eitaa logo
تبیین منظومۀ فکری رهبری
35.4هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
408 فایل
کانال رسمی مجموعۀ مستقل و مردمی تبیین (ارائه دهنده و مجری اولین سیر مطالعاتی آشنایی با منظومۀ فکری رهبر انقلاب) پایگاه اطلاع‌رسانی: https://www.tabyinmanzome.ir پشتیبانی فنی: @support_tabyin روابط عمومی: ۰۹۱۰۲۵۸۸۸۱۸ @ertebat_tabyin
مشاهده در ایتا
دانلود
از کتاب ، یعنی مواظب خود بودن. با چشم باز خودتان را زیر نظر بگیرید که دست از پا خطا نکنید. خیلی از اوقات هست که چشم ما به خطاهای دیگران باز است، نگاه می‌کنیم ببینیم کجا یک اشتباهی، خطایی یا شبه خطایی کردند _که آن را در ذهن خودمان حمل بر خطا کنیم_ اما چشم‌مان به خطاهای خودمان بسته است؛ این بد است ما باید به عنوان شخص در هر رده‌ای، به اشکالات خودمان نگاه کنیم. البته این سخت است. برای انسان، تصدیق کردن به خطای خود، پیدا کردن خطای خود و محکوم کردن خود، کار آسانی هم نیست؛ اما این کار سخت را باید بکنیم. وقتی افراد می‌خواهند پیش خودشان تصویری از درست کنند، به ذهن‌شان نماز و روزه و عبادت و ذکر و دعا می‌آید. ممکن است همه اینها در باشد اما هیچ کدام از آنها معنای نیست. تقوا، یعنی مراقب خود بودن. ، یعنی یک انسان بداند که چه کار می‌کند و حرکت خودش را با اراده و فکر و تصمیم انتخاب کند؛ مثل انسانی که سوار بر یک اسب رهوار نشسته، دهانه اسب در دستش است و می‌داند کجا می‌خواهد برود. این آست. آدمی که ندارد حرکات و تصمیم‌ها و آینده‌اش در اختیار خودش نیست. به تعبیر خطبه نهج البلاغه: کسی است که او را روی اسب سرکشی انداخته‌اند؛ نه اینکه او سوار شده است او هم مجبور است با آن برود و قطعا نجاتی در انتظار او نیست. @t_manzome_f_r
از کتاب یعنی پرهیز با نه پرهیز با . یک وقت هست شما پرهیز می کنید در حال سکون؛ خب یعنی برو در خانه‌ات بنشین، کاری به کار چیزی نداشته باش؛ پرهیز هم کرده‌ای. پرهیز کن از اینکه به کوه نخوری، از دره پرتاب نشوی، چه جور؟ با رانندگی نکردن!؟ با کوهنوردی نکردن!؟با حرکت نردن!؟ این جور پرهیز است؛ به هیچ وجه این را به ما توصیه نمی‌کند؛ میگوید بروید در سینه قضایا و واقعیت‌ها و روبه‌رو شوید با حوادث، در عین حال‌پرهیز هم بکنید؛ مثل راننده‌ای که می‌کند و پرهیز هم می‌کند. این پرهیز هم در اینجا به معنای مراقبت کردن، مواظب خود بودن است. پس یعنی پرهیز در حال حرکت؛ مراقبت در حال حرکت؛ این معنای تقوا است. @t_manzome_f_r
از کتاب انسان هرگز به فکر استغفار نمی‌افتد. اصلا به یادش نمی‌آید که گناه می‌کند. غرق در گناه است؛ مست و خواب است و واقعا مثل آدمی است که در خواب حرکتی انجام می‌دهد. در اصطلاحات قرآنی آن چیزی که نقطه مقابل این غفلت است، تقوا است. ، یعنی بهوش بودن و دائم مراقب خود بودن. اگر از آدم غافل ده‌ها گناه سرمی‌زند و اصلاً حس نمی‌کند که گناه کرده است، آدم متقی، درست نقطه مقابل اوست. اندک گناهی هم که می‌کند، فوراً متذکر می‌شود که گناه کرده‌است و به فکر جبران می‌افتد. إِنَّ ٱلَّذِينَ ٱتَّقَوْا۟ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ ٱلشَّيْطَٰنِ تَذَكَّرُوا۟ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ. اعراف/۲۰۱ به مجرد اینکه شیطان از کنار او عبور می‌کند و باد شیطان به او می‌خورد فورا حس می‌کندکه دچار اشتباه و غفلت گردیده‌است، به یاد می‌افتد چنین آدمی، چشمش باز است. @t_manzome_f_r
از کتاب واژه‌ی مقدسِ و نیز واژه‌ی مقدسِ ، که این همه در اسلام بر روی آن تکیه شده است، در حقیقت همان فائق آمدن بر موانع درونی است. عبارت است از اینکه انسان هوشیارانه از خود محافظت کند و مانع شود از اینکه هواها و هوس‌ها و جهالت‌ها و لغزش‌ها او را از راه صحیح الهی و انسانی دور کند و عبارت است از اینکه انسان خود را از آلایش‌ها و فسادها و گرفتاری‌های روحی و قلبی پاک کند، خود را پاکیزه از دنائت‌ها و رذالت‌ها و پستی‌ها بکند. اگر و در کسی پیدا شد، او در حقیقت آزاد است و او می‌توانید بر قدرت‌های بزرگ عالم هم پیروز بشود و اگر در ملتی و پیدا شد، ولو به‌طور نسبی، به همان اندازه می‌تواند بر قدرت‌های تهدید کننده‌ی آزادی او غلبه کند. @t_manzome_f_r
از کتاب قرآن کریم درباره آن مجاهدانی که در جنگ زخمی هم شدند _که دیگر از این بالاتر چیست؟ انسان هم به میدان جنگ برود و هم مجروح بشود_ می‌فرماید: ٱلَّذِينَ ٱسْتَجَابُوا۟ لِلَّهِ وَ ٱلرَّسُولِ مِنۢ بَعْدِ مَآ أَصَابَهُمُ ٱلْقَرْحُۚ؛ کسانی که به میدان جنگ و جهاد در راه خدا رفتند و مجروح و زخمی شدند ،  لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا۟ مِنْهُمْ وَ ٱتَّقَوْا۟ أَجْرٌ عَظِيمٌ ؛ این اجر و پاداش بزرگ برای آنها می‌ماند؛ در صورتی که و نیکوکاری را با خودشان همراه داشته باشند. و الا اگر کسی مجاهدت را بکند و آن ارزش معنوی را به دست بیاورد، اما خدای نکرده آن ارزش را برای خود حفظ نکند ، این خسران است. چه چیزی میتواند آن ارزش را برای ما حفظ کند؟ . @t_manzome_f_r
از کتاب قلمرو نظم، وسیع است. از زندگی خصوصی انسان و درون اتاقی که در آن زندگی یا کار می‌کند، نظم مطرح می‌شود. اتاق منظم، اتاق نامنظم تا رفتارهای فردی او در محیط کار و درس و تحصیل و تا محیط اجتماعی و ساخت جامعه و بنای نظام اجتماعی؛ یعنی همان ساختی که از نظم ویژه‌ای که تابع فلسفه خاصّی است، سرچشمه گرفته است. همه‌ی این‌ها مشمول "و نظم امرکم" است که امیرالمؤمنین علیه‌السلام در این قطعه از وصیت‌شان آن را بیان فرمودند. آن حضرت قبل از آنکه نظم را مطرح کنند، تقوا را مطرح کرده‌اند. "اوصیکم بتقوی الله و ان لایبتغیا الدّنیا و ان بغتکما" بعد از دو سطر باز می‌فرمایند: اوصیکم و جمیع ولدی و اهلی و من بلغه کتابی بتقوی الله و نظم امرکم. این شاید اشاره به این نکته باشد که نظمی در زندگی فردی و نظام زندگی عمومی و اجتماعی انسان مطلوب است که از تقوا سرچشمه گیرد و با تقوا همراه و هماهنگ باشد. @t_manzome_f_r
از کتاب همه‌ی مسائلی که ما آن را به دست کسی می‌خواهیم بسپاریم، در حکم مراجعه به پزشک است و باید انسان سراغ کسی برود که بداند او از عهده‌ی این کار بر می‌آید، یا لااقل احتمالش در مورد یکی بیشتر از دیگران باشد. این را باید حاکم قرار دهند. معیارهای تقوا، دلسوزی، اهل خودنمایی نبودن، برای خود در این کار وارد نشدن و اقدام نکردن و کیسه‌ای برای خود ندوختن مهم است. مردم بایستی دنبال افراد صالح بگردند. در سطوح بالا، آن نیروی مومن و با اخلاص را جستجو بکنید. ما نمی‌گوییم به یک مسجد بروید و ببینید چه کسی بهتر عبادت می‌کند، او را بیاورید؛ نه، در بین آن کسانی که توانایی کار را دارند، دنبال عنصر تقوا و تعّهد و اخلاص بگردید و او را در راس کار بگذارید، تا آن بطانه و مجموعه‌ی نزدیک به شما، همواره بتواند اعتماد شما را جلب کند و شما بتوانید کار را انجام بدهید. @t_manzome_f_r
از کتاب جوامع بشری هرگاه از زمامداران باتدبیر و با و پرهیزکار و شجاع برخوردار بوده‌اند، توانسته‌اند قدم‌هایی جلو بروند. آن وقتی که جوامع دچار مدیرانی شدند که برای آنها پرهیزکاری و پاکدامنی معنا نداشت، ترجیح منافع مردم بر منافع خودشان مطرح نبود، ترس از خدا و محاسبه‌ی الهی برایشان مطرح نبود، _انسان‌های ضعیف، انسان‌های دلبسته‌ی به منافع و شهوات شخصی_ مشکلات برایشان به وجود آمد؛ چه مشکلات مادی و چه مشکلات اخلاقی و معنوی. این که می بینید ملل اسلامی و کشورهای اسلامی در برهه‌ای از تاریخ، مقهور قدرت‌های ظالم و متجاوز شدند، علت همین بود. اگر آن روزی که استعمار و لشکرکشی‌ها و کشورگشایی‌های غربی در مناطق اسلامی شروع شد، زمامداران مسلمان از دین، از پاکدامنی، از غیرت و از شجاعت برخوردار بودند، قضیه این طور نمی‌شد. اگر پایبند به شهوات و پایبند به تسلط خودشان بر مقام و قدرتِ چند روزه نبودند، موضوع این طور نمی‌شد. ضعف مسلمانان و جوامع اسلامی، اغلب ناشی شده است از ضعف مدیران جوامع و زمامداران آنها؛ البته هر دو روی هم اثر می گذارند. مدیریت‌های ناتوان و نااهل، نظام اخلاقی و سیاسی را در جامعه سست می‌کنند و انسان‌ها را به ضعف می‌کشانند؛ آن وقت در چنین جامعه‌ای به طور طبیعی باز زمامداران از انسانهای نااهل تر و ضعیف تر رنج می برند و مبتلای به آنها می‌شوند. @t_manzome_f_r
از کتاب انسانی که ایمان به غیب ندارد، جوری زندگی می‌کند و می‌اندیشد و انسانی که ایمان به غیب دارد، جور دیگری. یعنی این ایمان، انسان را رها نمی‌کند، انسان وقتی که ایمان به غیب آورد، در نوع بینش او و نوع عمل او و نوع تلاش و مبارزه‌ی او یک تفاوت محسوسی با آن انسان مادّی که ایمان ندارد، به وجود می‌آید. @t_manzome_f_r
از کتاب علاج دنیا پرستی را امیرالمومنین در خطبه‌ی متّقین بیان فرموده است: عظُم الخالق فی انفسهم فصغُر ما دونه فی اعینهم. علاجِ دل‌بستن و مجذوب شدن به دنیا این است که انسان تقوا پیشه کند که از خواصّ تقوا یکی همین است که "عظم الخالق فی انفسهم". خدا در دل انسان، در جان انسان، آن‌چنان جایگاهی پیدا می‌کند که همه‌چیز در نظر او کوچک می‌شود. این مقامات دنیوی، این اموال، این زیبایی‌ها، این جلوه‌های زندگیِ مادی، این لذت‌های گوناگون، در نظر انسان حقیر می‌شود و بر اثر عظمت یاد الهی در دل انسان، اهمیت پیدا نمی‌کند. از خصوصیات تقوا همین است. @t_manzome_f_r
از کتاب در اسلام مردم یک رکن مشروعیّت‌اند، نه همه‌ی پایه‌ی مشروعیّت. نظام سیاسی در اسلام علاوه بر رای و خواست مردم، بر پایه‌ی اساسی دیگری هم که و عدالت نامیده می‌شود، استوار است. اگر کسی که برای حکومت انتخاب می‌شود، از تقوا و عدالت برخوردار نبود، همه‌ی مردم هم که بر او اتفاق کنند، از نظر اسلام، این حکومت، حکومت نامشروعی است. @t_manzome_f_r
از کتاب اینکه ما روی مسئله‌ی فساد و فحشا و مبارزه و نهی از منکر و این چیزها تکیه می‌کنیم، یک علت عمده‌اش این است که جامعه را تخدیر می‌کند. همان مدینه‌ای که اولین پایگاه تشکیل حکومت اسلامی بود، بعد از اندک مدتی به مرکز بهترین موسیقی‌دانان و آواز‌خوانان و معروف‌ترین رقّاصان تبدیل شد؛ تا جایی که وقتی دربار شام می‌خواستند بهترین مغنّیان را خبر کنند، از مدینه آوازه خوان و نوازنده می‌آوردند!! این جسارت، پس از صد یا دویست سال بعد انجام نگرفت؛ بلکه در همان حول و حوش شهادت جگر گوشه‌ی فاطمه‌ی زهرا و نور چشم پیامبر و حتّی قبل از آن، در زمان معاویه اتفاق افتاد. @t_manzome_f_r
از کتاب این نظام، حرکت و موفقّیتش فقط به برکت تقوا امکان پذیر است. خاصیّت نظام الهی این است. نظام حق، بی‌تقوا پیش نمی‌رود. نظام باطل که در مقابل حق است، طور دیگری است. البته آنجا هم تقیّدات و پایبندی‌هایی به یک سری اصول لازم است تا پیش بروند؛ امّا تقوا به معنای طهارت و پاکی و پرهیزکاری و رعایت حال همه‌ی ارزش‌ها که در یک جامعه‌ی ارزشی و مکتبی و اسلامی لازم است در جبهه‌ی باطل لازم نیست. آن‌ها چون پایبندی ندارند، از روش‌های باطل پرهیز نمی‌کنند، از پیامدهای زشت اجتنابی ندارند، می‌زنند و پیش می‌روند، چیزی از دست می‌دهند و چیزی هم گیرمی‌آوردند. امّا جبهه‌ی حق، این‌طور نیست. جبهه‌ی حق فقط در صورتی‌که باخدا و باتقوا باطهارت باشد، خواهد توانست در مقابل جبهه‌ی باطل بایستد و پیش برود و لا غیر. @t_manzome_f_r
از کتاب عزّت و قدرت در سایه‌ی تقوا و تمسّک به قرآن است. عزّت و قدرت، در سایه‌ی نترسیدن از غیر خداست. این‌ها را اگر ما رعایت کردیم، دیگران باشند یا نباشند، همراه ما باشند یا مقابل ما باشند، خدای متعال پشتیبان ما خواهد بود. و ما این راه را به فضل الهی ادامه خواهیم داد و می‌دانیم که خدای متعال با ما است و توجّهات ولیّ عصر ارواحنا فداء، ان شاءالله شامل حال شما ملّت است. @t_manzome_f_r
از کتاب اهداف بزرگ اجتماعی، ایجاد حیاتِ طیبه‌ی اسلامی و جامعه‌ی اسلامی است. جامعه‌ای که افراد خود را فرصت بدهد که بتوانند به سوی این هدف حرکت کنند، جامعه‌ی آباد، جامعه‌ی آزاد، جامعه‌ی مستقل، جامعه‌ی دارای اخلاق والا، جامعه‌ی متّحد، یکپارچه، جامعه‌ی متّقی و پرهیزکار، اینها اهداف جامعه‌ی اسلامی است. دنیایی که انسان را ناگزیر به بهشت می‌رساند، ایجاد یک چنین دنیایی هدف کلان اجتماعی و سیاسی اسلام است، اینها را در مقابل ما ترسیم کردند. راه آن چیست؟ چه‌جور می‌شود به این هدف‌ها رسید؟ با و . تنبلی ممنوع است، بیکارگی ممنوع است، خسته شدن ممنوع است، مایوس شدن ممنوع است. @t_manzome_f_r
از کتاب گاهی با خود فکر می‌کنم جوان که در بهترین اوقات عمر خود به سر می‌برد، اگر بخواهد سرمایه‌ای را به دست آورد که موفقیت‌های دنیایی و آخرتی او را تضمین کند، دنبال چه چیزی باید باشد؟ سوال مهمّی است. اوّلاً مورد نظر، موفقیت‌های دنیایی و اخروی است، جسم و جان، فکر و دل؛ ثانیاً این سوال، مخصوص به یک دسته از جوانان هم نیست. پاسخی هم که به ذهن من‌ می‌رسد، باز مخصوص یک دسته از جوانان نیست، یعنی اینطور نیست که فرض کنیم این پاسخ، مخصوص جوانان کاملاً متدیّن و متعبّد است، نه؛ حتی اگر جوانی را فرض کنیم که از لحاظ تعبّد و تدیّن، در رتبه‌ی خیلی بالایی هم نباشد، باز این پاسخ درباره‌ی او صدق می‌کند، حتی اگر فرض کنیم جوانی را که در برخی عقایدِ خود مشکلی هم داشته باشد، باز این پاسخ درباره‌ی او صدق می‌کند. جوابی که من به آن رسیده‌ام، این یک کلمه است: . اگر جوان در دوره‌ی جوانی سعی کند داشته باشد، بزرگ‌ترین سرمایه را بدست آورده است. @t_manzome_f_r
از کتاب عزیزان من! به نظر من، راه دین‌داری، توکّل به خدا و اعتماد به وعده‌ی الهی است. ایمان و تقوا، راه‌های طبیعی را هم باز می‌کند، مشکلات طبیعی را هم برطرف می‌کند، مشکلات جهانی را هم برطرف می‌کند، خطرهای بزرگ را هم برطرف می‌کند و گشایش‌های فراوان به وجود می‌آورد. شما اگر به قرآن نگاه کنید، می‌بینید که همه‌ی خیرات بر مترتب شده است. هم خیرات اخروی و معنوی و روحی، هم خیرات مادّی و اجتماعی. جامعه‌ی ما اگر جامعه‌ی تقوا و دعا و معنویت باشد، بسیاری از مشکلات مادّی او هم قطعاً برطرف خواهد شد. @t_manzome_f_r
از کتاب زاد و توشه‌ی را فراموش نکنید و یکدیگر را هم به تقوا و پرهیزکاری سفارش نمایید. در داخل خانه، پدران و مادران به فرزندان، فرزندان به پدران و مادران و خواهران و برادران، در محیط کار، همکاران به یکدیگر و در محیط جامعه، همه نسبت به هم خیرخواهانه نصیحت به کنند. نگذارید خدای نکرده بی‌تقوایی در ما شکل بگیرد، یا در جامعه گسترش پیدا کند. وقتی توصیه به تقوا می‌کنیم، معنایش این نیست که وجود ندارد، نه بلکه توصیه به این است که اگر این دستاوردِ معنوی در ما هست، حفظ شود، اگر ناقص است، تکمیل و اگر مفقود است، تامین گردد. @t_manzome_f_r
از کتاب یکی از آثاری که بر مترتّب است، این است که خدای متعال به کارهای ما می‌دهد. اگر انسان آثاری را که در قرآن، کلام الهی بر تقوا مترتّب شده است، ملاحظه کند، خواهد دید که جواب همه‌ی احتمالات و خواطر و وسوسه‌های ذهنی او داده شده است: ان تتقوا اللهَ یجعل لکُم فرقاناً_ انفال۲۹ اگر پیشه‌کنیم، خدای متعال برای ما ، یعنی فارق بین حق و باطل به‌وجود خواهد آورد. @t_manzome_f_r
از کتاب همین دنیا هم متعلق به متّقین است. امام اگر باتقوا نبود، در طول این مبارزه نمی‌توانست آن منش و شخصیتی را از خود بروز دهد که برای چنین حرکت عظیمی محور شود و کار به اینجا منتهی گردد. تقوای او، او را به اینجا رساند. تقوای او، او را حفظ کرد. هرجا حس و روح تقوا در ما وجود داشت و وارد میدان شد، موفق شدیم. هر جا شکست خوردیم، لغزیدیم و عقب‌نشینی کردیم، وقتی در کار خود تفحص می‌کنیم، می‌بینیم ناشی از بی‌تقوایی‌های ما است. اگر تقوا باشد. یک فرد، یک مجموعه و یک ملت هرگز از هدایت و فرج الهی محروم نخواهد ماند. @t_manzome_f_r
از کتاب ، جاده نجات انسانها خیلی از کارهایی که ما می‌کنیم و لغزشهایی که از ما سر می‌زند، بر اثر عدم مراقبت است. خیلی از گناهان را ما با قصد قبلی انجام نمی‌دهیم؛ از خود غفلت می‌کنیم، زبان ما به غیبت و تهمت و شایعه‌پراکنی و دروغ آلوده میشود؛ دست ما و چشم ما هم همین‌طور. بنابراین غفلت است که ما را در بلا می‌اندازد. اگر مراقب چشم و زبان و دست و امضاء و قضاوت و نوشتن و حرف زدنمان باشیم، بسیاری از خطاها و گناهان بزرگ و کوچک از ما سر نمیزند. اگر مراقب دلِ خود باشیم، دچار حسد، بدخواهی، بددلی، کینه، بخل، ترسهای بیمورد، طمع به مال و منال دنیا و طمع به ناموس و مال دیگران در دل ما رسوخ نمیکند. این مراقبت در انسان، جاده‌ی نجات است. عاقبت نیک، در سایه‌ی این مراقبت به دست می‌آید؛ «و العاقبة للمتّقین». اگر این مراقبت در انسانی باشد، امکان گناه از او بسیار کم میشود. عدالت یک انسان هم از همین مراقبت سرچشمه میگیرد؛ استقامت یک انسان و یک ملت هم از همین مراقبت سرچشمه میگیرد؛ حق‌جویی و حق‌پویی هم از همین مراقبت سرچشمه میگیرد. این مراقبت و این مادر همه‌ی نیکیهاست؛ هدایت هم به خاطر این مراقبت ایجاد میشود؛ پیشرفت دنیا و آخرت هم ناشی از همین مراقبت است. وقتی مراقبت کنیم، فکر ما هم بیکار نمی‌ماند؛ دل ما هم به راه کج نمیرود؛ جوارح و اعضای ما هم خطا و لغزش پیدا نمیکند یا کم پیدا میکند. دنیا و آخرت زیر سایه‌ی تقواست. @t_manzome_f_r
از کتاب کلید خوشبختی در دنیا و آخرت اگر ملّتی یا فردی دارای بود، تمام خیرات دنیا و آخرت برای او جلب خواهد شد. فایده‌ی تقوا، فقط برای کسب رضای پروردگار و نیل به بهشت الهی در قیامت نیست؛ فایده‌ی را انسان باتقوا در دنیا هم می‌بیند. جامعه‌ای که باتقوا است، جامعه‌ای که راه خدا را با دقت انتخاب می‌کند و با دقت نیز در آن راه حرکت می‌کند، از نعم الهی در دنیا هم برخوردار می‌شود، عزت دنیوی هم به دست می‌آورد و خدا علم و معرفت در امور دنیا هم به او می‌دهد. جامعه‌ای که در راه تقوا حرکت می‌کند، فضای زندگی آن جامعه، فضای سالم و محبت‌آمیز و همراه با تعاون و همکاری بین آحاد جامعه است. @t_manzome_f_r
از کتاب مانع نفوذ شیطان ما هرگز از طمع شیطان دور نیستیم. شیطان در همه حال به ما طمع می‌ورزد. شیطان حتّی به پیامبران طمع ورزید؛ چه برسد به امثال ما! آن چیزی که بندگان مخلص را از دیگران متمایز می‌کند، این است که دائماً بینی شیطان را به خاک می‌مالند و طمع او را ناکام می‌گذارند. این با چه چیزی ممکن است؟ با تقوا. تقوا هم چیز معضلی نیست که انسان نتواند بفهمد.  معنای این است که هر آنچه را خدای متعال بر انسان تکلیف کرده است، انجام بدهد؛ واجبات را بجا بیاورد و محرّمات را ترک کند. این، اولین مرتبه‌ی تقواست. محرّمات الهی را باید شناخت و دور و بر آن نچرخید و نگشت. شیطان وسوسه‌گر است. وقتی که روحیه‌ی تقوا و دل‌سپردن به خدا و معامله‌ی با خدا و یاد خدا و توجه و ذکر و دعا و توکل، در دل این جوان بسیجی مؤمن - چه دانشجو، چه طلبه، چه قشرهای دیگر، چه شهری، چه روستایی - جا گرفت و رشد کرد، آن‌وقت همان صف مستحکم مرصوصی است که هیچ قدرتی توانایی تکان دادن آن را ندارد. این، ضامن پیشرفت هدف‌های اسلام و انقلاب است؛ قدر این را باید دانست. @t_manzome_f_r
از کتاب امت اسلامی اگر با تقوا بود، مشکلات در مقابل او زانو می‌زنند؛ او در مقابل مشکلات زانو نمی‌زند. امام علی "علیه‌السلام" می‌فرمایند: اگر فردی تقوا را برای خودش جادّه‌ی عمل قرار داد و متّقی شد، شداید زندگی اگر نزدیک او هم رسیده باشد، از او دور خواهد شد. تلخی‌های زندگی برای او شیرین خواهد شد. امواج توفنده‌ی شداید زندگی، بعد از آنکه متراکم شده باشند، از او دور خواهند شد و او بر امواج سوار خواهد شد. سختی‌های زندگی بعد از آنکه به سخت‌ترین مرحله رسیده باشد، برای او آسان خواهد بود. @t_manzome_f_r
از کتاب سه خصوصیّت در مسئولان کشور لازم است، که اگر این سه خصوصیّت در آن‌ها وجود داشت، آنگاه این نیروی عظیم ملّی می‌تواند جلوی هرگونه خبائث و دشمنی دشمنان را بگیرد. این سه خصوصیّت، تقوا و شجاعت و خودآگاهی است. مسئولان کشور باید این سه خصوصیّت را داشته باشند تا کشور آسیب ناپذیر باشد. اگر تقوا نباشد، همه کارها خراب است. وقتی تقوا بود، هر تصمیمی که انسان می‌گیرد و هر حرفی که انسان می‌زند، برای مصلحت مردم و رضای خدا است. در این صورت صراط مستقیم پیموده خواهد شد. وقتی تقوا نباشد، انسان از روی عصبانیت و کینه ورزی و طمع حرف می‌زند یا اقدام می‌کند یا دستور می‌دهد یا حکم می‌کند. @t_manzome_f_r