•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
غزل ۳۵۷
حکایت از لب شیرین دهان سیم اندام
تفاوتی نکند گر دعاست یا دشنام
حریف دوست که از خویشتن خبر دارد
شراب صرف محبت نخورده است تمام
اگر ملول شوی یا ملامتم گویی
اسیر عشق نیندیشد از ملال و ملام
من آن نیم که به جور از مراد بگریزم
به آستین* نرود مرغ پای بسته به دام
بسی نماند که پنجاه ساله عاقل را
به پنج روز به دیوانگی برآید نام
مرا که با توام از هر که هست باکی نیست
حریف خاص نیندیشد از ملامت عام
شب دراز نخفتم که دوستان گویند
به سرزنش عجبا للمحب کیف ینام*
تو در کنار من آیی من این طمع نکنم
که مینیایدت از حسن وصف در اوهام
ضرورت است که روزی بسوزد این اوراق
که تاب آتش سعدی نیاورد اقلام
به آستین نرود: با تکاندن آستین نرود
عجبا للمحب...: شگفتا ازین عاشق چگونه میخسبد.
#سعدی
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
چه دیدم خواب شب کامروز مستم
چو مجنونان ز بند عقل جستم
به بیداری مگر من خواب بینم
که خوابم نیست تا این درد هستم
مگر من صورت عشق حقیقی
بدیدم خواب کو را می پرستم
بیا ای عشق کاندر تن چو جانی
به اقبالت ز حبس تن برستم
مرا گفتی بدر پرده دریدم
مرا گفتی قدح بشکن شکستم
مرا گفتی ببر از جمله یاران
بکندم از همه دل در تو بستم
مرا دل خسته کردی جرمم این بود
که از مژگان خیالت را بجستم
ببر جان مرا تا در پناهت
دو دستک می زنم کز جان بسستم
چه عالمهاست در هر تار مویت
بیفشان زلف کز عالم گسستم
که در هفتم زمین با تو بلندم
که در هفتم فلک بیروت پستم
#مولانا
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
فریب عقل مخور چنگ زن به دامن عشق
که نقص کار تو از عشق می رسد به تمام
#ملامحمد_حکیم_هیدجی
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
در پیله تا به کِی، بر خویشتن تنی؟
پرسید کرم را، مرغ از فروتنی
تا چند منزوی، در کنجِ خلوتی
در بسته تا به کِی، در مَحبسِ تنی؟
در فکرِ رَستنم، پاسخ بِداد کِرم
خلوت نشسته ام زین روی منحنی
فرسوده جانِ من، از بس به یک مدار
بر جای مانده ام چون فطرتِ دَنی
همسالهای من، پروانگان شدند
جَستند از این قفس، گشتند دیدنی
یا سوخت جانشان، دهقان به دیگران
جز من که زنده ام در حالِ جانکَنی
در حبس و خلوتم، تا وارَهم به مرگ
یا پَر برآورم بَهرِ پریدنی
اینک تو را چه شد، ای مرغِ خانگی!
کوشش نمی کنی، پَری نمی زنی؟
پابنده ی چه ای؟ وابسته ی که ای؟
تا کِی اسیری و در حبسِ دشمنی؟
#نیما_یوشیج
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
#اربعین
#کربلا
#یاحسین_(ع)
بداهه،
سرظهری هوس کرب وبلا کرددلم
اربعین،زائرتان گرنشوم ،می میرم
#سمیه_مقدم #اصیلا
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
غزل ۳۵۸
زهي سعادت من کم* تو آمدي به سلام
خوش آمدي و عليک السلام و الاکرام*
قيام خواستمت کرد عقل مي گويد
مکن که شرط ادب نيست پيش سرو قيام
اگر کساد شکر بايدت* دهن بگشاي
ورت خجالت سرو آرزو کند بخرام
تو آفتاب منيري* و ديگران انجم
تو روح پاکي و ابناي روزگار اجسام
اگر تو آدميي اعتقاد من اينست
که ديگران همه نقشند بر در حمام
تنک* مپوش که اندام هاي سيمينت
درون جامه پديدست چون گلاب از جام
از اتفاق* چه خوشتر بود ميان دو دوست
درون پيرهني چون دو مغز يک بادام
سماع اهل دل آواز ناله سعديست
چه جاي زمزمه عندليب و سجع حمام*
در اين سماع همه ساقيان شاهدروي
بر اين شراب همه صوفيان دردآشام*
کِم: که تو مرا
علیک السلام و الاکرام: درود و گرامیداشت و احترام بر تو باد
آفتاب منیر: آفتاب درخشان
تُنُک: نازک
از اتفاق: ازین پیشامد
سجع حمام: آواز کبوتر
دردآشام: کسی که جامرا تا ته میآشامد.
#سعدی
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
خسته از شیوهی آهو منشان و رمشان
ماندهام تا به چه تدبیر بدست آرمشان
توشهی صید من از این همه ناکامیها
خود شدم رام غزالی و اسیر غمشان...
#محمد_حسین_نظری
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است؟
جانا! به حاجتی که تو را هست با خدا
کاخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است؟
ای پادشاه ِ حُسن! خدا را بسوختیم
آخِر سؤال کن که گدا را چه حاجت است؟
ارباب ِ حاجتیم و زبانِ سؤال نیست
در حضرت ِ کریم تمنا چه حاجت است؟
محتاجِ قصه نیست گرت قصد ِ خون ماست
چون رخت از آنِ توست به یغما چه حاجت است؟
جام ِ جهان نماست ضمیر ِ منیر ِ دوست
اظهار ِ احتیاج خود آن جا چه حاجت است؟
آن شد که بار ِ مِنّت ِ ملاح بردمی
گوهر چو دست داد به دریا چه حاجت است؟
ای مدعی! برو که مرا با تو کار نیست
احباب حاضرند به اعدا چه حاجت است؟
ای عاشقِ گدا! چو لب ِ روح بخش ِ یار
میداندت وظیفه، تقاضا چه حاجت است؟
حافظ! تو ختم کن که هنر خود عیان شود
با مدعی نزاع و مُحاکا چه حاجت است؟
#حافظ
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
سنگ طفلان مومیایی شد دل دیوانه را
شد شکستن باعث آبادی این ویرانه را
نغمه در جوش آورد خون من دیوانه را
می رساند ناخن مطرب به آب این خانه را
آنچنان کز موج گردد شورش دریا زیاد
می کند دیوانه تر زنجیر این دیوانه را
روی در عشق حقیقی از مجاز آورده ایم
شسته ایم از لوح خاطر ابجد طفلانه را
چشم شور تلخکامان حلقه بر در زد مرا
تا چو زنبور عسل پر شهد کردم خانه را
عاشق و اندیشه بوس و تمنای کنار؟
بهر عبرت شمع آتش می زند پروانه را
سبحه تزویر زاهد نیست بی مکر و فریب
ریشه ها در دل دوانیده است دام این دانه را
می رساند بوی می خود را به مخموران خویش
گو برآرد محتسب با گل در میخانه را
در سواد شهر، مجنون سیر صحرا می کند
نیست با لفظ آشنایی معنی بیگانه را
می تواند برق آفت را سپرداری کند
گر کند قفل دهان مور، خرمن دانه را
سربلندان خرابات مغان کوچک دلند
با بزرگی خم به سر جا می دهد پیمانه را
دل عبث چشمی به خال زیر زلفش دوخته است
چون گره نتوان جدا از دام کرد این دانه را
بر کمال خوش قماشی حجت ناطق بود
این که پشت و رو نباشد مردم بیگانه را
همچو شمع کشته گیرد زندگانی را ز سر
جامه فانوس اگر گردد کفن پروانه را
خون ما را شعله آواز می آرد به جوش
می رساند ناخن مطرب به آب این خانه را
گر نیاید بر سر انصاف صائب محتسب
می گشاید زور می آخر در میخانه را
#صائب_تبریزی
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
هَزارِ باغ بِه است از هِزار باغ مرا
که او مدام نوازد به لب نوای عشق
اگرچه بلبل دستانسراست، نتواند
یک از هزار بگوید ز ماجرای عشق
#جعفر_جعفری #راضی_هیدجی
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24