eitaa logo
تعلیقات
1.3هزار دنبال‌کننده
415 عکس
60 ویدیو
29 فایل
📚 در این صفحه گاهی #خاطراتم را می‌نویسم 📝 و گاهی #یادداشت هایی درباره مسائل گوناگون #حوزه و #جامعه و #انقلاب ... (حسین ایزدی _ طلبه حوزه علمیه قم) @fotros313h (📲 نشر مطالب با ذکر #لینک)
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 قسمت اول: 💢 عصر شنبه بعد از ریاست جمهوری بود. از دم مغازه ای رد میشدم دیدم شبکه خبر چند صحنه مختصر از درگیری در تهران را نشان می داد. رسیدم مدرسه، شنیدم انگار تهران اوضاع خوب نیست ولی تصوری نداشتم که دقیقا چه خبره. 💢 به یکی از رفقا گفتم میای بریم تهران؟ گفت بریم. رفتیم سمت تهران؛ مغرب بود که رسیدیم. گفتند درگیری ها سمت است. تا یک جا با ماشین رفتیم، ولی گفتند از این جا به بعد ماشین نمیره مسیر بسته است. یک موتور کرایه کردیم که ما رو ببره ونک. موتوری انداخت از خیابان های فرعی و کوچه ها به سمت ونک، کمی داشتم احساس نگرانی می کردم. 💢 از هر کوچه ای که رد می شدیم چندتا ماشین بود که توی می سوخت. یک عده هم با پارچه صورت هاشون رو بسته بودند و هر کدوم با یک میله یا چوب یا ... در حال دویدن از این طرف به اون طرف بودند. 💢 منم با قیافه تابلو طلبگی و طور، ریش و پیراهن رو لباس، رفیقم از پشت دوتا دستش رو گذاشت رو صورتم که ریشم پیدا نباشه، فضا طوری بود که اگر می فهمیدن بسیجی هستی حتما می‌ریختند روی سرت. ♨️ رسیدیم میدان ونک، موتوری ما رو پیاده کرد، گفتم جا؟ گفت: رسیدیم دیگه. من دیگه بر نمی گردونمتون. حسابی بود که چون با ماست، گیر نیافته. حق داشت، جمعیت سبزها بود و دود و آتش و فریاد و یک دنیا هیجان و غضب و کینه... 📌 ادامه دارد... 🆔 @taalighat
تعلیقات
#فتنه_88 #خاطرات_میدانی 💠 قسمت اول: 💢 عصر شنبه بعد از #انتخابات ریاست جمهوری #سال88 بود. از دم م
💠 قسمت دوم: ♨️ میدان عجیب اوضاعی بود.... تا چشم کار میکرد دختر و پسرهایی بودند که همه جا با حالت و خشم ایستاده بودند. صدای ولوله و شعار و اعتراض گوشه کنار به گوش می‌رسید. هوا تاریک شده بود و همه با موبایل ها نورافشانی می کردند از دور احساس می کردی هرکسی شمعی یا مشعلی در دست گرفته. ♨️ گوشه پیاده رو یک راهنمایی رانندگی ایستاده بود، منو که دید با تعجب و شاید کمی ترس گفت: هستی؟ ⚠️ خندیدم گفتم نه؛ چطور؟ اشاره کرد وضعیت رو نمی بینی؟ به ما فهماند تا اینا متوجه حضور شما نشدند سریع اینجا رو ترک کنید، وضعیت طوری بود که اگه یک بسیجی رو گیر می آوردند، همه روی سرش می‌ریختند... ♨️ سوار موتور شدیم و از وسط جمعیت با سرعت زدیم بیرون. هنوز توی کوچه پس کوچه ها از دل ماشین ها شعله می کشید و بعضی هم مشعل به دست از این طرف به اون طرف می دویدند. ♨️ رسیدیم نزدیک . جایی که می‌گفتند مقصد و هدف معترضین اونجاست. با خودم گفتم اینجا دیگه حتماً پر از نیروهای نظامی است ولی با کمال تعجب.... 📌 ادامه دارد... 🆔 @taalighat
تعلیقات
#فتنه_88 #خاطرات_میدانی 💠 قسمت سوم: ♨️ رسیدیم پائین خیابان ولیعصر، سه راه فاطمی؛ گفتند جمعیت می
💠 قسمت چهارم: ♻️ ساعت حدود 10 شب بود، همه پشت موتورها نشسته بودند، آماده حرکت. یک مرتبه یکی فریاد زد بچه ها! کردند، جمع متفرق شد، چندجای خیابان رو آتش زدند. شبِ تاریک، همه جا تعطیل و خاموش، سوزی از گوشه و کنار، وحشت از حمله جمعیت بسیار... عجیب حال و هوایی بود. ♻️ لحظه بسیار سخت و عجیبی بود. بعضی ها کردند، بعضی ها خودشون رو به دل درگیری ها رسوندن. یک مرتبه دیدم رفیق کرمانی ما که تا اون موقع به عنوان یک طلبه آروم می‌شناختمش، نیست. ♻️ دیدم انگار به جوش اومده و از این بهم ریختگی صحنه خسته شده، داشت در قامت یک فرمانده سعی می کرد فضا رو مدیریت کنه... ♻️ یک درگیری مختصر رخ داد و دو طرف انگار متفرق شدند. هرکسی سوار موتور شد تا خودش رو به بالای خیابان ولیعصر برسونه. من و رفیقم که موتور نداشتیم، هر کدوم سوار موتور کسی شدیم که جای خالی داشت. ♻️ سوار موتور یکی شدیم و موتوری تلاش کرد از خیابان‌های فرعی که درگیری نیست ما رو برسونه . رسیدیم به یکی از خیابان های فرعی منتهی به میدان ونک. تعداد خیلی زیادی گارد ویژه (به قول بچه‌ها لباس سوسکی) پارک کرده بود. انگار نه انگار که یک خیابان اونطرف تر درگیری بود و یک عده بسیجی با دست خالی جلوی اون جماعت ایستاده... ♻️ ساعت حدود 1 نیمه شب شده بود و خیلی از بچه‌ها از درگیری ها برگشته بودند، خسته و ... 📌 ادامه دارد... 🆔 @taalighat
🔻 عیار انسان‌ها در وسط فتنه‌ها 🔹 چندی پیش شورای عالی حوزه تصمیم به یک در برنامه سطوح عالی گرفت. حذف بخش‌هایی از رسائل و و افزودن حلقه ثالثه در کنار کفایه، چیزی نگذشت که فریاد وااسلاماه برخی اساتید همه جا را گرفت. امروز یکی می‌داد و فردا دیگری... 🔹 گفتیم بالاخره باید اختلاف انظار را احترام نهاد، اینان نیز دغدغه‌ی حراست از کیان حوزه به‌عنوان مادر جامعه اسلامی را دارند، اگر انتقادی هر چند غیر وارد از نظر ما دارند. گفتند این عزیزان بزرگان حوزه هستند، حق دارند درباره مقدرات حوزه نظر بدهند و... 🔹 چندی بعد، دختری در فرآیندی مشکوک جان باخت. دوباره همان حضرات به میدان آمدند و و محکومیت و... 🔹 گذشت تا عده‌ای به بهانه فوت آن دختر، علیه نظام اسلامی و شیعی شوریدند، قرآن زدند، پلیس آتش زدند، مسجد و امام‌زاده واجب الاحترام آتش زدند، انسان سربریدند و... اما آن اساتيد به ناگاه ناپديد شدند. برخی شان گفتند هنوز برای ما محرز نشده!!! پس احتیاط می‌کنیم! يعنی دیدن رقص و پایکوبی دشمنان در این مقطع اینقدر سخت است؟؟ یا امثال بی بی سی را صدای عدالت و آزادگی می‌دانید که به آن اعتماد می‌کنید؟ 📌 اگر برای جسارت به ساحت چند کتاب، احساس دغدغه کردیم و بیانیه دادیم و را جایز ندانستیم اما دربرابر جسارت به کیان سکوت و کردیم یعنی: خانه از پای بست ویران است... 🆔 @taalighat