eitaa logo
تاملات
781 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
374 ویدیو
80 فایل
تاملاتی پیرامون آنچه در اکنون میگذرد... 🌐وبلاگ: http://noghte-sarkhat.blog.ir/ 👤ادمین: @rasoul1414
مشاهده در ایتا
دانلود
تاملات
🔰کتاب خواندن به مثابه یک تجربه وجودی با ما چه می‌کند؟ قدم زدن در ساحت حقیقت؛ کنده شدن از روزمرگی ✍️
✔️ [ادامه...] 🔘 بخش 1 از 3 🔸شما ممکن است شاعری را ببینید که در زندگی واقعی‌اش شخصیت خوبی ندارد؛ ممکن است یک نویسنده را ببینید که دروغ در زندگی‌اش جولان می‌دهد، اما همین نویسنده یا شاعر، وقتی که دست به قلم می‌برد انگار وارد ساحت دیگری از جنس حقیقت می‌شود که در آن ساحت، ادب خاصی حکمفرماست. 🔹خواننده کتاب نیز به وقت کتابخوانی، گویی در ساحت حقیقت قدم می‌زند و تجربه وجودی متفاوتی را کسب می‌کند‌. وقتی کتابی را در دست می‌گیرید دیگر تنها خودتان هستید و خودتان. حتی حالت نشستن‌تان وقتی چمباتمه زده و روی کتاب خم می‌شوید یا حتی دراز می‌کشید، در راستای ایجاد یک نوع انقطاع با محیط بیرون است. انحنای بدن‌، حالت صورت‌ و حالت دستتان‌ که دو طرف کتاب قرار می‌گیرند همه و همه ابزاری‌ هستند که فرد با کمک آنها از زندگی روزمره جدا و وارد ساحت دیگری می‌شود. 🔸کتاب‌ خواندن اتفاق و رویدادی است که در زندگی روزمره نظیر آن تجربه نمی‌شود. با کتاب است که می‌توان حضور حقیقت را تجربه کرد و از عالم نمود گذشت و به عالم بود پا گذاشت. به تعبیر افلاطون، عالم نمود سرشار از خشونت است اما در عالم باطن و بود به هیچ وجه خشونت جایی ندارد. عالم «نمود»، مملو از بی‌عدالتی‌هاست اما عالم «بود»، با زیبایی، خیر، حقیقت و عدالت نسبت دارد. 🔹آنجاست که آدمی با حقیقت، دیالوگ برقرار می‌کند و حقیقت صدای او را می‌شنود. چیزی که در ساختارهای زندگی روزمره، دور از دسترس است؛ چراکه قدرت‌‌ها به ما گوش نمی‌دهند و بوروکراسی برای شنیدن صدای ما براستی کر است. تنها در تجربه کتاب‌ خواندن است که می‌توان با حقیقت نجوا داشت و بواسطه متن با خود حقیقت مواجه شدِ، البته به میزانی که متن اصیل باشد. ⚜️ @Taammolat74
✔️ [ادامه...] 🔘 بخش 2 از 3 🔸چیزی که در ساختارهای زندگی روزمره، دور از دسترس است؛ چراکه قدرت‌‌ها به ما گوش نمی‌دهند و بوروکراسی برای شنیدن صدای ما براستی کر است. تنها در تجربه کتاب‌ خواندن است که می‌توان با حقیقت نجوا داشت و بواسطه متن با خود حقیقت مواجه شدِ، البته به میزانی که متن اصیل باشد. 🔹با این حال خبر تأسفبار این است که در جهان کنونی، مشخصاً در دوران مدرنیته متأخر،بشدت رابطه انسان‌ها با میراث فرهنگی قطع شده و روح و جان فرهنگ، به جسد تمدن تبدیل شده است. انسان‌های این عصر عموماً با میراث‌شان پیوندی ندارند و بیشتر اسیر زندگی روزمره هستند. اتوپیا ندارند لذا آینده هم ندارند. 🔸 همه نسبت به جهان کنونی معترضند اما هیچ امیدی ندارند و نمی‌دانند قرار است چه چیز جانشین وضع نامطلوب کنونی شود. از یک سو شکاکیت چنان بسط پیدا کرده که همه چیز در مظان اتهام است. برای سوژه مدرن و پسامدرن اساساً میراث تاریخی معنایی ندارد. 🔹دیگر متون مقدس برای این انسان، مقدس نیست. دیگر حافظ برایش لسان‌الغیب نیست و مثنوی را تقلیل می‌دهد به پاره‌ای از امور سایکولوژیک. در نظر انسان مدرن ایرانی، نگاه مولانا، فردوسی، عطار دیگر واجد قداست و معنا نیست. 🔸اثر هنری، به زبان والتر بنیامین هاله خودش را از دست داده. وقتی سوژه ایرانی با میراث خود ارتباط ندارد یعنی کتاب نمی‌خواند، قرآن نمی‌خواند، مولانا و ابن سینا نمی‌خواند، یعنی گذشته ندارد پس یک درخت بی‌ریشه است. امروز ما اسیر سیطره زمان حال هستیم که در میان دو عدم قرار دارد: گذشته‌ای که دیگر نیست و آینده‌ای که هنوز نیامده و حتی در این حال لغزان به هیچ وجه تقرر هم نمی‌توان یافت چراکه با آن حال که صوفیه می‌گفتند بسیار متفاوت است. 🔹معنای خیلی ساده این عبارات این است که در هیچ دوره‌ای به اندازه اکنون، روزمرگی سیطره پیدا نکرده بود؛ حتی قدرت‌های سیاسی هم دیگر آرمان‌های بزرگ ندارند. روح‌های بزرگ وجود ندارند که بخواهد جامعه و تاریخ را به سوی آرمان‌های بزرگ سوق دهند. ⚜️ @Taammolat74
✔️ [ادامه...] 🔘 بخش 3 از 3 🔸یکی دیگر از ویژگی‌های روزگار کنونی که در تاریخ بی‌سابقه بوده این است که در این دوران آگاهی امری ارزشمند نیست. دیگر کسی زندگی‌اش را به خاطر آگاهی به خطر نمی‌اندازد.دیگر کسی نمی‌گوید یا مرگ یا حقیقت. 🔹 به تعبیر نیچه امروز دیگر هیچ‌کس تیر شوق‌ اش را به دوردست‌ها پرتاب نمی‌کند. در جهان کنونی به جای حقیقت، رفاه نشسته و بشریت به دهان گشادی برای مصرف بیشتر از محصولات تکنولوژی تبدیل شده است. همه دنبال خانه بهتر و رفاه و لذت بیشتر هستند. 🔸 در چنین جهانی نه تنها آگاهی دیگر امر ارزشمندی نیست بلکه حتی داریم به دورانی می‌رسیم که آگاهی در آن امری ضد ارزش است. در واقع اگر زمانی یک نویسنده یک فیلسوف یا روشنفکر مظهر ارزش‌های برتر بود امروز آنها چون دنبال آگاهی و فضیلت دانایی رفته و نتوانسته برای فرزندانشان منبع لذت و ثروت فراهم کنند حتی به چشم خانواده هم به‌ سان فردی بی‌عرضه جلوه می‌کنند. 🔹 در جهان پسامدرن غایت زندگی رفاه است نه سعادت و برای رسیدن به رفاه لیاقت لازم نیست.در این جهانی که آگاهی در آن ضد ارزش است چگونه کتاب می‌تواند جایی داشته باشد؟ امروز در یک کلام با مرگ فرهنگ مواجهیم. فرهنگ یعنی از خود گذشتن و تلاش برای به خود رسیدن. تعبیری از این حرف نیچه که می‌گفت انسان پلی است که از خودش می‌گذرد تا به خودش برسد. 🔸فرهنگ یعنی استعلا و فرارَوی و تعالی (transcendance) که در زندگی امروز ما اساساً جایی ندارد. به تعبیر گابریل مارسل داشتن (having) بیش از نحوه بودن (being) اهمیت یافته. در چنین جهانی کتاب تبدیل به یک کالا می‌شود که دیگر تابعی از متن و محتوایش نیست بلکه تابعی از عرضه و تقاضاست. ⚜️ @Taammolat74
🔰 کاستی‌های عقل ابزاری ✍️محمدمهدی شاه آبادی 🔸از پایان قرن نوزدهم، به تدریج محدودیت‌ها و کاستی‌های عقل ابزاری برای جامعه علمی آشکار شد. این محدودیت‌ها از دیرباز مورد توجه فیلسوفان عقل‌گرا و حتی حس‌گرا بود. 🔹هابز و هیوم و قبل از آنان، عقل‌گرایان متوجه این حقیقت بودند که دانش حسی و عقل ابزاری توان داوری درباره ارزش‌ها را ندارند. نکته دیگری که مورد توجه جامعه علمی قرار گرفت، ناتوانی عقل ابزاری از داوری درباره‌ی گزاره‌های متافیزیکی بود. 🔸یکی از مشکلاتی که عقلانیت ابزاری، محدود بودن آن است. بر طبق تعریف عقلانیت ابزاری، عقلانیت تنها به رابطه وسایل و اهداف مربوط می‌شود. لذا تنها ارتباط ابزارها با اهداف را می‌توان ارزیابی کرد، اما ارزیابی خود اهداف بیرون از حوزه‌ی عقلانیت قرار می‌گیرد. 🔹برای رفع نقایص عقل ابزاری اندیشمندان مختلفی راهکار ارائه داده‌اند. نگاه مبتنی بر فلسفه اسلامی به بازگشت به مباحث عمیق عقل مفهومی و عقلانیت در حوزه اهداف و ارزش‌ها است. 🔸با احیای این سلسله از مباحث، فرهنگ و تمدنی شکل می‌گیرد که او به حوزه عقلانیت ابزاری و عرف بسنده نمی‌کند، بلکه از دیگر لایه‌های عقلانیت بهره می‌برد. عقل ابزاری و عرفی هنگامی که زیر پوشش مراتب برتر عقل قرار می‌گیرند، از حقیقت بهره می‌برند و هویتی عقلی و معرفتی پیدا می‌کنند، اما وقتی که ارتباط خود را با آن مراتب قطع می‌کنند، چیزی جز یک اقتدار کور نمی‌باشند، و باطن محتوای اقتدار کور، نیهلیسم و هیچ‌انگاری است. ⚜️ @Taammolat74
🔰چرا کتاب‌خوان‌ها بهترین آدم‌هایی هستند که می‌توان عاشق‌شان شد؟ ✍️ دکتر دشتی نیشابوری 📍چندی پیش، مقاله‌ای در مجله تایم منتشر شد که نویسنده‌اش ادعا می‌کرد، آنچه «مطالعه عمیق» نامیده‌ می‌شود، به‌زودی از بین‌ خواهد رفت؛ چرا که میزان مطالعه عمیق میان آدم‌ها کمتر شده و این روزها دیگر آدم‌ها سرسری کتاب می‌خوانند و با وجود مطالب خلاصه‌شده اینترنتی، تعداد خواننده‌های کتاب‌ها روز‌به‌روز تقلیل‌ پیدا می‌کند. 💢نکته اینجاست که مطالعات ثابت‌ کرده، کتاب‌خوان‌ها در قیاس با افراد عادی آدم‌های خوب‌تر و باهوش‌تری هستند و شاید تنها آدم‌هایی روی این کره خاکی باشند که ارزش عاشق‌شدن را داشته‌ باشند. ⚜️ @Taammolat74 👇👇👇
تاملات
🔰چرا کتاب‌خوان‌ها بهترین آدم‌هایی هستند که می‌توان عاشق‌شان شد؟ ✍️ دکتر دشتی نیشابوری 📍چندی پیش، م
✔️ [ادامه...] 🔘 بخش 1 از 2 🔸برپایه مطالعاتی که روان‌شناسان در سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹ انجام‌ داده‌اند، کسانی که رمان می‌خوانند، میان انسان‌ها بیشترین قدرت هم‌دلی با دیگران را دارند و قابلیتی دارند با عنوان «تئوری ذهن» که در کنار آنچه خود به آن اعتقاد دارند، می‌توانند عقاید، نظر و علائق دیگری را مدنظر قرار دهند و درباره آن قضاوت‌ کنند. 🔹آن‌ها می‌توانند بدون این‌که عقاید دیگران را رد کنند یا از عقیده خودشان دست‌ بردارند، از شنیدن عقاید دیگران لذت‌ ببرند. تعجبی هم ندارد که کتاب‌خوان‌ها آدم‌های بهتری باشند. کتاب‌خواندن، تجربه‌ کردن زندگی دیگران با چشم غیرواقعی است؛ یاد گرفتن این نکته که چطور بدون این‌که خودت در ماجرایی دخیل باشی، بتوانی دنیا را در چارچوب دیگری ببینی. 🔸کتاب‌خوان‌ها به روح هزاران آدم و خرد جمعی همه این آدم‌ها دسترسی دارند. آنها چیزهایی دیده‌اند که غیرکتاب‌خوان‌ها امکان ندارد از آن سردربیاورند و مرگ انسان‌هایی را تجربه‌کرده‌اند که شما هرگز آنها را نمی‌شناسید.آن‌ها یاد گرفته‌اند که زن‌ بودن چیست و مرد بودن یعنی چه. فهمیده‌اند که تماشای رنج دیگران یعنی چه. کتاب‌خوان‌ها بسیار از سن‌شان عاقل‌ترند. 🔹تحقیق دیگری در سال ۲۰۱۰ ثابت‌کرده که هرچه‌قدر بیشتر برای کودکان کتاب بخوانیم، «تئوری ذهن» در آنها قوی‌تر می‌شود و در نهایت باعث‌ می‌شود این بچه‌ها واقعاً عاقل‌تر شوند، با محیط‌شان بیشتر انطباق پیدا کنند و قدرت درک‌شان بالاتر برود. 🔸تجربه‌های قهرمان‌های داستان‌ها تبدیل به تجربه‌های خود خواننده‌ها می‌شود. هر درد و رنجی که شخصیت داستان می‌کشد، تبدیل به باری می‌شود که خواننده باید تحمل‌کند. خواننده‌های کتاب‌ها هزاران‌ بار زندگی‌ می‌کنند و از هر کدام از این تجربه‌ها، چیزی یاد می‌گیرند. ⚜️ @Taammolat74
✔️ [ادامه...] 🔘 بخش 2 از 2 🔸کتاب‌خوان‌ها با شما حرف‌ نمی‌زنند، با شما رابطه برقرارمی‌کنند. آنها در نامه‌ها یا پیام‌هایشان انگار برایتان شعر می‌نویسند. صرفاً به سوالات‌تان جواب‌ نمی‌دهند یا بیانیه صادر نمی‌کنند، بلکه با عمیق‌ترین فکرها و تئوری‌ها پاسخ شما را می‌دهند. شما را با دانش بالای کلمات و ایده‌هایشان مسحور خواهندکرد. 🔹تحقیقات دیگری در دانشگاه برکلی نشان‌داده، کتاب‌خواندن برای کودکان باعث می‌شود آنها کلماتی را یادبگیرند که هرگز در مدرسه به آنها یادنمی‌دهند.به خودتان لطف‌کنید و با کسی قرار بگذارید که می‌داند چطور از زبانش استفاده‌کند. 🔸آنها فقط شما را نمی‌فهمند، درک‌تان‌می‌کنند. آدم‌ها فقط باید عاشق کسی شوند که بتواند روحشان را ببیند. این آدم باید کسی باشد که به روح شما نفوذ می‌کند و به بخش‌هایی از روح شما دسترسی پیدا می‌کند که هیچ‌کس دیگر قبلاً کشف‌اش نکرده‌ است. 🔹بهترین کاری که خواندن داستان‌ها با آدم‌ها می‌کند، این است که کامل‌نبودن شخصیت‌ها باعث می‌شود ذهن شما سعی‌کند از ذهن دیگران سردربیاورد. این‌جور آدم‌ها توانایی هم‌دلی پیدا می‌کنند. ممکن است همیشه با شما موافق نباشند، اما سعی‌می‌کنند ماجراها را از زاویه دید شما ببینند. 🔸آنها نه‌‌تنها باهوشند، که عاقل هم هستند. باهوش‌بودن همیشه هم خوشایند نیست، اما عاقل‌بودن آدم‌ها را تحریک‌می‌کند. همیشه مقاومت در برابر آدم‌هایی که می‌شود چیزی ازشان یاد گرفت، کمی سخت است. عاشق یک آدم کتاب‌خوان شدن نه‌تنها کیفیت گفت‌وگو را بالا می‌برد، بلکه باعث می‌شود سطح گفت‌وگو بالا برود. 🔹برپایه تحقیقات، کتاب‌خوان‌ها به دلیل دایره وسیع واژگان‌شان و مهارت‌های حافظه، آدم‌های باهوش‌تری هستند. ذهن آنها در قیاس با آدمی معمولی که کتاب نمی‌خواند، توانایی درک بالاتری دارد و راحت‌تر و به‌ شکل موثرتری می‌توانند با دیگران ارتباط برقرارکنند. ⚜️ @Taammolat74
📮درام تفسیر است، گزارش نیست و این آغاز شاعرانگی است.(آرتور میلر) به موازات دشوار شدن و تهی شدن زندگی از معنا، هنر و ادبیات باید میدان داری کند و عمق ببخشد. از سینما و تلویزیون‌مان که توقعی نداریم، دست کم با معرفی های خوب به دیگران، از سردی و سختی نجاتشان دهید. ✍️ وحید یامین‌پور ⚜️ @Taammolat74
🔉 درسگفتار 🔶 موضوع |مبانی نظری غرب مدرن 🎙 محسن بهرامی جلسه دوازدهم کانال تلگرامی اشراق ⏰ 15 آبان 1399 ⚜️ @taammolat74 👇👇👇
کانال تأملاتمبانی نظری غرب مدرن 12.mp3
زمان: حجم: 14.49M
🔉 درسگفتار 🔶 موضوع |مبانی نظری 🎙 جلسه دوازدهم ⬅️مبانی نظری غرب مدرن 3- اصالت علم 🔹 راز زدایی از عالم علم مدرن هرنوع تلقی معنوی از عالم رانفی میکند. این ویژگی علوم جدید تلازم منطقی باماتریالیسم دارد. 🔹جداکردن اخلاق ازتاروپود عالم درتفکر مدرن احکام اخلاقی فاقد معنای نفس‌الامری بوده ویکسره اعتباری وانشایی فرض می‌گردد. 3- تکنولوژی و تکنوکراسی 🔹تکنولوژی جدید یک ابزار نیست.بلکه تجسم یک تفکر است. تکنولوژی مدرن بیانگر نسبت استیلاجویانه بشر مدرن باعالم هستی است. 🔗 برای شنیدن جلسه قبل، اینجا کلیک کنید. ⚜️ @taammolat74
تاملات
🔰دگردیسی انگاره اهریمن از اسطوره «شیطان بزرگ» به سازه مدرن «دولت امریکا» ✍️ محمدعلی روزبهانی 📍 «اه
🔰دگردیسی انگاره اهریمن از اسطوره «شیطان بزرگ» به سازه مدرن «دولت امریکا» ✍️ محمدعلی روزبهانی 📍چهل سال دیگری شدن «شیطان بزرگ» امکان داد تا جمهوری اسلامی زیر نام خدا، خانه خود را بنا کند. این خانه نه البته به دست سازه های مدرن دولتی، بلکه با اراده و خواست پهلوانانی که با بذل «خون»، برای شهر زمان خریدند ممکن شد. این فرصت رهاورد پهلوانی پهلوانان بود برای شهر. ⚜️ @Taammolat74 👇👇👇
تاملات
🔰دگردیسی انگاره اهریمن از اسطوره «شیطان بزرگ» به سازه مدرن «دولت امریکا» ✍️ محمدعلی روزبهانی 📍چهل
✔️ [ادامه...] 🔘 بخش دوم 🔹فرصت نفی غیر و اثبات خود‌، فرصت زندگی در زمانی مثالی و زمانی اسطوره ای، فرصت ادامه حیات در مکانی منقطع از تمامیت زمین را آنان فراهم اوردند. زندگی در جایی بیرون از سیاره زمین که به چنگ انسان افتاده بود، انسانی پرومتئه ای که خدا را آواره آسمان کرده بود. ایرانی ها چهل سال بیرون از این سیاره، در زمینی دیگر، در همسایگی خدا منزل کرده بودند. 🔸دین میگوید هبوط هم بخشی از قوس نزول و صعود است‌. هبوط ایرانیان به سیاره زمین با محاسبه پذیر شدن شیطان بزرگ امکان پذیر شد. انگاره ی اهریمنی و اسطوره ای شیطان بزرگ بدل به «دولت متخاصم» آمریکا شد. ایران خود را رو در روی آمریکا یافت. شیطانی در کار نبود. انسانهایی محاسبه گر سود و زیان روزمره خود و جامعه شان، با این تفاوت که یک سوی میز جان نشسته بود، یک سو، جواد. 🔹مذاکره با آمریکا توسط جواد ظریف و جان کری، زمانی ممکن شد که چرخ سانتریفیوژ استعاره از آرمانها و حقایق، همتراز و برابر چرخ زندگی، استعاره از واقعیت جهان مادی گردید. 🔸یازده سپتامبر نیز روزی بود که شیطان بزرگ به مغز خود شلیک کرد تا رویین تن شود‌. برج های دوقلوی تجارت جهانی که جهان مدرن را خون رسانی می کردند، منهدم شدند تا ایده آمریکا در وضعیت نيولیبرال تکثیر شود. نیویورک، توکیو، موسکو، پکن، پاریس، لندن و برلین و... همگی به یک اندازه در امدگاه قرن بیست و یکم، همان آمریکا بودند. 💢ترامپ در پایان عصر کابوها، میخواست دوباره کابوگری کند در حالی که همچون دن کیشوت، سالها بود که عصر شوالیه گری به پایان رسیده بود. 🔗 برای مطالعه بخش قبلی اینجا کلیک کنید. ⚜️ @Taammolat74