eitaa logo
به سوی سماء
958 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
485 ویدیو
38 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
شاگردی از استادش پرسید: «چگونه می‌توان در خواب، خدمت حضرت خاتم الانبیاء ص رسید؟» استاد فرمود: «چرا در خواب؟ آیا نمی‌خواهی در بیداری ایشان را بیابی؟» شاگرد با تعجب پرسید: «مگر چنین چیزی امکان دارد؟» استاد فرمود: «بله، اگر به دستورات آن حضرت عمل کنی، روح و حقیقت ایشان با شماست؛ زیرا روح و حقیقت ایشان همین اوامر الهی است». استاد ادامه داد: «البته اگر کسی دعای هفتم صحیفه سجادیه و سوره یس را بخواند و با طهارت بخواب رود، امید است که بدن مثالی حضرت را زیارت نماید». @sooyesama
🔻اين تركيب در اسماءاللّه با تركيب داروهاي قديم خيلي ارتباط دارد و شبیه هم هستند. اميرالمؤمنين علیه السلام هم به همين خاطر در دعاي كميل اين طور مي فرمايد: يا من اسمه دواء... حكما مي گفتند: تا حد ممکن دارو را مفرد(به تنهایی) تجويز و استفاده كنيد. تركيب کردن چند دارو كار سختي است. چون هر دارويی داراي طبعي خاص است و درجه ای از آن طبع را دارا است. اسماء اللّه هم همين طور هستند، داراي طبايع هستند؛ خود اين داروها وقتي با هم تركيب شوند، پيداكردن طبع آن داروی به دست آمده بسيار كار مشكلي مي شود. اسماء هم همين طورهستند. وقتي شما دو اسم را با هم تركيب ميكنيد اولاً از ناحيه خود شما نمي شود بايد از تركيباتي استفاده كرد كه خداي متعال استفاده كرده كه در قرآن هم كم نيست. مثلا در «اللّه لا اله الا هو الحي القيوم»، حي و قيوم، تركيبي است كه خداي متعال تركيب كرده است. بهترين تركيبات در اسماء الله تركيبات قرآني است ولي در كل تركيب اسماء الله كار بسيار سختي است كه انسان اگر خواست اسماء مرکب استفاده کند احتياطش اين است كه از محدوده تركيبات قرآني خارج نشود. داروهای طبیعی و همچنین أسماء الله که داروهای معنوی هستند اگر روي حساب استفاده شود اثرش بيشتر است به شرطي كه روي حسابي خاص باشد. اگر هركسي طبع خودش را بداند و داروي خودش را نيز بداند زودتر به سمت سلامت خواهد رفت. ‌ @sooyesama
نامه‌ای به خدا نظرعلی طالقانی شخص فقیری بود. روزی به ذهنش می‌رسد که برای خدا نامه‌ای بنویسد. مضمون نامه: بسم الله الرحمن الرحیم خدمت جناب خدا! سلام علیکم اینجانب بنده شما هستم. از آن جا که شما در قران فرموده‌اید :«و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها؛ هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده من است». و من هم جنبنده‌ای هستم از جنبندگان شما روی زمین. در جای دیگر از قران فرموده‌اید: «ان الله لا یخلف المیعاد؛ مسلما خدا خلف وعده نمی‌کند». بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم: ۱ - همسری زیبا و متدین ۲ - خانه‌ای وسیع ۳ - یک خادم ۴ - یک کالسکه و سورچی ۵ - یک باغ ۶ - مقداری پول برای تجارت ۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید. مدرسه مروی، حجره شماره ۱۶، نظرعلی طالقانی نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که مسجد خانه خداست. او می‌رود به مسجد بازار تهران، و نامه را در پشت بام مسجد پنهان می‌کند. و با خودش می‌گوید: حتما خدا پیدایش خواهد کرد! فردا صبح کاروان ناصرالدین شاه با درباریان ازجلوی مسجد می‌گذرند. ناگهان باد تندی شروع به وزیدن کرده و نامه نظرعلی را از پشت بام جلوی شاه می‌اندازد. ناصرالدین شاه نامه را می‌خواند و نظرعلی را فرا می‌خواند. وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند. دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می‌گوید: نامه‌ای که برای خدا نوشته بودید، به ما حواله فرمودند. سپس دستور می‌دهد خواسته‌های نظرعلی یک به یک اجراء شود. ظاهرا این نامه در موزه گلستان موجود است و با نام «نامه‌ای به خدا» نگهداری می‌شود. @sooyesama
آفتها خیلی زود می‌آیند فرصتها خیلی زود می‌سوزند اما افسوس‌ها همیشه می‌مانند @sooyesama
گاه گاهی که دلم می‌گیرد، به خودم می گویم: در دیاری که پر از دیوار است به کجا باید رفت؟ به که باید پیوست؟ به که باید دل بست؟ حس تنهای درونم گوید: بشکن دیواری، که درونت داری! چه سوالی داری؟ تو خدا را داری و خدا... اول و آخر با توست. @sooyesama
آنکس که بداند و بخواهد که بداند خود را به بلندای سعادت برساند آنکس که بداند و بداند که بداند اسب شرف از گنبد گردون بجهاند آنکس که بداند و نداند که بداند با کوزهٔ آب است ولی تشنه بماند آنکس که نداند و بداند که نداند لنگان خرک خویش به مقصد برساند آنکس که نداند و بخواهد که بداند جان و تن خود را ز جهالت برهاند آنکس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابد الدهر بماند آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند @sooyesama
شب عاشورا، برخی افراد به جهت ترس و تردید، حسین ع را تنها گذاشتند‌. اما برخی که واله این حقیقت زیبا بودند، استقامت ورزیدند. پس ظهیر گفت: اگر هزار بار در راه تو کشته شویم باز هم فدایی تو خواهیم بود. آنگاه امام حسین ع، به یاران صدیق خود فرمود: «فان کنتم قد وطنتم انفسکم علي ما وطنت نفسي عليه، فاعلموا أن الله انما يهب المنازل الشريفة لعباده لصبرهم باحتمال المکاره... و اعلموا ان الدنيا حلوها و مرها حلم، و الانتباه في الاخرة...» «اگر جان‌های خود را در موطنی ساکن نمودیده‌اید که من جانم را در آنجا متوطن نموده‌ام، پس بدانید که خداوند منازل شریف را بواسطه تحمل سختی‌ها به بندگانش می‌دهد... و بدانید که تلخ و شیرین دنیا، خوابی است، که بیداری از آن در نشئه دیگر روی می‌دهد...» ... شیخ بهایی درباره وطن حقیقی آدمی، چه زیبا فرمود: گنجِ علم «ما ظهر مع ما بطن» گفت: از ایمان بود حب الوطن این وطن، مصر و عراق و شام نیست این وطن، شهریست کان را نام نیست زانکه از دنیاست، این اوطان تمام مدح دنیا کی کند «خیر الانام» حب دنیا هست رأس هر خطا از خطا کی می‌شود ایمان عطا ای خوش آنکو یابد از توفیق بهر کاورد رو سوی آن بی‌نام شهر تو در این اوطان، غریبی ای پسر! خو به غربت کرده‌ای، خاکت به سر! آنقدر در شهر تن ماندی اسیر کان وطن، یکباره رفتت از ضمیر رو بتاب از جسم و، جان را شاد کن موطن اصلی خود را یاد کن زین جهان تا آن جهان بسیار نیست در میان، جز یک نفس در کار نیست تا به چند ای شاهباز پر فتوح باز مانی دور، از اقلیم روح؟ حیف باشد از تو، ای صاحب هنر! کاندرین ویرانه ریزی بال و پر تا به کی ای هدهد شهر سبا در غریبی مانده باشی، بسته پا؟ جهد کن! این بند از پا باز کن بر فراز لامکان پرواز کن تا به کی در چاه طبعی سرنگون؟ یوسفی، یوسف، بیا از چه برون تا عزیز مصر ربانی شوی وا رهی از جسم و روحانی شوی @sooyesama
اگر عقل قانع نشد، دل متمایل نمی‌شود. و اگر دل متمایل نشد، وجود صیرورت نمی‌یابد. در عین حال اگر عقل قانع شد لزوما دل متمایل نمی‌شود. و اگر دل متمایل شد لزوما وجود حرکت نمیکند. بنابراین اقناع عقل لازم است و ناکافی. و تمایل دل لازم است و ناکافی. اقناع عقل، با ضمیمه عمل مطابق، تبدیل به تمایل دل می‌شود. و تمایل قلب، به ضمیمه دوام ذکر، سبب حرکت وجودی و وصول خواهد شد. @sooyesama
امام علي ع: سَکِّنُوا في أنفُسِکُم مَعرِفهَ ما تَعبُدُونَ حَتّي يَنفَعَکُم مَا تُحَرِّکُونَ مِنَ الجَوارحِ بِعبادَةِ مَن تَعرِفُونَ؛ شناخت خدايي که مي‌پرستيد را در جانهاي خود جاي دهيد تا خم و راست شدن‌هايتان براي عبادت آن‌که مي‌شناسيد، شما را سود دهد. بحارالانوار/ ج 75/ ص 63 @sooyesama
يادم مي ‌آيد كه يك بار مشهد مشرف شده بوديم، آية الله العظمي بهجت منزل یکی از دوستان بودند و در آنجا يك اتاقي داشتند. (شايد مربوط به قبل از انقلاب بود) از آن دوستمان پرسيدم كه آقا را اينجا چطور مي‌بينيد؟ گفتند: گاهی از اتاقشان براي تجديد وضو بيرون مي‌آيند مثل كسي كه در سرازیری قرار گرفته و نمي‌تواند جلوي خودش را بگيرد اينطور سوره توحيد مي‌خوانند. گویا نمی‌توانند خودشان را نگه دارند. دائم مشغول به سوره توحيد هستند. @sooyesama
ایمان در مراتب بالاي خود به سه قسمت توحید افعالی و توحید صفاتی و توحید ذاتی تقسیم می‌شود: الف ـ توحید افعالی: سالک هیچ استقلالی در فعل ،به ما سوی الله نداده و افعالش را از خود نمی‌داند و نمی‌بیند. ب ـ توحید صفاتی و اسمائی: سالک با نورانیت قلبی که به واسطه اعمال صالحي که انجام داده پس از مشاهده توحید افعالی، توحید صفاتی و اسمائی بر وی منکشف شده و کمالات خود و موجودات را مي بيند و حقیقت اسماء و صفات الهی بر وی تجلی می‌نماید. نهایت اين مسیر انبياء گذشته (علیهم السلام) بوده اند لکن کمالات انبیاء و سالکين گذشته و شرایع سابق محدود بوده و فقط می‌توانستند اسماء و صفات پروردگار را مشاهده نمایند و آن را متحد با ذات نامحدود بیابند... نهایت درجه کمال و قرب در سیر صعودی شهود فنای ذاتی موجودات در ذات حق تعالی و شهود عینیّت صفات با ذات او و بقاء بعد از فناء است، این حقیقت به صورت مقامي تحقق مي یابد که از آن به توحید ذاتی و تحقق به حقیقت توحید تعبیر می‌شود و عالی ترین صلاح ذاتی می‌باشد که انبیاء گذشته آرزوی رسیدن به آن را داشتند.که همان مرحله توحيد ذاتي است. تجلی حضرت حق در کوه طور حضرت موسی را بیهوش کرد که در مقام تکلیم تجلی صفات اوست، رؤیت حق تعالی و شهود ذاتی او به ظرفیتی بس بالاتر نیاز دارد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و سپس حضرات ائمه (علیهم السلام) با تبعیت کامل از آن حضرت نهایت آن مرتبه را حائز شده و به مراتب احدیت که حقیقت معنای "قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ" است، رسیده اند که همان مقام برگزيدگي ايشان است. دلایل برگزیده بودن پیامبر و ائمه (علیهم السلام) از بین رسولان: ☄1. انبیاء گذشته از خداوند تبارک و تعالی درخواست الحاق به صالحین را داشتند، ☄2. حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرماید: "وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ"، (زمر 12) "و من مأمور شده ام که اوّل تسلیم شونده باشم"، اوّلیت رتبی و کمال است نه زمانی. ☄3. انبیاء گذشته در مشکلاتشان به وجود نورانی نبی اکرم و ائمه (علیهم السلام) متوّسل می‌شدند تا به این واسطه خداوند هم و غم را از ایشان برطرف نماید. وجود مبارک پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و حضرات ائمه (علیهم السلام) با رسیدن به نهایت درجۀ قرب و کمال و تحقق به حقیقت توحید مقام اوّلیت را حائز گشته اند، آیه شریفه، "مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ"، آل عمران، 67 ابراهیم را حنیف و مسلم معرفی و در آیه دیگر مقام ابراهیم و پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) را جداگانه ذکر می‌فرماید، " إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَاللّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ"، آل عمران 68" حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) و ائمه معصومین (علیه السلام) خود از برگزیدگان از بین پیامبران و جزء اصفیایی آنانند @sooyesama
فلاسفه مي‌گويند كه مقام بعد از مقامِ عقل، ذات است. اما عرفا پس از عالم عقل، تشعشعات ربوبي را قائل‌اند. عالمي دون مقام ذات و فوق مقام عقل؛ همان معدن عظمت (كه حضرت در مناجات شعبانيه آورده). اين مقامات، زماني است كه كمال انقطاع حاصل شود؛ مقامي است بعد از حجب نور. و تمام حرف بوعلي درمورد همين كمال انقطاع و دسترسي به آن است. پس حرف اهل بيت و عرفا شبيه به هم و درست است؛ اصلا در نمط نهم اشارات، انگار بوعلي در حال شرح كلام حضرت امير صلوات الله عليه است. @sooyesama