🌱🌸🌱🌸🌱
#رسم_رفاقت
🚫کسی رو جذب خودت نکن‼️
پس چیکارکنم⁉️
دست رفیقت رو بگیر
ببرش سمت خدا
حبّ خـــدا که تو دلش خونه کرد🏡
اون وقت،خود خدا کاری میکنه
که بشی محبوب دلها ❤️🌸
🌷مثل سردار سلیمانی✌️
💠از پیامبر اکرم (ص) پرسیدند: بهترین دوست کیست؟ فرمودند: کسی که دیدارش شما را به یاد خدا بیندازد و گفتارش به علم شما بیفزاید و کردارش یاد قیامت را در شما زنده کند.❤️
#متن_بازنویسی
🔷 ۲۹ خرداد سالروز شهادت یا رحلت دکتر شریعتی و صحبت های دقیق رهبر معظم انقلاب در خصوص ایشان (۱ از ۵)
🔹به نظر من شریعتی برخلاف آنچه که همگان تصور می کنند یک چهره همچنان مظلوم است و این به دلیل طرفداران و مخالفان اوست. یعنی از شگفتی های زمان و شاید از شگفتی های شریعتی این است که هم طرفداران و هم مخالفانش نوعی همدستی با هم کرده اند تا این انسان دردمند و پرشور را ناشناخته نگه دارند و این ظلمی به اوست.
🔹مخالفان او به اشتباهاتش تَمَسُک می کنند و این موجب می شود که نقاط مثبتی که در او بود را نبینند. بی گمان شریعتی اشتباهاتی داشت و من هرگز ادعا نمی کنم که این اشتباهات کوچک بود اما ادعا می کنم که در کنار آنچه که ما اشتباهات شریعتی می توانیم نام گذاریم، چهره شریعتی از برجستگی ها و زیبایی ها هم برخوردار بود. پس ظلم است اگر به خاطر اشتباهاتش، برجستگی هایش را نبینیم.
🔹من فراموش نمی کنم که در اوج مبارزات که می توان گفت مراحلِ پایانیِ قال و قیل های مربوط به شریعتی محسوب می شد، امام در ضمن یک صحبت بدون اینکه از کسی نام ببرند، اشاره ای کردند به وضع شریعتی و مخالفت هایی که در اطراف او هست. نوار این سخن همان وقت از نجف آمد و در فرونشاندنِ آتش اختلافات مؤثر بود.
🔹در آنجا امام بدون اینکه اسم شریعتی را بیاورند چیزی نزدیک به این مضمون بیان کرد که: «ما نباید کسی را بخاطر چهار تا اشتباه در کتاب هایش بکوبیم، این صحیح نیست.» این دقیقاً نشان می داد موضع درست را در مقابل هر شخصیتی و نه تنها شخصیت دکتر شریعتی. ممکن بود او اشتباهاتی بعضاً در مسائل اصولی و بنیانی تفکر اسلامی داشته باشد مثل توحید، یا نبوت و یا مسایل دیگر اما این نباید موجب می شد که ما شریعتی را با همین نقاط منفی فقط بشناسیم.
🔹در او محسنات فراوانی هم وجود داشت که البته مجال نیست که الان من این محسنات را بگویم، برای اینکه در دو مصاحبه دیگر درباره برجستگی های دکتر من مطالبی گفته ام، این درباره مخالفان. اما ظلم طرفداران شریعتی به او کمتر از ظلم مخالفانش نبود؛ بلکه حتی کوبنده تر و شدیدتر هم بود. طرفداران او به جای اینکه نقاط مثبت شریعتی را مطرح کنند و آنها را تبیین کنند، در مقابل مخالفان صف آرایی هایی کرده اند و در اظهاراتی که نسبت به شریعتی کردند سعی کردند او را یک موجود مطلق جلوه بدهند.
🔹سعی کردند حتی کوچکترین اشتباهات از او نپذیرند. یعنی سعی کردند هرگز اختلافی را که با روحانیون یا با متفکران بنیانی و فلسفی اسلام دارند در پوشش حمایت و دفاع از شریعتی بیان کنند. در حقیقت شریعتی را سنگری کردند برای کوبیدن روحانیت و یا کلاً متفکران اندیشه بنیانی و فلسفی اسلام. خود این منش و موضع گیری کافی است که عکس العمل ها را در مقابل شریعتی تندتر و شدیدتر کند و مخالفان او را در مخالفت حریص تر کند.
🔹بنابراین من امروز می بینم کسانی که به نام شریعتی و به عنوان دفاع از او درباره شریعتی حرف می زنند، کمک می کنند تا شریعتی را هرچه بیشتر منزوی کنند. متأسفانه به نامِ رساندن اندیشه های او یا به نامِ نشر آثار او یا به عنوان پیگیری خط و راهِ او، فجایعی در کشور صورت می گیرد. فراموش نکرده ایم که یک مشت قاتل و تروریست به نام «فرقان ها» خودشان را دنباله رو خط شریعتی می دانستند!
🔹آیا به راستی شریعتی کسی بود که طرفدار ترور شخصیتی مثل شهید مطهری باشد؟ او که خودش را همواره علاقه مند به مرحوم مطهری و بلکه مرید او معرفی می کرد. من خودم از او این مطلب را شنیده ام. در یک سطح دیگر، کسانی که امروز در جنبه های سیاسی و در مقابل یک قشری یا جریانی قرار گرفته اند، خودشان را به شریعتی منتسب می کنند از آن جمله هستند، بعضی از افراد خانواده شریعتی. اینها در حقیقت از نام و از عنوان و از آبروی قیمتی شریعتی دارند سوءاستفاده می کنند برای مقاصد سیاسی و این طرفداری و جانبداری است که یقیناً ضربه اش به شخصیت شریعتی کمتر از ضربه مخالفان شریعتی نیست.
🔹مخالفان را می شود با تبیین و توضیح روشن کرد. می شود با بیان برجستگی های شریعتی، آنها را متقاعد کرد و اگر در میان مخالفان معاندی وجود دارد او را منزوی کرد اما اینگونه موافقان را به هیچ وسیله ای نمی شود از جان شریعتی و از سر شریعتی دور کرد. بنابراین من معتقدم چهره شریعتی در میان این موافقان و این مخالفان چهره مظلومی است و اگر من بتوانم در این باره یک رفع ظلمی بکنم به مقتضای دوستی و برادری دیرینی که با او داشتم، حتماً ابایی ندارم.
🔸منبع: «مصاحبه با مجله سروش در تاریخ ۱۳۶۰/۳/۳۰، سایت تابناک، ۱۳۸۹/۳/۳۰، کدخبر: ۱۰۵۳۳۳»
🔷 ۲۹ خرداد سالروز شهادت یا رحلت دکتر شریعتی و صحبت های دقیق رهبر معظم انقلاب در خصوص ایشان (۲ از ۵)
🔹البته من تصدیق می کنم که بخشی از شخصیت شریعتی مبالغه آمیز و افسانه آمیز جلوه می کند درمیان قشری از مردم، اما متقابلاً بخش های ناشناخته ای از شخصیت شریعتی هم وجود دارد. شریعتی را ممکن است به عنوان یک فیلسوف، یک متفکر بزرگ، یک بنیانگذار جریان اندیشه مترقی اسلام، معرفی کنند. اینها همانطوری که اشاره کردید، افسانه آمیز و مبالغه آمیز است و چنین تغییراتی در خصوص دکتر شریعتی صدق نمی کند.
🔹اما متقابلاً شریعتی یک چهره پرسوز پیگیر برای حاکمیت اسلام بود، از جمله منادیانی بود که از طرح اسلام به صورت یک ذهنیت و غفلت از طرح اسلام به صورت یک ایدئولوژی و قاعده نظام اجتماع رنج می بُرد و کوشش می کرد تا اسلام را به عنوان یک تفکر زندگی ساز و یک نظام اجتماعی و یک ایدئولوژی راهگشای زندگی مطرح کند. این بُعد از شخصیت شریعتی آنچنان که باید و شاید شناخته نشده است و روی این بخش وجود او تکیه نمی شود.
🔹می بینید که اگر از یک بُعد از سوی قشری از مردم شریعتی چهره اش مبالغه آمیز جلوه می کند، باز بخش دیگری از شخصیت او و گوشه دیگری از چهره او حتی ناشناخته و تاریک باقی مانده است. بنابراین می توانم در پاسخ شما بگویم بله به صورت مشروط در مورد شریعتی هم این بیماری وجود داشته است اما نه به صورت کامل و قسمت هایی از شخصیت او آنچنان که باید هم حتی شناخته نشده است.
🔹البته شریعتی یک آغازگر بود، در این شک نباید کرد. او آغازگر طرح اسلام با زبان فرهنگ جدید نسل بود. قبل از او بسیاری بودند که اندیشه مترقی اسلام را آنچنان که او فهمیده بود فهمیده بودند. بودند کسانی اما هیچ کدام این موفقیت را پیدا نکردند که آنچه را فهمیده بودند در قالب واژه ها و تغییراتی که برای نسل امروز ما و یا بهتر بگویم نسل آن روزِ شریعتی مطرح کنند. موفق نشده بودند به زبان آنها این حقایق را بیان کنند. جوری که برای آنها قابل فهم باشد این مسائل را بگویند.
🔹شریعتی آغازگر طرح جدیدترین مسائل کشف شده اسلام مترقی بود به صورتی که برای آن نسل پاسخ دادن به سوال ها و روشن کردن نقاط مبهم و تاریک بود اما اینکه او را با سیدجمال الدین اسدآبادی یا با اقبال لاهوری مقایسه کنیم، نه. اگر کسی چنین مقایسه ای بکند ناشی از این است که اقبال لاهوری و سیدجمال را به درستی نشناخته است. اتفاقاً در یکی از جلسات یادبود مرحوم دکتر، شاید چهلم او بود، یکی از آقایان در مشهد سخنرانی کرد و او را حتی از سیدجمال و از کواکبی و از اقبال و اینها هم برتر هم خواند، بلکه با آنها غیرقابل مقایسه هم دانست.
🔹همان وقت هم این اعتراض در ذهن کسانی که شریعتی را به درستی می شناختند پدید آمد، زیرا تعریف از شریعتی به معنای این نیست که ما پیشروان اندیشه مترقی اسلام را تحقیر کنیم. سیدجمال کسی بود که برای اولین بار بازگشت به اسلام را مطرح کرد. کسی بود که مسأله حاکمیت را و خیزش و بعثت جدید اسلام را اولین بار در فضای عالم بوجود آورد.
🔹کاری که سیدجمال کرد سه جریان بوجود آورد در دنیا: یک جریان، جریان اندیشه مترقی در هند که بیشترین جریان های مترقی اسلام است. جریان دیگر، آن جریان اندیشه مترقی در مصر بود، که آن هم به وسیله سیدجمال به وجود آمد و شما می دانید جریان مترقی در مصر، منشأ پیدایش جنبش های عظیم آزادی خواهانه در آفریقا شد. نه فقط مصر را به سطحی از بینش نوین اسلام رساند، بلکه نهضت های مراکش و الجزایر، کلاً شمال آفریقا، ریزه خوار خوان حرکت سیدجمال بوده است. یک چنین حرکت عظیمی را سیدجمال در مصر به وجود آورد و کلاً خاورمیانه و جریان سوم، جریان روشنفکری در ایران بود.
🔹این سه جریان فکری اسلامی را سیدجمال در سطح جهان اسلام به وجود آورد. او مطرح کننده، به وجود آورنده و آغازگر بازگشت به حاکمیت اسلام و نظام اسلام است. این را نمی شود دست کم گرفت و سیدجمال را نمی شود با کس دیگری مقایسه کرد. در عالم مبارزات سیاسی، او اولین کسی است که سلطه استعماری را برای مردم مسلمان آن زمان معنا کرد. قبل از سیدجمال چیزی به نام سلطه استعماری برای مردم مسلمان حتی شناخته شده نبود. او کسی بود که در ایران، در مصر، در ترکیه، در هند، در اروپا کلاً در خاورمیانه در آسیا و در آفریقا سلطه سیاسی مغرب زمین را مطرح کرد و معنا کرد و مردم را به این فکر انداخت که چنین واقعیتی وجود دارد و شما می دانید آن زمان، آغاز عمر استعمار بود چون استعمار در اول نشرش در این منطقه اصلاً شناخته شده نبود و سیدجمال اولین کسی بود که آن را شناساند. مبارزات سیاسی سیدجمال چیزی است که قابل مقایسه با هیچ یک از مبارزات سیاسی افرادی که حول و حوش کار سیدجمال حرکت کردند نیست.
🔸منبع: «مصاحبه با مجله سروش در تاریخ ۱۳۶۰/۳/۳۰، سایت تابناک، ۱۳۸۹/۳/۳۰، کدخبر: ۱۰۵۳۳۳»
🔷 ۲۹ خرداد سالروز شهادت یا رحلت دکتر شریعتی و صحبت های دقیق رهبر معظم انقلاب در خصوص ایشان (۳ از ۵)
🔹البته در زمان کنونی، جنبش امام خمینی از نظر ما با اینکه دنباله حرکت سیدجمال است اما به مراتب جُست بالاتری از حرکت او دارد. در این تردیدی نیست. اما حرکت فکری و روشنفکری و سیاسی تبلیغی دکتر شریعتی را به هیچ وجه نمی توان حتی مقایسه کرد با حرکت سیدجمال. و اما اقبال لاهوری، اقبال نیز آغازگر دو جریان بود. یک جریان، جریان رهایی از فرهنگ غربی و بازگشت به فرهنگ خودی اسلامی و بهتر بگویم، فرهنگ خود شرقی و این همان چیزی است که بعدها به صورت تعابیری از قبیل غرب زدگی و امثال آن در ایران مطرح شده است.
🔹شما می دانید آن چیزی که دکتر شریعتی به صورت بازگشت به خویشتن مطرح می کند، که این یکی از عمده ترین مسائلی است که او می گوید، این است که در سال ۱۹۳۰ به وسیله اقبال در هندوستان مطرح شد، یعنی کتاب های اقبال، شعرهای فارسی اقبال که همه اش مربوط به بازگشت به خود اسلامی و منِ اسلامی و منِ شرقی، این را در ضمن هزارها بیت شعر، اقبال لاهوری در مثلاً چهل سال قبل از اینکه دکتر شریعتی امثال این را بیان کنند، بیان کرده و یک ملتی را با این شعرها به وجود آورده و آن ملت پاکستان است، یعنی یک منطقه جغرافیایی به وجود آورده است. این یک کار بوده که اقبال آغازگر او بود، و این کار بسیار عظیمی است.
🔹کار دوم اقبال همین مساّله ایجاد یک قطعه جغرافیایی به نام اسلام است و یک ملت به نام اسلام و تشکیل دولت پاکستان است. اول کسی که مسأله کشوری به نام پاکستان و ملتی در میان شبه قاره به نام ملت مسلمان را مطرح کرد اقبال بود. من به وضعیت کنونی پاکستان و سرنوشتی که بعد از اقبال، یعنی بعد از رهبران و بنیانگذاران پاکستان کلاً بوجود آمد کاری ندارم، به جذب شدنش به استعمار و وابستگی های استعماریش کاری ندارم، اما به مجاهدات اقبال و فلسفه و بیان اقبال در این مورد کار دارم. این یک حرکت جدید بود. یعنی او ثابت کرد که مسلمان ها به معنای واقعی واژه ملت، یک ملت هستند در شبه قاره که این مسأله را می توانید در بیانات اقبال، مکاتبات اقبال، که من یک بخش از آنها را در این کتاب مسلمانان در نهضت آزادی هند آورده ام، ملاحظه کنید اقبال آغازگر یک چنین اندیشه ای بود. این را نباید دست کم گرفت.
🔹البته دکتر شریعتی را ما هیچ وقت کوچک نمی شماریم اما نمی توانیم دکتر را مقایسه کنیم با اینگونه شخصیت ها و به همین دلیل هم بود که دکتر خودش را «کوچه کبدال» اینها می دانست. مرید واقعی و شاگردِ از دورِ اقبال می دانست و شما نگاه کنید سخنرانی های دکتر درمورد اقبال که چند سخنرانی بود که یک جا چاپ شده است به نام «اقبال» و ببینید چطوری عاشقانه و مریدانه درباره اقبال حرف می زند. کسی که از زبان دکتر آن حرف ها را می شنود، برایش روشن می شود که اینگونه مقایسه ها درست نیست.
🔹درباره رابطه عاطفی و فکری شریعتی با روحانیت و روحانیون نظرات گوناگون و متفاوت و بعضاً مغرضانه ای عرضه شده است. این از آن بخش های ناشناخته چهره و شخصیت دکتر است که قبلاً اشاره کردم. بعضی از نقطه نظرها و گوشه های شخصیت او ناشناخته است و این یکی از آنهاست. در سال ۱۳۴۹ در مشهد، در یک مجمعی از طلاب و فضلای مشهد، من درس تفسیر می گفتم در این درس تفسیر یک روز راجع به روحانیت صحبت کردم و نظراتی را که درم ورد بازسازی روحانیت یعنی جامعه روحانیت وجود داشت به صورت فرض و احتمال مطرح کردم، گفتم چهار نظر وجود دارد.
🔹یک: حذف روحانیت به کلی، یعنی اینکه اصلاً روحانیتی نمی خواهیم. دو: قبول روحانیت به همین شکلی که هست با همین نظام و سازمان کنونی قبولش کنیم و هیچ اصلاحی را در آن ندانیم. سه: تبدیلِ به کلی، یعنی اینها و روحانیت کنونی را برداریم یک روحانیت جدید بیاوریم و بجای این روحانیت، با شرایط لازم و مقرری که برایش می پسندیم روحانیت جدید بنیانگذاری کنیم. و چهار: اصلاً همان چیزی که هست، بحث کردم روی مسأله و صحبت کردم. البته طبیعی است که من آن سه نظر اول را رد می کردم و با ارایه دلیل و به نظر چهارم معتقد بودم.
🔹همان اوقاتی بود که تازه زمزمه هایی علیه دکتر شریعتی بلند شده بود و گفته می شد که دکتر شریعتی راجع به افکار شریعت کم عقیده است یا بی عقیده است یا نسبت به روحانیت علاقه ای ندارد و از این قبیل تعبیرات. جلسه ای داشتیم همان روزها با دکتر شریعتی من برای او نقل کردم که من در جلسه درسمان این مطلب را بیان می کردم، با علاقه فراوانی گوش می داد. من برایش گفتم. گفتم بله، یکی اینکه نفی روحانیت به کلی، که گفت این غلط است.
🔸منبع: «مصاحبه با مجله سروش در تاریخ ۱۳۶۰/۳/۳۰، سایت تابناک، ۱۳۸۹/۳/۳۰، کدخبر: ۱۰۵۳۳۳»
🔷 ۲۹ خرداد سالروز شهادت یا رحلت دکتر شریعتی و صحبت های دقیق رهبر معظم انقلاب در خصوص ایشان (۴ از ۵)
🔹دوم اثبات همین روحانیت موجود به کلی، که هیچ تغییری در او وارد نکنیم. گفت: این هم که غلط است. سوم اینکه تبدیل کنیم روحانیت را باز به کلی، یعنی این روحانیت را کلاً برداریم و یک روحانیت دیگر جای او بگذاریم، با شرایط لازم. تا این قسمت سوم را گفتم، شریعتی ناگهان گفت: اوه، اوه، این از همه بدتر است! توجه می کنید؟ گفت این از همه بدتر است! از همه خطرناکتر است، این از همه استعماری تر است و رسیدیم به نظر چهارم که آن اصلاح روحانیت موجود بود، گفت بله، این نظر خوبی است.
🔹شریعتی برخلاف آنچه گفته می شود درباره او و هنوز هم عده ای خیال می کنند، نه فقط ضد روحانی نبود بلکه عمیقاً مومن و معتقد به رسالت روحانیت بود، او می گفت که روحانیت یک ضرورت است، یک نهاد اصیل و عمیق و غیرقابل خدشه است، و اگر کسی با روحانیت مخالفت بکند یقیناً از یک آبشخور استعماری تغذیه می شود، این ها اعتقادات او بود در این هیچ شک نکنید این از چیزهایی بود که جز معارف قطعی شریعتی بود اما در مورد روحانیت، او تصورش این بود که روحانیون به رسالتی که روحانیت بر دوش دارد به طور کامل عمل نمی کنند.
🔹در اینجا هم یک خاطره ای نقل می کنم برای شما در سال ۴۷ یعنی سال آخر عمر جلال آل احمد. مرحوم جلال آمد مشهد، یک جلسه مشترکی داشتیم، من، جلال، مرحوم شریعتی و عده ای از دوستان مشهدی ما هم بودند. بحث درباره روحانیون شد، به مناسبت حضور من در جلسه شاید هر کسی یک چیزی می گفت. شریعتی یک مقداری انتقاد کرد. جلال به شریعتی گفت شما چرا از حوزه علمیه اینقدر انتقاد می کنی؟ بیا از روشنفکران خودمان انتقاد کن! و مرحوم جلال یکی دو سه جمله درباره انتقاد و تعرض به روشنفکران گفت، مرحوم دکتر شریعتی پاسخی داد که از آن پاسخ هم می شود درست نقطه نظر او را نسبت به روحانیت و روحانیون فهمید.
🔹او گفت علت اینکه من از روحانیت انتقاد می کنم، از حوزه علمیه انتقاد می کنم این است که ما از حوزه علمیه انتظار و توقع داریم، از روشنفکر جماعت هیچ توقعی نداریم، نهادی که ولادتش در آغوش فرهنگ غربی بوده، این چیزی نیست که ما در او انتظار داشته باشیم اما روحانیت یک نهاد اصیلی هست و ما از روحانیت زیاد انتظار داریم و چون آن انتظارات عمل نمی شود به همین دلیل است که انتقاد می کنم.
🔹او معتقد بود که روحانیون به آن رسالت به طور کامل عمل نمی کنند. بر این اعتقاد بود تا سال حدود ۵۱ و نزدیک ۵۲، از آن سال در اثر تماس هایی که دکتر با چهره هایی از روحانیت به خصوص روحانیون جوان گرفت، کلاً عقیده اش عوض شد. یعنی ایشان در سال ۵۴ و ۵۵ معتقد بود که اکثریت روحانیت به آن رسالت عمل می کنند و لذا در این اواخر عمر دکتر شریعتی نه فقط معتقد به روحانیت، بلکه معتقد به روحانیون نیز بود و معتقد بود که اکثریت روحانیت در خط عمل به همان رسالتی هستند که بر دوش روحانیت واقعا ًهست.
🔹البته با روحانیونی که می فهمید که در آن خط نیستند با آنها خوب نبود و شخصاً به امام خمینی بسیار علاقمند و ارادتمند بود. شریعتی نه مِلکِ طلق لیبرال هاست و نه قطب و محور چپ ها و شبه چپ ها اما درمورد چپی ها باید بگویم صریحاً و قاطعاً شریعتی جزو شدیدترین و قاطع ترین عناصر ضد چپ و ضد مارکسیسم بود.
🔹آن روزی که مجاهدین تغییر ایدئولوژی دادند و کتاب مواضع ایدئولوژیک تازه شان چاپ شد و در اختیار این و آن قرار گرفت، که هم من دیده بودم و هم مرحوم دکتر جلسه ای داشتیم در مشهد یک نفری از مواضع جدید مجاهدین که مارکسیستی بود دفاع می کرد. شریعتی آن شخص را چنان کوبید در آن جلسه ای که برای من حتی تعجب آور بوده که شریعتی اینقدر ضد چپ است و شما آثارش را بخوانید، مقابله و مخالفت او را با اندیشه چپ و مارکسیستی و اصول تعلیمات مارکسیستی به روشنی در می یابید. بنابراین هرکس و هر چپ گرایی (اگرچه زیر نام اسلام) اگر امروز شریعتی را از خودش بداند یقیناً گزافه ای بیش نگفته است. همچنین مجاهدی که امروز شریعتی را از خودش بداند یقیناً گزافه ای بیش نگفته است. اینها در سال ۵۱ و ۵۲ جزو سخت ترین مخالفین شریعتی بودند. خوب امروز چطور می توانند شریعتی را قطب خودشان بدانند؟
🔸منبع: «مصاحبه با مجله سروش در تاریخ ۱۳۶۰/۳/۳۰، سایت تابناک، ۱۳۸۹/۳/۳۰، کدخبر: ۱۰۵۳۳۳»
🔷 ۲۹ خرداد سالروز شهادت یا رحلت دکتر شریعتی و صحبت های دقیق رهبر معظم انقلاب در خصوص ایشان (۵ از ۵)
🔹اما لیبرال ها، البته عده ای از عناصر وابسته به نهضت آزادی یا عناصر سیاسی میانه، که خیلی اهل خطرکردن و در مبارزات جدی وارد شدن، نبودند، اینها به خاطر امکاناتی که داشتند خانه ای داشتند، باغ بیرون شهری داشتند ،تشکیلاتی داشتند و شریعتی را دعوت می کردند و عده ای را هم با او دعوت می کردند. ایشان هم در اوقاتی که سخنرانی نداشت در منزل اینها و با استفاده از امکانات اینها برای ۵۰ نفر، ۱۰۰ نفر، کمتر یا بیشتر جلسه داشت و صحبت می کرد. این ارتباطات را شریعتی با این لیبرال ها داشت.
🔹البته بیشتر امکانات را بعضی از بازاریان وابسته به این جریان سیاسی به اصطلاح لیبرال فراهم می کردند و بهره برداری های جمعی و سیاسی و فکری را خود آن سیاسی های لیبرال انجام می دادند. حقیقت این است که شریعتی وابسته به اینها به هیچ وجه نبود. امروز هم اگر بود با آنها میانه ای نداشت بلکه فقط از امکاناتی که در اختیار آنها بود استفاده می کرد. امروز هر گروهی این امکان را دارد که بگوید یار شریعتی من بودم، هم فکر شریعتی بودم، شریعتی مال من بود. اما خُب باید دید چقدر این حرف قابل قبول است. نه مارکسیست ها و نه گروه دیگر هیچ کدام با شریعتی حتی هم خونی فکری و رابطه خویشاوندی فکری هم نداشتند.
🔹من شریعتی را به صورت یک مرحله می توانم قبول کنم. به این معنا که، همینطور که قبلاً گفتم او کسی بود که اندیشه های مطرح شده در جامعه را با زبان درستی با یک سلطه ویژه ای بر فرهنگ رایج آن نسل می توانست بیان کند. به این معنا که خود او هیچ ابتکاری نداشت، به هیچ وجه قبول ندارم بلکه خود خود او ابتکارهای زیادی داشت. مسائل جدیدی داشت اما به معنای درست کلمه شریعتی یک مرحله بود، مرحله بعدی این است که بیاییم آن مسائلی را که شریعتی با استفاده از آشنایی های خودش با فرهنگ اسلام فهمیده بود و ارایه داده بود با اصول اساسی فلسفی مکتب اسلام بیامیزیم و منطبق کنیم.
🔹آنچه که به دست خواهد آمد به نظر من مرحله جدیدی است که می تواند برای نسل ما مفید باشد، به تعبیر بهتر بیاییم شریعتی را با مطهری بیامیزیم. شریعتی را در کنار مطهری مطالعه کنیم. ترکیبی از زیبایی های شریعتی با بتون آرمه اندیشه اسلامی مطهری به وجود بیاوریم آن بنظر من همان مرحله نوینی است که نسل ما به آن نیاز دارد.
🔸منبع: «مصاحبه با مجله سروش در تاریخ ۱۳۶۰/۳/۳۰، سایت تابناک، ۱۳۸۹/۳/۳۰، کدخبر: ۱۰۵۳۳۳»
🔴 اطلاعیه دفتر مقام معظم رهبری درباره برخی نقل قولهای غیر مستند از رهبر انقلاب و مسئولان دفتر ایشان. نقل قولهای غیر مستند و یا برداشتهای شخصی فاقد اعتبار است
متن اطلاعیه دفتر مقام معظم رهبری به این شرح است:
🔹در روزهای اخیر مشاهده شده است که برخی از نامزدهای محترم انتخابات ریاست جمهوری و یا اعضای ستاد و افراد منتسب به آنها در اظهارنظرها و موضع گیریها، نقل قول هایی ناقص و یا نادرست از رهبر انقلاب اسلامی و یا مسئولان دفتر معظم له بیان کرده اند.اعلام میدارد هرگونه نقل قولِ غیرمستند به اسناد موجود و مکتوب از بیانات و اظهار نظرهای رهبر معظم انقلاب اسلامی و اکتفا به برداشت های شخصی و دریافتهای شفاهی از بیانات ایشان و یا مسئولان دفتر معظم له فاقد اعتبار و استناد است. انتظار میرود همگان نسبت به این موضوع توجه لازم را داشته باشند و از تکرار آن پرهیز شود.
دفتر مقام معظم رهبر ی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 راه رسیدن به خدا فقط یک قدمه!
🎙 آیت الله #یعقوبی_قائنی
D1737881T18284452(Web)-mc.mp3
8.32M
🎧 اعیاد بزرگ، زمان تجدید عهد با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
🎙️حجت الاسلام #میرباقری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پربازدیدترین ویدیو فضای مجازی
دیدن این ویدیو تو این روزها اجباری هست
#به_کارنامه_رای_میدهیم
AUD-20210728-WA0021.
9.08M
🕊🕊🕊
دعـــــــــای فـــــــــــرج
اِلهی عَظُمَ الْبَلآءُ وَبَرِحَ الْخَفآءُ وَانْکَشَفَ الْغِطآءُ وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّمآءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.
💚💚💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد.
🍃🌹شهید حاج قاسم سلیمانی
🍃🌹عید غدیر، عید بیعت با ولایت بر شما مبارک🌹🌹🌹
#عید_غدیر
#لبیک_یا_خامنه_ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_کربلا🥺❤️
صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚
🍃رو به شش گوشهترین
قبلهی عالم
هر صبح بردن نام
حسیـــن بن علی میچسبد:
چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست
اَبــاعَبـــــدالله...
هرکسی داد سَلامی به تو
و اَشکَش ریخت ،،،
او نَظـَرکَــردهی زَهــراست...
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
وعَلی العباس الحسُیْن...
ارباب بيکفن ســــــــلام...
#صبحم_بنامتان_اربابم
📌چرا واژه صالح مقبول را بر سر زبانهای ما گذاشتند؟!
مردودشدن منطق غلط احزاب قدرت طلب سیاسی مبنی بر ترجيح "صالح مقبول" بر "انتخاب اصلح" در پاسخ مهم امام خامنه ای به يك استفتاء از معظم له
استفتاء👇
مقام معظم رهبري شركت در انتخابات را واجب دانستند، انتخابات اصلح را هم واجب دانستند، در بحث انتخاب اصلح شروط ديگري هم هست؟ بعضي مي گويند در انتخاب اصلح، مقبول جامعه هم مطرح است، آيا انتخاب اصلح قيدي دارد يا خود انتخاب اصلح از ديد فرد مهم است، ولو اينكه هيچ كس به آن رأي ندهد؟
پاسخ آقا:
مقبول جامعه بودن يا نبودن از همان رأي مردم مشخص مي شود كه آيا مقبول هست يا خير. شهرت افراد دليل اصلح بودن ايشان نمي شود، ممكن است كسي مشهور باشد ولي اصلح نباشد، يا يك كسي مشهور نباشد ولي اصلح باشد. سعي كنيد به #اصلح رأي بدهيد ولو آنكه آن فرد، شهرتي بين مردم نداشته باشد.
#💎فضایل مولایمان را به همه بگوییم
darvish_javidan_esme_azam 128 (1).mp3
3.02M
یاعلییییی
یاعلی مدد اسم اعظم
رمزهستی و راز عالم
یاعلی مددهو علی مدد
🔷 دلنوشته شهید عارف دکتر مصطفی چمران در غم فراقِ دکتر شریعتی
♦️دکتر چمران در این نامه، از تأثیری که شریعتی بر روح و جهانبینی و شخصیت وی گذاشته میگوید و مروری میکند بر بعضی از کتب شریعتی که در این بین کتاب «کویر» را از محبوبترین کتاب هایش میداند.
🔹ای علی! همیشه فکر میکردم که تو بر مرگ من مرثیه خواهی گفت و چقدر متأثرم که اکنون من بر تو مرثیه میخوانم! ای علی! من آمدهام که بر حال زار خود گریه کنم؛ زیرا تو بزرگتر از آنی که به گریه و لابه ما احتیاج داشته باشی! خوش داشتم که وجود غمآلود خود را به سرپنجه هنرمند تو بسپارم، و تو نیِ وجودم را با هنرمندی خود بنوازی و از لابلای زیر و بم تار و پود وجودم، سرود عشق و آوای تنهایی و آواز بیابان و موسیقی آسمان بشنوی.
🔹ای علی! تو را وقتی شناختم که کویر تو را شکافتم و در اعماق قلبت و روحت شنا کردم و احساسات خفته و ناگفته خود را در آن یافتم. قبل از آن، خود را تنها میدیدم و حتی از احساسات و افکار خود خجل بودم و گاهگاهی از غیرطبیعی بودن خود شرم میکردم؛ اما هنگامی که با تو آشنا شدم، در دوری دور از تنهایی به درآمدم و با تو همراز و همنشین شدم.
🔹ای علی! تو مرا به خویشتن آشنا کردی. من از خود بیگانه بودم. همه ابعاد روحی و معنوی خود را نمیدانستم. تو دریچهای به سوی من باز کردی و مرا به دیدار این بوستان شورانگیز بردی و زشتیها و زیباییهای آن را به من نشان دادی.
🔹ای علی! شاید تعجب کنی اگر بگویم که همین هفته گذشته که به محور جنگ «بنت جبیل» رفته بودم و چند روزی را در سنگرهای متقدّم «تل مسعود» در میان جنگندگان «اَمَل» گذراندم، فقط یک کتاب با خودم بردم و آن «کویر» تو بود؛ کویر که یک عالم معنا و غنا داشت و مرا به آسمانها میبرد و اَزَلیّت و اَبدیّت را متصل میکرد؛ کویری که در آن ندای عدم را میشنیدم، از فشار وجود میآرمیدم، به ملکوت آسمانها پرواز میکردم و در دنیای تنهایی به درجه وحدت میرسیدم؛ کویری که گوهر وجود مرا، لخت و عریان، در برابر آفتاب سوزان حقیقت قرار داده، میگداخت و همه ناخالصیها را دود و خاکستر میکرد و مرا در قربانگاه عشق، فدای پروردگار عالم مینمود.
🔹ای علی! همراه تو به کویر میروم؛ کویر تنهایی، زیر آتش سوزان عشق، در طوفانهای سهمگین تاریخ که امواج ظلم و ستم، در دریای بیانتهای محرومیت و شکنجه، بر پیکر کشتی شکسته حیات وجود ما میتازد.
🔹ای علی! همراه تو به حج میروم؛ در میان شور و شوق، در مقابل ابّهت و جلال، محو میشوم؛ اندامم میلرزد و خدا را از دریچه چشم تو میبینم و همراه روح بلند تو به پرواز در میآیم و با خدا به درجه وحدت میرسم. ای علی! همراه تو به قلب تاریخ فرو میروم، راه و رسم عشقبازی را میآموزم و به علیِ بزرگ آنقدر عشق میورزم که از سر تا به پا میسوزم.
🔹ای علی! همراه تو به دیدار اتاق کوچک فاطمه میروم؛ اتاقی که با همه کوچکیاش، از دنیا و همه تاریخ بزرگتر است؛ اتاقی که یک در به مسجدالنبی دارد و پیغمبر بزرگ، آن را با نبوّت خود مبارک کرده است. اتاق کوچکی که علی(ع)، فاطمه(س)، زینب(س)، حسن(ع) و حسین(ع) را یکجا در خود جمع نموده است؛ اتاق کوچکی که مظهر عشق، فداکاری، ایمان، استقامت و شهادت است.
🔹ای علی! تو «ابوذر غفاری» را به من شناساندی، مبارزات بیامانش را علیه ظلم و ستم نشان دادی؛ شجاعت، صراحت، پاکی و ایمانش را نمودی و این پیرمرد آهنیناراده را چه زیبا تصویر کردی؛ وقتی که استخوانپارهای را به دست گرفته، بر فرق «ابن کعب» میکوبد و خون به راه میاندازد! من فریاد ضجهآسای ابوذر را از حلقوم تو میشنوم و در برق چشمانت خشم او را میبینم. در سوز و گداز تو، بیابان سوزان رَبَذه را مییابم که ابوذر قهرمان، بر شنهای داغ افتاده، در تنهایی و فقر جان میدهد.
🔹ای علی! تو در دنیای معاصر، با شیطانها و طاغوتها به جنگ پرداختی، با زر و زور و تزویر درافتادی؛ با تکفیر روحانینمایان، با دشمنی غربزدگان، با تحریف تاریخ، با خدعه علم، با جادوگری هنر روبهرو شدی، همه آنها علیه تو به جنگ پرداختند؛ اما تو با معجزه حق و ایمان و روح، بر آنها چیره شدی، با تکیه به ایمان به خدا و صبر و تحمل دریا و ایستادگی کوه و برّندگی شهادت، به مبارزه خداوندان «زر و زور و تزویر» برخاستی و همه را به زانو در آوردی.
🔹ای علی! دینداران متعصّب و جاهل، تو را به حربه تکفیر کوفتند و از هیچ دشمنی و تهمت فروگذار نکردند و غربزدگان نیز که خود را به دروغ، «روشنفکر» مینامیدند، تو را به تهمت ارتجاع کوبیدند و اهانتها کردند. رژیم شاه نیز که نمیتوانست وجود تو را تحمّل کند و روشنگری تو را مخالف مصالح خود میدید، تو را به زنجیر کشید و بالاخره... «شهید» کرد.
🔸منبع: «خبرگذاری تسنیم، ۱۳۹۶/۳/۳۰»
💢 غدیر، روز هماهنگی زینت ظاهر با باطن
🔹 زینت و پیراستگی، یکی از صفات مؤمنان است که در اسلام، اجر و پاداش بسیاری دارد.
🔹 امام صادق علیه السلام فرمود: مَعَاشِرَ الشِّيعَةِ كُونُوا لَنَا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَيْنَا شَيْناً ؛[1] اى گروه شيعه! مایه زينت ما باشيد و مایه زشتى ما نباشيد . این زینت و آراستگی در دو بخش ظاهری و باطنی خلاصه می شود.
🔸آراستگی ظاهری
🔹آراستگی در ظاهر، به رعایت کردن آداب در ظاهر است وهر انسانی را موظف به رعایت نظافت عمومی از جمله؛ رسیدگی به بدن، موی سر و نوع پوشش می کند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله این آراستگی و نظافت ظاهری را بخشی از ایمان می داند.[2]
🔸آراستگی باطنی
🔹قرآن کریم، ایمان را آراستگی در باطن دانسته و آن را زینت قلب معرفی کرده است: وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في قُلُوبِكُم ؛[3] ولی خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دل هایتان زینت بخشیده است .
🔹امام محمدباقر علیه السلام فرمود: مراد از ایمان در آیه فوق،محبت امیرالمؤمنین علیه السلاماست.[4]
پی نوشت:
[1]. صدوق، محمدبن علی، الامالی، کتابچی، 1376ش، چاپ ششم، ص400.
[2]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، داراحیاءالتراث العربی، 1403ق، چاپ دوم، ج59، ص291.
[3]. حجرات: 7.
[4]. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیرفرات، وزارت ارشاد اسلامی، 1410ق، چاپ اول، ص428.
تا ۳۱/خرداد سالروز شهادت دکتر چمران,
با خاطراتی از این شهید درخدمت شما دوستان هستیم
💥قسمتی از نیایش شهید چمران: من دنیا را طلاق دادم. خدای بزرگ مرا در آتش عشق و محبت سوزاند. مقیاس ها و معیارهای جدید بر دلم گذاشت و خواسته های عادی و مادی و شخصی در نظرم حذف شد. روزگاری گذشت که دنیا و مافیها را سه طلاقه کردم و ازهمه چیز خود گذشتم. از همه چیز گذشتم و با آغوش باز به استقبال مرگ رفتم و این شاید مهمترین و اساسی ترین پایه پیروزی من در این امتحان سخت باشد.
✳️اولین هدیه ی #شهید_چمران به همسرش👈 من در آن هنگام حجاب مناسبی نداشتم و این باعث شده بود تا برخی از بچهها نسبت به من احساس دوری و بیگانگی داشته باشند ولی دکتر چمران همواره کوشش میکرد تا ارتباط مرا به بچهها نزدیک نماید. من در #سرکشی به روستاهای جنوب لبنان، با دکتر چمران همراه میشدم، البته در آن هنگام هنوز ازدواج نکرده بودیم. یادم هست روزی در حالی که در یک روستا درون خودرویی نشسته بودیم، دکتر چمران هدیهای به من داد و آن هدیه یک روسری گلدار بود. چمران لبخند زیبایی زد و به من گفت: بچهها دوست دارند شما را با روسری ببینند. من از همان جا روسری را روی سرم گذاشتم. راوی: ، همسر شهید چمران
#چمرانم_آرزوست
💐نمازهایت را عاشقانه بخوان ، حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری . قبلش فکر کن چراداری نماز میخوانی وبا چه کسی قرار ملاقات داری. آن وقت کم کم لذت می بری از کلماتی که در تمام عمر داری تکرارشان می کنی ولی از تکرارشان لذت میبری. تکرار هیچ چیز در این دنیا جز نماز قشنگ نیست.
💥به قول #شهید چمران؛ بیزارم از چیزهایی که دیگران صبح تا شب بخاطر آن می دوند! وقتی سقف تلاش و طلب آدم ها می شود، بزک کردن قیافه و لباس و خانه و ماشین شان. وقتی بازی دنیا را آنقدر جدی گرفته اند که به خاطرش آرامش ندارند و در راهش دروغ می گویند و سر هم کلاه می گذارند. جایی که فکر به آسمان نشود، پرواز هم معنا ندارد و من دلم نمی خواهد دنیا "اکبرُ هَمِّنا" باشد. خدا نکند دنیا بزرگترین هم و غم ما قرار گیرد. می خواهم عاشق باشم و بسوزم و نور دهم و بزرگترین نعمتم خدمت در راه خدا باشد
🌷ابتکار شهید چمران
وقتی کنسروها را پخش می کرد، گفت: "دکتر گفته قوطی ها شو سالم نگه دارین." بعد خودش پیداش شد، با کلی شمع. توی هر قوطی یک شمع گذاشتیم و محکمش کردیم که نیفتد. شب قوطی ها را فرستادیم روی اروند. عراقی ها فکر کرده بودند غواص است، تا صبح آتش می ریختند!
🌷خدای بچه ها که بیدار است
✨شهید چمران وقتی یتیم خانه ای رادر لبنان دایر می کند در آن فضا به خانمش می گوید ما از این به بعد غذایی را می خوریم که این یتیم ها می خورند. همسر لبنانی شهید چمران تعریف می کند که یک روز مادرم غذای گرم و لذیذی را برای من و مصطفی پخته بود... مصطفی آن شب دیروقت به خانه آمد. وقتی به او گفتم بیا این غذا را بخور، همین که خواست بخورد از من پرسید که آیا بچه ها هم از همین غذا خوردند؟ گفتم نه بچه ها غذای یتیم خانه را خوردند و این غذا را مادرم برای شما پخته، چمران با تمام گرسنگی و ولعی که برای خوردن غذا داشت، این غذا را کنار گذاشت و گفت ما قرار گذاشتیم فقط غذایی را بخوریم که بچه ها بخورند. به او گفتم حالا که بچه ها خوابند و شما هم که همیشه رعایت می کنید این دفعه این غذارا بخورید. دیدم چمران شروع کرد اشک ریختن وگفت بچه ها خوابند خدای بچه ها که بیدار است... یک جاذبه خدایی در دکتر #چمران بود که همه را به سوی خود جذب میکرد...
#کتاب_چ_مثل_چمران #ناصرکاوه