eitaa logo
تعلیقات
1.3هزار دنبال‌کننده
399 عکس
60 ویدیو
29 فایل
📚 در این صفحه گاهی #خاطراتم را می‌نویسم 📝 و گاهی #یادداشت هایی درباره مسائل گوناگون #حوزه و #جامعه و #انقلاب ... (حسین ایزدی _ طلبه حوزه علمیه قم) @fotros313h (📲 نشر مطالب با ذکر #لینک)
مشاهده در ایتا
دانلود
_ 1 ☘ برای من خیلی عزیز و محترم اند، خیلی ویژه و خاص و اند. خیلی برای دین‌شان و دین‌داری اهمیت قائل بودند. سال‌ها افرادی را دیدیم که یک پارچه نور بودند اما امروزه برخی این‌ حرف ها و آن نوع زندگی‌ها را می‌دانند یا حتی اهمیت بزرگی کار را درک نمی‌کنند و با طعن نگاه می‌کنند. ☘ اهل بودند. احتیاط خیلی بالاتر از مرز واجب و حرام است. نه اینکه مرتکب حرام نمی‌شدند، بلکه هر حلالی را هم مرتکب نمی‌شدند. ☘ در بازار طلافروش های همدان پیرمرد طلافروشی بود به نام حاج خلیل سپهر، نماینده مرحوم آیت‌الله در همدان بود. یک بازاری طلافروش... یعنی در شهر کسی دیگر نبود یا اینکه آیت‌الله بهجت جنس شناس و گوهرشناس بود؟ ☘ چه بودند؟ چرا این همه از می‌نویسم؟ چون یک سطح و یک لایه از امثال او واقعاً مثال‌زدنی است و صد اسف که برخی نه تنها این را درک نمی‌کنند که حتی تمسخر هم می‌کنند. 📌 انشاالله کمی از خواهم نوشت... 🆔 @taalighat
_ 2 🔻 دعوای دو کاسب قدیمی 🔻 📌 پدرم عزیزم تعریف می کردند در بازار همدان دوتا بودند، باهم معامله‌ای کردند. خریدار جنسی را به‌صورت پیش خرید و با قیمت توافقی از فروشنده خرید. 📌 چند هفته گذشت و موعد تحویل کالا شد. مشکلاتی در بازار پیش آمده بود که قیمت کالا به‌صورت ناگهانی و پیش‌بینی نشده افزایش چشمگیری پیدا کرده بود. یعنی هنگفتی نصیب خریدار می‌شد. 📌 خریدار که دید فروشنده در این شرایط دچار و ضرر می‌شود از تحویل کالا خودداری کرد و گفت: من از معامله منصرف شدم، جنس مال خودت. 🔹 فروشنده در جواب گفت: معامله کردیم و تمام شد، این جنس مال شماست، سود کردی نوش جانت. 📌 دعوای این دو کاسب حلال خور مدت‌ها، طول کشید. نه برای تصاحب سود بیشتر، برای جلوگیری از ضرر کردن طرف مقابل... منفعت طلب نبودند، خیرخواه همدیگر بودند. 📍امروز هم اینطور هستیم؟ 🆔 @taalighat
_ 3 🔻 صداقت در معامله 🔻 ❇️ مرد شریف و بزرگواری در گوشه‌ای از حجره پدربزرگ ما سال‌های سال کار می‌کرد. ساعت فروش بود. من هم مدتی تابستان‌ها شاگردش بودم. ❇️ اون وقت ها ساعت سیکو و سی تی زن خیلی رو بورس بود و روی همه شون هم نوشته بود . اما هر وقت مشتری می اومد و از ایشان می‌پرسید حاج آقا ببخشید این ساعت‌ها ضدآب هستند؟ می‌گفت: نه! مشتری با تعجب می‌گفت آخه روش نوشته ضد آب، می‌گفت: دروغ نوشته!!! 📍هیچ وقت ازجنسش تعریف زیادی نمی‌کرد. به قول امروزی‌ها اهل بازار گرمی نبود. کالا را با خصوصیات مثبت و منفی‌اش ارائه می‌کرد. اصل بود و نه کسب به هر قیمت. ❇️ حاضر نبودند در کسب ذره ای دروغ بگویند و به هر راهی مشتری جلب کنند. 🆔 @taalighat
_ 4 🔻میوه فروشی که به فکر امنیت روانی جامعه بود🔻 ❇️ محله ما میوه فروشی داشت به نام حسین آقا. یک پیرمرد نورانی و کم حرف و خوشرو. ❇️ زمان همدان ایامی درگیر بود و بسیاری از شهر فرار کرده بودند. اما حسین آقای میوه فروش هر روز صبح می‌آمد و مغازه را باز می‌کرد و خیلی با آرامش میوه ها را یکی یکی با دستمال پاک می‌کرد و روی جعبه می‌چید. ❇️ به او گفتند وسط بمباران که همه می‌کنند تو مانده‌ای و صبح به صبح اینقدر با میوه بساط می‌کنی؟؟؟ ❇️ گفت بود: می‌خوام کمی از التهاب و مردم کم کنم. وقتی هر روز صبح کرکره رو می‌زنم بالا و میوه میچینم مردم احساس می‌کنند همه چیز عادی در جریان است و ادامه دارد... 🆔 @taalighat
_ 5 🔻 معامله با کاسب های مهذب 🔻 ❇️ یکی از قدیمی و متدین و مهذب همدان، شخصی بود به نام حاج محمود دادفرما، بازاری بود و مغازه لوازم التحریر فروشی داشت. ❇️ مغازه حاج محمود با منزل پدری ما دوتا خیابان فاصله داشت. نزدیک منزل هم مغازه‌های لوازم التحریری دیگه‌ای هم بودند. ❇️ پدربزرگم مبلغی بیشتر از میزان خرید لوازم التحریر مورد نیاز، به پدرم پول می‌داد و می‌فرمود: این مبلغ بیشتر را کرایه تاکسی بده ولی هرچه میخواهی بخری برو و از حاج محمود بخر. ❇️ برای مهم بود که در بین ده تا کاسب با کسی معامله کنند که از همه مهذب تر و تر است. 🔰️ دقت در این جنس مسائل به شکل‌گیری شبکه ارتباطات اجتماعی صحیح و ایجاد ارزش اجتماعی برای کسب و کاسب حلال بود. امتدادهای یک رویکرد که نیاز به مطالعه و تدقیق دارد. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📌 پی‌نوشت: امروز آیا کاسب های جوانِ انقلابی چنین دقت‌ها و احتیاط هایی را به رسمیت می‌شناسند؟ در این زمینه و آسیب‌های موجود خواهم نوشت. 🆔 @taalighat