#رباعی
#جهاد_تبیین
آن شوق تمام را چرا سوزاندند؟
تصویر خیام را چرا سوزاندند؟
این نخل ستایشگر سیصد ساله،
این پیرغلام را چرا سوزاندند؟
#عباس_همتی
پ. ن:
حریق عمدی نخل با قدمت ۳۰۰ ساله در محله کوشک (اردستان)
و اهانت به اعتقادات مردم،
موجب جریحهدارشدن دل عزاداران حسینی گردید.
#حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
#رباعی
🔹سفینة النجات🔹
ای تیر مرا به آرزویم برسان!
یعنی به برادر و عمویم برسان
حالا که پدر، تشنۀ لبیک من است
بیتاب، خودت را به گلویم برسان
لبیک به اوست آرزویم؛ لبیک!
میگویم با خون گلویم لبیک
تفسیر عظیم «یتلظّی عطشا»ست
لب باز نمودم که بگویم: «لبیک»
من نیز یکی از آن همه مردانت
قابل شده این جان، که شود قربانت؟
حالا که بلا دور سرت میگردد
بگذار علی شود بلاگردانت
باید که به روی دست، قرآن ببرم
شش آیه از آن سورۀ انسان ببرم
تا قرآن باز، روی نیزه نرود
باید که تو را نیز به میدان ببرم
ششماهۀ خود را که به میدان آورد
گفتند حسین، تیغ برّان آورد
سوگند به قرآن! که پی معجزه است...
این بار به جای تیغ، قرآن آورد!
غوغای عطش بود و فراتی میخواست
از خضر نجات، آب حیاتی میخواست
طوفان بلا ساحل امنی میجُست
این قوم، سفینة النجاتی میخواست
طفل است؟ نه! این کمال خود را دارد
در یاری تو، مجال خود را دارد
این نیست تلظی و رجزخواندن اوست!
این شیر، زبان حال خود را دارد
این گریه، نه! زخم بر تن احساس است!
طفل است و تلظی... رجزش هم خاص است!
با تیر سهشعبه گفت دشمن، این طفل
هم قاسم، هم اکبر، هم عباس است
میدید غریبی پدر را و... گریست
مادر را و سوز جگر را و... گریست
جز تیر، کسی حرف دلش را نشنید
بر حنجر او گذاشت سر را و گریست
هستی شما حرام شد ای مردم
آلوده به ننگ و نام شد ای مردم
«کیف یتلظی عطشا» یعنی که
حجت به شما تمام شد ای مردم!
شد گندم ری طعم هواخواهیشان
دیدی که چه بود اوج خداخواهیشان!
دیدی که چگونه اصغرم را کشتند
با نیت قربةً الی اللهیشان!
📝 #سیدمهدی_حسینی
🌐 shereheyat.ir/node/4147
✅ @ShereHeyat
لب وا کن و بگذار همه لال شوند
با مُهر شرافت تو ابطال شوند
با آنکه دلت شکسته اما نگذار
از رأیندادن تو خوشحال شوند
#ایمان_طرفه
#رباعی
#انتخابات
#من_رأی_میدهم
#جهاد_تبیین
دعوت و پویش
دنیا به جهنم! به جنان رأی بده
نمرود نه، به بت شکنان رأی بده
یک شاعر رأی اولی میگوید:
به کوری چشم دشمنان رأی بده
#رباعی
#انتخاب
#من_رای_میدهم
#جهاد_تبیین
دعوت و پویش
جوهر نه! جواز رد شدن از نیل است
انگشت نه! خار چشم اسرائیل است
از قدرت انتخاب ما میترسند
هر برگهی رأی، موشک سجیل است
#فائزه_امجدیان
#رباعی
#انتخاب
#من_رای_میدهم
#جهاد_تبیین
دعوت و پویش
در جبههٔ حق؛ مثلِ شهیدان باشیم
سردار سلیمانیِ ایران باشیم
امروز قسم به شهدا، نوبت ماست
با دادنِ رأی #مرد_میدان باشیم!
#مرضیه_عاطفی
#رباعی
#انتخابات
#من_رأی_میدهم
#جهاد_تبیین
دعوت و پویش
دریای وطن
یک برگهٔ رأی و یک قلم در دستم
چون قطره به دریای وطن پیوستم
با برگهٔ رأی خود به دنیا گفتم:
من آمدهام رأی دهم، پس هستم!
✍🏻 #مهدی_زارعی
#رباعی
#انتخابات
#ملی_میهنی
#من_رأی_میدهم
#جهاد_تبیین
دعوت و پویش
🇮🇷 @Shere_Enghelab
ای رود عجب طبع روانی داری
حامد طونی
بیرنگ از آسمان نشانی داری
بیواژه برای خود زبانی داری
حيرتزده غرق میشوم در شعرت
ای رود! عجب طبع روانی داری
::
آن تجربۀ بکر، تکانم میداد
هر لحظه طراوتی به جانم میداد
دیدم که درخت با هزاران انگشت
اینسو آنسو، تو را نشانم میداد
::
يك گوشۀ شهر، بیترنّم شدهام
زندانی های و هوی مردم شدهام
گلدستۀ مسجدی غریبم که دریغ
چندیست میان برجها گم شدهام
::
عارف بود و رسالۀ توحیدش
واعظ بود و بشارت و تهدیدش
از گمشدۀ خویش _خدا_ میگفتند
آنی که شهید آشکارا دیدش
::
بیخواب پی همنفسی میگردد
بیتاب پی دادرسی میگردد
انگار که هر شب آسمان، ماه به دست
تا صبح به دنبال کسی میگردد
#رباعی
#حامد_طونی
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب،فروردین 1403
به نقل از :
https://eitaa.com/ayateghamze
شب آمده با تمام تنهایی من
شب آمده هم کلام تنهایی من
شب آمده تنهایی تو نامش چیست؟
دلتنگی توست نام تنهایی من
::
دل آیه ی ناگاهی و ناآگاهی ست
دفترچه ی خاطرات خاطرخواهی ست
دل بی غم عشق، قصه ی بی هیجان
دل بی غم عشق برکه ی بی ماهی ست
::
دیری ست منِ خاک نشین پنهانم
در نه توی افلاک و زمین پنهانم
حتی خودم از خودم ندارم خبری
من راز که ام که اینچنین پنهانم؟
::
گشتم همه شهر را سراسر گشتم
گشتم همه عمر این در و آن در گشتم
یک نامه ی محرمانه از خویش به خویش
من آمدم و رساندم و برگشتم
#رباعی
#محمدمهدی_سیار
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب،فروردین 1403
به نقل از :
https://eitaa.com/ayateghamze
از برجستهترین نکاتی که در عرصه شعر آموختهام، یکی این است که:
«اگر خواستی دنیایت، گستره و عمق یابد، با شاعر یا با فیلسوف همزبان باش».
چند سالی است با دکتر حامد طونی آشنا شدهام، که هم فلسفه خوانده و فیلسوف است و هم شاعر.
به نظرم «آنات»، مجموعه رباعیها او، مجموعهای از «آن»های شاعرانه است و خواندن این کتاب برای همه شاعرانی که به رباعی فکورانه میاندیشند، ضرورت دارد.
حضور در جلسه تکریم مجموعه شعر او، برای من افتخار است.
قرار است، درباره قالب رباعی چند نکته مهم را مطرح کنم، که مصادیق آن همه در شعر دکتر حامد طونی وجود دارد.
#سید_مهدی_حسینی_رکن_آبادی
#رباعی
هدایت شده از قاف
این شب جمعه، بعد از جلسه هیئت،
یکی از طلبهها آمد سراغم و بعد از «سلام علیک» گرم، گفت:
با خودم گفتم، این پیر غلام کیست که در این تاریکی، لابلای جوانها ایستاده و دارد سینه میزند؟
حالا میبینم شما بودید؛ معلمم!
(البته به تعبیر خودش استادم!)
امان از این تعابیر و القاب...
عبارت «پیر غلام» دلم را لرزاند...
به بهانهای با او خداحافظی کردم و پناه بردم به گوشهای از هیئت.
بغضی که نمیتوانست جلوی جمع، تبدیل شود به اشک،
شد این رباعی:
افسوس که یک لحظه مریدت نشدم
یارت نشدم،«جون» و «سعید»ت نشدم
میمیرم از این خجالت آخر یک روز
من پیر شدم، ولی شهیدت نشدم ...
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
٢٢فروردین١۴٠۴
#تاریخ_شفاهی
#شعر_ولایی
#بداهه
#رباعی
تصویری از اشک و آه شد فریادم
در کرب و بلا مدینه آمد یادم
در یاری ِ از امام خود در گودال
چون مادر خویش، دست بیعت دادم
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
محرمالحرام ١۴٠٠
#حضرت_عبدالله_بن_حسن(ع)
#شعر_ولایی
#رباعی
#بیعت_با_امام