eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
429 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
تبیین
⭕️قطعاً اسلام، زنده‌ی به عاشورا و به حسین‌ بن‌ علی (ع) است 🔹هیچ وقت نباید امت اسلامی و جامعه‌ی اسلامی ماجرای را به عنوان یک درس، به عنوان یک عبرت، به عنوان یک پرچم هدایت از نظر دور بدارد. قطعاً اسلام، زنده‌ی به عاشورا و به (علیه‌السّلام) است. همان طور که فرمود: «و انا من حسین»؛ بنا بر این معنا، یعنی دین من، ادامه‌ی راه من، به وسیله‌ی (علیه‌ السّلام) است. اگر حادثه‌ی نبود، اگر این فداکاری عظیم در تاریخ اسلام پیش نمی آمد، این تجربه، این درس عملی، به امت اسلامی داده نمی‌شد و یقیناً اسلام دچار انحرافی می‌شد از قبیل آنچه که ادیان قبل از اسلام دچار آن شدند و چیزی از حقیقت اسلام، از نورانیت اسلام باقی نمی‌ماند. 🔹 به این است. البته مصیبت در عاشورا سنگین است، خسارت بزرگ است، جان کسی مثل (علیه‌ السّلام) به همه‌ی آسمان و زمین می‌ارزد، جان های پاک و طیب و طاهر آن اصحاب، آن جوانان، آن اهل‌ بیت، قابل مقایسه‌ی با جان هیچ کسْ دیگر نیست؛ اینها در این میدان به خاک و خون غلتیدند، فداکاری کردند، فدا شدند، حرم معزز پیغمبر و امیرالمؤمنین به اسارت افتادند؛ این حوادث خیلی سنگین است، خیلی تلخ است، خیلی سخت است، اما آنچه که بر تحمل این حوادث تلخ و سخت مترتب شد، آنچنان بزرگ است، آنچنان باعظمت و ماندگار است که تحمل این حوادث سخت را بر کسی مثل حسین‌بن‌علی (علیه‌ السّلام) و یاران او و خانواده‌ی او آسان می کند. 🔹این را بزرگان نقل کرده‌اند، مرحوم حاج میرزا جواد آقای ملکی (رضوان الله علیه) در مراقبات - که حرف ایشان سند است، حجت است - تأکید می‌کنند که در روز عاشورا هرچه مصیبت‌ ها سنگینتر می شد، چهره‌ی حسین‌ بن‌ علی (علیه‌ السّلام) برافروخته‌تر، آثار شکفتگی در آن بزرگوار بیشتر آشکار می شد. این حقایق پرمغز، پر راز و رمز، اینها باید دائماً در مقابل چشم ما باشد. بیانات مقام معظم رهبری ۹۱/۰۹/۰۱ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️گفتگوی امام سجاد (ع) با ابن زیاد در دارالاماره کوفه چگونه بود؟ 🔹 (لعنة الله علیه) در دارالاماره کوفه رو به (عليه السلام) كرد و پرسيد: «تو كيستى؟» حضرت پاسخ داد: «من على بن الحسين هستم». ابن زياد گفت: مگر على بن الحسين را خداوند (در كربلا) نكشت؟ (عليه السلام) فرمود: من برادرى به نام على بن الحسين داشتم كه مردم (ستمگر) او را به قتل رساندند. ابن زياد گفت: نه، او را خدا كشت! امام زین العابدین (عليه السلام) با استفاده از آيه ۴۲ سوره زمر فرمود: «أللهُ يَتَوَفَّى الاَْنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا؛ خداوند، جانها را به هنگام مرگشان مى گيرد». (يعنى هر چند خداوند، جان هر كس را هنگام مرگ مى ستاند، ولى برادرم را عده اى ستمكار به شهادت رساندند). ابن زياد كه از اين جواب دندان‌شكن خشمگين شده بود، گفت: تو با جرأت و جسارت پاسخ مرا مى دهى؟! هنوز در تو، توانايى پاسخگويى به من وجود دارد؟ او را ببريد و گردن بزنيد!! 🔹حضرت زينب كبرى (عليهاالسلام) چون چنين ديد، (عليه السلام) را در آغوش گرفت و خطاب به ابن زياد فرمود: بس است؛ هر چه خواستى از خون ما بر زمين ريختى. سپس افزود: «وَاللهِ لا اُفارِقُهُ، فَإِنْ قَتَلْتَهُ فَاقْتُلْني مَعَهُ؛ به خدا سوگند! از او جدا نخواهم شد، اگر مى خواهى او را بكشى، مرا نيز همراه او به قتل برسان». ابن زياد به حضرت زينب و امام سجاد (عليهما السلام) نگاهى انداخت و گفت: «عَجَباً لِلرَّحِمِ؛ شگفتا از مهر خويشاوندى!». سپس افزود: به خدا سوگند! گمان مى كنم اين زن دوست دارد با برادرزاده اش كشته شود. از او (على بن الحسين) درگذريد كه گمان مى كنم همين بيمارى براى درد و رنجش كافى است. [۱] 🔹سيد بن طاووس در كتابش پس از نقل ماجراى فوق (با مقدارى تفاوت) مى افزايد: (عليه السلام) رو به عمه اش كرد و فرمود: «عمه جان! تو آرام باش تا من با وى سخن بگويم». آنگاه رو به ابن زياد كرد و فرمود:  «أَبِالْقَتْلِ تُهَدِّدُني يَابْنَ زِياد، أَما عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَةٌ وَ كَرامَتَنَا الشَّهادَةُ؛ اى پسر زياد! آيا ما را با قتل تهديد مى كنى؟ مگر نمى دانى كه كشته شدن [در راه خدا]، عادت [ديرين] ما و شهادت، مايه كرامت و افتخار ماست». پس از اين گفتگوها ابن زياد كه كاملا شكست خورده بود، دستور داد امام سجاد (عليه السلام) و همراهانش را در خانه اى كنار مسجد اسكان دهند. [۲] آيا با هيچ قلم و بيانى ممكن است ارزش و عظمت اين سخنان را در آن مجلس كه گروهى حاضر بودند ترسيم كرد؟ به يقين اين سخنان زبان به زبان مى گشت و سراسر كوفه را فرا گرفت و به بيرون آن نيز منتقل شد و تأثير خود را در داورى مردم درباره عظمت خاندان امیرالمؤمنین امام على (عليه السلام) و خباثت دشمنان آن گذاشت و بار ديگر بذر انقلاب را بر ضد آل اميه در همه جا پاشيد. پی نوشت ها؛ [۱] ارشاد مفيد، ص ۴۷۳ - ۴۷۴ و ملهوف (لهوف)، ص ۲۰۲ (با مقدارى تفاوت) همچنين رجوع كنيد به تاريخ طبرى، ج ۴، ص ۳۵۰ [۲] ملهوف (لهوف)، ص ۲۰۲ 📕عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد، (زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى) ص ۵۷۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️تلاش در راه ترویج مرام و مسلک پدر 🔹بنا نبود علیه‌ السلام از راه خرق عادت و اعجاز پیروز شود، وگرنه یک نفر هم لازم نبود، خود حضرت سیدالشهدا علیه‌ السلام کافی بود. (امام‌ حسین علیه‌ السلام خطاب به گروه جن که برای یاری آن حضرت آمده بودند، فرمود: «نَحْنُ وَ اللهِ أَقْدَرُ عَلَيْهِمْ مِنْكُمْ وَ لَكِنْ لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيَى‏ مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ؛ به خدا قسم ما بر آنها نیرومندتر از شماییم؛ لکن مرحله‎‏اى است آزمایشى تا راه براى هر کس که هلاک شود، و یا زندگى جاوید یابد روشن و نمایان شود»؛ لهوف، ص۶۸؛ تسلیة‌ المجالس، ج٢، ص٢٣٣؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص٣٣١). 🔹 معصوم علیه‌ السلام با آن حال [بیماری] برای ترویج از مرام و مسلک سیدالشهداء علیه‌ السلام عصا و شمشیر به دست می‏‌گیرد. (...علی‌ بن‌ حسین (ع) به‌ شدت گریست، سپس به عمه‌اش، زینب (س) گفت: عمه جان، شمشیر و عصای مرا بیاور؛ پدرش به او فرمود: با شمشیر و عصا چه می‌کنی؟ گفت: بر عصا تکیه می‌کنم و با شمشیر در پیش روی فرزند رسول خدا صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله می‌ جنگم و دفاع می‌کنم؛ چرا که هیچ خیری در زندگی پس از او نیست. حسین (ع) او را از این کار بازداشت و او را به آغوش گرفت»؛ معالی‌ السبطین، ج۲، ص۲۳ و نیز نک: مقتل‌ الحسین علیه‌ السلام، خوارزمی، ج۲، ص۳۶؛ تسلیة‌ المجالس، ج٢، ص۳۱۳؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۴۶؛ نفس‌ المهموم، ص۳۱۷). 📕رحمت واسعه، ص۶۵ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️تاثیر خطبه‌ های امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) در پیشبرد نهضت امام حسین (ع) 🔹سیدالشهداء و اصحاب او و اهل بیت او [به ما] آموختند تکلیف را، فداکاری در میدان، تبلیغ در خارج میدان. همان مقداری که فداکاری حضرت ارزش پیش خدای تبارک و تعالی دارد و در پیشبرد نهضت حسین - سلام الله علیه - کمک کرده است، خطبه‌ های و حضرت زینب هم به همان مقدار یا قریب آن مقدار تاثیر داشته است. آنها به ما فهماندند که در مقابل جائر، در مقابل حکومت جور، نباید زنها بترسند و نباید مردها بترسند. 🔹در مقابل یزید، حضرت زینب - سلام الله علیها - ایستاد و آن را همچو تحقیر کرد که بنی امیه در عمرشان همچو تحقیری نشنیده بودند، و صحبت هایی که در بین راه، و در کوفه و در شام و اینها کردند و منبری که - سلام الله علیه - رفت و واضح کرد به اینکه قضیه، قضیه مقابله غیر حق با حق نیست؛ یعنی، ما را بد معرفی کرده‌اند؛ سید الشهداء را می‌ خواستند معرفی کنند که یک آدمی است که در مقابل حکومت وقت، خلیفه رسول الله ایستاده است. این مطلب را در حضور جمع فاش کرد و حضرت زینب هم. بیانات حضرت امام ۶۱/۰۷/۲۵ منبع: سایت جامع امام (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علت مصونيت امام سجاد عليه السلام در واقعه عاشورا 🔹 (ع) ملقب به و ، تنها بازمانده از فرزندان امام حسين (ع) بود که همراه اسرای اهل بيت به کوفه و شام برده شد و پس از حدود يک ماه اسيری به دستور يزيد - برای جلب افکار عمومی - محترمانه به مدينه روانه گرديد. [۱] پس از آن در مدينه، فضا مناسب هيچ کار سياسی يا تحرک اجتماعی سالم نبود، بنابر اين (ع) در سنگر دعا نشست و به عنوان سيد ساجدين و زينت عابدين به مبارزه فرهنگی و نشر معارف بلند دينی در قالب دعا و مناجات پرداخت، تا ضمن حفظ جامعه اسلامی، دوستان و شيعيان خود، به سوی اهداف مقدس خويش حرکت کنند. اکنون به عنوان قرآن صاعد و زبور آل محمّد (ص) كه مشتمل بر ۵۷ دعاست، ثمره فعاليت های ۳۵ ساله حضرت در دوران امامتشان می باشد. آن حضرت سال ۹۵ ه.ق. در مدينه در سن ۵۷ سالگی با زهر کين مسموم و به شهادت رسید. [۲] 🔹در اگر چه به کسی رحم نمی کردند و از کودک شش ماهه همچون حضرت علی اصغر (ع)، تا پيرمرد صحابی پيامبر (ص)، مانند حبيب بن مظاهر را بی درنگ به شهادت می رساندند، و حتی شخص امام حسين (ع) را نيز با آن وضع بسيار فجيع به شهادت رساندند، اما اينکه نتوانستند  (ع) را به شهادت برسانند به شرايط عصر عاشورا مربوط است. در حقيقت حرامیان چند بار قصد کشتن ايشان را داشتند، ولی اين اتفاق واقع نشد. (ع) در کربلا به شدت بيمار شد، به طوری که توانايى حمل اسلحه و جنگ نداشت، بنابر اين نتوانست پيشاپيش پدر بزرگوارش به جهاد رفته و به شهادت برسد. 🔹بنابر اين تا قبل از شهادت امام حسين (ع) دشمن بر خيمه ها مسلط نشده بود و دست پليدش به امام (ع) نرسيد تا حضرت را به شهادت برساند. پس از شهادت امام حسين (ع) سپاهيان برای غارت اموال فرزندان پيامبر (ص) به سوى خيمه ها شتافتند، به طوری که حتی چادر از سر زن ها می ربودند. دختران پيامبر (ص) از خيام حرم بيرون آمدند و صدا به گريه بلند نمودند. [۳] سيد بن طاووس روايت می کند که به خدا قسم زينب (س) از گريه خود هر دوست و دشمنى را به گريه افکند. [۴] آنگاه اهل حرم را به اسارت گرفتند و  (ع) در حالی که بيماری، او را ضعيف و رنجور کرده بود نیز در ميان اسيران بود. [۵] 👇
🔹حميد بن مسلم [۶] نقل مى كند، ما به اتفاق شمر بن ذی الجوشن از کنار خيمه ها عبور می کرديم تا به رسيديم، ديديم که از شدت بيماری در بستر افتاده است. همراه شمر گروهى نظاميان بودند؛ گفتند آيا اين بيمار را بکشيم؟ من گفتم: سبحان الله چگونه مردم بی رحميد شما، آيا اين ناتوان را می خواهيد بکشيد، همين بيماری‌ای که دارد کافی است، و او را خواهد کشت؛ پس زيرانداز آن حضرت را کشيدند و بردند و آن حضرت را به رو افکندند. [۷] شيخ عباس قمی از روضة الصفا نقل مى کند که شمر تصميم گرفت  (ع) را که در بستر بيماری افتاده بود به قتل برساند. 🔹در اين هنگام عمر سعد دو دست شمر را گرفت و گفت از خدا شرم نداری که بر قتل اين پسر اقدام می نمایی؟ شمر گفت: فرمان عبيدالله بن زياد صادر شده که همه فرزندان حسين (ع) را بکشم. عمر سعد در منع کردن شمر سعی زياد کرد و شمر را از آن عمل زشت بازداشت. شمر پس از آن دستور داد تا خيمه های اهل بيت را آتش زدند. [۸] بنابر اين با توجه به وقایعی که در روز عاشورا پس از شهادت امام حسين (ع) اتفاق افتاد، بيماری و زنده ماندن  (ع) در کربلا حکمتی الهی بود تا حجت خدا در روی زمين باقى بماند. و هرگاه دشمنان تصميم به قتل آن حضرت می گرفتند، به تصور اين که بيماری آن حضرت را خواهد کشت يا کشتن بيماری که جنگ نکرده ناپسند بود، دست از کشتن او برمی داشتند. البته اگر چه از قتل حضرت چشم پوشيدند، ولی از هيچ گونه آسيب رساندن و آزار دادن حضرت دريغ نکردند. 🔹سوار کردن اسرا بر مرکب هاى برهنه، و غل و زنجير آزار دهنده در آن هوای گرم و سوزان، و ضرب و شتم زنان و کودکان در مقابل چشم ایشان، آنچنان امام (ع) را آزار می داد که به عمه اش حضرت زينب (س) فرمود سينه ام تنگ شده، به حالتی که نزديک است جان از تنم خارج شود. حضرت زينب (س) با پريشانی و نگرانى از حضرت می پرسید اين چه حالتی است که در تو می بينيم. بنا بر اين وقتی خداوند بخواهد، حجت خود را برای اهل زمين نگه دارد، چنان که عيسى، موسی و ابراهيم (عليهم السلام) را از آسيب طاغوت های زمان نگه داشت،  (ع) را نيز نگه می دارد، و لو در نبرد سخت بين حق و باطل واقع شود. پی نوشت ها؛ [۱] قمی، شيخ عباس، منتهی آلامال، اعلام التقی، قم، ۱۳۸۲، ج ۲، ص ۱۹-۱۷؛ جعفريان، رسول، حيات فکری و سياسی امامان شيعه، انصاريان، قم، ۱۳۸۴، ج ۸، ص ۲۵۵ [۲] حيات فکری و سياسی  امامان شيعه، همان [۳] ابن طاووس، لهوف، ترجمه عقيقی بخشايشی، قم، نويد اسلام، ۱۳۸۵، ص ۱۵۹ [۴] همان، ص ۱۶۳ [۵] همان، ص ۱۷۵ [۶] حميد بن مسلم از لشکر دشمن بود و همان شخصی است که مأموريت يافت به همراه خولی، سر مقدس امام حسين (ع) را به کوفه نزد عبيد الله بن زياد ببرد. نک: منتهی الآمال، همان، ص ۶۰۴ [۷] منتهی الآمال، همان، ص ۶۰۱ [۸] همان منبع: مرکز مطالعات و پاسخگويى به شبهات حوزه علميه قم @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در روايات اسلامی چه مذمت هایی درباره افراد فحاش آمده است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔹در روايتى دارد كه عمرو بن نعمان جُعفى مى گويد: « (عليه السلام) دوستى داشتند كه وقتى مى خواستند جایى بروند مصاحبت حضرت را ترك نمى كرد و پيوسته همراه حضرت بود. روزى با حضرت در بازار كفاشان راه مى رفت و دنبالشان غلام او كه اهل سِنْد [۱] بود مى آمد، ناگاه آن مرد به پشت سر خود متوجه شد غلام را خواست، او را نديد و تا سه مرتبه به دنبال برگشت او را نديد، در مرتبه چهارم گفت: «يا اِبْنَ الفَاعِلَةَ اَينَ كُنتَ»؛ (اى زنازاده كجايى؟) 🔹حضرت وقتى اين جمله را شنيدند سر بلند كرده و با دست بر پيشانى خود زدند و فرمود: «سُبحَانَ الله، نسبت ناروا به مادر او مى دهى؟ فكر مى كردم تو پرهيزکار و انسان باتقوايى هستى و اكنون فهميدم چنين نيستى!» گفت: فدايت شوم مادر او از اهل سند و مشرك است (مسلمان نيست و عقد ازدواج جارى نمى كنند) حضرت فرمودند: «آيا نمى دانى كه براى هر ملتى ازدواج هست، (هر فرقه اى براى خود مراسمى دارد) از من دور شو». راوى مى گويد: ديگر او را نديدم كه با آن حضرت راه برود تا آنگاه كه مرگ آنها را از هم جدا كرد. (در روايتى ديگر دارد كه براى هر امّتى، ازدواجى و مراسمى است كه از زنا دورى مى كنند)». [۲] 🔹در روايتى نيز از (عليه السلام) نقل شده كه فرمودند: «در بنى اسرائيل مردى بود كه خدا را پيوسته سه سال دعا مى كرد كه خدا پسرى به او عطا كند؛ وقتى ديد خداوند اجابت نكرد، گفت: پروردگارا، آيا من از تو دورم سخن مرا نمى شنوى يا تو نزديك من هستى و اجابت نمى كنى؟ امام صادق (عليه السلام) فرمودند: در خواب ديد كسى نزد او آمد و گفت: تو خداوند عز و جل را سه سال است با و و غير متقى و مى خوانى، خود را از دور كن و قلبت را از خداوند بترسان و خود را نيكو گردان. حضرت فرمودند: چنين كرد و خداوند دعاى او را مستجاب كرد و فرزند پسرى به او عنايت كرد». [۳] 🔹 مى فرمايد: «اى اهل ايمان هرگز نبايد قومى، قوم ديگر را و استهزاء نمايند، شايد آن قومى كه مسخره مى كنيد بهترين مؤمنان باشند، و نيز بين زنان باايمان، قومى قوم ديگر را مسخره نكند، چه بسا آنها بهترين زنانند و هرگز از هم‌دينان خود نكنيد و با نام و همديگر را نخوانيد كه بعد از ايمان آوردن نام فسق [بر مؤمن نهادن] زشت است و كسى كه توبه نكند ستمكار است». [۴] 🔹آيا ما همان گونه ايم كه مى خواهد؟ من نمى دانم بعضى چه لذتى مى برند كه براى خنداندن چند نفر هر نسبتى و هر هست به افراد مى دهند، هر عيبى كه در ظاهر اندام آنها است با لحنى زشت براى مسخره كردن آن مؤمن مى گويند، هر خصلتى را مثل قدكوتاهى، قدبلندى، بى موئى، چاقى، لاغرى همه را با حالتى زشت براى كوچك كردن او مى گويند، آيا اين روش را خداوند به ما توصيه كرد؟ 🔹آيا اين اعمال مورد رضایت رسول الله (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) است؟ باشد تا روز جزاء روشن شود و هر كس ببيند چه كسى مسخره است، مسخره شونده در اين دنيا یا مسخره كننده در آن دنيا. خداوند در زمره و گم گشتگان از راه حقيقت مى فرماید: «عُتُلٍّ بَعدَ ذَلِكَ زَنِيمٍ»؛ [۵] (با اين همه [عيب باز] بدگوى و خشن بى اصل و نسبند). در روايتى از پیغمبر در ذيل اين آیه آمده كه: «هُوَ الفَاحِشُ اللَّئِيمُ»؛ [۶] (مراد، پَست است). پی نوشت‌ها؛ [۱] شهرى بين شهرهاى هند و كرمان و سجستان [۲] الکافی، دار الكتب الإسلامية، چ۴، ج۲، ص۳۲۴ [۳] الكافی، همان، ص ۳۲۴ [۴] سوره حجرات، آيه ۱۱ [۵] سوره قلم، آيه ۱۳؛ «در شأن نزول اين آيه و آيات ديگر در اول سوره قلم آمده كه وقتى نازل شد كه مشركان، پيامبر را به پيروى از آئين نياكان و شرك و بت پرستى دعوت مى كردند (مفاتيح الغيب، رازى، دار احياء التراث العرب، چ۳، ج۳۰، ص۶۰۳، سوره قلم، آيات ۹ الى ۱۳)؛ و بعضى درباره «وليد بن مغيره» كه از سران بزرگ شرك بود مى دانند كه اموال عظيمى به پيامبر عرضه داشت و سوگند ياد كرد در صورت برگشت پيامبر از آئين خود به او بدهد: (الجامع لأحكام القرآن، قرطبى، انتشارات ناصر خسرو، چ۱، ج ‏۱۹، ص ۲۳۱، سوره قلم، آيات ۱۰ الى ۱۳)؛ تفسير نمونه، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الإسلامية، چ۱، ج ‏۲۴، ص ۳۸۴، (تفسير: از آنها كه داراى اين صفاتند پيروى مكن)» [۶] الدر المنثور فى تفسير المأثور، سيوطى، كتابخانه آية الله مرعشى نجفى، ج ‏۶، ص ۲۵۲، (قوله تعالى و لا تطع كل حلاف مهين الآيات) 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ۱، ج۲، ص۴۶۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا