eitaa logo
به سوی سماء
958 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
487 ویدیو
38 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
امام صادق (ع): فيمَا نَاجَى اللَّهُ بِهِ مُوسَى علیه السلام قَالَ: يَا مُوسَى لَا تَنْسَنِي عَلَى كُلِّ حَالٍ فَإِنَّ نِسْيَانِي يُمِيتُ الْقَلْبَ. خداوند در نجوایی که با موسی علیه السلام داشت، فرمود: ای موسی! مرا در هیچ حالی فراموش مکن، که فراموشی من، دل را می میراند. (کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۹۸) @sooyesama
15.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
(کلیپی زیبا از ولادت تا شهادت سرباز خدا) @sooyesama
«هو الشهید» شهید گشتی و آن‌گه شدی دوباره شهید گزیده گشتی و آن‌دم خدا تو را بگزید سلوک خاص تو این بود: مرگِ پیش از مرگ حیات کشتهٔ جانان، شود چنین جاوید هرآنکه روید از این خانه غرور انگیز به آسمان حقیقت نهال او برسید اگرچه شیر نبردی، ولی مهم اینجاست گشوده‌ای دو پر خویش بر یتیم و فقید دلت بریده ز اغیار و طالب دیدار چنان‌که موسیِ عمران به طور حق را دید دلم به صدق و صفای دلت گواهی داد نه من که در دل مردم، غمت به‌حق رویید اگرچه مدرسه را این منم مدرّس، لیک گرفتی از لب ساقی، تو بوسه توحید رها شدی ز خود و به خون چو رقصیدی به مِهر، در دل ساغر، دلت چو مِیْ، غلطید عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد درخت ناب حقیقت ز خون تو بالید ببین که خون تو خواهد قیام در عالم به‌نام «قاصم جبار»، نام نیک «شهید» @sooyesama
یکی از عزیزانم که آزادمردی است و در عرفان عملی دارای حظّی وافر است و به القائات سبّوحی نایل است و به دستور یاد شده (شهادت به عصمت حضرت زهرا در میان اذان و اقامه) عامِل است، در اثنای فصول اقامه نماز مغرب شب یکشنبه دهم ربیع‌الاول ۱۴۱۹ ه‌ق، خواست که فصل مذکور را اداء کند، از نهاد دیوار مقابلش می‌شنود که کسی می‌گوید: (اَشهَدُ اَنَّ فاطمةَ الزهراء حُجّةُ اللهِ عَلَی الحُجَج). شگفت این‌که همین عبارت شریف یاد شده، صورت روایت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام است، چنان‌که سیّد عبدالحسین طیّب رحمة الله تعالی علیه آن‌را در تفسیر اطیب البیان (ج ۱۳، ص ۲۲۵) نقل کرده است: "قال الامام العسکری علیه السلام: نحنُ حُجَجُ الله علی خلقه، و جَدّتُنا فاطمة حجّة علینا". (هزار و یک کلمه، ج۵، کلمه ۴۷۲) @sooyesama
سینه‌ای کز معرفت گنجینه اسرار بود کِی سزاوار فشار آن در و دیوار بود طور سینای تجلّی، مشعلی از نور شد سینه سینای وحدت، مشتعل از نار بود ناله‌ی بانو، زد اندر خرمن هستی شرر گویی اندر طور غم چون نخل آتشبار بود آن‌که کردی ماه تابان پیش او پهلو تهی از کجا پهلوی او را تاب آن آزار بود؟ گردش گردون دون بین کز جفای سامری نقطه‌ی پرگار وحدت، مرکز مسمار بود صورتش نیلی شد از سیلی، که چون سیل سیاه روی گردون زین مصیبت تا قیامت تار بود شهریاری شد به بند بنده ای از بندگان آن‌که جبریل اَمینش، بنده‌ی دربار بود از قفای شاه، بانو با نَوای جان‌گداز تا توانی به تن و تا قوّت رفتار بود گرچه بازو خسته شد، وز کار دستش بسته بود لیک پای همتش بر گنبد دوّار بود دست بانو گرچه از دامان شه کوتاه شد لیک بر گردون بلند از دست آن گمراه شد (مشهور به کمپانی) @sooyesama
اگر مرید می‌خواهد تربیت شود نباید بین دو شیخ [مردد] باشد. البته اگر صحبتِ بدون تربیت است، باکی نیست که با همه مشایخ هم‌صحبت گردد؛ زیرا تحت حکم آنها نیست. این‌را صحبتِ برکت نامند، اما از این صحبت، در طریقت الهی مرد نمی‌گردد. (فتوحات مکّیّه، باب۱۸۱، بخش۱۱۷) @sooyesama
پیلی را سر چشمه‌ای آورند که آب خورَد. خود را در آب می‌دید و می‌رمید. می‌پنداشت که از دیگری می‌رمد. نمی‌دانست که از خود می‌رمد. همه اخلاق بد، از ظلم و کین و حسد و حرص و بی‌رحمی و کبر، چون در توست، نمی‌رنجی. چون آنرا در دیگری می‌بینی، می‌رمی و می‌رنجی! (فیه ما فیه) @sooyesama