eitaa logo
سردار سلیمانی
440 دنبال‌کننده
20.3هزار عکس
18.9هزار ویدیو
310 فایل
این محبت سردارِ عزیزِ که ما را دورهم جمع کرده،لطفا شما هم بیاین تو دورهمی مون😊 استفاده از مطالب مانعی ندارد مدیر کانال @Atryas1360 @Abotorab213 ادمین ۱ ارتباط با مشاوره و پاسخگوی سوالات دینی @pasokhgo313
مشاهده در ایتا
دانلود
💔🍃جمعه‌های دلتنگی ❤️🍃 ای مردمان بگویید آرام جانِ من کو؟ 🍃🌹«اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم» ✨قرار ما جمعه‌ها ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) ✨ 🍃🌹............................ 👈 لطفاً روی لینک زیر کلیک کنید و با ذکر تعداد صلوات کلمه را بزنید. https://EitaaBot.ir/counter/d7czt 🌱کپی آزاد ☺️
☎️ زنگ عبرت: 🔴‏یک عمر برای تحریم لابی کرده. هر کشوری خواسته با ایران مراوده داشته باشد رفته خودش را به در و دیوار زده که تحریم را بر ندارید. حالا برای فقیر شدن مردم اشک تمساح می‌ریزد. ♦️دردناک اینجاست که بعضی شهروندان همین مزدور انسان ستیز را به عنوان مبارز آزادی‌خواه ستایش می‌کنند. احسان منصوری
9.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 کلیپ | یاران و انصارت عازم به پیکارند 🎤 با نوای حاج صادق آهنگران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انتشار رگباری کلیپ‌های فیک اینجا صف روغن توی سیستان و بلوچستان نیست، اینجا پاکستانه! انقدر راحت گول نخوریم!
⭕️ این فیلم مربوط به سال ۹۷ هست و این پل عابری که فیلمبردار روش وایساده فیلم میگیره، اصلا دیگه اونجا نیست برانداز یعنی لاشی و بی‌غیرت 👤 حاج فیدل🇮🇷
💠مسابقه نقاشی قرآنی 😊ویژه مقطع سنی کودکان و نونهالان «رده سنی ۳ تا ۸ سال» 🎁 با اهدای جوایز ارزنده ✅ ارسال عکس نقاشی به این شماره در : «با ذکر نام و نام خانوادگی، سن نام استان و شماره تماس» 09939190610 ⏰ارسال آثار تا پایان خردادماه ۱۴۰۱ 💠جشنواره بزرگ قرآنی بهترین پناه Eitaa.com/Qalborz www.qalborz.ir
سلام بر حاضرترین غایب... دورتان بگردم قصد آمدن ندارید..؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به وقت
💥✨✨💥 🔶نماز می‌خواندم که فاطمه، دختر ام‌البنین، خورد زمین و کنار لبش خونی شد. ام‌البنین انگار منتظر تلنگری باشد، شروع کرد های‌های گریه‌کردن.😭😭 گفتم: «چیزی نشده این کارها رو نکن، بچه بیشتر می‌ترسه.» دستمال را از روی لب فاطمه برداشت و گفت: «ببین! خونش بند نمیاد!»🍃 گفتم: «بلند شو بریم دکتر.» گفت: «نه خوب میشه!» به اصرار من حاضر شد که برویم دکتر👩‍⚕ در را که باز کردم دیدم خانم نیک‌دل می‌خواهد از ماشین پیاده بشود پرسید: «کجا میرید؟» گفتم: «دکتر! تا شما یک چای بخوری اومدیم.»🌿 گفت: «بیاید بالا می‌رسونم‌تون.» توی مسیر گفتم: «با اینکه می‌دونم آقامصطفی رسیده، نمی‌دونم چرا باز هم اضطراب دارم!»😔 گفت: «انشاءالله هرچی خیره پیش میاد.» با خودم فکر کردم: «چه جملۀ آشنایی! چه تشابهی در پاسخ افراد به تشویش روحی من! در یک روز بارها این جمله را شنیدن چه معنایی می‌توانست داشته باشد؟»🤔 رسیدیم مطب خانم دکتر دریادل، نشستیم داخل سالن انتظار، گوشی‌ام زنگ خورد، خانم‌برادرم بود. پرسیدم: «کجایید؟»🍃 گفت: «بیرجند، داریم میایم مشهد.» گفتم: «چه خوب! دلم براتون تنگ شده بود.»🌸 چون توی مسیر بودند، صدا واضح نبود و قطع و وصل میشد . خانم‌برادرم گفت: «تسلیت میگم!» من ذهنم رفت سمت پدرم، می‌دانستم مریض است. با التهاب پرسیدم: «تسلیت برای کی؟ بابا طوریش شده؟»😳 گفت: «وای خدا مرگم بده! نمی‌دونستم شما نمی‌دونین تو رو خدا من رو ببخشین.»😔 🔸تمام بدنم می‌لرزید از صبح به من الهام شده بود که خبر بدی در راه است چشم‌های👀 قرمز ام‌البنین، پیراهن سیاه سعیدآقا، صدای بم و گره‌دار آقای پورمیرزایی و تکرار جملۀ «انشاءالله هر چی خیره پیش میاد!» اینها همه نشانه بود و من با سرسختی بی‌توجهی نشان داده بودم.🍃 گفتم: «معصومه دیونه‌ام کردی! بگو برای کی می‌خواستی تسلیت بگی؟» معصومه مستأصل شده بود، ناچار تحت جملۀ امری من یک دفعه گفت: «داداشت گفته آقامصطفی شهید شده!»🌷🌷🌷 ادامه دارد ....... 🔺به‌روایت‌همسر‌شهید خانوم ‌زهرا‌ عارفی 🌷