12.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌼 عنایت حضرت فاطمه (س) به دختر سنی
🎙 حجتالاسلام عالی
#داستان #حضرت_فاطمه #کرامت
🎁 به کانال مطالب تبلیغی
بپیوندید👇👇👇
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
@tabligheslam
15.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️ حضرت فاطمه س و شب قدر
🌼 امام صادق عليه السلام :
🍃إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ فِي لَيْلَةِ اَلْقَدْرِ اَللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ اَلْقَدْرُ اَللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ اَلْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ اَلْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا.🍃
☘ منظور از «لیله» در سورة قدر، فاطمه و منظور از «قدر»، الله است، پس هر کسی فاطمه را شناخت، آن گونه که سزاوار شناختن است، به درستی که شب قدر را درک کرده است و غیر از این نیست که فاطمه، فاطمه نامیده شد، به خاطر اینکه خلق از شناخت و معرفت او بریده شدهاند.☘
📚 بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۶۵
👌 شب قدر، شب سرنوشت است، هر کس شب قدر را درک کند سرنوشتش تغییر میکند بنابراین هر کسی حضرت فاطمه (س) را بشناسد، سرنوشتش تغییر میکند👇👇👇
🍃 محکوم به اعدامی که با عنایت حضرت فاطمه (س) سرنوشتش تغییر کرد
#داستان #حضرت_فاطمه #کرامت #شب_قدر
🎁 به کانال مطالب تبلیغی
بپیوندید👇👇👇
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
@tabligheslam
16.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️ حضرت فاطمه س و شب قدر
🌼 امام صادق عليه السلام :
🍃إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ فِي لَيْلَةِ اَلْقَدْرِ اَللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ اَلْقَدْرُ اَللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ اَلْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ اَلْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا.🍃
☘ منظور از «لیله» در سورة قدر، فاطمه و منظور از «قدر»، الله است، پس هر کسی فاطمه را شناخت، آن گونه که سزاوار شناختن است، به درستی که شب قدر را درک کرده است و غیر از این نیست که فاطمه، فاطمه نامیده شد، به خاطر اینکه خلق از شناخت و معرفت او بریده شدهاند.☘
📚 بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۶۵
👌 شب قدر، شب سرنوشت است، هر کس شب قدر را درک کند سرنوشتش تغییر میکند بنابراین هر کسی حضرت فاطمه (س) را بشناسد، سرنوشتش تغییر میکند👇👇👇
🍃 خانمی در آمریکا، مخالف اسلام بود ولی به برکت حدیث کسا و عنایت حضرت فاطمه (س) سرنوشتش تغییر کرد...
#داستان #حضرت_فاطمه #کرامت #شب_قدر
🎁 به کانال مطالب تبلیغی
بپیوندید👇👇👇
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
@tabligheslam
✳️ مسلمان شدن به برکت نام فاطمه (علیهاالسّلام)
👤یکی از ذاکران نقل کرده:
✍ در محضر آیت الله العظمی سیّدمحمّد هادی میلانی (معاصر حقیر) بودم. یک مرد و زن آلمانی همراه دختر خود وارد شدند. پس از تعارفات معمول گفتند: ما آمده ایم به شرف اسلام نائل شویم.
آیت الله میلانی فرمودند: علّت چه چیز است؟
آن مرد عرض کرد:
پهلوی دخترم که در محضر شما نشسته در حادثه ای شکست و استخوان هایش خورد شد؛ چنان که پزشکان از معالجه ی او عاجز شدند و گفتند: باید عمل شود؛ ولی عمل خطرناک است. دخترم راضی نشد و گفت: اگر در بستر بمیرم بهتر از آن است که در زیر عمل از دنیا روم. به هر حال او را به خانه آوردیم. ما یک خدمتکار ایرانی داریم که او را بی بی صدا می زنیم. دخترم به او گفت: من تمام اندوخته ی مالی خود را راضی هستم، بدهم که صحّت به من برگردد؛ امّا فکر می کنم باید ناکام و با دل پرغصّه بمیرم. بی بی گفت: من یک طبیب را سراغ دارم که می تواند تو را شفا دهد. گفت: حاضرم تمام پول و موجودیم را به او بدهم. بی بی گفت: تمام آنها برای خودت باشد. بدان من علویّه ام و جدّه ی من زهرا (علیهاالسّلام) است که پهلوی او را به ظلم شکستند. تو با دل شکسته و اشک جاری بگو: یا فاطمه ی زهرا!! مرا شفا بده.
دخترم با دل شکسته شروع کرد به صدا زدن و از آن بانوی معظمّه یاری خواستن. بی بی هم در گوشه ی خانه با گریه می گفت:
یا فاطمه ی زهرا! این بیمار آلمانی را با خود آورده ام و شفای او را از شما می خواهم. مادرجان! کمک کن و آبروی مرا نگه دار.
آن مرد اضافه کرد:
من هم از دیدن این واقعه در گوشه ی حیاط منقلب شدم و گفت: ای فاطمه ی پهلو شکسته!
دیدم دختری قدری ساکت شد. ناگاه مرا صدا زد و گفت: پدر! بیا که دردم ساکت شده. جلو رفتم و دیدم او کاملاً شفا یافته. گفت: الآن در خواب بودم. بانوی مجلّله ای نزدم امد و دست به پهلویم کشید. گفتم: شما کیستید؟ فرمود: «من همانم که او را می خوانی. دخترم برخاست و راحت شد و دانستم که اسلام حق است. حالا به ایران آمده ایم و به خدمت شما رسیده ایم تا مسلمان شویم.
مرحوم میلانی و حاضران از این معجزه مسرور شدند و شهادتین و سایر امور اسلامی را به او آموختند و آنان با نورانیّت اسلام رفتند.
📚 فضائل الزهراء (سایت شیخ حسین انصاریان)
#داستان #حضرت_فاطمه #کرامت
🎁 به کانال مطالب تبلیغی
بپیوندید👇👇👇
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
@tabligheslam
✳️ عظمت چادر حضرت فاطمه س
🌼 پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله):
🍃هنگامی که خداوند در روز قیامت تمام مخلوقاتش از اوّلین و آخرین را بر میانگیزد و از قبورشان بیرون میآورد منادی از زیر عرش الهی ندا میکند که ای گروه خلائق چشمان خویش را ببندید تا این که فاطمه دختر محمد سَرور زنان عالَم از صراط بگذرد. همۀ مردم چشمانشان را میبندند تا این که حضرت زهرا از صراط عبور میفرمایند. در عرصۀ قیامت احدی باقی نمیماند مگر این که چشمانش بسته میشود و فقط چشمان محمد و علی و حسن و حسین و طاهرین از فرزندان حضرت زهرا باز میباشد و به درستی که ایشان فرزندان حضرت زهرا هستند. پس هنگامی که حضرت زهرا وارد بهشت میگردند چادر ایشان بر روی صراط کشیده میشود و بر صراط پَهن میشود که یک طرف چادر به دست حضرت فاطمه هستند و حال این که حضرت در جایگاه خویش در بهشت هستند و یک طرف چادر نیز در عرصات قیامت است. در این هنگام منادی از طرف پروردگار ندا میدهد که ای دوستداران فاطمه به رشتههای چادر فاطمه آویزان شوید و باقی نمیماند از محبین حضرت زهرا مگر این که هر کدام به رشتهای از رشتههای چادر آن حضرت آویزان میگردد تا این که بیشتر از هزار فئام و هزار فئام به چادر حضرت آویزان میشوند. اصحاب گفتند یا رسول الله، یک فئام چند نفر است؟ پیامبر اکرم فرمود: هزار هزار [یک میلیون] و همۀ ایشان به سبب چادر حضرت زهرا از آتش جهنم نجات پیدا میکنند. 🍃
🌴[تفسير الإمام عليه السلام ]، عَنِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى إِذَا بَعَثَ اَلْخَلاَئِقَ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ نَادَى مُنَادِي رَبِّنَا مِنْ تَحْتِ عَرْشِهِ يَا مَعْشَرَ اَلْخَلاَئِقِ غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ لِتَجُوزَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ سَيِّدَةُ نِسَاءِ اَلْعَالَمِينَ عَلَى اَلصِّرَاطِ فَتَغُضُّ اَلْخَلاَئِقُ كُلُّهُمْ أَبْصَارَهُمْ فَتَجُوزُ فَاطِمَةُ عَلَى اَلصِّرَاطِ لاَ يَبْقَى أَحَدٌ فِي اَلْقِيَامَةِ إِلاَّ غَضَّ بَصَرَهُ عَنْهَا إِلاَّ مُحَمَّدٌ وَ عَلِيٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ وَ الطاهرين [اَلطَّاهِرُونَ] مِنْ أَوْلاَدِهِمْ فَإِنَّهُمْ أَوْلاَدُهَا فَإِذَا دَخَلَتِ اَلْجَنَّةَ بَقِيَ مِرْطُهَا مَمْدُوداً عَلَى اَلصِّرَاطِ طَرَفٌ مِنْهُ بِيَدِهَا وَ هِيَ فِي اَلْجَنَّةِ وَ طَرَفٌ فِي عَرَصَاتِ اَلْقِيَامَةِ فَيُنَادِي مُنَادِي رَبِّنَا يَا أَيُّهَا اَلْمُحِبُّونَ لِفَاطِمَةَ تَعَلَّقُوا بِأَهْدَابِ مِرْطِ فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسَاءِ اَلْعَالَمِينَ فَلاَ يَبْقَى مُحِبٌّ لِفَاطِمَةَ إِلاَّ تَعَلَّقَ بِهُدْبَةٍ مِنْ أَهْدَابِ مِرْطِهَا حَتَّى يَتَعَلَّقَ بِهَا أَكْثَرُ مِنْ أَلْفِ فِئَامٍ وَ أَلْفِ فِئَامٍ قَالُوا وَ كَمْ فِئَامٌ وَاحِدٌ قَالَ أَلْفُ أَلْفٍ يُنْجَوْنَ بِهَا مِنَ اَلنَّارِ .🌴
📚 بحارالانوار، ج ۸، ص ۶۸
☘ شرح حدیث:👇👇
🍂آیت الله مظاهری: مراد از رشتههای چادر نیز که در روایت آمده است، صفات نیکو و فضائل پسندیدۀ حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) میباشد. ایمان، علم، زهد، سخاوت و ایثار، از جمله فضائل و خصائل نیکوی آن حضرت است. هرکس در دنیا صفات و خصائل حسنۀ بانوی دو عالم را برگزیند و به آن عمل نماید، در قیامت به واسطۀ همان صفت، رستگار شده و وارد بهشت میگردد. (سایت حوزه)🍂
📢 روایت مفصل است کامل آن👇👇👇
https://hadith.inoor.ir/hadith/229615?utm_source=hadith_app&utm_medium=display&utm_content=share_hadith
#حدیث #حضرت_فاطمه #چادر #کرامت
🎁 به کانال مطالب تبلیغی
بپیوندید👇👇👇
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
@tabligheslam
10.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️ حضرت فاطمه س و شب قدر
🌼 امام صادق عليه السلام :
🍃إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ فِي لَيْلَةِ اَلْقَدْرِ اَللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ اَلْقَدْرُ اَللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ اَلْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ اَلْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا.🍃
☘ منظور از «لیله» در سورة قدر، فاطمه و منظور از «قدر»، الله است، پس هر کسی فاطمه را شناخت، آن گونه که سزاوار شناختن است، به درستی که شب قدر را درک کرده است و غیر از این نیست که فاطمه، فاطمه نامیده شد، به خاطر اینکه خلق از شناخت و معرفت او بریده شدهاند.☘
📚 بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۶۵
👌 شب قدر، شب سرنوشت است، هر کس شب قدر را درک کند سرنوشتش تغییر میکند بنابراین هر کسی حضرت فاطمه (س) را بشناسد، سرنوشتش تغییر میکند👇👇👇
🍃 جوانی که به انواع گناهان آلوده بود ولی با عنایت حضرت فاطمه س سرنوشتش تغییر کرد
💥💥💥💥 بسیار شنیدنی
#داستان #حضرت_فاطمه #کرامت #شب_قدر
🎁 به کانال مطالب تبلیغی
بپیوندید👇👇👇
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
@tabligheslam
مطلب تبلیغی
✳️ عظمت چادر حضرت فاطمه س 🌼 پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله): 🍃هنگامی که خداوند در روز قیامت تما
🌼 نور چادر حضرت فاطمه س، هشتاد یهودی را مسلمان کرد
✍ابن شهر آشوب و قطب الدين راوندى گويند: روايت شده كه
🍃على عليه السّلام مقدارى جو از يك يهودى قرض كرد، يهودى مزبور گفت: بايد در ازاى آن چيزى را به عنوان رهن در نزد من بگذارى. و على عليه السّلام چادر حضرت فاطمه عليها السّلام را كه پشم بود به او داد.آن شخص چادر را گرفته و به خانه برده، در اطاقى گذاشت. به هنگام شب زن آن شخص براى انجام كارى داخل اطاق مذكور گرديد و نورى را ديد كه اطاق را روشن كرده، فورا از اطاق خارج شد و آنچه را ديده بود به شوهرش اطلاع داد، مرد يهودى كه فراموش كرده بود چادر فاطمه عليها السّلام در آن اطاق است تعجّب نمود و به سرعت برخاسته داخل آن اطاق گرديد و بلافاصله دريافت كه آن نور از چادرى ساطع مىشود كه على عليه السّلام آن را گرو گذاشته است. پس آن مرد يهودى و همسرش از خانه خارج شده و هر يك به سوى اقوام خويش شتافته و آنها را از معجزهاى كه ديده بودند آگاه نمودند، و در اثر اين واقعه هشتاد نفر از آنها به اسلام متمايل گرديده و ايمان آوردند.🍃
🌴قب[المناقب لابن شهرآشوب ]، يج [الخرائج و الجرائح]، رُوِيَ: أَنَّ عَلِيّاً اِسْتَقْرَضَ مِنْ يَهُودِيٍّ شَعِيراً فَاسْتَرْهَنَهُ شَيْئاً فَدَفَعَ إِلَيْهِ مُلاَءَةَ فَاطِمَةَ رَهْناً وَ كَانَتْ مِنَ اَلصُّوفِ فَأَدْخَلَهَا اَلْيَهُودِيُّ إِلَى دَارٍ وَ وَضَعَهَا فِي بَيْتٍ فَلَمَّا كَانَتِ اَللَّيْلَةُ دَخَلَتْ زَوْجَتُهُ اَلْبَيْتَ اَلَّذِي فِيهِ اَلْمُلاَءَةُ بِشُغُلٍ فَرَأَتْ نُوراً سَاطِعاً فِي اَلْبَيْتِ أَضَاءَ بِهِ كُلُّهُ فَانْصَرَفَتْ إِلَى زَوْجِهَا فَأَخْبَرَتْهُ بِأَنَّهَا رَأَتْ فِي ذَلِكَ اَلْبَيْتِ ضَوْءاً عَظِيماً فَتَعَجَّبَ اَلْيَهُودِيُّ زَوْجُهَا وَ قَدْ نَسِيَ أَنَّ فِي بَيْتِهِ مُلاَءَةَ فَاطِمَةَ فَنَهَضَ مُسْرِعاً وَ دَخَلَ اَلْبَيْتَ فَإِذَا ضِيَاءُ اَلْمُلاَءَةِ يَنْشُرُ شُعَاعُهَا كَأَنَّهُ يَشْتَعِلُ مِنْ بَدْرٍ مُنِيرٍ يَلْمَعُ مِنْ قَرِيبٍ فَتَعَجَّبَ مِنْ ذَلِكَ فَأَنْعَمَ اَلنَّظَرَ فِي مَوْضِعِ اَلْمُلاَءَةِ فَعَلِمَ أَنَّ ذَلِكَ اَلنُّورَ مِنْ مُلاَءَةِ فَاطِمَةَ فَخَرَجَ اَلْيَهُودِيُّ يَعْدُو إِلَى أَقْرِبَائِهِ وَ زَوْجَتُهُ تَعْدُو إِلَى أَقْرِبَائِهَا فَاجْتَمَعَ ثَمَانُونَ مِنَ اَلْيَهُودِ فَرَأَوْا ذَلِكَ فَأَسْلَمُوا كُلُّهُمْ .🌴
📚بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۰
#داستان_حدیث #حضرت_فاطمه #چادر #کرامت
🎁 به کانال مطالب تبلیغی
بپیوندید👇👇👇
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
@tabligheslam
✳️ کرامتی عجیب از خادمه حضرت فاطمه سلام الله علیها
🍃قطب الدين راوندى گويد: روايت شده: وقتى فاطمه عليها السّلام از دنيا رحلت نمود امّ ايمن سوگند خورد كه در مدينه نماند؛ زيرا طاقت ديدن آن مواضع و محلهايى كه فاطمه را در آنجا ديده بود نداشت، لذا از مدينه خارج شد و به سوى مكّه حركت كرد، در بين راه آب او تمام و تشنگى بر او غلبه كرد پس دستان خود را به سوى آسمان بلند كرده و گفت: پروردگارا! من خدمتكار حضرت فاطمه هستم، آيا مىخواهى مرا به واسطۀ عطش و در حال تشنگى بميرانى؟ در اين حال خداوند متعالى دلوى آب از آسمان براى او فرستاد و او از آن آب نوشيد و هفت سال از آب و غذا بىنياز گرديد، و مردم او را در روز بسيار گرم به دنبال كارهايى مىفرستادند ولى او هرگز تشنه نمىشد.🍃
🌴يج، [الخرائج و الجرائح] : رُوِيَ أَنَّ أُمَّ أَيْمَنَ لَمَّا تُوُفِّيَتْ فَاطِمَةُ حَلَفَتْ أَنْ لاَ تَكُونَ بِالْمَدِينَةِ إِذْ لاَ تُطِيقُ أَنْ تَنْظُرَ إِلَى مَوَاضِعَ كَانَتْ بِهَا فَخَرَجَتْ إِلَى مَكَّةَ فَلَمَّا كَانَتْ فِي بَعْضِ اَلطَّرِيقِ عَطِشَتْ عَطَشاً شَدِيداً فَرَفَعَتْ يَدَيْهَا قَالَتْ يَا رَبِّ أَنَا خَادِمَةُ فَاطِمَةَ تَقْتُلُنِي عَطَشاً فَأَنْزَلَ اَللَّهُ عَلَيْهَا دَلْواً مِنَ اَلسَّمَاءِ فَشَرِبَتْ فَلَمْ تَحْتَجْ إِلَى اَلطَّعَامِ وَ اَلشَّرَابِ سَبْعَ سِنِينَ وَ كَانَ اَلنَّاسُ يَبْعَثُونَهَا فِي اَلْيَوْمِ اَلشَّدِيدِ اَلْحَرِّ فَمَا يُصِيبُهَا عَطَشٌ.🌴
📚بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۸
#داستان_حدیث #حضرت_فاطمه #کرامت
🎁 به کانال مطالب تبلیغی
بپیوندید👇👇👇
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
@tabligheslam
✳️ کرامتی عجیب از نوه فضه خادمه👇👇
🥀 حضرت فاطمه سلام الله علیها🥀
🍃مالك بن دينار گويد: در موسم حج زن ضعيفى را ديدم كه بر شترى نحيف سوار است، مردم او را نصيحت مىكردند كه با آن شتر به صحرا نرود و باز گردد ولى او توجّهى نكرد و همراه بقيۀ مردم به راه افتاد.دهنگامى كه مقدارى از راه را در باديه طى كرديم شتر مذكور تحمّل رفتن را از دست داده و ايستاد، آن زن شتر را سرزنش مىكرد و نهيب مىزد ولى فايدهاى نداشت، پس سرش را به سوى آسمان بلند كرد و گفت: خدايا! نه مرا در خانهام گذاشتى، و نه به خانۀ خودت رسانيدى، تو را به عزّت و جلالت سوگند مىدهم كه در كار من گشايشى دهى، و اللّٰه كه اگر كسى غير از تو اين عمل را با من انجام داده بود شكايت او را به سوى تو مىآوردم. مالك بن دينار گويد: در اين حال ناگهان شخصى نزد او آمد كه ناقهاى-شترى ماده به همراه داشت و به آن زن گفت: سوار شو! هنگامى كه وى سوار شتر گرديد آن حيوان با سرعت عجيبى حركت كرد. زمانى كه من مشغول طواف خانۀ خدا بودم، آن زن را ديدم كه طواف مىكرد، پس او را سوگند دادم و خواستم كه خود را معرفى كند،گفت: من «شهره» دختر«مسكه» دختر «فضّه»خادم حضرت فاطمۀ زهرا عليها السّلام ؛ يعنى نوۀ فضّه هستم.🍃
🌴قب، [المناقب لابن شهرآشوب ] ، مَالِكُ بْنُ دِينَارٍ : رَأَيْتُ فِي مُوَدَّعِ اَلْحَجِّ اِمْرَأَةً ضَعِيفَةً عَلَى دَابَّةٍ نَحِيفَةٍ وَ اَلنَّاسُ يَنْصَحُونَهَا لِتَنْكُصَ فَلَمَّا تَوَسَّطْنَا اَلْبَادِيَةَ كَلَّتْ دَابَّتُهَا فَعَذَلْتُهَا فِي إِتْيَانِهَا فَرَفَعَتْ رَأْسَهَا إِلَى اَلسَّمَاءِ وَ قَالَتْ لاَ فِي بَيْتِي تَرَكْتَنِي وَ لاَ إِلَى بَيْتِكَ حَمَلْتَنِي فَوَ عِزَّتِكَ وَ جَلاَلِكَ لَوْ فَعَلَ بِي هَذَا غَيْرُكَ لَمَا شَكَوْتُهُ إِلاَّ إِلَيْكَ فَإِذَا شَخْصٌ أَتَاهَا مِنَ اَلْفَيْفَاءِ وَ فِي يَدِهِ زِمَامُ نَاقَةٍ فَقَالَ لَهَا اِرْكَبِي فَرَكِبَتْ وَ سَارَتِ اَلنَّاقَةُ كَالْبَرْقِ اَلْخَاطِفِ فَلَمَّا بَلَغْتُ اَلْمَطَافَ رَأَيْتُهَا تَطُوفُ فَحَلَفْتُهَا مَنْ أَنْتَ فَقَالَتْ أَنَا شُهْرَةُ بِنْتُ مُسْكَةَ بِنْتِ فِضَّةَ خَادِمَةِ اَلزَّهْرَاءِ عَلَيْهَا السَّلاَمُ .🌴
📚 بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۴۶
#حدیث_داستان #حضرت_فاطمه #کرامت
🎁 به کانال مطالب تبلیغی
بپیوندید👇👇👇
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
@tabligheslam
✳️ عنایت امام زمان عج با سفارش مادر
✍ سر لشكرى خدمت يكى از علماى مشهد میرسد و بعد از عرض ارادت و اظهار محبّت به آل پيغمبر (ص) میگوید:
من متصدى انبار اسلحه خراسانم، يك ماه قبل متوجّه شدم كه پنج قبضه اسلحه از انبار به سرقت رفته و چند روز ديگر هم بناست بازرسان از مركز براى سركشى بيايند و پس از بازجويى با نبودن اسلحه قطعا مرا اعدام يا به حبس ابد با اعمال شاقه محكوم میکنند.
لذا چند شب بعد از خدمت، میرفتم پشت سربازخانه دره كوهى بود، ميان آن دره كوه تا صبح گريه میکردم و به امام عصر (عجل اللّه تعالى فرجه) استغاثه مینمودم.
تا اينكه شبى از بس گريه كرده بودم و فرجى نشده بود، با عصبانيت و چشم گريان صدا زدم، يا فاطمة الزهرا پسرت به دادم نمیرسد گوش به حرفم نمیدهد، شايد به حرف شما گوش دهد، به ايشان بفرما به داد من بيچاره برسد و جان مرا حفظ كند. و آن شب را به خانه نيامدم و روى ماسههای دره كوه خوابيدم.
در عالم خواب حضرت زهرا (سلام اللّه عليها) را ديدم، فرمود: به فرزندم گفتم كار تو را اصلاح كند، میروی خيابان تهران سرنبش قهوهخانه كوچكى است به آنجا مراجعه كن.
از خواب بيدار شدم، صبح زود خود را به قهوخانه رساندم، ديدم قهوخانه بسيار كوچكى است، و پيرمردى كترى روى چراغ گذارده و چاى چراغى درست كرده و به مردم مى دهد، چون وضع او را ديدم خجالت كشيدم خود را معرفى كنم، بعد از ساعتى در كنار خيابان ايستادم ناچار نزديك رفته به او سلام كردم، گفتم: من فلانى هستم اين روزها كسى از من سراغ نگرفته.
فرمود: چرا امروز دو روز است، سيّد جوانى مى آيد و سراغ شما را مى گيرد، امروز تا كنون نيامده ولى احتمال دارد امروز هم به سراغ شما بيايد. من از خوشحالى میخواستم جان بدهم، تا ظهر توى قهوه خانه نشستم، خبرى نشد.
به قلبم خطور كرد كه آقا مأمور است به داد تو برسد ليكن ميل ندارد صورت تو را ببيند و تو جمال او را زيارت كنى. از قهوخانه بيرون آمدم و كاغذى گرفته با چشم گريان نوشتم:
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَولاىَ يا حُجَّةَ بْنِ الْحَسَنِ الْعَسْكَرى بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى وَ نَفْسى لَكَ الْفِدا اَغِثْنى وَ فَرِّجْ كَرْبى بِحَقِّ اُمِّكَ فاطمة (عليهاالسلام).
نامه را در پاكت گذاشتم و به آن شخص قهوه چى دادم و گفتم: اگر آن آقا آمد، اين پاكت را حضورشان تقديم كن و جواب آن را بگير، تا من برگردم.
از قهوه خانه بيرون آمدم. خواستم به حرم مشرف شوم، ديدم حالى ندارم، با خود گفتم: روبروى قهوهخانه میایستم و به قهوه خانه نگاه میکنم اگر آقايم آمد جمال او را زيارت مینمایم، امّا هرچه ايستادم كسى را نديدم كه به سمت قهوه خانه برود.
پس از يك ساعت باز آمدم درب قهوهخانه و از آقا سراغ گرفتم، آن مرد گفت: همين ساعت آمدند، سراغ شما را گرفتند، من كاغذ شما را به ايشان دادم چيزى نوشته پس دادند.
پاكت را گرفته روى چشمم گذاردم و باز كردم، ديدم زير نامه نوشته: پنج قبضه اسلحه مسروقه شما را در پارچه فلان رنگ پیچیدهاند و آخر همان دره كه شبها گريه میکردی كنار فلان سنگ در زير شن و ماسه پنهان کردهاند و چون شبها آنجا مى رفتى نتوانستهاند ببرند، وليكن امشب اگر خود را نرسانى و آنها را برندارى، قصد دارند به هر وسيله كه باشد ببرند. و امضا نموده بود (المهدى المنتظر).
كاغذ را بوسيدم و در جيب گذاشته به هر وسیلهای بود نزديك عصر خود را به دره كوه رسانيدم، كنار همان سنگ اسلحهها را از زير ماسه بيرون آوردم و بردم تحويل دادم و جان مرا حضرت خريد و از آن روز تصميم گرفتم هر چه بتوانم به تقوا و عبادت بكوشم تا شايد به زيارت جمال دل آراى آن جناب نايل شوم ولى صد افسوس كه هنوز باين سعادت عظمى موفق نشدهام.
📚 کرامات فاطمیه (س)، علی میرخلف زاده، ص۷۴
📢 ظاهراً این قصه مربوط به قبل از انقلاب است
#داستان #حضرت_فاطمه #امام_زمان_عج #کرامت
🎁 به کانال مطالب تبلیغی
بپیوندید👇👇👇
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
@tabligheslam
✳️ گوشهای از سیره آقا نورالدین عراقی (ره)👇
🔹از علمای بزرگ دروه مشروطیت
✅ کرامت؛ برکت غذا
☘ آیت الله اراکی ره:
✍آقاى حاج غلامعلى كريمى كه از تجار و شخص معتمدى بود، براى من نقل كرد و گفت: يكى از اوقاتى كه آقانورالدين رفته بودند به تكيه در بيرون شهر، تجار گفتند، برويم پيش ایشان. من هم جز آنان بودم، رفتيم دورتا دور اطاق تجار نشسته بودند، نزديك ظهر شد و منجر گشت كه آقانورالدين نهار بياورد. نهارى كه تهيه كرده بودند، يك قابلمه دو نفرى بود به اندازه خودش و آقاسيدباقر و شايد هم يك نفر ديگر. جمعيت دور تا دور اطاق نشسته بودند. به خدمتكارش گفت: نهار بياور. اوخنده اى كرد و فهماند كه قابلمه ما كفايت اينان را نمى كند. خودش بلند شد و سرقابلمه رفت، و گفت: تو بشقاب بياور و هى بشقاب آوردند، هى پر كرد، دور تا دوربه همه داد، از اين غذاى كم به همه داد، چه بركتى پيدا كرده بود!
📚 یادنامه آیت الله اراکی، ص ۱۷۱
#داستان #کرامت #برکت
🎁 به کانال مطالب تبلیغی
بپیوندید👇👇👇
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
@tabligheslam
✳️ گوشهای از سیره آقا نورالدین عراقی (ره)👇
🔹از علمای بزرگ دروه مشروطیت
✅ کرامت؛ گوش ملکوتی
☘ آیت الله اراکی ره:
✍آقا سيد محمد مكى نژاد كه عمه زاده مرحوم آقاى فريد عراقى (آية الله العظمى آقا حسن فريد اراكى) بود، با من آشنايى داشت. خودش براى من نقل كرد و گفت كه براى مرحوم آقانورالدين خبر آوردند كه حاج آقا صابر فوت شده، به زيارت كربلا رفته و در همان كربلا فوت شده است. حاج آقا صابر از معمرين و خودش هم پيشنماز و اهل منبر بود و خيلى آدم معتبرى بود. مرحوم آقاى حاج شيخ عبدالكريم هم خيلى به ايشان محبت داشت. وقتى خبر فوت حاج آقا صابر را به آقانورالدين رساندند، ايشان سرش را روى كرسى كه بود گذاشت، قدرى طول كشيد و بعد سرش را بلند كرد و گفت، نه دروغ است. گفتند از كجا مى گوييد؟ فرمود چون وقتى مؤمنى از دنيا مى رود، هاتفى در ميان آسمان و زمين ندا مى كند كه فلان مؤمن فوت شد، و من هرچه گوش دادم نشنيدم، دروغ است. بعد هم همين طور شد، دروغ بود.
📚 یادنامه آیت الله اراکی، ص ۱۷۱
#داستان #کرامت #مرگ #مؤمن
🎁 به کانال مطالب تبلیغی
بپیوندید👇👇👇
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
@tabligheslam