eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
428 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اقامه عزای حسینی چه اثری در خودسازی و تربیت نفوس مردم دارد؟ 🔹مجالس‌ عزای‌ (علیه السلام) مجالس تحوّل روحى و مرکز و است. در این مجالس مردمى که با گریه بر مظلومیّت امام حسین (ع) آن حضرت را قرار مى دهند، در واقع زمینه و کردار خویش و همرنگى و خود را با سیره عملى آن حضرت فراهم مى سازند. تأثیر عمیق این مجالس به قدرى است که افراد زیادى در این مجالس، دگرگونى عمیقى یافته و تصمیم بر و معصیت مى گیرند، و چه بسا اشخاص گمراهى که با شرکت در این مجالس تنبّه حاصل کرده و راه نجات را پیدا مى کنند. این مجالس به آدمى درس ، ، ، و درس و مى آموزد. 🔹این مجالس مهد پرورش انسان هاى حق طلب و عدالت گستر و شجاع است. اضافه بر این، در طول تاریخ این جلسات به مثابه کلاس هاى درس براى توده هاى مردم بوده است و آنان را با معارف و ، تاریخ، رجال، و موضوعات گوناگون دیگر آشنا مى کرده است، و یکى از مؤثّرترین پایگاه هاى خودسازى و و بوده است. ماربین آلمانى در این زمینه مى گوید: «مادامى که این روش و خصلت (برپایى مجالس سوگوارى) در میان مسلمانان وجود دارد هرگز تن به خوارى نمى دهند و تحت اسارت کسى نمى روند... در حقیقت از این راه به همدیگر و شجاعت تعلیم مى دهند». [۱] 🔹 (علیهم السلام) با گشودن این باب، و تشویق مردم به شرکت در این محافل در واقع همه را به و در این دعوت کردند. شور و هیجان رزمندگان در جبهه هاى نبرد در جنگ تحمیلى هشت ساله، به ویژه در شب هاى عملیّات و لحظه شمارى آنان براى فداکارى و ایثار و نیل به شهادت، گواه روشنى بر تأثیر عمیق است. این است که اگر این مجالس را مجالس تأسّى و بنامیم بیراهه نرفته ایم. 🔹مرحوم فیض کاشانى در کتاب «محجّة البیضاء» در توضیح حدیث (صلی الله علیه و آله): «عِنْدَ ذِکْرِ الصّالِحینَ تَنْزِلُ الرَّحْمَةُ» (به هنگام یاد رحمت الهى نازل مى شود)، با اشاره به مسئله از محیط اجتماعى و ، در بیان علّت نزول رحمت به هنگام یاد صالحان، مى نویسد: «چون ذکر و طرح صلاحیّت هاى اخلاقى آنان باعث مى شود که انسان از آنها بگیرد و با تحت تأثیر واقع شدن، به آنها تأسّى و کند و زمینه صلاحیّت و برخوردارى از را براى خود فراهم سازد». [۲] 🔹ثقة الاسلام کلینى (ره) و شیخ الطایفه شیخ طوسى (ره) در حدیث معتبر از (عليه السلام) روایت کرده اند: «قالَ: قالَ لِی أبی: یا جَعْفَرُ أَوْقِفْ مِنْ مالی کَذا وَ کَذا النَّوادِبَ یَنْدُبَنِی عَشْرَ سِنِینَ بِمِنى أَیّامَ مِنى» [۳] (پدرم به من فرمود: اى جعفر! مقدارى از مالم را (پس از وفاتم) براى برپایى مجلس سوگوارى برایم در ایّام حج در منى اختصاص بده). صاحب جواهر در «کتاب طهارت» در بیان حکمت و فلسفه این وصیّت امام باقر (عليه السلام) بیانى دارد که مفادش چنین است: «چون برپایى و سوگوارى (علیهم السلام) باعث شناخت آنان و در نتیجه و تأسّى مردم به آن بزرگان است» [۴]، لذا احیاى نام و بزرگداشت خاطره آنان حرکتى پسندیده و عملى مطلوب است. پی نوشت‌ها؛ [۱] به نقل از: فلسفه شهادت و عزادارى، ص ۱۰۹ [۲] محجّة البیضاء، ج ۴، ص ۱۷ [۳] کافى، ج ۵، ص ۱۱۷ و تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۳۵۸ [۴] جواهر الکلام، ج ۴، ص ۳۶۶: «وَ قَدْ یُسْتَفادُ مِنْهُ اسْتِحْبابُ ذلِکَ اِذا کانَ الْمَنْدُوبُ ذا صِفات تَسْتَحِقُّ النَّشْرَ لِیُقْتَدى بِها». 📕«عاشورا ريشه‏ ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها»، سعید داودی و مهدی رستم نژاد، (زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى)، انتشارات امام على بن ابيطالب(ع)، ص ۷۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تقوا و پرهيزكارى» چگونه انسان را به بهشت می رساند؟ 🔹یکی از عوامل ورود به ، و پرهيزكارى است كه در آيات فراوانى از نيز روى آن تكيه شده است، از جمله در «آیه ۶۳ سوره مريم» بعد از اشاره «جَنَّاتُ عَدْنٍ»؛ (باغ هاى جاودانه بهشت) و بخشى از نعمت هاى آن مى فرمايد: «تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبادِنَا مَنْ كانَ تَقِيّاً» [۱] (اين همان بهشتى است كه ما به ارث به بندگان پرهيزكار خود مى بخشيم). مى دانيم در نظام ارزشى ، موقعيت بسيار والايى دارد، همانگونه كه در «آيه ۱۳ سوره حجرات» كه به عنوان يك شعار اسلامى مشهور شده است مى خوانيم: «اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَ الله اَتْقاكُمْ» (گرامی ترين شما نزد خدا شماست). 🔹با اين حال جاى تعجب نيست كه در آيات فراوانى از ، در حقيقت به عنوان شناخته شده و مى دانيم تقوا به معناى و پرهيز از و هرگونه در برابر فرمان خدا و حقّ و عدالت است؛ يا به تعبير ديگر آن حالت و كنترل درونى است، كه انسان را از هرگونه بازمى‌دارد، يعنى چنان دارد كه انجام همه وظایف الهى و اخلاقى انسان را فرا مى گيرد. تعبير به «تلك» در آغاز آيه - كه اشاره به دور است - در واقع اشاره اى است به عظمت ، گويى آنچنان والاست كه از دسترسى فكر و انديشه ما فراتر است. 🔹تعبير به ممكن است اشاره به يكى از نكات زير باشد: ۱) «ارث» به معناى هرگونه است؛ زيرا تنها ملكى كه قابل فسخ و بازگشت نيست، ملكى است كه از طريق به انسان مى رسد، براى پرهيزكاران نيز چنين است. ۲) بيش از آنكه جنبه قانونى و تشريعى داشته باشد، جنبه و دارد، كه طبق آن، صفات پدران و مادران به فرزندان منتقل مى گردد، بنابراين منظور از تعبير به در آيه فوق، وجود يك «رابطه معنوى تكوينى» ميان و است. 🔹۳) اموالى كه به مى رسد، اموالى است كه معمولا انسان براى آن زحمتى نكشيده؛ گويى آنچنان عظيم است كه در مقابل آن كاملا ناچيز محسوب مى شود، مثل اينكه را بدون زحمت و مجاناً به آنها داده اند؛ چرا كه زحمات آنها در برابر اين نعمت، بسيار كم اهمّيّت است، و به تعبير ديگر درست است كه اعمال انسان و او پايه استحقاق بهشت است؛ ولى «عظمت نعمت‌ هاى بهشتى» چنان است كه گويى رايگان به پرهيزكاران داده مى شود. اينجاست كه مى گوييم در عين اسحقاقى بودن، جنبه نيز دارد. 🔹۴) در روايت پر معنايى از (صلی الله علیه و آله) در تفسير اين مطلب مى خوانيم: «مَا مِنْ اَحَدٍ اِلَّا وَ لَهُ مَنْزِلٌ فِي الْجَنَّةِ وَ مَنْزِلٌ فِی النَّارِ!: فَاَمَّا الْكافِرُ فَيَرِثُ الْمُؤْمِنَ مَنْزِلَهُ مِنَ النّارِ وَ الْمُؤْمِنُ يَرِثُ الْكافِرَ مَنْزِلَهُ مِنَ الْجَنّةِ» (هر در و منزلگاهى در دارد، ، منزلِ دوزخى مؤمنان را به ارث مى برند و ، جايگاه بهشتىِ كافران را!). اين تعبير به خوبى نشان مى دهد كه همه آزاد آفريده شده اند، هم استعداد را دارند و هم را و اين بسته به انتخاب خود آنهاست. [۳] پی نوشت: [۱] آيات زير نيز اشاره به رابطه «تقوا» و «ورود در بهشت» دارد: آل عمران، ۱۵، ۱۳۳ و ۱۹۸؛ رعد، ۳۵؛ حجر، ۴۵؛ نحل، ۳۱؛ فرقان، ۱۵؛ شعراء، ۹۰؛ زمر، ۲۰ و ۷۳؛ دخان، ۵۱؛ محمّد، ۱۵؛ ق، ۳۱؛ ذاريات، ۱۵ و آيات ديگر. [۲] تفسير نور الثقلين‏، عروسى حويزى، انتشارات اسماعيليان‏، ‏چ ۴، ج ۲، ص ۳۱ [۳] تعبير به «ارث» در مورد بهشت منحصر به آيه فوق نيست و در سور مؤمنون، آيات ۱۰ و ۱۱؛اعراف، ۴۳؛ زخرف، ۷۲؛ شعراء، ۸۵ نيز آمده است و اين يك تعبير پرمعناست. 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ ۹، ج ۶، ص ۱۵۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آثار «تقوا» در انسان و جامعه (بخش اول) 🔸 به انسان آزادى معنوى مى‏دهد، یعنى او را از اسارت و بندگى هوا و آزاد مى‏کند، رشته آز و و و و را از گردنش برمى‏دارد و به این ترتیب ریشه رَقّیَت‌ها و بردگی هاى اجتماعى را از بین مى‏برد. مردمى که بنده و برده پول و مقام و راحت طلبى نباشند، هرگز زیر بار و رقّیتهاى اجتماعى نمى‏روند. 🔹در درباره آثار  زیاد بحث شده است و ما لزومى نمى‏بینیم درباره همه آنها بحث کنیم. منظور اصلى این است که مفهوم حقیقى در مکتب نهج البلاغه روشن شود تا معلوم گردد که این‏ همه تأکید بر روى این کلمه‏ براى چیست. در میان آثار که بدان اشاره شده است، از همه مهم‏تر دو اثر است: یکى روشن بینى و ، و دیگر «توانایى بر حل مشکلات» و خروج از مضایق و شداید. [۱] 💠قرآن به تقوا، هم علم را نسبت مى‏دهد هم قدرت را 🔹 به ، هم را نسبت مى‏دهد هم را. در یک جا مى‏فرماید: «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً» [۲] (اگر را پیشه کنید، خداوند در شما قرار مى‏دهد). یعنى فارق، تمیز، یعنى در شما قرار مى‏دهد که بتوانید چیزهایى را بدهید، که بدون نمى‏شود تمیز داد. البته و درجاتى دارد. یک درجه‏اش این است که انسان راه خودش را در زندگى تمیز مى‏دهد یعنى درباره وظیفه خودش روشن مى‏اندیشد. 🔹در جای دیگر مى‏فرماید: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً. وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ» [۳] (و هر که از کند، خدا برای او راه بیرون شدن [از مشکلات و را] قرار می دهد. و او را از جایی که گمان نمی برد می دهد). هر کسى که پیشه کند خداوند در ‏ها و تنگناها براى او راهِ بیرون شدن قرار مى‏دهد که بدون از آن مضیقه‏ها نمى‏شود بیرون آمد، و حتى از یک راه غیر عادى براى او قرار مى‏دهد. [۴] ... پی نوشت ها: [۱] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، سیرى در نهج البلاغه، ۱۳۷۷ش، ج‏۱۶، صص ۵۰۹ - ۵۰۸ با اندکی تلخیص [۲] قرآن کریم، سوره انفال، آيه ۲۹ [۳] همان، سوره طلاق، قسمت‌هایی از آيات ۲ و ۳ [۲] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، نبرد حق و باطل، فطرت، توحید، ۱۳۷۷ ش، ج۴، ص۴۴۳ پدیدآورنده: حمید حنائی نژاد منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آثار «تقوا» در انسان و جامعه (بخش دوم) 🔸 به انسان آزادى معنوى مى‏دهد، یعنى او را از اسارت و بندگى هوا و آزاد مى‏کند، رشته آز و و و و را از گردنش برمى‏دارد و به این ترتیب ریشه رَقّیَت‌ها و بردگی هاى اجتماعى را از بین مى‏برد. 💠تقوا و آزادى‏ 🔹لازمه‌ی اینکه انسان از زندگى حیوانى خارج شود و یک اختیار کند این است که از و مشخصى پیروى کند، و لازمه‌ی اینکه از اصول معین و مشخصى پیروى کند، این است که خود را در همان محدود کند، و از حدود آنها نکند، و آنجا که هوا و ‏ هاى آنى او را تحریک مى‏کند که از حدود خود تجاوز کند خود را کند. نام این «خود نگهدارى» که مستلزم ترک امورى است است. 🔹نباید تصور کرد که از مختصات دیندارى است، از قبیل نماز و روزه، بلکه تقوا است. انسان اگر بخواهد از طرز زندگى حیوانى و جنگلى خارج شود ناچار است که داشته باشد. در زمان ما مى‏بینیم که تقواى اجتماعى و سیاسى اصطلاح کرده‏اند. چیزى که هست یک علوّ و قداست و استحکام دیگرى دارد و در حقیقت تنها روى پایه است که مى‏توان و با مبنا به وجود آورد، و جز بر مبناى محکم نمى‏توان بنیانى مستحکم و اساسى و قابل اعتماد به وجود آورد. 🔹قرآن کریم مى‏فرماید: «أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلى‏ تَقْوى‏ مِنَ اللهِ وَ رِضْوانٍ خَیْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلى‏ شَفا جُرُفٍ هارٍ» [۱] (آیا آن کس که را بر مبناى و رضاى او بنا کرده بهتر است، یا آن که بنیان خویش را بر مشرف بر آتش قرار داده است؟). به هر حال ، اعمّ از تقواى مذهبى و الهى و غیره، لازمه انسانیت است و خود به خود مستلزم ترک و اجتناب و گذشت‌ هایى است. [۲] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره توبه، آيه ۱۰۹ [۲] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، تقوا، ده گفتار، ایران، انتشارات صدرا، چ ۸، ۱۳۷۷ش، ج ۲۳، ص ۶۹۷ پدیدآورنده: حمید حنائی نژاد منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آثار «تقوا» در انسان و جامعه (بخش دوم) 🔸 به انسان آزادى معنوى مى‏دهد، یعنى او را از اسارت و بندگى هوا و آزاد مى‏کند، رشته آز و و و و را از گردنش برمى‏دارد و به این ترتیب ریشه رَقّیَت‌ها و بردگی هاى اجتماعى را از بین مى‏برد. 💠تقوا و آزادى‏ 🔹لازمه‌ی اینکه انسان از زندگى حیوانى خارج شود و یک اختیار کند این است که از و مشخصى پیروى کند، و لازمه‌ی اینکه از اصول معین و مشخصى پیروى کند، این است که خود را در همان محدود کند، و از حدود آنها نکند، و آنجا که هوا و ‏ هاى آنى او را تحریک مى‏کند که از حدود خود تجاوز کند خود را کند. نام این «خود نگهدارى» که مستلزم ترک امورى است است. 🔹نباید تصور کرد که از مختصات دیندارى است، از قبیل نماز و روزه، بلکه تقوا است. انسان اگر بخواهد از طرز زندگى حیوانى و جنگلى خارج شود ناچار است که داشته باشد. در زمان ما مى‏بینیم که تقواى اجتماعى و سیاسى اصطلاح کرده‏اند. چیزى که هست یک علوّ و قداست و استحکام دیگرى دارد و در حقیقت تنها روى پایه است که مى‏توان و با مبنا به وجود آورد، و جز بر مبناى محکم نمى‏توان بنیانى مستحکم و اساسى و قابل اعتماد به وجود آورد. 🔹قرآن کریم مى‏فرماید: «أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلى‏ تَقْوى‏ مِنَ اللهِ وَ رِضْوانٍ خَیْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلى‏ شَفا جُرُفٍ هارٍ» [۱] (آیا آن کس که را بر مبناى و رضاى او بنا کرده بهتر است، یا آن که بنیان خویش را بر مشرف بر آتش قرار داده است؟). به هر حال ، اعمّ از تقواى مذهبى و الهى و غیره، لازمه انسانیت است و خود به خود مستلزم ترک و اجتناب و گذشت‌ هایى است. [۲] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره توبه، آيه ۱۰۹ [۲] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، تقوا، ده گفتار، ایران، انتشارات صدرا، چ ۸، ۱۳۷۷ش، ج ۲۳، ص ۶۹۷ پدیدآورنده: حمید حنائی نژاد منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آثار «تقوا» در انسان و جامعه (بخش سوم و پایانی) 🔸 به انسان آزادى معنوى مى‏دهد، یعنى او را از و بندگى هوا و آزاد مى‏کند، رشته آز و و و و را از گردنش برمى‏دارد و به این ترتیب ریشه رَقّیَت‌ها و بردگی هاى اجتماعى را از بین مى‏برد. 💠اثر اخروى تقوا 🔹اثر در این است که گذشته را پاک مى‏کند، کفاره عمل گذشته است، یعنى [گناهان گذشته را] محو مى‏کند: «وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ». مقصود این است‏ که اثر گناهان گذشته را جبران مى‏کند، چون [همراه با] است. کسى که یک آلودگی هایى در گذشته داشته، هنگامى خواهد بود که از آن آلودگی‌ها کند. پس اثر آن گناهان گذشته پاک مى‏شود، مجازات اخروى هم از انسان سلب مى‏شود، یعنى خدا دیگر بنده باتقوایش را به خاطر گناهان گذشته‏اش مجازات نمى‏کند.  🔹«وَ اللهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ‏» (خدا صاحب فضل و بزرگ است). در این آیات مى‏خواهد ما را توجه بدهد که اگر ایمان ما باشد، و اگر عمل ما باشد، و اگر جامعه ما باشد، مشمول انواعى از خواهیم بود و موفقیتها خواهیم داشت. «انْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً» ( داشته باشید تا باشید)؛ و این خودش چه است که یک فرد یا یک جامعه روشن‏بین باشد. 🔹گاهى بر همین اساس داستان نقل مى‏کند، یعنى جریان هایى از تاریخ مسلمین را نقل مى‏کند که به موجب این جریان‌ها نشان مى‏دهد که در صدر اول، خداوند چگونه پیغمبر خودش را و به تبع، مؤمنینى را که همراه او بودند، چون بر راه حق و بر راه خدا و بر راه بودند مؤیَّد کرد و از چه مضایق و نجات داد، و برعکس آنها را با آن همه قدرت و سطوت، با آن همه طنطنه و طُمطُراق نیست و نابود کرد. همه اینها را به صورت بیان مى‏کند. [۱] پی نوشت [۱] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، آشنایى با قرآن ۱-۵، ۱۳۷۷ش، ج ۲۶، صص ۲۲۳-۲۲۲ پدیدآورنده: حمید حنائی نژاد منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️شيوه های کنترل فشارهای جنسی (بخش اول) 🔹 يکی از غرايز نيرومند، حساس و زندگی ساز انسان است، که در حيات روانی و جسمانی او تأثيرات بسزايى دارد. اين در وجود ، همچون لبه تيز چاقو دارای وظايف دو بُعدی است، که هم مى تواند و تعالی انسان باشد، و هم مى تواند تنزل و او را فراهم سازد. 🔹لذا اگر و عاقلانه داشته باشد، و ارضاء آن بر مبنای اعتدال و و در مجرای باشد، زندگی را قرين خوشی و آسايش می‌گرداند. از همين رو، دين مقدس دستور به و تعديل اميال غريزی انسان داده است. امروزه نيز دانشمندان و روانشناسان سرتاسر جهان آن را اساس کار خود قرار داده و می گويند: مراتب شدت و ضعف اين اميال منجر به اختلال در اعمال حياتى و مانع سلامت جسمی و روانی میشود. 💠رمز غلبه بر فشارهای جنسی 🔹 با بلوغ بيدار ميشود و تقريباً همه جوانها تحت فشار اين غريزه هستند و بسيارى از آنها شرايط ازدواج را ندارند. اساساً با طوفان و بحران و شکوفا شدن خواسته ها و غرايز خويش تعريف ميشود، و اين از حکمتهای الهی است که جوان با نيروى و اختيار خويش بر و شهوات خويش غلبه کرده و به و بالندگی دست يابد. «ترک عصيان، در جوانی، شيوه پيغمبرى است - ورنه هر گبری به پيرى ميشود پرهيزکار». 🔹 و خود ساخته ای که اينک معلم اخلاق هستند و به مقامات معنوی رسيده اند، از ابتدا و به صورت فطری خودساخته نبودند؛ در آنها نيز و بسيارى وجود داشته و جاذبه ها و عوامل تحريک کننده بيرونی آنها را به سوى خود فرا می خوانده است. از اينکه تقوای (عليه السلام) را نداريم، نگران نباشيم، با و ما هم می توانيم بذر و  را در وجود خويش بپاشيم. 🔹پس راه غيرممکنی نيست، ديگران توانسته اند، ما هم يقيناً میتوانيم. در ابتدا شايد و مبارزه با نفس و بدست آوردن و تقوا قدری دشوار به نظر آيد، اما وقتی در اين راه گام برداريم و از خداوند طلب يارى نماييم، قطعاً ما را با امدادهای غيبی خود، در اين راه يارى و خواهد کرد، و اين است که می‌فرمايد: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَ إِنَّ اللهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ» [۱] (و كسانى كه در راه ما کنند، به يقين راه‌هاى خود را بر آنان مى‌نماييم و در حقيقت، خدا با است). 💠اصل اوليه کنترل غريزه جنسی؛ عفت جنسی 🔹در اين ميان ، همه و به خصوص که شرايط ازدواج کردن را ندارند، به يک سجيه مهم و صفت عالی اخلاقی يعنى  و پاکدامنی دعوت ميکند. «وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّىٰ يُغْنِيَهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ» [۲] (و کسانی که امکانی برای نمی‌یابند، باید پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز گرداند). ملکه تمايلات جنسی انسان را و تعديل ميکند و انسان را از پليدی و مصون ميدارد. در لغت می‌خوانيم: «، حصول حالتى برای نفس است که در سايه آن بر آدمی غالب نميشود». ديگر فوايد و آثار عبارتند از: حفظ والايى و ، پيشگيرى از و ، پيشگيرى از آشفتگی فکر و داشتن کانونی گرم و سعادتمند در خانواده ها. [۳] ... پی نوشت؛ [۱] قرآن کریم، سوره عنکبوت، آیه ۶۹ [۲] همان، سوره نور، آیه ۳۳ [۱] قائمی، علی، مرزها و روابط پسران و دختران، تهران، سازمان ملی جوانان، ص۱۴۴؛ و فلسفی، محمد تقی، کودک از نظر وراثت و تربيت، هيئت نشر معارف اسلامی، ج۲، ص۳۶۰ منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چه احادیثى از «امام صادق» (علیه السلام) در کتاب های اهل سنت نقل شده است؟ 🔸با مراجعه به کتب اهل سنت به وجود احادیث ارزشمندى از (علیه السلام) پى مى بریم که در اینجا به برخى از آن ها اشاره میکنیم: 1⃣«هرگاه خداوند بر تو عنایت فرمود و دوست داشتى که آن باقى مانده و دوام داشته باشد، بسیار بر آن و شکر نما؛ زیرا خداوند عزّوجلّ در کتابش فرمود: "اگر شما باشید من بر شما زیاد خواهم کرد"؛ و هر گاه به تو دیر رسید، زیاد نما، زیرا خداوند متعال در کتابش فرمود: "از پروردگار خویش بطلبید که او بسیار آمرزنده است، تا بارانهاى پر برکت آسمان را پى در پى بر شما بفرستد و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغ هاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قراردهد". اى سفیان! هرگاه امرى از سلطان یا غیر سلطان تو را محزون کرد بسیار «لا حول و لا قوّة الاّ بالله» بگو، زیرا آن ذکر و گنجى از گنج هاى بهشت است...». [۱] 2⃣«اصل الرجل عقله، و حسبه دینه، و کرمه تقواه، و الناس فى آدم مستوون» [۲] (اصل او است، و حسب او ، و بزرگوارى او او است؛ و مردم در این که از آدم زاده شده اند با یکدیگر مساوى هستند). 3⃣«یابن آدم! ما لک تأسف على مفقود لایردّه الیک الفوت، و ما لک تفرح بموجود لایترک فى یدیک الموت» [۳] (اى فرزند آدم! تو را چه شده که تأسّف مى خورى بر شىء مفقودى که گذر زمان، آن را به سوى تو باز نمیگرداند، و تو را چه شده که به شىء موجودى شاد مى شوى که ، آن را در دست تو رها نخواهد کرد). 4⃣«الغضب مفتاح کلّ شر» [۴] ( کلید هر پلیدى است). 6⃣«رأس الخیر التواضع. فقیل له: و ما التواضع؟ فقال: ان ترضى من المجلس بدون شرفک، و ان تسلّم من لقیت، و ان تترک المراء و ان کنت محقّاً» [۵] (رأس خیر است. به حضرت عرض شد: تواضع چیست؟ فرمود: این که در مجلس به مکانى پایین تر از شرفت راضى شوى، و اینکه هر کس را مشاهده نمودى بر او کنى، و را ترک کنى گرچه حقّ با تو باشد). 6⃣«من اراد عزّاً بلاعشیرة و هیبة بلاسلطان، فلیخرج من ذلّ المعصیة الى عزّ الطاعة» [۶] (هر کس عزّتى بدون عشیره و هیبتى بدون سلطنت مى خواهد، باید از بار خارج شده و در وارد شود). 7⃣«من یصحب صاحب السوء لایسلم، و من یدخل مدخل السوء یتّهم، و من لایملک لسانه یندم» [۷] (هر کس با مصاحبت کند سالم نمى ماند، و هر کس در داخل شود متّهم میشود، و هرکس را مالک نباشد پشیمان مى گردد). 8⃣«حکمة تحریم الربا ان لایتمانع الناس المعروف» [۸] (حکمت تحریم آن است که مردم از کار خیر بى بهره نشوند). 9⃣«کفّارة عمل السلطان الإحسان الى الإخوان» [۹] (کفاره کار کردن براى سلطان، احسان و نیکى به برادران دینى است). 🔟«المؤمن اذا غضب لم یخرج عن حقّ، و اذا رضى لم یدخله رضاه فی باطل» [۱۰] (مؤمن هرگاه کند، غضبش او را از حق خارج نمیکند و هر گاه شود رضایتش او را در باطل داخل نمیکند). 1⃣1⃣«ثلاثة لایزید الله بها الرجل المسلم الاّ عزّاً: الصفح عمّن ظلمه، و الإعطاء لمن حرمه، و الصلة لمن قطعه» [۱۱] (سه عامل است که خداوند توسط آن ها را زیاد میکند: از کسى که به او ظلم کرده است؛ و بر کسى که او را محروم ساخته است؛ و با کسى که از او قطع رحم کرده است). 2⃣1⃣«الفقهاء أمناء الرسل مالم یأتوا ابواب السلاطین، فاذا رأیتم الفقهاء قد رکنوا الى ابواب السلاطین فاتّهموهم» [۱۲] (، امین انبیاء هستند مادامى که به درب خانه هاى سلاطین نروند، و هرگاه فقها را مشاهده کردید که به درب خانه هاى سلاطین آمده اند آنان را متّهم سازید). 3⃣1⃣«منع الجود سوء الظنّ بالمعبود» [۱۳] (امتناع از ، سوء ظن به خدا است). 4⃣1⃣«البنات حسنات و البنون نعم، و الحسنات یثاب علیها و النعم مسؤول عنها» [۱۴] ( حسنات، و نعمتهاى الهى‌اند، بر حسنات ثواب داده میشود، و از نعمتها سؤال میگردد). 5⃣1⃣«توشه اى بهتر از نیست؛ و چیزى بهتر از نیست؛ و دشمنى زیانبارتر از نیست؛ و دردى بى درمان تر از نیست». [۱۵] پی نوشت‌ها؛ [۱] حلیة الاولیاء، ج۳، ص۱۹۳. [۲] صفة الصفوة، ج۲، ص۱۷۰. [۳] تفسیر فتح البیان، ج۹، ص۲۳۸. [۴] ربیع الابرار، ص۱۷۳. [۵] نهایة الارب، ج۳، ص۲۳۶. [۶] اسعاف الراغبین، ص۲۵۲. [۷] همان. [۸] همان. [۹] الفصول المهمة، ص۲۱۰. [۱۰] همان. [۱۱] همان. [۱۲] حلیة الاولیاء، ج۳، ص۱۹۴. [۱۳] الفصول المهمة، ص۲۱۰. [۱۴] همان. [۱۵] حلیة الاولیاء، ج۳، ص۱۹۶ 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم. ۱۳۸۵ش، ص۱۱۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام‌ محمد‌ باقر (عليه‌السلام):  🔸«اِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقى بِالتَّقْوى عَنِ الْعَبْدِ ما عَزُبَ عَنْهُ عَقْلُهُ وَ يُجَلّى بِالتَّقوى عَنْهُ عَماهُ وَ جَهْلَهُ». 🔹«خداوند به وسيله بنده را حفظ مى كند از آنچه كه عقلش به آن نمى رسد، و كوردلى و نادانى او را بر طرف مى سازد».  📕كافى، ج ۸، ص ۵۲، ح ۱۶ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آثار ارزشمند «غیرت» 💠عفّت و پاکدامنی 🔹 و تعصبّ ناموسی یکی از عوامل اساسی  و حفظ حریم خانواده است. کسی که برای ناموس خود حرمت قائل است و نسبت به آن تعصّب دارد، به خود اجازه نمی دهد که به ناموس دیگران خیانت کند. او می داند که اگر به ناموس دیگران نظر سویی داشته باشد، به یقین ناموس او نیز مورد سوء نظر دیگران قرار خواهد گرفت. بنابراین، به او اجازه نمی‌دهد. هر اندازه این صفت اخلاقی در او تقویت شود، بر عفّتش افزوده می گردد. (علیه السلام) می‌فرماید: « هر انسانی به اندازه اوست». [۱] 🔹استاد شهید مطهری (ره) می گوید: «انسان این حالت را دارد که هر چه بیشتر در گرداب فرو رود و و را از کف بدهد، احساس در وجودش ناتوان میگردد. از این که همسران آنها مورد توجّه دیگران قرار بگیرند رنج نمی برند و احیاناً لذّت هم می برند و از چنین کارهایی دفاع می کنند و افرادی که با شهوات نفسانی مبارزه می کنند غیورتر و نسبت به همسران خود حسّاس تر میگردند. اینگونه افراد حتّی نسبت به ناموس دیگران نیز حسّاسند؛ یعنی وجدانشان اجازه نمی دهد که به ناموس دیگران بی حرمتی شود». [۲] 🔹بانوی محترمه و با عفّتی روزی به شوهرش گفت: قدر مرا نمی‌دانی؛ من که اینگونه پاکدامن هستم، بیشتر به من احترام کن. شوهرش گفت: تو بستگی به عفّت من دارد؛ این من هستم که تو را پاکدامن نگه داشته ام. آن روز بانوی مذکور، این سخن را از شوهرش نپذیرفت، مدّتی از این ماجرا گذشت، روزی آن زن از بازار عبور می کرد، مرد هوسرانی به سوی او دست دراز کرد و لباس او را گرفت، ولی بی درنگ رها ساخت. زن به خانه بازگشت و به شوهرش گفت: امروز در بازار، مردی با نظر بی عفّتی به من نگریست و مزاحم من شد، دست درازی کرد و چادرم را گرفت، ولی زود رها کرد. 🔹شوهر گفت: الله اکبر، اتفاقاً من مدّتی قبل روزی به زنی نگاه کردم و لباسش را گرفتم، ولی بی درنگ توبه کردم و دستم را کشیدم. این برخوردی که به تو شده مکافات همان عمل من است. زن گفت: اکنون دریافتم که سخن تو حق است که و پاکدامنی زن، بستگی به عفّت و پاکدامنی شوهرش دارد، اگر شوهر به هر اندازه به ناموس دیگران خیانت کند، دیگران به همان مقدار به ناموس او خیانت خواهند کرد؛ چرا که جهان، دار مکافات است و خیانت به ناموس دیگران، نوعی قرض و بدهی محسوب می شود که دیر یا زود باید ناموسش آن را پرداخت کند. 💠جلوگیری از فساد 🔹به همان اندازه که بی تفاوتی و زمینه ساز و مایه آلودگی جامعه است، و حسّاسیت در برابر منکرات «نقش باز دارنده‌ای» دارد؛ گاه یک می‌تواند جوّ فاسد یک جلسه و محل را تغییر دهد و افراد آلوده از چنین فردی حساب می برند. جوانی بود که اگر به مجلسی می رفت و کوچکترین گناهی در آن مجلس انجام می شد، عکس العمل نشان می داد. او می گفت: حتی در محیط پارک شد، جلو مفاسد را به تنهایی می‌گیرم. جوان دیگری، آنچنان نسبت به مفاسد اجتماعی حسّاس بود که یک تنه در مقابل مفاسد می ایستاد. او می گفت: تا جان در بدن دارم هرگز در برابر صحنه های گناه خاموش نخواهم بود. 💠ثبات خانواده 🔹یکی از آثار ثبات و «تحکیم خانواده» است. جامعه ای که مردانش نگهبان و حافظ ارزش ها هستند، افراد مزاحم و هوسران امنیت ندارند. ، با خیال راحت به سر و کار زندگی خود می روند و با آسودگی خاطر و بدون نگرانی می توانند در عرصه اجتماع ظاهر شوند؛ و آنجا که مردم بی تفاوت باشند، دختران و زنان پاکدامن در اجتماع احساس امنیت نمی‌کنند. 💠عزّت و سربلندی 🔹آنان که در فکر و اندیشه و ارزش های الهی خود دارای صلابت و پایمردی هستند و اهل سازش و مداهنه نیستند، از عزت و محبوبیت خاصّی برخوردارند. بسیار دیده شده که یک محل و گاه یک شهر برای یک که موقعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هم ندارد احترام می‌نمایند و از او حساب می برند؛ بر خلاف آنان که در خط حزب باد هستند و با هر موجی همسو می‌شوند؛ چنین افرادی در جامعه عددی محسوب نمی‌شوند و کسی از آنها حساب نمی برد. پی نوشت ها: [۱] نهج البلاغه، حکمت ۴۷ [۲] استاد مطهرى، مسئله حجاب، نشر صدرا، ص ۶۴ منبع: وبسایت راسخون به نقل از حوزه نت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علماى اهل سنت در مورد شخصیت «امام جواد» (علیه السلام) چه دیدگاهى دارند؟ 🔸با مراجعه به کتب تاریخ و تراجم و رجال پى مى بریم که (علیه السلام) از احترام و منزلت خاصى نزد آنان برخوردار بوده است. در اینجا به ذکر برخى از کلمات آنان مى پردازیم: 1⃣ابوعثمان عمرو بن بحر جاحظ: او در مدح ده نفر از که از آن جمله (علیه السلام) است، مى گوید: «...کل واحد منهم عالم زاهد ناسک شجاع جواد طاهر زاک... و هذا لم یتفق لبیت من بیوت العرب ولا من بیوت العجم». [۱] (...هر یک از آنان ، ، ، ، ، و ... و این براى هیچ بیتى از بیوت عرب و عجم تحقق نیافته است). 2⃣محمّد بن طلحه شافعى: «...و هو و ان کان صغیر السنّ فهو کبیر القدر، رفیع الذکر... و امّا مناقبه فما اتسعت حلبات مجالها و لا امتدّت اوقات آجالها، بل قضت علیه الأقدار الإلهیة بقلّة بقائه فی الدنیا بحکمها وانجالها...». [۲] (...او گر چه سنّ کمى داشت، ولى بزرگوار و موقعیتى عالى داشت... او به جهت کثرت، قابل شمارش نیست، و تقدیر الهى اقتضا کرده که آن حضرت با کمى مدت بقاء در دنیا، داراى حکمت ها و گردد...). 3⃣سبط بن جوزى: «و کان على منهاج ابیه فی العلم والتُقى والزّهد والجود». [۳] (او بر روش پدرش در و و و بود). 4⃣ابن تیمیه: «محمّد بن على الجواد کان من اعیان بنى هاشم و هو معروف بالسخاء والسؤدد، و لهذا سمّى الجواد». [۴] ( از بزرگان بنى هاشم بود. او معروف به سخاوت و بزرگوارى بود، و لذا او را (بخشنده) نامیده اند). 5⃣صلاح الدین صفدى: وى مى نویسد: «محمد بن على هو الجواد بن الرضا بن الکاظم موسى بن الصادق جعفر رضى الله عنهم کان یلقّب بالجواد و بالقانع و بالمرتضى و کان من سروات آل بیت النبوة زوّجه المأمون بابنته و کان یبعث إلى المدینة فى کلّ عام اکثر من ألف ألف درهم.... و کان من الموصوفین بالسخاء و لذالک لقب بالجواد». (محمد بن على همان ، فرزند رضا فرزند موسى کاظم فرزند جعفر صادق (علیهم السلام)است. وى به «جواد»، «قانع» و «مرتضى» ملقّب و از سران و بزرگان است. مأمون او را به دخترش (ام الفضل) تزویج کرد، و هر ساله هزار هزار درهم براى او به مدینه مى فرستاد. و از جمله کسانى بود که به و معروف بودند و براى همین به ـ یعنى بخشنده ـ ملقب شد). 6⃣ابن صبّاغ مالکى: «...هو الامام التاسع...». [۵] (...او است...). 7⃣شیخ عبدالله بن محمّد بن عامر شبراوى شافعى: «...وکراماته کثیرة ومناقبه شهیرة». [۶] (... او بسیار و مشهور است). 8⃣یوسف بن اسماعیل نهبانى: «محمّد الجواد بن على الرضا، احد أکابر الأئمة و مصابیح الأمة من ساداتنا اهل البیت...». [۷] ( فرزند على الرضا، از بزرگان ائمه و چراغان امت و از سادات اهل بیت بود..). 9⃣شریف على فکرى قاهری: «لقد احسن المأمون إلیه و قرّبه و بالغ فی اکرامه... لما ظهر له من فضله و علمه و کمال عقله...». [۸] (مأمون به او احسان کرد و او را به خود نزدیک نمود. و در اکرام او مبالغه کرد... زیرا و و آن حضرت براى او روشن شده بود...). 🔟خیرالدین زرکلى: «محمّد بن على الرضا بن موسى الکاظم... کان رفیع القدر کأسلافه...». [۹] ( بن موسى الکاظم همانند اجدادش بود...). 1⃣1⃣محمود بن وهیب: «و هو الوارث لأبیه علماً وفضلا، واجلّ اخوته قدراً وکمالا». [۱۰] (او وارث علم و فضل پدرش بود، و در میان برادرانش از قدر و کمال ویژه اى برخوردار بود). 2⃣1⃣شیخ محمود شیخانى: «و کان محمّد الجواد جلیل القدر عظیم المنزلة». [۱۱] ( جلیل القدر و عظیم المنزله بود) پی نوشت‌ها: [۱] رسائل جاحظ، ص ۱۰۶. [۲] مطالب السؤول، ج ۲، ص ۱۴۰ و ۱۴۱. [۳] تذکرة الخواص، ص ۳۲۱. [۴] منهاج السنة، ج ۴، ص ۶۸. [۵] الفصول المهمة، ص ۲۶۵. [۶] الاتحاف بحبّ الأشراف، ص ۱۶۸. [۷] جامع کرامات الاولیاء، ج ۱، ص ۱۶۸ و ۱۶۹. [۸] احسن القصص، ج ۴، ص ۲۹۵. [۹] الأعلام، ج ۶، ص ۲۷۱ و ۲۷۲. [۱۰] جوهرة الکلام، ص ۱۴۷. [۱۱] الصراط السوىّ، ص ۴۰۲. 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ش، ص ۱۶۷. منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️تاريخ چگونه از «امام كاظم» (عليه السلام) و جايگاه ايشان در امت اسلامی ياد کرده است؟ (بخش اول) 🔹هفتمین امام شیعه امامیّه، (علیه السّلام) است که مسلمانان، به ویژه شیعیان، او را به دلیل حلم و بردباری‌ اش در برابر معاندان و فرونشاندن غیظ و خشم خویش در مقابل دشمنان [۱]، لقب داده‌ اند. تولّد آن حضرت به سال ۱۲۸ - و در منابع اندکی ۱۲۹ - در «ابواء» - که منطقه‌ ای است میان مکه و مدینه - از مادری با نام «حمیده بربریه» [۲] بوده است. ماه تولد در هیچ منبعی نیامده و تنها به سال اکتفا شده است. [۳] شهادت ایشان در بیست و پنجم رجب [۴] سال ۱۸۳ در بغداد، در زندان حاکم ستمگر عباسی، ، صورت گرفته است. برخی روز شهادت را پنجم و برخی ششم ماه رجب دانسته‌ اند. [۵] 🔹 (علیه السّلام) پس از شهادت پدر بزرگوارش در سال ۱۴۸، رهبری شیعیان را بر عهده گرفت و عمر شریف خود را در و گذراند. در میان شخصیّت‌ های علوی موجود در عصر آن حضرت، کسی را توان برابری با وی نبوده، و از نظر و و و سرآمد روزگار خویش به شمار می‌ آمد. «شیخ مفید» درباره آن حضرت می‌ گوید: «کان أبو الحسن موسی (علیه السّلام) أعبد أهل زمانه و أفقههم و أسخاهم کفّاً و أکرمهم نفساً». [۶] ( (علیه السّلام) پرستنده‌ ترین و سخی‌ترین و با شخصیّت‌ ترین اهل زمان خود بود). 🔹«شیخ طبرسی» می‌ نویسد: «کان علیه السّلام أحفظ النّاس لکتاب الله ... و کان النّاس بالمدینة یسمّونه زین المجتهدین». [۷] (آن حضرت حافظ‌ ترین مردم نسبت به کتاب خدا بود ... و مردم مدینه او را زینت کوشندگان در عبادت خدا می‌ نامیدند). «ابن ابی الحدید» درباره آن حضرت چنین می‌ نویسد: «جمع من الفقه و الدّین و النّسک و الحلم و الصّبر». [۸] (، ، و و ، همه در آن حضرت جمع بود). «یعقوبی»، مورّخ شهیر، درباره وی می‌ نویسد: «و کان موسی بن جعفر من أشدّ النّاس عبادة». [۹] ( (علیه السّلام) عابدترین مردم زمان خود بوده است). 🔹در «شذرات الذّهب» آمده است: «کان صالحاً عابداً جواداً حلیماً کبیر القدر». (آن حضرت از ، ، و بود و شخصیّتی بس بزرگ داشت). همانجا از قول «ابو حاتم» نقل می‌ کند که گفت: «ثقة امام من أئمّة المسلمین». [۱۰] (آن حضرت مورد وثوق و از ائمه مسلمین است). «یافعی» می‌ گوید: «کان صالحاً عابداً جواداً حلیماً و کان سخیّاً». [۱۱] «یحیی بن حسن بن جعفر»، نسب‌ شناس مشهور، درباره آن حضرت چنین نوشته است: «کان موسی بن جعفر یدعی العبد الصّالح من عبادته و اجتهاده». [۱۲] ( (علیه السّلام) به علت عبادت و اجتهادش، عبد صالح خوانده می‌ شد). 🔹این جملات، نمونه‌ هایی است از آنچه مورّخان و محدّثان و ، آن حضرت را با آن توصیف کرده‌ اند. «استاد عطاردی» جملات زیادی از این قبیل را در کتاب گران‌بهای خود «مسند الامام الکاظم (عليه السلام)» فراهم آورده است: «آنچه از سجایای امام، بیش از همه قابل توجه بوده، و آن حضرت است که ضرب المثل بوده است». «ابن عنبه» در این باره می‌ نویسد: «و فی کمّه صرر من الدّراهم فیعطی من لقیه و من ارد برّه و کان یضرب المثل بصرّة موسی». [۱۳] (همواره نزد او کیسه‌ هایی از زر بود و به هر کسی که می‌ رسید و یا به هر کسی که به احسان آن حضرت چشم داشت، از آنها می‌ بخشید، به طوری که کیسه‌ های زر او ضرب المثل شده بود). ... منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel