eitaa logo
سُلالہ..!
256 دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
221 فایل
-خُدایا بال پَروازُ شوقِ رَهایے لُطفَا…🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
سُلالہ..!
#آفتاب_در_حجاب #رمان #پارت_دوم #قسمت_دوم دیدم . دیدم که طوفان به پا شده است . طوفانى که دنیا را تی
من نزدیکتر مى شوم، یک لحظه خواب کودکى ام را دوره مى کنم و احساس مى کنم که لحظه موعود نزدیک شده است و طوفان به قصد شکستن آخرین امید به تکاپو افتاده است. از جا کنده مى شوم ، سراسیمه و مضطرب خودم را به خیمه حسین مى رسانم . حسین ، در آرامشى بى نظیر پیش روى خیمه نشسته است . نه ، انگار خوابیده است . شمشیر را بر زمین عمود کرده ، دو دست را بر قبضه شمشیر گره زده ، پیشانى بر دست و قبضه نهاده و نشسته به خواب رفته است. نه فریاد و هلهله دشمن ؛ که آه سنگین منو از خواب مى پراند و چشمهاى خسته اش را نگران من مى کند. پیش از اینکه برادرم به سنت همیشه خویش ، پیش پاى من برخیزد، در مقابل او زانو مى زنم ، دو دست بر شانه هاى او مى گذارم و با اضطرابى آشکار مى گویم : مى شنوى برادر؟! این صداى هلهله دشمن است که به خیمه هاى ما نزدیک مى شود. فرمانده مکارشان فریاد مى زند: ((اى لشکر خدا بر نشینید و بشارت بهشت را دریابید... حسین بازوان من را به مهر در میان دستهایشان مى فشارد و با آرامشى به وسعت یک اقیانوس ، نگاه در نگاه من مى دوزد و زیر لب آنچنان که بشنوم زمزمه مى کند: پیش پاى تو پیامبر آمده بود. اینجا، به خواب من . و فرمود که زمان آن قصه فرا رسیده است . همان که الان خوابش را مرور مى کردم ؛ و فرمود که به نزد ما مى آیى . به همین زودى. و من ، لحظه اى چشم برهم مى گذارم و حضور بیرحم طوفان را احساس مى کنم که زیر پایم خالى مى شود و اولین شکافها بر تنها شاخه دست آویز رخ مى نماید و بى اختیار فریاد مى کشم : واى بر من! حسین ، دو دستش را بر گونه هایم مى گذارد، سرم را به سینه اش مى فشارد و در گوشم زمزمه مى کند: واى بر تو نیست خواهرم ! واى بر دشمنان توست . تو غریق دریاى رحمتى . صبور باش عزیز دلم!.... ⭕️ادامه دارد ....... کپی ؟ : با ۳ صلوات برای ظهور و سلامتی امام زمان آزاد ✓ ادمین