؟
این هشتگ زن، زندگی، آزادی چیست؟
یاد جمل و زبیریان افتادم!
ای دوست! ببین کجای این قصه علی است؟...
جنگ جمل است و طمع آل زبیر
جهل من و ما... کوکب اقبال زبیر
تفسیر بلند آیه «واعتصموا»ست:
دنبال علی باش نه دنبال زبیر
از غصه بیش و کم، زبیری شدهای؟
یا در طمع درم، زبیری شدهای؟
شمشیر تو- شعر تو- دم از حق میزد
ای عشق علی! تو هم زبیری شدهای؟
ای ذره به خود بیا که پستت نکنند
در برج فریب، داربستت نکنند
هشدار! که این سقیفهبازان یهود
گوساله سامریپرستت نکنند!
هان! چیست که با مغیرهها میپلِکی؟
با غیر علی و غیرهها میپلِکی
دجّال تو را نیز خبرساز نمود...
با نسل ابوهریرهها میپلِکی؟
از زخم شقایق و دل لاله بپرس
از راز سکوت ماهِ در هاله بپرس
ما زخمی تیغ ارتدادیم هنوز
از زخم هزار و چارصدساله بپرس...
دلبسته ویترین ایمان خودیم
دوریم از اسلام و مسلمان خودیم
این قصه استخوان لای زخم است
عمریست اسیر کفر پنهان خودیم
از مکر معاویهست قرآن مظلوم
از طعن منافق است ایمان مظلوم
ما کوفه مرامهای این عصر شدیم
جمهوری اسلامی ایران، مظلوم
آن امت صبر و زخم، خونین جگران
بغضند و سکوتِ کوه اما نگران
از قصه زخم خود نگفتند... تو هم
افسوس شنیدی از زبان دگران...
#جهاد_تبیین
پیشکش به:
خاک پای زائران بارگاه کریمه اهل بیت
اى جوهر عقل! عشق را مفهومی
همچون شب قدر، قدر نامعلومی
قم با تو مدینهٔ ولایت شده است
تو، فاطمهٔ چهارده معصومی
یافاطمه اشفعی لنا فیالدنیا
یافاطمه اشفعی لنا فیالعقبا
یافاطمه اشفعی لنا فیالجنه
(یعنی داری هوای ما را همهجا...)
خوشبخت کسی که با تو الفت دارد
پیمان محبت و کرامت دارد
روحی عاشق، شوق زیارت، دل خوش
یعنی، دعوتنامه«لیاقت» دارد
دائم دل من شوق زیارت بوده
یا زائر یا خادم«حضرت» بوده
بعد از صدبار آمدن فهمیدم
آنی که نداشتم«لیاقت» بوده...
ای دختر «عصمت» و «ولیالحسنات»
بانوی کریمه، گنج لطف و برکات
یا ایتهاالفاطمةالمعصومه
تقدیم به محضرت هزاران صلوات...
من عبد رضا شدم، شوم«عبدالله»
سرباز ولایت شوم و «جندالله»
مولاتی یا فاطمةالمعصومه
مولاتی! اشفعی لنا عندالله
#شعر_منتخب
عطر شهادت
آن شب که سعدی در گلستان گریه میکرد
آن شب که حافظ هم غزلخوان گریه میکرد
در مطلع ماه، آسمان رنگ عزا داشت
آن شب هلال ماه پنهان گریه میکرد
بر گنبد شاهِ چراغ آن پرچم سبز
یکپارچه با کل ایران گریه میکرد
در هجر زوّاری که دیگر برنگشتند
بیش از همه دروازهقرآن گریه میکرد
عطر شهادت با اذان در شهر پیچید
گلدسته همدم با شهیدان گریه میکرد
بر مشهدِ شاهِ چراغ آتش گشودند
شیراز با شاه خراسان گریه میکرد
تا حرمت موسیبنجعفر را شکستند
معصومه در قم دلپریشان گریه میکرد
در آن شب پاییز، ایرانِ غمانگیز
یکریز چون ابر بهاران گریه میکرد
حب الوطن ایمان ایران را نشان داد
آنسان که حتی هفتِ آبان گریه میکرد
... از این جنایت حزب شیطان خنده میزد
جن و ملک بر حال انسان گریه میکرد
مادر کنار کودک بیجانش افتاد
تا پای جان بر پارۀ جان گریه میکرد
طفل یتیمی بیامان در صحن میگشت
از دیدن آن صحنه حیران گریه میکرد
آن شب ضریح از قلب سوزان زار میزد
هر زائری کنج شبستان گریه میکرد
هنگامۀ پرواز، پر از دستش افتاد
خادم زمین افتاد و دربان گریه میکرد
آیینههای دلشکسته غرق خون شد
هر آینه، هر خشت ایوان گریه میکرد
آن شب زیارتها مفاتیح الجنان شد
با هر زیارتنامه، قرآن گریه میکرد
... یک نوجوان همراه عبدالله و قاسم
از شوق جانان با دل و جان گریه میکرد
... باید که مقتل خواند اما با اشاره
خاتم به انگشت سلیمان گریه میکرد..
::
آن شب دمید از خون طفل و پیر، لاله
از هفت ساله بود تا هفتاد ساله
وقتی گلوها با گلوله لالهگون شد
ذکر حرم «انا الیه راجعون» شد
حتی در اوج گریه نستوه ایستادیم
ابری ولی محکمتر از کوه ایستادیم
ما با شهادت افضلالاعمال داریم
تا مطلعالفجر فرج چشمانتظاریم
✍🏻 #سیدمحمدرضا_یعقوبیآل
🏷 #شهدای_حرم_شاهچراغ
🇮🇷 @Shere_Enghelab
#شعر_پایداری
#شهدا
#غزل
🔹زندهتر🔹
سینهها با سوختن، ارزندهتر خواهند شد
شمعها در عمق شب، تابندهتر خواهند شد
امتیاز ماست مُردن! میکُشند و غافلاند
دم به دم با مرگِ ما بازندهتر خواهند شد
سنگ اگر همصحبت آیینههای ما شود
ما زبانهامان از این بُرّندهتر خواهند شد
چون جواب صخره تکراریست، پرسشهای موج،
بعد از این از صخرهها کوبندهتر خواهند شد
چشمهایی که پیِ میراث ما افتادهاند
منتظر باشند! در آینده، تر خواهند شد!
اهل دنیا را خیال مرگ حتی میکُشد
عاشقان با مرگ اما زندهتر خواهند شد
ای شهادت! دست خونین بر سر و رومان بکش!
تحفهها، تزیین شده، زیبندهتر خواهند شد
رزق اگر باشد شهادت، شام با تهران یکی ست
بیتفاوتها فقط شرمندهتر خواهند شد!
📝 #محمدحسین_ملکیان
🌐 shereheyat.ir/node/3553
✅ @ShereHeyat
#معرفی_جلسات_اینجانب
#حلقه_شعر_ولایی_فرات
جلسه ٢٠١
با حضور شاعران ولایی سرا
دوشنبه ٢٣ آبان ماه ١۴٠١
ساعت ١٨ الی ٢٠
تهران
خیابان وحدت اسلامی
کوچه خندان
حسینیه سادات
در این جلسه در کنار نقد آثار ولایی،
بخش دیگری از سلسله مباحث «شیوه های آفرینش بیان غیر مستقیم و شاعرانه»
تقدیم خواهد شد.
#بفرمائید_روضه
جلسـه تــوسل
ذاکران و شاعران اهل بیت
توسل به حضرت زهرای مرضیه سلاماللهعلیها
شعرخوانی
سخنرانی
مداحی
جمعه ۲۷آبان ماه
ساعت ۱۰صبح
قم. خیابان شهید دلآذر
نرسیده به میدان پـلیس
کوچه شماره۹ پلاک۲۵
درِ سمت چپ
سیدمهدی حسینی
#معرفی_جلسات_اینجانب
#جلسه_نقد_کتاب
بررسی و نقد کتاب
«باغ حاجعلی»
(خاطرات حاجمهدی سلحشور از دفاع مقدس)
یکشنبه ٢٩ آبانماه ساعت ١٨
#شعر_پایداری
#فتنه
#غزل
🔹هیاهو🔹
و شیطان چه دارد؟ هیاهو هیاهو
هجوم صداها، از این سو از آن سو
به نعره، به نفرت، به طعنه، به تهمت
صداها سهشعبه، صداها دو پهلو
دمیده به گوسالۀ سامری باز
به آواز فتنه، به آوای جادو
نه جای تأمل نه تاب تحمل
هیاهو هیاهو، هیاهو هیاهو
به بانگ مناره قسم هیچ و پوچ است
المشنگۀ این همه برج و بارو
بگوشی؟ صدای شهیدان میآید
که روشن شود جبهههای فرارو
سراپا خروشم، برادر بگوشم
بخوان از حسین و رجزنامۀ او
بخوان از «مِنَ المؤمنينَ رِجالٌ»
بخوان «رَبُّنَا الله ثُّمَ اسْتَقامُوا»
صدا شو، رسا شو، از آن خدا شو
در این هایوهوها، هُوَ الحق هُوَ الهُو
📝 #سیدمحمدجواد_شرافت
✅ @ShereHeyat
سیدمهدی حسینی رکن آبادی
#معرفی_جلسات_اینجانب #جلسه_نقد_کتاب بررسی و نقد کتاب «باغ حاجعلی» (خاطرات حاجمهدی سلحشور از دفاع
سلام و نور
یادآوری جلسه معرفی و نقد کتاب.
#بفرمائید_روضه
جلسـه تــوسل
ذاکران و شاعران اهل بیت
توسل و استغاثه به حضرت زهرای مرضیه سلاماللهعلیها
شعرخوانی
سخنرانی
مداحی
جمعه سوم آذر ماه ١۴٠١
ساعت ۱۰صبح
قم. خیابان شهید دلآذر
نرسیده به میدان پـلیس
کوچه شماره۹ پلاک۲۵
درِ سمت چپ
سیدمهدی حسینی
#معرفی_جلسات_اینجانب
#حلقه_شعر_ولایی_فرات
جلسه ٢٠٢
با حضور شاعران ولایی سرا
دوشنبه هفتم آذرماه ١۴٠١
ساعت ١٨ الی ٢٠
به میزبانی انتشارات محمل
تهران
میدان بهارستان
جنب پارک شهید مصطفی خمینی
بن بست آزرم
پلاک ۸ واحد۲
سلام علیکم
با عرض معذرت،
جمعه این هفته جلسه توسل و استغاثه به حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها
برگزار نمی شود.
#معرفی_جلسات_اینجانب
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه
دوره جدیدجلسات مشکات
نقد شعر ولایی
ویژه برادران
سه شنبه ١۵ آذرماه
بعد از نماز مغرب و عشا
مکان:
قم، خ دل آذر
نرسیده به میدان پلیس
دل آذر 9 پلاک 25
در سمت چپ
#شعر_خوب_به_هم_هدیه_دهیم
🔹روضۀ مادر🔹
بغض کرد و گفت مردم! شعلهها از در گذشت
بر سر دختر چه آمد تا که بابا درگذشت
زد به سینه، چند یازهرای اشکآلود گفت
بعداز آن از چند و چون روضۀ مادر گذشت
روضهخوان رفت و به ظهر داغ عاشورا رسید
من همان جا ایستادم... شعلهها از در گذشت
من میان کوچه بودم روضهخوان در کربلا
آه، آن شب بر دل من روضهای دیگر گذشت
تازیانه رفت بالا و غلاف آمد فرود
تیغ پشت تیغ از جسم علی اکبر گذشت
شعله بود و محسن ششماهه و دیوار و در
تیری آمد از گلوی تشنۀ اصغر گذشت
میخ در بر سینۀ پرمهر مادر حمله کرد
آب دیگر از سر عباس آبآور گذشت
ریسمان بر گردن حبلالمتین انداختند
قافله از بین غوغای تماشاگر گذشت
ذکر حیدر داشت زهرا، مسجد از جا کنده شد
ذکر حیدر داشت مولا از دل لشکر گذشت
درد پهلو، زخم بازو... فاطمه از پا نشست
تیر و نیزه از تن فرزند پیغمبر گذشت
من سراپا اشک بودم، طاقتم از دست رفت
روضهخوان از ماجرای خنجر و حنجر گذشت
روضهها اینجا گره میخورد، بابا رفته بود
هیچکس اما نمیداند چه بر دختر گذشت
📝 #علی_سلیمیان
🌐 shereheyat.ir/node/4448
✅ @ShereHeyat
#بفرمائید_روضه
جلسـه تــوسل
ذاکران و شاعران اهلبیت
توسل و سوگواری شهادت حضرت زهرای مرضیه سلاماللهعلیها
شعرخوانی شاعران ولاییسرا
سخنرانی
مداحی و سوگواری
جمعه هجدهم آذرماه ١۴٠١
ساعت ۱۰صبح
قم. خیابان شهید دلآذر
نرسیده به میدان پـلیس
کوچه شماره۹ پلاک۲۵
درِ سمت چپ
سیدمهدی حسینی
#شعر_خوب_به_هم_هدیه_دهیم
جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد
آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد
گریهها میکرد تا اُمّت شود بیدار... حیف
از صدای گریهاش اُمّت فقط بیخواب شد
پشت در آمد بگوید، گوش عالم بشنود:
«ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد»...
بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند
باب را آتش کشید، آتش کشیدن باب شد
حضرت صدیقه از گستاخی مسمار نه
از طناب دور دستان علی بیتاب شد
ما نمیدانیم، «نَعلُ السیف» میداند چرا
«مرتضایم را نبر...»، «فضه مرا دریاب» شد...
مرضیه نعیم امینی
#یک_نکته_ازین_معنی
یادداشتی درباره بیان مضمونمحور
بخش یکم
اصولاً شاعران واکنشهای عاطفی خود را به دو شکل انتقال می دهند:
الف بیان شاعرانه و هنری
ب) بیان غیرمستقیم
که در حالت نخست، «نحوه بیان» مهم است نه «موضوع» و بهعکس، در شیوه دوم، ادراک شاعرانه بر نوع بیان غلبه دارد؛ به عبارت دیگر شعور شاعرانه(چه گفتن) بیشتر تجلی دارد تا بیان شاعرانه(چهگونه گفتن).
این نوع بیان -که در ادب سنتی و معاصر رواج بسیار رواج دارد- اگر بهدرستی به کار گرفته شود، بهراحتی می تواند مخاطب را اقناع کند.
با نگاهی واقعگرایانه می توان گفت:
تعهد شاعرانه و دغدغه تعامل شاعر با مخاطب عام، در انتخاب این شیوه بیان، تأثیرگذارست.
این نوع شیوه شعری را می توان بیان «مضمونمحور» دانست.
«مضمون»یا «معنیِ معنی» همان مقصود و مفاد سخن است که در لایه درونی کلام پنهان است و به شکل «فرامتن» ارائه میشود.
پ.ن:
گفتنی است، نباید بیان «مضمونمحور» را با«مضمونآفرینی» یکسان دانست؛ اصطلاح«مضمونآفرینی»-که از دوره سبک هندی در ادب پارسی رواج یافته است- به مفهوم پردازش هنری یک موضوع به شیوه های مختلف است. این شیوه از مهمترین ویژگی های سبک هندی است.
#یک_نکته_ازین_معنی
یادداشتی درباره بیان مضمونمحور
بخش دوم
در این سلوک ادبی، شاعر سعی دارد با بلاغت کلام و استفاده از شگردهای بیانی(که معمولاً تخیل در آن نقشی ندارد) محتوایی را با بیانی جذاب و نکتهسنجانه مطرح ساخته، خلأ خیال و اغراق شاعرانه را به نوعی جبران کند.
اگر اساس شعر «مضمونمحور» را «گره خوردگی احساس با ادراک» بدانیم، مهمترین نشانه آن«ادراک شاعرانه» خواهد بود؛ که بر پایه واکنش عاطفی شاعر و با محوریت« استنباط، استدلالآفرینی و تحلیل» در شعر برجستگی یافته است.
بیان«مضمونمحور» از دیرباز در شعر بسیاری از شاعران گذشته تا امروز پرکاربرد بوده است ؛ به این نمونهها از حافظ بنگرید:
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
لطف خدا بیشتر از جرم ماست
نکته سربسته چه دانی خموش!
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود روش بنده پروری داند!
ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست
در حضرت کریم تمنا چه حاجت است؟
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
و...
ابیات فوق، هرچند برجستگی«خیال» ندارد؛ اما از اصل «شعریت» بی بهره نیست؛ بهراستی چه رازی در ابیات فوق وجود دارد که با وجود کمرنگ بودن عنصر خیال، آن را شعر میدانیم؟
می توان گفت تمام آن ابیات«مضمونمحور» با محوریت چهار اصل مهم: تأثیرگذاری و نقش پررنگ احساس، بلاغت کلام، استدلالها و نکته سنجیهای ذوقی و نهایتاً ادراک و شعور شاعرانه سروده شده است.
سیدمهدی حسینی رکن آبادی
#شعر_خوب_به_هم_هدیه_دهیم جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد گریهها
#یک_نکته_ازین_معنی
یادداشتی درباره بیان مضمونمحور
بخش سوم و پایانی
در این غزل نیز برخی از ابیات، گرایش شاعر به دو نوع بیان (شاعرانه-مضمون محور)مشهود است؛ مقایسه این دو بیت با دیگر بیتها تفاوت این دو نوع شیوه بیان را آشکار می سازد:
جرعهجرعه غم چشید و ذرهذره آب شد
آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد
پشت در آمد بگوید، گوش عالم بشنود:
«ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد»...
و:
گریهها میکرد تا اُمّت شود بیدار... حیف
از صدای گریهاش اُمّت فقط بیخواب شد
بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند
باب را آتش کشید، آتشکشیدن باب شد
حضرت صدیقه از گستاخی مسمار، نه!
از طناب دور دستان علی بیتاب شد
ما نمیدانیم، «نَعلُ السیف» میداند چرا
«مرتضایم را نبر...»، «فضه مرا دریاب» شد...
بنابراین حضور شعر«مضمونمحور» را باید جدی گرفت و اگر قرارست این شیوه بیان را به کار بریم بهترست بر اساس شیوه قُدما در آن مسیر شعری، سلوک داشته باشیم.
نکته ناگفته اینکه:
مرز بین «نظم» و شعر«مضمونمحور» بسیار باریک است!
اگر شاعر پیوند عناصر مهم یادشده ( احساس شاعرانه، ادراک و نکته سنجی های شاعرانه و بلاغت سخن) را نادیده بگیرد، اثر خود را به ورطه «نظم»کشانده است!
برگرفته از کتاب«آینه بیغبار»، جلد سوم، ص ٧٠
#معرفی_جلسات_اینجانب
#حلقه_شعر_ولایی_فرات
با حضور شاعران ولایی سرا
دوشنبه ۲۱ آذر
ساعت ۱۸ الی ۲۰
#جلسه_۲۰۳
تهران
خیابان وحدت اسلامی
کوچه خندان
حسینیه سادات
در این جلسه در کنار نقد آثار ولایی،
بخش دیگری از سلسله مباحث «شیوه های آفرینش بیان غیر مستقیم و شاعرانه»
تقدیم خواهد شد.
#بفرمائید_روضه
جلسـه تــوسل
ذاکران و شاعران اهل بیت
توسل به حضرت زهرای مرضیه سلاماللهعلیها
شعرخوانی
سخنرانی
مداحی
جمعه ٢۵ آذرماه
ساعت ۱۰صبح
قم. خیابان شهید دلآذر
نرسیده به میدان پـلیس
کوچه شماره۹ پلاک۲۵
درِ سمت چپ
سیدمهدی حسینی
یک سؤال:
نمی دانم برای مصیبت بیبی دو عالم حضرت زهرای مرضیه سلاماللهعلیها بیشتر بنالم؛
یا برای غربت ایشان؟
و یکی از مصادیق غربتشان، بیگمان طرح چهرهای مبهم، نامتجانس با تاریخ و گاه دور از شخصیت ایشان در برخی اشعار است که معمولاً با زبانی سست و زبان حالهایی ناشایست ارائه میشود...
ولایتمداران عزیز!
کمی سخنان دلسوزانه و خردمندانه رهبر فرزانه انقلاب را درباره وظایف شاعر ولایتمدار مرور کنید و نیز ویژگیهای شعر ولایی و آیینی؛ همچنین شعر قابل اجرا در هیئت...
برای شعر ولایی -که با نام مبارک حضرات معصومین علیهمصلواتاللهاجمعین، متبرک می شود- حرمت قائل شویم
و سعی کنیم مرام نورانی آن ذوات مقدس را در شعر با زبان و بیانی سنجیده، و بانگاهی عمیق و روشنگرانه بازتاب دهیم.
صاحب این قلم- هرچه اندیشید، نتوانست برای دفاع از این ابیات- که امثال آن فراوانفراوان است- دلیلی بتراشد...
عزیزان و گرامیان!
کدامتان می توانید از این نمونه آثار دفاع کنید؟
نمونه غزل:
تویی که دختر نوری و مادر عرشی
نباید اینهمه درگیر زخموبستر شی
نشستهایم من و بچههای مظلومت
برات اشک بریزیم بلکه بهتر شی
برای من که غیورم چقدر دشوار است
ببینمت جلوی چشمهام پرپر شی
زیاد زجر کشیدی، ولی در این نُه سال
چنین ندیدهام از فرط گریه لاغر شی
شکست پشت در خانه شیشهی عطرت
کباب شد دل من تا چنین معطر شی
هزار جان بدهندت تو را، برای علی
هزار بار میآیی که حائل در شی
نمونه ابیات:
نجّار کاش از ابتدا بی میخ، در می ساخت
هرگز کسی اینگونه دردسر، نمیخواهد
مادر تقلا میکند قدری رها گردد
دیوار پیله کرده، میخ در نمیخواهد...
و:
سن و سالی علی نداشت ولی
برف بر روی گیسوانش بود...
...این زن سالخورده در خانه..
روزگاری زن جوانش بود
آن زنی که سرش به در خورد و
پهلوی زخمیاش نشانش بود...
..."اشهد اَنَّ مرتضی مظلوم"
زیرِ در نغمه اذانش بود
سخت شد فضه را صدا بزند
لختهخون زحمت دهانش بود
و:
آهای سینه زنان، فاطمه زمین افتاد
کمک دهید که در بین کوچه دعوا شد
امان ز میخ که کج رفت، سمت پهلو رفت
امان ز در که شکست و بلای زهرا شد
غلاف تیغ یکی و دوتا نه،خیلی بود
چگونه اینهمه ضربه به دست او جا شد؟!
#شعر_منتخب
#یلدا
دلهای ما هرلحظه دنبال بهانهاست
با هربهانه سوی این خانه روانهاست
رسم است بین ملت ایران که باید
هرکس شب یلدا به نزد مادر آید
ما مادری داریم بهتر از دو عالم
دلدادگانش هاجر و حوا و مریم
ما کیستیم؟ او مادر هفت آسمان است
هستی اگر جسم است، او روح است و جان است
ای از تمام مهربانها مهربانتر
بر حال زار عاشقان خویش بنگر
بانوی مریم ها، کنیز کبریایی
یلدای ما نه، لیلةالقدر خدایی
ترکیب آب و آتشم، درمان و دردم
گیسوی یلدا را شبی تجزیه کردم
دیدم که در فرهنگ ما«یل» پهلوان است
«دا» نیز آن مادر که خیلی مهربان است
با این حساب ای عاشقان اهل معنا
یلدا برای من علی بودهاست و زهرا
آری شب یلدا، شب مادربزرگ است
جشن شنیدن از لب مادربزرگ است...
#سعید_حدادیان