eitaa logo
🏴سرای شعر محتشم🏴
754 دنبال‌کننده
11 عکس
29 ویدیو
11 فایل
📍کانال شعر حضرات معصومین علیهم صلوات الله ❤️امام صادق علیه السلام:❤️ ✍️ من قال فینا بیت شعر بنی الله له بیتا فی الجنه هر کس در راه ما و برای ما یک بیت شعر بسراید، خداوند برای او خانه ای در بهشت، بنا می کند. 📔وسائل الشیعه خادم: @stayashura99 ۱۴۰۲/۰۳/۲۳
مشاهده در ایتا
دانلود
خبری می رسد از راه خبر نزدیک است آب و آیینه بیارید سحر نزدیک است طبق آیات و روایات رسیده ای قوم! جمعۀ آمدن او به نظر نزدیک است عاقبت فصل زمستان به سر آید روزی باز هم گل دهد این باغ ثمر نزدیک است قطره چون رود شود راه به جایی ببرد به دعای فرج جمع اثر نزدیک است با ظهورش حرم فاطمه را می سازیم بار بر بند برادر که سفر نزدیک است راه دور دل ما تا به در خیمۀ او از در خانۀ زهرا چقدر نزدیک است آه گفتم که در خانه و یادم آمد غربت مادر و اندوه پدر نزدیک است گر چه از آتش در سوخته جانم اما بیشتر روضۀ کوچه به جگر نزدیک است باز کابوس سراغ پسری آمده است باز می لرزد و انگار که شر نزدیک است مادرت را ببر از رهگذر نامردان کوچه بند آمده از کینه خطر نزدیک است تا که افتاد زمین زلزله در عرش افتاد هاتفی گفت: قیامت به نظر نزدیک است دو قدم رفته نرفته نفسش بند آمد پسرش گفت بیا، خانه دگر نزدیک است . . داغ مادر به جگر می رسد اما انگار اثر داغ برادر به کمر نزدیک است محسن عرب خالقی _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
جمعه ها را همه از بس که شمردم بی تو بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو بسکه هر جمعه غروب آمد و دلگیرم کرد دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو تا به اینجا که به درد تو نخوردم آقا هیچ وقت از ته دل غصه نخوردم بی تو چاره ای کن، گره افتاده به کار دل من راهی از کار دلم پیش نبردم بی تو سالها می شود از خویش سؤالی دارم من اگر منتظرم از چه نمردم بی تو با حساب دل خود هرچه نوشتم دیدم من از این زندگیم سود نبردم بی تو گذری کن به مزارم به خدا محتاجم من اگر سر به دل خاک سپردم بی تو _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
بیا یابن الحسن لطفی به ما کن ز دلهای محبّان عقده وا کن . بیا ای یوسف زهرا ز حُسنت قلوب عاشقان را باصفا کن . بیا ای رازدار حق تو ما را ز دام نفس شیطانی رها کن . بیا ای والی ملک ولایت برات کربلا بر ما عطا کن . بیا ای منجی عالم ز رأفت تو درد دردمندان را دوا کن . بیا ای قاطع البرهان کجایی ز نورت چشمها را پر ضیا کن . بیا ای حامی قرآن که مارا به احکام الهی آشنا کن . بیا ای وارث علم لدنّی نظر بر شیعیان مصطفی کن . بیا ای حجت حق«شاجری»را بجان مادرت حاجت روا کن ✍️ شاجری زنجانی _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
قرار دل ز فراقت دگر قرار ندارم به انتظار قسم تاب انتظار ندارم به احتضار مبدل شد انتظار ظهورت اجل رسیده دگر تاب احتظار ندارم ز بس گریستم و دیده ام ندید رخت را گمان برند گروهی به من که یار ندارم اگر بهار شود دچار فصل سال برایم خدا گواست که بی روی تو بهار ندارم به سلطنت ندهم رتبه ی گدایی خود را که در زمین و زمان جز تو شهریار ندارم نه مانده تاب فراق و نه هست طاقت جرم چگونه صبر کنم دیگر اختیار ندارم دیار من نبود غیر خاک مقدم یارم چو دور غیبت یارم بود دیار ندارم به اشک دیده بیارم مگر به دست دلت را عزیز دل چه کنم چشم اشکبار ندارم اگر تو سوزدهی جز به آتشت نگدازم اگر تو اشک دهی غیر گریه کار ندارم به دار عشق تو میثم مگر قرار بگیرد وگرنه تا به بسم جان بود و قرار ندارم غلام رضا سازگار _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
مثل چکیدن یه قطره اشک از چشمی که دلتنگ حضور یاره داغ نبودنت یه درد کهنه است که دوری تو رو دلم میزاره واژه به واژه غربتو نوشتم آخر سر به اسم تو رسیدم اسم امام حسن غریبه اما مثل تو هیچ غریبی رو ندیدم اللهم عجل، گره دارم تو کارم اللهم عجل، که یه عمره بیمارم اللهم عجل، مث بارون می بارم «یا صاحب الزمان» پهنای دریای تو بیکرانه وسعت خوبی تو آسمونه سه شنبه ها همیشه بی قرارم ولی قرار دل تو جمکرونه الهی جون من فدای چشمات که از گناه من می‌ریزه اشکات جوونم و اگه گناهی کردم الهی پاک بشم با خاک پاهات اللهم عجل ، که سیاهه این روزا اللهم عجل ، شده دلنبد دنیا اللهم عجل ، برسان آقای ما « یا صاحب الزمان» _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
چه می خواهد لب تشنه به غیر از لطف بارانی چه می خواهد شکسته دل به غیر از چشم گریانی مرا هر وقت می دیدی گریبان پاره می دیدی از اول نیز می آمد به من پاره گریبانی به دامان تو دست انداختم شاید که این دفعه بگیرد دامنت دستی از این آلوده دامانی به جز تو جور عاشق را کسی گردن نمی گیرد خطایش را زلیخا کرد، یوسف گشت زندانی اگر چه گریه هجران، شکسته می کند ما را ولی از آب پیشانی است بهتر، چین پیشانی به لطف گریه، کار طفل بهتر راه می افتد چه بهتر، بیشتر از دیگران ما را بگریانی دگر فرقی ندارد جمعه و شنبه فقط برگرد گرفتاریم ما از دست این هجران طولانی پشیمان می شود آن که برای تو نمی میرد ”چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی “ در باغ شهادت را به آه نیمه شب وا کن اگر خون جگر خوردی، تو هم جزو شهیدانی - خبر داری که تو رفتی، به کوچه گردی افتادم؟ به من از تو فقط هجران رسید آن هم چه هجرانی سر پیراهن تو گریه ما را در آوردند میان این همه کشته چرا تنها تو عریانی؟ _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
بیا ای چاره ی کارم. أغثنی یا اباصالح ببین که بی تو بیچارم. أغثنی یا اباصالح در این دنیا وانفسا در آن عقبای واویلا فقط تنها تو را دارم. أغثنی یا اباصالح تویی تو دین و ایمانم. تویی آرامش جانم تویی ماه شب تارم. أغثنی یا اباصالح به هر دردی طبیی تو بخوان امن یجیبی تو ببین مولا که بیمارم. أغثنی یا اباصالح پریشانم پریشانم. پشیمانم پشیمانم گرفتارم گرفتارم. أغثنی یا اباصالح منم آن یار سربارت همان که داده آزارت ببخشا گر خطاکارم أغثنی یا اباصالح تو میخوانی غم مارا تو داری مرهم مارا تو می دانی که ناچارم أغثنی یا اباصالح من اشک نم نم آوردم. ببین مولا کم آوردم تویی تنها خریدارم أغثنی یا اباصالح به خشکی لب اصغر به اشک دیده ی مادر نگاهی بر دل زارم. أغثنی یا اباصالح بیا جانها بقربانت تورا جان عموجانت گره واکن تو کارم. أغثنی یا اباصالح سید مجتبی شجاع _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
بیا بر قله‌ی هستی لوای عدل برپا کن بیا دین را دوباره مثل جدّ خویش احیا کن چرا از چشم خود تنهای تنها اشک می‌ریزی؟ بیا در ماتم جدّ غریبت گریه با ما کن بیا از چشم سقّا تیر دشمن را برون آور بیا زخم گلوی خشک اصغر را مداوا کن بیا اشک خجالت پاک کن از دیده‌ی سقّا بیا از خون دل بر تشنه‌کامان دیده دریا کن بیا با عمّه‌هایت جستجو کن در بیابان‌ها گلی در کربلا گم گشته زیر خار پیدا کن بیا و گریه کن بر یاس‌های نیلی زهرا بیا روی کبود عمّه‌هایت را تماشا کن بیا خونْ پاک کن با اشک از پیشانیِ جدّت بیا قرآنِ ثارالله را بر نیزه معنا کن بیا و عمّه را بیرون ببر از بین نامحرم بیا زنجیر از بازوی زین العابدین وا کن برای آنکه در محشر قبول مادرت افتد بیا و دفتر اشعار ” میثم ” را تو امضا کن غلامرضا سازگار _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
همه عمر در تباهی همه عمر غرق غفلت به دلم هزار غصه به دلم هزار حسرت پی کار خویش بودم پی کار من دویدی ز بزرگی تو شاها چه کنم من از خجالت چه زیان تورا که یک دم بغلت کنم عزیزم نظری که شام هجران برسد به صبح وصلت دل من گرفته آقا تو بیا برس به دادم سحری تو یاد من کن که خوشم به این حمایت به هوای گریه هایم تو فقط بمان برایم تو بسی برای نوکر به غریبه ها چه حاجت نفسی که بی تو باشد برود که برنگردد به تو بسته است جانم ز نخست تا قیامت منِ کربلا نرفته به خودت امیدوارم سفرم به گردن تو،تو نما قبول زحمت همه روضه ها اگرچه زده آتشی به جانت به غرور تو شرر زد غم روضه ی اسارت سید پوریا هاشمی _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
دستی اگر دارم به دامان تو دارم چشمی اگر دارم به احسان تو دارم از سفره‌ای جز سفرۀ تو نان نخوردم من هرچه دارم از سرِ خوان تو دارم این زندگی با پای تو مردن می‌ارزد جانی اگر دارم به قربان تو دارم دیدی خطا کردم ولی گفتی: ندیدم من شرم از لطف فراوان تو دارم از معجزات گریه بر شاه غریب است جایی اگر در بینِ یاران تو دارم تا کِی بگویم العجل؟ پس کِی می‌آیی؟ عمری‌ست در دل، داغ هجران تو دارم هجران دلم را بُرد تا کنج خرابه این روضه را از چشم گریان تو دارم بابا شبیه تو پر از دردم کجایی برگرد که امید درمان تو دارم قرآن بخوان اینجا که دیگر خیزران نیست که خاطره از صوت قرآن تو دارم دیدم به دست شمر، تار گیسویت را مرثیۀ موی پریشان تو دارم چشمم دوباره خوب می‌بیند؛ عزیزم! امشب که نور از روی تابان تو دارم _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
مجال نطق ندارد زبان تقدیرم نیامده است قلم پای کار تحریرم صفر تمام شد و یارم از سفر نرسید چقدر چشم بدوزم به قاب تأخیرم اگرچه پای فراقت، جوانی‌ام طی شد برای دیدن تو، حس نمی‌کنم پیرم همیشه فاصله، اشک مرا در آورده همیشه از غم حجر تو، تحت تاثیرم شکسته آینه، تا لمس کرد آه مرا به خورده شیشه رسیده است، رنج تکثیرم کشیده کار من از معصیت به رسوایی میان مردم این شهر، کرده تحقیرم چه غصه‌ها که نخوردی برای سرکشی‌ام چه دردها نکشیدی، برای تغییرم اگرچه که مایه‌ی ننگم، به من محبت کن شبیه کودک آزرده، سخت دلگیرم هزار مرتبه دیدم، مرا بغل کردی خوش است خواب و خیالم، خوش است تعبیرم دلیل زندگیم، دوست دارمت والله مسلم است که بی‌عشق، زود می‌میرم زمان دفن بگو یا علی دم گوشم بلند می‌شود از بین قبر، تکبیرم بشور جسم مرا، با غبار صحن نجف همیشه خاک علی کرده است تطهیرم خدا کند که من امسال، کربلا بروم زیارتی بگذارید بین تقدیرم تو را به روضه‌ی یابن شبیب، زود بیا همان گریز عجیبی که کرده تسخیرم به گریه گفت که آن شمر پست، یابن شبیب به روی سینه‌ی جدم نشست، یا ابن شبیب چه بی ملاحظه خنجر کشید، یا ابن شبیب سر عزیز خدا را برید، یا ابن شبیب _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313