eitaa logo
سُلالہ..!
264 دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
221 فایل
-خُدایا بال پَروازُ شوقِ رَهایے لُطفَا…🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
↯ 🌿طورۍ‌زندگۍ‌ڪن‌کہ☝️🏽... وقتےصبح‌پاهات‌زمین‌رو لمس‌ میڪنہ .. شیطوں‌بگہ‌: اوه‌لعنتۍ!🥊 با‌ز‌این‌بیداࢪشـــد:) @dokhtarane_mahdavi313
کسانی که برای هدایت دیگـران تلاش می کنند به جای مُردن شـھید میشن! استاد‌پناهیان✨ ❀@dokhtarane_mahdavi313
دل من لک زده تا کنج حرم گریه کنم(:💔 @dokhtarane_mahdavi313
رفیق‌‌تومجازی‌همه‌بلدن‌خوب‌باشن همه‌بلدن‌علامه‌باشن همه‌‌بلدن‌‌نمازخون‌باشن همه‌بلدن‌تسبیح‌به‌دست‌باشن همه‌بلدن‌اِدعای‌شهیدزنده‌بودن‌بکنن همه،‌همه‌کاری‌ازدستشون‌برمیاد اما‌تواونی‌باش‌که‌درون‌و‌بیروش‌باهم‌مونمیزنه! همونی‌باش‌که‌وقتی‌امام‌زمان‌‌کاراتومیبینه بگه‌این‌خیلی‌به‌فکرمنه‌ها !!:) 🚶🏾‍♂- @dokhtarane_mahdavi313
از رمان مون😍❤️ بمونید👌🏻
همسنگران عزیز حمایت می کنید ما رو؟؟؟💕🙂 @dokhtarane_mahdavi313
۲۰دقیقه ای جرعت حقیقت بازی کردیم که بازی تکراری شد. رها:نمیشه یه کار دیگه بکنیم؟ -بشینیم درس بخونیم. رها:اصلا همین بازی خوبه. -حاضری هر کاری بکنی ولی درس نخونی! رها:خب تو برو درس بخون منم یه کاری پیدا می کنم. -باشه مرسی. نشستم پشت میز تحریر و رها از اتاق خارج شد. تا ساعت ۸ درس خوندم و بعد گوشیم و برداشتم یک ساعتی توی گوشی چرخیدم . یک دفعه رها وارد اتاق شد. رها:بیا شام. -باشه بریم. رفتیم سر میز و مامان غذا رو آورد. مامان :بفرمایید. رها:خیلی ممنون . غذا که تموم شد رها از پشت میز بلند شد. مامان :ممنون رها جون خیلی کمک کردی عزیزم. رها:کاری نکردم. با کمک رها میز رو جمع کردیم و ظرف ها رو چیدیم داخل ماشین ظرف شویی. من رفتم داخل اتاق یه فیلم خوشگل پیدا کردم تا با رها ببنیم... اون شب با رها خیلی خوش گذشت ولی من فردا خواب موندم خیلی بد شد. صبح با رها از خونه خارج شدیم قرارشد رها بره پارک تا من برگردم . وقتی وارد مدرسه شدم بچه ها داشتن می رفتن سر کلاس منم قاطی اونا رفتم بالا. النا همینطور که از پله ها بالا می رفت با زینب صحبت می کرد و می خندید توی کلاس هم همش با زینب صحبت می کرد،خیلی با هم صمیمی بودن. ادامه دارد...... @dokhtarane_mahdavi313
در آمار ⁴⁸⁰ کتاب سلام بر ابراهیم رو در گروه قرار میدم 🌹زیادمون‌ کنید🌹 https://eitaa.com/dokhtarane_mahdavi313
هر عزیزی که ⁵ نفر عضو برای کانال آورد یا این پیام رو در کانالش‌ قرار داد ، بهش برنامه ایتا طلایی ... برنامه اصلی اسنپ چت ... برنامه متن نگاره میدم ...🌹 آیدی جهت فرستادن مدرک👇🏻 @Fjvdghkl_jkzi حتما باید عضو بشن چون بررسی میشه. کانال ریحانه‌النبی🖤 https://eitaa.com/dokhtarane_mahdavi313
زنگ تفریح که شد النا رفت پیش زینب و بعد دوباره اومدن سمت من. زینب‌:سلام عزیزم -سلام. النا:بیا زنگ تفریح باهم باشیم. -اوکی. با هم رفتیم پایین و روی صندلی نشستیم. زینب:خوبی پارمیس جون؟ -خوبم! النا:شما این هفته دعوتید تولد من. یهو تعجب کردم،این ماه چقدر تولد داره...همین دوروز پیش رفتم خونه ثمین تولد ! زینب:من حتما میام النا. النا:چقدر خوب،پس پنجشنبه منتظرت هستم. زینب :چشم! النا:پارمیس میای؟؟؟ -نه من نمی تونم! النا:ای وای آخه چرا؟؟؟ -آخه رها پیشمه... النا:واقعا؟؟؟؟؟پس چرا مدرسه نمیاد! -آخه اخراج شده.. النا :خاک برسرم......چرا؟؟؟؟؟ -شاید راضی نباشه بگم! النا:مسخره بازی درنیار دیگه بگو. -عزیزمن،راضی نیستش... النا :از دست تو،رها رو هم بیار! -کجا؟ النا:تولد دیگه. -نمیشه که! النا:چرا نمیشه؟با هم رفیق صمیمی بودیم ها....من اگه می دونستم برگشته حتما دعوتش می کردم. -آخه... النا پرید وسط حرفم:آخه نداره،هر دوتا تون میاین....رها هم حتما بیار ولم واسش تنگ شده. -باشه. بعد مدرسه با رها رفتیم خونه ادامه دارد.....
به عیسی بن مریم عرض شد چه کسی تو را ادب آموخت؟ فرمود : هیچ کس ادبم نیاموخت بلکه زشتی نادانی را دیدم و از آن دوری گزیدم🌾 @dokhtarane_mahdavi313
نظر یکی از عزیزان کانال که ما رو به دوستانشون معرفی کردن🍁 💐🌾ممنون از لطفتون بزرگوار🌾💐
چشماتو‌ببند خیال‌کن‌کہ‌با‌زائرایے چشماتو‌ببند خیال‌کن‌الان‌کربلایے وقتی‌عاشقۍ تو‌همونجایے چشماتو‌ببند اگہ‌گذاشتگریه‌بۍامونت چشماتو‌ببند چاۍعراقےبخور‌نوش‌جونت...((((:‌
رفقا یک بانوی دیگه به جمع ادمین هامون اضافه شدن😍😍😍