خواهرم #حجاب تو چه دارد که دشمن این همه از آن می ترسد؟
کمی فکر کن !!
ببینید حمله توپخانه دشمن به کدام سمت است و کجا را بیشتر می کوبد؟
اعتقادات مارا هدف قرار داده و خط مقدم آن تویی!
خواهرم بدان! حجابت دیوار مقدسی بر گرد وجود با ارزشت کشیده که مانع از حراج گذاشتنش می شود و گرمای وجودت شعله مقدسی است که کانون #خانواده را حفظ می کند.
خانواده محیط مقدسی است که فرزندان را برای آینده این جامعه پرورش می دهد و حفظ آن با حجاب تو ای خواهرم کامل می شود.
خواهرم تو خط مقدم حمله دشمنی !
کافیست چادرت را محکم بچسبی همین!
چادرت ای ماه من، آغاز صبحی دیگر است
ابروانت زیر ابر روسری زیباتر است
سخت گیری نیست چادر؛ ابتدای راحتی ست
دخترم؛ این بهترین ارثیه ی یک مادر است.
رخت زیبای آسمانی راخواهرم
با غرور بر سر کن
نه خجالت بکش نه غمگین باش
چادرت ارزش است باور کن
#من_حیا_را_دوست_دارم
#غیرت_دینی
#جهاد_تبیین
"حسینی"
@twiita
سلام
دوست عزیز ک برادرتون درگیری های فکری داره حتما اصلاح طبع ببرید انجام بدن پیش یک کارشناس طب سنتی
ایشون سودای بدنشون غلبه پیدا کرده و زیاد شده
سودا اندازه ش عالیه زیادش باعث بیماریهای فکری و روانی میشه
سوظن ها بدگمانی ها همه از سودا هست
و استاد نظری زاده معتقدن بیماریهای روحی روانی از ضعف قلب هم هست
سیب .به .انار .کدو حلوایی بهشون بدید بخورن
غلبه سودا رفع بشه کلا همه این حالت ها از بین میره خودش
قربانی هر گونه اعتماد زایی از نیروهای مسلح خود ما خواهیم بود.
#مقام_معظم_رهبری
تحریم صداوسیما توسط مهران مدیری😡👇
http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340
هدایت شده از ندای مُنْتَظَر
🌿 #همسرداری | آقا و خانم عزیز سرزنش ممنوع!
🔹خانم و آقا در زندگی مشترک طبیعتا از بعضی معایب همدیگر مطلع میشوند و میتوانند در برطرف شدن آن معایب به هم کمک کنند و برای هم دعا کنند.
☝️ اما یکی از عواملی که باعث میشه عیبها و نقصها معضل زندگی بشه، اخلاق زشت سرزنش کردنه.
آثار سرزنش:
🔹ارتکاب همون مورد سرزنش توسط سرزنشکننده
🔹 شعلهور شدن آتش لجاجت
🔹 بیباک شدن برای ادامه اشتباه
🔹بیاثر شدن سرزنش
🔹شعلهور شدن آتش کینه و دشمنی
🔹ایجاد تردید در زندگی مشترک
🔺 و از همه بدتر بردن آبروی یک انسان مؤمن که بسیار آثار بدی برای آن است.
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
💗زندگی بانوی بهشتی
🥀ـ﷽ـ🥀 #شنود ۴ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ مننژیت ▫️ در اورژانس یادم هست که یک دکتر بالای سرم آمد و مرا
🥀ـ﷽ـ🥀
#شنود ۵
#تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
ملک الموت ۱
🗯 سینه ام سنگین بود. توجه من از آن نقطه نورانی به پایین پایم در همان اتاق کوچک جلب شد. یکباره دیدم پیرمردی بسیار نورانی و مهربان که نمی توانم زیبایی چهره و محبتش را وصف کنم، با فاصله کمی روی سینه ام نشسته!
🗯 با مهربانی به من لبخند زد و گفت: می خواهی با من بیایی؟ آمده ام جان تو را بگیرم، آماده هستی؟ من که وحشت تمام وجودم را گرفته بود، مات و مبهوت نگاهش کردم. مثل نگاه ملتمسانه یک دانش آموز در سر جلسه امتحان، وقتی امتحان تمام شده و او هیچ جوابی ننوشته نگاهش کردم.
🗯 به خودم قوت قلب دادم و گفتم: بد نیست همراهش بروم. من که در زندگی خیلی کارهای مهم و خوب کرده ام و آدم خیلی خوبی بودم. برای همین دستانم را به سمت حضرت عزرائیل بلند کردم تا مرا همراهش ببرد. خیلی خیالم از خودم راحت بود. به خودم اعتماد داشتم و مطمئن بودم به بهشت خواهم رفت!
🗯 بدنی شبیه من روی تخت بیمارستان بود و خودم در مقابل پیرمرد! چه عشق و محبتی بین ما بود. اصلا با آنچه اهل دنیا از عشق تعریف می کنند تفاوت داشت. نمی خواستم چشم از آن پیرمرد نورانی بردارم. لبخند زیبایش، محاسن سفید و بلندش و پیراهن سفیدش که مانند نور میدرخشید را فراموش نمی کنم. او مانند پدری مهربان، که دلسوزانه به پسرش نگاه می کند، به من خیره بود. برای همین ماندم چه جوابی بدهم. راضی بودم که با او بروم. این پیر مهربان، به یقین خیر مرا می خواست.
🗯 درست در همان زمان و شاید در کمتر از یک لحظه، تمام زندگی ام، از لحظه تولد تا زمان ورود به این اتاق بیمارستان در مقابلم ظاهر شد. آن هم با تمام جزئیات! آنجا تکلمی صورت نمی گرفت. حرفی رد و بدل نمی شد، اما تمام سؤالات من به طور کامل جواب داده می شد. من نتیجه تمام کارهایم را در همان لحظه دیدم و مرور کردم! من آنچه از خوبی ها و بدی ها انجام داده بودم به طور کامل مشاهده کردم. من میدیدم کدام کارهایم کاملا برای رضای خدا بوده و کدام کارهایم نیت غیر خدایی داشته!
🗯 برای کارهایی که فقط برای رضای خدا انجام داده بودم، (که متأسفانه تعداد آنها خیلی کم بود) درجات و مقامات معنوی برایم ایجاد شده بود و می فهمیدم که تمام ملائک به من مباهات می کردند، اما برای کارهایی که نیت غير الهی داشتم، میدیدم که ضرر کردم.
🗯 در مشاهده اعمال، کسی مرا قضاوت نکرد. کسی مرا توبیخ ننمود، خودم بودم و وجدان خودم. حتی دیدم که بارها و بارها تا پای مرگ رفته بودم و این خداوند بود که مرا در آن لحظات نجات میداد.
🗯 بارها در مأموریت های مهم مرزی، مشکلات و سختی ها را به چشم دیده بودم و حالا با یقین متوجه می شدم که در تمام آن لحظات، عنایت خاص خداوند مانع مرگم شده بود. حتی مشاهده کردم که در بسیاری از مأموریت ها، اگر عنایت خداوند نبود هیچ گونه موفقیتی به دست نمی آوردیم. دست قدرت خدا در تمام هستی، همواره با ما بود.
🗯 من یقین کردم که در تمام امور، حتی مسائل مربوط به امنیت کشور، دست عنایت خداوند و اهل بیت (علیهم السلام) همواره پشتیبان ما بوده و هست.
🖌 ادامه دارد... منتظر باشید
#کتاب_شنود #معاد #زندگی_پس_از_زندگی
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
💗زندگی بانوی بهشتی
🥀ـ﷽ـ🥀 #شنود ۵ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ ملک الموت ۱ 🗯 سینه ام سنگین بود. توجه من از آن نقطه نورانی ب
🥀ـ﷽ـ🥀
#شنود ۶
#تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
ملک الموت ۲
🗯 محاسبه آغاز شد. گاهی به برخی اعمالم فکر می کردم که به نظر من خیلی خوب بوده، اما می دیدم که به علت نیت غير خدایی که داشتم پوچ شده و اصلا در محاسبات الهی به حساب نیامده بود!
🗯 می خواستم بگویم که این شغل را که با هزاران خطر و گرفتاری همراه است برای خدا انتخاب کردم، اما نشانم دادند که من به دنبال یک شغل ثابت و آبرومند بودم و سر از اینجا درآوردم. یعنی خیلی نیت الهی در آن نمایان نبود.
🗯 حتی اشاره کردم که من در فلان مأموریت خیلی سختی کشیدم تا آبروی اسلام و ایران حفظ شود، اما به من نشان دادند که خیلی اصرار داشتی به نام خودت این مأموریت گزارش شود و به خاطر آن مأموریت، حسابی تشویق شدی و مزدت را گرفتی!
🗯 نمیدانم چه مثالی بزنم که بهتر شرایط مرا در آن لحظات درک کنید. یک کار ساده و کوچک، اما با نیت الهی و جهت رضای خدا، به قدری برایم ارزش داشت که صدها کار سخت و طاقت فرسا، اما با نیت غير الهی، آن تأثیر را نداشت!
🗯 با ناامیدی از خودم و اعمالم، از محاسبه دست کشیدم. چقدر عمرم را مفت باخته بودم! چه کارهای بزرگی که با سختی و با تلاش شبانه روزی انجام داده بودم اما کمی توقع تشویق از طرف مافوق و یا دیده شدن از سوی مردم، یا حس غرور و منیّت که من این کار را انجام دادم، تمام آنها را پوچ کرده بود. خیلی احساس بدبختی و ضرر می کردم. مثل آدمی که به امید یک تجارت پر سود، تمام سرمایه اش را داده و طلا گرفته و بعد از کلی سختی، متوجه می شود که تمام طلاهایی که جمع کرده بدلی بوده! در بازاری که خریدار، یک گرم طلای خالص را به قیمت بسیار خوبی می خرد من حسرت عجیبی وجودم را فرا گرفت.
🗯 در آن لحظات و در حضور ملک الموت، فقط آرزو داشتم که برگردم، بلکه بتوانم کارهایم را فقط با نیت الهی به جا آورم. هرچه که می خواستم در مورد کارهایم توضیح بدهم، توجیه می شدم که کارم با نیت الهی و برای رضای خدا نبوده.
🗯 در بررسی اعمال، حسرت می خوردم برای کارهایی که به خاطر اسم و رسم و ریا و پول و منفعت مالی انجام دادم. در واقع می دیدم که خیلی از کارهایم در میزان و حسابرسی وزنی ندارد! وزن اعمالم فقط به میزان اخلاص در کارها بستگی داشت و ربطی به کمیت آنها نداشت. در بعضی مأموریت ها که مسئولین من، بارها از کارم تعریف کرده بودند، اصلا چیزی از معنویات و پاداش الهی به حسابم نیامده بود! من فقط حسرت می خوردم که چقدر برای هیچ و پوچ دویده ام. حتی گاهی کارهایم، به جای بار مثبت، بار منفی داشت و علت آن عدم اخلاص و ریا در کارهایم بود.
🖌 ادامه دارد... منتظر باشید
#کتاب_شنود #معاد #زندگی_پس_از_زندگی
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
💗زندگی بانوی بهشتی
🥀ـ﷽ـ🥀 #شنود ۶ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ ملک الموت ۲ 🗯 محاسبه آغاز شد. گاهی به برخی اعمالم فکر می کرد
🥀ـ﷽ـ🥀
#شنود ۷
#تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
بازگشت
🔘 آنجا میدیدم که تمام قدرت دست خداست. اگر من نیت الهی خودم را حفظ می کردم، خداوند هم اگر به صلاح من بود، از خزانه غیبی خودش، مشکل مرا برطرف می کرد.
🔘 من میدیدم که برخی کارهای الهی ام، چقدر در حل مشکلات دنیایی ام تأثیر داشت و حسرت می خوردم که چرا تمام کارهایم، حتی ساده ترین کارهای زندگی روزمره را با نیت الهی انجام نداده ام.
🔘 در آن لحظات و در اوج ناامیدی با خودم گفتم چقدر خوب می شود که اجازه دهند من برگردم. دیگر هیچ کاری را جز برای رضای خدا انجام نمیدهم. مگر اهل دنیا ارزش این را دارند که انسان، کارهایش را برای رضای خاطر آنها انجام دهد!؟ اما یکباره، یاد دو هفته مأموریت اخیر افتادم. من باید به مسئولین گزارش بدهم. شرایط امنیتی خاصی ایجاد شده که فقط من خبر دارم. لذا به آن پیر مهربان که فهمیدم حضرت عزرائیل است گفتم: «می شود مرگم را به تأخیر بیاندازید؟» اما مرگ من فرا رسیده بود. راه بازگشتی نداشتم. با اشاره ای تسلیم حضرت عزرائیل شدم. البته این را اشاره کنم که هیچ تکلمی صورت نمی گرفت. آنچه در دل من بود و می خواستم به زبان بیاورم، ملک الموت متوجه می شد و آنچه ایشان می خواست بگوید، من می فهمیدم. یک ارتباط روحی داشتیم.
🔘 نگاه مهربانش را از چهره من برداشت و از جا بلند شد و به من گفت: الان نوبت تو نیست، بر می گردم. ایشان بدون عبور از در اتاق، از دیوار گذشت و به اتاق سمت راست رفت و بالای سر یک مریض قرار گرفت.
🔘 یک جوان درشت هیکل روی تخت خوابیده بود و چند دستگاه به او متصل بود. برخلاف من، خیلی با آن مريض حرف نزد. مثل اینکه پشت یقه کسی را بگیرند، گردنش را گرفت و روح این جوان را بیرون آورد و با خود به آسمان برد. من هم مثل کسی که نفس خود را برای دقایقی زیر آب حبس کرده باشد و یکباره به سطح آب بیاید، یک دفعه داد زدم و با صدای بلند نفس کشیدم!
🔘 ضربان قلب من دوباره شروع شد و دردها دوباره بازگشت. از صدای نفس کشیدنم، همسرم از جا پرید. بنده خدا فکر کرده بود که من خوابم. باتعجب گفت: چیزی شده؟ گفتم: عزرائیل... عزرائيل الان اینجا بود؟ خانمم با تعجب گفت: چی میگی؟ عزرائیل کجا بود؟! با سختی سرم را به سمت راست چرخاندم وگفتم: حضرت عزرائیل از این طرف رفت. همین الان جان یک جوان درشت هیکل را گرفت و با خودش برد.
🔘 خانمم که فکر می کرد هذیان میگویم، خواست حرفی بزند که صدای جیغ از اتاق بغل که بخش اصلی اورژانس بود به گوش رسید؟ یک نگاه متعجب به من کرد و یک نگاه به داخل سالن، بعد سریع به اتاق بغل رفت.
🔘 خانمی که به عنوان همراه، در اتاق سمت راست من قرار داشت همین طور جیغ میزد. لحظاتی بعد، خانم من برگشت و با تعجب گفت: «تو واقعا چی دیدی؟ یک جوان درشت هیکل تو اتاق بغل بود که همین الان از دنیا رفت، تو چطور فهمیدی؟» نفس کشیدن برایم سخت بود. کمی مکث کردم و گفتم: خانم، من حضرت عزرائیل را دیدم که می خواست مرا ببرد. اما به من اجازه داد که بمانم.
🔘 نفسی تازه کردم و گفتم: من دیدم که ایشان به اتاق بغل رفت و بدون درنگ، روح جوانی که روی تخت خوابیده بود را از پشت گردنش بیرون کشید و با خودش برد. همین طور که حرف می زدم بی حال شدم و به خواب عمیقی فرو رفتم.
🔘 بلافاصله مرا به یکی از اتاق های ایزوله در بخش مراقبتهای ویژه منتقل کردند. برادرم نیز به عنوان همراه به کنارم آمد. البته اینها را بعدها فهمیدم.. صبح فردا وقتی چشم باز کردم، خودم را اینگونه دیدم که به گوشه سقف اتاق ایزوله چسبیده ام!
🔘 هوا روشن شده بود و معلوم بود از دیشب که به این بخش آمدم، مرا زیر دستگاه تنفس قرار دادند. از آن بالا به بدن خودم که روی تخت خوابیده بود نگاه کردم. چندین سرم به من وصل بود و دستگاهی بالای سرم روشن بود. دردی حس نمی کردم. نزدیک ظهر شده بود اما برادرم، هنوز در کنار من روی صندلی خواب بود. بنده خدا دیشب تا صبح بالای سرم بیدار بود. اما من، آرام و سبکبار بودم. هرچه اراده می کردم می توانستم انجام دهم. هرجا می خواستم می رفتم. کافی بود فقط اراده کنم! مثل اینکه به حال خودم رها شده باشم و به من اجازه داده باشند که پرواز در آن وضعیت را تجربه کنم.
🖌 ادامه دارد... منتظر باشید
#کتاب_شنود #معاد #زندگی_پس_از_زندگی
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
🔴 زوجهای عزیز سلام!✋😊
ما جمعی از اساتید #حوزه_علمیه_قم بدلیل اختلاف زن و شوهرها و نیاز شدید آنها به ریزهکاریهای #همسرداری کانالی بسیار عالی راهاندازی کردیم.
🌷با ذکر صلوات به جمع 180 هزار نفری همسران بپیوندید!👏
👇🏼👇🏼👇🏼
http://eitaa.com/joinchat/1130430467Ca0c7cbea7d
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
🌹🦋 کانال قرآن درمانی🦋🌹
💖 #باطل_السحر_و_جادو💕
💚 #حل_مشكلات_خانوادگی💕
💗 #جن_زدگی💛 #چشم_زخم💕
💚 #ازدیاد_رزق❤ #وفق_ازدواج💕
💖 #بخت_گشایی و... 💕
🦋 #زیر_نظر_خانم_دکتر_ربیعی🦋
🌹☘روش درمان ما فقط با علوم اهل بیت و قرآن و راهکارهای طبیعی می باشد☘🌹
✅برای عضو شدن لینک زیر را لمس کنید. 👇
http://eitaa.com/joinchat/396034079C79e26b5e69
#تجربه_من ۴۸۶
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
#بارداری_بعداز_35_سالگی
#قدردان_مادرم_هستم
هر چقدر زندگی رو راحت بگیرین زندگی براتون شیرین تر میشه و شیرین کردن زندگی طبق فرمایش حضرت اقا از واجبات و وظایف ما خانم هاست.
من ۱۶ سالم بود که با همسرم که ۲۱ سالشون بود عقد کردم 🙂 دختر یک پزشک هستم و همسرم طلبه هستن، اون زمان که ما باهم عقد کردیم همسرم فقط طلبه بودن و کار نداشتن
مادرم اون زمان سر خواهرم باردار بودن ما ۴ تا بچه بودیم ۳ تا خواهر که یکی تو راه بود و یه برادر😁
شرایط مالی خیلی خوبی نداشتیم اما با همون حال توکل به خدا کردیم و ازدواج کردیم، واقعا واقعا اگر نیتتون خالص باشه خدا راه رو براتون هموار میکنه
ما با همون وضعیت جهاز خریدیم یه جهاز معمولی رو به بالا که خیلی از وسایل زندگی های عادی امروزی رو نداشت.
۸ ماه عقد بودیم و تو ۱۷ سالگی من عروسی کردیم، بماند که تا همینجا کلی حرف من بابت ازدواجم تو این سن خوردم و چقققققد حرف مادرم خورد بابت اینکه حامله هست و داماد گرفته😑 چقد حرف بابت بیکار بودن همسرم و اینکه خونه مون هم اجاره ای بود نه موتوری نه ماشینی، چقد حرف که وضعیت بابام خیلی خوب نبود و .....
بماند که بعضی از فامیلا باهامون سرسنگین شدن و خلاصه بگم که ما بعد ازدواج خودمون همه چیمونو به دست آوردیم. و واقعا تنها چیزی که کمک کرد من تا اینجا بیام این بود که برام حرف مردم مهم نبود. تجربه هاشونو میشنوم اما در آخر کاری که درسته و بیشتر به صلاحه منه انجام میدم 😊
من یه سال و نیم بعد از ازدواجم اقدام به بچه دار شدن کردم و اینجا همچنان ما با شهریه طلبگی زندگی میکردیم (ناگفته نماند که خانواده من گاهی به من بابت بعضی از خرجام کمک میکردن ولی اونقدر نبود که اگر نباشه نشه زندگی کرد☺) و من ۱ و سال و نیم بعد از ازدواجم باردار شدم،
تقریبا یک ماهم بود که فهمیدیم مادرم هم بارداره 😁😌🤭 با فاصله سنی ۲ سال حدودا با خواهر اخرم 😁 و بااااااااز حرف مردم وای داماد داری😐 وای دخترت بارداره کی کاراشو انجام بده 😐وای زشته چهل سالته😐 وای مگه حسودی 😐و ...
و من تنها کسی بودم که واقعا از بارداری مادرم خوشحال بودم و به تنها چیزی که فکر نمیکردم سختی راه بود و واقعا به این اعتقاد داشتم که خدا کمک میکنه و در ضمن این موضوع فقط به خانواده خودمون مربوطه و حرف مردم واقعا مهم نیست.
خدا وااااااقعا کمک کرد و من الحمدلله بارداری راحتی داشتم، به حدی که نیاز به کمک مادرم واقعا نداشتم، مادرم چون خواهر کوچیک داشتم و ویار داشتن اون یکی خواهرمم مدرسه ای بود برادرمم تو سن بلوغ بود، شرایطشون طبعا از من سختتر بود. که خدا دو نفر رو سر راهشون گذاشت. یه بنده خدایی که به خاطر ویارشون میومدن و براشون غذا درست میکردن و یه نفر هم که میومدن تو کارای خونه کمکشون میکردن.
واقعا به طور معجزه واری دوران بارداری ما طی شد. که تو دوران بارداری من ۴ ماهگی و مادر ۶ ماهگی جفتمون اسباب کشی داشتیم که مادرم دوبار اسباب کشی کردن.😢 باز اونجا هم خدا به فکرمون بود و بازهم برامون از بنده هاش کمک فرستاد.
زمان خرید سیسمونی که شد باز هم به خاطر اسباب کشی و اینا وضع پدرم خیلی خوب نبود
(بگم که اگر وضع همسرم همچنان با شهریه طلبگی نمیگشت من این زحمت رو به پدر و مادرم نمیدادم و همینجا ازشون ممنونم )
خلاصه سیسمونی رو هم گرفتیم و فهمیدیم که هم بچه من دختره و هم بچه مادرم 🤩😍
خاله و خواهرزاده تازه خاله ای که از خواهرزاده یک ماه هم کوچیکتره 😍
گذشت و من ۸ ماهم بود که همسرم خداروشکر به شغلی دوستش داشت رسید و الحمدلله درآمدش هم خوبه😃 و واقعا این از برکت وجود دخترم بود واقعا درسته رزقشو با خودش آورد و من میگم که خونه ای که الان مادرم اینا توش هستن به خاطر شرایطش خیلی خوبه و اونم رزق خواهرم بوده 😇
الان دختر من یک ماهشه و خواهرم تقریبا یک هفته شه و واقعا یک انرژی دیگه ای تو خونه مون به وجود اومده
واقعا زندگیامون که به خاطر کرونا یکنواخت و حوصله سر بر شده بود رنگ و رو گرفت.😍
۱_احساسم اینه که پیوند بین من و همسرم با وجود دخترم واقعا محکمتر شده و
۲_ بیشتر همو میفهمیم و
۳_ واقعا به این اعتقاد پیدا کردم که حرف مردم رو فقط در حد تجربه شنیده شده بشنویم و در نهایت کار درست رو انجام بدیم ارامشمون خیلی بیشتره
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
مادرم عضو کانالتون هستن و میخوام از همینجا از مادرم و پدرم که از اول زندگی کمکم کردن تشکر کنم و به مادرم بگم که تو این راه ثابت قدم بمونه و اصلا ترس و ناراحتی ای به دلش راه نده که خودم تا ته کنارش هستم و دستشو میبوسم. و بابت کم کاری هام میخوام که منو حلال کنه
ممنونم 🥰
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
♨️ برای اولین بار در ایتا تاسیس شد
🔴 با توجه به اغتشاشات و تظاهرات اخیر در ایران و تحت الشعاع قرار گرفتن گشت ارشاد توسط منافقین، کانال هواداران «سردار قاآنی» جهت پوشش اخبار لحظه به لحظه در ایتا تاسیس شد.
جهت عضویت کلیک کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/2972123219C5b728b290b
هدایت شده از سوال بارداری،،بانوی بهشتی
#استاد_قرائتی
✅به یکی از دوستان گفتم: شنیدهام خداوند به شما فرزندی عطا فرموده است؟
👌در جواب من خیلی زیبا گفت: "خداوند افتخار تربیت یکی از بندگانش را به من عطا کردهاست."
📚 خاطرات حجت الاسلام قرائتی ۲
#فرزندآوری
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
هدایت شده از سوال بارداری،،بانوی بهشتی
#تجربه_من ۲۲۷
#فرزندآوری
#مدیریت_اقتصادی
#سبک_زندگی
سلام و تشکر از کانال خوبتون آدم انرژی میگیره از خاطرات دوستان...
میخواستم یه چیزی راجب هزینه های بچه داری بگم من از وقتی بچه سومم به دنیا اومده که الان تقریبا داره یه سالش پر میشه، خیلی کم یک یا دوبار شاید بچه هام مریض شدن که اونم با داروی گیاهی خوب شدن خیلی ها که دوتا یا یه دونه بچه دارن رو دیدم که ماهی یکی دوبار دکتر میرن... حتی چند تا دکتر عوض میکنن تا خوب بشن بنا بر این کلی هزینه وزیت و دارو و درمان میکنن ولی ما خدارو شکر ماشاالله خیلی کم، خرج درمان بچه ها میکنم یعنی وقتی میگن خدا جبار هست درسته... همسرم نظامی هستند و حقوق کمی میگره و کلی قسط داریم ولی اینجور خدا از هزینه های اضافی مون کم میکنه.
در ضمن آدم وقتی بچه زیاد داشته باشه از برجش هم کم میشه، کمتر خرج چیزهای بیهوده میکنه اینو برا اونا گفتم که میگن از کجا میاری خرج سه تا بچه رو میدی حتما خیلی پولداری!!
حتی در مورد لباس که خیلی ها مینالن از گرونی لباس ها رو از جاهای ارزانتر میخرم اگه لک بشه با صابون میشورم که مجبور نشم دور بندازم و به تنشون هم کوچیک بشه یا برا فرزند کوچکتر یا اگه برا بچه آخرم باشه میدم به بچه های خواهر و برادرم لباس های نو که کوچیک شده رو دست به دست میکنیم با خواهر برادرام ...
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
✨اطلاعیه مهم✨
▪️ فراخوان حضور سراسری آحاد ملت بزرگ ایران در راهپیمایی دشمنشکن بعد از نماز جمعۀ این هفته در سراسر کشور
🔹️ تلاش امپراطوری رسانهای شیطان برای تحمیل روایت مخدوش و ایجاد شبهۀ مردمی و عمومی بودن اقدامات خرابکارانه، هنجارشکن و ضدامنیتی عناصر سازمانیافته و آموزشدیدۀ ضدانقلاب طی روزهای اخیر، اقتضاء میکند فردا شاهد شکوه حضور مردمی و تجلی وحدت میان همه گروهها و سلایق مردم شریف در نمازجمعه و راهپیمایی دشمنشکن و انسجامآفرین، با هدف محکومیت توطئه جبهه معاند خارجنشین، پس از رویداد نمازجمعه باشیم.
🔷 نمازجمعه اول مهر ۱۴۰۱
شاهد حضور همه مردم شریف و هموطنان متدین از همه گروهها، اقشار و سلایق خواهد بود.
✳️ در راهپیمایی پس از #نمازجمعه از امنیت و انسجام ملی یکپارچه دفاع خواهیم کرد.
#⃣ #از_تبیین_تا_قیام | #راهپیمایی
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
دیشب یزید مسلک ها مدافع امنیت رو غریب گیر آوردن، سر صبر و با زجر به شهادت رسوندن..
همه کسانی که این بیرون نشستن و براشون کف زدن یا از سر ملامت سر تکون دادن هم در ریختن خون این شهدا شریک هستید
🗣آرمــا⅛
پ.ن
لعنتت بهتون
خدا نسل وحوشی که میگن پلیس چرا دخترا رو میزنه بعد خودشون عین یه گله بوفالو میریزن سر پلیس مملکت به این شکل با ضربات فجیع به شهادت میرسونه رو نابود کنه
خدا همه اونهایی رو که پشت پرده و روی پرده بالای پرده و زیر پرده دارن از این وحوش حمایت میکنن هدایت کن قابل هدایت نیستن نابود بگردان
خدا نسل کثیف این وحوش رو که معلوم نیست چه لقمه هایی رو سق زدن نابود کنه
فقط اراجیف اونایی که گفتن ارشاد میزنه بعد خودشون ریختن زدن و زدن کشتن و بولهوسی کردن تو خیابونا
دین شماها چیه من نمیفهمتون
خدا همه دشمنان اسلامو نابود کنه
فیلمشو نمیزنم چون دل هر انسانی رو بدرد میاره فقط اخرش که میگن تمومش کن اخ خدا .....😭
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅❅📀🖥📀❅┅┅
@BaSELEBRTY
هدایت شده از مخزن سوالات و جوابهای تجربه#بانو
#حاج_اسماعیل_دولایی
✨مثل ملائکه...
🦋 بنده دیدهام که وقتی در خانواده اختلاف میشود، بچهها مثل جوجه دور پدر و مادر خود میگردند. گاهی به مادر میگویند: تو چیزی نگو و گاهی به پدر؛ مثل یک ناصح بزرگ... بعضی اوقات هم رحمت پدر و مادر طلوع میکند و به واسطهی این بچهها ساکت میشوند و این نزاع میخوابد.
🦋 در روایت هم آمدهاست که وقتی نزاع میشود، ملائکه سراغ کسی که هنوز حرفی نزده است میروند و از او میخواهند که چیزی نگوید. اگر گوش نکرد او را رها میکنند و به سراغ دیگری میروند.
🦋 بچهها هم همینطورند؛ مثل ملائکه، خیلی لطیف و معصوم. خیلی به پدر و مادر التماس میکنند که ساکت باشند. اگر کسی آنها را در آن حال ببیند میگوید: «فَتَبارَکَ اللهُ اَحسَنُ الخالِقین!»
📚 طوبای محبت ١
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حتی تو فیزیک هم پوشش یعنی سقوط نکردن😎
#حجاب
هدایت شده از واریزی موعود(عج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فکر کردی یه #جاروبرقی پنج دقیقه ای میکشی
لباساتم #میندازی لباسشویی شدی خانوم خونه دار 😒
نه جانم بیا تواین کانال کد بانو شو پر از ایده خلاقیت #مفت🤭
👇ببین #خونه داری یعنی چی🤗
http://eitaa.com/joinchat/2866544651C516c97c5c7
http://eitaa.com/joinchat/2866544651C516c97c5c7
تمیزکاری هر چیزی قلق داره 🧐
نگی نگفتما 🙄 بیا تو کانال #باسلیقه شو👌
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
🔴ایده های شیک باورنکردنی👌🏻🙈
💥عید پارسال رفتیم خونه خواهرم از در حیاط خونش گرفته تا اتاق خواب، پذیرایی، آشپزخونه، سرویس بهداشتی، باغچه، پله، پشت بوم و... خونشو کرده بود دسته گل میگفت هرکس میاد مدام به اطراف خونه نگاه میکنه و ازم تعریف میکنه خیلی خوش سلیقه ای و... هرچقدر پرسیدن از کجا یاد گرفتی بهشون نگفتم. بلاخره بعد کلی اصرار از خواهر جون آدرس «#کانال_ترفند» رو ازش گرفتم.
✅کانالش خیلی 😍محشره😍 آدم ذوق میکنه عکساشو نگاه کنه پیشنهاد میکنم برای یه بارم که شده عضو بشین و با چشمای خودتون ببینید قول میدم عاشقش بشین😍👇🏻👇🏻
http://eitaa.com/joinchat/2866544651C516c97c5c7
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
🔴 اطلاعیه مهم
به دنبال اغتشاشات اخیر در کشور، تازهترین اخبار مهم کشور را در کانال خبربان دنبال کنید 👇
https://eitaa.com/joinchat/344457220Cd149edaa91
همه اخبار و حواشی را اینجا ببینید 👆
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
🔴 فوری و مهم
به دنبال قطع شدن تلگرام و اینستاگرام، کانال خبری خبربان در ایتا افتتاح شد😍
آخرین اخبار را اینجا دنبال کنید 😍👇
https://eitaa.com/joinchat/344457220Cd149edaa91
تمام اخبار تلگرام و اینستاگرام را اینجا دنبال کنید 👆
هدایت شده از زندگی از غسالخونه تا برزخ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سبک_زندگی_شهدا🌷🕊
#شهید_حججی
🎥 #ببینید | نماز قضاشدهی محسن
روی #نمازصبحهایش خیلی حساس بود.
😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️
➥𝒅𝒂𝒓_𝒔𝒂𝒎𝒕𝒆_𝒕𝒐𝒐◕͟◕
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
ba2155cd-8603-4b51-8cce-36e972fe4453.mp3
12.08M
#حسین_طاهری
وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد
#حجاب
#امام_زمان
#اربعین
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅┅❅⏰📺⏰❅┅┅┄
@BaSELEBRTY