eitaa logo
تعلیقات
1.3هزار دنبال‌کننده
419 عکس
61 ویدیو
29 فایل
📚 در این صفحه گاهی #خاطراتم را می‌نویسم 📝 و گاهی #یادداشت هایی درباره مسائل گوناگون #حوزه و #جامعه و #انقلاب ... (حسین ایزدی _ طلبه حوزه علمیه قم) @fotros313h (📲 نشر مطالب با ذکر #لینک)
مشاهده در ایتا
دانلود
تعلیقات
#فتنه_88 #خاطرات_میدانی 💠 قسمت اول: 💢 عصر شنبه بعد از #انتخابات ریاست جمهوری #سال88 بود. از دم م
💠 قسمت دوم: ♨️ میدان عجیب اوضاعی بود.... تا چشم کار میکرد دختر و پسرهایی بودند که همه جا با حالت و خشم ایستاده بودند. صدای ولوله و شعار و اعتراض گوشه کنار به گوش می‌رسید. هوا تاریک شده بود و همه با موبایل ها نورافشانی می کردند از دور احساس می کردی هرکسی شمعی یا مشعلی در دست گرفته. ♨️ گوشه پیاده رو یک راهنمایی رانندگی ایستاده بود، منو که دید با تعجب و شاید کمی ترس گفت: هستی؟ ⚠️ خندیدم گفتم نه؛ چطور؟ اشاره کرد وضعیت رو نمی بینی؟ به ما فهماند تا اینا متوجه حضور شما نشدند سریع اینجا رو ترک کنید، وضعیت طوری بود که اگه یک بسیجی رو گیر می آوردند، همه روی سرش می‌ریختند... ♨️ سوار موتور شدیم و از وسط جمعیت با سرعت زدیم بیرون. هنوز توی کوچه پس کوچه ها از دل ماشین ها شعله می کشید و بعضی هم مشعل به دست از این طرف به اون طرف می دویدند. ♨️ رسیدیم نزدیک . جایی که می‌گفتند مقصد و هدف معترضین اونجاست. با خودم گفتم اینجا دیگه حتماً پر از نیروهای نظامی است ولی با کمال تعجب.... 📌 ادامه دارد... 🆔 @taalighat
تعلیقات
#فتنه_88 #خاطرات_میدانی 💠 قسمت دوم: ♨️ میدان #ونک عجیب اوضاعی بود.... تا چشم کار میکرد دختر و پس
💠 قسمت سوم: ♨️ رسیدیم پائین خیابان ولیعصر، سه راه فاطمی؛ گفتند جمعیت میخواد حرکت کنه به سمت و اونجا رو تصرف کنه. دریغ از یک پلیس، یا نیروی ویژه. ♨️ سه راه فاطمی حدود 30 _ 40 تا موتور سوار بودند، همه حیران ایستاده بودند. هر کسی از یکجا اومده بود. بعضی بودند، بعضی از مردم عادی و بعضی هم از های جنوب تهران. یکی از همین لات های جنوب تهران که خیلی هک با صفا بود می گفت: من به محسن رأی دادم نه ولی الان دیگه مسئله این نامزد و اون نامزد نیست، الان پای اصل وسطه. ما هم اومدیم پای انقلاب وایسیم. ♨️ اینقدر فهم بالا برام جالب بود. و اینکه فضای اجتماعی از این تجمعات برداشت نمی‌کرد بلکه بوی با نظام و براندازی به مشام می‌رسید. ♨️ همه نا آشنا بودند ولی احساس صمیمیت و برادری داشتند. احساس اینکه برای هدف مشترکی دور هم جمع شدند. به بچه‌هایی که اونجا بودند گفتم من الان ونک بودم. شما نمی دونید اونجا چه خبره؟ اون چیزی که من دیدم حداقل 3 هزار نفر آدم بود، نیروی انتظامی کجاست؟ سپاه و بسیج کجاست؟ قراره ما با همین چندتا موتوری جلوی اونا رو بگیریم؟ ♨️ خبری از هیچ ارگانی نبود. باید خودمون کاری می کردیم. اون وسط خود بچه ها خودجوش هماهنگ شدند. یکی از بسیجی ها که قد بلند بود و هیکل درشتی هم داشت رو به عنوان میدان انتخاب کردند، یکی دیگه با قد کوتاه تر ولی بدن ورزیده شد معاونش که با هماهنگی اون همه اقدام کنند. آماده حرکت شدیم... 📌 ادامه دارد... 🆔 @taalighat