eitaa logo
تأملات اجتماعی
183 دنبال‌کننده
301 عکس
93 ویدیو
7 فایل
محمدرضا کرباسچی دانش آموخته ی حوزه ی علمیه ی قم کارشناس ارشد فلسفه ی علوم اجتماعی @mrkarbs
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 ۵ نکته درباره سلبریسیسم ۱. سلبریتی اساسا ابزاری برای کنترل و هدایت جامعه ایست که هویت افراد در آن سرگردان است و برای کنترل او و حفظ نظم اجتماعی چاره ای نیست جز درگیر کردن احساسات او با امری زودگذر و بدون پشتوانه ی عقلانی. سلبریتی برای دهه ها کارکرد تجاری داشته اند، و هنوز هم دارند، اما الان خاصیت اجتماعی هم پیدا کرده اند. ۲. میان نقش سلبریتی و عقلانیت در جامعه، نسبت کاملا معکوس وجود دارد؛ بنحوی که هر چه عقلانیت در جامعه ای ضعیف تر یاشد، زمینه برای پررنگ شدن نقش سلبریتی ها بیشتر می شود و برعکس. اگر در جامعه ای عقلانیت با همه ی مراتبش -خصوصا عقلانیت انتقادی- ظهور یابد، کنشگر در برابر هر حرف و حرکتی از خود سوال می کند که چرا؟ و چگونه؟ در حالیکه اگر عقلانیت ضعیف باشد، کنشگر پیام هر سلبریتی را بدون دلیل و توجیه منطقی، صرفا به دلیل اینکه «او گفته است» می پذیرد. ۳. برخی علیرغم اذعان به جنبه ابزاری سلبریتی ها، بکارگیری آن را در جهت اهداف درست و مقدس روا می شمارند و گمان می کنند اگر سلبریتی بتواند باعث جذب مخاطب -به دین مثلا- شود، کارکرد آن مثبت می شود، در حالیکه سلبریتی جذب به هر چه بکند، چون ملازم با تضعیف عقلانیت است، کارکرد آن منفی خواهد بود، چه در راه تجارت استفاده شود و چه در راه دین. ۴. در سالهای اخیر با قدرت گرفتن جریانات اباحی گری، گونه ای از اباحی گری مذهبی هم مجددا سربرآورده که بکارگیری سلبریتی ها برای جذب به دینداری، یکی از تجویزهای قطعی آنست. تساهل و تسامح در دینداری، تبلیغ کالایی از مداح و مداحی، برجسته کردن مداح بجای پیام، غالب شدن صور محسوس بجای صور معنوی و متعالی و.... نمونه های از جامعه ی دینی سلبریتی زده است. ۵. حقیقت انسان دینی، انسانی است که همه ی قوای او تحت نظارت عقل در مسیر واقعیت توحیدی عالم گام بردارد. هر چه که او را از عقلانیت دور و درگیر احساسات صرف کند، او را از حقیقت انسانیت دور کرده، چه به اسم دین و مذهب باشد چه به اسم دیگر. @taamollat
22.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌ظهور چنین سبک هایی که بیشتر به جشن هالوین می ماند تا عزاداری، (بمانند دسته ی زنجیرزنی دختران مکشوف) بیش از آنکه نشانه ی عزا و قرابت قلبی باشد، نشانه ی نوعی آشفتگی فکری و عملی است. دینداری نوعی قاعده مندی در راستای یک هدف مقدس است. وقتی ما از دینداری هر چیزی را بیرون کشیدیم و جایز دانستیم و پرده ای از تقدس روی آن کشیدیم، یعنی کتاب دین را برعکس گرفته ایم. ▪️طبیعی است که اگر فرهنگ بدون چارچوب و قاعده رها شود و رهبری دین و عقل و علم را نپذیرد، هر روز سبکی از گوشه ای بیرون می زند و در نهایت از اصل موضوع چیزی باقی نمی ماند و همه چیز می شود بازی. مدیریت فرهنگی، خصوصا فرهنگ دینی را خیلی باید جدی گرفت. اینگونه آزادی عمل مساوی است با آشفتگی اجتماعی در ساحت فکر و عمل. نتیجه اش هم انحطاط اجتماعی. @taamollat