#خاطره 2
#حاج_قربی
#شوک_ولایت
🔰 هر بار به یکی از حرم های اهل بیت علیهم السلام و اماکن مقدسه مشرف میشدم، حتما به #حاج_قربی یک زنگ میزدم و میگفتم الان اینجا به یاد شما هستم.
♻️ پای تلفن آنقدر #گریه می کرد و با امام علیه السلام صحبت و درد و دل می کرد که نگو...
🔰 اما از همه زیباتر اینجای قصه است: خیلی وقت ها نیمه شب در حرم یا جمکران یا بین الحرمین بودم و همان لحظه زنگ میزدم چون میدانستم خوشحال میشه ولی درعین حال معلوم بود پیرمرد را از خواب بیدار کردم. هربار عذرخواهی کردم که حاجی جان ببخشید بیدارتان کردم می فرمود:
نه حسین جان، این #شوک_ولایت بود منو بیدار کرد. خواستن حتی نیمه شب هم به یادشان باشم...
🔸🔸 قلبی که مملو از #عشق ناب است، خواب و بیدار ندارد و همه لحظات را برای عاشقی و یاد معشوق می خواهد...
@taalighat