eitaa logo
به سوی سماء
957 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
482 ویدیو
38 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
اکابر دارای جمع و احاطه، به تجلی ذاتی و حکم حضرت احدیت جمع‌اند؛ لذا به ذوقی خاص مقید نیستند و به باوری خاص معتقد نمی‌باشند. همه اهل اذواق و باورها را تأیید می‌کنند و وجه صواب در همه را می‌دانند و بر خطای نسبی آن‌ها آگاهند؛ زیرا از تجلی ذاتی بهره‌مندند، و او عین هر معتقد و ظاهر به حکم هر مستعدی است. (نائیجی، ترجمه و شرح مصباح الانس، ج۳، ص۲۱۱۷) @sooyesama
آبروی اهل دل از خاک پای مادر است هرچه دارند این جماعت از دعای مادر است آن بهشتی را که قرآن می‌کند توصیف آن صاحب قرآن بگفتا زیر پای مادر است... از دم روح‌القدس، عیسی پدید آمد اگر باز هم پرورده در ظلّ همای مادر است @sooyesama
انا لله و انا الیه راجعون @sooyesama
او که نوری لایتنهایی است، آن‌قدر بزرگ و عظیم است که اذهان ما صرفاً او را چونان تاریکی می‌بینند... اگر خداوند یا آن‌چه بتواند او را آن‌گونه که هست به ما بنمایاند، دیدنی نباشد، پس برای جستن خداوند باید به فراسوی هر آن‌چه دیدنی است، یعنی به درون تاریکی، رهنمون شد. از آن‌جا که هر آن‌چه نتوان شنید، همو خداست، پس برای جستن او باید به سکوت رو آورد... خداوند را جز با خودِ خداوند نمی‌توان شناخت. اگر بخواهیم او را بشناسیم، برای این کار راهی نداریم جز آن‌که به طریقی به او تبدیل شویم؛ تا جایی که بتوانیم او را آن‌گونه که خودش خودش را می‌شناسد، بشناسیم. باور، مرحله‌ٔ نخست این دگرگونی و تبدّل است؛ زیرا این شناختی است که به مددِ همانندشدنی عاشقانه با خداوندِ حیّ و زنده، بدون توسّل جستن به تصویرها و بازنمایی‌ها، [خداوند را] در تاریکی و ناشناختگی‌اش، می‌شناسد. (عارف مسیحی معاصر) (چرا باور؟، جان کاتینگهام، ص۵۷، نشر علمی و فرهنگی) @sooyesama
می‌بینید شما در اين مهدكودک اين بچه‌ها مشغول بازی اند، سروصدا در مهدكودک زياد است، هركس يكی از اين بچه‌ ها را صدا بزند، اين مشغول بازی است گوش نمی‌دهد. اما وقتی مادر يكی از اين كودكان آمد، اين كودک را به اسم صدا زد، اين كودک می‌بیند اين صدا آشناست، اين غريبه نيست فوراً برمی‌گردد نگاه می‌کند. صدای قرآن برای فطرت ما، گوش جان ما آشناست، حرف بيگانه نيست، حرفی می‌زند كه دل آن حرف را می‌پذیرد. @sooyesama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم ناز بنیاد مکن تا نکَنی بنیادم... رحم کن بر من مسکین و به فریادم رَس تا به خاک در آصف نرسد فریادم @sooyesama
چیزی درون توست. چیزی مانند خودت، که تو تنها از آن‌جا به حقیقت خواهی پیوست. اگر حقیقت را می‌جویی، باید آن‌را بپویی. هرچه از بیرون آید، سرانجام روزی خواهد رفت. باید او را در خودت بیابی. دل عزیزم! تو پیش‌تر نیز این‌را حدس می‌زدی. اما اکنون که بزرگان این تجربه را داشته‌اند، پس بی‌گمان راه همین است. پرستش نیز از درون تو به جریان می‌افتد. هیچ راه دیگری نیست. از آلودگی‌هایت مهراس. دروازه درون را بگشا. حقیقت، کریمانه تو را خواهد شست. با کریمان کارها دشوار نیست... @sooyesama
به سوی سماء
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم ناز بنیاد مکن تا نکَنی بنیادم... رحم کن بر من مسکین و به فریادم رَس
زلف، گیسو و موی، در زبان عارفان، نماد کثرتند. و روی، چهره و رخ، نماد حقیقت زیبای یکتا. موی بر باد سپردن، به‌معنای تلاطم و تموج کثرات است که پرتو وحدت را، متوج و متشعب می‌گرداند. گرچه تلاطم کثرات، در نگاه بیگانگان، پوشنده و پرده وحدتند، اما در نگاه آشنایان، جلوه‌های وحدت و ربایش‌های محبوبند. لسان غیب، چه زیبا سرود: از خلاف آمد عادت، بطلب کام، که من کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم پرتوهای خورشید حقیقت، از لابلای زلف بر باد رفته او، گاه و بی‌گاه، می‌آیند و می‌روند. این آمد و شد، این بود و نبود، نگاه شیدای محب را تشنه‌تر خواهد کرد. درواقع محبوب، آرام‌آرام، محب را با زوایای حقیقت خویش آشنا می‌کند. این طنازی، رازی است بس ارج‌مند، میان عاشق و معشوق. رازی که هردو بدون هیچ توافق پیشین، آن‌را می‌شناسند و می‌پذیرند. @sooyesama