eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ در گفتار و رفتار در و 💠با و برخورد مسالمت آمیز چه نقشی در میزان اثربخشی و و اصولا امر دارد؟ 🔷 در گفتار و اخلاق از خصوصیات بارز هدایتگران الهی می باشد؛ چرا که ، لازمه‌ی هدایتگری است. به (ع) و برادرش هارون دستور میدهد كه با فرعون به ، همینطور (ص) نرمی گفتار ایشان بود که موجب شد. (ع) نیز برای و برخورد با مردم می فرماید: «بايد در دلِ تو، نياز به مردم و بى نيازى از آنها جمع باشد، پس نياز تو به آنها منجر به و باشد و بى نيازى تو از آنها برای حفظ آبرو و نگهدارى عزّت تو باشد». منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️عوامل و ابزار تقویت فرهنگ عمومی (بخش چهارم و پایانی) 🔸در ارتقای ، شاخص ها و عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بسیاری نقش دارند که بررسی همگی آنها امری تخصصی و زمانبر است، از این رو، مجال پرداختن به همۀ آنها نیست و در این وجیزه تنها به برخی از آنها اشاره می شود. 3⃣‏‏مراکز آموزشی 🔹یکی از ساحت های زندگی هر انسانی و است، لذا انسان ها در طول عمر خود ساعت ها، روزها، ماه ها و گاهی سال ها نیاز به آموزش دارند. سازمان های دولتی و غیردولتی بسیاری در برطرف کردن این نیاز نقش دارند؛ از آموزش و پرورش گرفته تا مراکز آموزش عالی، دانشگاه ها، مراکز آموزش زبان، کانون های فرهنگی - ورزشی و... از آنجا که ، امری ارتباطی است، را در پی دارد، پس میتواند گامی در راستای اصلاح فرهنگ عمومی یا ارتقای آن باشد. در این میان، نهادهای آموزشی دولتی (مدرسه و دانشگاه) نقش محوری تری دارند، تا حدی که سنگ بنای تربیت - پس از خانواده - در مدرسه و مقطع ابتدایی گذاشته می شود و به دنبال تربیت صحیح افراد، فرهنگ عمومی نیز در مسیر صحیح قرار می گیرد.   🔹از دیدگاه امام خمینی (ره) سوای از علم آموزی، باید و معنوی دانش آموزان و دانشجویان را در دستور کار خود قرار دهند. ایشان خطاب به معلمان فرموده است: «همه در فکر این باشند که خودشان را کنند. باید خود را مهذب کنند تا حرفشان در دیگران اثر کند. معلمین و همه کسانی که در شغل معلمی به سر می برند باید بدانند که شغلشان بسیار مهم است. باید توجه کنند که بچه ها را از ابتدا خوب بار بیاورند که دانشگاه دیر است». [۱] همچنین ایشان، هدایت و رسیدن به مقاصد ملی و دینی یک کشور را در گرو اصلاح دانشگاه دانسته و فرموده اند: « در راس امور هست و تقدیرات یک کشوری، مقدرات یک کشوری بسته به وجود آنهاست». [۲] 🔹این سخنان، گویای و استاد، در است. امام خامنه ای با اشاره به این مهم، خطاب به معلمان فرموده است: «امام (ره) فرمودند "معلّمی شغل انبیاء است"؛ این فقط یک شعار دل خوش کن نیست؛ این یک حقیقت قرآنی است: "وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَة [بقره، ۱۲۹]؛ از جملۀ خصوصیّات پیامبران، است". یعنی شما دارید راهی را حرکت می کنید که برترین انسان های تاریخ بشریّت، آن راه را رفته اند و برای آن مقصود و برای آن پیمایش، مبعوث شده اند؛ یعنی پیغمبران. تأثیر بی نظیر، نقش بی نظیر تعلیم و تربیت عمومی در پیشرفت کشور، در سعادت کشور یک مسئلۀ فوق العاده مهمّی است. به نظر ما این جزو واضحات است، جزو بدیهیّات است - اگرچه بعضی متأسّفانه این امر بدیهی را درست درک نمی کنند - که آموزش و پرورش و تعلیم و ، زیرساخت اصلیِ سعادت یک ملّت و پیشرفت یک کشور و در جمهوری اسلامی، حرکت به سمت آرمانها است». [۳]   4⃣مذهب 🔹 به عنوان امری فراگیر، نقش بسیار مهمی در ارتقای فرهنگ عمومی دارد. متغیرهایی همچون مساجد، روحانیون، هیأت های مذهبی، جلسات قرآنی، و... به تنهایی میتوانند فرهنگ عمومی را تحت الشعاع قرار دهند. متغیرهای مذهبی، به پشتوانۀ اندیشه ها، اعتقادات و ارزش های اسلامی، توان هرگونه ایفای نقش در ارتقای فرهنگ عمومی را دارند. پی‌نوشت‌ها؛ [۱] صحیفه امام، ج ‏۱۹، ص ۱۹۰ [۲] صحیفه امام، ج‏ ۱۷، ص ۲۴۱ [۳] بیانات معظم له ۹۷/۰۲/۱۹ نویسنده: مجید پاک نیت منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️معلم در اسلام چه جایگاهی دارد؟ (بخش اول) 🔹از منظر اسلام فراگيرى علم و دانش واجب عينى است، و در پاره اى قسمت ها واجب كفايى محسوب مى شود؛ يعنى بخشى از علوم را همگان بايد فرا گيرند و آن بخش كه جنبه تخصّصى دارد و فراگيرى آن براى همه ميسّر نيست، واجب كفايى مى باشد. تعليم علوم نيز همين گونه است، بخشى از آن توسّط كسانى كه از آن آگاهند بايد به همگان تعليم داده شود، در حالى كه تعليمِ بخشى ديگر هم واجب كفايى است. بر این اساس و تمام علومى كه قوام جامعه بشرى از نظر معنوى و مادّى بدان بستگى دارد، گاه به صورت واجب عينى، و گاه به صورت واجب كفايى لازم و ضرورى است، و به همين دليل هيچ مسلمانى نمى تواند خود را از پيشرفت هاى علمى روز جدا سازد، بلكه براى تقويت پايه‌هاى‌ حكومت‌ اسلامى، بايد بيشترين سعى و تلاش براى تعليم و تعلّم آن صورت گيرد، و به يقين اگر مسلمانان در اين زمينه كوتاهى كنند و مايه عقب افتادگى كشورهاى اسلامى گردند در پيشگاه خدا مسئولند! 🔹قرآن مجيد، نخستين معلّم را خداوند، و نخستين شاگرد را حضرت آدم (ع)، و نخستين علمى كه به او تعليم داده شد علم الاسماء مى شمرد‌. (به احتمال قوى منظور از آن، آگاهى بر اسرار افرينش و موجودات جهان است). تنها آدم (ع) نبود كه خداوند به او تعليم داد، بلكه به يوسف نبی (ع) تعليم تعبير خواب داد: «وَ عَلَّمْتَنِى مِنْ تَأوِيلِ الاَحَادِيثِ» [یوسف، ۱۰۱]، و به حضرت سليمان (ع)، زبان پرندگان آموخت: «وَ قَالَ يَا اَيُّهَا النّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ» [نمل، ۱۶]، و به داود نبی (ع) زره ساختن را: «وَ عَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ» [انبیاء، ۸۰]، و به خضر نبی (ع)، علم و آگاهى فراوانى داد: «وَ عَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنّا عِلْماً» [کهف، ۶۵]، و به فرشتگان، علوم فراونى بخشيد: «سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا اِلاّ ما عَلَّمْتَنا» [بقره، ۳۲]، و به انسانها، نطق و بيان آموخت: «عَلَّمَهُ الْبَيَانَ» و از همه بالاتر اينكه به پيامبر اسلام (ص)، علوم و دانش هايى كه هرگز تحصيل آن از طرق عادى براى او ممكن نبود آموزش داد: «وَ عَلَّمَكَ مَالَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ» [نساء، ۱۱۳]؛ 🔹فرشته بزرگ الهى يعنى پيك وحى (جبرئيل) نيز تعليمات فراوانى به پيامبر اکرم (ص) داد: «عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى». [۱] پيامبران نيز به نوبه خود در زمره بزرگترين معلّمان جهان اند كه علوم و دانش هاى فراوانى را در زمينه دين و دنيا به نسل بشر آموختند؛ قرآن درباره پيامبر اسلام (ص) - كه بزرگترين پيامبر الهی است - مى فرمايد: «وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ؛ و به مردم، كتاب [قرآن] و حكمت مى آموزد». [جمعه، ۲] همين برنامه را هر پيامبرى در مورد امت خويش اجرا كرد و علمِ دين و دنيا را به آنها آموخت. علما و دانشمندان - كه وارثان پيامبران اند - بعد از آنها به كرسى تعليم نشستند و علم و دانش را به انسانها آموختند، و مقامشان از نظر قرآن آنقدر والا و بالا است كه قرآن کریم درباره آنها مى گويد: «يَرْفَعِ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ اُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ؛ خداوند كسانى را كه ايمان آورده اند و كسانى را كه علم به آنها داده شده است، درجات عظيمى مى بخشد». [مجادله، ۱۱] ... پی نوشت: [۱] غالب مفسّران «شديد القوى» را به جبرئيل (ع) تفسير كرده اند؛ ولى بعضى آن را ذات پاك خداوند مى دانند، قرآن کریم، سوره نجم، آيه ۵ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ نهم، ج ۱۰، ص ۲۶۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️معلم در اسلام چه جایگاهی دارد؟ (بخش دوم و پایانی) 🔹در روايات اسلامى آنقدر والاست كه خدا و فرشتگان و همه موجودات ـ حتّى مورچه در لانه خود و ماهيان در درياها ـ بر كسى كه به مردم نیکی بیاموزد درود مى فرستند؛ چنانكه در حديثى از رسول خدا(ص) آمده است: «اِنَّ اللهَ و مَلَائِكَتَهُ حَتَّى النَّمْلَةِ فِى حُجْرِهَا وَ حَتّى الْحُوتِ فِى الْبَحْرِ يُصَلُّونَ عَلَى مُعَلِّمِ النّاسِ الْخَيْرَ». [۱] همين مضمون در احاديث متعدد ديگرى نيز وارد شده است. در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم: «اَلَا اُخْبِرُكُمْ بِاَجْوَدِ الاَجْوَادِ؟ اللهُ اَلاَجْوَدُ الاَجْوَادِ! وَ اَنَا اَجْوَدُ وُلْدِ آدَمَ! وَ اَجْوَدُكُمْ مِنْ بَعْدِى رَجُلٌ عَلِمَ عِلْماً فَنَشَرَ عِلْمَهُ يُبْعَثُ يَومَ الْقِيَامَةِ اُمَّةً وَاحِدَةً!؛ آيا به شما خبر دهم كه بخشنده ترين بخشنده ها كيست؟ بخشنده ترين بخشنده ها خداست، و من بخشنده ترين فرزندان آدم هستم؛ و بعد از من از همه شما بخشنده تر كسى است كه و دانشى را فرا گيرد، و آن را نشر دهد و به ديگران بياموزد، چنين كسى روز قيامت به تنهايى به صورت امّتى برانگيخته خواهد شد!». [۲] 🔹تعبير به امّت به خوبى نشان مى دهد كه گسترش وجودى معلّمان به موازات گسترش تعليمات آنها در ميان جامعه بشرى صورت مى گيرد، و هر قدر شاگردان بيشترى را تعليم و تربيت كنند به همان نسبت شخصيّت معنوى و اجتماعى آنها گسترده تر مى شود و گاه به اندازه يك امّت مى گردد. اهميّت نشر علم و دانش و فرهنگ در اسلام تا آن حدّ است، كه در حديثى معروف، مجلس علم را، باغى از باغ هاى بهشت شمرده است. جالب اينكه در اسلام هر كارى كه مقدّمه فراگيرى علم، يا مناسبتى با آن داشته باشد، عبادت شمرده شده است. در حديثى از پيامبر اكرم (ص) مى خوانيم: «مُجَالَسَةُ الْعُلَمَاءِ عِبَادَةٌ؛ همنشينى با عبادت است». [۳] در حديث ديگرى از امام موسى کاظم (ع) مى خوانيم: «اَلنَّظَرُ اِلَى وَجْهِ الْعَالِمِ حُبّاً لَهُ عِبادَةٌ؛ نگاه به صورت عالم از روى محبّت، عبادت است». [۴] 🔹در حديث ديگرى پيامبر اکرم (ص) به ابوذر فرمود: «اَلْجُلُوسُ سَاعَةً عِنْدَ مُذَاكَرَةِ الْعِلْمِ خَيْرٌ لَكَ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ، صِيَامٍ نَهَارُهَا، وَ قِيَامٍ لَيْلُهَا وَ النَّظَرُ اِلَى وَجْهِ الْعَالِمِ خَيْرٌ لَكَ مِنْ عِتْقِ اَلْفِ رَقَبَةٍ؛ يك ساعت در جلسه مذاكره علم شركت كردن، براى تو بهتر از عبادت يكسال است كه روزها روزه باشى و شب ها مشغول عبادت شوى، و نگاه به صورت عالم، براى تو بهتر است از آزاد كردن يك هزار برده!». [۵] احاديث در اين زمينه فراوان و پربار است كه ذكر همه آنها، به طول مى انجامد، سخن را كوتاه مى كنيم و اين بحث را با حديثى از لقمان حكيم - كه سخنانش در قرآن مجيد در كنار سخنان خدا قرار گرفته - به پايان مى بريم، او به فرزندش فرمود: «يا بُنَىَّ جَالِسِ الْعُلَمَاءَ ... فَاِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ يُحيِى الْقُلُوبَ بِنُورِ الْحِكْمَةِ كَمَا يُحْيِى الاَرْضَ بِوَابِلِ السَّمَاءِ؛ فرزندم! با همنشين شو...، زيرا خداوند دلها را به نور دانش روشن مى كند، آنگونه كه زمين را با قطره هاى درشت باران زنده مى كند». [۶] پی نوشت‌ها؛ [۱] كنز العمال فى سنن الأقوال و الأفعال، متقی هندی، چ ۵، ج ۱۰، ص ۲۵۵، ح ۲۸۷۳۶ [۲] همان، ص ۲۶۷، ح ۲۸۷۷۱ [۳] كشف الغمة فی معرفة الأئمة، اربلى، چ ۱، ج ‏۲، ص ۲۶۸ [۴] الجعفريات، ابن اشعث، چ۱، ص ۱۹۴ [۵] جامع الأخبار، شعيری، مطبعة، چ۱، ص ۳۸ [۶] روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، فتال نيشابورى، چ۱، ج ‏۱، ص ۱۱ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ نهم، ج ۱۰، ص ۲۶۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️آموزش تفکر محور 🔹اگر را یک معناى وسیعى بگیریم، این سه عرصه را شامل می‌شود: «یاد دادن »، کار دوّم که از این مهم‌تر است، «یاد دادن » است، سوّم، «رفتار و اخلاق»؛ ، . بیانات مقام معظم رهبری ۹۳/۰۲/۱۷ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
⭕️هدف انبیا، آزادی انسان‌ها 🔹نه [تنها] ، هر در عالم که آمده برای این آمده است که را نجات بدهد از شرّ این . یک نفر شبان بود و - عرض می‌کنم - از این بود از همین طبقه بود و کرد و همین طبقه مستضعفین را شوراند بر و فرعون را از بین بردش. هم از همین مستضعفین، [از] اشخاصی بود که اینها را کوچک می‌شمردند. از همین جمعیت بود. 🔹ایشان هم کرد و همین مستضعفین را، همین درجه سه به اصطلاح، اینها را که درجه اول هستند، اینها را دور خودش جمع کرد و به آنها کرد و فهماند که قضیه چیست. همین ها کردند و اول جزیره العرب را از این پاک کردند و بعد هم آمدند سراغ رم و سراغ ایران و آنها را هم شکست دادند. نمی‌خواستند که بگیرند، می‌خواستند را بدهند از انسی و از شیاطین جنی. 🔹اصلًا بنا بر این بود. غصه می‌خورد برای اینکه نمی‌شوند اینها. در هست که تو مثل اینکه مثلًا جانت را می‌خواهی - قریب به این مضمون - از دست بدهی که اینها مسلمان نمی‌شوند. می‌خورد برای مردم، [۱] داشت به ، علاقه به داشت. می‌خواست را نجات بدهد، نمی‌خواست که بشر راهی برود که بشود و فاسد کند همه را. پی نوشت؛ [۱] ترجمه آیه ۶ سوره کهف: «گویی می‌خواهی بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی، اگر به این گفتار ایمان نیاورند!». بیانات‌ حضرت‌ امام ۵۸/۰۹/۱۶ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
⭕️تربیت همه جانبه انسان، هدف اصلی‌ 🔹انسان حیوان نیست، یک موجودی است که در طرف به می‌رسد، در طرف به بالاترین مقام موجودات می‌رسد؛ و اگر داشته باشد، از پست ترین موجودات است. 🔹 که دیدند در هلاکت هستند از حیث ، از حیث ، از حیث ، را خدای تبارک و تعالی به آنها الهام کرد تا بدهد را به همه ابعادی که دارد، اگر انسان حیوانی بود مثل سایر حیوانات، لکن حیوانی که تدبیر دارد، حیوانی که اهل صنعت است، اگر این بود، احتیاج به آمدن نداشت؛ برای اینکه این راه راهی است که خودشان ادراک می‌کنند. آمدن برای این است که آن که نمی‌داند، آن را که انسان نمی‌داند، به آنها بفرمایند. 🔹 برای راهنمایی یک مقام بالاتر، یک ، آمده‌اند. است؛ برای آدم ساختن آمده است. کتاب حیوان‌سازی نیست؛ کتاب تعمیر مادیت نیست؛ است. را به می‌کند. را قبول دارد در پناه ؛ و مادیات را تَبَع معنویات قرار می‌دهد. بیانات‌ حضرت‌ امام ۵۸/۰۳/۰۸ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
⭕️نقش و جایگاه معلّم 🔹کاری که بر عهده گرفته ـ معلّم متعهّد ـ به نظر من در کشور است؛ یعنی « و نونهالان کشور»، یعنی ساختن آینده‌ی کشور. در واقع است. امروز شما دارید فردای کشور را می‌سازید. اگر بتوانید ، ، اهل فکر کردن، ، اهل منطق، ، ،‌ ، پایبند به ، پایبند به تعهّدات ملّی تربیت کنید، بزرگترین خدمت به کشور انجام گرفته؛ 🔹یعنی واقعاً هیچ خدمت دیگری قابل مقایسه‌‌ی با این نیست. این قضیّه‌ی ما، با توجّه به هوش نوجوان ایرانی، ضریب پیدا می‌کند و اهمّیّت مضاعف پیدا می‌کند. اگر ما با یک جامعه‌ی جوان و نوجوانِ متوسّط از لحاظ ذهنی مواجه بودیم، یک جور بود؛ حالا که با یک مواجهیم که از متوسّط هوش جهانی بالاترند، قضیّه جور دیگر است. 🔹این است. اگر ما این موجود باارزش، یعنی این را ـ که هوشمندیِ خودش را در المپیادها، در مسابقات جهانی، در همه چیز ثابت کرده ـ تربیت نکنیم و به نرسانیم، واقعاً جفا شده؛ این جواهرِ قیمتی‌ای است، این را باید خوب ساخت. خب، این نقش و جایگاه است. جایگاه خیلی مهم است، خیلی بالا است، هم به همین اندازه بالا است؛ مسئولیّت هم بالا است. بیانات‌مقام‌معظم‌رهبری ۱۴۰۲/۰۲/۱۲ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیه «نَفْر» چگونه بر لزوم تعلیم و تعلم دلالت می کند؟ 🔹در «آیه ۱۲۲ سوره توبه» آمده است: «فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِی الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ؛ چرا از هر گروهى طايفه اى از آنان نمى كنند تا در آگاهى يابند و به هنگام به سوى قوم خود، آنها را نمايند؛ شايد از مخالفتِ فرمان الهى حذر نمايند». اين آيه نه تنها را واجب مى شمرد، بلكه آن را بعد از فراگيرى نيز لازم مى داند. 🔹تعبير به نشان مى دهد كه منظور كوچ كردن به سوى است. زيرا اين تعبير در آيات مختلف قرآن به همين معنا به كار رفته، بنابراين مسلمانان موظّف بودند كه در غير موارد ضرورت همگى به ميدان جهاد با دشمن نروند، بلكه گروهى به جهاد روند و گروهى براى در مدينه بمانند و را فرا گيرند و به ديگران بعد از بازگشت دهند. تفسير ديگر آيه اين است كه مسلمانان به دو گروه تقسيم شوند: گروهى براى در آنجا بمانند و گروهى كه به رفته اند، و امدادهاى غيبى و پيروزى هاى اعجازآميز مسلمين را با چشم خود در ميدان جهاد مشاهده كنند، و به هنگام بازگشت به ديگران . 🔹احتمال سوّمى در تفسير آيه نيز داده شده است كه بر مردم اطراف مدينه لازم بود گروهى در شهر و آبادى خود براى زندگى عمومى بمانند، و گروهى به مدينه نزد پيامبر (صلى الله عليه وآله) آيند و را فرا گيرند و به ديگران برسانند. [۱] هر يك از اين تفسيرهاى سه گانه مزيّتى دارد كه در ديگرى نيست، [۲] ولى هر كدام را بپذيريم براى آنچه ما به دنبال آن هستيم تفاوتى ندارد، كه هم واجب است و هم به ديگران؛ و تأكيد بر اين دو واجب، دليل روشنى بر امكان و لزوم مسأله و است. پی نوشت‏ها؛ [۱] مجمع البيان فى تفسير القرآن، طبرسى فضل بن حسن، انتشارات ناصر خسرو، چ سوم، ج ۵، ص ۱۲۸ [۲] در تفسير اوّل مرجع ضمير «ها» در جمله «ليتفقهوا» و «لينذروا» اسم محذوفى است و در تقدير چنين است و «تبقى طائفة»، و اين مخالف ظاهر محسوب مى شود، در حالى كه «نفر» به معناى جهاد آمده، و اين نقطه قوّت آن است. در تفسير دوّم مرجع ضماير همان مذكور است (طائفة) ولى مشكل اين تفسير آن است كه ميدان جهاد مركز فراگيرى احكام دين نيست، مگر با توجيهى كه در بالا ذكر شد، و در تفسير سوّم باز محذوفى در تقدير است، ولى با روايات زيادى كه «نفر» را به معناى (كوچ براى تفقه در دين) تفسير مى كند هماهنگ است (در تفسير نور الثقلين، عروسى حويزى، تحقيق: سيد هاشم رسولى محلات، انتشارات اسماعيليان، چ ۴، ج ۲، ص ۲۸۲، سورة توبة، آيات ۱۱۹ الى ۱۲۳، ۹ روايت در اين زمينه نقل شده است). [۳] امام صادق(ع) مى فرمايد: «لَوَدِدْتُ اَنَ اَصْحابى ضُرِبَتْ رُؤُسُهم باسياط حَتى يَتَفَقَهُوا»؛ (من دوست مى دارم يارانم را با تازيانه به دنبال علم و دانش بفرستم) الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج ۱، ص ۳۱ 📕پیام قرآن، ناصر، مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، چ نهم، ج ۱، ص ۵۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️معلم، شاگرد را همچون فرزند خویش بداند 🔹 را مثل خودش بداند. شما در مورد پسر خودتان یا دختر خودتان چه آرزوهایی دارید؟ نمی‌ خواهید باشد؟ نمی‌ خواهید باشد؟ نمی‌ خواهید باشد؟ نمی‌ خواهید باشد؟ نمی خواهید رفتار او در جوامع، در خانواده‌ها، باشد؟ انسان راجع به این چیزها را می خواهد؛ 🔹عین همینها را از این هم بخواهید. یعنی کار شما در درجه‌ی اوّل است، امّا در خلال هر درسی ـ بنده بارها گفته‌ام گاهی مثلاً یک ریاضی یا معلّم فیزیک، در اثنای درس، یک کلمه می گوید که از یک ساعت سخنرانی‌ای که بنده‌ی مثلاً واعظ میکنم تأثیرش در این بیشتر است! با یک کلمه؛ 🔹اینها را دیده‌ایم ـ با ، با ، با ، را، را، را در این پرورش بدهید. فرض کنید است، دارید او را می‌دهید؛ این اوّلین توقّعی است که انسان از دارد. البتّه این غیر از مسئله‌ی «پرورشی» است که بعداً عرض خواهم کرد؛ 🔹آن امور ، مستقلّاً یک مسئله‌ی جداگانه‌ای است؛ بعضیها اینها را با هم مخلوط میکنند. آنهایی که می خواستند را تعطیل کنند، می گفتند « در همان حالِ ، هم بدهد»، که خب این حرف ناقص و ناتمامی است؛ لکن در اثنای تعلیم می شود به معنای واقعی هم انجام داد، «پرورشی» هم به جای خود. بیانات‌مقام‌معظم‌رهبری ۱۴۰۲/۰۲/۱۲ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️وسعت «علم غيب» امام علی (علیه السلام) تا چه حدّ است و چرا جزئيات آن را براى همگان بيان نكرده است؟ 🔹 (ع) در بخشی از خطبه ۱۷۵ به گوشه اى از علم خود به و «حوادث آينده» اشاره كرده، ميفرمايد: «وَاللهِ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُخْبِرَ كُلَّ رَجُل مِنْكُمْ بِمَخْرَجِهِ وَ مَوْلِجِهِ وَ جَمِيعِ شَأْنِهِ لَفَعَلْتُ، وَ لكِنْ أَخَافُ أَنْ تَكْفُرُوا فِيَّ بِرَسُولِ اللهِ (ص)»؛ (به خدا سوگند! اگر بخواهم ميتوانم هريك از شما را از آغاز و پايان كارش و از تمام شئون زندگانى اش آگاه سازم؛ ولى از آن ميترسم كه اينكار، سبب كافر شدن شما به رسول خدا (ص) شود [و درباره من كنيد و آن حضرت را به فراموشى بسپاريد]). 🔹در حديثى میخوانيم: روزى (ص) نشسته بود که (علیه السلام) وارد شد؛ پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «إِنَّ فِيكَ شَبَهاً مِنْ عِيسَى بْنَ مَرْيَمَ وَ لَوْلَا أَنْ تَقُولَ فِيكَ طَوَائِفٌ مِنْ أُمَّتِي مَا قَالَتِ النَّصارى فِي عَيسَى بْنَ مَرْيَمَ لَقُلْتُ فِيكَ قَوْلاً لَا تَمُرُّ بِمَلَإ مِنَ النَّاسِ إِلَّا اَخَذُوا التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَيْكَ يَلْتَمِسُونَ بِذلِكَ الْبَرَكَةَ»؛ [۱] (تو به (عليه السلام) شباهتى دارى [از نظر زهد و عبادت] و اگر از اين بيم نداشتم كه گروههايى از امتم درباره تو [غلوّ كنند و] همان بگويند كه درباره عيسى بن مريم گفتند، سخنى درباره تو میگفتم كه از كنار هيچ جمعيّتى از مردم عبور نمیكردى، مگر آنكه را براى بر مى گرفتند!). 🔹اميرالمؤمنين(ع) در ادامه اين بحث به دو نكته اشاره ميفرمايد: نخست اينكه من اين را در اختيار گروهى از و پرظرفيت و سرّ نگهدار ميگذارم و ديگر اينكه من آنچه میگویم از خودم نمیگويم؛ همه اين امور را از رسول خدا (ص) شنيده ام؛ در قسمت اوّل ميفرمايد: «أَلا وَ إِنِّی مُفْضِيهِ إِلَى الْخَاصَّةِ مِمَّنْ يُؤْمَنُ ذلِكَ مِنْهُ»؛ (آگاه باشيد! من اين را به خاصّانى كه از و آنها در حق خود مطمئنم خواهم سپرد). 🔹اين گروه، افرادى همانند «كميل بن زياد»، «رشيد هجرى»، «اصبغ بن نباته»، «ميثم تمّار» و «حبيب بن مظاهر» بوده اند كه هر يك حافظ بخشى از اين محسوب میشدند. در تاريخ زندگى آنها مى خوانيم كه در مواقع حسّاسى پرده ها را بالا میزدند و گوشه اى از آن را فاش میكردند كه در تواريخ مذكور است. هنگامى كه ايشان، حامل چنين اسرار و داراى چنين مقاماتى باشند، پيداست كه آنها در چه و بوده است!! 🔹سپس به مطلب دوّم پرداخته، مى فرمايد: «وَ الَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ، وَاصْطَفَاهُ عَلَى الْخَلْقِ، مَا أَنْطِقُ إِلَّا صَادِقاً، وَ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ بِذلِكَ كُلِّهِ، وَ بِمَهْلِكِ مَنْ يَهْلِكُ، وَ مَنْجَى مَنْ يَنْجُو، وَ مَآلِ هذَا الاَمْرِ. وَ مَا أَبْقَى شَيْئاً يَمُرُّ عَلَى رَأْسِي إِلاَّ أَفْرَغَهُ فِی أُذُنَيَّ وَ أَفْضَى بِهِ إِلَيّ»؛ (به خدايى كه محمّد (ص) را به حقّ برانگيخت و او را از ميان مردم برگزيد، سوگند ياد میكنم كه من سخنى جز نمیگويم و (ص) همه اينها را به من داد، و از هلاكت آن كس كه هلاك میشود و نجات آن كس كه نجات مى يابد و پايان اين امر [خلافت] مرا آگاه ساخته، [خلاصه] هيچ حادثه اى بر من نمى گذرد، مگر اينكه او آن را در گوشم فرو خوانده و آن را در اختيارم گذارده است). 🔹آيا تعليم (ص) در مورد اين به صورت بيان جزئى و مشروح هر واقعه بوده يا اينكه آن حضرت، اصول و كلياتى به (ع) آموخت كه از هر بابى هزار باب گشوده میشد؛ و يا اينكه موارد، مختلف بود، گاه به اصول كلى قناعت میكرد و گاه به جزئيات مى پرداخت؟ احتمال سوّم نزديكتر به نظر میرسد. اين مطلب دقيقاً بر ما روشن نيست و خدا و رسولش از آن آگاه ترند؛ 🔹ولى اينقدر ميدانيم كه (ع) در موارد مختلف نسبت به آينده كرده كه همه آنها دقيقاً واقع شد و نمونه هاى مختلفى از آنها در خطبه هاى متعددى از بيان شده است كه اگر گردآورى شود، خود، كتاب جالب و پرمعنايى خواهد شد. البتّه همانگونه كه ذكر شد، هيچيك از اينها ـ كه متعال است ـ نمى باشد؛ بلكه است كه از آموزگار بزرگى همچون (ص) به آن حضرت رسيده و به تعبيرى كه در خطبه ۱۲۸ آمده است: «إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم»، میباشد. پی نوشت‌؛ [۱] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ۴، ج۸، ص۵۷ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلاميه‏، چ۱، ج۶، ص۵۳۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مهارت های ضروری در سبك زندگی اسلامی (بخش اول) 💠مهارت ها، معجون کار و دانش 🔹 بر آن است تا بسازد. از اين رو، کتاب هدايت است و هر چند که در آن، از علوم و معارف بسياری سخن به ميان آمده است، اما همه آن ها در راستای قرآن است. اگر آيات قرآنی گاه به توصيف چيزى چون نيکی می پردازد، با سبک و سياق خاصی به طرح موضوع می پردازد، تا نشان دهد که يک کتاب آموزشی صرف نيست، بلکه هدف آن و آدمی است. به عنوان نمونه خداوند در آيه ۱۷۷ سوره بقره بر آن است تا «بر» و را معنی و توصيف کند، ولی در نهايت به توصيف «بار» يعنى نيکوکار می انجامد. 🔹خداوند در این آیه می فرماید: [ترجمه آیه:] « این نیست که روی خود را به سوی مشرق و مغرب کنید، بلکه [واقعی و کامل، که شایسته است در همه امور شما ملاک و میزان قرار گیرد، منش و رفتار و حرکات] کسانی است که به و روز و فرشتگان و و پیامبران آورده اند، و و ثروتشان را با آنکه دوست دارند به و یتیمان و و در راه ماندگان و سائلان و [در راه آزادی] بردگان می دهند، و را [با همه شرایطش] برپای می دارند، و می پردازند، و چون بندند به پیمان خویشند، و در و تهیدستی و و بیماری و هنگام جنگ شکیبایند؛ اینانند که [در دین داری و پیروی از حق] راست گفتند، و اینانند که ». 🔹در اين آيه به جای توصيف و تعريف نيکی، معرفی می شود، زيرا هدف بيان يک مجموعه اصول اخلاقی صرف، مانند کتب علم اخلاق نيست، بلکه و انسان اخلاقی است. از اين رو محور مباحث را قرار مى دهد و می گويد آن است که شخص به خدا، روز جزا، فرشتگان، کتاب و پيامبران ايمان بياورد و مالی را که دوست و نياز دارد به خويشان و يتيمان و مانند آن ها انفاق کند و کارهای ديگرى انجام دهد که در آيه آمده است. 🔹خداوند به صراحت در و فلسفه آن را و دانسته است. (بقره، آيات ۱۲۹ و ۱۵۱؛ آل عمران، آيه ۱۶۴؛ جمعه، ۲) بنابراين، آنچه مهم است همان اتمام و است که خدا و پيامبر (صلی الله علیه و اله) بر آن تاکيد دارند؛ چرا که انسان بدون روشی که خداوند به عنوان ارائه داده و بدون تصرفات (صلی الله علیه و آله) و (علیم السلام) نمی تواند به دست يابد و خودش را پاک و پاکيزه از نواقص و عيوب کرده و به بايسته و شايسته بيارايد. (نور، آيه ۲۱) 🔹از همين آموزه های وحيانی قرآنی به سادگی دانسته می شود که با و ، شدنی است، زيرا انسان با و معرفت، حقايق را دريافت کرده و با کار و تلاش آن را در خود می کند و علم و دانش را جزو جوهر ذات خويش قرار مى دهد. بر آن است تا هايی را به انسان بياموزد که با آن خود را به برساند و نواقص و را از خود برطرف سازد. 🔹البته برخی از مهارت ها در زندگی انسانی بسيار مهم و اساسی است و بايد انسان بيشتر به آنها توجه يابد و در کسب و تحصيل آن ها بکوشد. اين موجب می شود تا ، آسان تر و نیکوتر باشد، و بهتر بتواند به و مقاصد خودش برسد. بر آن است که اين را آموخته و در سرشت آدمی نهادينه شود. در بخش های بعدی این نوشتار به بیان برخی از مهارت هايی که در زندگی، کسب آنها ضرورت دارد خواهیم پرداخت. ... برگرفته از روزنامه كيهان، شماره ۲۱۲۰۴، ص ۸ (معارف) منبع؛ وبسایت پژوهه @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️حس اعتماد به نفس‏ 🔹امروز علمای و چقدر کوشش می‌کنند که به اصطلاح حس را در انسان بیدار کنند و بجا هم هست. اعتماد به نفسی که در بیدار می‌کند این است که انسان را از هرچه، غیر است از بین می‌برد و به هرچه انسان بخواهد امید ببندد از راه عمل خودش باید امید ببندد، و همینطور پیوند انسان با هر چیز و هر کس از راه است. 🔹شما نمی‌توانید با صلی الله علیه و آله و سلم مرتبط باشید جز از راه ، نمی‌توانید با علیه السلام مرتبط باشید جز از راه ، نمی‌ توانید با سلام الله علیها مرتبط باشید جز از راه ؛ یعنی برای پیوند و ارتباط با پیامبر و اهل بیتش همه راه‌ها جز راه عمل را بسته است. 🔹حدیثی از صلی الله علیه و آله الآن یادم آمد و یادم هست که در ۱۷ - ۱۸ سال قبل که این حدیث را خواندم تحت تأثیر آن قرار گرفتم و دیدم براستی در زندگی صلی الله علیه و آله چه تابلوهای عجیبی پیدا می‌شود که در تاریخ زندگی احدی چنین تابلوهایی و چنین و پرمغزی را نمی‌توانید پیدا کنید. 🔹وقتی انسان فکر می‌کند و می‌بیند که یک مرد امّی در چنان محیطی این طور جمله‌ها در زندگی خودش ساخته است غرق در حیرت می‌شود، و جز اینکه به او اقرار کند راه دیگری ندارد. این حدیث را در کتاب‏ داستان راستان‏ هم نقل کرده‌ام. حدیث این است: صلی الله علیه و آله در یکی از مسافرت‌ هایی که با اصحابشان می‌رفتند (نقل نشده که در کدام مسافرت بوده است) موقع ظهر که شد دستور دادند قافله پایین بیایند. 🔹هر کسی از مرکب خودش پایین آمد، صلی الله علیه و آله هم پایین آمدند و جهتی را گرفتند و به آن سو رفتند. اصحاب فکر کردند که لابد حضرت برای قضای حاجت به آن سو می‌روند. ولی دیدند حضرت پس از آنکه مقداری از شتر خودشان دور شدند برگشتند. خیال کردند که حضرت این محل را مناسب فرود آمدن تشخیص نداده‌اند و آمده‌اند دستور دهند که برویم در جای دیگری پایین بیاییم. 🔹حضرت در حالی که به طرف مرکب خودشان برمی‌گشتند با احدی حرف نمی‌‏زدند. آمدند تا به مرکب خودشان رسیدند. اصحاب دیدند که حضرت دست بردند در خورجین و توبره ‏ای که بر شترشان بود و عِقال، یعنی زانوبند شتر را بیرون آوردند و با آن زانوهای شترشان را بستند و بعد دوباره به راه قبلی خودشان رفتند. فهمیدند که این راه دور را حضرت برگشتند که زانوبند شتر را ببندند. کار به این کوچکی!! عرض کردند: یا رسول الله! اگر شما برای انجام چنین کاری برگشتید چرا به ما فرمان ندادید؟! 🔹این اصحابی که فدایی هستند و اگر پیغمبر بگوید در دریا یا آتش بروید فوراً می‌روند، اینها که جلو شمشیرها می‌روند و افتخارشان این است که فرمان صلی الله علیه و آله را اجرا کنند عرض کردند: یا رسول الله! چرا از دور فرمان ندادید که ما این کار را بکنیم؟حضرت فرمودند: «لا یسْتَعِنْ احَدُکمْ مِنْ غَیرِهِ وَ لَوْ بِقَضْمَةٍ مِنْ سِواک»؛ هرگز از دیگران در کارها کمک نجویید، و لو برای یک امر باشد، و لو برای اینکه یک مسواک از دیگران بخواهید. 🔹یعنی را تا آن حدی که برای شما ممکن است و می‌توانید انجام دهید، از دیگری نخواهید که برایتان انجام دهد. ببینید چقدر بجا! حالا اگر همین جمله را یک وقتی بالای منبر گفته بود، اینقدر اثر نمی‏ بخشید. این جمله را در وقتی می‌گوید که خودش اول می‌کند. غرضم این جهت است که یکی از اصول که تفکر اسلامی را زنده می‌کند، عمل و به است. 📕احیای تفکر اسلامی، مرتضی مطهری (نسخه سایت)، ص ۵۵ - ۵۷ منبع: پورتال جامع استاد شهید آیت الله مطهری @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا قرآن تربیت خانوادگی و وراثت را در شکل گیری اخلاقیات انسان ها موثر می داند؟ (بخش سوم و پایانی) 🔸اوّلين مدرسه براى تعليم و تربيت محيط است، و بسيارى از زمينه هاى اخلاقى در آنجا رشد و نمّو مى كند؛ محيط سالم يا ناسالم خانواده تأثير بسيار عميقى در پرورش فضائل اخلاقى، يا رشد رذائل دارد، و در واقع بايد سنگ زيربناى اخلاق انسان در آنجا نهاده شود. اهمّيّت اين موضوع، زمانى آشكار مى شود كه توجّه داشته باشيم اوّلاً ، بسيار اثر پذير است، و ثانياً آثارى كه در آن سنّ و سال در روح او نفوذ مى كند، ماندنى و پا برجا است! 🔹در آيه ۶ سوره تحریم، خداوند مؤمنان را مخاطب ساخته و مى گويد: «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قُوْا اَنْفُسَكُمْ وَ اَهْليكُمْ ناراً وَقُوْدُهَا النّاسُ وَالحِجارَةُ». (اى كسانى كه ايمان آورده ايد، و خويش را از آتشى كه آتش افروزه و هيزمش انسانها و سنگهاست، بركنار داريد!)؛ اين آيه، به دنبال آياتى است كه در آغاز سوره تحريم آمده و به همسران پيامبر (صلی الله علیه و آله) هشدار مى دهد كه دقيقاً مراقب اعمال خويش باشند؛ سپس مطلب را به صورت يك حكم عام مطرح نموده و همه مؤمنان را مخاطب ساخته است. 🔹بديهى است، منظور از آتش در اينجا همان است، و دور داشتن از آن، جز از طريق و كه موجب و اقبال بر طاعات و و پرهيزگارى گردد، نخواهد بود؛ و به اين ترتيب اين آيه هم وظيفه را نسبت به خانواده تحت سرپرستى خود روشن مى سازد، و هم و تربيت را در تقوا و . اين برنامه اى است كه بايد از نخستين سنگ زير بناى خانواده يعنى از ، سپس نخستين لحظه آغاز گردد و در تمام مراحل با برنامه ريزى صحيح و با نهايت دقّت تعقيب شود. 🔹در حديثى مى خوانيم هنگامى كه آيه فوق نازل شد، يكى از ياران پيامبر (صلی الله علیه و آله) سؤال كرد: چگونه خود را از حفظ كنيم؟ فرمود:  «تَـأْمُـرُهُـمْ بِما اَمَرَ اللهُ وَ تَـنْهاهُمُ عَمّا نَـهاهُمْ اللهُ اِنْ اَطاعُوكَ كُنْتَ قَدْ وَقَيتَهُمْ، وَ اِنْ عَصَوْكَ كُنْتَ قَـدْ قَضَـيْتَ ما عَلَـيْكَ» [۱] (آنها را و كن، اگر از تو پذيرا شوند، آنها را از آتش دوزخ حفظ كرده اى و اگر نپذيرند، وظيفه خود را انجام داده اى!). 🔹اين نكته نيز روشن است كه يكى از ابزار كار براى دور داشتن خانواده از آتش دوزخ است؛ و براى تكميل اين هدف بايد از هر وسيله استفاده كرد و از تمام جنبه هاى عملى، روانى و قولى كمك گرفت؛ حتّى بعيد نيست آيه، شامل مسائل مربوط به نيز بشود؛ مثلاً، به هنگام انعقاد نطفه غذاى حلال خورده باشد، و به ياد خدا باشد تا جنين در حال انعقاد نطفه از وراثت مثبتى برخوردار گردد، چرا كه دور نگه داشتن از آتش، همه آنها را شامل مى شود. 🔹همچنین در آیه ۲۸ سوره مریم، اشاره به داستان (سلام الله علیها) و تولّد (عليه السلام) بدون پدر مى كند و مى فرمايد هنگامى كه مريم نوزاد خود حضرت مسيح (عليه السلام) را با خود به نزد بستگان و اقوام خويش آورد، آنها از روى تعجّب گفتند تو كار عجيب و بدى انجام دادى؛ «يا اُخْتَ هارُونَ ما كانَ اَبُوكِ امْرَأَ سَوْء وَ ما كانَتْ اُمُكِ بَغِيّاً». (اى خواهر هارون! پدر تو آدم بدى نبود، مادرت نيز هرگز آلودگى به اعمال خلاف نداشت (پس تو چرا بدون همسر صاحب فرزند شدى)!). 🔹اين تعبير (مخصوصاً با توجّه به اين كه قرآن آن را نقل كرده است و عملاً به آن صحّه نهاده) نشان مى دهد كه تأثير از سوى پدر و مادر و همچنين در اخلاق انسانها از مسائلى بوده كه همه مردم آن را به تجربه دريافته بودند و اگر چيزى بر خلاف آن مى ديدند تعجّب مى كردند. از مجموع آيات بالا به خوبى مى توان نتيجه گرفت كه و از عوامل مؤثّر و مهم در چه در جنبه هاى مثبت و چه در جنبه هاى منفى مى باشد. پی نوشت؛ [۱] تفسير نور الثقلين، عروسى حويزى، انتشارات اسماعيليان، چ چهارم، ج ۵، ص ۳۷۲، [سورة التحريم، آيات ۶ الى ۱۲] 📕اخلاق در قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، مدرسه الامام على بن ابيطالب(ع)، چ اول، ج ۱، ص ۱۶۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا از منظر آیات و روایات قابلیت تغییر در اخلاقیات افراد وجود دارد؟ (بخش اول) 🔸آیات و روایات به روشنی بر قابلیّت تغییر در دلالت دارند؛ زيرا: 1⃣نفس مسأله و ارسال رسل و ، و بطور كلّى مأموريّتى كه آنها براى و تربيت همه داشتند، محكم‌ترين دليل بر امكان تربيت و پرورش در تمام افراد است. آياتى مانند: «هُوَ الَّذى بَعَثَ فِى الاُْمِّيِينَ رَسُولا مِنْهُم يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ وَ اِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِى ضَلال مُبِيْن». [۱] ، [۲] و آيات مشابه آن به خوبى نشان مى دهد كه هدف از مأموريّت (صلی الله علیه و آله) و و و همه كسانى بود كه در «ضَلال مُبِيْن» و بودند. 2⃣تمام آياتى كه خطاب به همه انسانها به عنوان «يا بَنى آدَمَ» و «يا اَيُّها النّاسُ» و «يا اَيُّها الاِْنْسانُ» و «يا عِبادى» مى باشد، و مشتمل بر اوامر و نواهى و مسائل مربوط به و كسب فضائل اخلاقى است، بهترين دليل بر امكان تغيير «اخلاق رذيله» و صفات ناپسند است، در غير اين صورت عموميّت اين خطابها لغو و بيهوده خواهد بود. 🔹ممكن است گفته شود: اين آيات غالباً مشتمل بر احكام است، و احكام مربوط به جنبه هاى عملى است، در حالى كه ناظر به است، ولى نبايد فراموش كرد كه «اخلاق» و «عمل» لازم و ملزوم يكديگر و به منزله علّت و معلول اند و در يكديگر دارند؛ هر سرچشمه اعمال خوب است، همان گونه كه ، اعمال زشت را به دنبال دارد؛ و در مقابل اعمال نيك و بد نيز اگر تكرار شود تدريجاً تبديل به خلق و خوى خوب و بد مى شود. 3⃣اعتقاد به عدم امكان تغيير اخلاق سر از اعتقاد به در مى آورد؛ زيرا مفهومش اين است كه صاحبان اخلاق بد و خوب قادر به تغيير آن نيستند، و چون اعمال آنها بازتاب اخلاق آنها است پس در انجام كار خوب يا بد مجبورند و در عين حال مكلّف به انجام خوبيها و ترك بديها هستند؛ اين عين جبر است و تمام را كه مذهب جبر دارد بر آن مترتّب مى شود. [۳] 4⃣آياتى كه با صراحت تشويق به مى كند و از بر حذر مى دارد نيز دليل محكمى است بر امكان تغيير صفات اخلاقى، مانند: «قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَكّيها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسّيها» [۴] (هر كس خود را كند، شده، و آن كس كه نفس خويش را با و گناه آلوده سازد نوميد و گشته است). تعبير به «دسّيها» از ماده «دسّ» و «دسيسه» در اصل به معنى آميختن شىء ناپسندى با چيز ديگر است؛ مثل اين كه گفته مى شود: «دسّ الحنطة بالتراب» (گندم را با خاك مخلوط كرده)؛ اين تعبير نشان مى دهد كه بر پاكى و است و آلودگيها و از خارج بر انسان نفوذ مى كند، و هر دو قابل و تبديل است. 🔹در آيه ۳۴ سوره فصّلت مى خوانيم:  «اِدْفَعْ بِالَّتى هِىَ اَحْسَنُ فَاِذاَ الَّذى بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَاَنَّهُ وَلِىٌّ حَمِيْمٌ» ( را با دفع كن، ناگهان [خواهى ديد] همان كسى كه ميان تو و او دشمن است، گويى و صميمى [و قديمى تو] است!). اين آيه به خوبى نشان مى دهد كه و دشمنی هاى عميق كه در خلق و خوى انسان ريشه دوانده باشد، با و رفتار شايسته ممكن است تبديل به دوستی هاى داغ و ريشه دار شود؛ اگر قابل تغيير نبود اين امر امكان نداشت. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره جمعه، آيه ۲؛ [۲] آيه ۱۶۴ آل عمران نيز همين مضمون را در بردارد. [۳] ر.ک: الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج‏ ۱، ص ۱۵۵؛ و كشف المراد فى شرح تجريد الإعتقاد، علامه حلی، مؤسسة النشر الإسلامی، بحث قضا و قدر درباره مفاسد مذهب جبر. [۴] همان، سوره شمس، آيه ۹ و ۱۰ 📕اخلاق در قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، مدرسه الامام على بن ابيطالب (ع)، قم، چ اول، ۱۳۷۷ش، ج ۱، ص ۳۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️دشمن درونی انسان (بخش دوم و پایانی) 🔸دشمن حقیقی انسان کیست؟ 🔹اگر گفته می شود، خود را تقویت کن و پرورش بده، مراد است و اگر گفته می شود او را سرکوب و مغلوب و کنترل کن مراد او است. بین این دو «خود» یا دو مرتبه وجودی ، کشمکش دائم وجود دارد. کوشش دارد که خود را با ارضای خواسته ها و تمایلات سازد و راه ترقی و تکامل و صعود الی الله را بر نفس انسانی سد نماید و او را مسخر خود گرداند؛ 🔹برعکس یا مرتبه عالی وجود انسان، همواره در تلاش است کمالات انسانی را طی کند و به مقام برسد. برای نیل به این مقام منیع، باید غرایز و تمایلات حیوانی را کنترل و مهار نماید و به استخدام خود درآورد. اگر و ملکوتی در این مبارزه چیره گردد، زنده می شود و انسان را به مقام شامخ صعود می دهد؛ و اگر غالب گردد، چراغ عقل انسان را خاموش می سازد و او را در وادی و گمراهی ساقط می گرداند. 🔹بر این اساس و با این تحلیل مسأله و نفس اماره، مربوط به و انسان، ولی مرتبه پایین و پست آن همردیف حیوان است، و و والای آن از سنخ «مجردات» و «ملکوتیان» و «فرشتگان» می‌باشد. «نفس اماره» و «نفس لوامه» و «نفس مطمئنه»، در واقع حالات و مراحل یک حقیقت واحدند. 🔹 که در افق حیوانیت و مرتبه پست است و به و زشتی ها فرمان می دهد، با و و به جایی می رسد که هر چند در برخی موارد دچار لغزش و انحراف می گردد، ولی میدان را به کلی به تمایلات و خواهش ها واگذار نکرده، و گاهی بر اوضاع مسلط می گردد و خود را نسبت به گناهان سرزنش و می کند و تصمیم بر جبران خطاها می گیرد و دل و جان را با آب می شوید، و در هر صورت کفه سنگین مبارزه به نفع و است؛ چنین نفسی که به این مرحله راه یافته، یعنی «سرزنشگر» نام دارد. 🔹اگر مردانه وارد میدان مبارزه گردد، پس از و و ، به مرحله ای می رسد که غرائز، رام او می گردند و دیو ، در بند عقل و ایمان اسیر می‌شوند و متعادل می گردند. این همان مرحله آرامش و سکینه است و نفسی که به این مرحله رسیده، نام دارد که از آنِ و مقرب درگاه الهی، مانند پیامبران و اولیاء و رهروان راستین مکتب آنها است. 🔹در به هر سه این مرحله نفس اشاره شده است: ۱) : «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی إِنَّ النَّفْسَ َلأَمّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاّ ما رَحِمَ رَبّی إِنَّ رَبّی غَفُورٌ رَحیمٌ». [یوسف، ۵۳] ۲) : «لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیامَةِ وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوّامَةِ». [قیامت، ۱و۲] ۳) : «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلی فی عِبادی وَ ادْخُلی جَنَّتی». [فجر، ۲۷-۳۰] برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به: ۱- خودسازی (ابراهیم امینی)، بحث روح انسانی و حیوانی؛ ۲- تعلیم و تربیت در اسلام (مرتضی مطهری)؛ ۳- فلسفه اخلاق (مرتضی مطهری) منبع: وبسایت پرسمان @tabyinchannel
⭕️قرآن کریم 🔹یک وظیفه یاد دادن و کردن است. در این جهت خواهد بود و قرآن با زبان و با او سخن می‌گوید. اما به ‏جز این زبان، زبان دیگری نیز دارد که مخاطب آن عقل نیست، بلکه است، و این زبان دوم نام دارد. 🔹آن که می‌خواهد با آشنا گردد و بدان بگیرد می‌باید، با این دو زبان هردو آشنایی داشته باشد، و هردو را در کنار هم مورد استفاده قرار دهد. از هم مایه بروز و و سبب و زیان خواهد بود. آنچه را که ما می‌‏نامیم عبارت است از بسیار و که در درون انسان وجود دارد و گاهی اسم آن را می‌گذارند، 🔹یعنی احساسی از ارتباط انسان با . کسی که را بداند و با آن را مخاطب قرار دهد، او را از اعماق هستی و به حرکت درمی‌آورد. آن وقت دیگر تنها و انسان تحت تأثیر نیست، بلکه تحت تأثیر قرار می‌گیرد. 📕آشنایی با قرآن (نسخه سایت)، مرتضی مطهری، ج ۱ ص ۳۶ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️احاطه علمی امام علی (علیه اسلام) به همه مسائل، از کجا نشأت گرفته بود؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۲۱۰ پس از بیان تعدادی از مشكلات مربوط به نقل احاديث به این مشکل می پردازد كه: «وَ لَيْسَ كُلُّ أَصْحَابِ رَسُولِ اللهِ (صلى الله عليه و آله) مَنْ كَانَ يَسْأَلُهُ وَ يَسْتَفْهِمُهُ، حَتَّى إِنْ كانُوا لَيُحِبُّونَ أَنْ يَجِيءَ الاَعْرَابِيُّ وَ الطَّارِيءُ، فَيَسْأَلَهُ حَتَّى يَسْمَعُوا». (چنان نبود كه همه (صلى الله عليه و آله) از او كنند و مسائل مختلف را جويا شوند تا آنجا كه عدّه اى دوست مى داشتند مرد عرب يا سؤال كننده اى تازه وارد بيايد و مطلبى از آن حضرت بپرسد تا آنها جواب آن را بشنوند و فرا گيرند). 🔹ظاهر اين است كه اين عبارت اشاره به گروهى از اصحاب دارد كه زياد اهل و جستجوگرى نبودند و ابتكار طرح درباره و نداشتند و همين سبب مى شد كه از ناسخ و منسوخ و عام و خاص و محكم و متشابه و مجمل و مبيّن، سؤال نكنند و از به طور شفّاف آگاهى نيابند، ولى اگر تازه واردى پيدا مى شد و مسئله جديدى طرح مى كرد و پاسخ شايان توجّهى مى شنيد از آن استقبال مى كردند. 🔹بعضى از شارحان، جمله بالا را چنين تفسير كرده اند كه گروهى از به لحاظ ابهّت و و يا اينكه سؤال هاى متعدّد شايد حمل بر بى ادبى شود، از طرح سؤال خوددارى مى كردند؛ [۱] ولى اين احتمال با جمله هايى كه بعد در مورد (عليه السلام) آمده است سازگار نيست، زيرا امام (عليه السلام) در ادامه سخن چنين مى فرمايد: «وَ كَانَ لاَ يَمُرُّ بِي مِنْ ذلِكَ شَيْءٌ إِلاَّ سَأَلْتُهُ عَنْهُ وَ حَفِظْتُهُ». (من [اين گونه نبودم، بلكه] هر چه از خاطرم مى گذشت از آن حضرت و مى كردم [به همين دليل چيزى از فروع و اصول اسلام بر من مخفى نماند]). 🔹در بعضى از منابع اسلامى از جمله كتاب «كافى» جمله هاى گوياى ديگرى نيز در ذيل اين خطبه آمده، از جمله اينكه امام (عليه السلام) مى فرمايد: «من همه روز يك بار بر (صلى الله عليه و آله) وارد مى شدم و همچنين هر شب، و به من اجازه مى داد هر جا باشد همراه او باشم و اصحاب رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى دانند كه او اين اجازه را به هيچ كس جز من نمى داد... و لذا هيچ آيه اى از بر (صلى الله عليه و آله) نازل نشد مگر اينكه بر من كرد و 🔹آن را بر من خواند و من به خط خود آن را نوشتم و تأويل و تفسير و ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه و خاص و عام آن را به من آموخت و از خدا خواست كه و و آن را به من عطا كند... و چيزى از حلال و حرام و امر و نهى مربوط به گذشته و آينده و دستوراتى كه بر انبياى پيشين درباره اطاعت و معصيت نازل شده بود نبود مگر اينكه همه را به من داد و آن را حفظ كردم و حتى يك حرف آن را فراموش ننمودم. سپس دست خود را بر سينه من نهاد و دعا كرد كه خداوند مرا پر از و و و كند». [۲] پی نوشت؛ [۱] البتّه عوامل ديگرى نيز در كار بود كه مانع از طرح سؤال مى شد؛ پرداختن گروهى به عبادات به گمان اينكه فقط مأمور به عبادتند، يا غرق شدن در دنيا كه انسان را از همه چيز غافل مى سازد، از ديگر عوامل ترك سؤال بود. [۲] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، تهران، ‏۱۴۰۷ق، چ ۴، ج ‏۱، ص ۶۴، باب اختلاف الحديث، ح ۱ 📕پيام امام اميرالمومنين (ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۸، ص ۱۶۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آيا اهميت «تعليم و تعلم»، منحصر به علوم دينی است؟ (بخش اول) 🔸ممكن است بعضى چنين تصوّر كنند که اين همه تأكيدات كه درباره فراگرفتن و و نشر علوم و دانش ها در آيات «قرآن مجيد» و «روايات اسلامى» آمده است تنها ناظر به «علوم دينى» است، و آنچه را در «بحث حكومت اسلامى» و گسترش همه علوم مورد توجّه است، شامل نمى شود؛ ولى اين اشتباه بزرگى است، زيرا هم از و هم از اهميّت و و تربيت به طور مطلق استفاده مى شود. شواهد اين معنى فراوان است از جمله در ، موارد زير به چشم مى خورد: 1⃣در داستان (عليه السلام) مسأله بيان شده كه اشاره به علم و آگاهى بر تمام موجودات است نه اينكه در علوم دينى منحصر باشد: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الاَسْمَاءَ كُلَّهَا». [۱] 2⃣در «سوره الرّحمن» به از سوى خداوند پرداخته، و آن را به عنوان يك در آغاز سوره اى كه مجموعه بزرگترين نعمت ها در آن ذكر شده است معرّفى مى كند «عَلَّمَهُ الْبَيَانَ». [۲] 3⃣در «سوره يوسف» به علم و از حوادث آينده ـ كه گاه مى تواند در سرنوشت ملّتى همچون ملّت مصر اثر بگذارد ـ اشاره كرده، و از قول يوسف نقل مى كند: «ذلِكُمَا مِمّا عَلَّمَنِى رَبِّى». [۳] 4⃣باز در همين سوره به مسأله تدبير امر يك كشور و آگاهى بر مديريّت بيت المال اشاره كرده، و از قول (عليه السلام) خطاب به مى گويد: «اِجْعَلْنِى عَلَى خَزَائِنِ الاَرْضِ اِنِّى حَفِيظٌ عَلِيمٌ» [۴] (مرا اين سرزمين [مصر] بگمار كه من نگاه دارنده و آگاهم [و مديريّت آن را به خوبى مى دانم]). 5⃣باز قرآن در زمینه داستان و ، هنگامى كه دليل انتخاب طالوت را از سوى پيغمبر آن زمان (اشموئيل) بيان مى كند، مى گويد: «اِنَّ اللهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَ زَادَهُ بَسْطَةً فِى الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ» [۵] (خداوند او را بر شما برگزيده است، و و قدرت جسمانى او را وسعت بخشيده). بديهى است امتياز بر ساير بنى اسرائيل تنها در معارف الهى نبود، بلكه و در امور نظامى و سياسى كه در نهاد اين جوان هوشيار و مدبّر وجود داشت، نيز مورد توجّه و استدلال بوده است. 6⃣در داستان داود (عليه السلام) نيز تعليم «صَنعَةَ لَبُوسٍ»؛ () را يكى از افتخارات بزرگ او مى شمرد بلكه «لبوس» به گفته طبرسى در مجمع البيان هر گونه اسلحه دفاعى و تهاجمى را شامل مى شود و منحصر به زره نيست [۶] و مى فرمايد: «وَ عَلّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأسِكُمْ». [۷] 7⃣در «سوره كهف» در داستان و ، از و دانش هايى سخن مى گويد كه از سوى خضر (عليه السلام) به موسى (عليه السلام) آموخته شد و هيچ كدام از آنها از علوم و معارف دينى به معنى خاص نبود، بلكه از علومى بود كه جامعه انسانى را طبق اداره مى كند، مى فرمايد: «فَوَجَدَا عَبْداً مِنْ عِبادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَ عَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنّا عِلْماً» [۸] (در آنجا [موسى و دوست همسفرش يوشع] بنده اى از بندگان ما را يافتند كه او را مشمول رحمت خود ساخته و از سوى خود، به او تعليم داده بوديم). و سپس در آيات بعد سه نمونه از اين علوم را مشروحاً بيان مى كند كه هيچ كدام از علوم و معارف دينى نيست، بلكه همه آنها مربوط به تدبير است. 8⃣در «سوره نمل» از آگاهى (عليه السلام) نسبت به چگونگى سخن به ميان آورده، و آن را به عنوان يكى از افتخارات سليمان كه به آن مباهات مى كرد ذكر مى كند: «وَ قالَ يا اَيُّهَا النّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ» [۹] (گفت: اى مردم به ما تعليم داده شده است). ... پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره بقره، آيه ۳۱؛ [۲] سوره الرّحمن، آيه ۴؛ [۳] سوره يوسف، آيه ۳۷؛ [۴] همان، آيه ۵۵؛ [۵] سوره بقره، آيه ۲۴۷؛ [۶] مجمع البيان فى تفسير القرآن، طبرسى، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چ ۳، ج ‏۷، ص ۹۲، المعنى؛ ولى قرائنى در آيه وجود دارد كه بيشتر اشاره به زره دارد. [۷] سوره انبياء، آيه ۸۰؛ [۸] سوره كهف، آيه ۶۵؛ [۹] سوره نمل، آيه ۱۶ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ ۹، ج ۱۰، ص ۲۵۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آيا اهميت «تعليم و تعلم»، منحصر به علوم دينی است؟ (بخش دوم) 🔸ممكن است بعضى چنين تصوّر كنند که اين همه تأكيدات كه درباره فراگرفتن و و نشر علوم و دانش ها در آيات «قرآن مجيد» و «روايات اسلامى» آمده است تنها ناظر به «علوم دينى» است، و آنچه را در «بحث حكومت اسلامى» و گسترش همه علوم مورد توجّه است، شامل نمى شود؛ ولى اين اشتباه بزرگى است، زيرا هم از و هم از اهميّت و و تربيت به طور مطلق استفاده مى شود. شواهد اين معنى فراوان است از جمله در آيات قرآن، موارد زير به چشم مى خورد: 9⃣در اواخر «سوره كهف» در داستان سخن از او به عنوان يك واقعه مهم به ميان آمده، و حتى جزئياتى از چگونگى تدبير او در امر ساختن يك نيرومند آهنين براى جلوگيرى از هجوم قبايل فاسد و مفسد [يأجوج و مأجوج] را بيان مى كند: «آتُونِى زُبُرَ الْحَدِيدِ حَتّى اِذَا ساوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انْفُخُوا حَتّى اِذَا جَعَلَهُ نَاراً قَالَ آتُونِى اُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْراً» [۱] ( را برايم بياوريد [و آنها را روى هم بچينيد] تا هنگامى كه كاملا ميان دو كوه را پوشانيد، سپس گفت: [در اطراف آن آتش بيفروزيد] و در آن بدميد [آنها دميدند] تا را سرخ و گداخته كرده، گفت اكنون مس مذاب برايم بياوريد تا بر روى آن بريزم). اين موهبت نيز به علم و اشاره مى كند. 🔟در «سوره لقمان» نيز در آياتى كه شرح وصاياى به فرزندش مى باشد به يك سلسله دستورات برخورد مى كنيم كه جنبه و و دارد كه رعايت آنها براى همگان در زندگى مهم و كارساز است؛ از جمله اينكه به پسرش دستور مى دهد: «نسبت به مردم بى اعتنايى و نكن، بر زمين راه نرو، در اعتدال را رعايت كن، ، فرياد نكش و و شكيبايى و در كارها داشته باش». [۲] اين در حالى است كه خداوند مقام را به خاطر برخوردارى از موهبت و و دانش، بزرگ داشته است، تا آنجا كه سخن او را در كنار سخن خويش قرار داده است! 1⃣1⃣در «سوره سبأ» در شرح حال (عليه السلام)، سخن از برنامه هاى گسترده و به ميان آمده است، كه زير نظر سليمان (عليه السلام)، انجام مى دادند: «يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِنْ مَحَارِيبَ وَ تَماثيلَ وَ جِفانٍ كَالْجَوَابِ وَ قُدُورٍ رَاسِيَاتٍ» [۳] (آنها هر چه مى خواست [و دستور مى داد] برايش درست مى كردند ، ، همانند حوض و ديگ هاى ثابت!) و در آيه قبل از آن، به دستيابى (عليه السلام) به اشاره كرده، و مى فرمايد: «وَ اَسَلْنَا لَهُ عَيْنَ القِطْرِ» [۴] (ما چشمه هاى [مذاب] را براى او روان ساختيم). 2⃣1⃣در «سوره بقره» درباره (عليه السلام)، مى فرمايد: «وَ قَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَ آتَاهُ اللّهُ الْمُلْكَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمّا يَشَاءُ» [۵] ( را كشت و خداوند و و را به او بخشيد و از آنچه مى خواست به او تعليم داد). روشن است و در اينجا دانشى است كه براى تدبير و لازم است؛ و اگر معنى وسيع ترى نيز داشته باشد، اين بخش از علوم مربوط به و نظام حكومت را قطعاً شامل مى شود. 💠از مجموع اشاراتى كه در آيات فوق و بعضى ديگر از آيات قرآن وارد شده به خوبى مى توان استفاده كرد كه: بر خلاف پندار كسانى كه تصوّر مى كنند، تنها به علوم دين و معارف الهيّه اهميّت داده و سخنى از علوم ديگر به ميان نياورده است، براى اين بخش از اهميّت فوق العاده اى قائل است، و آن را از مى شمرد، و را تشويق به فراگيرى هر گونه و نافع در زندگى و مى نمايد. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره كهف، آيه ۹۶ [۲] سوره لقمان، آيات ۱۷ تا ۱۹ [۳] سوره سبأ، آيه ۱۳ [۴] همان، آيه ۱۲ [۵] سوره بقره، آيه ۲۵۱ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ ۹، ج ۱۰، ص ۲۵۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آيا اهميت «تعليم و تعلم»، منحصر به علوم دينی است؟ (بخش سوم) 🔸ممكن است بعضى چنين تصوّر كنند که اين همه تأكيدات كه درباره فراگرفتن و و نشر علوم و دانش ها در آيات «قرآن مجيد» و «روايات اسلامى» آمده است تنها ناظر به «علوم دينى» است، و آنچه را در «بحث حكومت اسلامى» و گسترش همه علوم مورد توجّه است، شامل نمى شود؛ ولى اين اشتباه بزرگى است، زيرا هم از و هم از اهميّت و و تربيت به طور مطلق استفاده مى شود. شواهد اين معنى فراوان است از جمله در آيات قرآن، موارد زير به چشم مى خورد: 💠در (به پيروى از آيات قرآن مجيد)، تنها اكتفا به تشويق فراگيرى علوم دينى نشده، بلكه علاوه بر آن هر گونه در زندگى و مورد توجّه قرار گرفته است؛ به عنوان نمونه به روايات زير توجّه كنيد: 1⃣در حديث معروفى از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) مى خوانيم كه فرمودند: «اُطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّيْنِ فَاِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَريضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ» [۱] ( را فرا گيريد هر چند در كشور چين باشد؛ زيرا تحصيل بر هر واجب است). بايد توجّه داشت كه مملكت چين در آن زمان دورترين كشور جهان شناخته مى شد؛ بنابراين منظور اين است كه به سراغ برويد هر چند در دورافتاده ترين كشورهاى دنيا باشد. بديهى است كه در آن روز در چين يافت مى شد معارف قرآنى و دينى نبود؛ چرا كه جاى آنها [معارف قرآنى و دينى] مراكز وحى بود؛ بلكه منظور هاى مفيد است. 2⃣در حديث ديگرى از (عليه السلام) مى خوانيم: «اَلْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤمِنِ فَاطْلُبُوهَا وَ لَوْ عِنْدَ الْمُشْرِكِ» [۲] (، گمشده است، پس آن را طلب كنيد هر چند نزد باشد). روشن است، آنچه نزد يافت مى شود، معارف توحيدى و علوم الهى نيست، بلكه ديگرى است كه در زندگى به كار مى آيد، و گاه نزد آنان است. اين گونه احاديث شعار معروف «علم، وطن ندارد» را تداعى مى كند و تأكيد مى نمايد كه و گمشده مؤمنان است، هر جا و نزد هر كس بيابند، آن را فرا مى گيرند. چنانچه در حديث ديگرى آمده است «كَلِمَةُ الْحِكْمَةِ ضَالَّةُ الْمُؤمِنِ فَحَيثُ وَجَدَهَا فَهُوَ اَحَقُّ بِهَا» [۳] (، گمشده است، هر جا آن را بيابد به آن سزاوارتر است). 3⃣در حديث ديگر از همان حضرت آمده است: «اَلْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ: اَلْفِقْهُ لِلاَدْيَانِ وَ الطِّبُ لِلاَبْدَانِ وَ النَّحْوُ لِلِّسَانِ» [۴] ( بر سه گونه است: آگاهى نسبت به ، و براى بدن ها، و [ادبيات] براى زبان). در اين حديث سه شاخه مهم از علوم الهى و بشرى مطرح شده است؛ علوم دينى و علم پزشكى و كه در واقع است. 4⃣در حديث ديگرى از (عليه السلام) آمده است: «اَلْعُلُومُ اَرْبَعَةٌ: اَلْفِقْهُ لِلاَدْيَانِ وَ الطِّبُ لِلاَبْدَانِ وَ النَّحْوُ لِلِّسَانِ، وَ النُّجُومُ لِمَعْرِفَةِ الاَزْمَانِ» [۵] ( چهار بخش است: فقه براى دين، پزشكى براى بدن، نحو [ادبيّات] براى زبان، ستاره شناسى براى شناخت اوقات). ... پی نوشت‌ها [۱] بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ۲، ج ۱، ص ۱۸۰، ب ۱؛ [۲] بحار الأنوار، همان، ج ۷۵، ص ۳۴، تتمة باب ۱۵؛ [۳] بحار الأنوار، همان، ج ‏۲، ص ۹۹، باب ۱۴؛ [۴] بحار الأنوار، همان، ج ‏۷۵، ص ۴۵، باب ۱۶؛ [۵] بحار الأنوار، همان، ج ‏۱، ص ۲۱۸، باب ۶ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ ۹، ج ۱۰، ص ۲۵۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آيا اهميت «تعليم و تعلم»، منحصر به علوم دينی است؟ (بخش چهارم و پایانی) 🔸ممكن است بعضى چنين تصوّر كنند که اين همه تأكيدات كه درباره فراگرفتن و و نشر علوم و دانش ها در آيات «قرآن مجيد» و «روايات اسلامى» آمده است تنها ناظر به «علوم دينى» است، و آنچه را در «بحث حكومت اسلامى» و گسترش همه علوم مورد توجّه است، شامل نمى شود؛ ولى اين اشتباه بزرگى است، زيرا هم از و هم از اهميّت و و تربيت به طور مطلق استفاده مى شود. شواهد اين معنى فراوان است از جمله در آيات قرآن، موارد زير به چشم مى خورد: 5⃣در حديث ديگرى از (عليه السلام) مى خوانيم: «وَ كَذلِكَ اَعْطَى [اَلاِنْسَانَ] عِلْمَ مَا فِيهِ صَلَاحُ دُنْيَاهُ كَالزِّرَاعَةِ وَ الغِرَاسِ وَ اسْتِخْرَاجِ الاَرَضِينَ، وَ اقْتِنَاءِ الاَغْنَامِ وَ الاَنْعَامِ وَ اسْتِنْبَاطِ المِيَاهِ، وَ مَعْرِفَةِ الْعَقَاقِيرِ الَّتِى يُسْتَشْفَى بِهَا مِنْ ضُرُوبِ الاَسْقَامِ، و الْمَعَادِنِ الَّتِى يُسْتَخْرَجُ مِنْهَا اَنْوَاعُ الْجَوَاهِرِ، وَ رُكُوبِ السُّفُنِ وَ الْغَوْصِ فِى الْبَحْرِ ... وَ التَّصَرُّفِ فِى الصِّنَاعَاتِ وَ وُجُوهِ الْمَتَاجِرِ وَ الْمَكَاسِبِ» [۱] 🔹(امام صادق (عليه السلام) مطابق اين روايت ضمن بر شمردن و دانش هاى مفيدى كه خداوند به لطف و كرمش بر انسان ارزانى داشته، مى فرمايد: همچنين به او علومى بخشيده كه او در آن است، مانند: كشاورزى، باغدارى، استخراج زمين [۲] دامدارى و استخراج آبها از زمين، شناخت گياهان دارويى كه براى انواع بيمارى ها مفيد است و شناخت معادنى كه از آنها انواع جواهر استخراج مى شود، و سوار شدن بر كشتى ها و غواصّى در درياها... و تصرّف در انواع صنايع و انواع تجارت ها و كسب ها). به اين ترتيب امام (عليه السلام) تمام اين را از شمرده و انسانها را به ، و آن تشويق فرموده است. 6⃣در حديثى از (صلى الله عليه وآله) ضمن بيان حقوق فرزندان بر پدران آمده است: «وَ يُعَلِّمَهُ كِتابَ اللهِ وَ يُطَهِّرَهُ وَ يُعَلِّمَهُ السِّبَاحَةِ» [۳] (از حقوق فرزندان بر پدر اين است كه را به او كند، و او را از و پاك سازد، و فن را به او بياموزد). از اين حديث به خوبى استفاده مى شود كه حتّى تعليم از نظر قانونگذار دور نمانده، و تعليم آن را به فرزندان توصيه كرده است. 7⃣در حديثى ديگر از (عليه السلام) مى خوانيم: «وَ بَعْدَ عِلْمِ الْقُرآنِ مَا يَكُونُ اَشْرَفَ مِنْ عِلْمِ النُّجُومِ وِ هُوَ عِلْمُ الاَنْبِيَاءِ وَ الاَوْصِيَاءِ وَ وَرَثَةِ الاَنْبِيَاءِ الَّذِينَ قَالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ: «وَ عَلَامَاتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ» [۴] (بعد از علم قرآن، علمى شريف تر از و ستاره شناسى نيست و آن علم انبياء و اوصياء و وارثان آنها است، همانها كه خداوند متعال در حقّ آنها فرموده: خداوند علاماتى قرار داد و به وسيله ستارگان هدايت مى شوند). 💠از مجموع و فوق و نيز روايات ديگرى كه شرح همه آنها به طول مى انجامد به خوبى استفاده مى شود كه چگونه يك نيرومند را پايه گذارى كرد؛ و به همين دليل با گذشت دو سه قرن اين نهال برومند رشد و نمو كرد و شاخ و برگ آن سراسر را زير پوشش خود قرار داد، و چنان به ثمر نشست كه در مدّت كوتاهى كتاب هاى فراوان در علمى اعم از معارف ، ، ، ، ، ، و غير آنها تأليف و تصنيف شد؛ كه بخشى از آن به صورت ترجمه، و بخش ديگرى به صورت تحقيقات جديد دانشمندان اسلام، در رشته هاى مختلف علمى انتشار يافت. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحار الأنوار، دار احیاء التراث العربی، ج ‏۳، ص ۸۳، باب ۴ [۲] با توجّه به اينكه استخراج معادن در عبارات بعد آمده، بعيد نيست كه منظور از استخراج زمين ها، آماده كردن زمين های موات براى كشاورزى بوده باشد. [۳] وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت(ع)، چ۱، ج ‏۲۱، ص ۴۸۱، باب ۸۶ [۴] بحار الأنوار، همان، ج ‏۴۸، ص ۱۴۶، باب ۶؛ سوره نحل، آيه ۱۱۶ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ ۹، ج ۱۰، ص ۲۵۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️معلومات همراه با مهار نفس و امانتداری 🔹مهم در دانشجویی و در دانشیاری و در استادی و در شاگردی و در [و] در این است که یک همراه علم باشد. عالِم تربیت شده به «تربیت انسانی»، که همان است. کوشش کنید که هر قدمی که برای علم برمی‌دارید، برای عمل ظاهری و برای اعمال باطنی، ایجاد در خودتان، ایجاد ، در خودتان بکنید، 🔹که وقتی از دانشگاه ان شاء الله بیرون می‌آیید یک انسانی باشید که هم داشته باشید و هم باشید. برای معلوماتتان، هم امانتدار باشید و هم کرده باشید؛ نفس خودتان را مهار کرده باشید. سرکش است، و سرکشی آن انسان را به زمین می‌زند. همان طوری که اگر انسان سوار یک اسب سرکش باشد و مهار نداشته باشد این اسب سرکش انسان را به هلاکت می‌رساند، 🔹 بدتر از هر سرکشی است. سرکشی نفس، انسان را به هلاکت می‌رساند. هر قدمی که برای و برمی‌دارید، همراه آن قدم، قدمی باشد برای «مهار کردن نفستان» که از این سرکشی که دارد و آزادی که برای خودش فرض می‌کند که هیچ مهاری در کار نباشد؛ خودتان مهار کنید را. بیانات‌ حضرت‌ امام ۵۸/۴/۱۷ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فلسفه وجود «عالَم برزخ» چیست؟ 🔹فلسفه زندگى به خوبى روشن است؛ چرا كه محل و و پرورش و علمى و عملى براى عالَم ديگر است. به تعبير روايات اسلامى و بعضى از آيات قرآن، مزرعه، تجارتخانه، دانشگاه، و يا به تعبير ديگر به منزله «عالَم جنين» براى جهان ديگر است. مركز انوار الهى، دادگاه بزرگ حقّ، محل رسيدگى به و جوار قرب و رحمت خداست. در اينجا اين سؤال باقى مى ماند كه فلسفه چيست؟ 🔹در پاسخ اين سؤال مى توان گفت: كه كه در ميان دنيا و آخرت قرار گرفته، مانند فلسفه هر مرحله متوسّط ديگر است؛ زيرا انتقال از محيطى به محيط ديگر كه از هر نظر با آن متفاوت است، در صورتى قابل تحمل خواهد بود كه مرحله ميانه اى وجود داشته باشد، مرحله اى كه بعضى از ويژگى هاى مرحله اول و پاره اى از ويژگى هاى مرحله دوّم در آن جمع باشد. به علاوه براى همه انسان ها در يك روز تحقق مى يابد؛ چرا كه زمين و آسمان بايد دگرگون شود و عالمى نو ايجاد گردد و حيات نوين انسان ها در آن عالم نو صورت گيرد. 🔹با اين حال راهى جز اين نيست كه در ميان دنيا و آخرت باشد و ارواح بعد از جدا شدن از بدن هاى مادّىِ عنصرى به منتقل گردند و تا پايان دنيا در آنجا بمانند، و پس از پايان دنيا و آغاز شدن قيامت، همه با هم محشور نشوند؛ زيرا ممكن است هر انسانى براى خود مستقلا قيامتى داشته باشد، چرا كه بعد از فناء دنيا و تبديل زمين و آسمان ها به زمين و آسمان هاى ديگرى است. از اين گذشته از رواياتى استفاده مى شود كه در پاره اى از كمبودهاى و تربيت جبران مى گردد، درست است كه آنجا جاى انجام عمل صالح نيست، ولى چه مانعى دارد كه محل معرفت بيشتر و آگاهى افزون تر باشد؟ 🔹در حديثى از (عليه السلام) مى خوانيم: «مَنْ ماتَ مِنْ أَوْلِيائِنا وَ شِيعَتِنا وَ لَمْ‌ يُحْسِن الْقُرانَ عُلِّم فى قَبْرِهِ لِيَرْفَعُ اللهُ بِهِ مِنْ دَرَجَتِهِ، فَاِنَّ دَرَجاتِ الْجَنَّةِ عَلى قَدْرِ آياتِ الْقُرآنِ، يُقالُ لَهُ اِقْرَأْ وَ ارْقَ، فَيَقْرأُ ثُمَّ يَرْقى» [۱] (هركس از و ما بميرد و هنوز را به طور كامل فرا نگرفته باشد، در به او مى دهند تا خداوند بدين وسيله را بالا برد، چرا كه به اندازه آيات قرآن است به او گفته مى شود بخوان و بالا رو، او مى خواند [و از درجات بهشت] بالا مى رود). پی نوشت: [۱] الكافی، دارالكتب الإسلاميه، چ ۴، ج ‏۲، ص ۶۰۶، باب؛ بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ‌ ۲، ج ‏۸۹، ص ۱۸۸، باب ۲۰ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلاميه‏، چ‌ ۹، ج ۵، ص ۳۷۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️دیدگاه اسلام در مورد تعلیم و تربیت فرزندان چیست؟ 🔹دستور «امر به معروف» و «نهى از منکر»، یک دستور عام است، که همه نسبت به یکدیگر دارند؛ ولى از آیات قرآن، و روایاتى که درباره «حقوق فرزند» و مانند آن در منابع اسلامى وارد شده، به خوبى استفاده مى شود که انسان در مقابل و خویش، سنگین ترى دارد، و موظف است تا آنجا که مى تواند، در و آنها بکوشد، آنها را از بازدارد و به دعوت نماید، نه این که تنها به تغذیه جسم آنها قناعت کند. 🔹در حقیقت، اجتماع بزرگ از واحدهاى کوچکى تشکیل مى شود که نام دارد، و هرگاه این واحدهاى کوچک، که رسیدگى به آن آسانتر است گردد، کل اصلاح مى شود، و این مسئولیت در درجه اول بر دوش و است. مخصوصاً در عصر ما که امواج کوبنده در بیرون خانواده ها بسیار قوى و خطرناک است، براى خنثى کردن آنها از طریق تعلیم و ، باید برنامه ریزى اساسى تر و دقیق تر انجام گیرد. نه تنها آتش هاى قیامت، که آتش هاى دنیا نیز از درون وجود انسان ها سرچشمه مى گیرد، و هر کس موظف است خود را از این آتش ها حفظ کند. 🔹در حدیثى مى خوانیم: هنگامى که آیه: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَةُ» [۱] (اى کسانى که آورده اید! و خویش را از آتشى که هیزم آن انسان ها و سنگ ها هستند نگاه دارید)، نازل شد، کسى از یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله) سؤال کرد: چگونه خود را از آتش دوزخ حفظ کنم؟ حضرت فرمود:  «تَأْمُرُهُمْ بِما أَمَرَ اللّهُ، وَ تَنْهاهُمْ عَمّا نَهاهُمُ اللّهُ، إِنْ أَطاعُوکَ کُنْتَ قَدْ وَقَیْتَهُمْ، وَ إِنْ عَصُوکَ کُنْتَ قَدْ قَضَیْتَ ما عَلَیْکَ» [۲] (آنها را و مى کنى، اگر از تو پذیرفتند آنها را از آتش دوزخ حفظ کرده اى، و اگر نپذیرفتند وظیفه خود را انجام داده اى). 🔹در حدیث جامع و جالب دیگرى از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) آمده است: «أَلا کُلُّکُمْ راع، وَ کُلُّکُمْ مَسْؤُلٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ، فَالاْ َمِیْرُ عَلَى النّاسِ راع، وَ هُوَ مَسْؤُلٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ، وَ الرَّجُلُ راع عَلى أَهْلِ بَیْتِهِ، وَ هُوَ مَسْؤُلٌ عَنْهُمْ، فَالْمَرْئَةُ راعِیَةٌ عَلى أَهْلِ بَیْتِ بَعْلِها وَ وَلَدِهِ، وَ هِىَ مَسْؤُلَةٌ عَنْهُمْ، أَلا فَکُلُّکُمْ راع، وَ کُلُّکُمْ مَسْؤُلٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ» [۳] (بدانید! همه شما نگهبانید، و همه در برابر کسانى که مأمور نگهبانى آنها هستید، ، امیر و رئیس حکومت اسلامى نگهبان مردم است و در برابر آنها مسئول است، ، نگهبان خویش است و در مقابل آنها مسئول، نیز، نگهبان خانواده شوهر و فرزندان است و در برابر آنها مسئول مى باشد؛ بدانید! همه شما نگهبانید و همه شما در برابر کسانى که مأمور نگهبانى آنها هستید مسئولید!). 🔹این بحث دامنه دار را با حدیثى از (علیه السلام) پایان مى دهیم؛ امام علی (علیه السلام) در تفسیر آیه فوق فرمود: «عَلِّمُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمُ الْخَیْرَ، وَ أَدِّبوُهُمْ» [۴] (منظور این است که خود و خویش را بیاموزید و آنها را ادب کنید). پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره تحریم، آیه ۶ [۲] «نور الثقلين»، ج ۵، ص ۳۷۲ [۳] «مجموعه ورّام»، ج ۱، ص ۶ [۴] «درّ المنثور»، ج ۶، ص ۲۴۴ 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دار الکتب الإسلامیه، چاپ ۲۶، ج ۲۴، ص ۳۰۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel