سلام عزیزان،
به علت اختلال در پیام رسان ایتا نتوانستیم پستی ارسال کنیم. ان شاءالله با وصل شدن ایتا ادامه خاطرات را خواهیم داشت.
میرزا صالحی| ۹
سوءاستفاده نگهبان از جر و بحث اسرا
نگهبانان اردوگاه بجز چند نفر، همه یکی از یکی بدتر بودند .
یک روز دو تا از بچه ها با هم بحث کردند و صداشون بالا رفت و متاسفانه نگهبان خبر شد .
بچه تبریز بود، اول این بنده خدا را به یک عمود آهنی بست و با آتش زدن کاغذ پاهاش را سوزاند و هنوز دق دلش خالی نشده بود. این بنده خدا را در حوض وسط اردوگاه درون آب خواباند و با لگد شکمش را فشار می داد تا از داخل آسیب ببیند و بعدا مریض شود و بمیرد.
کار این جلاد خیلی بیرحمانه و از روی کینه انجام شد این جلاد کسی نبود جز نگهبان طلال
آزاده اردوگاه تکریت ۱۱
https://eitaa.com/taakrit11pw65
#میرزا_صالحی
محسن نقیبی | ۱۵
▪️با لگد زدن بیدار می کرد
در بند یک آسایشگاه ۳ مسئول آسایشگاه، محمود علیزاده رو با لگد بیدار کرد ایشان هم ناراحت شد و با اون درگیر شد. خبر به گوش نگهبان عدنان رسید محمود حسابی تنبیه شد بطوری که تا الان ما یادمون مونده.
آقا محمود بعدها از بند ۱ به بند ۳ منتقل شد در بند سه آسایشگاه ۹ جدید ما هم آسایشگاهی بودیم. محمود علیزاده برای سرگرم کردن بچه ها، فیلمهایی را که قبلا دیده بود به صورت داستان و قصه تعریف می کرد.
آزاده اردوگاه تکریت ۱۱
https://eitaa.com/taakrit11pw65
#محسن_نقیبی