علی علیدوست قزوینی| ۲۳
🔻در دو تا حرم، صد نفر زائر نبود!
چند نفر از ما اسرا را به زیارت کربلا برده بودند، بعد از زیارت از حرم سیدالشهدا علیه السلام بیرون آمدیم. از بین الحرمین به سمت حرم قمر بنی هاشم حرکت کردیم مردمی که در اطراف بودند ما را نمی شناختند و هر کس درحال و هوای خودش بود. البته هر دو حرم خلوت بود، شاید صد نفر آدم در حرم امام نبود.
🔻در حرم قمر بنی هاشم اذان گفتند اما از نماز جماعت خبری نبود !
به حال وارد حرم قمر بنی هاشم شدیم. دوباره یکی از خدام برایمان زیارتنامه خوند و دور زدیم و زیارت و عرض ادب کردیم .در حرم قمر بنی هاشم بودیم که اذان گفته شد ولی از نماز جماعت خبری نبود. نماز ظهر و عصر رو خواندیم و از ملازم خواستیم که چند دقیقهای کنار ضریح حضرت بشینیم گفت: «میخالف» اشکال ندارد، نشستیم و چشم به ضریح مطهر دوخته بودیم و دعا میکردیم و به یاد دوستان هم اردوگاهی بودیم و همه ملت ایران، امام، شهدا و رزمندگان را دعا کردیم.
🔻هدف زیارت ما نبود، هدف تطهیر رژیم صدام بود.
مشغول دعا بودیم که خرمگس معرکه، سروکلهاش پیدا شد فیلمبردار رو میگویم و ملازم اشاره کرد با علی مصاحبه کنید. مشخص بود هدف زیارت ما نبود. هدف تطهیر رژیم منحوس صدام بود ولی ما آگاهی داشتیم و قصد داشتیم هم زیارت کنیم و در ضمن هدف آنها هم محقق نشود.
🔻سوالات فیلمبردار بعثی:
نظر شما درباره هتک حرمت مکه چیست؟
سه تا سوال کرد.
اول پرسید نظر شما راجع جریان مکه چیست؟ منظورش درگیری سال ۶۶ و کشتار حجاج ایرانی بود که دستگاههای تبلیغاتی بعثی تبلیغات زیادی راه انداخته بودند که ایرانیها حرمت خانه خدا را مراعات نکرده و باعث درگیری در کنار خانه خدا شدهاند! البته ما این تبلیغات را دروغ میدانستیم و قبول نداشتیم. گفت: حرمت خانه خدا از بین رفته است؟ در جوابش گفتم: کعبه حرمتش واجب است هرکسی که هتک حرمت کعبه کند محکوم است. (این را گفتم چون به نظر ما این آل سعود بود که حجاج بیت الله الحرام در حرم امن الهی را کشته بود و محکوم بود.)
🔻آیا ایران راست می گوید حرم زائر ندارد؟
سوال دوم رو پرسید که رژیم ایران ادعا کرده است که حرم امام حسین و قمر بنی هاشم زائر ندارد و به مردم اجازه زیارت نمیدهند آیا این ادعا درست است؟ گفتم: چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است!
🔻چه پیامی برای ملت ایران دارید؟
سوال سوم رو پرسید: چه پیامی برای ملت ایران دارید؟ گفتم: من از ملت ایران تقاضا دارم هرچه زود تر این مانع را از سر راه خود بردارند تا بتوانند بیایند زیارت ... البته این جواب ها دو پهلو بود ولی عراقیها دقت نکردند و بعد ملازم گفت «یاالله گُم» بلند شید! حرکت کردیم.
🔻این زیارت از دنیا و مافیها بهتر بود
از حرم آمدیم بیرون، حالا سبک بال، آرام و امیدوار برای آمرزش گناهانمان و گشایش فرج برای نجات از دست بعثیها و حالا دیگر به آرزوی دیرینه خود رسیده بودیم. ارباب و مولای خود را زیارت کرده بودیم و این زیارت از همه دنیا و مافیها بهتر بود.
🔻برگشتیم اردوگاه!
از باب قبله خارج شدیم و سوار ماشین شدیم. ماشین دور زد و جلو یه کبابی ایستاد. وارد کبابی شدیم و بعد از هفت سال، نفری دو سیخ کباب و یک نوشابه آوردند. وقتی غذا را گذاشتند روی میز ملازم گفت: از این غذاها عکس بگیرید فردا در اردوگاه نگویند بما غذا ندادند! خلاصه، جاتون خالی! کباب را خوردیم، سوار ماشین شدیم و بسوی بغداد حرکت کردیم و عصری به بغداد رسیدیم و به دوستانمان ملحق شدیم.
آزاده اردوگاه موصل
https://eitaa.com/taakrit11pw65
#خاطرات_ازادگان #علی_علیدوست_قزوینی
#زیارت_کربلا