✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️ملامت وجدان
🔹انسان #گناه مرتکب میشود، بعد خودش را #ملامت میکند. این ملامت وجدان یعنی چه؟ این #عذاب_وجدان که همه شنیدهاید یعنی چه؟ دولت های استعماری افرادی را طوری تربیت میکنند که #وجدان در اینها بمیرد. در عین حال موقعش که میشود، وجدانی که خیال میکنند مرده است، باز یک چراغ کوچکی در آن روشن و زنده است. خلبان هیروشیما را اصلًا برای یک چنان جنایتی تربیت کرده بودند، ولی وقتی که رفت بمب خودش را انداخت و بعد هم نگاه کرد به شهری که در آتش میسوخت و دید مردم بیگناه، پیرمرد، پیرزن، بچه کوچک، افرادی که اساساً در میدان جنگ وارد نشدهاند دارند چه جور در میان آتش دست و پا میزنند، از همان ساعت حالش بهم خورد. بعد در آمریکا آمدند از او استقبال و تجلیل و او را تشویق کردند، اما جلوی #عذاب_وجدان او را نتوانستند بگیرند. کم کم همان آدم به خاطر عذاب وجدان دیوانه شد، بردندش دارالمجانین.
🔹قرآن هم میفرماید: «لا اقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوّامَة». [قیامة، ۲] خدا در انسان #نفس_لوّامه آفریده؛ انسان خودش واعظ خودش میشود. امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «مَنْ لَمْ یجْعَلِ اللهُ لَهُ واعِظاً مِنْ نَفْسِهِ لَمْ ینْفَعْهُ مَوْعِظَةُ غَیرِهِ؛ هر کسی که خداوند در درونش برای او واعظی از خودش برای خودش قرار ندهد، موعظه دیگران در او اثر نمیکند». یعنی شما اگر خیال میکنی که پای موعظه دیگران بنشینی و بهره ببری، اشتباه میکنی. اول باید در درون خودت واعظی ایجاد کنی، #وجدان خودت را زنده کنی، آن وقت از موعظه واعظ بیرونی هم استفاده میکنی. انسان خودش، خودش را موعظه میکند، خودش خودش را ملامت میکند، خودش علیه خودش حکم صادر میکند و قضاوت میکند. انسان خودش را محاسبه میکند.
🔹جزء دستورهای عجیب مسلّم دینی ما #محاسبة_النفس است، میگوید از خودتان حساب بکشید: «حاسِبوا انْفُسَکمْ قَبْلَ انْ تُحاسَبوا» (متأسفانه این حرفها فراموش شده) از خودتان حساب بکشید، و انسان میتواند از خودش حساب بکشد و باید از خودش حساب بکشد. «وَ زِنوا انْفُسَکمْ قَبْلَ انْ توزَنوا» [۱] خودتان را وزن کنید، بسنجید قبل از آنکه شما و اعمال شما را در قیامت بسنجند، وزن کنند. انسان، خودش خودش را وزن میکند، میسنجد، خودش از خودش حساب میکشد. انسان خودش را مجازات میکند. همه اینها دلیل بر این است که انسان شخصیت مرکبی دارد. این شخصیت مرکب، قسمت عالی دارد که قسمت انسانی اوست و قسمت دانی دارد که قسمت حیوانی اوست. #آزادی_معنوی یعنی قسمت عالی و انسانی انسان از قسمت حیوانی و شهوانی او آزاد باشد.
پی نوشت؛
[۱] وسائل الشيعة، ج ۱۱، ص ۳۸، ح ۹
📕آزادی معنوی، مطهری، مرتضی، (نسخه سایت) ص ۳۵ و ۳۶
منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری
#شهید_مطهری
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️«تشویق» و «تنبیه» چه شرایطی دارد و برای تأثیر گذاری آنها چه نکاتی را باید مد نظر قرار دهیم؟ (بخش دوم و پایانی)
🔸در #تشویق و #تنبیه بايد شرایط آن را مد نظر قرار دهیم؛ مثلا تشويق نبايد مايه #غرور و #غفلت تشويق شونده، يا خاموشی شعله فعّاليّتها و نظم و انضباط او گردد بلکه بايد بیشتر بر جنبه هاى معنوى تکیه کرد تا موجب تعالی شخصيّت افراد گردد و معیار در آن ضوابط باشد نه روابط. در مورد #تنبیه نیز شرايطی وجود دارد که باید رعایت شود و از آنجایی که «تنبيه» چنان كه از نامش پيداست، به منظور «آگاه سازى» صورت مى گيرد، بايد جهت گيرى آن به اين سمت باشد.
🔹گرچه #مجازات و #توبيخ هرگز نمى تواند نخستين واكنش در برابر #افراد_متخلّف باشد - بلكه، بايد قبل از هر چيز دست به دامان #آموزشهای_فرهنگى زد - و نه مى تواند مشكل #تخلّفات و بى انضباطى ها و خيانت ها را به طور كامل حل كند، ولى به هر حال، چيزى است كه چشم پوشى از آن به طور كلّى نيز براى هر تشكيلاتى خطرناك است، چرا كه هميشه «درصد» معيّنى از افراد هستند كه بدون اين «عامل باز دارنده» و يا لااقل «ترس از آن» انجام وظيفه نمى كنند. براى اين كه مديران بتوانند از #توبيخ و #تنبيه به هدف هاى تربيتى مورد نظر برسند، رعايت اصول زير مناسب به نظر مى رسد:
1⃣#تنبيه هميشه بايد مقطعى باشد، يعنى راه را به روى افراد متخلّف براى #اصلاح خويشتن نبندد. جالب است كه در #قرآن_مجيد در بسيارى از آيات، بعد از مجازات هاى شديد، بلافاصله #توبه_كاران را استثناء مى كند؛ يعنى راه را به روى #گنهكاران باز نگاه مى دارد. جمله «اِلا الَّذينَ تابُوا» و امثال آن در آيات زيادى از قرآن به همين منظور آمده است.
2⃣#توبيخ و #مجازات نبايد حسّ كينه توزى افراد را برانگيزد، و در عين حال #قاطعيّت_مديريّت ايجاب مى كند كه در اين مورد گرفتار وسوسه نشود و از ترس كينه توزی هاى آينده، بكلّى چشم از #مجازات يا توبيخ #متخلّفان و گنهكاران نپوشد، وگرنه سازمان تشكيلاتش به #فساد مى گرايد.
3⃣رعايت تناسب ميان «جرم» و «جريمه»، از مسلّم ترين مسائل اسلامى و تشكيلاتى است كه دقّت در باب حدود و ديات در فقه اسلام، اين معنى را كاملاً مشخّص مى كند.
4⃣اصل در #توبيخ اين است كه خصوصى باشد به عكس #تشويق، ولى مواردى استثنایی پيش مى آيد كه شرايط ايجاب مى كند كه در حضور جمع انجام گيرد، و يا خبر آن به گوش ديگران برسد.
5⃣از مسائلى كه در مورد #توبيخ و مجازات كاملاً ضرورى به نظر مى رسد، اين است كه، بايد دليل آن دقيقاً به طرف #تفهيم شود، و هرگز به اين قناعت نشود كه او خودش مى داند كفّاره چه گناهى را مى پردازد. چه بسيار افرادى كه از اعمال سوء و تخلّفات خويش بى خبرند و يا به گفته قرآن «يَحْسَبُونَ اَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً» آن را عمل نيكى مى پندارند و يا اگر آگاهند، درجه اهمّيّت آن را نمى دانند؛ لذا تفهيم دقيق اين مسأله، براى #اصلاح و #تربيت، ضرورت دارد.
6⃣مدير و فرمانده نبايد در #توبيخ و ملامت زياده روى كند، زيرا گاه مى شود كه تكرار آن اثر معكوس دارد. #متخلّفان را در اعمال ناپسند خود جرى تر مى كند، و آنان را به لجاجت وا مى دارد. امير مؤمنان #امام_على (عليه السلام) فرمود: «الافراطُ فِى المَلامَة تَشُبُّ نيرانِ اللَّجاج» [۱] (زياده روى در #ملامت و سرزنش، آتش #عناد و #لجاجت را مشتعل مى كند!). باز در جاى ديگر فرموده است: «إِيّاكَ أَنْ تُكَرِّرَ الْعَتَبَ فَإِنَّ ذلِكَ يُغْرِى بِالذَّنْبِ وَ يَهُونُ بِاْلعَتَبِ» [۲] (از #توبيخ_مكرّر پرهيز كن! چرا كه تكرار سرزنش، گناهكار را در اعمال ناپسندش #جرى و جسور مى كند؛ به علاوه، ملامت را بى اثر مى سازد!). اين بحث دامنه وسيعى دارد كه در اينجا به همين مقدار اكتفاء گرديد.
پی نوشتها؛
[۱] بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، چ دوم، ج ۷۴، ص ۲۳۰، باب ۸
[۲] غرر الحكم و درر الكلم، تميمى آمدى، رجائى، سيد مهدى، دار الكتاب الإسلامي، قم، ۱۴۱۰ق، چ دوم، ص ۲۵۹، (حکمت ۴۲)
📕مديريت و فرماندهى در اسلام، مكارم شيرازى، ناصر، نسل جوان، قم، ۱۳۸۹ش، چ دوازدهم، ص ۱۲۲
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#تشويق #تنبیه
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️دشمن درونی انسان (بخش دوم و پایانی)
🔸دشمن حقیقی انسان کیست؟
🔹اگر گفته می شود، #نفس خود را تقویت کن و پرورش بده، مراد #مرتبهانسانینفس است و اگر گفته می شود او را سرکوب و مغلوب و کنترل کن مراد #مرتبهپایینحیوانی او است. بین این دو «خود» یا دو مرتبه وجودی #نفس، کشمکش دائم وجود دارد. #خودِ_حیوانی کوشش دارد که خود را با ارضای خواسته ها و تمایلات #سرگرم سازد و راه ترقی و تکامل و صعود الی الله را بر نفس انسانی سد نماید و او را مسخر خود گرداند؛
🔹برعکس #خودِ_انسانی یا مرتبه عالی وجود انسان، همواره در تلاش است #مراحل_عالی کمالات انسانی را طی کند و به مقام #قرب_الهی برسد. برای نیل به این مقام منیع، باید غرایز و تمایلات حیوانی را کنترل و مهار نماید و به استخدام خود درآورد. اگر #خودِ_انسانی و ملکوتی در این مبارزه چیره گردد، #ارزشهای_انسانی زنده می شود و انسان را به مقام شامخ #قربالیالله صعود می دهد؛ و اگر #خودِ_حیوانی غالب گردد، چراغ عقل انسان را خاموش می سازد و او را در وادی #ضلالت و گمراهی ساقط می گرداند.
🔹بر این اساس و با این تحلیل مسأله #هوای_نفس و نفس اماره، مربوط به #روح و #نفس انسان، ولی مرتبه پایین و پست آن همردیف حیوان است، و #مرتبه_عالی و والای آن از سنخ «مجردات» و «ملکوتیان» و «فرشتگان» میباشد. «نفس اماره» و «نفس لوامه» و «نفس مطمئنه»، در واقع حالات و مراحل یک حقیقت واحدند.
🔹#نفس_سرکشی که در افق حیوانیت و مرتبه پست است و به #گناهان و زشتی ها فرمان می دهد، با #تعلیم و #تربیت و #مجاهدت به جایی می رسد که هر چند در برخی موارد دچار لغزش و انحراف می گردد، ولی میدان را به کلی به تمایلات و خواهش ها واگذار نکرده، و گاهی بر اوضاع مسلط می گردد و خود را نسبت به گناهان سرزنش و #ملامت می کند و تصمیم بر جبران خطاها می گیرد و دل و جان را با آب #توبه می شوید، و در هر صورت کفه سنگین مبارزه به نفع #عقل و #ایمان است؛ چنین نفسی که به این مرحله راه یافته، #نفس_لوامه یعنی «سرزنشگر» نام دارد.
🔹اگر #انسان مردانه وارد میدان مبارزه گردد، پس از #تصفیه و #تهذیب و #تربیت_کامل، به مرحله ای می رسد که غرائز، رام او می گردند و دیو #تمایلات_سرکش، در بند عقل و ایمان اسیر میشوند و متعادل می گردند. این همان مرحله آرامش و سکینه است و نفسی که به این مرحله رسیده، #نفس_مطمئنه نام دارد که از آنِ #بندگان_خاص و مقرب درگاه الهی، مانند پیامبران و اولیاء و رهروان راستین مکتب آنها است.
🔹در #قرآن_کریم به هر سه این مرحله نفس اشاره شده است: ۱) #نفس_اماره: «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی إِنَّ النَّفْسَ َلأَمّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاّ ما رَحِمَ رَبّی إِنَّ رَبّی غَفُورٌ رَحیمٌ». [یوسف، ۵۳] ۲) #نفس_لوامه: «لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیامَةِ وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوّامَةِ». [قیامت، ۱و۲] ۳) #نفس_مطمئنه: «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلی فی عِبادی وَ ادْخُلی جَنَّتی». [فجر، ۲۷-۳۰]
برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به: ۱- خودسازی (ابراهیم امینی)، بحث روح انسانی و حیوانی؛ ۲- تعلیم و تربیت در اسلام (مرتضی مطهری)؛ ۳- فلسفه اخلاق (مرتضی مطهری)
منبع: وبسایت پرسمان
#نفس #دشمن
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️منظور از «معاقبه» كه در جهاد با نفس لازم است چيست؟ (بخش سوم و پایانی)
🔸#علماى_اخلاق براى #جهادبانفس امورى را بيان كرده اند كه #التزام به آنها لازم است. يكی از اين امور، #معاقبه است كه بعد از «مشارطه» و «مراقبه» و «محاسبه» قرار دارد. بعضى همين چهار مرحله را برشمرده اند، ولى بعضى ديگر مثل مرحوم فيض كاشانى در «محجة البيضاء» دو تاى ديگر يعنى #مجاهده و #معاتبه [توبيخ] را هم اضافه كرده اند، كه شايد بتوان به گونه اى اين دو را در همان #معاقبه ادغام كرد؛ ولى ما به تبع مرحوم فيض اين دو را نيز شرح مى دهيم:
2⃣«معاتبه» (توبيخ نفس)
🔹دانستيمكه #دشمنترين_دشمنان، #نفس است و امر كننده به #پليديها و ميل كننده به #شر و فرار كننده از خير است؛ و از طرفى امر به #تزكيه_نفس و كشاندن آن به سوى #عبادت_پروردگار و خالقش، و نهی از شهواتش شده ايم، و اينكه آن را از لذاتش جدا كنيم.
🔹اگر در اين كار اهمال كنيم #طغيان كرده، به طورى كه ديگر #قابل_كنترل نمى باشد، لذا بايد با تازيانه #توبيخ و #عتاب و #ملامت هر لحظه بر گرده آن زد، تا از مسير خود منحرف نشود. اگر به اين مقام ملامت رسيد #نفس_لوّامه مى شود، كه اگر رشد كند به مقام عالى #نفس_مطمئنه مى رسد.
پس تا به #پند و وعظ #نفس خود مشغول نشده اى، به پند دادن ديگران مپرداز.
🔹خداوند تعالى به #حضرت_عيسى (عليه السلام) وحى فرستاد كه «يَابنَ مَريَمَ عِظْ نَفسَكَ فَاِنْ اِتَّعَظْتَ فَعِظ النَّاسَ وَ اِلَّا فَاستَحىِ مِنِّى»؛ [۱] (اى فرزند مريم، #نفس خود را #پند ده، وقتى خود پند گرفتى آن وقت #مردم را پند ده، و گرنه از من حيا كن!). وقتى #خود را ساختى، #مردم هم سريعاً از #خودسازى تو ساخته مى شوند: «وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنفَعُ الْمُؤْمِنِينَ». [۲]
🔹پس اى برادر! از #هواى_نفس متابعت مكن كه #پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرمود: «الكَيِّسُ مَنْ دَانَ نَفْسُهُ وَ عَمِلَ لِما بَعدَ المَوتِ وَ الاَحمَقُ مَنْ اَتْبَعَ نَفْسَهُ هَوَاهَا وَ تَمَنَّى عَلَى اللهِ الاَمَانِىّ»؛ [۳] (#دانا كسى است كه #نفسش ضعيف شده، و براى بعد از مرگش #عمل مى كند، و #احمق و نادان كسى است كه متابعت #هواى_نفس كرده و از خدا، آرزوها [ی غيرمعقول و دور و دراز] تمنّا مى نمايد).
🔹اگر اين مراحل به خوبى طى شد ديگر جاى #صفات_رذيله تقلّب و دزدى و تكبر و نخوت نيست، و #انسان چنان مى شود كه در برابر حق، مثل على بن يقطين صورت بر خاك سياه مى گذارد و از ابراهيم جمال ساربان مى خواهد تا كف كفش خود را بر صورت آن وزير هارون گذارد.
🔹داستانش اين بود كه در اثر بى اعتنايى علی بن يقطين به ابراهيم جمّال - كه يكى از دوستان #امام_كاظم (عليه السلام) بود - حضرت به او بى اعتنايى كردند و گفتند: بايد رضايت او را حاصل كنى. ابن يقطين براى رضايت ابراهيم جمّال، صورت بر خاك درب خانه او گذارد، و از او خواست براى اين كه #امام_كاظم (عليه السلام) عذر او را بپذيرد و #خداوند از او درگذرد، ته كفش خود را روى صورت وى گذارد، و آن ساربان با اصرار على بن يقطين چنين كرد و على بن يقطين گفت: «اللّهم اشْهَدْ»؛ (خدايا تو شاهد باش [كه بنده ات از من گذشت]).
🔹آرى اگر #دستورات_اسلامى و گفتار #اولياء_الهى عمل شود، پشت وزير را هم خم كرده و صورتش را به خاك تقرب الهى مى گذارد، آن هم وزير كسی مثل هارون كه به ابر مى گفت: «هر كجا مى خواهى ببار، كه از مُلك و سلطنت من خارج نيست!».
🔹آرى با #عمل به راهيان اين راه، على بن يقطين تربيت مى شود به طوری كه #امام_کاظم (عليه السلام) به اصحاب خود مى فرمودند: «اگر مى خواهيد يكى از صحابى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را ببينيد، در صورت او نظر كنيد» و نيز مى فرمودند: «من شهادت مى دهم كه او اهلِ بهشت است».
🔹خداوند ما را در مسير خود موفق و در عمل به مراحل فوق مؤيّد فرمايد! انشاء الله تعالى. مرحوم «الهى» آن مست باده معارف در ذيل اين فراز «اِنْ اِسْتَصْعَبَتْ عَلَيهِ نَفْسُهُ فِيمَا تَكرَهُ لَمْ يُعطِهَا سُؤلَهَا فِيمَا تُحِبُّ» چنين گويد: اگر نفسش به طاعت سختى افزود - ز نفس، او هم خوشيها دور بنمود ؛؛ دهد كيفر به كار نفس دونش - كند هنگام خواهشها زبونش.
پی نوشتها؛
[۱] المحجة البیضاء في تهذيب الاحیاء، فيض کاشانی، مؤسسه انتشارات اسلامی جامعه مدرسين، چ۴، ج۸، ص۱۸۰
[۲] سوره ذاريات، آيه ۵۵
[۳] المحجة البيضاء فی تهذيب الإحياء، همان، ص ۱۸۴
[۴] مرحوم حاج شيخ عباسى قمى در منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل (ع)، جريان على بن يقطين را با رواياتى آورده است.
📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين، نسل جوان، قم، ۱۳۸۵ش، چ۱، ج۲، ص۲۹۹
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#نفس #مجاهده #محاسبه #اعمال
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
تبیین
⭕️امام علی (علیه السلام) به سرنوشت انسان های محروم می اندیشید...
🔹[#امام_علی علیه السلام] وقتی که خبردار میشود که #عامل او (فرمانداری که از ناحیه او منصوب است) در یک #مهمانی شرکت کرده است، #نامه_عتابآمیزی به او مینویسد که در #نهج_البلاغه هست. حال چه #مهمانیای بوده است؟ آیا آن فرماندار در مهمانیای شرکت کرده بود که در سر سفره آن مشروب بوده است؟ نه. در آنجا قمار بوده؟ نه. در آنجا مثلًا زنهایی را آورده و رقصانده بودند؟ نه. در آنجا کار حرام دیگری انجام داده بودند؟
🔹نه، پس چرا آن مهمانی مورد #ملامت قرار میگیرد و نامه تند نوشته میشود؟
میگوید: «وَ ما ظَنَنْتُ انَّک تُجیبُ الی طَعامِ قَوْمٍ عائِلُهُمُ مَجْفُوٌّ وَ غَنِیهُمْ مَدْعُوٌّ». (هرگز نمى پنداشتم كه تو دعوت مردمى را اجابت كنى كه #بينوايان را از در مى رانند و #توانگران را بر سفره مى نشانند). #گناه_فرماندارش این بوده که بر سر #سفرهای شرکت کرده است که صرفاً #اشرافی بوده، یعنی طبقه #اغنیا در آنجا شرکت داشته و #فقرا محروم بودهاند.
🔹 #علی علیه السلام میگوید: من باور نمیکردم که #فرماندار من، نماینده من پای در مجلسی بگذارد که صرفاً از اشراف تشکیل شده است. بعد راجع به خودش و زندگی خودش برای آن فرماندار شرح میدهد. درباره خود میگوید #درد_مردم را از درد خودش بیشتر احساس میکرد؛ درد آنها سبب شده بود که اساساً درد خود را احساس نکند. سخنان #علی علیه السلام نشان داده که او واقعاً #دانا و #دانشمند و #حکیم بوده است.
🔹اما #علی علیه السلام را که اینقدر ستایش میکنیم نه فقط به خاطر این است که #باب_علم_پیغمبر بوده که پیامبر فرمود: «انَا مَدینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلی بابُها»؛ بیشتر از این جهت ستایش میکنیم که #انسان بود، این رکن از #انسانیت را داشت که به سرنوشت #انسانهای_محروم میاندیشید، غافل نبود، #درد_دیگران را احساس میکرد، چنانکه سایر #ارکان_انسانیت را هم داشت.
📕آزادی معنوی (نسخه سایت)، مرتضی مطهری، ص ۲۳۴ و ۲۳۵
منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری
#شهید_مطهری
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️حقيقت «وجدان» چيست و از چه راه هایی می توان آن را شناخت؟
🔹ترديدى نيست كه هر كس «نيروى مرموزى» را در درون خود احساس مى كند كه بر تمام #اعمال، #گفتار و حتّى بر #افکار و انديشه های او نظارت دارد. گرچه مردم در اين احساس با هم تفاوت بسيار دارند، ولى كمتر كسى را مى توان پيدا كرد كه اصل وجود آن را انكار كند، مگر افراد استثنايى و احياناً بيمار! هرگز اين #نيروی_مرموز راحت نمى نشيند و هميشه احساس مى كنيم كه با #تذكّراتِ_پىدرپى خود، ما را به #كارهای_خوب تشويق مى كند و از #كارهاى_بد باز مى دارد.
🔹مثلاً به ما مى گويد: پيمان شكنى مكنيد، ظلم و ستم روا مداريد، نسبت به يكديگر مهربان باشيد، ناتوانان را دستگيرى و حمايت كنيد، در برابر كسانى كه بر شما حقِّ تعليم و تربيت دارند خضوع نماييد، حقّ شناس، پاكدامن و راستگو باشيد و... اگر تصميم بر انجام عمل خلافى بگيريم، #وجدان ما به جنگ با ما بر مى خيزد و در درونِ وجود ما، طوفان و انقلابى بر پا مى سازد. آری اين #انقلابِ_درونى به صورت رنگ پريدگى، عصبانيت، پراكندگى حواس و بى خوابى در وجود ما ظهور مى كند، آيا هرگز چنين حالتى را در هنگام تصميم بر انجام يك #كار_مثبت در خود مشاهده مى كنيم؟
🔹البته كه خير؛ زيرا در آن حال، #وجدانِ ما با آن هماهنگ است و در محيطِ روحِ ما، #آرامشِ_كامل حكم فرماست. اگر #تذكّراتِ_وجدان، سودمند نيفتاد و عملِ خلاف انجام گرفت، #وجدان شروع به سرزنش و #ملامت مى كند، سيل اعتراض خود را متوجّه فكر انسان كرده و او را ناراحت و متأثّر مى نمايد، او را در دادگاه خود محكوم و مجازات مى كند، شلّاق بر #روح او مى زند و او را وادار به #توبه مى سازد.
🔹بسيار اتفاق افتاده است كه افراد جنايتكار، پس از انجام عمل خود نه تنها به شدّت #پشيمان مى شوند، بلكه در وجود خود شعله هاى سوزانى را احساس مى كنند كه به جان آنها افتاده و آنها را شكنجه مى دهد. [۱] درست مانند اين است كه دستگاه مخصوصى از جنايت هولناكِ آنها فيلم بردارى كرده و به تكرار نمايش آن در مقابل چشم آدم ها مى پردازد. (مانند: ناله هاى جانخراشِ مظلومِ بى گناهى كه در لحظات آخر با لحن تضرّع آميزى به آنها التماس مى كرد) اين حالت باعث مى شود كه #روح او با تازيانه وجدان، مورد شكنجه سختى قرار بگيرد!
🔹به همين دليل بسيار ديده شده كه براى رهايى از شكنجه دردناكِ #وجدان، خود را به دادگاه هاى بشرى معرفى مى كنند و گردن خود را زير شمشيرِ قانون مى گذارند، تا شايد آسوده شوند. داستان #افسرى كه در جنگ دوم جهانى بر روى شهر هيروشيما #بمب_اتمى انداخت و در چند لحظه، شهر آبادى را به تلّ خاكستر تبديل نمود و ده ها هزار نفر از افراد بى گناه (كودكانِ شيرخوار، بيمارانِ بيمارستان ها و حيوانات بى زبان) را نابود كرد و بر اثر فشار و #شكنجه_وجدان، ديوانه شد، نمونه اى از #مجازات_وجدان است.
🔹اين افسر جنايتكار را ـ كه مجرى فرمان جنايتكاران ديگرى بود ـ چه چيزى ديوانه كرد؟ آرى، تنها و تنها فشار و شكنجه وجدان! اما هنگامى كه انسان تصميم به كار نيكى مى گيرد، #وجدان او را تشويق مى كند، پس از انجام عمل، از وی تقدير و تحسين مى نمايد و تا آخر عمر هرگاه خاطره آن عمل را به ياد مى آورد، مورد نوازشِ وجدان قرار مى گيرد؛ به همين جهت احساس يك نوع خوشحالى، انبساط، غرور و سربلندى در خود مى كند.
🔹در همان لحظاتى كه انسان مشغول انجام يك عمل #نيك يا #بد است، #وجدان آرام نمی نشيند و با #كمال_قدرت مى كوشد تا در صورت اوّل، انسان را #تقويت و در صورت دوّم، #تضعيف نمايد، شجاعتى را كه انسان در هنگام انجام كارهاى خوب، و تزلزل، سرافكندگى، لكنتِ زبان، رنگ پريدگى و لرزش دستى را كه در هنگام انجام كارهاى بد در خود احساس مى كند، بر اثر فعّاليّت #وجدان است.
🔹شايد ما نتوانيم براى #وجدان تعريف جامعى ـ جز از راه همين آثار ـ پيدا كنيم، زيرا وجدان هم مانند ساير نيروهاى درونى ما (مانند روح، حقيقت مرموزى دارد كه تنها آن را از راه آثارش مى توان شناخت). ممكن است كه #حقيقت_وجدان ـ كه جزء سرشت آدمى است ـ جلوه اى از عشق به كمال و فرار از نقصان باشد، اما آنچه كه مسلّم است اين است كه چنين #نيرويى با چنان #آثار_درخشانى در نهاد آدمى وجود دارد.
پی نوشت؛
[۱] يك دانشمند روانشناس مى گويد: «بايد عدم ارضاى وجدان اخلاقى و شكنجه هاى ناشى از آن را در نظر گرفت: پشيمانى، خشم، هيجان در تبرئه خود و كينه، همه از شكنجه هاى وجدان اخلاقى هستند. اين شكنجه وجدان ممكن است بيمارى هاى روحى را به وجود آورد». (بيمارى هاى روحى و عصبى، باروک، هانری، مترجم: اردوبادی، احمد، معرفت، چاپ دوم، ص ۷۰).
📕رهبران بزرگ، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابيطالب(ع)، چ اول، ص ۶۱ الی ۶۴
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#وجدان
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد