#شعر_منتخب
#امام_باقر علیهالسلام
#قصیده
🔹آفتاب عشق🔹
آن مقتدا که هستی دارد قوام از او
خورشيد و ماه نور گرفتند وام از او
آن پنجمين امام که معصوم هفتم است
دارد حريم کعبۀ دين احترام از او
دريا شکاف علم و يقين «باقرالعلوم»
ماهی که شرمگين شده بدر تمام از او
او باغبان علم و فضيلت شد و به جاست
آن گلشنی که يافته فيض مدام از او
گلهای باغ معرفت و بوستان علم
دارند رنگ و جلوهگری هر کدام از او
روشن چراغ دانش و بينش ز نور اوست
دارد حياتِ علم و فضیلت دوام از او
دانش به حُسن مطلع او گفت آفرين
بينش رسيده است به حُسن ختام از او
بطحا شدهست باغ بهشت از ولادتش
يثرب شدهست روضۀ دارالسلام از او
در گردش مدار، فروغ اميد را
منظومههای عشق گرفتند وام از او
تا رهنمای خلق شود در ره نجات
بالله گرفته بود خدا التزام از او
قولش هماره قول رسول کريم بود
شد جلوۀ حديث نبی مستدام از او
اين آفتاب عشق که سوی دمشق رفت
گفتی گرفت روشنی روز، شام از او
بزم هشام بود به شام و گمان نبود
دعوت کند به «سَبق رِمايه» هشام از او
هر چند عذر خواست ز پرتاب تير و خواست
تا حکم انصراف بگيرد امام از او
اما هشام بر سخن خود فشرد پای
تير و کمان گرفت امام همام از او
تير و کمان گرفت و هدف را نشانه رفت
تا ضرب شست بنگرد و اهتمام از او
فضل و بزرگواری آن مظهر گذشت
راضی نشد که خصم شود تلخکام از او
تير نخست چون به هدف کارگر فتاد
پروانه يافتند يکايک سهام از او
میدوخت تير را به دل تير در هدف
بود از خدای نصرت و سعی تمام از او
آماج تير شد چو هدف شد بر آسمان
تجليل بیمبالغۀ خاص و عام از او
اين است رهبری که به هر لحظه قدسيان
در عرش می رند به تقديس نام از او
همراه اوست عطر شهيدان کربلا
خيزد هنوز رايحۀ آن قيام از او
«جابر» سلام ختم رُسل را به او رساند
با گوش جان شنيد جواب سلام از او
از سعی او گرفته صفا، مروه و صفا
بر جای مانده حرمت بيتالحرام از او
از صد هزار بوسۀ خورشيد خوشتر است
خال سياه کعبه و يک استلام از او
اصحاب معرفت به ادب گرد آمدند
باشد که بشنوند حديث و پيام از او
گوهرفشان به خدمت او طبع «حميری» است
شعر «کميت» يافته قدر و مقام از او
در ساحل غدير ولايت نشستهاند
آنان که چون «فُضيل» گرفتند جام از او
رو تشنگی بجوی «شفق» گر اميد توست
جامی ز حوض کوثر و شرب مدام از او
📝 #استاد_محمد_جواد_غفورزاده
هدایت شده از شعر هیأت
#امام_باقر علیهالسلام
#قصیده
🔹باقر العلوم🔹
آن مقتدا که هستی دارد قوام از او
خورشيد و ماه نور گرفتند وام از او
آن پنجمين امام که معصوم هفتم است
دارد حريم کعبۀ دين احترام از او
دريا شکافِ علم و يقين «باقرالعلوم»
ماهی که شرمگين شده بدر تمام از او
او باغبان علم و فضيلت شد و به جاست
آن گلشنی که يافته فيض مدام از او
گلهای باغ معرفت و بوستان علم
دارند رنگ و جلوهگری هر کدام از او
روشن چراغ دانش و بينش ز نور اوست
دارد حياتِ علم و فضیلت دوام از او
بطحا شدهست باغ بهشت از ولادتش
يثرب شدهست روضۀ دارالسلام از او
در گردش مدار، فروغ اميد را
منظومههای عشق گرفتند وام از او
تا رهنمای خلق شود در ره نجات
اول گرفته بود خدا التزام از او
قولش هماره قول رسول کريم بود
شد جلوۀ حديث نبی مستدام از او
اين آفتاب عشق که سوی دمشق رفت
گفتی گرفت روشنی روز، شام از او
بزم هشام بود به شام و گمان نبود
دعوت کند به «سَبق رِمايه» هشام از او
هرچند عذر خواست ز پرتاب تير و خواست
تا حکم انصراف بگيرد امام از او
اما هشام بر سخن خود فشرد پای
تير و کمان گرفت امام همام از او
تير و کمان گرفت و هدف را نشانه رفت
تا ضرب شست بنگرد و اهتمام از او
فضل و بزرگواری آن مظهر گذشت
راضی نشد که خصم شود تلخکام از او
تير نخست چون به هدف کارگر فتاد
پروانه يافتند يکايک سهام از او
میدوخت تير را به دل تير در هدف
بود از خدای نصرت و سعی تمام از او
آماج تير شد چو هدف شد بر آسمان
تجليل بیمبالغۀ خاص و عام از او
اين است رهبری که به هر لحظه قدسيان
در عرش میبرند به تقديس نام از او
همراه اوست عطر شهيدان کربلا
خيزد هنوز رايحۀ آن قيام از او
«جابر» سلام ختم رُسل را به او رساند
با گوش جان شنيد جواب سلام از او
از سعی او گرفته صفا، مروه و صفا
بر جای مانده حرمت بيتالحرام از او
از صد هزار بوسۀ خورشيد خوشتر است
خال سياه کعبه و يک استلام از او
اصحاب معرفت به ادب گرد آمدند
باشد که بشنوند حديث و پيام از او
گوهرفشان به خدمت او طبع «حِميَری» است
شعر «کميت» يافته قدر و مقام از او
در ساحل غدير ولايت نشستهاند
آنان که چون «فُضيل» گرفتند جام از او
رو تشنگی بجوی «شفق» گر اميد توست
جامی ز حوض کوثر و شرب مدام از او
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/186
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
#امام_باقر علیهالسلام
#قصیده
🔹باقر العلوم🔹
آن مقتدا که هستی دارد قوام از او
خورشيد و ماه نور گرفتند وام از او
آن پنجمين امام که معصوم هفتم است
دارد حريم کعبۀ دين احترام از او
دريا شکافِ علم و يقين «باقرالعلوم»
ماهی که شرمگين شده بدر تمام از او
او باغبان علم و فضيلت شد و به جاست
آن گلشنی که يافته فيض مدام از او
گلهای باغ معرفت و بوستان علم
دارند رنگ و جلوهگری هر کدام از او
روشن چراغ دانش و بينش ز نور اوست
دارد حياتِ علم و فضیلت دوام از او
بطحا شدهست باغ بهشت از ولادتش
يثرب شدهست روضۀ دارالسلام از او
در گردش مدار، فروغ اميد را
منظومههای عشق گرفتند وام از او
تا رهنمای خلق شود در ره نجات
اول گرفته بود خدا التزام از او
قولش هماره قول رسول کريم بود
شد جلوۀ حديث نبی مستدام از او
اين آفتاب عشق که سوی دمشق رفت
گفتی گرفت روشنی روز، شام از او
بزم هشام بود به شام و گمان نبود
دعوت کند به «سَبق رِمايه» هشام از او
هرچند عذر خواست ز پرتاب تير و خواست
تا حکم انصراف بگيرد امام از او
اما هشام بر سخن خود فشرد پای
تير و کمان گرفت امام همام از او
تير و کمان گرفت و هدف را نشانه رفت
تا ضرب شست بنگرد و اهتمام از او
فضل و بزرگواری آن مظهر گذشت
راضی نشد که خصم شود تلخکام از او
تير نخست چون به هدف کارگر فتاد
پروانه يافتند يکايک سهام از او
میدوخت تير را به دل تير در هدف
بود از خدای نصرت و سعی تمام از او
آماج تير شد چو هدف شد بر آسمان
تجليل بیمبالغۀ خاص و عام از او
اين است رهبری که به هر لحظه قدسيان
در عرش میبرند به تقديس نام از او
همراه اوست عطر شهيدان کربلا
خيزد هنوز رايحۀ آن قيام از او
«جابر» سلام ختم رُسل را به او رساند
با گوش جان شنيد جواب سلام از او
از سعی او گرفته صفا، مروه و صفا
بر جای مانده حرمت بيتالحرام از او
از صد هزار بوسۀ خورشيد خوشتر است
خال سياه کعبه و يک استلام از او
اصحاب معرفت به ادب گرد آمدند
باشد که بشنوند حديث و پيام از او
گوهرفشان به خدمت او طبع «حِميَری» است
شعر «کميت» يافته قدر و مقام از او
در ساحل غدير ولايت نشستهاند
آنان که چون «فُضيل» گرفتند جام از او
رو تشنگی بجوی «شفق» گر اميد توست
جامی ز حوض کوثر و شرب مدام از او
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/186
✅ @ShereHeyat
گزینشی از یک شعر مطوّل
اگرچه شأن علی «کُلَّ شَیءٍ أحصَینا»ست
ولی فضائل او غیر قابل اِحصاست
علی تبلور رحمت به باء بسمالله
ولی به باء برائت، شرار قهر خداست
علیست حصن حصینی که آیةالکرسی
علیست حبل متینی که عروةالوثقیست
علی کسیست که از کودکی قیامت کرد
به پاس حرمت پیر پیمبران برخاست
علی هرآنچه نبی دید، دیده از آغاز
شنیدههای نبی را شنید بی کم و کاست
علی اُذُن، «اُذُنٌ وَاعِيَة»، بِاِذنِالله
علی، سمیع علیم و علی سمیع دعاست
علی پدر، پدر مهربان این امت
علی حقیقت «بِالوالِدَینِ اِحسانا»ست
::
قیامت از عطش دیدن علی غوغاست
به عشق ساقی کوثر چه محشری برپاست
فقط علیست علمدار حمد در محشر
فقط علیست که در حشر پرچمش بالاست
علی به «إِنَّ إِلَينَا إِيَابَهُم»، ملجأ
به «ثُمَّ إِنَّ عَلَينَا حِسَابَهُم»، مأواست
علی که هیچکجا رد نکرده سائل را
علی که بر سر خوان کرامتش دنیاست
خدا کند که مرا از صراط رد سازد
«هزار نکتۀ باریکتر ز مو اینجاست»...
بهشت، منزل «طُوبَىٰ لَهُم وَ حُسنُ مَآب»
بهشت، محفل ذکر فضائل مولاست
علیست آینۀ «هَل أَتَىٰ عَلَى الإِنسان»
چه آینه؟ که در او جلوۀ خدا پیداست
علی مجادلهاش «اَلّتِی هِیَ أَحْسَن»
علی مباهلهاش نیز، «دَعوَة الحُسنی»ست
::
صراط سیرِ الیاللهِ مصطفی، مولاست
که سیر اَنفُسی او به نون اَنفُسَناست
امام هشتم ما مستند به قرآن گفت
مباهلهست که اوج فضایل مولاست
نبی کنار علی «شاهِدٍ وَ مَشهُود» است
خدا گواه، که «يَتْلُوهُ شاهِدٌ» گویاست
کسی که این دو یکی دید، چشم او روشن
کسی که حرف خدا را نخوانْد، نابیناست
علیست جان کلام خدا به «اَنفُسَنا»
قسم به جان محمد «نِساءَنا» زهراست
سزاست جان نبی جانشین او باشد
به جان او، که خلافت برای غیر، خطاست
بیا کنار مسیحا به وادی نجران
ببین که اوج تجلّی پنج تن اینجاست
مباهله، ثمر «إِنَّمَا يُرِيدُ الله»
مباهله، سند محکم حدیث کساست
علی «لِيُذهِبَ عَنكُم»، علی «يُطَهِّرَكُم»
علی به آیۀ تطهیر، غایت تقواست
علی دعای سریع الاجابه میخواند
دمی که ذکر لب او ندای یازهراست
علیست کفو بتول و علیست نفس رسول
علی به کل رسولان ولایتش اولاست
پیمبران خدا را اگر برادر خواند
خدا گواه که این از تواضع مولاست
ترابِ مَقدم او تاجِ عزت آدم
سحاب رحمت او سایۀ سر حوّاست
علی مدرّس ادریس در کتابت وحی
علی به کرسی تدریس، «عَلَّمَ الاَسما»ست
همین که کشتی نوح «اسْتَوَتْ عَلَى الجُودِیّ»
ندا رسید علی کشتی نجات شماست
زمان زمزمۀ لا اِلهَ اِلّا اَنت
علی اجابت یونس به ظلمت دریاست
علی تکلم طور و علی ترنم وحی
علی تجسم نور و علی یَد بیضاست
به ذکر او زکریا شده مسیحادم
نسیمی از نفحات حسین او یحیاست
چه آیه از «لَعَلِیٌّ حَكِيم» محکمتر؟
علی صریحترین آیۀ کتاب خداست
قیاس خلق خدا با علی، مَعَالفارق
که «لا يُقاسُ بِنا» از مناقب مولاست
گواه ما «أَ جَعَلتُم سِقَايَةَ الحَاج» است
مقام ساقی کوثر فراتر از اینهاست
چرا مقایسه؟ «لا يَستَوُونَ عِندَ الله»
که آیه آیۀ قرآن به فضل او گویاست
علیست سورۀ نصر و به عصر بیمانند
علیست سورۀ فتح و به دهر بیهمتاست
دمی که حیدر کرار، تیغ بردارد
فقط فرار در آن عرصه، چارۀ اعداست
زمان غرش «الله اکبر» حیدر
ملک به حیرت از آن حملههای رعدآساست
علی عذاب «أَعِدُّوا لَهُم» علیه عدو
علی به فرق ستم تیغ انتقام خداست
کنندۀ در خیبر، کشندۀ مرحب
که نام او رجز فتح مسجدالاقصیست
چه آیهها که مرادش فقط خلافت اوست
چه سورهها که گواه شرافت مولاست
ببین خلافت او را به سورۀ اعراف
دلیل محکم ما آیۀ «وَ واعَدنا»ست
علی خلیفه به حکم حدیث منزلت است
اگرچه منزلت او فراتر از موساست
علی به منزلۀ سر به پیکر طاهاست
علی به پیکرۀ وحی، روح ما یوحیست
امام اوست که در دورۀ حکومت هم
انیس با ضعفا و رفیق با فقراست
نوازشش به سر و روی غنچههای یتیم
شمیم روحفزا و نسیم عقدهگشاست
علی به پیرهن سادهای قناعت کرد
لباس خوبترش را برای قنبر خواست
::
خوشا کسی که ملبس به جامۀ تقواست
بدین لباس مقدس، به محضر مولاست
بیا به محضر مولا بخوان امینالله
که او امین خدا و امان خلق خداست
در آن حرم «اَرِنِی الطَّلعَةَ الرَّشیده» بخوان
ولی عصر، شب و روز زائر مولاست
بیا به ساحت قدسش به ذکر «مُولَعَةً
بِذِكرِکَ وَ دُعاَئِک» که او مجیب دعاست
«عَلی الأَطائِبِ مِن أَهلِ بَیت» ندبه کنید
اگر که خون رَوَد از چشم جن و انس، رواست
به «قُل اَعوذُ بِرَبِّ الفَلَق» بیا به نجف
حریم امن تو «مِن شَرِّ ما خَلَق» آنجاست
بیا و دل به دعای صباح او بسپار
علی زمان مناجات «سامِعُالنَّجوی»ست
صباح، وقت مناجات با امام زمان
صباح، فرصت تجدید عهد با مولاست
به هر «مَدَدتُ یَدِی» خواندهام علی مددی
همیشه و همهجا دیدهام به دست خداست
#سیدمحمدرضا_یعقوبی_آل
#امام_علی_علیهالسّلام
#مباهله
#قصیده