eitaa logo
نسل آفتاب
853 دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
7هزار ویدیو
181 فایل
کانال اصلی کپی کلیه مطالب آزاد است حرف دلتان رو به صورت ناشناس بفرستید https://harfeto.timefriend.net/16661122313610
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۰ نکته جامانده از تحول یکم یکی از ویژگی‌های رهبری انقلاب ساده سخن گفتن است مثل اینکه فرمود ما و دشمن هردو تحول می‌خواهیم اما تحولی که دشمن می‌خواهد اینست که نقاط قوت شما را بگیرد؛ همین جمهوریت و اسلامیت اما تحول انقلابی تبدیل ضعف‌ها به قوت‌هاست پیشتر درباره رشد مؤفقیت‌های ملت ایران فرمودند کافی است به پیچیده‌تر شدن دشمنی‌ها توجه کنید به اندازه سخت‌تر شدن دشمنی‌ها یعنی ملت قوی‌تر شدند اما یک جمله هم درباره راه‌حل نهایی تحول فرمودند، اینکه تحول اصلی تنها از طریق مشارکت مردم و ایمان‌شان رقم می‌خورد سخن کوتاه است و در این باره حرف بسیار اجمالا مرور کنیم دوم رهبرانقلاب سال‌ها پیش نیز در سالگرد ارتحال امام درباره ضرورت تحول‌خواهی سخن گفتند آنروز تعبیر "امام تحول" را بکار بردند و البته مهم‌ترین تحولی که امام ایجاد کردند را تحول در مردم دانستند توجه دادن درونی مردم به ارزش‌هایی که به تعبیر ایشان هیچگاه بدان‌ها توجه نشده بود سوم امام فرمود انقلاب ما یقظه بود یقظه چیست؟ یقظه در سلوک یعنی بیداری یعنی بهوش آمدن یقظه گام اول سلوک است بیداری حتی پیش از توبه و انابه است ثمره این حرف چیست؟ مردم در انقلاب ۵۷ ابتدا تحول درونی پیدا کردند و انقلاب سیاسی‌شان ثمره این تحول درونی بود چهارم ۱۲ فروردین را پشت سر گذاشتیم ۱۲ فروردین را امام با یک تعبیر بلند چنین معرفی می‌کنند: روز حکومت الله بر مردم این سخن یعنی چی؟ مردم انتخاب کردند که الله بر آنها حکومت کند چرخیدند سمت الله دل‌ها متوجه حق شد حق حاکم شد بر دل‌ها و جان‌ها و تصمیم گرفتند آنچه او می‌گوید در زندگی فردی و اجتماعی‌شان محقق شود پنجم مردم‌سالاری همه دستاورد ۱۲ فروردین است همان جمهوری اسلامی حتی ولایت‌فقیه هم درون مردم‌سالاری است ولایت‌فقیه قدرت چسبندگی میان "مردم با هم" و "مردم با حق" است مردم‌سالاری یعنی چی؟ یعنی مردم هم "سالار" در انتخاب‌های سیاسی هستند و هم "سالار" بر خود بر نفس خود لذا مردم‌سالاری انتها ندارد به اندازه‌ای که مردم رشد روحی کنند مردم‌سالاری تقویت می‌شود مردم‌سالاری زمین تا آسمان با دموکراسی متفاوت است مردم‌سالاری درباره آزادی انتخاب مردم مؤمن سخن می‌گوید مردم ایمانی مردمی که آزادند اما خود را با آزادی خود محدود می‌کنند مثل انسان بزرگ‌سالی که آزاد است دست به آتش بزند اما خود را محدود می‌کند که سمت خطر نرود لذا آزادی انسان بزرگ‌سال با آزادی کودک متفاوت است این تفاوت مردم‌سالاری با دموکراسی است ششم مردمی که رشد روحی کنند اعتماد به نفس پیدا می‌کنند اهل عمل می‌شوند اهل مشارکت می‌شوند این مردم قدرت تحول‌های بزرگ دارند انقلاب ۵۷ ثمره همین تحول روحی مردم بود پس نقطه اتکا همین جاست هفتم مهم‌ترین تفاوت کارآمدی در جمهوری اسلامی با دیگر کشورها اینست که به دنبال کارآمدی از مسیر رشد مردم است به همین دلیل ممکن است در مواقعی این تحول زمانبر و تدریجی رقم بخورد چون این مردم هستند که ابتدا باید رشد کنند تا کارآمدی محقق شود مردم به دولت اصلاحات رأی می‌دهند اما پایان دوره مشخص می‌شود توسعه سیاسی بدون توسعه فرهنگی محکوم به ابتذال است به دولت عدالت رأی می‌دهند اما مشخص می‌شود عدالت بدون معنویت و عقلانیت محکوم به توهم و بی اخلاقی است به دولت دیپلماسی رأی می‌دهند اما متوجه می‌شوند که مذاکره بدون مقاومت، چانه‌زنی از سر ذلت است هشتم رهبرانقلاب سال گذشته در دیدار با مداحان اهل‌بیت فرمودند برخی مواقع ما منطق یک امر را طرح می‌کنیم و دستور هم می‌دهیم اما انجام نمی‌شود چرا؟ چون گفتمان آن شکل نگرفته است به سخن دیگر بهترین اقدامات اگر مردم نخواهند انجام نمی‌شود گفتمان‌سازی مسیر اقبال مردم است نهم رهبرانقلاب در ماجرای برجام فرمودند من به سرنوشت مذاکره بدبینم اما مجوز مذاکره دادند چرا؟ تا مردم تجربه کنند تجربه مردم از انرژی هسته‌ای هم مهم‌تر است چون فراتر از قدرت هسته‌ای، تبدیل به مقاومت و قدرت مردمی می‌شود دهم بازگردیم به ابتدای متن تحول، عصاره و هویت این انقلاب است تحول فراتر از پیشرفت تدریجی است تحول یعنی جهش و حرکت جهادی اما این مهم صورت نمی‌گیرد جز از طریق مردم آنهم مردم ایمانی واقعیت اینست که مردم ما ایمانی‌اند چهل و اندی سال این‌را اثبات کردند اهل معنویت‌اند مهم‌ترین نشانه‌اش نیز مقاومت‌شان مهم‌ترین استدلال هم پیچیده‌تر شدن دشمنی‌ها اما مشکل اصلی از مسئولین است که مسیر مشارکت مردم را در تحقق کارآمدی فراهم نکردند مردم‌سالاری تنها پای صندوق رأی نیست اگر مدیران ما اجازه دهند معجزه امام تحول که همان مردم‌سالاری دینی است، محقق شود خواهیم دید تحولات تاریخی چطور در این سرزمین رقم می‌خورد به نفع مردم و در مسیر حق
استقلال بانک مرکزی که نئولیبرال‌ها دائماً حرفش را می‌زنند به چه دردی می‌خورد؟ دکتر شاکری پاسخ می‌دهد: رئیس‌ کل بانک مرکزی برای گران‌سازی دستش باز باشد
برخی مصادیق سرمایه‌سالاری در کشور همه سیاست‌ها و قوانینی که در جهت منفعت‌ طلبی‌های به ناحق شرکت‌های بزرگ و به ضرر مردم است، جزء مصادیق سرمایه‌سالاری است نظیر: فروش دلاری و از طریق بورس محصولات شرکت‌های بزرگ، صدور مجوز خاص برای عدم رعایت سقف حقوق قانونی و… ایجاد مانع گروه‌های سرمایه‌دار و صاحب قدرتِ ذی‌نفع در مقابل اصلاحات اساسی مثل: اصلاح نظام حقوق و دستمزد، اصلاح نظام بانکی، اصلاح ساختاری بودجه، اصلاح نظام مالیاتی و… مقاومت گروه‌های سرمایه‌دار در مقابل حذف رانت‌‌هایی مثل: انحصار در وارات، انحصار در مجوز و… مافیای رسانه‌ای جریان نئولیبرال که در مقابل دریافت‌های قابل توجه، تئوری پردازی و تصمیم‌سازی می‌کند و…
رهبر معظم انقلاب اسلامی تنها یکبار عبارت واجب الاجتناب را بکار برده‌اند: اگر ما فعالیت اقتصادی را در جامعه‌ی اسلامی آزاد می‌دانیم بر حسب نظر اسلام، این آزادی باید به حدی نرسد که دارندگان سرمایه‌های بزرگ این قدرت اجتماعی و سیاسی را پیدا کنند که در سرنوشت سیاسی جامعه دخالت و اعمال نفوذ کنند؛ آنطوری که امروز در کشورهای غربی هست در جامعه‌ی غرب همان طور که گفتم و غالباً می‌دانید، سرمایه‌دارها هستند که سیاست‌ها را تعیین می‌کنند و سیاست‌مدارها را بر سر کار می‌آورند یا کنار می‌زنند این در جامعه‌ی اسلامی مقبول نیست و پولدار و سرمایه‌دار و طبقه‌ی اشراف نباید به آن حدی برسند و سرمایه آنچنان قدرتی در جامعه پیدا کند که یک عده پولدار و ثروتمند و گردن‌کلفت در مسائل سیاسی جامعه دخالت کنند: وکیل بیاورند، وکیل ببرند، قدرت‌مندان را بیاورند، رئیس جمهور بیاورند، سیاستمدارها را عوض کنند، سیاست‌ها را دیکته کنند، قانون‌ها را بر قوه‌ی قانونگذار تحمیل کنند این هم در جامعه‌ی اسلامی به هیچ وجه مقبول نیست و هر چیزی که به اینجا منتهی بشود، یک خطر و واجب الاجتناب است خطبه‌های نماز جمعه تهران، ۱۳۶۶/۸/۱۵
پیامدهای اجرای در دنیا میزان مالکیت در آلمان، فرانسه، یونان، یونان، اسپانیا، پرتقال، اتریش و… ۵۰٪ تا ۷۷٪ مردم مالک مسکن هستند این آمار در ژاپن ۶۱.۲٪ است سوییس اجاره‌نشین‌ترین کشور دنیا با ۵۶٪ مستأجر است این آمار در حالی‌ست که خانه‌های یک‌متری، فلت، چرخی، اشتراکی و آلونکی در اروپا جزو آمار مسکن محسوب می‌شود میانگین مساحت مسکن در انگلستان ۴۴ مترمربع است (این آمار بدون احتساب خانه‌های یک‌متری و اشتراکی و… است و با احتساب آنها، میانگین مساحت مسکن در این کشور به ۲۵ متر مربع می‌رسد) توزیع مالکیت خانه براساس سن در انگلستان بصورت زیر است: فقط ۱.۵٪ مالکان مسکن در بازه سنی ۲۵ تا ۳۵ سالگی قرار دارند، و ۶۲٪ مالکان مسکن بالای سن ۶۵ سالگی صاحب‌خانه شده‌اند میزان مالکیت مسکن در ایران ۷۷٪ است میانگین مساحت مسکن در ایران طبق آمار سرشماری نفوس و مسکن، ۱۶۰ متر مربع است. ۹۰٪ واحدهای مسکونی در ایران بیش از ۵۰ متر و ۷۰٪ آن‌ها بیش از ۷۵ متر مساحت دارند یعنی تقریباً ۹۰٪ ایرانی‌ها در خانه‌های با مساحت بالاتر از میانگین مساحت مسکن در اتحادیه اروپا، زندگی می‌کنند
سربازان جبهه اقتصاد اسلامی و از رویش‌های جمهوری اسلامی که با همه توان، تلاش و مجاهدت می‌کنند و شجاعانه درحال نقد نظریه متعارف سرمایه‌داری‌اند نیزه ما و نیزه این دوستان عزیز، رو به سوی دشمن است ان‌شاءالله و دشمن مردم ما نظریه متعارف پول‌سالاری و سرمایه‌سالاری است که مبتنی شده بر اصالت پول و بهره که له شدن فقرا را طبیعت اقتصاد تلقی می‌کند و برایش نظریه‌پردازی می‌کند همین‌طور عزیزان مدافع پول‌طلا که فریادشان بر سر خلق پول اعتباری بلند است نیز در همین جبهه هستند و از برکات همین نظام مقدس‌اند همه این عزیزان، خود را مقابل ربا می‌دانند و هرگز دنبال تبعیت و زمینه‌سازی برای نظریه پول‌سالاری نیستند این تضارب آراء را مبارک بدانيم و مفتخر باشیم که ان‌شاءالله در جبهه خدا علیه ربا هستیم ان تنصرالله ینصرکم من کان للَّه کان اللَّه له
برخی دوستان و مخاطبان دلسوز از این‌که متفکران اقتصاد اسلامی در مسائل اقتصادی هم نظر نیستند نگران شده‌اند در اینجا اما می‌توان مسئله را متفاوت دید پیش از این‌ها در شرایطی بودیم که اساساً اقتصاد اسلامی شنیده نمی‌شد و کاملاً از گفتمان‌ها کنار گذاشته شده بود اما امروز چند گفتمان در اقتصاد اسلامی هم وجود دارد و هم شنیده می‌شود این یعنی اقتصاد اسلامی از انزوای اجباری خارج شده است این یعنی طلیعه حضور سیاست‌گذارانه در محیط اقتصاد اسلامی این که به جای یک گفتمان، چند گفتمان وجود دارد هم لزوماً در عصری که به امام دسترسی نداریم، اتفاق بدی نیست محملی است برای تضارب آرا و همین تضارب است که اندیشه اقتصاد اسلامی را رشد می‌دهد کما این که درون حوزه اختلاف فتوا وجود دارد و همین اختلاف فتاوا است که جامعه علمی را در حوزه تحرک داده است به موازات خروج اقتصاد اسلامی از انزوا، شاهد آن هستیم که تعداد بسیاری از اهالی اندیشه و دانش‌پژوهان در حال ورود به عرصه مطالعات اقتصاد اسلامی هستند این خود نشان از آینده‌ای اثربخش‌تر برای این دانش الهی است لذا به نظر می‌رسد، مسئله فوق، یک فرصت تاریخی برای حرکت به سمت و سوی تمدن اسلامی است
رد برخی مصوبات مجلس مثل "واردات خودروهای کارکرده"، "مثتثنی شدن محصولات باغی از " و… توسط هیأت عالی مجمع تشخیص مصلحت نظام با استدلال مغایرت با سیاست‌های کلی نظام نشان داد که زمان دهن کجی به سیاست‌های کلی نظام که برای هم جهت کردن بردارهای نه لزوماً هم جهت تدوین شده‌اند، به پایان رسیده است. توضیح این‌که طی ۳ دهه گذشته، بیش از ۴۰ سیاست کلی در موضوعات مختلف توسط رهبری و با هدف باثبات و قابل پیش‌بینی کردن رفتار حاکمیت ابلاغ شده‌اند و وظیفه هیأت عالی مجمع تشخیص مصلحت نظام مراقبت بر رعایت این سیاست‌ها در مصوبات دولت و مجلس است.
نظر سایت نزدیک به حزب‌الله لبنان ‏با حذف دلار از مبادلات کشورها، عده‌ای فکر می‌کنند اقتصاد آمریکا بسرعت تضعیف شده و ارزش دلار بسرعت از بین می‌رود خیر، در تبادل کشورها، ارزش‌گذاری باز هم از دلار تبعیت می‌کند و فقط پول مورد مبادله عوض خواهد شد مثلاً هردو نگاه می‌کنند یک جنس در بازار جهانی چند دلار است و بعد معادل یوان آن ملاک قرار خواهد گرفت اما چرا یوان نمی‌تواند در آینده نزدیک جایگزین دلار شود: ببینید این نظریه ربطی به شکستن آقایی دلار، که نجات اقتصاد ایران است ندارد
گاز و انرژی در کشورهای دیگر برای گرم کردن "خانه" استفاده می‌شود در ایران برای گرم کردن "خانواده" فرق این دو از زمین تا آسمان است این بحث هیچ ربطی به اسراف ندارد اسراف حرام است و جنس مصرف مردم ایران با غربی‌ها که خانواده ندارند متفاوت و غیرقابل مقایسه است
مکالمه با یکی از اقتصادخوانده‌ها ا: واقعاً به این سؤال فکر کن و پاسخ بده؛ حجم و شدت تحریم و جنگی که علیه ایران اعمال شد اگر مثلاً علیه عراق اعمال می‌شد چه بلایی سر عراق میومد اگر سر آلمان اتفاق میفتاد چی؟ ب: ما هنوز باورمون نشده که اقتصاد ایران مریض هست و مثل مریضی هست که دکتر میگه باید بخوابی روی تخت میگه نه من مشکلی ندارم پا میشه مثل قبل راه میره و می‌خوره زمین ا: سؤالی رو اگر بهش فکر کنی نمی‌گی اقتصاد ایران مریض است اتفاقاً اقتصاددان‌ها یه پهلوون رو بستن به تخت هی میگن تو مریضی بحث درست خرج کردن و نکردن نیست بحث اینه که شما نمی‌دونی گاز و بنزین در ایران برای چه چیزی خرج شده فکر می‌کنی گاز برای گرم کردن "خانه" خرج شده، و این شروع اشتباه در تحلیله ب: مریضی علائم داره دیگه. علائم اقتصاد ایران هم کاملاً روشنه دهه ۹۰ رشد نزدیک به صفر تورم‌های بالا چهارسال پیاپی سرمایه گذرای منفی و… چند سال پیامی تورم‌های ۵۰ درصدی مریضی یعنی چی پس؟ ا: مریض با ده سال جنگ تمام عیار اقتصادی سر پا نمی‌مونه این چه مریضیه آخه؟ ب: الف جون، مردم دارن زیر فشار اقتصادی تورم له می‌شند. نرخ فقر به ۳۰ میلیون نفر رسیده ا: ای بابا ۳۰ میلیون فقیر داریم یعنی از هر سه نفر یک نفر بخدا شما سحر شدید لابد خط فقر تو ایران ۲۰ میلیونه سؤال تکراری: چرا ایران با ۳۰ میلیون فقیر و این همه بیماری دو تا کارتن خواب نداره ولی یه دونه شهر شیکاگو ۶۰ هزار چادرخواب داره؟ ب: فقیر یعنی عدم توان دریافت حد استاندارد کالری ا: بالاخره ایرانی‌ها زیاد مصرف می‌کنند یا فقیرند؟ ب: چه ربطی داره آمار بودجه خانوار را مشاهده بفرما ارادت ا: ترجیح میدم به آمار ننجون کروبی مراجعه کنم ایران چیزی که فکر می‌کنید نیست و خدا را شکر که برای برخی ناشناخته است
نئولیبرال‌های گلوبالیست، اگر صلاح بدانند، از طریق رسانه و قانون‌گذاری و نظارت، بدون گران‌کردن کاری می‌کنند که همه‌ی مردم "رفتار مورد نظرشان" را انجام دهند. ماسک بزنند! واکسن بزنند! قرنطینه شوند! اما وقتی به مسأله مصرف بنزین و گاز و برق و… می‌رسند می‌گویند نمی‌شود آزادی مردم را سلب کرد! فقط باید گران کرد! یکی نیست بگوید آیا گران‌کردن معیشت مردم و کوچک‌کردن سفره آنها سلب آزادی مردم نیست؟ آیا نمی‌توان با کار فرهنگی و رسانه‌ای در کنار قانون‌گذاری و نظارت جلوی اسراف را گرفت؟ آیا باید برای یک دستمال قیصریه را به آتش کشید؟
تصریح حضرت آقا مبنی بر ایدئولوژی داشتن اقتصاد در اينجا يك مغالطه‏اى وجود دارد، كه من براى شما جوان‌ها عرض بكنم: چند تا فيلسوف‏ نماى غربى عنوان «ايدئولوژى‏زدائى» را مطرح كردند. مى‏بينيد گاهى در بعضى از اين مقالات روشنفكرى، عنوان «ايدئولوژى‏زدائى» مطرح مى‏شود: آقا جامعه را با ايدئولوژى نمى‏شود اداره كرد. چند تا فيلسوف يا فيلسوف‏ نماى غربى اين را گفته‌اند؛ يك عده‏اى هم اينجا طوطى‏وار، بدون اينكه عمق اين حرف را درك كنند، بدون اينكه ابعاد اين حرف را بفهمند چيست، همان را تكرار كردند، باز هم تكرار مى‏كنند. هيچ ملتى كه داعيه‏ى تمدن‏سازى دارد، بدون ايدئولوژى نمى‏تواند حركت كند و تا امروز حركت نكرده است. هيچ ملتى بدون دارا بودن يك فكر و يك ايدئولوژى و يك مكتب نمى‏تواند تمدن‏سازى كند. همين‌هائى كه امروز شما ملاحظه مى‏كنيد در دنيا تمدن مادى را به وجود آورده‌اند، اينها با ايدئولوژى وارد شدند؛ صريح هم گفتند؛ گفتند ما كمونيستيم، گفتند ما كاپيتاليستيم، گفتند ما به اقتصاد سرمايه‏دارى اعتقاد داريم؛ مطرح كردند، به آن اعتقاد ورزيدند، دنبالش كار كردند؛ البته زحماتى هم متحمل شدند، هزينه‌اى هم بر دوش آنها گذاشته شد. بدون داشتن يك مكتب، بدون داشتن يك فكر و يك ايمان، و بدون تلاش براى آن و پرداختن هزينه‏هاى آن، تمدن‏سازى امكان ندارد. ۱۳۹۱٫۷٫۲۳ بيانات در ديدار جوانان استان خراسان شمالى‏ علوم انسانی مثل پزشکی نیست، مثل مهندسی نیست، مثل فیزیک نیست که جهان‌بینی و نگرش نسبت به انسان و جهان در آن تأثیر نداشته باشد؛ چرا، تأثیر دارد. شما مادی باشید، یک جور علوم انسانی تنظیم می‌کنید. علوم انسانی ما برخاسته‌ی از تفکرات پوزیتیویستی قرن پانزده و شانزده اروپاست. قبلاً که علوم انسانی‌ای وجود نداشته است؛ آنها آمده‌اند همین اقتصاد را، همین جامعه‌شناسی را در قرن هجدهم و نوزدهم و یک خرده قبل، یک خرده بعد تدوین کردند و ارائه دادند؛ خب، این به درد ما نمی‌خورد. این علوم انسانی، تربیت‌شده و دانش‌آموخته‌ی خود را آنچنان بار می‌آورد که نگاهش به مسائل مبتلابه آن علم و مورد توجه آن علم -چه حالا اقتصاد باشد، چه مدیریت باشد، چه تعلیم و تربیت باشد- نگاه غیر اسلامی است. می‌بینیم همان شخص متدین در داخل دانشگاه که فرض کنید مدیریت یا اقتصاد خوانده، هرچه با او درباره‌ی مبانی دینی این مسائل حرف می‌زنیم، به خرجش نمی‌رود. نه اینکه رد می‌کند، نه؛ اما آنچه که شما در باب اقتصاد اسلامی با او حرف می‌زنید، با یافته‌های علمی او، با آن دو دو تا چهار تاهائی که او در این علم تحصیل کرده، جور در نمی‌آید. ۱۳۸۹/۰۸/۰۲ بیانات در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و طلاب نخبه حوزه علمیه قم غلط بودن اقتصاد لیبرالی بزرگترین دلیل بر غلط بودن اقتصادِ به اصطلاح لیبرال همین حوادثی است که امروز در اروپا و به شکل دیگری در آمریکا وجود دارد. در میدان عمل و در عرصه‌ی تجربه، اقتصاد سرمایه‌داری نشان داد که غلط است، ناکام است. ۱۳۹۲/۰۲/۰۷ بیانات در دیدار کارگران و فعالان بخش تولید کشور اقتصاد اسلامی؛ خط میانه اقتصاد سرمایه‌داری و اقتصاد سوسیالیسم نويسندگان قانون اساسى و اصل ۴۴، هم هوشمند بودند، هم منصف؛ به نظر بنده. ما با بيشتر اين‏ها از نزديك كار كرده بوديم. در محصول كار هم كه همين اصل ۴۴، اصل ۴۳ و اين‏هاست، كاملاً پيداست كه اين‏ها هم مردمان هوشمندى بودند، هم مردمان باانصافى بودند. اين‏ها آن چيزى را كه از نظرشان به شكل كلى درست هم هست، خط ميانه‌ى بين اقتصاد سرمايه‏دارى و اقتصاد سوسياليسم شناخته بودند و اين را در قالب آن سه محور اصلى مالكيت، در اصل ۴۴ ريختند. ۱۳۸۵٫۱۱٫۳۰ بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار مسئولان اقتصادى و دست‏اندركاران اجراى اصل ۴۴ قانون اساسى‏ پ‌ن: این سخنان را مقایسه کنید با حرف امثال مسعود نیلی که اقتصاد را یک علم تجربی مانند فیزیک و خالی از ایدئولوژی می‌دانند و منکر اقتصاد غربی یا شرقی هستند این را هم اضافه کنید که متأسفانه بیشتر فضای دانشگاهی اقتصادی کشور و تیم اقتصادی دولت، این نگاه علم تجربی بودن را به اقتصاد دارند و خودت حدیث مفصل بخوان از این مجمل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نه جناب نیلی اقتصاد مثل فیزیک نیست که جهان‌بینی و نگرش نسبت به انسان و جهان در آن بی‌تأثیر باشد نسخه‌های معیشت‌سوز و نابرابری‌ساز تعدیل که در این کشور پیاده کرده‌اید، فرجام همین فیزیک‌انگاری اقتصاد است؛ اقتصادی که جواز له شدن انسان زیر چرخ توسعه را صادر کرد و عقب‌ماندگی زائید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارگاه آموزشی مغالطه پهلوان پنبه مجری بی‌سواد در حال پرسیدن سؤال از نیلی است به او می‌گوید منتقدین شما می‌گویند: اگر شما (نیلی) نبودید ما یک اقتصاد خوداتکا مثل کره شمالی داشتیم نیلی هم می‌گوید بله در حقیقت نیلی اعتقاد داره اگر من نبودم ایران کره شمالی می‌شد بعد به منتقدینش نسبت میده که ایده‌آلشون کره شمالی است یعنی اگر نخ دندون این سطح از اعتماد به نفس را داشت سیم بوکسل جرثقیل می‌شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این قسمت از صحبت‌های دکتر نیلی دقیقاً تعارض دارد با چند ثانیه قبلش که می‌گوید علم اقتصاد، علم است مثل فیزیک عجیب است که این سطح از تناقض را خودش هم درک نمی‌کند دکتر نیلی می‌گوید آیا باید انسان خوبی باشیم تا اسراف نکنیم؟ یا باید قیمت آنقدر بالا باشد که برای فرد صرفه نداشته باشد که اسراف کند. کاری به این موضوع ندارم که تنها راه‌کار این جماعت همیشه "گران‌کن" بوده و هست. بحثم در مورد آن تعریض آخر ایشان است که می‌گوید: تازه آدم خوب را هم ما تعریفش را نمی‌دانیم من دقیقاً می‌دانم در این لحظه در ذهن ایشان چه گذشت که این قید را سریع مطرح کرد. اولاً از دوستان نئولیبرال دوآتشه‌اش ترسید که بعداً به او ایراد بگیرند که چرا به کسی که زیاد مصرف می‌کند گفته آدم بد دوم اینکه اساساً از نظر این جماعت کسی که بیشتر مصرف کند اگر داشته باشد خیلی هم خوب است و چیزی به اسم اسراف در اقتصاد نداریم. باید آنقدر گران کرد که فقط سرمایه‌داران بتوانند مصرف کنند و بقیه برای حداقلِ مصرف، باید تا نفس آخر کار کنند. ظاهرش این است که ایشان در حال ایدئولوژی‌زدایی از کلام خویش است اما دقیقاً در حال تزریق ایده‌های ناب لیبرال‌سرمایه‌داری در آن چیزی است که به آن می‌گوید: علم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مقام معظم رهبری: ببینید، ما نمی‌گوییم علوم انسانی غیر مفید است؛ ما می‌گوییم علوم انسانی به شکل کنونی مضر است بحث در این است که اینی که امروز در اختیار ما قرار دادند، مبتنی بر یک جهان‌بینی است غیر از جهان بینی ما علوم انسانی مثل پزشکی نیست، مثل مهندسی نیست، مثل فیزیک نیست که جهان‌بینی و نگرش نسبت به انسان و جهان در آن تأثیر نداشته باشد؛ چرا، تأثیر دارد می‌بینیم همان شخص متدین در داخل دانشگاه که فرض کنید مدیریت یا اقتصاد خوانده، هرچه با او درباره‌ی مبانی دینی این مسائل حرف می‌زنیم، به خرجش نمی‌رود. نه اینکه رد می‌کند، نه؛ اما آنچه که شما در باب اقتصاد اسلامی با او حرف می‌زنید، با یافته‌های علمی او، با آن دو دو تا چهار تاهائی که او در این علم تحصیل کرده، جور در نمی‌آید مسعود نیلی: علم اقتصاد شرقی و غربی ندارد، مثل فیزیک است کسی که فکر می‌کند اقتصاد مثل فیزیک است نه اقتصاد می‌داند نه حتی می‌داند فرق فیزیک و آشپزی چیست
بیائید فرض کنیم رابطه نقدینگی و تورم برقرار باشد اصلاً فرض کنید تورم همانطور که فریدمن می‌گوید یک پدیده پولی است فرض کنید تورم هیچ علت دیگری هم ندارد آنوقت اگر سؤال بپرسم تورم پدیده خوبی است یا بد چه خواهید گفت؟ احتمالاً بگویید بد است اما پاسخ این سوالات این است که: تورم برای چه کسی خوب است یا برای چه کسی بد است؟ پاسخ این سؤال هم برمی‌گردد به اینکه: نقدینگی به چه شکلی توزیع شده است؟ اگر نقدینگی بالسویه توزیع شده باشد تورم خوب است یا بد یا هیچ‌کدام؟ اگر نقدینگی در دست عده‌ای معدود قرار بگیرد و مردم دستشان خالی بماند از نقدینگی چه؟ اگر نقدینگی بیشتر در اختیار مردم طبقات پایین قرار بگیرد و از طبقات بالا کم شود چه؟ اگر نقدینگی که به دست این افراد رسیده وارد تولید شود تورم ناشی از آن خوب است یا بد؟ اگر ببرند و سفته‌بازی کنند چه؟ و سؤال مهم‌تر از همه اینها اینکه: اگر سال‌ها نقدینگی را به شکل ناعادلانه توزیع کرده باشیم آیا امروز حق داریم به بهانه تورم حق مردم را منع کنیم؟ من همان میزانی که مالک بانک آینده خلق پول کرده پول می‌خواهم فرق من و او چیست؟ آیا باعث تورم می‌شود؟ خب بشود یا بروید و از آنها بگیرید یا به بقیه مردم هم بدهید فلذا با کمبود نقدینگی مواجه هستیم آنهم خیلی زیاد
ذَ ٰ⁠لِكُم وَأَنَّ ٱللَّهَ مُوهِنُ كَیدِ ٱلكَـٰفِرِینَ إِن تَستَفتِحُوا۟ فَقَد جَاءَكُمُ ٱلفَتحُ سوره اﻷنفال آیات ۱۸ و ۱۹ و خداوند حیله و مکر کافران را سست می‌کند اگر دنبال پیروزی هستید همانا پیروزی به سراغتان آمده است
نیمکت آشتی همسران نیمکت آشتی که از دو طرف به سمت وسط نیمکت شیب دارد و دو نفر طرفین نیمکت را به سمت هم سوق می‌دهد در طراحی شده است تا بلکه از جدایی زوجینی که دچار تنش شده و در معرض هستند، جلوگیری نماید. روسیه سال‌هاست که سیاست حمایت از و را با جدیت در پیش گرفته است. اما ۱۴۰۰ سال قبل خداوند متعال در ورژن آخر از دین، به زن حق طلاق نداد تا طلاق را سخت کند. اونوقت امثال موسوی بجنوردی‌ها افتخار می‌کنند که شروطی من در آوردی را در ابتداء سند ازدواج وارد کرده‌اند که طلاق به درخواست زن را تسهیل کند. من موندم یعنی اون زمان کسی نبوده جلوی این ها ایستادگی کنه؟ جنتی و مهدوی کنی و خزعلی و… کجا بودند؟ الآن که فهمیدین قانون خدا دست‌کاری شده چرا نمی‌فهمید یا فهمیدن تو نفهمیدنه
با شبه قوانین، مردان را از قوامیت انداختند و حالا داریم ثمراتش را می‌بینیم برای فهم بهتر قصه پر غصه سرکوب غیرت مردان در ایران، فقط به این سؤال فکر کنید که: چطور شد که اول انقلاب و در بحبوبه جنگ ایران و عراق، عقدنامه‌های جدید ازدواج با شروط عقدی عجیب و غریب تنظیم شد؟
یکی از گزاره‌های که دشمن می‌کوشد در ذهن مردم ایران حک کند این جمله است؛ مردم در زمان حاکمیت انقلاب نسبت به قبل، بی‌دین‌تر شده‌اند یک خاطره برایتان بگویم؛ همین اربعین سال گذشته بود که در مغازه‌ای مشغول گفتگو در مورد سفر کربلا بودم. در همان جا خانمی بد حجاب جلو آمد و خیلی محترمانه به من گفت؛ امسال می‌خواهم برای اولین بار با شوهر و فرزند کوچکم به سفر اربعین بروم، می‌شود مرا راهنمایی کنید و بگویید چه کارهایی باید بکنم و برای این سفر چه وسایلی باید بردارم؟ یا همین چند روز پیش متوجه شدم یکی از خانم‌های بد حجاب فامیل‌مان اهل روزه است قصد ندارم مهر تأییدی بر مسئله‌ی بد حجابی بزنم اما این نمونه‌ها نشان می‌دهد مردم دین‌دارند حتی اگر ظاهرشان با دین‌داران اختلاف داشته باشد، آقا مسجدها را ببین که از جوان‌ها خالی شده بله برخی مسجدها از جوان‌ها خالی شده است، اما اکثریت مردم بی نماز نشده‌اند شاید علت عمده‌ی خالی شدن مساجد از جمعیت، ضعف مدیریت یا اخلاق برخی و هیئت اُمنایِ مساجد باشد آری، آمار بی‌دینی را صفر نمی‌پنداریم اما سه نکته‌ را باید مد نظر قرار دهیم: نکته‌ی اول اینکه باید به آن توجه کنیم این است که ظاهر افراد، معیار دین‌دار یا بی‌دینی آنها نیست نکته‌ی دوم اینکه برای درک صحیح از میزان دین‌داری مردم باید به جمعیت مراسمات مذهبی همچون؛ شب‌های قدر، سفر اربعین، اعتکاف‌ها، اردوهای راهیان نور، گردهمایی‌های مذهبی، جمعیت مسافرین به شهر مشهد و دیگر شهرهای زیارتی، مراسماتِ تشییع شهدا، مخصوصاً تشییع پیکر شهید شهید حاج قاسم سلیمانی، توجه کرد و نکته‌ی سوم اینکه شاید در میان برخی قشرها به علت ضعف‌های فرهنگی پدیده‌ی دین‌گریزی مشاهده شود اما در کنار آن رویش‌هایی هم هست و در عصر حاضر کیفیت اعتقادها در حال ارتقا است و ایمان دین‌داران، قوی‌تر و محکم‌تر از قبل شده است نگاه به بولد کردن مسئله بی‌حجابی و دوقطبی سازی‌های رسانه‌های پروژه‌بگیر نکنید
سه روز از انتشار خبر «اعلام رسمی خبر شهادت » گذشته، تازه امروز اعلام شده که «برداشت ناصواب از سخنان فرمانده کل » چند روز فضای رسانه و شبکه‌های اجتماعی و جامعه متأثر از این خبر بود واقعاً آیا نمی‌شد زودتر این اصلاحیه و تکذیبیه رو منتشر کرد؟ بازهم دخالت ذی‌نفعان مسکوت نگه‌داشتن دخیل در این ماجرا به قول کارآگاهان جنایی، تو هر جنایتی باید دنبال ذی‌نفع گشت