هدایت شده از الی الحبیب
🏷آقای مدّاح، آقای منبری، آقای هیئتی!
خواندن روضهی در و دیوار در این ایّام، واجب است؛
امّا کافی نیست...
باید بگویی چه شد که دشمن جرأت کرد،
چنین جسارتی به دختر پیامبر(ص) روا دارد؟!
باید بگویی که حضرت زهرا(س)،
چهل شب به همراه امیرالمؤمنین(ع) و حسنین(ع)،
در خانهی مهاجرین و انصار رفت و از آنها خواست که حق را بگویند!
تا به آنچه در روز غدیر دیده بودند عمل کنند؛
تا سکوتشان را بشکنند و با بیطرفی، دشمن را یاری نکنند...
امّا چه شد؟!
جز چهار پنج نفر،
بقیه پای کار نیامدند
و در لانههایشان خزیدند...
پس جرأت نانجیبها،
از بیجرأتی خواص بود،
از بیجرأتی کسانی بود که غدیر را دیدند،
اما سکوت کردند!
این چنین شد که زور لگد دشمن قوت گرفت
و دخت نبی را اینچنین بین در و دیوار... بگذریم!
آری گریه کن پای این روضهها،
امّا بدان که در این بزم،
جایی برای «بیطرفی» نیست...
✍دانیال بصیر
دانشجوی دکتری فِرَق تشیع
#فاطمیه
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
هدایت شده از الی الحبیب
#هنر_و_ادبیات
💠 لطافت طبع در روایت مرثیه
🔹از معیارهای بررسی شعر خوب، نوع نگرش (گسترۀ دید، زاویۀ دید، عمق نگاه) و نوع بیان شاعر در مواجهه با موضوع شعر است. اینکه شاعر:
ـ از کدام منظر و زاویه دید به موضوع نگاه میکند؟
ـ نگاه او گستره یا محدودیت دارد؟
ـ محدوده نگاه از کجا تا به کجاست؟
ـ با چه دقتی؟ آیا عمیق مینگرد یا سطحی؟
و در نهایت، دیدهها و شنیدههای خود را چگونه وصف میکند؟ جزئینگرانه یا به شیوه مرسوم، کلینگرانه و بیتأثیر؟
جزئینگاری در شعر حاصل جزئینگری، گستره نگاه و عمق نگرش شاعر است. همچنین، استفاده از نشانههای متنوع در زندگی خبر از ارتباط عمیق شاعر با پدیدههای هستی دارد. در این غزل، تمام موارد فوق قابل تحلیل و بررسی است.
🔸این شعر از نظر «موضوع و محتوا» و «شیوه بیان»، قابل تفکیک است:
▫️الف) موضوع و محتوا
شاعر در بخش اول در موضوع مدح به جزئینگاری مشاهدات خود میپردازد:
1️⃣ بخش آغازین: مدح؛ حضور حضرت زهرا(س) در عالم هستی که از زاویههای متعدد تحلیل میشود:
روشنیبخشی، زهره فلک بودن، شمس و قمر حقیقی بودن، نگاه آرامبخش، سیر دعای نیمهشب او و سبک زندگی ساده ایشان، از نمونههای این تنوع نگاه و جزئینگری است که به جزئینگاری و تنوع بیان منجر شده است.
تو زهرۀ فلَکی، رشک ماه و پروینی
که با تو چرخ به شمس و قمر نیاز نداشت
مسافری که نگاه تو بود بدرقهاش،
خدای را، به دعای سفر نیاز نداشت
دعای نیمهشبت سِیرِ آسمان میکرد
که این پرستوی عاشق به پر نیاز نداشت
بهشت روی زمین، خانۀ گِلین تو بود
که ناز فضّه خرید و به زر نیاز نداشت
2️⃣ بخش میانی: تأثیر اندوه حضرت، بر عالم هستی که اندکی حال و هوای مرثیه دارد، با محور بیان عاطفی.
این بخش نیز با همان نگرش مطرح شده است: تأثیر بر سبز شدن گل محبت، ارتباط معنوی ابر پاییزی با اشک حضرت یا با گل لاله:
حکایت دلِ تنگ تو را توان پرسید،
ز لالهای که به خونِ جگر نیاز نداشت
برای سبز شدن، گلبُن محبت و عشق
به اشک زمزم از این بیشتر نیاز نداشت
3️⃣ بخش پایانی: طرح گزارشهای شاعرانه از تاریخ با محوریت وصف، اعتراض و تعریض:
وجود پاک تو میسوخت از شرارۀ غم
دگر به شعلۀ قهر و شرر نیاز نداشت...
▫️ب) شیوه بیان
نکته قابل ذکر، استفاده بهنجار از تشبیه و ظرفیتهای آن است که در بیانی خالی از تکلف و با تکیه بر قانون ساده تشبیه (ادعای شباهت) در لایههای پنهانی شعر، فضاهایی شاعرانه و تصاویری بدیع خلق نموده است:
مدینه با تو به ماهی دگر، نیاز نداشت
به روشنایی صبح و سحر نیاز نداشت
تو زهرۀ فلَکی، رشک ماه و پروینی
که با تو چرخ به شمس و قمر نیاز نداشت
(استفاده همزمان از دو تشبیه ساده و برتر، در لایه درونی شعر)
دعای نیمهشبت سِیرِ آسمان میکرد
که این پرستوی عاشق به پر نیاز نداشت
(تشبیه اسنادی: دعای تو پرستوی عاشق بود)
و:
بهشت روی زمین، خانۀ گِلین تو بود
که ناز فضّه خرید و به زر نیاز نداشت
و کاربرد تشبیه بلیغ اضافی در این بیت:
وجود پاک تو میسوخت از «شرارۀ غم»
دگر به «شعلۀ قهر و شرر» نیاز نداشت
🔹نکته پایانی که نباید آن را نادیده انگاشت، روایت مرثیه همراه با طراوت خاص و لطافت طبع، به جای خشونت لفظی یا بصری است. شاعران وارسته و لطیفطبع، این نکته مهم را در نظر دارند که شعر، ترجمان عواطف شاعر است و در بیانی لطیف ارائه میشود؛ بهویژه اگر موضوع مراثی اهلبیت باشد.
اصولا بجز در عرصه حماسه - که حاصل غلیان عاطفی شاعر و گاه تصویر بازسازی شده از خشم شاعر است- زبان و بیان شعری نباید از طراوت و لطافت دور افتد و این مهم، در این شعر با وجود بیان تعریضی رعایت شده است؛ به عبارت دیگر با وجود محوریت موضوع مرثیه، شعر هرگز از بیان ذاتی و لطیف خود دور نشده است. مرور ابیاتی از این غزل که هریک حاوی مضامین مرثیه است و تداعیگر ابعاد مختلف آن، این حقیقت را اثبات میکند:
شعلهور شدن بیت وحی:
وجود پاک تو میسوخت از شرارۀ غم
دگر به شعلۀ قهر و شرر نیاز نداشت
اشکهای فاطمی:
گریستن ز تو آموخت ابر پاییزی
دگر به خواهش از چشم تر نیاز نداشت
برای سبز شدن گلبُن محبت و عشق
به اشک زمزم از این بیشتر نیاز نداشت
میان چشمۀ اشک تو عکس زینب بود
اگر شب تو به قرص قمر نیاز نداشت
و بیتی که برگی زرین از دفتر مراثی فاطمی است. در این بیت، دو تصویر همزمان از اندوه حضرت به تصویر کشیده شده است؛ با استفاده از لطیفترین و باطراوتترین شیوه! تصویری مینیاتوری و نرم چون حریر... مثل تابلوی «ذبح اسماعیل» که با وجود خشونت موضوع، در هالهای از طراوت هنر مینیاتور در نهایت ظرافت به تصویر کشیده شده است:
حریر دست تو مجروح بود از دستاس
به تازیانۀ بیدادگر نیاز نداشت
این همان جلوه حقیقی هنر مرثیهپردازی است که «آن» هنری یا شاعرانه نام گرفته و بنده طلعت آن باید بود.
📗 #آینه_بیغبار (دفتر سوم، ص۴۲)
✍🏻 به قلم استاد #سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
هدایت شده از شعر هیأت
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹طواف🔹
در حریم خانه ماندی اعتکاف این است این
سوی مسجد شعلهور رفتی، مصاف این است این
خطبۀ تو واژه واژه ذوالفقار دیگریست
جلوۀ آن تیغ پنهان در غلاف، این است این
از امام از کعبه گفتی، بستی احرام دگر
بیامان دور علی گشتی! طواف این است این
رو گرفتی پیش نابینا، حیا آن است آن
نیمهشب تابوت میخواهی، عفاف این است این
میرسد روزی که چشم آسمان روشن شود
بر مزارت کعبه میگوید مطاف این است این
📝 #سیدمحمدجواد_شرافت
🌐 shereheyat.ir/node/5384
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹شهر دلتنگی🔹
شهر یثرب شده چون غربت زندان مادر
شهر دلتنگی و تنهایی و هجران، مادر
همه از دین علی، یکسره مرتد شدهاند
شهر، خالی شده از قصۀ ایمان مادر
فتنۀ قوم یهود و تب اغوای همه
آه آه از قسم محکم شیطان، مادر
همۀ شهر یتیماند و فقیرند و اسیر
باز هم لطف کن ای سورۀ انسان، مادر
بی نبی، امت اسلام یتیم وحی است
هم فقیر است و اسیر است و پریشان، مادر
پتک سنگین شده این گریۀ تو بر سر شهر
چه خبرهاست در این گریۀ پنهان، مادر
به سپیدای سحر، ظلمت ما را بکشان
ای شب قدر خدا! نور بیفشان مادر
صف به صف خیل ملائک به تماشای قنوت
خانهمان مثل همیشه پُر مهمان مادر
تا که از برکت رزقت ببرد میکائیل
گوشهچشمی کن و دستاس بچرخان مادر
بغض تو، بغض نبی، بغض پدر در دلشان
آه از این چند نفر روی بگردان مادر
راز آن کوچه قرار است بماند پنهان
ولی از چشم حسن چهره مپوشان مادر
📝 #سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی
✅ @ShereHeyat
#آسیب_شناسی
#اختصاصی
🎙استاد سیدمهدی حسینی رکنآبادی
🔰 وظیفه اصلی ستایشگر
🔶 من وقتی در اوایل جوانی بودم یادم هست از حاج علی انسانی شنیدم که یک مداح وقتی میخواهد اجرا کند اول باید از خودش بپرسد که من مداح پشت تریبون چه وظیفه ای دارم؟
🔻این سؤال مهمی است مداح چه وظیفهای دارد؟ بعضی ها میگویند ما باید شعر بخوانیم و مداحی کنیم مردم را به گریه بیندازیم، بعضی ها میگویند باید اهلبیت (ع) را معرفی کنیم خود این کلمات هرکدام مسئولیت می آورد وقتی
به این سؤال فکر میکردیم به زنجیره ای از سؤالات دیگر می رسیدیم که خود حاج علی آقا مطرح کرد.
▪️۱) آقا چرا بخوانم؟ برای چه باید بخوانم؟
(هدف مداحی را در این سؤال به مافهماند).
▪️۲) برای که بخوانم؟ خود این سؤال نیز دو شاخه دارد؛ برای که بخوانم یعنی برای اهلبیت(ع) می خوانم یا برای هوای نفسانی ام؟ یا برای که میخوانم؟ یعنی برای خودم مشخص کنم که مخاطب من کیست؟
🔸اما پیرامون سؤال اول یعنی مبحث اخلاص بزرگان و علمای اخلاق حرف های زیادی به ما زدهاند باید از خودمان سؤال دیگری کنیم که چرا روی ما اثر نمی گذارد؟ یعنی واقعاً از خودمان سؤال کنیم چرا عدهای از مداحان به سراغ فضاهایی رفتند که اصلا ربطی به مداحی ندارد و به نوعی تجاری سازی مداحی است. شهرت سازی مداحی است.
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
#آسیب_شناسی
#اختصاصی
🎙استاد سیدمهدی حسینی رکنآبادی
🔰 وظیفه اصلی ستایشگر
🔶 من وقتی در اوایل جوانی بودم یادم هست از حاج علی انسانی شنیدم که یک مداح وقتی میخواهد اجرا کند اول باید از خودش بپرسد که من مداح پشت تریبون چه وظیفه ای دارم؟
🔻این سؤال مهمی است مداح چه وظیفهای دارد؟ بعضی ها میگویند ما باید شعر بخوانیم و مداحی کنیم مردم را به گریه بیندازیم، بعضی ها میگویند باید اهلبیت (ع) را معرفی کنیم خود این کلمات هرکدام مسئولیت می آورد وقتی
به این سؤال فکر میکردیم به زنجیره ای از سؤالات دیگر می رسیدیم که خود حاج علی آقا مطرح کرد.
▪️۱) آقا چرا بخوانم؟ برای چه باید بخوانم؟
(هدف مداحی را در این سؤال به مافهماند).
▪️۲) برای که بخوانم؟ خود این سؤال نیز دو شاخه دارد؛ برای که بخوانم یعنی برای اهلبیت(ع) می خوانم یا برای هوای نفسانی ام؟ یا برای که میخوانم؟ یعنی برای خودم مشخص کنم که مخاطب من کیست؟
🔸اما پیرامون سؤال اول یعنی مبحث اخلاص بزرگان و علمای اخلاق حرف های زیادی به ما زدهاند باید از خودمان سؤال دیگری کنیم که چرا روی ما اثر نمی گذارد؟ یعنی واقعاً از خودمان سؤال کنیم چرا عدهای از مداحان به سراغ فضاهایی رفتند که اصلا ربطی به مداحی ندارد و به نوعی تجاری سازی مداحی است. شهرت سازی مداحی است.
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
#شعرخوببههمهدیهدهیم
از شوق رسیدنت، کما فیالسابق
تقویم زمستان زدهام شد عاشق
گیسوی تو روی شال سبز افتادهاست،
یلدا وسط بهار؟ جلّ الخالق!
دوری تو را بهانه کردن خوب است
شکوه ز غم زمانه کردن خوب است
از دیده به جای اشک، خون میگریم
یلداست...انار دانه کردن خوب است
ای کاش به سمت ما دری بگشایی
دیوار کشیده دورمان، تنهایی
ای صبح امید ما زمستانیها!
یلدا چه قدَر صبر کند میآیی؟
#مسعود_یوسف_پور
#یلدا
#انتظار_فرج
هدایت شده از الی الحبیب
#هنر_و_ادبیات
💠 انواع نگرش در مدح اهلبیت (ع)
در بررسی مدح و شیوههای مدیحهپردازی در اشعار شاعران از گذشته تا امروز، میتوان به چهار نوع نگرش دست یافت.
1⃣ مدح ویژگیهای الهی ائمه معصومین؛ مثلاً «عصمتالله» یکی از صفات حضرت فاطمه زهرا(علیهاالسلام) است و مصراع «منم که عصمتاللَّه و به ساق عرش، زیورم» مدحی است در معرفی جنبه الهی یا تکوینی ائمه معصومین. بیان این نوع مدحها نشانگر تسلط محتوایی شاعر به شخصیت الهی اهلبیت است.
نمونهها:
حدیث قدسی«لولاک» معتبر سندیست
که هر چه کرد خدا خلق، از برای تو بود
#علی_انسانی
یا:
شنیدهای که نبی از ملال اوست ملول
شنیدهای که خدا با رضای اوست رضا
شنیدهای که برای شفاعت امت
رسول، فاطمه را میزند به حشر صدا
شنیدهای که اگر پا به حشر نگذارد
برات عفو به دستی نمیرسد فردا
#غلامرضا_سازگار
2⃣ معرفی و مدح رفتارهای انسانی و الگوبخش اهلبیت که قابلیت تکرار و تجربه آن در هر عصر و زمانی وجود دارد. در این نوع اشعار، ضمن روایت رفتار الگوبخش، شاعر به دنبال تحلیل رفتار و نهایتاً معرفتافزایی مخاطب است.
مثلاً اینکه حضرت زهرای مرضیه(علیهاالسلام) سه شب بیقوت و بینان زندگی کردند و به یتیم و فقیر و اسیر طعام بخشیدند. یا موضوع پیراهنبخشی حضرت در شب عروسی که به آیه شریفه قرآن کریم عمل فرمودند؛ «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون» یعنی لباس برتر و نوِ خودشان را برای اهدا به فقیر انتخاب کردند نه لباس کهنهای را. اشاره هنری و شاعرانه و حسی به این نمونه رفتارها -که در سیره ائمه اطهار نمونههای فراوانی سراغ داریم- بسیار به شعر شاعر عیار و ارزش میبخشد.
نمونهها:
چه مادری، که به تفسیر درس عاشورا
حریم مدرسه کربلاست دامن او
بمیرم آن همه احساس بیتعلق را
که بار پیرهنی را نمیکشد تن او
دمی که فاطمه تسبیح گریه بردارد
پیام میچکد از چلچراغ شیون او
#غلامرضا_شکوهی
و:
زهرا كه «اِنَّ اَكرَمَكُم» ترجمان اوست
در بندگی به قلّۀ تقوا رسیده است
#محمدجواد_غفورزاده
3⃣ مدحهای کلی که صبغۀ روشنگری و معرفتافزایی در آن کمرنگ یا بیرنگ است. در این نوع مدیحهها به رسم و سنت شاعران مدیحپرداز پیشین به ظواهر شخصیت اهلبیت توجه میشود:
فاطمه دارد رخی که ماه ندارد
ماه چو او حسن دلبخواه ندارد
و یا با دیگر شخصیتهای الهی و معنوی مقایسه و نهایتاً معرفی میشود بی آنکه رفتارشان جزئینگری و جزئینگاری شود:
عیسی بَرَد آرزوی بیماری
کاینجا به بهانۀ شفا آید
یا:
موساست عصا به کف شبانت
خورشید، گدای آستانت
این نوع ابیات، غرورآفرین اما خنثی است و مخاطب را در همان سطح معمولیِ آگاهی نسبی و سطحی نگه میدارد. همانگونه که ذکر شد، در این نمونه وصفها -که نوعی کلیگویی و مبهمسُرایی است- مخاطب بهره چندانی از معرفت بهدست نمیآورد.
4⃣ مدح ذوقی و استنباطی که بر پایه تحلیلهای ذوقی (شاعرانه همراه با حُسن تعلیل) و برداشتهای شخصی شاعر ارائه میشود که دو رویۀ سالم و ناسالم همراه با اغراقها یا حتی مبالغه و غلو است! تبیین، تفکیک و ارائه مدیحههای سالم و قابل دفاع، از اهداف مهمی است که در گزینش اشعار شاعران پیشکسوت در این مجموعه دنبال شده است. برخی نمونههای سالم این نمونه اشعار را در این مجموعه خواهید خواند.
بهشت روی زمين، خانۀ گِلين تو بود
که ناز فضّه خريد و به زر نياز نداشت
#محمدجواد_غفورزاده
📗 #آینه_بیغبار (دفتر اول، ص۳۶)
✍🏻 به قلم استاد #سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
هدایت شده از شعر هیأت
💠 بخشی از خطبۀ #حضرت_ام_کلثوم (علیهاالسلام) در کوفه
«یا اَهلَ الکوفَةِ!
سوئَةً لَکُم مالَکُم خَذَلتُم حُسَیناً وَ قَتَلتُموهُ وَ انتَهَبتُم اَموالَهُ
وَ وَرِثتُموهُ وَ سَبَبتُم نِسائَهُ وَ بَکَیتُموهُ فُتُّباً لَکُم وَ سُحقاً...»
تمام همهمهها غرق در سکوت شدند
صدای گریۀ او شهر را تکان میداد
میان قوم عرب یک نسبشناس نبود؟
شکوهِ خطبه، علی را فقط نشان میداد
نگاه کرد به تسبیح خواهرش زینب
که این حماسه به او قدرت بیان میداد
کلام دختر نهجالبلاغه نافذ بود
و درس مردی و غیرت به کوفیان میداد
خطاب کرد: «شما تا ابد دو رو بودید،
اگر خدا به شما عمر جاودان میداد
به پاس این همه مدّت که دم تکان دادید
خلیفه کاش همانقدر استخوان میداد
در این معامله، کوفی سفیه بود، سفیه!
که دین خویش نفهمیده رایگان میداد
نشستهاید سر سفرۀ حرام آنقدر
که نامههای شما نیز بوی نان میداد
و رودهای روان را بر آن کسی بستید
که اذن بارش باران به آسمان میداد
شما به نام محمّد چقدر میکشتید
خدا اگر به علی همچنان جوان میداد»
و کاش خطبۀ او تا همیشه جاری بود
و کاش گریه کمی بیشتر امان میداد
📝 #محمدمهدی_خانمحمدی
🌐 shereheyat.ir/node/191
✅ @ShereHeyat
از برجستهترین نکاتی که در عرصه شعر آموختهام، یکی این است که:
«اگر خواستی دنیایت، گستره و عمق یابد، با شاعر یا با فیلسوف همزبان باش».
چند سالی است با دکتر حامد طونی آشنا شدهام، که هم فلسفه خوانده و فیلسوف است و هم شاعر.
به نظرم «آنات»، مجموعه رباعیها او، مجموعهای از «آن»های شاعرانه است و خواندن این کتاب برای همه شاعرانی که به رباعی فکورانه میاندیشند، ضرورت دارد.
حضور در جلسه تکریم مجموعه شعر او، برای من افتخار است.
قرار است، درباره قالب رباعی چند نکته مهم را مطرح کنم، که مصادیق آن همه در شعر دکتر حامد طونی وجود دارد.
#سید_مهدی_حسینی_رکن_آبادی
#رباعی
هدایت شده از الهه سلطانی
✨
مردن چه معنی میدهد؟ ما زنده یادیم
در مرگباد دشمنان، ما زندهبادیم
خورشید و ترس از ابرهای تیره؟ هیهات!
در ظلمت شب آیههای بامدادیم
در مرگ ما شور و نشور زندگانیاست
بر روی خاک مرده، نقشی از معادیم
با شاخههای سبز فروردین شکفتیم
هرگز به هرزاندوه برگی دل ندادیم
مثل نسیمی دور مشتاقان بگردیم
در معرض خار و خسکها گردبادیم
در مکتب «کم من فئه» خیر کثیریم
چون غزه بسیاریم و در کرمان زیادیم
بستیم مثل لاله سربند شهادت
مثل شقایقهای عاشق، داغزادیم
راز شهادت را همه فهمیدهایم و
ما فاطمهزهرای سلطانینژادیم
| #الهه_سلطانی |
#حاج_قاسم
#شهدای_کرمان
↪️ @elahesoltani