#مدح_حضرت_علی
#ولادت_حضرت_علی
آمد و عالی ترین قبله نمای کعبه شد
آن امامی که قدمگاهش بنای کعبه شد
بوسه بر پایِ علی بن أبيطالب(ع) زدن
افتخارِ دلنشینی که برای کعبه شد
از شبِ میلادِ حیدر تا به محشر، بارها
خواندنِ "نادِ علی(ع)" مشکل گشایِ کعبه شد
پیش از آغازِ خلقت، اولِ صبح ِ ازل
حضرتِ مولایِ ما؛ عشقِ خدایِ کعبه شد
خانهٔ امنِ الهی نیست جایِ دیگران
دیگران نه! شخص ِ حیدر آشنایِ کعبه شد
در خیالاتم شبی دیدم که جایِ سنگ و خشت
رج به رج؛ دُرّ نجف سنگِ نمایِ کعبه شد
تا که دیدم سرزده خورشید از جایِ شکاف
از همانجا در دلم ایجاد شد شوقِ طواف
خط به خط قرآن ندارد مَدخلی إلا علی(ع)
لب نخواهد گفت با صوتِ جلی إلا علی(ع)
لافتی إلا علی(ع)...فریاد میزد جبرئیل
در جوانمردی نباشد اولی؛ إلا علی(ع)
ای دلِ تاریک، ای گمراه ِ سرگردان بدان
نیست در ظلمت. چراغ و مشعلی إلا علی(ع)
تا که شد مغرورِ نورش؛ سورهٔ والشمس گفت:
نیست ای آیینه! شمس ِ منجلی إلا علی(ع)
مُهر باطل خورد بر پرونده اش آنکه به غیر-
دستِ بیعت داد و گفت آری، بلي...إلا علی(ع)
من مسلمانم! ببین مابینِ کتفم حک شده
لا نبي إلا محمد(ص) لا ولي إلا علی(ع)
این عبارت میدرخشد بر جبینِ متّقین
مادرم زهراست(س)، بابایم أمیرالمؤمنین(ع)
آمد آقایِ تمام ِ عاشقانِ با شرف
نذرِ مولا ریسه بندان کن دلت را با شعف
شد فقط حیدر به إذنِ الله؛ خیرُ الأوصیا
کوریِ چشم ِ خلیفه هایِ پست و ناخلف
وای بر حال اذانِ بی علی(ع)...فریاد از-
عمرِ آن گلدسته که؛ بی حبّ حیدر شد تلف
آمد و فوراً به راه افتاد باران در کویر
ریخت دریا، سیلِ مروارید در دستِ صدف
در حرم، حور و ملَک یکریز میریزند گل
ایستاده خادم از عرش ِ معلّی صف به صف
بر ضریحش خوشهٔ انگورها کِل میکشند
من که میمیرم برایش کنجِ ایوانِ نجف
در میان خیلِ خاطرخواه هایِ بیشمار
تیرِ چشمش میگرفت ایکاش قلبم را هدف
با خودش خیرِ کثیر آورده این خیرُالبَشر
روز میلاد أبَاالزینَب(س) شده روزِ پدر!
شاعر:
مرضیه_عاطفی
@stayashura313
#مناجات_امام_زمان
#روضه_امام_حسین
#روضه_حضرت_رقیه
خون پاک شهدا منتظر توست بیا
سرِ مصباحِ هدا منتظر توست بیا
وارث خون خدا و پسر خون خدا
به خدا خون خدا منتظر توست بیا
صبح هم منتظر صبح ظهور تو بوَد
روز ما و شب ما منتظر توست بیا
بر سر گنبد زرین «حسین بن علی
پرچم کرب و بلا منتظر تو است بیا
علم و مشک و لب خشک جگرسوختگان
دستِ افتاده جدا منتظر توست بیا
فرق بشکستۀ زینب، سر خونین حسین
که جدا شد ز قفا منتظر توست بیا
بر سر نی سر جدّت به عقب برگشته
طفل افتاده ز پا منتظر توست بیا
آفتابی که چهل جا به سر نی تابید
در دل طشت طلا منتظر توست بیا
آن یتیمی که سر پاک پدر را بوسید
ناله زد «یا ابتا» منتظر توست بیا
بر ظهور تو دعا بر لب «میثم» تا کی؟
تو دعا کن که دعا منتظر توست بیا
@stayashura313
#مدح_حضرت_علی
دلبسته مرام کسی جز علی مباش
در زندگی غلام کسی جز علی مباش
گفتم به دل اگر پی مستی دائمی
مِن بعد مست جام کسی جز علی مباش
حتی به وقت نام گذاری طفل خود
اصلا به فکر نام کسی جز علی مباش
دنیا پدید آمد و پروردگار گفت
دنیا مطیع و رام کسی جز علی مباش
تنها نصیحت پدرم این کلام بود
در زندگی غلام کسی جز علی مباش
@stayashura313
#سرود_حضرت_علی
توو گوشم از بدو تولد ، حیدر گفتن
چشام به این دنیا که واشد ، حیدر گفتن
برا همینه مبتلای ، حیدر هستم
همیشه از باده ی ناب ، حیدر مستم
آقای منه
خیلی دوسش دارم دنیای منه
بخدا که مثل بابای منه
ذکر شیرین روو لب های منه
آقای منه
دلدار منه
غم ندارم وقتی غمخوار منه
الگوی هرکار و رفتار منه
روشنیه روزای تار منه
دلدار منه
من ، قیمت دارم
من حلال زاده ام و غیرت دارم
نوکر حیدرم و عزت دارم
من به ذکر یاعلی عادت دارم
یا مولا یاعلی یامولا
تا که نفس توو سینه دارم ، حیدر میگم
از هیچ کسی باکی ندارم ، حیدر میگم
از همه ی عالم و آدم ، بالاس حیدر
نداره همتایی توو دنیا ، آقاس حیدر
شاهم حیدره
از تموم عالم و آدم سرتره
اون خلیفه ها کین؟حیدر رهبره
عشقه مولا از هر عشقی بهتره
شاهم حیدره
مطلق حیدره
کوریه چشم حسودا حق حیدره
زینت کتیبه و بیرق حیدره
پهلوونه خیبر و خندق حیدره
مطلق حیدره
من ، آقا دارم
توو دل حضرت زهرا جا دارم
مِهر بچه هاشو توو دنیا دارم
پس دیگه چه ترسی از عقبا دارم
یا مولا یاعلی یامولا
#روضه_حضرت_زینب
نماز عشق شکسته نخوانده بودم وخواندم
قنوت ؛ بازوی بسته نخوانده بودم وخواندم
زنی زهاشمیان تاکنون اسیر نبودست
دعا به ناقه نشسته نخوانده بودم وخواندم
به دوش؛ جسم دودختر؛ نبرده بودم وبردم
زکینه سنگ زشامی ؛ نخورده بودم وخوردم
به قتلگه به من ودخترت چه شد؛ دیدی
که زنده زنده کنارت؛نمرده بودم ومردم
به شب ؛ میان بیابان؛نرفته بودم ورفتم
به جستجوی یتیمان؛ نرفته بودم ورفتم
نخقته بودم وخفتم؛به روی خشته خرابه
به کوفه گوشه ی زندان ؛نرفته بودم ورفتم
هزاررنگ پریده ؛ ندیده بودم ودیدم
شفق به ماه چکیده؛ندیده بودم ودیدم
ندیده بودم ودیدم محاسنت در خون
به داس؛ یاس بریده؛ندیده بودم ودیدم
به کوفه جای به زندان نکرده بودم وکردم
به شام؛ خانه به ویران نکرده بودم وکردم
نگفته بودی وگفتی اذان زمأذنه ی نی
به نیزه گوش به قرآن نکرده بودم وکردم
@stayashura313
⚫️ #روضه_حضرت_زینب
به زهرایی شبیه مادرم من
به مولایی شبیه حیدرم من
حسینم رفت اما دین به جا ماند
به تنهایی امیر لشکرم من
کلید گنج اسرار حسینم
چو عباسم علمدار حسینم
حسینم گر به مقتل آرمیده
من امشب چشم دیدار حسینم
اگرچه زیر بار غم خمیدم
اگر جام بلا را سر کشیدم
اگرچه جسم بی سر دیدم اما
به غیر از عشق و زیبایی ندیدم
همین امروز دیدم دلبرم رفت
یگانه سایه روی سرم رفت
فرات و اشک خیمه موج میزد
لب تشنه حسینم از حرم رفت
به مقتل دیده های دخترش بود
که تیغ دشنه روی حنجرش بود
تمام لحظه های سر بریدن
سرش بر روی پای مادرش بود
203.5K
#روضه_حضرت_زینب
به سبک: مونده روی زمین پیکر تو رها
خواهر تو اسیر شد به دست عدو
أَلسَّلامُ عَلى مَنْ هُتِکَتْ حُرْمَتُهُ
بعد رفتنت ای آبروی حرم
پای شمر و سنان وا شده به سوی حرم
سید الشهدا سید الشهدا
سید الشهدا یا مقطع الاعضا
بعد تو شده باز راه بسته ی آب
خیمه ها همه گفتند امان ز قلب رباب
ای هلال من از روی نیزه ببین
روی ناقه ی عریان نشسته پرده نشین
سید الشهدا....
✍
(أَلسَّلامُ عَلى مَنْ هُتِکَتْ حُرْمَتُهُ،
سلام بر آن کسى که پرده حُرمتش دریده شد)زیارت ناحیه
میثم مومنی نژاد
@stayashura313
#روضه_حضرت_زینب
#سینهزنی_حضرت_زینب
ام المصائب یعنی
رونیزه ها سر دیدن
سر برادر دیدن
غارت معجر دیدن
امّ مصائب یعنی
یه جسم خسته رو دیدن
دستای بسته رو دیدن
سر شکسته رو دیدن
امّ مصائب یعنی
طعنه و آزار دیدن
کوچه و بازار دیدن
مجلس اغیار دیدن
امّ مصائب یعنی
از بغض و کینه پژمردن
از همه کعب نی خوردن
از سرا چادرو بردن
امّ مصائب یعنی
تنگی گودالو دیدن
گودی و جنجالو دیدن
تنو لگد مالو دیدن
امّ مصائب یعنی
چشم پر آب و زینب
بند طناب و زینب
بزم شراب و زینب
امّ مصائب یعنی
شیشماهه رو به نی دیدن
به اشک دیده خندیدن
به دور عمّه رقصیدن
امّ مصایب می دید
تو خیمه دختری له شد
از جوجه ها پری له شد
به زیر پا سری له شد
✍️محمود اسدی شائق
@stayashura313
#روضه_حضرت_زینب
#سینهزنی_حضرت_زینب
سبک تشنه لب کربلا وای حسینم حسین
ای پسر مادرم / وای حسینم حسین
برادر بی سرم / وای حسینم حسین
رسیده جان برلبم / یار زجان بهترم
بیا کنارم حسین / به همره مادرم
وای حسینم حسین
بیا و ای آفتاب / بتاب بر بسترم
آن تن بی سایبان / نرفته از خاطرم
نگذرم از قاتلت / سر تو را برده بود
پیرهنت را دگر / چرا در آورده بود
وای حسینم حسین
میکشم از سینه آه / امان از قتلگاه
رسیدم از خیمهگاه / امان از قتلگاه
میان آن ازدحام / راه نفس بسته بود
چرا به دست همه/ نیزه بشکسته بود
وای حسینم حسین
چه عزتی داشتم / حسین یادش به خیر
چه حرمتی داشتم / حسین یادش به خیر
بعد تو با کعب نی / به پیکرم میزدند
خولی و شمر و سنان / داد سرم میزدند
وای حسینم حسین
خدا نگهدار ای / کوچه و بازار شام
چقدر سنگم زدند / از در و دیوار شام
هر چه به ما شد گذشت / هر که به ما زد گذشت
من که فدای سرت / به دخترت بد گذشت
وای حسینم حسین
@stayashura313
#روضه_حضرت_زینب
#سینهزنی_حضرت_زینب
لحظه های آخره ، زینب زار و مضطره
نزدیکه دو ساله که ، با گریه چشام تره
از یادم نمی ره اون ، گودال و مصیبتام
بین قتلگاه حسین ، پرپر شد جلو چشام
ای وای ای وای حسین...
وای از اون دمی که شمر ، سمت پیکرش دوید
توی اون شلوغیا ، جونم روی لب رسید
شمر و خولی و سنان ، با هم متحد شدن
توو جنجاله قتلگاه ، تنها موند حسین من
ای وای ای وای حسین...
احکام بریدن ، سر ازپیکر این نبود
لب تشنه سر و برید ، رسمش این چنین نبود
روو در روی چشم من ، غارت شد تن حسین
نامردا شدن سهیم ، توی کشتن حسین
ای وای ای وای حسین...
واسه غارت عده ای ، آوردن هجوم سرش
توی اون برو بیا ، ریختن روی پیکرش
بعد از رفتنت حسین ، خندیدن به غربتم
روز خوش ندیدم و ، شکسته شد حرمتم
ای وای ای وای حسین...
توی شعله گُر گرفت ، خیمهی مخدرات
می دیدم که سوخت سر و ، دست و پای دخترات
خیلی سخت گذشت حسین ، بعد از تو به خواهرات
ای نیزه نشین من ، مُردم صد دفه برات
ای وای ای وای حسین...
وای از دست شامیا ، حرمتها شکست حسین
پیشونیه زینبت ، با سنگا شکست حسین
از یادم نمی ره اون ، حرفای یهودیا
وای از طعنه ها حسین ، گفتن خارجی به ما
ای وای ای وای حسین...
✍️عباس قلعه
@stayashura313
#روضه_امام_حسین
#روضه_حضرت_رقیه
بر تو رسول با دل بي تاب گريه كرد
تكبير هفتمين تو محراب گريه كرد
روز تولد تو كفن ها گريستند
روز نخستِ آمدنت آب گريه كرد
آنقدر از لبت اناالعطشان شنيده شد
تشنه گريست بهر تو سيراب گريه كرد
مقتل نوشته است غروب دهم كه شد
بر غربت تو مركب اصحاب گريه كرد
بر حال جسم بى كفنت روى خاكها
خورشيد سينه ميزد و مهتاب گريه كرد
مقتل نوشته است كه در مجلس شراب
خيلي سر بريدهء ارباب گريه كرد
قربان آن سه ساله كه كنج خرابه ها
وقتي پريد، نيمه شب از خواب ، گريه كرد
@stayashura313