eitaa logo
🏴سرای شعر محتشم🏴
364 دنبال‌کننده
4 عکس
1 ویدیو
11 فایل
📍کانال شعر حضرات معصومین علیهم صلوات الله ❤️امام صادق علیه السلام:❤️ ✍️ من قال فینا بیت شعر بنی الله له بیتا فی الجنه هر کس در راه ما و برای ما یک بیت شعر بسراید، خداوند برای او خانه ای در بهشت، بنا می کند. @stayashura99 📔وسائل الشیعه ۱۴۰۲/۰۳/۲۳
مشاهده در ایتا
دانلود
شانه می‌زد تا به گیسوی علی، بنت اسد می‌شنید از هر سرِ مو: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد» مست شد از عطر جاری در هوای خانه‌‌اش به! چه عطری! خوش به حال شانه و دندانه‌اش شانه می‌زد حلقه حلقه، شانه می‌زد مو به مو مو به مو، توحید حق و حلقه حلقه، سِرّ هو می‌رسند عشاق حق و حلقه بر در می‌زنند حلقه بر این در، فقط با عشق حیدر می‌زنند عالمی چون کعبه، از حیرت، دهانش باز شد با محمد، «یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد» مانده سر در آوریم از کار این گیسو، هنوز از هزاران نکته‌ی باریک تر از مو، هنوز عاشق تیغ تو را، با هر خم ابرو چه کار؟ مست را با نکته‌ی باریکتر از مو، چه کار؟ پیچ و تاب راه عشق ، از پیچ و تاب زلف توست ﻟﻴﻠﺔ القدر، آن هزارش، با حسابِ زلف توست یا علی! دستان تو، کاری خدایی کرده است عالمی را ﻟﻴﻠﺔ الزلفت، هوایی کرده است آن صراطی را که گفت احمد، زِ مو نازکتر است در معاد عاشقان، یک تار موی حیدر است سِرّ «سُبْحانَ الَّذِی أَسْری»، شبِ گیسوی توست آیه‌ی «اِنّا فَتَحْنا»، نقش بر بازوی توست تیغِ کج، شد عاشقانت را «صِراطَ المُسْتَقیم» یک دعا ما را ست، آن هم: «يَا عَلِيُّ يَا عَظِيم» من نه آن اللهی‌ام، مولا! نه این اللهی‌ام جای من، امن است در ایمان، «امین اللهی‌»ام عاقلان در مکه، گرمِ علم و آگاهی شدند عاشقانِ وجه رب، سوی نجف راهی شدند ساقیِ بزمِ «سَقاهُم رَبُّهُم» هستی، علی‌! از همان روزی که پیمان، پایِ خُم بستی، علی! می‌‌کِشاند باز ما را عاشقی، سوی جنون در هوایت، می‌شویم «السّابقونَ السّابقون» می‌شویم السابقون، در عشقِ تو مولا! به صف می‌شویم السابقون، از شوقِ ایوان نجف قاسم_صرافان @stayashura313
باشد علی خدا نه، ولی ناخدا که هست بعد از خدا بزرگ همه ماسوا که هست بعد از خدا و بعد رسول خدا، علی ساقی‌ست؛ گر شراب نداری بیا که هست گیرم که با علی دل ما نیست آشنا اما دل علی به غریب آشنا که هست مشکل‌گشا علی‌ست و لشکرگشا علی فرمانروا که بود و شه لافتی که هست ما سائل رکوع علی نیستیم اگر او «إنّما ولیّکم الله» ما که هست محشر صفی به وسعت آغوش مرتضاست ای عاشقان! هجوم نیارید، جا که هست... عاشق گناهکار اگر شد در آتش است اما حسابش از همه عالم جدا که هست فرق علی شکافت، به خون خفت مجتبی عباس من! صبور بمان کربلا که هست آن بی نشانه‌ای که نشان داشت از علی دل بی قرار یافتنش، هرکجا که هست مهدی_جهاندار @stayashura313
نه تنها من، نه تنها تو، نه تنها آن‌که دین دارد که عالم هر چه دارد از امیرالمومنین دارد بگو در چنته‌ی خود هر چه دارد رو کند، اما مگر دنیا چه خیری جز علی در آستین دارد؟ بگو موسی، بگو عیسی، بگو آدم، بگو خاتم... که هرچه انبیا دارند امام المتقین دارد خودش گفته‌ست مخلوق است، اگرنه باورم این بود که اوصافی شبیه ذات رب‌العالمین دارد ید الله و لسان الله و عین الله و وجه الله کدام انسان در این دنیا صفاتی این‌چنین دارد؟ بخوان آیاتی از نهج البلاغه، کاملاً پیداست که او هم یک کلامُ‌اللهِ اعجازآفرین دارد زمانی که به پیغمبر تمام قوم شک کردند فقط حیدر، فقط حیدر، فقط حیدر یقین دارد خدا را شکر حیدر هست... عیدُالله اکبر هست پیمبر خاطرش تخت است از اینکه جانشین دارد بگو با یار و با اغیار، غیر از حیدر کرّار ردای جانشینی را نه آن دارد، نه این دارد حکومت بر شما کمتر از آب بینی بز بود زمانی که علی اشراف بر عرش برین دارد تمام کهکشان می‌چرخد آری روی انگشتی که هر چه خواهی انگشتر برای سائلین دارد چه حاجت دارد این مولا به انگشتر زمانی که رکاب عرش از یاقوت چشمانش نگین دارد از اشک چشم او یک قطره بر خاک نجف افتاد از آن اشک است آری، هر چه دُرّ این سرزمین دارد خدا بی‌شک برای شیعیان در جنت الاعلی از انگور ضریحش خوشه‌ خوشه دست‌چین دارد خدا را شکر هم کفوی برایش هست در عالم علی، خیرالبشر، خیر نساءِالعالمین دارد بگو تا سوره‌ی کوثر بخواند، تازه می‌فهمی چقدر این قاری قرآن صدایی دلنشین دارد... ... زبانم قاصر است اما حکایت همچنان باقی است به پایان آمد این دفتر، ولی نه! نقطه چین دارد...
دنیای بی‌امام به پایان رسیده است از قلب کعبه قبله ایمان رسیده است از آسمان حقیقت قرآن رسیده است شأن نزول سوره «انسان» رسیده است وقتش رسیده تا به تن قبله جان دهند در قاب کعبه وجه خدا را نشان دهند روزی که مکه بوی خدای احد گرفت حتی صنم به سجده دم یا صمد گرفت دست خدا ز دست خدا تا سند گرفت خانه ز نام صاحب‌خانه مدد گرفت از سمت مستجار، حرم سینه چاک کرد کوری چشم هرچه صنم سینه چاک کرد وقتی به عشق، قلب حرم اعتراف کرد وقتی علی به خانه خود اعتکاف کرد وقتی خدا جمال خودش را مطاف کرد کعبه سه روز دور سر او طواف کرد حاجی شده است کعبه و سنت شکسته است با جامه سیاه خود احرام بسته است از باغ عرش رایحه نوبر آمده‌ست خورشید عدل از دل کعبه برآمده‌ست از بیشه‌زار شیر شجاعت در آمده‌ست حسن خدای عزوجل حیدر آمده‌ست جانِ جهان همین که از آن جلوه جان گرفت حسنش «به‌اتفاق ملاحت جهان گرفت» ای منتهای آرزو، ای ابتدای ما! ای منتهی به کوچه تو ردّ پای ما! ای بانی دعای سریع ‌الرّضای ما! پیر پیمبران، پدری کن برای ما! لطف تو بوده شامل ما از قدیم‌ها دستی بکش به‌روی سر ما یتیم‌ها پشت تو جز مقابل یکتا دو تا نشد تیر تو جز به‌جانب شیطان رها نشد حق با تو بود و لحظه‌ای از تو جدا نشد خاک تو هر کسی که نشد توتیا نشد* ای شاه حُسن!‌ با تو «گدا معتبر شود» آری! «به‌یمن لطف شما خاک زر شود» ای ذوق حسن مطلع و حسن ختام ما! شیرینی اذان و اقامه به کام ما! تا هست مُهر مِهر تو بر روی نام ما «ثبت است بر جریده عالم دوام ما» این حرف‌های آخر شعر است و خواندنی است بر پای تو هر آن‌که نماند نماندنی است. محسن_عرب_خالقی @stayashura313
بنويسيد مرا بنده‌ى سلطان نجف بنويسيد كه عالم همه قربان نجف ما غباريم..غبارى زِ بیابان نجف بنويسيد على را گُلِ گلدان نجف وسط عرش بُوَد تختِ سليمانِ نجف آنكه بر خاك ، حياتِ دو جهان داد ، كه هست؟ آنكه بر مُرده زبان داد ، توان داد كه هست؟ آنكه در كعبه خودش اِذنِ اذان داد كه هست؟ تَرَك كعبه به ما نيز نشان داد كه هست... كعبه با آن عظمت دست به دامان نجف حق بده ! ديدن اين صحن تماشا دارد حرمش هم به خدا هيبتِ او را دارد نه حرم بلكه على عرشِ معلى دارد و اگر كعبه دَرَد سينه‌ى خود ،جا دارد سر ببرید ز ما بر سرِ ايوان نجف زِ قدومش همه‌ى راه به هم مى‌ريزد دلِ عشاق به ناگاه به هم مى‌ريزد تا ببيند رُخ او ماه ، به هم مى‌ريزد گر على گريه كُنَد ، چاه به هم مى‌ريزد جانِ عالم به فداى شه مردان نجف من على را به خدا رازِ خدا ميدانم ولى‌الله شده منصبِ آقاجانم ها على و بشر و كيف بشر ميخوانم به هواى حرمش ابرِ پُر از بارانم بنويسيد مرا بى سر و سامانِ نجف خلقت هر دوجهان گوشه‌اى از تلميحَش از كران تا به كران دانه‌اى از تسبيحَش فتح خيبر كه نشد معجزه...شد تفريحش و نشد غيرِ على كَس به على تشبيهش بنويسيد على بانىِ ايمان نجف جلوه‌ى ديگرى از جلوه‌ى مولا زهراست روى پيشانى او نقش فقط يا زهراست به دلم غم نرود تا كه دلم با زهراست نهراسم به خدا روز جزا تا زهراست غيرِ زهرا نبُوَد همدم جانانِ نجف تا كه در معركه شمشير به دستش اُفتاد دشمن از ترس دگر اسم خودش بُرد زِ ياد دامنش خيس شد و آبرويش رفت به باد... چاره ای نیست به جز گفتن دادِ بى داد.... چه شكوهيست در اين هيبت طوفان نجف تو بر اين سلسله‌ها حق خلافت دارى نه فقط شيعه به دنيا تو ولايت دارى كه در عُقبى تو فقط حُكمِ حكومت دارى به غلامانِ خودت نيز عنايت دارى بطلب اين همه سرمست به ايوان نجف شاعر: آرمان_صائمی @stayashura313
آمد و عالی ترین قبله نمای کعبه شد آن امامی که قدمگاهش بنای کعبه شد بوسه بر پایِ علی بن أبيطالب(ع) زدن افتخارِ دلنشینی که برای کعبه شد از شبِ میلادِ حیدر تا به محشر، بارها خواندنِ "نادِ علی(ع)" مشکل گشایِ کعبه شد پیش از آغازِ خلقت، اولِ صبح ِ ازل حضرتِ مولایِ ما؛ عشقِ خدایِ کعبه شد خانهٔ امنِ الهی نیست جایِ دیگران دیگران نه! شخص ِ حیدر آشنایِ کعبه شد در خیالاتم شبی دیدم که جایِ سنگ و خشت رج به رج؛ دُرّ نجف سنگِ نمایِ کعبه شد تا که دیدم سرزده خورشید از جایِ شکاف از همانجا در دلم ایجاد شد شوقِ طواف خط به خط قرآن ندارد مَدخلی إلا علی(ع) لب نخواهد گفت با صوتِ جلی إلا علی(ع) لافتی إلا علی(ع)...فریاد میزد جبرئیل در جوانمردی نباشد اولی؛ إلا علی(ع) ای دلِ تاریک، ای گمراه ِ سرگردان بدان نیست در ظلمت. چراغ و مشعلی إلا علی(ع) تا که شد مغرورِ نورش؛ سورهٔ والشمس گفت: نیست ای آیینه! شمس ِ منجلی إلا علی(ع) مُهر باطل خورد بر پرونده اش آنکه به غیر- دستِ بیعت داد و گفت آری، بلي...إلا علی(ع) من مسلمانم! ببین مابینِ کتفم حک شده لا نبي إلا محمد(ص) لا ولي إلا علی(ع) این عبارت میدرخشد بر جبینِ متّقین مادرم زهراست(س)، بابایم أمیرالمؤمنین(ع) آمد آقایِ تمام ِ عاشقانِ با شرف نذرِ مولا ریسه بندان کن دلت را با شعف شد فقط حیدر به إذنِ الله؛ خیرُ الأوصیا کوریِ چشم ِ خلیفه هایِ پست و ناخلف وای بر حال اذانِ بی علی(ع)...فریاد از- عمرِ آن گلدسته که؛ بی حبّ حیدر شد تلف آمد و فوراً به راه افتاد باران در کویر ریخت دریا، سیلِ مروارید در دستِ صدف در حرم، حور و ملَک یکریز می‌ریزند گل ایستاده خادم از عرش ِ معلّی صف به صف بر ضریحش خوشهٔ انگورها کِل میکشند من که میمیرم برایش کنجِ ایوانِ نجف در میان خیلِ خاطرخواه هایِ بیشمار تیرِ چشمش میگرفت ایکاش قلبم را هدف با خودش خیرِ کثیر آورده این خیرُالبَشر روز میلاد أبَاالزینَب(س) شده روزِ پدر! شاعر: مرضیه_عاطفی @stayashura313
خون پاک شهدا منتظر توست بیا سرِ مصباحِ هدا منتظر توست بیا وارث خون خدا و پسر خون خدا به خدا خون خدا منتظر توست بیا صبح هم منتظر صبح ظهور تو بوَد روز ما و شب ما منتظر توست بیا بر سر گنبد زرین «حسین بن علی پرچم کرب و بلا منتظر تو است بیا علم و مشک و لب خشک جگرسوختگان دستِ افتاده جدا منتظر توست بیا فرق بشکستۀ زینب، سر خونین حسین که جدا شد ز قفا منتظر توست بیا بر سر نی سر جدّت به عقب برگشته طفل افتاده ز پا منتظر توست بیا آفتابی که چهل جا به سر نی تابید در دل طشت طلا منتظر توست بیا آن یتیمی که سر پاک پدر را بوسید ناله زد «یا ابتا» منتظر توست بیا بر ظهور تو دعا بر لب «میثم» تا کی؟ تو دعا کن که دعا منتظر توست بیا @stayashura313
دلبسته مرام کسی جز علی مباش در زندگی غلام کسی جز علی مباش گفتم به دل اگر پی مستی دائمی مِن بعد مست جام کسی جز علی مباش حتی به وقت نام گذاری طفل خود اصلا به فکر نام کسی جز علی مباش دنیا پدید آمد و پروردگار گفت دنیا مطیع و رام کسی جز علی مباش تنها نصیحت پدرم این کلام بود در زندگی غلام کسی جز علی مباش @stayashura313
توو گوشم از بدو تولد ، حیدر گفتن چشام به این دنیا که واشد ، حیدر گفتن برا همینه مبتلای ، حیدر هستم همیشه از باده ی ناب ، حیدر مستم آقای منه خیلی دوسش دارم دنیای منه بخدا که مثل بابای منه ذکر شیرین روو لب های منه آقای منه دلدار منه غم ندارم وقتی غمخوار منه الگوی هرکار و رفتار منه روشنیه روزای تار منه دلدار منه من ، قیمت دارم من حلال زاده ام و غیرت دارم نوکر حیدرم و عزت دارم من به ذکر یاعلی عادت دارم یا مولا یاعلی یامولا تا که نفس توو سینه دارم ، حیدر میگم از هیچ کسی باکی ندارم ، حیدر میگم از همه ی عالم و آدم ، بالاس حیدر نداره همتایی توو دنیا ، آقاس حیدر شاهم حیدره از تموم عالم و آدم سرتره اون خلیفه ها کین؟حیدر رهبره عشقه مولا از هر عشقی بهتره شاهم حیدره مطلق حیدره کوریه چشم حسودا حق حیدره زینت کتیبه و بیرق حیدره پهلوونه خیبر و خندق حیدره مطلق حیدره من ، آقا دارم توو دل حضرت زهرا جا دارم مِهر بچه هاشو توو دنیا دارم پس دیگه چه ترسی از عقبا دارم یا مولا یاعلی یامولا
نماز عشق شکسته نخوانده بودم وخواندم قنوت ؛ بازوی بسته نخوانده بودم وخواندم زنی زهاشمیان تاکنون اسیر نبودست دعا به ناقه نشسته نخوانده بودم وخواندم به دوش؛ جسم دودختر؛ نبرده بودم وبردم زکینه سنگ زشامی ؛ نخورده بودم وخوردم به قتلگه به من ودخترت چه شد؛ دیدی که زنده زنده کنارت؛نمرده بودم ومردم به شب ؛ میان بیابان؛نرفته بودم ورفتم به جستجوی یتیمان؛ نرفته بودم ورفتم نخقته بودم وخفتم؛به روی خشته خرابه به کوفه گوشه ی زندان ؛نرفته بودم ورفتم هزاررنگ پریده ؛ ندیده بودم ودیدم شفق به ماه چکیده؛ندیده بودم ودیدم ندیده بودم ودیدم محاسنت در خون به داس؛ یاس بریده؛ندیده بودم ودیدم به کوفه جای به زندان نکرده بودم وکردم به شام؛ خانه به ویران نکرده بودم وکردم نگفته بودی وگفتی اذان زمأذنه ی نی به نیزه گوش به قرآن نکرده بودم وکردم @stayashura313
⚫️ به زهرایی شبیه مادرم من به مولایی شبیه حیدرم من حسینم رفت اما دین به جا ماند به تنهایی امیر لشکرم من کلید گنج اسرار حسینم چو عباسم علمدار حسینم حسینم گر به مقتل آرمیده من امشب چشم دیدار حسینم اگرچه زیر بار غم خمیدم اگر جام بلا را سر کشیدم اگرچه جسم بی سر دیدم اما به غیر از عشق و زیبایی ندیدم همین امروز دیدم دلبرم رفت یگانه سایه روی سرم رفت فرات و اشک خیمه موج میزد لب تشنه حسینم از حرم رفت به مقتل دیده های دخترش بود که تیغ دشنه روی حنجرش بود تمام لحظه های سر بریدن سرش بر روی پای مادرش بود
203.5K
به سبک: مونده روی زمین پیکر تو رها خواهر تو اسیر شد به دست عدو أَلسَّلامُ عَلى مَنْ هُتِکَتْ حُرْمَتُهُ بعد رفتنت ای آبروی حرم پای شمر و سنان وا شده به سوی حرم سید الشهدا سید الشهدا سید الشهدا یا مقطع الاعضا بعد تو شده باز راه بسته ی آب خیمه ها همه گفتند امان ز قلب رباب ای هلال من از روی نیزه ببین روی ناقه ی عریان نشسته پرده نشین سید الشهدا.... ✍ (أَلسَّلامُ عَلى مَنْ هُتِکَتْ حُرْمَتُهُ،  سلام بر آن کسى که پرده حُرمتش دریده شد)زیارت ناحیه میثم مومنی نژاد @stayashura313
ام المصائب یعنی رونیزه ها سر دیدن سر برادر دیدن غارت معجر دیدن امّ مصائب یعنی یه جسم خسته رو دیدن دستای بسته رو دیدن سر شکسته رو دیدن امّ مصائب یعنی طعنه و آزار دیدن کوچه و بازار دیدن مجلس اغیار دیدن امّ مصائب یعنی از بغض و کینه پژمردن از همه کعب نی خوردن از سرا چادرو بردن امّ مصائب یعنی تنگی گودالو دیدن گودی و جنجالو دیدن تنو لگد مالو دیدن امّ مصائب یعنی چشم پر آب و زینب بند طناب و زینب بزم شراب و زینب امّ مصائب یعنی شیشماهه رو به نی دیدن به اشک دیده خندیدن به دور عمّه رقصیدن امّ مصایب می دید تو خیمه دختری له شد از جوجه ها پری له شد به زیر پا سری له شد ✍️محمود اسدی شائق @stayashura313
سبک تشنه لب کربلا وای حسینم حسین ای پسر مادرم / وای حسینم حسین برادر بی سرم / وای حسینم حسین رسیده جان برلبم / یار زجان بهترم بیا کنارم حسین / به همره مادرم وای حسینم حسین بیا و ای آفتاب / بتاب بر بسترم آن تن بی سایبان / نرفته از خاطرم نگذرم از قاتلت / سر تو را برده بود پیرهنت را دگر / چرا در آورده بود وای حسینم حسین می‌کشم از سینه آه / امان از قتلگاه رسیدم از خیمه‌گاه / امان از قتلگاه میان آن ازدحام / راه نفس بسته بود چرا به دست همه/ نیزه بشکسته بود وای حسینم حسین چه عزتی داشتم / حسین یادش به خیر چه حرمتی داشتم / حسین یادش به خیر بعد تو با کعب نی / به پیکرم میزدند خولی و شمر و سنان / داد سرم میزدند وای حسینم حسین خدا نگهدار ای / کوچه و بازار شام چقدر سنگم زدند / از در و دیوار شام هر چه به ما شد گذشت / هر که به ما زد گذشت من که فدای سرت / به دخترت بد گذشت وای حسینم حسین @stayashura313
لحظه های آخره ، زینب زار و مضطره نزدیکه دو ساله که ، با گریه چشام تره از یادم نمی ره اون ، گودال و مصیبتام بین قتلگاه حسین ، پرپر شد جلو چشام ای وای ای وای حسین... وای از اون دمی که شمر ، سمت پیکرش دوید توی اون شلوغیا ، جونم روی لب رسید شمر و خولی و سنان ، با هم متحد شدن توو جنجاله قتلگاه ، تنها موند حسین من ای وای ای وای حسین... احکام بریدن ، سر ازپیکر این نبود لب تشنه سر و برید ، رسمش این چنین نبود روو در روی چشم من ، غارت شد تن حسین نامردا شدن سهیم ، توی کشتن حسین ای وای ای وای حسین... واسه غارت عده ای ، آوردن هجوم سرش توی اون برو بیا ، ریختن روی پیکرش بعد از رفتنت حسین ، خندیدن به غربتم روز خوش ندیدم و ، شکسته شد حرمتم ای وای ای وای حسین... توی شعله گُر گرفت ، خیمه‌ی مخدرات می دیدم که سوخت سر و ، دست و پای دخترات خیلی سخت گذشت حسین ، بعد از تو به خواهرات ای نیزه نشین من ، مُردم صد دفه برات ای وای ای وای حسین... وای از دست شامیا ، حرمتها شکست حسین پیشونیه زینبت ، با سنگا شکست حسین از یادم نمی ره اون ، حرفای یهودیا وای از طعنه ها حسین ، گفتن خارجی به ما ای وای ای وای حسین... ✍️عباس قلعه @stayashura313
بر تو رسول با دل بي تاب گريه كرد تكبير هفتمين تو محراب گريه كرد روز تولد تو كفن ها گريستند روز نخستِ آمدنت آب گريه كرد آنقدر از لبت اناالعطشان شنيده شد تشنه گريست بهر تو سيراب گريه كرد مقتل نوشته است غروب دهم كه شد بر غربت تو مركب اصحاب گريه كرد بر حال جسم بى كفنت روى خاكها خورشيد سينه ميزد و مهتاب گريه كرد مقتل نوشته است كه در مجلس شراب خيلي سر بريدهء ارباب گريه كرد قربان آن سه ساله كه كنج خرابه ها وقتي پريد، نيمه شب از خواب ، گريه كرد @stayashura313
بر ناله های روز و شبش اعتنا نشد هر روز آب تر شد و دردش دوا نشد ابعاد جسم مختصرش وقت سجده اش در یک نگاه، بیشتر از یک عبا نشد خاک نمور و سرد سیهچال شد سبب از دردهای کهنه، شبی هم رها نشد دلتنگ بود سخت به دیدار دخترش اما ندیدش آخر و حاجت روا نشد بین فشارِ حلقه ی زنجیرها کسی چون او به ساقِ خُرد شده مبتلا نشد تا مغز استخوان تنش تیر می کشید بی دردسر نشد که شود جابجا، نشد بدکاره هم عوض شد و ذکر جلاله گفت بیچاره آنکه با کرمش آشنا نشد مردی که با حیا به نماز ایستاده بود حتی زمان نافله از او حیا نشد وقتی که زهر، تشنه لبش کرد، لحظه ای گریان به جز به تشنه لب کربلا نشد هرچند سینه اش به روی تخته پاره رفت دیگر شکسته زیر سم اسب ها نشد شکر خدا نماند تنش بر روی زمین شکر خدا که سهم تنش بوریا نشد @stayashura313
139.9K
ذکر همه دلهای عاشق و مضطر یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر من که به گرداب درد و غم افتادم ای پسر فاطمه برس به دادم یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر گوشه ی چشمی به دل ناشادم کن زائر درگاه باب المرادم کن یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر من که به عشق شما گفتگو دارم صحن و سرای تو را آرزو دارم یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر کاظمین از داغ تو ماتم سرا شد امام رضا در غمت صاحب عزا شد یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر آتش به جان افتاد از آه ونوایش سلسله بوسه زده به زخم پایش یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر گوشه زندان و دور از وطن بوده اما به یاد جد بی کفن بوده یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر زندانی فاطمه حاجت روا شد مرغ شکسته پر از قفس رها شد یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر سهم موسی بن جعفر خون جگر بود تشییع او بر روی تخته ی در بود یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر خون شده قلب مهدی بقیه الله یا حضرت معصومه آجرک الله یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر @stayashura313
393.3K
🏴سبک: حسین جان رضاجان الهی بمیرم برا غربتت که تو زندان کفن کردی باباتو آخر با چشمای گریان   آقاجان رضا‌جان تک‌ و تنها‌ غُسلش‌ دادی‌ وقتی‌ با حال‌ خسته چقدر سوختی‌ با دیدن ساق‌ پای شکسته   آقاجان غُل و زنجیرا گریه کردن   همراهت برا خونِ زخمای‌ تاز‌ه‌ش یامظلوم گمونم دیدی بین مَردُم   زهرا رو اومد واسه تشییع‌ جنازه‌ش یامظلوم ((رضاجان)) رضاجان بازم‌ شُکر خدا رو که‌ هنگام تشییعش‌ همرات نبودن‌ ببینن‌ غُل‌ و زنجیرا رو خواهرهات  آقاجان رضاجان کسی‌ هتک‌ حُرمت‌ نکرد از نَوامیسِت اون روز نخندید به‌ اشکت‌ کسی‌ بعد از این‌ داغ‌ جانسوز آقاجان نشد بسته دستای بی‌بی معصومه نزد تازیانه کسی به این بانو نبردن دیگه خواهراتو   تو بازار نزد هیچکی با کعب نیزه بر پهلو ((رضاجان)) کی‌دیده؟ تن یک امام و روی تخته‌‌پاره بیارن به‌عمد اونو یک‌جای پُر‌ رفت‌و آمد بزارن   واویلا درسته سه‌روزمونده نعش آقامون روی‌ جسرِ بغداد(پل بغداد) ولی رو تنش ذره‌ای نور آفتاب نیافتاد   یازهرا ولی جدشون بعد از اینکه   عریان شد سه‌ روز و دو شب رو زمین موند  واویلا بمیرم روی رمل داغ   صحرا بود حرارت تنش رو می سوزوند  واویلا ((حسین جان)) محمدقاسمی @stayashura313
دلا باید که هر دم یا علی گفت نه هر دم بل دمادم یا علی گفت به صدق دل همیشه یاد او بود به هر پیچ و به هر خم یا علی گفت دمی که روح در آدم دمیدند ز جا بر خاست آدم یا علی گفت چو نوح از موج توفان ایمنی خواست توسل جست و هر دم یا علی گفت ز بطن حوت یونس گشت آزاد ز بس در ظلمت یم یا علی گفت کجا مرده به آدم زنده میشد یقین عیسی بن مریم یا علی گفت (نمی شد زنده جان مرده هرگز یقین عیسی بن مریم یا علی گفت) عصا در دست موسی اژدها شد کلیم آنجا مسلم یا علی گفت رسول الله شنید از پرده غیب ندائی آمد آن هم یا علی گفت نزول وحی چون فرمود سبحان ملک در اولین دم یا علی گفت که در روز ازل قالوبلا را هر آنچه بود عالم یا علی گفت محمد در شب معراج بشنید ندایی آمد آنهم یا علی گفت پیمبر در عروج از آسمانها بقصد قرب اعظم یا علی گفت به هنگام فرو رفتن به طوفان نبی الله اکرم یا علی گفت به هنگام فکندن داخل نار خلیل الله اعظم یا علی گفت عصا در دست موسی اژدها شد کلیم آنجا مسلّم یا علی گفت علی در خم به دوش آن پیمبر قدم بنهاد و آندم یا علی گفت ز لیلی می شنیدم یا علی گفت به مجنون چون رسیدم یا علی گفت مگر این وادی دار الجنون است که هر دیوانه دیدم یا علی گفت نسیمی غنچه ای را باز میکرد به گوش غنچه کم کم یا علی گفت چمن با ریزش باران رحمت دعا میکرد او هم یا علی گفت یقین پروردگار آفرینش به موجودات عالم یا علی گفت خمیر خاک آدم را سرشتند چو بر میخواست آدم یا علی گفت مسیحا هم دم از اعجاز میزد ز بس بیچاره مریم یا علی گفت علی را ضربتی کاری نمیشد گمانم ابن ملجم یا علی گفت مگر خیبر ز جایش کنده میشد یقین آنجا علی هم یا علی گفت @stayashura313
از چشم‌ گریه مانَد و از گریه عزتش از جام باده مانَد و از باده لذتش فرمود امام صادق ما روضه جنت است دنیا جهنم است برو سمت جنتش ما را حسین، بهر خودش انتخاب کرد اینجا کسی نیامده الا به دعوتش عرفان ناب چیست؟همین گریه بر حسین صدسال فیض ریخته در نیم ساعتش! تا زنده ای به هرنفسی یا حسین‌ بگو فردا میان قبر تو هستی و حسرتش یک روز هم شبیه به حر میخرد مرا بخشیده میشویم همه در نهایتش آنکس که کار کرد برای عزای او حتی عبادت است دم استراحتش صدبار قهر کردم و دنبالم آمده ماندم دگر چکار کنم از خجالتش خون حسین قاطی کرببلا شده صد مرده زنده میشود از بوی تربتش جان داشت و به خیمه او حمله ور شدند فابک علی الحسین! شکستند حرمتش @stayashura313
فراق گشته مقدر ،گمان نمیکردم رسید لحظه آخر ،گمان نمیکردم تصورم ز اسارت طناب بود اما.. بدون چادر و معجر گمان نمیکردم! به دست وپا وسرت بوسه ها زدم اما.. به پاره پاره حنجر گمان نمیکردم همیشه عطر خوش سیب از تو می آمد ولی ز چکمه لشکر گمان نمیکردم! گمان به نیزه وشمشیر وسنگ می بردم ولی به کندی خنجر گمان نمیکردم قبول! بی توسفر میکنم به شام اما.. کنار شمر برادر گمان نمیکردم تورا به رسم عرب های جاهلی کشتند به آن طریق که دیگر گمان‌ نمیکردم سربریده به هرمادری نشان دادند ولی به مادر اصغر گمان نمیکردم به آیه خواندن تو با همان لب زخمی که چوب خورده مکرر گمان نمیکردم یزید ومجلس ونامحرمان همه به کنار به میز وتخته و آن سر گمان نمیکردم @stayashura313
بالا نرفت آنکه به پای تو پا نشد آقا نشد هر آنکه برایت گدا نشد مقصود از تکلّم طور از تو گفتن است موسی نشد هر آنکه کلیم شما نشد روز ازل برای گلوی تو هیچ کس غیر از خدای عزوجل خونبها نشد در خلقش زمین و مکان‌های محترم بسیار آفرید ولی کربلا نشد گر چه هزار سال تو را گریه کرده‌اند یک گوشه از حقوق لبِ تو ادا نشد ما گندمِ رسیدۀ شهر ری توایم شکر خدا که نان تو از ما جدا نشد یک گوشه می‌رویم و فقط گریه می‌کنیم حالا که کربلای تو روزی ما نشد داغ تو اعظم است تحمل نمی‌شود در حیرتم چگونه قدِ نیزه تا نشد @stayashura313
من از این وضع پریشان نگرانم به خدا از فراوانی نسیان نگرانم به خدا پر کشیدند سحر همسفرانم، حالا مانده‌ام خسته، هراسان نگرانم به خدا بی قراری من از حال خرابم پیداست چه کنم با دل حیران؟ نگرانم به خدا تو بگو وسعت این فاصله‌ها را چه کنم ؟ ای گرفتار بیابان! نگرانم به خدا ندبه و ناله من سود نبخشید بیا کور شد دیده گریان، نگرانم به خدا کوچه پس کوچه این شهر دگر ایمن نیست از سر و وضع خیابان نگرانم به خدا هرکه را می‌نگری دین خودش را دارد ! آه ای مجری قرآن نگرانم به خدا خواهری لحظه آخر به برادر می‌گفت : بی تو ای سرو خرامان نگرانم به خدا پیرهن خواستنت لرزه به جانم انداخت ! به کجا راحتی جانم؟ نگرانم به خدا پدرم گفت : به کوفه گذرت می‌ افتد من از آن کوفه ویران نگرانم به خدا ای دعای سحر عمه سادات ، بیا خم شد از غم کمر عمه سادات ، بیا @stayashura313