هدایت شده از یک آیه در روز
.
5️⃣ «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ»
آیا قوامیت مردان بر زنان، فقط ناظر به عرصه خانواده است، یا عرصه جامعه را هم شامل میشود؟
💠نکته تخصصی #جامعهشناسی:
📝محدوده #قوامیت_مرد_بر_زن (#خانواده یا #جامعه)؟
🔹برخی بر این باورند که «تصدی امور زنان توسط مردان» ناظر به مطلق مردان و زنان (اعم از درون خانواده یا در کل جامعه) میباشد.
اینان غالبا «تفضیل بعضهم علی بعض» را به معنای تفضیل مردان بر زنان گرفتهاند و گفتهاند چون مردان در قوه تعقل و متفرعات آن، مانند شدت عمل و تحمل در شدائد و ...، قویترند، و حیات زنان حیاتی احساسیتر است که با لطافت و رقت گره خورده، پس قوامیت مردان بر زنان به عرصه ازدواج و خانواده منحصر نمیشود، و در نتیجه اساساً مدیریت امورات جامعه باید در دست مردان باشد و بویژه در امورات عامه اجتماعی مانند حکومت و قضاوت و جنگیدن که نیازمند قوت تعقل ویا شدت و قوت بدنی است، فقط مردان باید متصدی شوند (المیزان، ج4، ص343-344)؛ چنانکه در سنت و سیره نبوی [و سیره علوی] هم مشاهده نمیشود که ایشان امارت منطقهای یا منصب قضاوت را به زنی داده باشند یا در غزوات زنان را راهی کرده باشند (همان، ص347)
و حتی برخی گفتهاند که به همین جهت است که امامت و نبوت فقط در مردان قرار داده شده است. (متشابه القرآن و مختلفه (لابن شهر آشوب)، ج2، ص28) ؛
و شاید مویدی از درون آیه این باشد که از تعبیر «رجال» و «نساء» (و نه تعابیری مانند «ازواج» و ...) استفاده کرده است.
در مقابل:
🔸برخی اصرار دارند که قوامیت مردان بر زنان، محدود به عرصه خانواده است.
اینان میگویند دو دلیلی که برای این قوامیت آمده، بر این مدعا دلالت میکند.
▪️اولا همین که تعبیر «بعضهم علی بعض» آورد و نفرمود «فضّل اللهُ الرجالَ علی النساءِ»، پس مراد، تفاضل طرفینی مرد و زن است، یعنی «برتریهایی مرد بر زن دارد و برتریهای دیگری زن بر مرد دارد»، که مهمترین کارکرد این برتریهای متقابل، استحکام پیوند خانوادگی است؛ و
▪️ثانیا انفاقی که مردان میکنند ناظر است به مهریه و نفقه، که باز در درون خانواده است؛ و از این رو، این آیه در خصوص به دست گرفتن تصدی امور مردان توسط زنان در جامعه (مانند مساله حکومت) ساکت است [یعنی اگر کسی بخواهد منکر ورود زنان در عرصه حاکمیت شود باید ادله دیگری بیاورد و نمیتواند صرفاً بدین آیه استناد کند.] (شهید مطهری در نظام خانوادگی اسلام، ص18-24 و 32-38)
🤔درباره دلیل اول قبلا بیان شد که تعبیر «تفضیل بعضهم علی بعض» ظرفیت هر دو معنا را دارد.
🤔درباره دلیل دوم هم اگرچه در ظهور اولیه، آیه دلالت بر نفقه مرد در خانواده دارد، اما شاید طرفداران دیدگاه اول، با توجه به اینکه کلمه «أنفقوا» منحصر به مهر و نفقه اصطلاحی نیست و شامل مطلق هزینه کردنها میشود و در اغلب جوامع (دست کم تا پیش از یک قرن اخیر، و چه بسا حتی امروزه) عموما مردان هستند که با مشاغلی که به دست میگیرند، هزینههای اجتماعی را پرداخت میکنند و اقتصاد جوامع را میگرداند، مدعی شوند که این فراز از آیه هم میتواند منحصر به خانواده نباشد.
🤔موید دیگری که بر ترجیح دیدگاه دوم میتوان آورد این است که ادامه آیه درباره زنان مطیع و ناشزه سخن میگوید، که بوضوح ناظر به زن و شوهر (قوامیت درون خانواده) است؛ هرچند دیدگاه اول میتواند چنین دفاع کند که آیه ابتدا یک وضعیت عمومی جامعه را شرح میدهد و از این وضعیت، در ادامه آیه، برای روابط درون خانواده نتیجهای میگیرد.
💢با این مقدار که بیان شد، و با توجه به احتمالاتی که برای تعبیر «تفضیل بعضهم علی بعض» در تدبر قبل گذشت، شاید حداکثر بتوان گفت که دیدگاه دوم أظهر از دیدگاه اول است،
اما با صرف استناد به ظهور آیه (بویژه با توجه به قاعده امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا ) نمیتوان دیدگاه اول را یکسره کنار گذاشت.
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه بحث از محدوده #قوامیت_مرد_بر_زن (#خانواده یا #جامعه)؟
🤔اما چهبسا با قرائن بیرونی بتوان در اعتبار دیدگاه اول مناقشه کرد.
🔸 یکی از آن قرائن این است که اگر دلالت این آیه بر قوامیت مردان منحصر به عرصه خانواده (اصطلاحاً: اجتماع منزلی) نباشد و شامل جامعه (اصطلاحاً: اجتماع مدنی) هم بشود، صرفاً محدود به حکومت نمیشود،
بلکه اگر مردان مطلقا بر زنان قوامیت دارند، پس در هر شرکت و موسسهای که جمعی از زنان و مردان آن را تاسیس کنند، هیچ زنی نمیتواند رئیس آن شود، (نظام خانوادگی اسلام، ص17)
بلکه حتی یک زن نمیتواند یک شرکتی را تاسیس کند که عدهای مرد زیردست او کار کنند؛
بلکه هیچ مردی نمیتواند کارگزارِ زیردست زنی شود،
🔺 و از آنجا که در فقه مسلمانان در جواز چنین مسالهای تردیدی نیست [چرا که برخی از زنان میتوانستند عبد داشته باشند، چه رسد به کارگزارِ اجیر] پس چنان برداشتی از آیه (که آیه بر قوامیت مطلق مردان بر مطلق زنان دلالت داشته باشد) نمیتواند چندان موجه باشد.
✳️ تبصره
یادآوری میشود عدم دلالت آیه به این معنا نیست که در عرصههای اجتماعی تصدی تمام امور بین مردان و زنان یکسان باشد؛ بلکه سخن ما صرفا این بود که این آیه با توجه به شواهد و قرائن دیگر، بتنهایی چنین اطلاق و شمولی ندارد؛ و این منافاتی ندارد که در برخی از عرصههای اجتماعی با دلایل دیگر فقط مردان (یا فقط زنان) حق و یا وظیفه تصدی مسئولیتی را داشته باشند.
@yekaye
هدایت شده از جامعه ایمانی مشعر
🔷 #مدیون_لطف_مادر_این_خانواده_ایم
♦️ اساتید دعوت شده به دومین همایش بانوان فعّال در عرصه هیأت
🔸 با محوریت
هیأت و خانواده
هیأت و بانوان
💠 جامعه ایمانی مشعر
✅ @www1542org
هدایت شده از جامعه ایمانی مشعر
🔸 دانشیار دانشگاه باقرالعلوم قم:
🔹 منفعتگرایی بنیان خانواده را سست میکند
🔹 امت اسلامی با خانواده سالم شکل میگیرد
💢 دومین همایش بانوان فعال در عرصه هیأت
🗓 پنجشنبه ۵ دی ۱۳۹۸ - قم
⬅️ متن کامل خبر از طریق لینک زیر:
🔗 1542.org/l/bs3
💠جامعه ایمانی مشعر
✅ @www1542org
هدایت شده از یک آیه در روز
.
4️⃣1️⃣ «فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَیبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ»
در تدبر 10 گذشت که این فراز، ظاهرا تنها فرازی است که در مقام بیان الگوی کنشگری زن مسلمان است از آن جهت که زن است.
این آیه در ظاهر تنها دو وصف برای زن صالح برشمرده است:
قانت بودن و حافظ بودن برای غیب به آنچه خدا حفظ فرموده است؛
اما در تدبرهای قبل ظرفیتهای گسترده این تعابیر اشاره شد؛
و با توجه به امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا میتوان تمامی معانی موجه این آیه را به عنوان پارامترهای الگوی زن مسلمان برشمرد. اهم آنها بدین قرارند:
🌐شاخصههای #کنشگری_مطلوب_زن_مسلمان
🍃الف. خود کلمه «صالح» با اینکه موضوع محل بحث است، اما بخوبی نشان میدهد که مطلوبیت کنشگر زن، در گروی آن است که:
🌱الف.1. اهل عمل صالح باشد.
🌱الف.2. اهل صلاح و پرهیزکننده از فساد باشد.
🌱الف.3. اهل صلح و صمیمت و صفا باشد.
🌱الف.4. ...
📖نکته تفسیری
هرگاه انسانی ابتدا با وصف خاصی مطرح و دربارهاش خبری داده شود، خود آن وصف خاص محور اصلی شخصیت اوست. مثلا وقتی بگوییم انسان باپشتکار کسی است که ...، درست است که باپشتکار بودن را شرح میدهیم؛ اما به طور غیرمستقیم ارزشمندی پشتکار داشتن را مورد تاکید قرار دادهایم. در اینجا نیز وقتی میفرماید «صالحات» کسانیاند که ...، عملا بیان میکند که مطلوبترین وضعیت برای من «صالحه» بودن زن است؛ و سپس، صالحه بودنش در گروی است که ... .
🍃ب. مطیع و خاضع بودن؛ یعنی اطاعتی همراه با خضوع داشتن؛ که اطاعت همراه با خضوع در جایی است که اطاعت آگاهانه و با اراده و رغبت خود شخص همراه باشد؛ که این اطاعت همراه با خضوع میتواند:
🌱ب.1. در قبال همسر باشد؛ آنگاه یعنی: همراهی کننده با مدیریت خانواده در راستای حفظ و ارتقای خانواده.
🌱ب.2. در قبال خداوند باشد؛ آنگاه یعنی: واصل به مراتب بالایی از مقام عبودیت.
🌱ب.3. در قبال شریعت و تعالیم دین باشد؛ آنگاه یعنی مومن کاملا مقید و مطیع دستورات الهی.
🌱ب.4. در قبال پیامبر و امام باشد، آنگاه یعنی همراهی کننده جدی با اهداف عالیه امت اسلامی.
🌱ب.5. ...
🍃ج. حافظ غیباند؛ یعنی:
🌱ج.1. حافظ و نگهبان هر چیزیاند که در غیاب همسرشان حفظ و مراقبت از آن لازم باشد، اعم از عفت و پاکدامنی خویش، یا اموال و خانه همسر و ...
🌱ج.2. حافظ و نگهبان هر آنچیزیاند که از همسران آنان مخفی و غایب است؛ یعنی اهل سوءاستفاده از اموری که همسرانشان بدان توجه ندارد نیستند.
🌱ج.3. حافظ اسراریاند که همسرانشان با اینان درمیان گذاشتهاند، بلکه هر امر مخفیای که بین آنان و همسرانشان میگذرد.
🌱ج.4. مواظب باطن خویش هستند؛ که این دست کم دو معنی دارد:
🌱ج.4.1. مواظبت از باطنی که برای خودشان آشکار است؛ یعنی این گونه نیستند که با ظاهرسازی دروغین، خواستههای خویش پیش ببرند.
🌱ج.4.2. مواظبت از باطنی که برای خودشان هم ممکن است آشکار نشود؛ یعنی چنان مراقب خویشاند که دقت دارند مبادا حتی ضمیرناخودآگاهشان آنان را به سوی کاری سوق دهد که شایسته نیست.
🌱ج.5. حافظ و نگهبان اسرار الهیاند، که هرچه از این اسرار را دست مییابند افشا نکنند.
🌱ج.6. حافظ و مراقب هرآنچیزیاند که خداوند (تکوینا یا تشریعا، در خصوص خود آنها یا در هر موردی دیگری) مخفی قرار داده است؛ که به این معنا، حتی پوشاندن زینتهای خویش از غیرمحارم هم میتواند مصداق این آیه باشد.
🌱ج.7. آن تفاوتی که خداوند بین افراد قرار داده، یک حقیقت غیبی است (غیبی بودنش یا بدین جهت که ابعادش معلوم نیست؛ و لذا خداوند نفرمود در چه زمینهای برتری داده، و یا اینکه چراییاش معلوم نیست، ویا ...) که اینان مراعات آن را میکنند؛ و درصدد انکار آن برنمیآیند.
🌱ج.8. اساساً حریم «غیب» را حفظ میکنند؛ یعنی پردهدار حریم ملکوتند.
🌱ج.9. عمده نقشآفرینیِ خود را به نحوی ایفا میکنند که چندان به چشم نمیآید؛ یعنی با اینکه کنشگری فعالی در جامعه دارند، اما اهل شهرتطلبی و خودنمایی نیستند و کنشگر فعال بودن را در گروی مشهور بودن و به چشم آمدن نمیدانند.
🌱ج.10. حافظ و مراقب انجام درست دستوراتیاند که از عالم غیب صادر شده و خداوند بدانها امر کرده است.
🌱ج.11. حافظ و نگهبان چیزیاند و این کار را برای یک آینده نامعلوم؛ و یا به خاطر یک امری که غیب است و مشهود دیگران نیست، انجام میدهند. (مثلا ایناناند که مقدمهساز ظهورند؛ و اهمیت و اثرِ کارشان بعد از ظهور فهمیده میشود)
🌱ج.12. مطلعان و آگاهان بر غیبان؛ شبیه کاربرد این تعبیر در آیهی «يا أَبانا إِنَّ ابْنَكَ سَرَقَ وَ ما شَهِدْنا إِلاَّ بِما عَلِمْنا وَ ما كُنَّا لِلْغَيْبِ حافِظينَ» (یوسف/81)
🌱ج.13. ...
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
▪️ادامه تدبر 14 درباره شاخصههای زن مطلوب
🍃د. و اگر این حفظ غیب را انجام میدهند، بما حفظ الله است، یعنی:
🌱د.1. با همان حقوقی که خداوند برای آنان حفظ کرده؛ که برایشان قیمومیتی برعهده مرد قرار داده که اموراتشان انجام شود، نه بر اساس دلخواه و خوشایند خود؛ یعنی چنیناند که هر کاری را از مسیری که خدا تعیین کرده انجام میدهند نه آن طور که خودشان خوششان بیاید (یعنی مثلا اگر اهل استقامتاند، استقامتشان از جنس «واستقم کما امرت» است، نه استقامتی آن گونه که خودشان دلشان بخواهد)
🌱د.2. با همان دینداریای (یا التزام به حکم عقل یا ...) که امر خدا را حفظ میکنند؛ و یا به تعبیر دیگر، مطابق با امر خداوند ویا برای حفظ [دستورات] خدا و رعایت حق الله است که چنین میکنند، نه برای ریاکاری و از باب ظاهرسازی؛ یعنی خالص و مخلصاند نه اهل ریا و نفاق.
🌱د.3. به خاطر اینکه خداوند آنان را حفظ و یاری میکند؛ یعنی موید من عنداللهاند؛ و با تاییدات الهی است که کار خود را به سامان میرسانند.
🌱د.4. به خاطر اینکه توجه دارند که خدا مراقب آنان است و از کارهای آنان اطلاع دارد؛ ویا به خاطر اینکه خود را از [عذاب] خدا حفظ کنند؛ یعنی اهل مراقبهاند و حرمت محضر الهی را جدی میگیرند.
🌱د.5. به خاطر اینکه خداوند از آنان چنین حفظی خواسته است؛ یعنی آنان بهجد مقید به رعایت دستورات الهیاند.
🌱د.6. به ازای آنچه خدا برای آنان حفظ کرده [یعنی به ازای حقوقی مانند مهریه و نفقیه و ... که خداوند برای آنان قرار داده]، است؛ یعنی قدرشناس و جزء بندگان شاکرند.
🌱د.7. ...
📝جمعبندی #الگوی_کنشگری_زن_مسلمان
اگرچه برخی از این موارد میتواند به عنوان شاخصهای کنشگری مطلوب یک انسان (اعم از زن و مرد) مورد توجه باشد؛ اما به نظر میرسد که این آیه میخواهد بفرماید برای تحلیل وضع مطلوب کنشگریِ یک زن، این شاخصها برترین شاخصهاست.
💢اگر بخواهیم اینها را خلاصه کنیم، باید گفت:
▪️زنی در مقام کنشگری مطلوب است که اهل عمل صالح و صلح و صلاح باشد؛ و این صلاح خود را این گونه نشان دهد که:
▪️بنای اصلی کنشهایش بر قنوت (خاضع و همراه بودن) باشد، خواه در پیشگاه خداوند ویا در عرصه خانواده و امت اسلامی؛
▪️حافظ و نگهبان غیب و ساحات غیب باشد، اعم از غیب خویش (عفت و ...) یا غیب خانواده (همسر و ..) یا غیب جامعه (آنچه برای پیشبرد جامعه لازم است اما به چشم نمیآید) یا غیب ملکوت (با مراقبه و تلاش معنوی به وادی غیب وارد شده باشد و خود را دائما کنترل کند)
▪️و این حفظ خود را به تایید و پشتوانه الهی و بر اساس دستورات خداوند و مطابق با آن مسیری که خداوند برایش تعیین فرموده، انجام می دهند، نه بر اساس دلخواه خود یا از باب ریا و ... .
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
8️⃣1️⃣ «وَ اللاَّتی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیهِنَّ سَبیلاً»
در این آیه بعد از بیان وظایف مردان در خانواده (قوامیت بر زنان و تامین نفقه خانواده)، زنان را دو دسته کرد.
در فراز قبل، از زنان صالح سخن گفت که مطیع و حافظ غیب بودند؛ و اکنون به سراغ زنان سرکش میرود؛ و میفرماید: «آن زنانی که از سرکشیشان بیم دارید، پس پندشان دهید و در بسترهای خواب رهایشان کنید و آنان را بزنید؛ پس اگر اطاعتتان کردند پس علیه آنان بهانهای مجویید.»
❇️ چنانکه عموم مفسران شیعه (مثلا: مجمع البيان، ج3، ص69 و الميزان، ج4، ص345 ) و اهل سنت (مثلا: جامع البيان (طبری)، ج5، ص42؛ الجامع لأحكام القرآن (قرطبی)، ج5، ص171؛ أنوار التنزيل (بیضاوی)، ج2، ص73) بیان کردهاند این سه کار به ترتیب است؛
یعنی ابتدا باید موعظه کند و اگر با موعظه مشکل حل شد، بیش از این نباید جلو برود؛ اما اگر حل نشد، قدم به قدم وارد مرحلههای بعدی وارد شود ؛
و در خصوص زدن هم علاوه بر روایات متعدد، تقریبا اجماع فقهای شیعه و سنی بر این است که این زدن باید زدنی آرام و باملاطفت باشد که زن را صرفاً متوجه ناراحتی شوهر بکند، و به هیچ عنوان نباید زدنی باشد که صدمهای به زن برساند (اصطلاحاً: ضرب غیر مبرّح) و از این رو، در روایات نبوی تعبیر شده که مثلا با چوب مسواک وی را بزند❗️
و البته آیه تاکید میکند که در هر مرحلهای اگر زن از حالت نشوز و سرکشی خارج شد و مسیر همراهی و اطاعت را در پیش گرفت، مرد حق ندارد راه ستم بر وی را بپیماید.
❇️از این تعابیر برمیآید که:
🔹الف. سه مرحله موعظه، ترك همخوابى و تنبيه، براى مطيع كردن زن است. پس اگر از راه ديگرى زن مطيع مىشود، مرد حقّ برخورد ندارد. جملهى «فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ» نشانه آن است كه هدف اطاعت است، گرچه از طريق ديگرى باشد. (تفسير نور، ج2، ص284)
🔹ب. برخورد با منكرات بايد گام به گام و مرحله به مرحله باشد. موعظه، قهر، تنبيه. تا موعظه مؤثر باشد، قهر و خشونت ممنوع و تا قهر و جدايى موقت اثر كند، تنبيه بدنى ممنوع است. (تفسير نور، ج2، ص284)
〽️#شبهه
آیا این آیه دلالت بر جواز #مردسالاری و #ظلم_به_زنان دارد؟
📝پاسخ
فضای غربزده کنونی، که خانواده را کاملا شبیه شرکتها و سازمانهای اجتماعی میانگارد، این جواز زدن زن توسط مرد را نوعی #توهین_به_زن و #خلاف_حقوق_بشر قلمداد میکند و این آیه را شاهدی بر مردسالاری و جواز ظلم به زنان در اسلام معرفی میکند؛
📛ابتدا میگویند: حکومت مرد بر زن قابل قبول نیست؛ بلکه اینها باید مساوی باشند (که پاسخ این شبهه را در تدبرهای 6 و 8 به تفصیل بیان شد)؛
📛و در گام بعد میگویند: فرض کنید قبول کردیم که مدیریت خانواده در دست مرد باشد؛ اما حتی اگر زن خطا کرد مرد حق زدن او را ندارد؛ بله، وقتی یک کارمند خطا میکند مدیر میتواند او را مواخذه و حتی جریمه کند، اما حق ندارد او را بزند؛ و این آیه باب سوءاستفاده را برای مردان باز کرده است.
📝در پاسخ به این شبهه به چند نکته باید توجه کرد:
❇️الف. تفاوتی جدی هست بین اجازهای که دین میدهد با اجازهای که قانون میدهد:
دین صرفاً با ظاهر آدمها کار ندارد، بلکه با وجدان آنها کار دارد. در جایی که قوانین بشری اجازه کاری را میدهند کاملا بحث سوءاستفاده ممکن است؛ولی آنچه که دین میگوید باید جنبههای وجدانی و معنویاش را هم در نظر گرفت.
دین گفته ابتدا موعظه کن؛ موعظه جایی است که واعظ با یک حالت روحانی و خیرخواهانه وارد میشود. اینکه یک جمله به زنش بگوید «ای زن از خدا بترس» که موعظه نیست. یکبار قانون مدنی دستوری داده، فرد یک جمله موعظه میکند چند دقیقه در بستر جدا میشود و بعد میزند و میگوید من طبق قانون اقدام کردم❗️
بله، سر قانون میتوان کلاه گذاشت اما سر دین که نمیتوان❗️
برای همین است که پایان آیه با تعبیر «خداوند برتر و بزرگ است» آورد یعنی یک تهدیدی میکند که اگر خدا چنین اجازهای به تو داده، خودش بالای سر توست و میداند که تو چه میکنی❗️
🤔به تعبیر دیگر،
اگر کسی قرار است سوءاستفاده بکند، اگر لازم شد قانون را هم دور میزند و کار خود را میکند؛
اما یک مرد وقتی میخواهد به قانون اسلام عمل کند، چطور است؟
اول باید همسرش را موعظه کند؛ یعنی واقعا خیرخواهانه با او صحبت کند، نه از روی لجاجت، که بخواهد از این حربه استفاده کند.
بعد تازه نوبت هجر در بستر میرسد. یعنی یک مدت به او بیاعتنایی بکند.
بعد نوبت به زدن میرسد که آن هم با حدود و قیودش.
در واقع، اسلام به کسی اجازه میدهد که ایمان داشته باشد؛ و کسی که ایمان دارد اینها را رعایت میکند.
📚(نظام خانوادگی اسلام، (مطهری)، ص44-50)
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه پاسخ به شبهه #زدن_زنان_در_قرآن
❇️ب. قبلا بیان شد که نظام خانواده با شرکتها و سازمانهای اجتماعی تفاوت دارد.
💢خانواده بنایش بر وحدت و پیوند روحها و کنار گذاشتن من و توست؛ در حالی که شرکتهای اجتماعی بنایشان بر رسیدن به نفع مشترک است. 💢
از این رو، روابط بین افراد خانواده و حتی ظلمی که درون خانواده رخ میدهد ماهیتش متفاوت با روابط افراد یک شرکت و ظلم در آنجاست.
شاید مساله را از حیث روابط والدین و فرزندان ببینیم واضحتر شود:
بله،
رئیس یک سازمان حق تنبیه بدنی کارمندانش را ندارد؛
اما والدین حق تنبیه فرزندانشان را – البته به عنوان آخرین اقدام- دارند.
🤔چرا؟
چون اگر تنبیهی انجام میدهند هیچ شائبه منفعتطلبی ندارد؛ بلکه اساساً فرزندشان را جزءی از وجود خود میبینند.
بله، در تاریخ بودهاند والدینی که در حق فرزندانشان ظلم کردهاند اما این ظلم، از جنس ظلمهای اجتماعی (که ریشه دارد در منفعتطلبی و دیگری را برای خود فدا کردن) نیست؛ بلکه چون علاقه والدین به فرزندان زیاد است، این ظلم از جنس ظلم انسان به خویش است، که از سر جهالت رخ میدهد.
احتیاج والدین به فرزند، اصلا شبیه احتیاج کارفرما به کارگر ویا ارباب به نوکر نیست؛
بلکه خود فرزند، مورد احتیاج والدین است؛ یعنی خود این فرزند و سعادت این فرزند را جزئی از سعادت خود میبیند؛به خود او نیاز دارد نه به همکاری او. از این رو، خود طبیعت جلوی ظلم منفعتطلبانه والدین به فرزندان را گرفته است؛
🤔و ظلمی که مثلا یک پدر به فرزند خود میکند از نوع ظلمی است که به خودش میکند؛
همان گونه که انسانها بر اثر جهالت به خود ظلم میکنند، به فرزندشان هم ظلم میکنند؛ اما ظلم همراه با علاقه و دوستی.
👈در مورد زوجین هم همینطور.
علاقه انسان به همسرش صرفا یک علاقه جنسی و رفع نیاز جنسی نیست؛ ازدواج یک همکاری به صورت شرکت برای رفع نیازهای طرفین نیست؛ بلکه ازدواج واقعا پیوند دو روح است؛یگانگیای در کار است، حتی گاه بالاتر از یگانگی والدین و فرزندان؛ به همین جهت است که انسان همان گونه که از خوردن و لباس پوشیدن خودش لذت میبرد، از خوردن و پوشیدن همسرش لذت میبرد.
💢سعادت مرد صرفا در این نیست که زن در اختیارش باشد؛ بلکه در این است که زنش هم سعادتمند و سالم و شاداب باشد. زنی که شاداب و سعادتمند نباشد نمیتواند او را سعادتمند کند.
💢 ناراحتی زن و فرزند، مثل ناراحتی کارگر برای کارفرما نیست که به خوشی وی لطمه نزند به همین ترتیب، زدن یکی از زوجین دیگری را، اصلا از جنس زدن رئیس کارمند خودش را نیست،
⭕️و بهترین شاهدش هم اینکه امروزه اینکه زنی شوهرش را بزند، در اذهان اغلب مردم، معنای ظلمی از جنس منفعتطلبی نمیدهد؛ بلکه ظلمی از جنس نفهمی است (از این رو، مردم چنین زنی را نه «ظالم» و «خودخواه»، بلکه «بیمعرفت» و یا «بیشعور» میخوانند.)
📚(اقتباس از نظام خانوادگی اسلام، ص58-63؛ و یادداشتهای استاد مطهری، ج5، ص204)
❇️ج. از همین روست که هیچ شرکتی از آن جهت که یک شرکت است قداست ندارد و به هم زدن یک شرکت هیچ قبح دینی و اخلاقی ندارد؛ اما خانواده یک پیوند مقدس است و طلاق یک حلال مبغوض است.
و اسلام میخواهد مشاجرات خانوادگی حتیالامکان به بیرون از خانواده کشیده نشود.
یک رئیس اگر از کارمندش ناراضی باشد میتواند وی را اخراج کند. آیا ما همین توصیه را در مورد خانواده میپذیریم؟
در واقع، بحث بر سر این است که مدیریت خانواده به دلایلی که در تدبرهای قبل گذشت به دست مرد داده شده است.
📛یکبار است که مرد مصالح خانوادگی را رعایت نمیکند و درصدد به هم زدن برمیآید (نشوز مرد) که کار طبیعتا به دادگاه و ... میکشد.
⛔️اما اگر زن سر ناسازگاری گذاشت چه باید کرد؟
اسلام میگوید مرد، که مدیر خانواده است سعی کند مساله را درون خانواده حل کند.
🔹در گام اول با مواجههای خیرخواهانه به موعظه بپردازد.
🔹در گام دوم ناراحتی خود را به لحاظ عاطفی نشان دهد و کاری کند که زن شدت ناراحتی وی را بفهمد: در مهمترین موقعیتی که زنان خود را جذاب میدانند و با جذابیت خود شوهرشان را رام خود میکنند، به وی بیاعتنایی کند❗️
🔹اگر این هم نشد چطور؟
آیا بلافاصله سراغ طلاق برود؟
آیا مشکلات داخلی خانواده را نزد این و آن بازگو کند؟
یا در همان فضای خانوادگی، که ماهیتش با فضای سازمانی متفاوت است، مراحله بالاتری از تنبیه را عملی کند.
آیا خود کنار کشیدن در بستر نوعی تنبیه نیست؟
اسلام این مرحله بالاتر را هم در اختیار شوهر به عنوان مدیر خانواده گذاشته است تا بلکه مشکلات خانوادگی درون خانواده حل شود.
🔹بله، اگر با همین حل نشد، آنگاه است که در مرحله بعد نوبت به حَکَمین و وساطت ریشسفیدانِ فامیل (و باز هم نه دادگاه عمومی) میرسد و بعد از اینهاست که اسلام گزینه جدایی را مطرح میکند.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
0⃣2⃣ «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ ... فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَیبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللاَّتی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیهِنَّ سَبیلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِیا كَبیراً»
عبارت «إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِیا كَبیراً» هشداری است به مقام علو کبریای خداوند، آنگاه:
🍃الف. تا افراد را از هرگونه تخطی از دستورات خداوند بازدارد.
یعنی:
🌱الف.1. ضمانت اجرایی است برای عدم سوءاستفاده شوهران از قوامیت خود، یعنی اگر به شما مسئولیت قوامیت داده شد در حد مصالح خانوادگی است، نه اینکه خود را قدرت مطلقه در خانواده بدانید و هرکاری دلتان خواست بکنید؛ که اگر به قوت و شدت خود و ضعیفتر بودن زنانتان دلخوش دارید بدانید قدرت شما در برابر علو و کبریای الهی هیچ است و خداوند میتواند براحتی آن زنانی را که زیردست شما قرار گرفتهاند علیه شما یاری دهد.
(مجمع البيان، ج3، ص69 ؛ الميزان، ج4، ص345).
به تعبیر دیگر میخواهد تذکر دهد که برترى مردان، نبايد سبب غرور شود، چون خدا از همه برتر است. و این توجّه به برترى خداوند، كليد تقوى و پرهيز از ستم بر همسران است.
(تفسير نور، ج2، ص285)
🌱الف.2. دلیلی است برای قانت بودن و مرتکب نشوز نشدن زنان مومن؛ یعنی زنان بدانند که اگر خداوند به مردان قوامیت داده، صرفاً یک امر بیضابطه و بیمنطقی نبوده؛ بلکه اساساً علوّ و کبریاء از آن خداوند است؛ و او میداند به چه کسی در چه جایی اجازه قیومیت نسبت به دیگران بدهد؛ و از این جهت، آمدن این فراز در پایان آیه، شبیه است به مضمون آیه «قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدير» (آل عمران/26)
🍃ب.هریک از زن و شوهر انتظار و نگرانی ناروایی در فضای خانواده نداشته باشند.
یعنی:
🌱ب.1. [در مورد شوهر] (بر اساس معنای ج در تدبر قبل) میخواهد بفرماید خداوند با همه علو و کبریایش شما مردان را مکلف به آنچه فوق توانتان است نکرده است، پس شما هم از زنانتان انتظار چیزی که توانش را ندارند نداشته باشید [یعنی انتظار اینکه بعد از تندی کردن شما با آنها، به شما ابراز محبت کنند]
(به نقل از مجمع البيان، ج3، ص69 ؛ مفاتيح الغيب، ج10، ص73)
🌱ب.2. [در مورد زن] خداوند که چنین قوامیتی به مردان داده است، خودش فوق سر آنهاست و شما نگران نباشید که وضع این قانون در نهایت در خانواده به ضرر شما و سوءاستفاده مردان تمام شود.
🍃ج. خداوند برتر و متعالی از آن است که جز بر اساس حق قانونی وضع کند (مجمع البيان، ج3، ص69). یعنی اگر خداوند قوامیت مرد بر زن؛ ویا وجوب نفقه زن برعهده مرد؛ و یا اجازه تنبیه زن ناشزه به مرد را داده است، برتر و متعالی است که این قوانین را جز بر اساس حق وضع کرده باشد.
🍃د. خداوند با همه علو و کبریایش اگر بنده معصیتکاری توبه کند و به اطاعت خداوند برگردد توبهاش را میپذیرد و از گناهش درمیگذرد؛ پس شما مردان هم اگر زنی که نشوز کرده بود به طاعت برگشت، سزاوار است که از بدی او چشمپوشی کنید و با وی روال مدارا در پیش گیرید.
(مفاتيح الغيب، ج10، ص73)
🍃ه. (بر اساس معنای ج در تدبر قبل) خداوند با همه علو و کبریایش در دستوراتش به ظواهر بندگان بسنده کرده و باطن آنان را برملا نمیکند، شما مردان نیز سزاوار است که اگر زنی از حالت نشوز به حالت اطاعت برگشت به همان ظاهر برگشتن وی اکتفا کنید و دنبال باطن قلبی وی و اینکه الان واقعا نسبت به شما محبت دارد یا در نهان خویش از شما بیزار است برنیایید.
(مفاتيح الغيب، ج10، ص73 )
🍃و. ...
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
7️⃣1️⃣ «وَ اللاَّتی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ»
چنانکه بسیاری از فقها تصریح کردهاند تردیدی نیست که #نشوز در این آیه (که حرام است) مطلق نیست؛
یعنی این گونه نیست که زن موظف باشد هر دستوری شوهرش داد اطاعت کند؛ ولو که هیچ ربطی به مسائل خانوادگی نداشته باشد❗️
و حتی در برخی از مسائل اخلاقی شخصی (مانند بدزبانی و دشنامگویی، که به مساله عمومی نهی از منکر برمیگردد) اینکه مرد حق تنبیه بدنی زنش را داشته باشد، بسیاری از فقها خدشه کرده، و ورود در این مرحله از نهی از منکر را نیازمند اذن حاکم دانستهاند
📚(مسالك الأفهام (شهید ثانی)، ج8، ص360 )
اما آنچه جای بحث دارد این است که آیا #نشوز در این آیه، که به تَبَعِ آن حق تنبیه به مرد داده شده، منحصر در #مسائل_جنسی است یا ناظر به مطلق #مصالح_خانوادگی است؟
💠مساله تخصصی #خانوادهشناسی:
📝محدوده #نشوز_زن
⛔️شاید از ظاهر عبارات برخی از فقها
(که محور بحث خود را ممانعت از زن از استمتاع شوهر قرار دادهاند؛ مثلا: تحرير الوسيلة، ج2، ص305 )
چنین تصور شود که منحصر در مسائل جنسی است؛
🤔اما اگر توجه شود که در قرآن کریم، تعبیر «نشوز» فقط راجع به زن نسبت به شوهرش نیست، بلکه مرد هم نسبت به زنش میتواند مرتکب نشوز شود (وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً؛ نساء/128) و عموما هم خودداری کردن از ادای نفقه را مهمترین مصداق نشوز مرد دانستهاند، واضح میشود که در خصوص زن هم مساله عمومیت دارد
💢و در واقع، ضابطه نشوز همان تعبیری است که در لسان فقها عموما بدین صورت بیان میشود که «حقوق واجب همسر را ادا نکند»؛ نه صرفاً حقوق جنسی همسر.
در واقع، اگر این آیه دلالت دارد بر حق قوامیت مرد بر زن، که هدف از این قوامیت هم تامین مصالح خانوادگی است،
پس عدم اطاعت از شوهر در حدود مصالح خانوادگی، مصداقی از نشوز زن است، هرچند هیچ ربطی به مسائل جنسی نداشته باشد.
🔖 به تعبیر شهید مطهری:
« حکومت خانوادگی [مرد] ... حدود معین دارد؛ ... حدودش به طور کلی مصالح خانوادگی است. ... اسلام میگوید در این اجتماع، حکومت باید باشد، اما معنای این «حکومت باشد» تحکم نیست که یک مرد حق تحکم داشته باشد؛ او در حدود مصالح خانوادگی حق حکومت دارد. زنی میخواهد برود بیرون، خانه کسی. مرد حق دارد جلوگیری کند یا نه؟ یک زن وظیفه دارد که اگر مرد گفت نرو، نرود. ولی مرد هم یک وظیفه دارد که در کجا منع کند. یک وقت هست رفتن این زن به آنجا واقعاً اخلاق این زن را فاسد میکند ولو خانه پدر و مادرش برود. یک مادری دارد که هروقت او را یک ساعت میبیند تا یک ماه [بین زن و شوهر] دعواست. تجربه میشود؛ واقعا یک وقت رفتن یک زن به جایی اساس این اجتماع خانوادگی را متزلزل میکند؛ حفظ کانون خانوادگی مقدم است بر ملاقات پدر و مادرش.»
📚(نظام خانوادگی اسلام، ص28)
✅تبصره
📝تفاوتهای نشوز زن و مرد: آیا اسلام #زنسالار است⁉️
جالب اینجاست که بسیاری از فقهایی که صرف بدزبانی و دشنامگویی زن، که حتی کدورت مرد را در پی دارد، مصداق نشوز وی ندانستهاند
(یعنی گفتهاند بداخلاقیای از جانب زن علامت نشوز زن است که نشانگر تغییر رویه او باشد، وگرنه اگر آن زن اساساً بدزبان و دشنامگو بوده، به صرف این نمیتوان وی را ناشزه و سزاوار تنبیههای مطرح شده در این آیه دانست)
وقوع بداخلاقی از جانب مرد با زن را مصداق نشوز وی دانستهاند.
📚(مسالك الأفهام، ج8، ص360-362 )
این از شواهدی است که نشان میدهد که
🤔مساله اصلی در تنبیه زن که در این آیه مطرح شده، کاملا حفظ مصالح خانوادگی بوده است؛ نه دست مرد را در هر رفتاری باز گذاشتن.
درباره چرایی این تفاوت شاید بتوان چنین توضیح داد که در تفاوت روانشناختی زن و مرد میگویند که اگرچه زن و مرد هم به نیاز جنسی خود توجه دارند و هم به نیاز عاطفی خویش،
اما #مرد در درجه اول #طالب_نیاز_جنسی است و #زن #طالب_نیاز_عاطفی_و_حمایتی.
از این رو،
مساله #نشوز_زن نسبت به مرد بیشتر ناظر به نیاز جنسی مطرح میشود (که مطالبه اولیه مرد از زن است)
و در طرف مقابل، #نشوز_مرد نسبت به زن، ناظر به نفقه (نیاز حمایتی) و خوشاخلاقی (نیاز عاطفی) دیده میشود.
📝به تعبیر دیگر،
چون مهمترین رکن در استواری کانون خانواده #پیوند_زن_و_شوهر است؛ 🔹نشوز زن در مسائل جنسی است که این پیوند را تضعیف میکند و
🔸نشوز مرد در مسائل حمایتی و عاطفی است که این پیوند را تضعیف میکند.
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه تدبر 17 درباره #زنسالار بودن اسلام❗️
🤔این سخنان بدین معنا نیست که امکان ندارد که مرد به لحاظ عاطفی از زنش احساس سرخوردگی پیدا کند ویا زن به لحاظ جنسی از مردش گلایهمند باشد؛ بلکه همه اینها در تضعیف کانون خانواده نقش دارد؛
اما چون محور اصلی پیوند در این عرصه نیست، تمرکز احکام فقهی هم در این عرصه نمیباشد و توصیهها به حد وجوب و حرمت شرعی نمیرسد؛ بلکه وجوب و حرمت شرعی در همان عرصهای است که کانون خانواده را محکم نگه دارد.
📛این گونه موضعگیریها بخوبی دروغ بودن #شبهات علیه فقها (که آنان را مردسالار و مخالف حقوق زنان معرفی میکنند) نشان میدهد:
مساله آنان کشف حکم شرع با رعایت ضوابطش بوده است؛ نه ترجیح مرد بر زن یا بالعکس.
@yekaye
🏴 اطلاعیه 🇮🇷
🏴شهادت افتخارآمیز و مظلومانه #حاج_قاسم_سلیمانی، یکی از عزیزترین دلسوزان امت اسلام و مظلومان جهان، در اقدام ناجوانمردانه شیطان بزرگ، را به محضر امام زمان ارواحنا له الفداء و تمامی عدالتجویان جهان تبریک و تسلیت عرض میکنم.🇮🇷
"این رجل فاجری که خون عزیز ما را به زمین ریخت، تأیید کرد دین خدا را. یعنی خدا دین خودش را به او تأیید کرد. با ریختن خون عزیز ما، تأیید شد انقلاب ما.
این انقلاب باید زنده بماند، این نهضت باید زنده بماند، و زنده ماندنش به این ریخته شدن خونهاست. بریزید خونها را؛ زندگی ما دوام پیدا میکند. بکُشید ما را؛ ملت ما بیدارتر میشود. ما از مرگ نمیترسیم؛ و شما هم از مرگ ما صرفه ندارید...
مردن تهلکه نیست؛ مردن حیات است. آن عالَم، حیات است؛ این عالم مرده است. از مردن نترسید، و نمیترسیم. آنها باید بترسند که مردن را از بین رفتن میدانند؛ هلاک و فنا میدانند."
🖌صحیفه #امام_خمینی، ج7، ص183
@souzanchi
@yekaye