در زمان قدیم که ناخنگیر نبود، ناخنها را با قیچی کوتاه میکردند.
این، کار سختی بود. خصوصا اگر مادری میخواست ناخن کودکی را کوتاه کند. زیرا کودک دستش را میکشید و گاها بخشی از پوست زیر ناخن آسیب میدید. آنگاه کودک از مادر خود دلگیر میشد و با مادرش دعوا میکرد.
انبیاء علیهم السلام نیز همینگونهاند. وقتی میخواهند ما را تطهیر کنند، ما درست تن نمیدهیم، لذا آسیب میبینیم. و دلگیر میشویم.
در حالیکه هدف آنها تطهیر ماست. و ما به جهت نواقصی که داشتیم، آسیب دیدهایم.
#استاد_محمود_امامی
@sooyesama
یکی شاگرد اَحوَل داشت استاد
مگر شاگرد را جایی فرستاد
که ما را یک قَرابه روغن آنجاست
بیاور زود، آن شاگرد برخاست
چو آنجا شد که گفت و دیده بگماشت
قرابه چون دو دید احول عجب داشت
بَرِ استاد آمد گفت ای پیر
دو میبینم قرابه من، چه تدبیر؟
ز خشم استاد گفتش ای بد اختر
یکی بشکن دگر یک را بیاور
چو او در دیدن خود شک نمیدید
بشد این شکست آن یک نمیدید
اگر چیزی همی بینی تو جز خویش
توهم آن احول خویشی بیندیش
تو هر چیزی که میبینی تو آنی
ولی چون در غلط ماندی چه دانی
#عطار_نیشابوری
(اسرار نامه)
#دوبینی
@sooyesama
زندگی مانند «نی» است؛ همیشه چندین حفره تو خالی خواهد داشت.
هنر آدمی این است که از همین حفرهها، نوای دلنشینی تولید نماید.
#هنر_آدمی
@sooyesama
ذکر این است که «او» در کل زندگی ما حضور داشته باشد.
اگر یک اسم خدا جمیل است، پس باید در معماریمان باشد،
در رفتارهایمان باشد، در لباس و ظاهر و باطنمان باید باشد،
در صحبت کردنمان باید باشد...
هر کس ذاکر نباشد به اسماء الله زندگیش سخت میشود،
معیشتش تنگ میشود.
#دکتر_الهی_قمشهای
#ذکر
@sooyesama
اسب سواری، ناتوانی را دید که کمک میخواست. دلش سوخت، او را سوار کرد تا به مقصد رساند.
مرد فلج همینکه سوار بر اسب شد دهنه اسب را کشید و با اسب گریخت!
پیش از آنکه دور شود صاحب اسب فریاد زد: «تو تنها اسب را نبردی، جوانمردی را هم بردی... به کسی مگو چگونه اسب را به دست آوردی! میترسم که دیگر هیچ سواری به پیادهای رحم نکند!»
#دزدی_باورها
(برگرفته از کلیله و دمنه)
@sooyesama
جز یاد دوست هر چه کنی عمر ضایعست
جز سِرّ عشق هر چه بگویی بطالتست
سعدی بشوی لوح دل از نقش غیر او
علمی که ره به حق ننماید جهالتست
#سعدی
@sooyesama
ببین!
چوب را که به قالی میزنند میخواهند گرد و غبارش را بگیرند، همین!
اصلا قالی را میخواهند که میزنند. هر گاه گرفتار شدی شاکر باش!
#حجةالاسلام_رنجبر
#بلا
#شکر
@sooyesama
خدا گر پرده بردارد ز روی کار آدمها
چه شادیها خورد بر هم، چه بازیها شود رسوا
یکی خندد ز آبادی، یکی گرید ز بر بادی
یکی از جان کند شادی، یکی از دل کند غوغا
چه کاذبها شود صادق، چه صادقها شود کاذب
چه عابدها شود فاسق، چه فاسقها شود رسوا
چه زشتیها شود رنگین، چه تلخیها شود شیرین
چه بالاها رود پایین، چه اسفلها شود علیا
عجب صبری خدا دارد
که پرده بر نمیدارد!
#سهراب_سپهری
@sooyesama
ای مادر! هنگامیکه فرودگاه تهران را ترک میکردم، تو حاضر شدی و هنگام خداحافظی گفتی:
«مصطفی! من تو را بزرگ کردم، با جان و شیره خود تو را پرورش دادم، و اکنون که میروی از تو هیچ نمیخواهم و هیچ انتظاری از تو ندارم، فقط یک وصیت میکنم و آن اینکه خدای بزرگ را فراموش نکنی».
ای مادر بعد از ۲۰ سال به میهن عزیز خود باز میگردم و به تو اطمینان میدهم که در این مدت دراز حتی یک لحظه خدا را فراموش نکردم. عشق او آنقدر با تار و پود وجودم آمیخته بود که یک لحظه حیات من بدون حضور او میسر نبود...
#شهید_چمران
#یاد_خدا
@sooyesama