eitaa logo
سُلالہ..!
264 دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
221 فایل
-خُدایا بال پَروازُ شوقِ رَهایے لُطفَا…🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
😂🎈 ایرانسل در اینده ی نزدیک : مشترک گرامی ..... امدم سر کوچه تون ، در خونتون خونه نبودی 😂 راستشو بگو با همراه اول کجا رفته بودی 😂 😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🕊 شهادت‌فقط‌در‌جبھه‌هاۍ‌جنگ‌نیست !' اگر‌انسانۍ‌براۍ‌خدا‌کار‌کند‌و‌به‌یاد‌او‌باشد وبمیرد ؛ شھید‌است :) شهیده زینب کمایی♥️
🎈 ایرانی ها وقتی از خونه میرن بیرون، میگن : آخیش پوسیدیم تو اون چاردیواری. وقتی برمیگردن، میگن: هیچ جا خونه خود آدم نمیشه 😂😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
خب دخترای خوب بریم برای رمان زیبای عشق در جاده خدا🙂
خیلی خوشحالم بودم،داشتم بال در می آوردم! به تک تک دوستانم پیام دادم و برای مهمونی روز پنجشنبه دعوت شون کردم یعنی می شد دو روز دیگه..... از مادرم اجازه گرفته بودم از بیرون پیتزا سفارش بدم و برای مهمونی کلی خرید کردم،یک کیک بزرگ هم سفارش داده بودم.....و همه چیز آماده بود..... [روز مهمانی] صبح پنجشنبه خیلی زود از خواب بلند شدم ،مامانم میز صبحانه رو چیده بود و خودش مشغول خوردن بود... –سلام مامان:سلام فاطمه زهرا جان.... –مامان من پارمیس هستم! مامان:بله،بله ....درسته....سلام پارمیس جان –علیک سلام مامان قشنگم مامان:دست و صورتت رو بشور بعد صبحانه بخور،منم دیگه صبحانم تموم شده و دارم میرم خونه خاله الناز.... –چشم... مامان:صبحانه رو که خوردی میز رو خوب جمع کن زحمت ظرف ها رو هم بکش.... –چشم. مامان:چشمت بی بلا من دست و صورتم رو شستم... و اومدم سر میز... مامان هم داشت از خونه خارج میشد... مامان:خداحافظ،خوش بگذره.... –ممنون مامان، خداحافظ بعد صبحانه میز رو جمع کردم و ظرف ها رو شستم ... ساعت ۱۰ بود. رفتم توی اتاق ،نشستم پشت میز تحریر....کتاب زبان رو باز کردم و تا ساعت ۱۱ زبان خوندم....بعدش از پشت میز بلند شدم و رفتم تا برای مهمونی آماده بشم.... در کمد دیوار بزرگ اتاق رو باز کردم...یک پیراهن آبی کم رنگ که تا بالای زانو هام بود و آستین هم نداشت رو تنم کردم و رفتم جلوی آینه،از اون پاپیون بزرگی که روی لباس بود خیلی خوشم میومد ...اولش فکر کردم که بهتره همون رو بپوشم ولی باید یه لباس خاص تر انتخاب می کردم.... یک پیراهن قرمز توری رو در آوردم اینم مثل قبلی کوتاه بود و آستین نداشت هر چند اون لباسم رو زیاد دوست نداشتم اما یاد حرف مامانم افتادم که می گفت رنگ قرمز خیلی بهم میاد افتادم و اونم پوشیدم....اما درش آوردم .....خلاصه کلی لباس عوض کردم تا بلخره اون لباس مورد علاقم رو پیدا کردم،یک شلوارک خیلی کوتاه که یه کوچولو از اون پاره بود با یک لباس آستین کوتاه قرمز که وقتی اون رو تن می کردم یکم از شکمم معلوم می شد.....وقتی لباسم رو پوشیدم رفتم جلوی آینه و آرایش کردم و موهای بلندم رو با هد قرمز بزرگی جمع کردم،با اینکه توی خونه بودیم اما برای اینکه تیپ زیبا تری داشته باشم یک چکمه قرمز طرح چرم رو که تا بالای اون بند می خورد رو پا کردم و آماده شدم‌.‌‌.... حدود ساعت ۱۲زنگ در به صدا در اومد بچه ها رسیدند @dokhtarane_mahdavi313
بچه ها ناشناس داره میترکه 😐
الان پیام ها رو میزارم 😅
خیلی ممنون لطف دارید
¹خیلی ممنون ²خوشحالیم که خوشتون اومده ³لطف داری
سلام،ممنونم که نظر دادید سلام چشم سلام بله سلام عزیزم،راضی نیستن
عصر زیباتون بخیر دوستان🙂 یک سوال برام پیش اومده😄 چرا اسرار دارید پی وی من رو داشته باشید؟ اگر کاری دارید که داخل ناشناس کانال بهم بگید اگر میخواید ادمین کانالتون بشم باید عرض کنم که ادمین نمیشم. گفتم بگم که انقدر مدیر جان رو برای گذاشتن پی وی من اذیت نکنید🙂
⚠️ 🥀نشانه‌هاۍضعف‌ایمان: 🍃سستی‌درنماز💔 🍃ترڪ‌تلاوت‌قران❗️💔 🍃ترڪ‌ذکرالله❗️💔 🍃ترڪ‌نمازجماعت❗️💔 🍃غیبت‌ڪردن❗️😕 🍃بۍاحترامۍبه‌والدین❗️رعایت‌نڪردن‌حقوق‌دیگران❗️ 🍃مشغول‌بودن‌به‌ڪارهاۍ بیهوده❗️🤳 @dokhtarane_mahdavi313
[راهکار هایی برا کاهش حواس پرتی موقع درس خوندن 📚🌿] -•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•-• -¹ اگه خوابت میاد یا گشنه هستی درس خوندن رو متوقف کن.🥥 -² برنامه ریزی متنوعی داشته باش.❄️ -³ طول بازه های درسی رو کم و تعدادشون زیاد کن.🤌🏼 -⁴ چیزهایی که ذهنت رو مشغول کردن روی کاغذ بنویس.📋 -⁵ تایم بگیر و بدون که چقدر درس میخونی🕰 -⁶ محیط مطالعه خودت رو خلوت کن و وسایل اضافی رو از خودت دور کن.⛓ -⁷ زیاد تو گوشی چت نکن📱 -⁸ درمحیط مناسب مطالعه درس بخون.🖼 -⁹ حتمن ورزش و مدیتیشن رو در برنامه خودت قرار بده🧘🏻‍♀ -¹⁰ درمحیط مطالعه فقط درس بخون برای مثال ناهار رو اونجا میل نکن.🍱 🦋↫ 🙊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زنگ در رو که زدن فورا در رو باز کردم و رفتم جلوی در منتظر بچه ها..... چند ثانیه بعد در آسانسور باز شد بچه ها اومدن بیرون....چند تا دیگه هم از بچه ها از پله ها بالا می اومدن.... اول از همه النا که از همه بچه ها بیشتر سر و زبون داشت اومد و جلو و با من رو بوسی کرد و جعبه شیرینی که توی دستش بود رو بهم داد..... بعدش بقیه بچه ها وارد شدن...بعضی هاشون که می دونستند می خوام اسمم رو عوض کنم برام هدیه آورده بودن و بعضی هاشون هم که نمی دونستند نه..... بچه ها اومدن توی خونه و لباس هاشون رو عوض کردن....بیشتر دوستانم مثل خودم بودن و سلیقه مون یکی بود و برای همین بیشترشون تیپ هاشون شبیه من بود.... وقتی بچه ها لباس هاشونو عوض کردن مهرانا که عاشق رقصیدن بود آهنگ گذاشت و بقیه بچه ها هم که منتظر همین فرصت بودن اومدن وسط خونه.... یه عده ای بچه ها هم دور وایساده بودن و دست میزدن بقیه هم کنار نشسته بودن ک مشغول حرف زدن بودن.... منم از بچه ها پذیرایی میکردم. چند دقیقه گذشت –بچه ها بیاین بشینید یه چیزی بخورید،وقت برای رقصیدن زیاده...... بعضی از بچه ها اومدن نشستن و مشغول پوست کندن میوه و خوردن شربت و شیرینی و‌.....شدن بعضی ها هم با دکوری که درست کرده بودیم عکس میگرفتن....یکم بعد پیتزا هایی که سفارش داده بودیم رو آوردن و بچه ها مشغول خوردن شدن.....بعد تموم شد ناهار (دو_سه ساعت بعد)کیک رو آوردم....بچه ها دست زدن و کیک رو برش زدم.....بعد شروع کردم به حرف زدن:دوستان عزیزاز این لحظه به بعد اسم من پارمیس هستش ازتون خواهش میکنم که منو پارمیس صدا کنید....از این به بعد اگر کسی به من بگه فاطمه زهرا متاسفانه دیگه جوابش رو نمی دم‌..... بچه ها دست زدن.... نوشین:آخه کی تاحالا اینجوری مراسم تغییر اسم گرفته مسخره؟؟؟ –خب من خاصم دیگه...‌‌ سپیده:نه بابا..... یلدا:ولی بچه ها فاطمه زهرا فکر خوبی کرد. النا:خانم خانما همین اول یادت رفت؟؟؟؟فاطمه زهرا کیه؟؟؟ یلدا:ببخشید، منظورم پارمیس جان بود. بهار:بچه ها بیاید یکم عکس بگیریم حالا..... وقتی بچه ها یک دل سیر عکس گرفتن کیک رو پخش کردیم.... اون شب بعد از اینکه بچه ها رفتن و مامان برگشت خونه باهم خونه رو مرتب کردیم،خوشحال بودم بلخره اسمم عوض شده...... ادامه دارد...... @dokhtarane_mahdavi313
فک کن با رفیقت همچین عکسی بگیری 😍
👆👆👆 آهــای آقایی کــه: تـو تاکسی جمع و جور میشینی تا ما خــانوما بتونیم راحتتر بشینیم ✨خیــــلــی مـــردی👌 @dokhtarane_mahdavi313
من‌ملکه‌هستم‌🦋 آرےخداےمهربانم‌🌱 مراملکه‌آفریدوچادرم‌👑 تاج‌بندگےرا‌برسرم‌نهاد😌 ومرافرمانرواےچشمان‌🌚 آدمیان‌منصوب‌کرد‌👥 چراکه‌من‌تعیین‌میکنم‌🤞🏼 چه‌کسےلایق‌دیدن‌‌👀 زیبایی‌هایم‌باشد♥️
ای‌کھ‌درعرش‌تورا‌مرتبھ‌ی‌سلطانـےستـ💕'! °•@dokhtarane_mahdavi313 ریحانه النبی💕☕
•°~🪴🌤 هوای‌بی‌کسی‌ام‌بود، آشنای‌توگشتم خیالِ‌عمرابدداشتم،فدای‌توگشتم..♥️(: 🌿 @dokhtarane_mahdavi313 🍒ریحانه النبی
نانوشتھ‌ِحرف‌می‌خوانیم‌مـٰآ💜 !' °•@dokhtarane_mahdavi313 ریحانه النبی💕☕