eitaa logo
🏴سرای شعر محتشم🏴
425 دنبال‌کننده
5 عکس
4 ویدیو
11 فایل
📍کانال شعر حضرات معصومین علیهم صلوات الله ❤️امام صادق علیه السلام:❤️ ✍️ من قال فینا بیت شعر بنی الله له بیتا فی الجنه هر کس در راه ما و برای ما یک بیت شعر بسراید، خداوند برای او خانه ای در بهشت، بنا می کند. @stayashura99 📔وسائل الشیعه ۱۴۰۲/۰۳/۲۳
مشاهده در ایتا
دانلود
دو تا اباعبدالله یکی رئیس مذهب یکی عزیز زینب داره یه اباعبدالله حرم و شور اربعین داره یه اباعبدالله یه مزار خاکی همین غربت گریه و ناله آخره ماه شواله روضه ی حضرت صادق یک گریزش به گوداله غریب آقام چه بی وفان این مردم، دوباره تاریخ انگار برای تو شد تکرار میسوخت خونه تو اما همسر تو سیلی نخورد میسوخت خونه تو اما بچه ای پشت در نمرد اما چند سال قبل اینجا، بین دیوار و در زهرا ناله زد کشته شد محسن وای من از دل مولا غریب آقام شهید زهر کینه، تشنه لب و تنهایی، به یاد عاشورایی شمشیر رو سرت بود اما سر تو روی نی نرفت شمشیر رو سرت بود اما خواهرت بزم می نرفت نیمه شب چی کشیدی تو پشت مرکب دویدی تو کی میدونه چه حرفا از یک یهودی شنیدی تو غریب آقام ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
نيمه شب زادهء مصباح هدى را بردند بی عبا نور دل آل عبا را بردند سر و سامان همه بر سرش عمامه نداشت مهلتی خواست که عمامه گذارد نگذاشت شان اورا همگی بهر خدا حفظ کنید احترام پسر فاطمه را حفظ کنید پیر مرد است به کوچه نکشانید او را لااقل پای برهنه ندوانید او را به زمین خورد و عجب روضه غمناکی شد خاک عالم به سرم پیرهنش خاکی شد بی عصا مانده کسی یار و هواخواهش نیست پسرش حیف که در کوچه به همراهش نیست به زمین خوردن او مرثیه زهرا بود خانه سوخته هم ارثیه زهرا بود ظلمت محض کجا ، نور علی نور کجا حجة الله کجا ، مجلس منصور کجا کوه از غصه اگر آب شود جا دارد بی حیا با پسر فاطمه دعوا دارد داد پیش که برم زین همه ظلم و بیداد نسبت کذب به آن حجت صادق می‌داد غضب آلود همان لحظه که شمشیر کشید در جنان باز پیمبر جگرش تیر شد آمد از راه پیمبر نگذارد این بار که شود روضه گودال حسینش تکرار آمد از راه نبی فاطمه گریان نشود پسری دیگر از او بی سر و عریان نشود تا ابد بر دل زهرا غم گودال بس است روضه آن بدن زخمی و پامال بس است دید زهرا به حسینش چقدر نیزه زدند پیش چشمش سر او را روی سرنیزه زدند ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
هر کسی هست گرفتارِ خط و خال کسی از همه کار جهان من به علی مشغولم دور او گشتم و میگردم و خواهم گردید سالیانیست به شغل زُحلی مشغولم خبری نیست در این دهر خبر نامِ علیست غیر او من به امور بدلی مشغولم از نجف آمده بودم به نجف خواهم رفت من برای نجفم من به علی مشغولم _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
🤲🤲 خدایا ، می شود دوباره آتش را بر گلستان کنی ⁉️ 🤲🤲 ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
😍 تشنه بودیم که بارانِ نجف را دیدیم اشک بودیم که دامانِ نجف را دیدیم در نجف منقبت از شاهِ خراسان گفتیم مشهدش آمده سلطانِ نجف را دیدیم علت این است اگر ذکرِ علی می‌گوییم ما در این خاک ، خراسانِ نجف را دیدیم هرچه دادند به ما لطفِ علی بود علی بر سرِ خوان رضا خوانِ نجف را دیدیم بی سبب نیست در ایوانِ طلا می‌چرخیم ما در ایوانِ تو ایوانِ نجف را دیدیم ما رسیدیم که بر مَرمرتان رو بکشیم یک علی گو که پس از نامِ شما هو بکشیم با خودش جامِ تو مستانه شدن هم دارد بردنِ نام تو دیوانه شدن هم دارد دلِ ما کاش شود کاسه‌ی سقاخانه سنگ ظرفیتِ پیمانه شدن هم دارد هر کبوتر که نشسته است دگر باز نَگشت صحنِ تو خاصیتِ لانه شدن هم دارد جایِ آئینه و کاشی به خودت غرقم کن لطفِ تو از همه بیگانه شدن هم دارد زائرانِ تو همه عینِ زیارت نامه‌اند کششِ نورِ تو پروانه شدن هم دارد وقتِ نقاره شده از تو خبر می‌گویند ها علیٌ بشرٌ کَیفَ بشر می‌گویند ‌ یک کلاغ آمده اینجا که کبوتر بشود عُمرِ ما کاش فقط پیشِ رضا سر بشود بگذارید همین دفعه طوافش بکنم طاقتم نیست که هنگامه‌ی محشر بشود دامنش پُر شد و با دستِ پُر از اینجا رفت پیش از آن لحظه که چشمانِ گدا تر بشود به لبم نام جواد است و کَرَم می‌بارد وای اگر وقتِ دعا نوبتِ مادر بشود آمدن‌های مرا ضرب در سه بکنید چه شود دیدنِ تو چند برابر بشود مرگ می‌چسبد اگر در نظرم می‌آیی جای هربار سه دفعه به سرم می‌آیی بارم اُفتاد زمین تا که شوم بارِ شما بیشتر ساخت مرا عشق گرفتارِ شما می‌بَرَد تا ابد از یاد پریدن‌ها را هر کبوتر که نشیند لبِ دیوارِ شما کنج شش گوشه زدم بوسه به یاد حرمت بوسه‌ای در عوضِ آنهمه زوارِ شما کربلا هم چقدر حسرت خادم‌هایی که بیایند هرازگاه به دیدارِ شما چاره‌ی اینهمه بیچاره فقط چار علیست چارده تَن همه دیدیم در این چارِ شما شامِ میلاد تو هر چند زِ مشهد دورم چشم بر راهم و سلمانیِ نیشابورم باز در نیمه‌ی شب چشمِ کسی بینا شد کودکی گم شده در خوابِ خوشش پیدا شد مادری آرزویش بچه‌یِ زیبایی بود گفت جبریل به گوشش گره‌هایت وا شد دستِ لرزانِ زنی پیر کمی بالا رفت از شهیدش خبر آمد چقدر غوغا شد باز در پیشِ ضریحِ تو مریضی اُفتاد زیرِ لب گفت رضا گفت رضا تا پا شد خادمی آینه کاریِ حرم را تا دید گفت با بغض حسن گریه کُنَش زهرا شد لطفِ آقاست اگر مستِ امام حسنیم "ما حسینی شده‌ی دستِ امام حسنیم" من اویسم نَفَست از قَرَن آورد مرا تا تراشیده شوم از یَمن آورد مرا مادرم بارِ نخستی که مرا با خود داشت تا ضریحت برسم سینه‌زن آورد مرا حاجت کرببلا داشت ، به ما بخشیدی به هوایِ حرمِ بی کفن آورد مرا شانه‌ام اُنس گرفته است به درهایِ حرم در کنار خودش آقای من آورد مرا در گوهرشاد دلم رفت به بین‌الحرمین باد تا بویی از آن پیرهن آورد مرا وای از پیرهنش ، پیرهنش را بُردند حیف انگشتر و سنگِ یمنش را بُردند 🔸شاعر : _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
این ملت دردآشنا، دیروز در شادی و غم انتخابت کرد ای انتخاب مردم ایران! حالا خدا هم انتخابت کرد
دست او در آسمان، دست شهادت را گرفت بال در بال شهادت مزد خدمت را گرفت از سر شب هی خبر می‌آمد از پرواز او رفته رفته این خبر‌ رنگ حقیقت را گرفت می‌توانست او نباشد در میان کوه و دشت آسمان اما صدایش کرد، دعوت را گرفت کار کرد و کار کرد و‌ کار کرد و کار کرد این دویدن‌ها مسیر بی نهایت را گرفت از علی بن ابی طالب (ع) نشان مِهر را از حسین بن علی (ع) مُهر سیادت را گرفت او دلش تنگ امام مهربان خویش بود در شب میلاد او اذن زیارت را گرفت ✍ _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
رئیسی رهرو آل عبا بود رئیسی خادم مولارضا بود رئیسی رهرو پیر خمین بود در عالم مقتدای او حسین بود رئیسی در همه عمر حیدری بود فدایی امام و رهبری بود رئیسی ساده و افتاده بوده بسان رهبری آزاده بوده رئیسی مرد ایثار و عمل بود برایش مرگ احلی من عسل بود رئیسی داشت از مادر نشانه میان خیل امت شد یگانه چو جدش مرتضی او مهربان بود چو رهبر یاور مستضعفان بود میان خیل امت بی‌قرین بود رئیس کشور ما بهترین بود رئیسی خادم این انقلاب است درخشنده به سان آفتاب است رئیسی خادم خورشید هشتم همیشه بوده او در فکر مردم رئیسی مرد وحدت آفرین بود برای مملکت فخرآفرین بود همیشه بوده او مردی مقاوم به فکر مردم خود بود دائم همیشه کار او بوده توکل به آل الله او کرده توسل میان خیل امت بوده لایق به مردم تا به آخر بوده صادق به یاد مردمش پیوسته بوده تمام عمر خود خدمت نموده شهادت عاشقان زیبنده‌اش بود ولایت مهر آن پرونده‌اش بود رئیسی کرده خدمت خالصانه لذا گشته شهید و جاودانه تمام عمر بوده مرد میدان فدایی شد به راه دین و قرآن به امت داشت او لطف فراوان که او پیوسته بر خیل شهیدان رئیس جمهور شمع انجمن شد ز داغش عالمی بیت الحزن شد کنار یاورانش او شهید است به نزد فاطمه او رو سپید است رئیسی رفت و داغ او عظیم است به جنت این عزیز ما مقیم است چوکارش بوده او خدمتگزاری ز داغش اشک امت گشته جاری دوباره بین ما غم گشته افزون همه دل‌ها بود با یاد او خون از این درد و غم و این رنج و ماتم بریزد امت ما اشک از این غم اگرچه خدمتش حتماً قبول است ز داغش ملت ایران ملول است (رضا)هستم ز لطف حی سرمد شدم من خادم آل محمد(ص) ✍حاج رضا یعقوبیان ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
اگر که عمر زیادم دهد خدای حسین هزار سال بسوزم فقط برای حسین حسینی ام !به دو عالم چه کار دارم من ! گذشته ام ز دو عالم به اتکای حسین حسین روح‌ نماز است و پنج‌ نوبت را … سر نماز می افتم به دست و پای حسین براش سینه زدم سینه ام حسینیه شد نوشته روی دلم مجلس عزای حسین ! همیشه مادر دلخسته ام به من‌ می گفت مباد خرده بگیری به روضه های حسین ! رفیق ! کرببلا دعوتی ست ! پولی نیست ! برات کرببلا چیست ؟ یک دعای حسین نیابتاً ز حسن کربلا برو امسال ببر سلام حسن را به کربلای حسین هنوز فاطمه در عرش روضه می خواند تنور خانه ی خولی نبود جای حسین سید پوریا هاشمی ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
هر چی شنیدید و گریه کردید ، من با چشمای خودم دیدم از پای نیزه ها با نگاهم ، رگ های حسین و بوسیدم با چشم خودم دیدم قاری روی نیزه ها رو با چشم خودم دیدم اشک چشای عمه ها رو با چشم خودم دیدم تاول پای بچه ها رو با دیدن یه صحنه ، رباب دوباره جون داد وقتی سر شیرخواره ، از روی نیزه افتاد ناله ی دم آخر ، (سلام بر حسین بی سر)٣ ** لحظه لحظه ی آخر عمرم ، یاد دستای علمدارم یاد اون لحظه ای می افتم ، دختری داد زد: آخ گوشوارم با چشم خودم دیدم گوشواره ها رو می کشیدن با چشم خودم دیدم هی بچه ها می لرزیدن با چشم خودم دیدم به گریمون می خندیدن روضه های عاشورا ، درسته بی حسابه اوج روضه ی ما شد ، سه ساله و خرابه ناله ی دم آخر ، (سلام بر حسین بی سر)٣ ** دیدم روی نیزه طلوع ، خورشید آسمون زهرا دیدم دیدار یه یتیم و ، با رگ های خونی بابا با چشم خودم دیدم چشمای خیس لاله ها رو با چشم خودم دیدم که میزدن آلاله ها رو با چشم خودم دیدم خنده های حرمله ها رو آی شیعه ها یه عمره ، تو ذهنم این سؤاله چند مرد جنگی دور ، یه دختر سه ساله ناله ی دم آخر ، (سلام بر حسین بی سر) شاعر : حمید رمی _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
سفیر نور به دار الاماره گفت حسین شد آسمان دلش پر ستاره‎، گفت حسین به رغم مصلحت اندیش‎های شهر فریب نداشت حاجت هیچ استخاره گفت حسین سرود شعر بلند حماسه و ایثار بدون پرده و بی استعاره گفت حسین اسیر بود ولی مثل شیر زد فریاد کشید از دلش آه و دوباره گفت حسین دو رکعت عشق به محراب وصل نیت کرد ز خون گرفت وضو بر مناره گفت حسین غروب بود و غریبانه، تشنه و زخمی دو دست بسته نفس پر شراره گفت حسین سرش جدا شد و از بام قصر شب افتاد نگاه آخر او با اشاره گفت حسین کمیل ، روضة مسلم چقدر جانسوز است شکست در غم او سنگ خاره گفت حسین کمیل کاشانی _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
در كوفه بجز سنگ دگر بار نيايد كاري ز درختش كه بجز دار نيايد بيهوده نگاهت بسوي كوفه نباشد از داخل اين شهر طرفدار نيايد اين عاقبت من كه عزيز آمده بودم اي كاش در اين شهر كسي خار نيايد من مردم و غم نيست اگر كوچه نشينم ناموس تو اي كاش به بازار نيايد پرسيده ام از سفره ي مهماني اين شهر جز بوي كتك موقع افطار نيايد _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
با قطره قطره خون، هوادار تو هستم تا آخرین لحظه گرفتار تو هستم این زندگانی را بدهکار تو هستم در کربلا باشم، علمدار تو هستم من نخلم و ترسی ز داسم نیست هرگز از فتنۀ کوفه هراسم نیست هرگز از پا نیفتم، گرچه غرق دردم آقا جان سپاهی را به لب آوردم آقا هر کار از دستم برآمد کردم آقا بر هم نریزم کوفه را، نامردم آقا سینه سپر، مرد نبرد هر بلایم من از برادر زاده‌های مرتضایم کوفه به جای عهد و پیمان، جنگ دارد کوفه هزاران خدعه و نیرنگ دارد ساز و دف و تنبور و ساز و چنگ دارد قد تمام کاروانت سنگ دارد خونم به جوش آمد، ولی دستم به بند است دیشب شنیدم قیمت خلخال چند است؟ تنها بیا بی ماه و خورشید و ستاره تنها بیا بی اکبر و بی شیرخواره آقا زبانم لال دختر! گوشواره! ظهر دهم، چادر! لباس پاره پاره! از من که گفتن بود، تیغ تیز دارند شرمنده‌ام، خیلی نگاه هیز دارند از خیر اهل کوفه بگذر، جان زهرا یا رحم کن بر حال خواهر، جان زهرا آقا قسم دادم تو را بر جان زهرا انگشترت را در بیاور، جان زهرا ای وای بر انگشتر و ‌ای وای، انگشت خنجر نبرد از جلو، ‌ای وای از پشت _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
باز آمدم از فاطمه برنامه بگیرم از قاصد اندوه خبرنامه بگیرم بی نامه ی زهرا ، به عزا ره ندهندم در پشت درم ، بار دگر نامه بگیرم سوگند به آن کشته که در پشت در افتاد در باز شود باز اگر نامه بگیرم ایام محرم شد و ذیحجه سرآمد در میزنم از پیک سحر نامه بگیرم چاووش عزا موکب غم را حرکت داد میل سفرم هست ، سفر نامه بگیرم ای همسفران قافله را تند نرانید کز اصغر شش ماهه گذرنامه بگیرم ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
شمیم پرچمش میاد،بوی محرمش میاد چه بلایی سرش میاد،صدای مادرش میاد یکی میاد یکی میره،شهید میاد اسیر میره جوون میاد و پیر میره …. حسین ….. 👈 صلی الله علیک یا ابا عبدالله ❤️ _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
قافله سالار داره میاد خدا کنه برگرده میگن علمدار داره میاد خدا کنه برگرده عمه ی سادات داره میاد خدا کنه برگرده قبله ی حاجات داره میاد خدا کنه برگرده خدا کنه که رُقیش نباشه خدا کنه کسی تِشنش نباشه خدا کنه که برگرده رباب کاشکی باشه مشکا پُره آب ... حسین وای ، حسین وای ... صدای شمشیر داره میاد خدا کنه برگردن بوی غُل و زنجیر داره میاد خدا کنه برگردن حرمله با تیر داره میاد خدا کنه برگردن خولی با شمشیر داره میاد خدا کنه برگردن خدا کنه با خودش زن نیاره خدا کنه چنتا پیرهن بیاره خدا کنه چنتا معجر بیارن خدا کنه چادر بیشتر بیارن ... حسین وای ، حسین وای ... سنان بد مست داره میاد خدا کنه برگردن با نیزه توو دست داره میاد خدا کنه برگردن از همه بدتر داره میاد خدا کنه برگردن شمر با خنجر داره میاد خدا کنه برگردن خدا کنه آخرش جنگ نباشه خدا کنه رو زمین سنگ نباشه خدا کنه آسمون یاری کنه خدا کنه که عمو کاری کنه ... حسین وای ، حسین وای ... ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
هم‌خونه‌ی اشکم همسایه‌ی دردم توو کوچه های بیکسی تنها و شبگردم توو شهر اشباح الرجال دنبال یک مردم یادشون رفت اون همه نامه نیا حسین نامه هاشون نامه نیست دامه نیا حسین التماس اشک چشمامه نیا حسین دارم ازین غصه بمیرم زانوی غم بغل میگیرم تو چنگ تنهایی اسیرم بند2⃣ دلواپسی تا صبح منو هزار بار کشت رسمه آخه تو این دیار خنجر زدن از پشت فرقی نداره واسشون انگشتر و انگشت شمشیرا به خون تو تشنه است نیا حسین هنوز فرصت برگشتن هست نیا حسین هستی زینب میره از دست نیا حسین نیا حسین با خونوادت به کوفهٔ پر از حسادت بی حرمتیه اینجا عادت بند3⃣ منو رها از این فکرو خیالم کن آشفته حالم با دعات آسوده حالم کن به زینب از جانب من بگو حلالم کن واسه اینکه تنها میمونه حلال کنه دشمن خیمه ش رو میسوزونه حلال کنه میبرنش کنج ویرونه حلال کنه خواهشمو کاش بپذیری برام حلالیت بگیری اگه میره زینب اسیری شعر: رضا باقریان و احسان نوری (انجمن ادبی تکیه نوکری مشهد مقدس) ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
چه کربلا ست که آدم به هوش می آید هنوز ناله زینب به گوش می آید چه کربلاست کز آن بوی سیب می آید صدای ناله ی مردی غریب می آید چه کربلاست کز او بوی مشک می آید هنوز ناله زلب های خشک می آید چه کربلاست که بوی گلاب می آید صدای گریه طفل رباب می آید چه کربلاست که بوی عبیر می آید صدای کودک نا خورده شیر می آید چه کربلاست که بانگ صفیر می آید هنوز ناله طفل صغیر می آید چه کربلاست از آن ناله ی رباب آید صدای ناله لالایی علی بخواب آید جواب طفلک ششماه داده شد باتیر عد و به تیر جفا داده بود اورا شیر چرا نگفته کسی آب مهر مادر اوست برای چیست که عطشان علی اصغر اوست چه کربلاست که سقای آن شده بیدست عدو زکینه سرش با عمود کین بشکست چه کربلاست که آبش به قیمت جان است به گوش جان همه جا ناله های طفلان است مگر به کرببلا آب قیمت جان است چرا نگفته کسی این حسین مهمان است چرا به تشنه لبان هیچ کس جواب نداد به کام تشنه شان یک دو جرعه آب نداد چه کربلاست علی اکبر اربا اربا شد شهید کینه به پیش دو چشم بابا شد چه کربلاست که چون نام کربلا ببرند فلک به ناله ملک در خروش می آید ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
(زبان حال حضرت حمیده سلام الله علیها دختر حضرت مسلم علیه السلام) بند1⃣ دلشوره‌هام شدید شده دایی نگاهت چرا نا امید شده مثل یتیما رو سرم دست می‌کشی نکنه بابام شهید شده اگه خبر درسته، بگو چی اومده سرش اگه خبر درسته، الان کیه دور و برش اگه خبر درسته، بگو واسه چی کشتنش اگه خبر درسته، نگو رو خاکه بدنش توی کوفه هیچ کسی رو نداره پیکرش کجاس دلم بی قراره جای مردم بی‌احساس اون شهر کاشکی آسمون براش خون بباره بند2⃣ انا الیه راجعون می‌ریزه اشکام مثه برگای خزون روضه خونی نداره بابام دایی جون یکمی تو روضه‌شو بخون خیلی دلم میسوزه، باید براش کاری کنم خیلی دلم میسوزه، میخوام عزاداری کنم خیلی دلم میسوزه، میگن شکستن پرشو خیلی دلم میسوزه، میگن بریدن سرشو کوفه بابامو غریب گیر آورده فکر این بلا امونم رو برده اما قلب من از این غم میسوزه تشنه بود ولی میگن آب نخورده بند3⃣ با اینکه غرق خواهشم کنار تو باشم پر از آرامشم دیگه الان تویی بابای من ولی ترسم اینه باز یتیم بشم اگه که تو نباشی، کی میکشه دست رو سرم اگه که تو نباشی، آتیش میگیره جیگرم اگه که تو نباشی، دیگه باید چیکار کنم اگه که تو نباشی، باید کجا فرار کنم بی تو میشکنه دلم مثل شیشه کاش کنار من بمونی همیشه تازه این منم که بی تو میمیرم فکرشو بکن رقیه چی میشه شاعران: امیر آهمن، احسان نوری (انجمن تکیه نوکری مشهد مقدس) ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
«یا صاحبی فی وحدتی» یاور ندارم با تو ولی باکی از این لشکر ندارم از ابتدای راه گفتم «حَسبِیَ الله» نقشی به‌جز این، روی انگشتر ندارم یک کهکشان جان را به تو تقدیم کردم ماه و ستاره داشتم، دیگر ندارم «یا رادَّ یوسف عَلی یعقوب» بنگر دیگر علی اکبر، علی اکبر ندارم «یا رازقَ الطّفل الصَغیر» اصغر فدایت حالا به‌غیر از غنچه‌ای پرپر ندارم دارم سر و سرّی در این هنگامه با تو می‌آید آن ساعت که دیگر سر ندارم با عضو عضو پیکرم می‌گویم اینک ترسی ز تیر و نیزه و خنجر ندارم هر زخم با تو حرف‌هایی تازه دارد یا رب! مناجاتی از این بهتر ندارم این‌گونه می‌خواهی مرا، این‌گونه زیباست فکری به‌جز خشنودی‌ات در سر ندارم «فَاللّهُ خیرٌ حافظاً» وقت وداع است دلشوره‌ای در این دم آخر ندارم هم زنده‌ام با اشک، هم مقتول اشکم آری به‌جز این اشک‌ها یاور ندارم ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
ندیدم جز علی شاهی که با ایتام جوشیده لباس نو به خادم داده و خود کهنه پوشیده برایش آیه نازل شد که مولی المتقین باشد کسی که خاتمش را در رکوع خویش بخشیده بگو بر هر که دنبال نشانیِ خداوند است علی اسم خدا باشد که حق او را پسندیده اگر کشتی نوح ایمن گذشت از اوج طوفان ها بدان نام علی را روی الوارش تراشیده کسی که مرتضی را از نبی، نفسی جدا داند یقین دارم که توحید و نبوت را نفهمیده ندارد شوق دیدار بهشت و حوریانش را هر آن که صحن حیدر را میان سجده بوسیده کسی که بوسه بر انگور فردوس ضریحش زد به باغ سینه اش مِهری بجز حیدر نروییده شده حاجت روا هر که کلون خانه ی او را به یاد حضرت ام البنین یک دفعه کوبیده ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
برگرد تا در سینه ام ماتم نماند بر گونه ام رد نم و شبنم نماند یک دم تصور کن که زینب بی تو باشد! اکبر نباشد تازه سقا هم نماند برگرد تا زخم گلوی خشک اصغر تشنه برای جرعه ای مرهم نماند نزد رقیه باش تا آرام باشد در سینه اش یک ذره درد و غم نماند برگرد تا اینکه زبانم لال، زینب... وقت شلوغی بین نامحرم نماند انگشترت دستت نمی ماند، ردش کن تا ساربان در فکر این خاتم نماند آخر وصیت را به ابن سعد گفتم! یارب کسی اینگونه بی همدم نماند ای کوفه شاهد باش جسمم ریخت برهم تا جسم شاه و دلبرم درهم نماند بر من بزن هر قدر سنگ تیز داری یک سنگ، در این شهر می خواهم نماند خیلی تنم مبهم شده روی قناره تا جسم اربابم دگر مبهم نماند طفلان من نذر علی، ای کوفه بگذار پیش علی اکبر، قدِ او خم نماند لب تشنه جان دادم که آقای غریبم... هر طور شد، لب تشنه، دستِ کم نماند دلشوره دارم غارتش سازند این ها حتی لباس کهنه می ترسم نماند دلشوره دارم وقت تکفین امیرم غیر از حصیری بین این عالم نماند محمد جواد شیرازی ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
توحید ما شروعش، از دعوت حسین است تکمیل هر عبادت، معرفت حسین است یُعطی الکَثیر یعنی محدودیت ندارد رزق تمام عالم از برکت حسین است رحمت بدون منت، بخشش بدون علت حیرت نکن عزیزم، این عادت حسین است گفتند کار ما نیست معراج رفتن اما معراج سینه زن ها در هیئت حسین است فرموده حاج قاسم ما ملت حسینیم قطعا دعای زهرا با ملت حسین است با چشم خویش دیدیم این حرفِ مستند را تنها شفای هر درد، در تربت حسین است شرط کمال تکبیر در هفتمینِ آن است این شیوه، اقتدا بر قدقامت حسین است هل مِن مُعینِ مولا، شرح ألَستُ... باشد قالوا بلای عشاق بر نصرت حسین است گریان نمی شود در گرمای روز محشر هر کس که اهل گریه بر غربت حسین است وای از لباس کهنه، وای از تنی برهنه چشم تمام لشگر، بر غارت حسین است بهتر ندید آقا، حمله به خیمه اش را این روضه و مصیبت، حیثیت حسین است محمد جواد شیرازی ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
بی شک گدای خانه ات آقا شود، حسین هر قطره زود پیش تو دریا شود، حسین! فیض گدایی تو به هر کس نمیرسد باید که زیر نامه اش امضا شود: "حسین" هر کس شنید کار گنهکار با شماست خواهد که رو سیاه دو دنیا شود، حسین وقتی که درب خانه ی لطف تو در دل است ما سینه میزنیم که در وا شود، حسین! در روضه ها به قرب خداوند میرسیم شبهای هیئتت شب احیا شود، حسین آقا جوان سینه زنت حاجتش شده: در کاروان کرب و بلا جا شود، حسین از کودکیم تا دم مرگم به روی لب تنها حسین بوده و تنها شود: حسین ای کاش وقت مردن من! وقت احتضار ذکر مدام بر لبم آنجا شود: "حسین..." ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
یابن الشبیب ! گریه فقط بر غم حسین یابن الشبیب ! گریه فقط بهر كربلا یابن الشبیب درد حسین درد جان فزاست یابن الشبیب ! روضه ی ما داغ پر بلا است یابن الشبیب ! درد حسین درد بی کسی است یعنی عزیز فاطمه شبگرد بی کسی است یابن الشبیب ! عمه ی ما را کتک زدند آتش هزار بار به باغ فدک زدند یابن الشبیب ! کوچه به دل غم نشانده است یعنی هنوز دست علی بسته مانده است یابن الشبیب ! خنده مرا ترك می كند خد التریب را چه كسی درك می كند یابن الشبیب ! غصه دلم را كباب كرد شیب الخضیب دیده ی ما را پر آب كرد یابن الشبیب ! جرم یتیم سه ساله چیست ؟ دیگر پس از امام کشی آه و ناله نیست یابن الشبیب ! قصه ی معجر نگفتنی است جریان حنجر و دم خنجر شنفتنی است یابن الشبیب ! غارت خیمه عجیب بود در شعله ها سلاله ی حیدر غریب بود یابن الشبیب ! دختر ترسیده دیده ای ؟ در زیر خار طفلک خوابیده دیده ای یابن الشبیب ! جد مرا سر بریده اند پیش نگاه عمه ی ما سر بریده اند ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
بلند شو عملدار، علم رو بلند کن بازم پرچم این حرم رو بلند کن واسه بچه‌هایی که چشم ‌انتظارن میخوان مثل من سر رو شونه ا‌ت بذارن واسم تکیه‌گاهی ، به تو تکیه کردم تا از خیمه رفتی ، چقدر گریه کردم نبینم که داری به هق‌ هق میفتی به من تا به امروز برادر نگفتی یه دل سیر بهم بگو برادر میخوام صدات بپیچه توی لشکر شاید فقط زینب کنه گلایه بگه چرا بهش نگفتی خواهر ای نور عین، داداش کوچیکه‌ی حسین شهید مقطوع الیَدین ای باوفا، سقای دشت کربلا صداتو بلند کن بفهمن که هستی هنوز زنده‌ای و چشماتو نبستی واسه اون نگاهی که مونده به راهت امیدوارِ الآن دم خیمه‌گاهت سکینه سراغ عموشو میگیره یه شش ‌ماهه دارم که داره میمیره جواب رباب و چی میدی اباالفضل مگه گریه‌هاشو ندیدی اباالفضل رباب الآن ایستاده زیر آفتاب از پشت ابر چرا نمیره آفتاب پاشو بریم دیگه دارم میترسم جون رقیه ا‌مو بگیره آفتاب برادرم، تو رو به جون دخترم پاشو بیا بریم حرم ای باوفا، سقای دشت کربلا بلند شو علمدار، به این آه جان سوز به کوری چشم اونایی که امروز توی فکر خلخال ، به فکر کنیزن میخوان آبروی حسین و بریزن میخوان زینبم رو بدن زجر و آزار توی شام و کوفه ، توی کوچه بازار تو جمع یه عده زنهای یهودی تو بزم شرابی که میرم به زودی زینب الآن دلشوره داره عباس حق داره که طاقت نیاره عباس گفتم بهش میبرنت اسارت بهم می گفت مگه میذاره عباس برادرم، پاشو پناه خواهرم تو رو به خیمه می برم داداش داداش داداش داداش شده کولت کنم اخا می برمت داداش داداش داداش داداش یا مثل اکبر رو عبا می برمت داداش داداش داداش داداش پا نشی افسوسی میشه نذار بشه داداش داداش داداش داداش قضیه ناموسی میشه نذار بشه داداش داداش داداش داداش اصغر گلو بوسی میشه ای حسین..... حسین ...... ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
با سلام عزیزان کانال سرای شعر محتشم رو برای سایر دوستان مداح تون بفرستید ان شالله ماه محرم اشعار خوبی خواهیم داشت ❤️🌺 ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
من از لبت شنیدم، تا اسم کربلا را دادند دست روحم، درد و غم و بلا را مانند تو ز من هم، پوشیده نیست اسرار می‌بینم ابتدا را ، می‌خوانم انتها را روز ده محرم، روز قرارتان بود تو زود آمدی تا، راضی کنی خدا را گفتند میهمانید، اما چه میهمانی؟ فعلا که تا به امروز، با ما نشد مدارا! در ابتدا که یا رب، مهمان نیزه‌هاییم ختم به خیر فرما، پایان ماجرا را این‌ها که راه ما را، در کربلا گرفتند دیروز در مدینه، بستند راه ما را من عهد بسته‌ام با، مادر که با تو باشم بفرستشان مدینه، زنها و بچه‌ها را ای کاش قبل از آنکه، خیمه به‌پا نمایی می کَندی ای برادر، در دشت قبر ما را لب تر کنی عزیزم، سر می‌دهم به جایت تغییر می‌دهم من، تقدیر را، قضا را تا قتله‌گاه از تل، من راه می‌گشایم خواهند دید اینجا، موسای بی عصا را بر دوش تو شهادت، بر دوش من اسارت بسپار دست زینب، اولاد مصطفی را صد قطعه از تن تو، در چشم زینب آمد وقتی نگاه کردم، هر جای نینوا را ای کاش بین گودال، عصر دهم عزیزم حداقل ندزدند، از پیکرت عبا را حق دارم ای برادر، دلواپس تو باشم آورده کوفه با خود، خولیِ بی حیا را 🔸شاعر: گروه_یا_مظلوم ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313